عصمت پیامبران در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = عصمت پیامبران | | موضوع مرتبط = عصمت پیامبران | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = عصمت پیامبران | ||
| مداخل مرتبط = [[عصمت پیامبران در قرآن]] - [[عصمت پیامبران در حدیث]] - [[عصمت پیامبران در کلام اسلامی]] - [[عصمت پیامبران در معارف و سیره رضوی]] | | مداخل مرتبط = [[عصمت پیامبران در قرآن]] - [[عصمت پیامبران در حدیث]] - [[عصمت پیامبران در کلام اسلامی]] - [[عصمت پیامبران در معارف و سیره رضوی]] | ||
| پرسش مرتبط = عصمت (پرسش) | | پرسش مرتبط = عصمت (پرسش) | ||
}} | }} | ||
[[عصمت]] در | '''[[عصمت]]''' در اصطلاح متکلمان امامیه، گاه به لطفی از جانب [[خدای متعال]] به [[برگزیدگان]] خود و گاه نیز به ملکهای تعبیر شده که به موجب آن، [[انبیاء]] و اوصیای ایشان برغم داشتن [[قدرت]] بر انجام [[گناهان]]، از هر گونه [[خطا]] و [[اشتباه]]، [[گناه]]، [[سهو]] و [[نسیان]] در تمام مراحل [[زندگی]]، حتی قبل از تصدی منصب، مصون هستند. [[امامیه]] عصمت پیامبران را از ضروریترین شروط اعطای [[مقام نبوت]] میدانند. استوارترین دیدگاه در باب «[[منشأ عصمت]]»، «[[علم خاص]]» است که هم با تحلیل [[عقلی]] و فلسفیِ مبادی فعل اختیاری سازگار است و هم با متون دینی همخوانی دارد. [[متکلمان]] قلمرو عصمت پیامبران را به عصمت زمانی و عصمت متعلق تقسیم کرده و عصمت متعلق را نیز مشتمل بر [[عصمت علمی]] و عملی دانسته و بر این اساس قلمرو عصمت [[معصومان]] را به عصمت از انواع گناهان، خطا، اشتباه و نسیان گسترش دادهاند. عصمت پیامبران را با براهین عقلی و [[ادله نقلی]] متعددی میتوان به [[اثبات]] رساند. | ||
== | == معناشناسی [[عصمت]] == | ||
=== معنای لغوی === | |||
{{اصلی|عصمت در لغت}} | |||
عصمت، واژهای عربی و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: {{متن قرآن|وَلا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ}} والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن<ref>ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار میرود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۱۴.</ref> | |||
=== در اصطلاح [[متکلمان]] === | |||
در [[علم کلام]] دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است: | |||
#'''عصمت به معنای [[لطف]]''': مرحوم [[شیخ مفید]] نخستین [[متکلم]] [[امامیه]] است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه [[خداوند متعال]]، همان [[توفیق]] و لطف او برای حجتهای اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله [[حجج الهی]] برای [[حفظ دین]] خداوند از ورود [[گناهان]] و خطاها در آن است<ref>محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.</ref>. [[متکلمان امامیه]] به تبع مرحوم مفید قرنها عصمت را به لطف تعریف کردهاند و بزرگانی همچون [[سیدمرتضی]]، [[شیخ طوسی]]، [[نوبختی]]، نباطی<ref>علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.</ref> و مانند آنها در آثار خود آن را به کار بردهاند. | |||
#'''[[عصمت]] به معنای ملکه''': پس از آنکه [[شیخ مفید]] عصمت را به [[لطف]] تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم [[خواجه نصیرالدین طوسی]] آن را به نقل از [[فلاسفه]]، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش [[گناهان]] صادر نمیشود و این بنا بر [[اندیشه]] حکماست<ref>خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت میدهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.</ref>. پس از خواجه برخی از [[متکلمان]] معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتابهای خود ارائه کردند<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۴ - ۳۵.</ref> | |||
== پیشینه باور به عصمت پیامبران == | |||
{{اصلی|عصمت در تاریخ اسلامی}} | |||
=== پیشینه اعتقاد به عصمت پیامبران قبل از اسلام === | |||
اندیشه عصمت پیامبران پیش از [[اسلام]] وجود داشته است؛ گرچه در هر [[دینی]] به شکل و قالب خاصی بروز و جلوه داشته است. در [[ادیان]] غیرابراهیمی، بیشتر به عنوان صفت پیش فرضِ [[معلم]] و [[آموزگار]] خلایق قرار گرفتن و راهبری [[مردم]] قرار گرفته است. در [[دین یهود]]، [[عصمت انبیا]] در [[مقام]] اخذ و تلقّی و [[ابلاغ وحی]] به شکل [[قطعی]] مطرح شده است؛ اما عصمت آنها در [[مقام عمل]] نیز با توجیه موارد خلاف در [[تفاسیر]] [[تورات]] به شکل خاصی مطرح شده است. بیش از همه ادیان و آشکارتر از آنها در [[مسیحیت]]، عصمتِ [[عیسی مسیح]]{{ع}}، عصمت کاتبان انجیل، عصمت کلیسا، عصمت پاپ در مقام [[فتوا]] و اَشکال دیگری از عصمت مطرح بوده و هست<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص۱۸۱.</ref>. | |||
خاورشناسان دیدگاههای مختلفی را پیرامون اصل اعتقاد به عصمت و پیشینه آن مطرح کردهاند. برخی پیدایش آن را به نیمه نخست [[قرن دوم هجری]] مرتبط دانسته و بر این باورند که این دیدگاه از زمان [[امام صادق]]{{ع}} مطرح شده و سپس توسط [[شاگردان]] آن حضرت و بعدها توسط [[علمای شیعه]] [[ترویج]] یافت<ref>ر.ک: فرقههای اسلامی، ص۱۲۸ و ۱۸۳؛ تشیع، ص۹۲ و ۹۳؛ رونالدسون، عقیدة الشیعه.</ref>، برخی معتقدند [[مسلمانان]] آن را از [[زرتشت]] یا [[ایرانیان]] باستان اخذ کردهاند<ref>همیلتن کیب اسلام، بررسی تاریخی، ترجمه منوچهر معصومی، ص۱۳۸.</ref>.<ref>مؤلّف کتاب اسلام و بررسی [[تاریخی]] نیز این دیدگاه را پذیرفته است و میگوید: «این مطلب مطابق با [[فلسفه]] [[نور]] از حکمتهای کهن بابلی بود که به موجب آن، [[نور الهی]] در وجود ائمه تجسّم یافته است؛ نوری که از طریق نسلهای پیاپی به ایشان رسیده است» هیلتون گیب، اسلام بررسی تاریخی.از این جهت هنگامی که اسلام وارد ایران شد و [[ایرانیان]] [[مذهب شیعه]] را پذیرفتند، ایرانیان مصداق [[اعتقادات]] و افسانههای خویش را در وجود امامان جستجو و آنان را مّتصف به [[صفات]] [[فوق بشری]] کردند؛ از اینرو مؤلّف در ادامه میگوید: هنوز روشن نیست که با طی چه مراحلی این دو شکل اصلی [[تشیع]] با هم در آمیختند: [[عقیده]] به [[حق]] [[امامت موروثی]] و تشیع حاوی [[عقاید]] سرّی و رمزی؛ اما میتوان گفت که در قرنهای سوم و چهارم [[هجری]]، این جریان از قبل [[پیشرفت]] فراوانی کرده بود. با این همه هرچند به طور کلی [[معتقدات]] شیعه از نظر اهل سنت مردود بوده است، تشیع نفوذی [[قوی]] در بخشهایی از [[افکار]] و [[اعمال]] اهل سنت داشته است.... سنیان عقیده به نور الهی و معصومیت [[امام]] را اتخاذ کرده و نه فقط علی، بلکه مولای علی، یعنی [[حضرت محمد]] را نیز مشمول آن نمودند. مرتضی عسکری، عبدالله بن سبا، ج۱.</ref>.<ref>گرایشهای تفسیری در میان مسلمانان، ص۱۲.</ref> و برخی دیگر تاریخچه آن را به [[صوفیه]] بازمیگردانند<ref>رونالدسون، عقیدة الشیعه، ص۲۲۹.</ref>. برخی هم معتقدند [[مسلمانان]] این [[عقیده]] را از [[ادیان]] دیگر همچون [[مسیحیت]]<ref>بعضی از معاصران از قول عدهای نقل میکنند که عصمت جزو تعالیم دین اسلام نمیباشد، بلکه اندیشه عصمت توسط عدهای از دانشمندان یهودی که اظهار اسلام میکردند وارد حوزه اعتقادات اسلام شده است، یعنی درواقع عصمت، بدعتی است که پس از رحلت پیامبر اکرم{{صل}} دانشمندان یهودی تازه مسلمان شده آن را وارد دین اسلام کردهاند یا اینکه عدهای از اهل کتاب این عقیده را ترویج کردهاند. ر.ک: جعفر سبحانی، الالهیات، ج۳، ص۱۶۳.</ref> گرفتهاند. برخی دیگر اما آن را از ابداعات عبدالله بن سبا میدانند<ref>ابن تیمیه، مجموعه فتاوی شیخ الاسلام، ج۴، ص۵۱۸؛ همو، منهاج السنة النبویه، ج۴، ص۶؛ ناصر القفاری، اصول مذهب الشیعه.</ref>. اعتقاد به سیاسی بودن عصمت<ref>از بعضی [[اهل سنت]] دیدگاهی نقل شده که میکوشد اندیشه [[عصمت]] را سیاسی جلوه دهد و آن اینکه: اندیشه امام [[معصوم]] یک [[اندیشه سیاسی]] محض است و هیچ جنبه [[دینی]] ندارد و ریشه آن تخیل [[شیعه]] میباشد. [[شیعیان]] [[آرزو]] داشتند بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} علی{{ع}} [[خلافت]] را عهده دار شود. بعد از اینکه [[ابوبکر]] متولی امر شد، به خود میگفتند که بعد از ابوبکر علی{{ع}} [[خلیفه]] میشود، اما [[عمر]] متولی شد. باز میگفتند: بعد از عمر علی{{ع}} عهده دار حکومت خواهد شد، اما باز [[عثمان]] خلیفه شد تا اینکه در وهله چهارم علی{{ع}} خلیفه شد. اما مدت کوتاهی این خلافت دوام نیاورد و [[طلحه]]، [[زبیر]] و [[عایشه]] از یک سو، [[معاویه]] از سوی دیگر و نیز [[خوارج]] در مقابل او ایستادند تا جایی که به [[شهادت علی]]{{ع}} منتهی شد و خلافت به سرسختترین [[دشمن]] [[علویان]] یعنی معاویه رسید. شیعهها باز میگفتند: معاویه به زودی میمیرد و خلافت به [[امام حسن]]{{ع}} میرسد؛ اما امام حسن{{ع}} قبل از مردن معاویه به [[شهادت]] رسید و با [[مرگ معاویه]] خلافت به پسرش [[یزید]] رسید و [[امام حسین]]{{ع}} نیز موفق نشد حکومت را به دست گیرد و در [[عهد]] [[امویان]] و سپس [[عباسیان]] [[اهل بیت]] در فشار و [[سرکوب]] بسیار شدید قرار داشتند. در این جوّ و محیط بود که شیعه به اوج [[ناامیدی]] و خیبت افتاد و هیچ تکیه گاه و نقطه امیدی برایش باقی نماند. برای جبران این [[واقعیت]] دردناک، اندیشه امام معصوم از طرف شیعه مطرح شد تا بطلان تمام کسانی را که به اهل بیت{{عم}} [[ظلم]] روا داشتهاند ثابت کنند؛ اما اگر اهل بیت{{عم}} خلافت را بر عهده میداشتند، به هیچ وجه اثری از این اندیشه یافت نمیشد. محمدجواد مغنیه، الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعه، ص۱۸۸. عدهای دیگر میگویند: «اندیشه عصمت را شیعیان اختراع کردهاند تا بدین وسیله موقعیت والای [[امامان]] خویش را در مقابل اهل سنت [[تحکیم]] و تثبیت کنند». احمد امین، ضحی الاسلام، ج۳، ص۲۳۴؛ رونالدسون، عقیدة الشعیه، ص۳۲۸؛ حسن حنفی، من العقیدة الی الثوره، ج۴، ص۱۹۲.</ref> و نیز بازگرداندن آن به غلات هم توسط برخی مطرح شده است<ref>ر.ک: حسین مدرسی، مکتب در فرآیند تکامل، ص۱۱ - ۱۴.</ref>. | |||
=== اندیشه عصمت [[پیامبران]] در [[اسلام]] === | |||
ریشههای [[اندیشه]] [[عصمت پیامبران]] در [[اسلام]] ریشه به [[آیات قرآن کریم]] و [[روایات اسلامی]] باز میگردد. با این حال، [[اختلافات]] بسیاری پیرامون این مسأله، [[ضرورت]] و گستره آن در [[پیامبران]] پیش و پس از [[تصدی منصب]] در میان [[پیروان]] [[مذاهب مختلف اسلامی]] به چشم میخورد. | |||
==== دیدگاه [[پیروان]] مذاهب اسلامی حول [[عصمت پیامبران]] ==== | |||
===== [[عصمت]] در اندیشه [[متکلمان]] امامیه ===== | |||
متکلمان امامیه عصمت را شرط لازم نبوت دانسته و پیامبران را پیش و پس از تصدی منصب از ارتکاب هر نوع گناه، نسیان، خطا و اشتباه معصوم میدانند. گروهی از متکلمان امامی برخی انبیای الهی{{ع}} را از ارتکاب سهو و ترک اولی نیز معصوم دانستهاند. به عنوان نمونه به دیدگاه برخی متکلمین اشاره میشود | |||
'''[[ابن قبه]]''' | |||
[[ابوجعفر محمد بن عبدالرحمن بن قبه رازی]]<ref>[[متکلم]] برجسته [[شیعه]] در اواخر [[قرن سوم]] و اوایل [[قرن چهارم]]، در آغاز معتزلی بود و سپس به [[مذهب امامیه]] گروید، وی در [[ری]] میزیست و پیش از [[سال ۳۱۹ هجری]] قمری در همان جا از [[دنیا]] رفت. [[ابن ندیم]] و [[نجاشی]] او را از متبحرترین [[متکلمان شیعی]] که منزلتی بزرگ در شیعه داشته است، شمرده و کتابهای او را نام بردهاند. نجاشی و ابن ندیم نام کتابهای ابن قبه را به این ترتیب بیان کردهاند: کتاب الإنصاف فی الامامة، کتاب المستثبت نقض کتاب أبی القاسم البلخی، کتاب الرد علی الزیدیة، کتاب الرد علی أبی علی الجبائی، المسألة المفردة فی الإمامة؛ ر. ک: محمد بن اسحاق بن ندیم بغدادی، الفهرست، تحقیق رضا تجدد، ص۲۲۵؛ احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، تحقیق سید موسی شبیری زنجانی، ص۳۷۵-۳۷۶.</ref> یکی از طرفداران [[نظریه]] [[عصمت پیامبر]] و [[امام]] است. وی عصمت را شرط لازم برای [[نبوت]] و [[امامت]] میداند<ref>ابن قبه، نقض کتاب الاشهاد، به نقل از صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۹۵-۹۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۲۶۷-۲۶۶.</ref>. | |||
'''[[شیخ مفید]]''' | |||
[[محمد بن محمد بن نعمان العکبری البغدادی]] متولد [[سال ۳۳۶ هجری]] [[قمری]]، معروف به شیخ مفید، از متکلمان پرآوازه [[شیعه]] در [[قرن چهارم]] و پنجم، به شمار میآید<ref>[[ابن ندیم]] (گویا او خود، مرحوم شیخ را دیده است) وی را جلودار [[علم کلام]] و [[رئیس]] [[متکلمان شیعه]] در عصر خود دانسته است. محمد بن اسحاق بن ندیم بغدادی، الفهرست، تحقیق رضا تجدد، ص۲۴۷. [[نجاشی]] نیز که یکی از [[شاگردان]] شیخ مفید به شمار میرود، کمال استاد خود را در [[علوم]] [[کلام]]، [[فقه]] و [[حدیث]]، بالاتر از آن دانسته است که توصیفپذیر باشد. احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، تحقیق سید موسی شبیری زنجانی، ص۳۹۹.</ref>. | |||
در | نظریات مرحوم شیخ در مسئله [[عصمت]] نه تنها ناظر به عصمت پیامبران است بلکه بر عصمت امامان نیز صدق میکند. وی معتقد است: | ||
# عصمت، شرط لازم نبوت و [[امامت]] بوده و امری تفکیک ناپذیر از آن است<ref>مفید محمدبن محمد بن نعمان، وقعة الجمل، ص۷۷.</ref>. | |||
# عصمت [[معصومان]] اعم از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امامان]]{{ع}}، [[لطف]] و موهبتی [[الهی]] است<ref>مفید، محمدبن محمدبن نعمان، تصحیح الاعتقادات، ص۱۲۸.</ref>. | |||
# [[عصمت معصوم]]، منافاتی با [[اختیار]] وی در [[گناه]] کردن ندارد<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمانف المسائل العکبریة، ص۱۱۵.</ref>. | |||
# مفهوم عصمت در آثار [[شیخ مفید]] علاوه بر [[عصمت پیامبر]] و [[امام]] از انواع [[معاصی]] و [[گناهان]]، درباره [[عصمت از اشتباه و فراموشی]] نیز به کار رفته است<ref>مفید، محمدبن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، ص۶۵؛ همو، المقنعة، ص۳۲-۳۱؛ همو، الفصول المختاره، ص۱۰۵-۱۹۴.</ref>. | |||
# [[معصوم]]{{ع}}، در همه [[عمر]] خود از [[گناهان کبیره]] معصوم است؛ اما ضرورتاً از [[گناهان صغیره]] [[سهوی]] که موجب [[استخفاف]] او نشود، پیش از [[تصدی منصب امامت]] معصوم نیست<ref>مفید، محمدبن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، ص۶۲.</ref>. | |||
# معصوم، از [[اشتباه]] در [[تبیین دین]] و عمل به آن معصوم است<ref>مفید، محمد بن نعمان، اوائل المقالات، ص۶۵؛ همو، المقنعة، ص۳۲-۳۱؛ همو، الفصول المختاره، ص۱۰۵-۱۹۴.</ref>. | |||
نکته قابل توجه در سخنان شیخ مفید اینکه مسئله [[عصمت]] [[معصومان]] از [[گناهان]] [[سهوی]] و نیز عصمت تنها [[پیامبر اسلام]] و [[امامان]] و نه مطلق [[پیامبران]]، از [[ترک مستحبات]]، برای نخستین بار از [[زمان]] مرحوم [[شیخ مفید]] و به دست ایشان مطرح شده مفید<ref>محمد بن محمد بن نعمان، الفصول المختاره، ۱۰۵-۱۰۴.</ref>، چه اینکه تصریح به امکان [[اشتباه]] [[امام]]، به دلیل نداشتن [[علم الهی]]، دستکم در حوزه [[قضاوت]] را که البته به تنقیح مناط در دیگر امور غیردینی نیز قابل سرایت است، نخستین بار ایشان ابراز کرده است<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۰۵-۲۷۵.</ref>. | |||
'''[[سید مرتضی]]''' | |||
مرحوم [[سید مرتضی]]، یکی دیگر از [[متکلمان]] بزرگ امامی است که پس از [[شیخ مفید]] به تبیین اندیشههای [[امامیه]] پرداخته است. از آنجا که وی هم عصر با معتزلیان بود، غالب مباحث وی نیز ناظر به آراء و اندیشههای [[معتزله]] و در [[پاسخ به شبهات]] و اشکالات آنها به [[مذهب تشیع]] بوده است. و با توجه به آنکه از جمله مهمترین مباحث چالشی میان وی با معتزله بحث از [[عصمت امامان]] بوده است لذا دیدگاهها و مباحث سید مرتضی در آثارش در باب [[عصمت]] نیز پیرامون مسأله [[عصمت امام]] و مسائل و موضوعات مرتبط با آن، مطرح شده است. با این حال میتوان [[اعتقاد به عصمت]] [[انبیا]] و [[لزوم]] آن را نیز با توجه به آراء وی در بحث عصمت امام به دست آورد. به عنوان نمونه به برخی دیدگاههای ایشان اشاره میشود. | |||
این | سید مرتضی [[عصمت امام]] را از بزرگترین اصول [[امامت]] وی دانسته و بحث و نظر درباره آن و تعیین دقیق حدودش را لازم میشمرد<ref>{{عربی|العصمة في صفات الإمام من أكبر الأصول في الإمامة... فالواجب أن يكون الاشتغال بتصحيحها أكثر}}؛ سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۳، ص۱۴۵؛ همو، الامالی، تحقیق سیدمحمدبدرالدین النعانی الحلبی، ج۲، ص۱۴۵؛ همو، الذریعة إلی اصول الشریعة، تحقیق ابوالقاسم گرجی، ج۲، ص۶۵۰.</ref>. او مانند دیگر [[متکلمان امامیه]]، عصمت را از ذاتیات و شروط لازم برای امام میداند: {{متن حدیث|إِنَّ الْإِمَامَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً}}<ref>سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۲، ص۲۰۷. نیز ر.ک: همان، ص۱۲۴؛ همو، الرسائل، ج۲، ص۲۹۴ و ج۳، ص۲۰ و ۹۰؛ همو، الانتصار، ص۸۱ و ۴۷۷؛ همو، المقنع فی الغیبة، ص۳۴؛ همو، الذخیرة فی علم الکلام، تحقیق سیداحمد حسینی، ص۴۳۰.</ref>. | ||
نظریه مرحوم سید در این باره ناشی از نگاه ویژه او به [[منصب امامت]] است؛ بدین معنا که وی وجود [[رئیس]] را برای [[جامعه]] عقلاً امری ضروری دانسته و او را همان امام میشمرد و بر این [[باور]] است که چنین رئیسی باید از [[ارتکاب گناهان]] [[معصوم]] باشد<ref>سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۳۲۶.</ref>. | |||
سید مرتضی، عصمت را از نظر لغوی به معنای منع کردن میداند: {{عربی|"أصل العصمة في وضع اللغة المنع، يقال: عصمت فلانا من السوء إذا منعت من فعله به"}}<ref>{{عربی|"إن العقل يقتضي بوجوب الرئاسة في كل زمان و أن الرئيس لابد من كونه معصوماً مأمونا منه كل فعل قبيح"}}، سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۲، ص۲۹۴.</ref>. وی افزون بر تعریف لغوی [[عصمت]]، دستکم سه بار به تعریف اصطلاحی آن پرداخته است. | |||
بر اساس یکی از این تعاریف، عصمت چیزی است که با وجود آن، اگرچه [[مکلف]] تمکن و [[قدرت]] [[ارتکاب گناه]] را دارد، از [[گناه]] یا ترک [[واجب]] [[امتناع]] میکند: {{عربی|"العصمة ما يمنع عنده المكلف من فعل القبيح و الاخلال بالواجب ولولاه لم يمنع من ذلك مع تمكينه في الحالين"}}<ref>سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۲، ص۲۷۷.</ref>. مرحوم [[سید مرتضی]] در تعریف دیگری از عصمت، از [[ادبیات]] رایج میان [[متکلمان]] آن [[زمان]] استفاده میکند و عصمت را [[لطف خداوند]] به [[بنده]] خود میشمرد<ref>سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۳، ص۳۲۵.</ref>. | |||
ویژگیهای مقوله عصمت از دیدگاه ایشان عبارتاند از: اختیاری و [[الهی بودن عصمت]]<ref>سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۳، ص۳۲۵.</ref>، تکاملی بودن آن<ref>سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۱، ص۲۹۲.</ref>، اختصاص نداشتن به گروهی ویژه<ref>سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۳، ص۳۲۵.</ref> و تشکیکی بودن عصمت. سید مرتضی، عصمت را دارای مراتب تشکیکی میداند؛ یعنی کسی که از فعلی [[قبیح]] خودداری میکند، از همان عمل، [[معصوم]] به شمار میآید؛ ولی نمیتوان او را معصوم مطلق نامید، بلکه معصوم مضاف است؛ یعنی از همان عمل، معصوم است. اگر کسی بتواند از همه [[گناهان]] خودداری کند، او را معصوم مطلق مینامند و از این روست که [[پیامبران]] و [[امامان]] که در دیدگاه [[شیعه امامیه]] از همه گناهان خودداری میکنند، معصوم مطلق به شمار میآیند<ref>{{عربی|"فإن قيل أ فتقولون فيمن لطف له بما اختار عنده الامتناع من فعل واحد قبيح أنه معصوم قلنا نقول ذلك مضافا و لا نطلقه فنقول إنه معصوم من كذا و لا نطلق... و نطلق في الأنبياء و الأئمة{{عم}} العصمة بلا تقييد لأنهم لا يفعلون شيئا من القبائح"}}؛ سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۳، ص۳۲۶. نیز ر.ک: همو، تنزیه الانبیاء، ص۶۸. گفتنی است در عبارات شیخ مفید نیز نظریاتی به چشم میخورد که همین معنا را به طور نسبی به ذهن متبادر میکند. ایشان در بحث از اینکه آیا امامان{{عم}} کلام ملایکه را میشنوند یا نه، بر این باور است که این کار، نه تنها برای امامان، بلکه برای شیعیان صدیق که از گمراهی معصوماند نیز ممکن است: {{عربی|"أقول بجواز هذا من جهة العقل و أنه ليس بممتنع في الصديقين في الشيعة المعصومين من الضلال و قد جاءت بصحته و كونه للائمة... واضحة الحجة و البرهان"}}؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، اوائل المقالات، ص۶۹-۷۰.</ref>. | |||
از نظر وی [[امام]] ضرورتا از ارتکاب همه [[گناهان صغیره]] و [[کبیره]]<ref>سیدمرتضی، الرسائل، ج۱، ص۴۱۳؛ همو، المقنع فی الغیبة، ص۳۴ و ۷۴.</ref> و نیز اشتباهاتی که در تبیین و عمل به [[دین]]، به [[روی گردانی]] [[مردم]] از او بیانجامد<ref>سید مزتضی، الرسائل، ج۱، ص۱۸.</ref>، قبل و پس از [[تصدی]] [[امامت]]، [[معصوم]] بوده و ضرورتا از [[اشتباه]] و [[فراموشی]] و [[سهو]] و [[نسیان]] در امور عادی [[زندگی]]<ref>سیدمرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمة، ص۱۲۱.</ref> و نیز [[ترک مستحبات]] معصوم نیست<ref>سید مرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمة، ص۱۶۰؛ همو، همان، ص۲۴.</ref> | |||
[[سید مرتضی]] در آثار متعدد خود، از [[براهین عقلی]] و [[نقلی]] بسیاری در [[اثبات عصمت]] [[معصومان]] استناد کرده است<ref>برهان امتناع تسلسل، سیدمرتضی، الشافی فی الامامة، ج۱، ص۲۸۹، برهان حفظ شریعت، سیدمرتضی، الشافی فی الامامة، ج۱، ص۱۷۹، برهان پیشوایی امام، همان، ج۱، ص۳۰۹، از جمله برهانهای عقلی مورد استناد وی و آیه ابتلا، همان، ج۳، ص۱۴۱، آیه تطهیر، همان، ج۳، ص۱۳۴ و حدیث ثقلین، همان، ص۱۲۲ از جمله ادله نقلی مورد استناد او جهت اثبات عصمت هستند.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۳۸-۳۰۷.</ref> | |||
'''[[ابوالصلاح حلبی]]''' | |||
[[ابوالصلاح تقی بن نجم بن عبیدالله حلبی]]، معروف به ابوالصلاح حلبی، از جمله متکلمان معروف [[قرن پنجم]] و از [[شاگردان]] سید مرتضی و [[شیخ طوسی]] است. او از متکلمانی است که در زمینه عصمت، به ویژه برهانهای آن نوآوریهای زیادی داشته است<ref>ر.ک: گروهی از نویسندگان، معجم طبقات المتکلمین، ج۲، ص۱۹۶-۱۹۷.</ref>. وی معتقد است عصمت شرط لازم برای [[نبوت]] و [[امامت]] [[پیامبر]] و [[امام]] است<ref>حلبی ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص۹۲.</ref>. | |||
'''[[ابوالفتح کراجکی]]''' | |||
ابوالفتح محمد [[کراجکی]] طرابلسی (۴۴۹ ق، لبنان) از جمله [[متکلمان]] معروف [[قرن پنجم هجری]] است. وی مانند بسیاری دیگر از [[متکلمان امامیه]] طرفدار [[عصمت پیامبران]] بوده و در این خصوص [[امامان]] را نیز همشأن [[انبیا]] میداند.<ref>کراجکی، کنزالفوائد، ص۱۱۲.</ref>. بر این اساس هر مرتبهای از [[عصمت]] که برای انبیا[[ثابت]] شود برای امامان نیز ثابت خواهد بود. | |||
مرحوم کراجکی در معدود آثار به جای مانده از خود، به طور بسیار گذرا، به یکی از ویژگیهای عصمت، یعنی اختیاری بودن آن اشاره کرده است: {{عربی|"و انهم معصومون من الخطا و الزلل عصمة اختیار"}}<ref>ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ص۱۱۰؛ همو، التعجب، ص۱۵.</ref>. وی در این عبارت موجز، مفهوم عصمت را برای [[عصمت از اشتباه]] و [[خطا]] نیز به کار برده است. | |||
ایشان در آثار خود در موارد متعددی [[امام]]{{ع}} را از [[گناهان]] [[معصوم]] دانسته است: «امامان{{عم}} در داشتن کمال، [[علم]] و [[عصمت از گناهان]]، مانند [[پیامبران]]{{عم}} هستند»<ref>ابوالفتح کراجکی، کنزالفوائد، ص۱۱۲، ۱۷۳ و ۲۰۴.</ref> <ref>ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ص۱۱۰.</ref>. | |||
از برهانهای مرحوم کراجکی در بحث عصمت امام روشن میشود که از نظر وی، عصمت، شرط لازم متصدی منصب نبوت و [[امامت]] است. وی ضمن یکی از برهانهای خود مینویسد: «[[امام]]، الگوی [[مردم]] در [[دین]] و دنیاست، و [[پیروی]] از او را [[خداوند]] [[رب العالمین]] [[واجب]] کرده است. پس لازم است [[اشتباه]] و لغزشی بر او ممکن نباشد»<ref>ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ص۱۶۱.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۵۵ ـ ۳۵۹.</ref>. | |||
'''[[شیخ طوسی]]''' | |||
در [[اندیشه]] مرحوم شیخ طوسی نه تنها [[پیامبر]] و امام [[معصوم]] هستند بلکه عصمت شرط لازم [[نبوت]] و [[امامت]] آنهاست<ref>طوسی، محمدبن حسن، تلخیص الشافی، ج۱، ص۱۷۶، همو، الخلاف، ج۲، ص۳۲.</ref>. وی در بیان تعریف اصطلاحی، عصمت را به لطفی [[تفسیر]] نموده که معصوم را به انجام واجب و ترک [[قبیح]] [[دعوت]] میکند<ref>طوسی، محمدبن حسن، الاقتصاد، ص۷۷.</ref>. وی اختیاری<ref>طوسی، محمدبن حسن، التبیان، ج۸، ص۳۴۰.</ref> و [[الهی]] بودن<ref>همان، ج۵، ص۴۹۰.</ref> را از ویژگیهای عصمت دانسته است. از منظر ایشان، امام از همه [[گناهان کبیره]] و [[صغیره]] [[معصوم]] بوده است<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۸، ص۴۲۹-۴۳۰. نیز ر.ک: همو، المبسوط، تحقیق محمدتقی کشفی، ج۳، ص۲۷۰.</ref>. | |||
نظریهای که برای نخستین بار مرحوم [[شیخ طوسی]] در [[کلام شیعه]] مطرح کرده، این است که وی [[امام]] را نه تنها پیش از [[تصدی منصب امامت]]، که از آغاز [[عمر]] تا پایان معصوم میداند<ref>{{عربی|الامام{{ع}} معصوم من اول عمره إلی آخره فی اقواله و افعاله و تروکه...}}؛ محمد بن حسن طوسی، الرسائل العشر، تحقیق واعظ زاده خراسانی، ص۹۸.</ref>. افزون بر آن، مرحوم شیخ طوسی، از کسانی است که [[پیامبر]] و به تبع آن، امام را از [[گناه سهوی]] نیز معصوم دانسته است<ref>{{عربی|"النبی یجب ان یکون معصوما من القبایح کلها صغیرها و کبیرها قبل النبوة و بعدها علی طریق السهو و العمد وعلی کل حال"}}؛ محمد بن حسن طوسی، تمهید الاصول، تصحیح عبدالمحسن مشکوة الدینی، ص۳۲۰-۳۲۱. نیز ر.ک: همو، الاقتصاد، تحقیق حسن سعید، ص۱۶۱؛ همو، الرسائل العشر، تحقیق واعظ زاده خراسانی، ص۱۰۶.</ref>. | |||
شیخ طوسی به طور کلی پیامبر و به تبع آن، امام را از هر عملی که موجب رویگردانی و [[نفرت]] [[مردم]] از آنان شود، اگرچه آن عمل [[قبیح]] نباشد معصوم دانسته است<ref>{{عربی|قد لا یقع من الانبیاء والمرسلین و الائمة{{عم}} ما ینفر عن قبول اقوالهم و ان لم یکن ذلک قبیحاً}}؛ محمد بن حسن طوسی، العدة فی اصول الفقه، تحقیق محمد جواد انصاری، ج۲، ص۵۶۶-۵۶۸؛ همان، ج۱، ص۴۸.</ref>. | |||
وی امام را از [[گناهان]] [[باطنی]] و ظاهری<ref>مرحوم شیخ درباره این دو واژه توضیح نداده است؛ ولی از برهانی که در آینده از وی نقل خواهیم کرد، میتوان حدس زد که مقصود از گناهان ظاهری، گناهان جوارحی، و مقصود از گناهان باطنی، گناهان جوانحی، مانند حسد و نفاق باشد.</ref> معصوم میداند<ref>محمد بن حسن طوسی، تمهید الاصول، تصحیح عبدالمحسن مشکوة الدینی، ص۳۶۱.</ref>. با این توضیح روشن میشود که در [[اندیشه]] مرحوم شیخ طوسی، امام به طور ضروری و وجوبی از آغاز عمر تا پایان از [[گناهان]] [[سهوی]] و عمدی [[معصوم]] است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۶۷.</ref>. | |||
==== دیدگاه [[پیروان]] مذاهب اهل سنت حول [[عصمت پیامبران]] ==== | |||
مشهور متکمان اهل سنت به اصل [[معصوم]] بودن [[انبیا]]{{ع}} [[باور]] دارند با این حال در گستره عصمت انبیا میان پیروان [[مذاهب]] مختلف اهل سنت، اختلافات بسیاری وجود دارد و به طور کلی هیچیک از [[پیروان]] [[مذاهب اهل سنت]] در بحث [[عصمت]]، قائل به عصمت مطلق [[انبیا]]{{ع}} از انواع [[معاصی]]، [[خطا]]، [[نسیان]] و [[اشتباه]]، قبل یا بعد از [[نبوت]] نیستند. | |||
===== حنفیها و [[ماتریدیه]] ===== | |||
کلمات [[ابوحنیفه]] نشان میدهد که وی تنها به [[عصمت پیامبران]] از [[ارتکاب گناه]] و خطای عمدی [[معتقد]] بوده است چنانچه در جایی میگوید: «[[پیامبران]] از تمام [[گناهان کبیره]] و صغیره و [[کفر]] و [[زشتیها]]، مصون و [[معصوم]] هستند، اگر چه لغزشها و خطاهایی از آنها سر زده است»<ref>قاری، علی بن سلطان محمد، «شرح کتاب الفقه الاکبر»، صص ۱۰۴-۹۹.</ref>. پیروان ابوحنیفه که در [[اعتقادات]] [[ماتریدی]] هستند نیز همین [[عقیده]] را با اختلافاتی اندک در جزئیات آن دارند. به عنوان نمونه سعدالدین [[عمر]] [[تفتازانی]] در شرح خویش بر کتاب «[[عقاید نسفی]]» پیرامون [[عصمت انبیا]] چنین میگوید: «به [[اجماع]] [[علما]] پیامبران از ارتکاب عمدی [[کذب]] به ویژه در آن چه که متعلق به امر [[شارع]] است و نیز در [[تبلیغ احکام]] و [[ارشاد]] [[امت]] معصومند، اکثر علما انبیا را از ارتکاب [[سهوی]] کذب نیز معصوم دانستهاند، اما در مورد ارتکاب سایر [[گناهان]] تفصیل داده شده و به اجماع علما، پیامبران پیش از [[وحی]] و پس از آن از کفر معصومند. همچنین نزد جمهور علما، انبیا، از گناهان کبیره عمدی معصوم هستند. امّا انجام [[گناه کبیره]] به صورت سهوی و ناخودآگاه را اکثر علما جایز دانستهاند. ضمن اینکه انجام عمدی [[گناهان صغیره]] نیز جایز است. اما پیش از وحی دلیلی بر [[امتناع]] صدور گناهان کبیره از انبیا وجود ندارد»<ref>سعدالدین [[مسعود بن عمر تفتازانی]]، «شرح العقائد النسفیة»، ص۱۲۷.</ref>.<ref>[[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمدهادی]]، [[اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی (مقاله)| اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی]]، فصل دوم، گفتار دوم: عصمت نبی از منظر اهل سنت.</ref> | |||
===== مالکیها و [[اشاعره]] ===== | |||
[[مالک بن انس]]، [[پیشوا]] و [[فقیه]] [[مذهب مالکی]] است.اکثر پیروان [[مذهب]] [[فقهی]] [[مالکی]]، در [[کلام]]، [[اشعری]] مذهب هستند. نگاهی به آراء و دیدگاههای [[اشاعره]] روشن کننده [[اعتقاد]] آنها در باب [[عصمت انبیا]]{{ع}} است. اشاعره در باب عصمت انبیا{{ع}} بر این باورند که خطای [[پیامبران]] از روی [[سهو]] و [[نسیان]] اشکالی ندارد و پیش از [[نبوت]]، [[ارتکاب گناه]] [[کبیره]] نیز از آنان جایز است. صاحب کتاب «الحصون الحمیدیة» ضمن تصریح به [[لزوم]] وجود [[عصمت]] در [[انبیا]]{{ع}} به معنای [[طهارت]] ظاهری و [[باطنی]] ایشان از [[معاصی]] و منهیات [[الهی]] و [[رذایل اخلاقی]] چون [[حسد]]، [[کبر]]، [[کذب]] و امثال اینها [[معتقد]] است در مواجهه با روایاتی که توهم [[ارتکاب معاصی]] از انبیا{{ع}} و [[رسل]] را در [[انسان]] ایجاد مینمایند، باید به [[تأویل]] یا توجیه آن [[روایات]] روی آورد<ref>الجسر الطرابلسی، حسین بن محمد، «الحصون الحمیدیة للمحافظة علی العقائد الاسلامیة»، ص۴۹.</ref>.<ref>[[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمدهادی]]، [[اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی (مقاله)| اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی]]، فصل دوم، گفتار دوم: عصمت نبی از منظر اهل سنت.</ref> | |||
===== [[شافعی]]ها و حنبلیها ===== | |||
از جستاری در روایات موجود در منابع معتبر [[اهلسنت]] که توسط هواداران نامدار [[مذهب شافعی]] و [[حنبلی]] در ادوار و قرون مختلف نقل شده نیز میتوان به دیدگاه آنها پیرامون عصمت انبیاء پی برد. ضمن اینکه غالب شافعیها، در [[کلام اشعری]] هستند و بر این اساس همان [[باورها]] و اعتقاداتی را که درباره عصمت انبیا{{ع}} در باب اشاعره مطرح نمودیم، بر [[پیروان]] [[شافعی]] نیز منطبق میگردد. | |||
به عنوان نمونه، [[مسلم بن حجاج نیشابوری]] شافعی (۲۰۴-۲۶۱ه.ق) با [[اعتماد]] بر روایات نافی انبیا{{ع}} و از جمله [[پیامبراکرم]]{{صل}}، بسیاری از آنها را در صحیح خود نقل نموده است. وجود چنین روایاتی را میتوان در اثناء متون [[تفسیری]]، [[روایی]] و [[تاریخی]] افرادی چون [[فخر رازی]]، [[جلال الدین سیوطی]]، [[ابن کثیر دمشقی]] و دیگر [[علما]] و بزرگان [[شافعی مذهب]] نیز [[مشاهده]] نمود. | |||
علاوه بر شافعیها، حنبلیها نیز که در [[اعتقادات]]، پیرو [[اهل حدیث]] بوده و [[گرایش]] [[افراطی]] زیادی به [[احادیث]] و عمل به آنها دارند، روایات نافی عصمت انبیا{{ع}} را در منابع خود نقل نمودهاند. روایاتی که حاکی از [[اعتقاد]] حداقلی آنها نسبت به مسأله [[عصمت انبیا]]{{ع}} است. سیری در آراء و [[سیره]] [[احمد بن حنبل]] پیشوای این [[مذهب]] در مواجهه با [[احادیث]] گویای توجه ویژه او به غالب احادیث است. در شرح حال وی آوردهاند که او بیش از هر روش دیگری به روش [[نقلی]] علاقه داشت و [[عمر]] و [[زندگی]] خویش را نیز به سماع و نقل میگذراند و از آنجا که منبعی جز منابع نقلی را قبول نداشت، [[تساهل]] در پذیرش احادیث و نیز قبول [[احادیث ضعیف]] از جمله مبانی وی به شمار میرفت<ref>احمد امین، «فجر الاسلام»، ص۲۴۳.</ref>. | |||
از دیگر دلایلی که [[اعتماد]] احمد بر احادیث ضعیف و مجعول نافی [[عصمت]] را تقویت میکند، مبانی [[حدیثگرایی]] وی است. سخن [[عبدالله بن احمد بن حنبل]]، [[شاهد]] این سخن ما است که میگوید: پدرم میگفت: «حدیث ضعیف نزد من، از رای بهتر است»<ref>محمد بن ابیبکر ابن قیم جوزیه، «اعلام الموقعین عن رب العالمین»، ج۱ ص۸۸.</ref>.<ref>[[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمدهادی]]، [[اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی (مقاله)| اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی]]، فصل دوم، گفتار دوم: عصمت نبی از منظر اهل سنت، شافعیها و حنبلیها.</ref> | |||
===== حشویه ===== | |||
حشویه نام فرقهای از اهل سنت است که به [[عناد]] و [[دشمنی]] با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[شهرت]]<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، ۴۲ و۴۳ و۱۲۰.</ref> و به [[وجوب پیروی]] از [[بنیامیه]]<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۴، ص۱۶۵؛ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الافصاح فی الامامة، ج ۲، ص۲۳.</ref> [[باور]] دارند. | |||
حشویه به هر خبری، هر چند متناقض عمل کرده و به [[ظواهر قرآن]]، هر چند مخالف با [[دلیل قطعی]] نیز [[تمسک]] میجویند<ref>معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۳۷۴.</ref>. از این گذشته در [[تأیید]] [[عقائد]] [[باطل]] خویش به [[جعل حدیث]] روی آورده و آن را وسیلهای برای رسیدن به اهداف خود میدانند<ref>شوشتری، قاضی نورالله، الصوارم المهرقة، ص۱۰۹.</ref>. باور [[پیروان]] این گروه نسبت به مسأله عصمت انبیا را میتوان از سیری در کلمات علمای این [[فرقه]] در این خصوص، [[مشاهده]] نمود. چه اینکه [[حشویه]] نه تنها صدور اقسام کبائر و صغائر را به صورت مطلق (عمدا یا سهوا، قبل از دوران [[بعثت]] یا پس از آن) از [[انبیا]]{{ع}} روا میدانند. بلکه با استناد به برخی [[اخبار]] موهن، صدور [[معاصی]] را نیز از [[انبیاء]]{{عم}} به [[اثبات]] میرسانند<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۱۱، ص۹۰؛ معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۱.</ref>. | |||
برخی از [[پیروان]] این فرقه به این مقدار نیز اکتفا نکرده و حتی [[کذب]] در [[شریعت]] را برای انبیا در هر حالی (مخفیانه یا آشکارا) جایز میدانند<ref>علم الهدی، سیدمرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۱۶؛ معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۱۱.</ref>. | |||
[[اعتقاد]] به [[خیانت]] [[حضرت یوسف]]{{ع}} نسبت به [[همسر]] [[عزیز مصر]]، علاقهمندی [[حضرت داوود]] به همسر اوریا و بسترسازی جهت کشتن شدن اوریا در [[جنگ]] و [[ازدواج]] با همسر وی پس از آن<ref>معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۲.</ref>، اعتقاد به [[کفر]] و [[گمراهی]] [[رسول خدا]]{{صل}} قبل از [[بعثت]] و خطای آن حضرت در [[تبلیغ دین]]<ref> معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۹ و ج ۲۰، ص۳۲ و ج ۷، ص۱۸.</ref> در شمار بخشی از [[اعتقادات]] [[فاسد]] ایشان پیرامون انبیاست که از [[اسرائیلیات]] یا همان اخبار موهن گرفته شده است<ref>[[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمدهادی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]].</ref>. | |||
== [[منشأ عصمت]] == | |||
{{اصلی|منشأ عصمت}} | |||
در اینکه منشأ عصمت چیست و چه عامل یا عواملی موجب میشود تا [[معصومان]] در [[مقام]] عمل به [[اختیار]] خود آلودگیها را ترک کنند و از [[خطا]] و [[نسیان]] نیز در [[امان]] باشند، دیدگاههای مختلفی از سوی [[متکلمان]] [[اسلامی]] مطرح شده است: | |||
# '''[[اجتماع]] چهار عنصر:''' برخی معتقدند اجتماع چهار عنصر موجب پیدایشِ صفت عصمت ([[لطف]] خفی) میشود که عبارتاند از: وجود خاصیتی در نفس یا [[بدن]] [[معصوم]]؛ [[علم]] و [[یقین]] نسبت به [[زیانها]] و [[مفاسد]] [[معاصی]] و فوائد [[طاعات]]؛ [[وحی]] یا [[الهام]] مستمرّ به معصومان، [[بینش]] ایشان نسبت به [[حقیقت]] [[معاصی]] و [[طاعات]] را موکد و عمیق میسازد؛ توجه به اینکه در صورت [[ترک اولی]] و راجح، مورد مواخذه و [[سختگیری]] [[الهی]] قرار خواهد گرفت<ref>حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۳۶۵.</ref>. | |||
# '''[[علم خاص]]:''' بسیاری از [[اندیشوران اسلامی]]، [[منشأ عصمت]] را نوعی خاصّ از [[علم]] و [[آگاهی]] میدانند<ref>طباطبائی، المیزان، ج ۲، ص۱۳۹ و ج ۱۱، ص۱۶۳؛ سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۳، ص۱۵۹.</ref>. | |||
# '''علم و [[اراده]]:''' برخی دیگر [[عصمت]] را معلول علم و اراده [[معصومان]] دانستهاند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمدتقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)| آموزش عقاید]]، ص۲۰۵.</ref>. | |||
# '''اراده [[قوی]] و [[حسن انتخاب]]:''' برخی عصمت را زاییده [[اراده قوی]] و حسن انتخاب میدانند<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[فلسفه وحی و نبوت (کتاب)|فلسفه وحی و نبوت]]، ص۲۱۰.</ref>. | |||
# '''تمامیت [[عقل]]:''' برخی از [[حکمای الهی]]، تامّ و کامل بودن «[[قوّه عقل]]» را ریشه و منبع «عصمت» شمردهاند<ref>لاهیجی، عبدالرزاق، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص۱۲۸؛ جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۹. حکیم ملامهدی نراقی در این زمینه مینویسند: "قابل رتبه نبوّت کسی است که جمیع قوای طبیعیّه و حیوانیّه و نفسانیّه او، مطیع و منقاد و مقهور عقل او شده باشد و کسی که جمیع قوّتهای او تابع عقل او شوند، محال است که معصیت از او سرزند و صادر شود؛ زیرا که جمیع معاصی در نظر عقل قبیح است و هر که معصیتی از او صادر میشود تا یکی از قوّتهای او مثل قوّت غضبی یا قوّت شهوی یا غیرهما، بر عقل او غالب نشود، محال است که مرتکب معصیت شود. نراقی، ملامهدی، انیس الموحدین، ص۹۴.</ref>. | |||
# '''مجموع علل طبیعی، [[انسانی]] و الوهی:''' برخی دیگر هم مجموع علل طبیعی، انسانی و الوهی همچون [[وراثت]]، [[لطف الهی]]، [[تربیت]] [[خانواده]] و... را منشأ عصمت میدانند<ref>[[سید موسی هاشمی تنکابنی|هاشمی تنکابنی، سید موسی]]، [[عصمت ضرورت و آثار (کتاب)|عصمت ضرورت و آثار]]، ص۵۰-۵۴.</ref>. | |||
== اقسام عصمت == | |||
=== عصمت موهبتی و عصمت اکتسابی === | |||
{{اصلی|عصمت موهبتی|عصمت اکتسابی}} | |||
[[عصمت اکتسابی]] یا اختیاری نوعی از [[عصمت]] است که در آن [[انسان]] با [[اختیار]] و [[اراده]] خود و با [[مبارزه]] با هوای نفسش، از [[گناه]] دوری میکند<ref>سبحانی، الفکرالخالد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۲۲۷-۲۳۷؛ رضوانی، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۳۰- ۵۳۸.</ref>. به خلاف عصمت موهبتی یا ذاتی که در آن انسان، به واسطه وجود نیرویی که [[خداوند]] در او قرار داده، از گناه اجتناب میکند<ref>سبحانی، الفکرالخالد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۲۲۷-۲۳۷؛ رضوانی، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۳۰- ۵۳۸.</ref>. | |||
در اینکه عصمت با اکتساب حاصل میشود، یا با [[موهبت]] [[الهی]]، اختلافی میان متکلمان اسلامی دیده نمیشود و به جرأت میتوان گفت که تمام [[متکلمان]] در این خصوص قائل به [[موهوبی بودن عصمت]] هستند<ref>به عنوان نمونه مرحوم [[شیخ مفید]]، میفرماید: “عصمت، تفضلی است از جانب [[خدا]] برای کسی که میداند آن شخص [[معصوم]] به عصمت خود [[تمسک]] میکند”. شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد بثواب الانتقاد، ص۱۰۶؛ رسائل [[المرتضی]]، ج۳، ص۳۲۶. از نظر [[مرحوم صدوق]] نیز، عصمت [[معصومان]] دو ویژگی عمده دارد: نخست: موهبتی بودن عصمت: مرحوم صدوق به طور مستقیم به این بحث نپرداخته است، اما با توجه به مقدمه ایشان بر کتاب [[فقهی]] خود، [[کتاب المقنع]]، میتوان گفت که وی بر آن است که [[عصمت امامان]]، امری اکتسابی نیست، بلکه موهبتی الهی است: «[[شهادت]] میدهم که [[امامان]]، [[رشد]] یافته، [[هدایت]] شده و معصوماند.... خداوند آنها را از [[لغزشها]] معصوم، و از [[پلیدی]] [[پاک]] کرده و [[رجس]] را از آنها برده است» {{عربی|اشهد ان الائمة الراشدين المهديين المعصومين... عصمهم من الزلل و طهرهم من الدنس و اذهب عنهم الرجس}}؛ ([[محمد بن علی بن حسین]] ([[شیخ صدوق]])، [[المقنع]]، ص۴) دوم: اختیاری بودن عصمت: در هیچ یک از کتب مرحوم صدوق در این باره سخنی نیافتیم؛ اما وی در آثار خود روایاتی را نقل میکند که با توجه به مبانی و روش [[روایی]] او، میتوانند ما را به [[درک]] نظریهاش [[راهنمایی]] کنند. روایاتی که [[مرحوم صدوق]] از [[امامان]] [[پاک]]{{عم}} نقل کرده است، بیانگر این حقیقتاند که [[معصوم]] با [[اختیار]] خود [[گناه]] نمیکند؛ یعنی تا زمانی که معصوم با اختیار خود از [[لطف]] و [[موهبت الهی]] استفاده نکند، نمیتواند خود را از گناه برهاند. از این رو، باید گفت که گناه نکردن معصوم، امری جبری و غیراختیاری به شمار نمیرود، بلکه از آنجا که استفاده کردن از [[موهبت]] [[عصمت]]، منوط به [[انتخاب]] و اختیار معصوم است، او علیرغم داشتن [[قدرت]] [[ارتکاب گناه]]، با اختیار خود و استفاده از عصمت [[خدادادی]]، از آن میپرهیزد{{متن حدیث|عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{ع}} قَالَ: الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَيْسَتِ الْعِصْمَةُ فِي ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَيُعْرَفَ بِهَا وَ لِذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا مَعْنَى الْمَعْصُومِ فَقَالَ هُوَ الْمُعْتَصِمُ بِحَبْلِ اللَّهِ وَ حَبْلُ اللَّهِ هُوَ الْقُرْآنُ لَا يَفْتَرِقَانِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ الْإِمَامُ يَهْدِي إِلَى الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ يَهْدِي إِلَى الْإِمَامِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ}}}}؛ ([[محمد بن علی بن حسین]] ([[شیخ صدوق]])، [[معانی الاخبار]]، ص۱۳۲).</ref>.<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص۱۱۱؛ [[محمد حسین فاریاب|حسین فاریاب، محمد]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۲۳۵.</ref> | |||
=== عصمت استحقاقی و عصمت تفضلی === | |||
{{اصلی|عصمت استحقاقی|عصمت تفضلی}} | |||
بحث دیگری که میان [[متکلمان اسلامی]] مطرح شده این است که آیا عصمت، استحقاقی است یا تفضّلی. این بحث به بحث اختیار در عصمت و مجبور بودن یا نبودن معصوم در [[ارتکاب معاصی]] و عدم ارتکاب آنها بازمیگردد. از نظر [[عقل]]، اگر عصمت مستلزم مجبور بودن شخص معصوم در انجام [[طاعات]] و [[ترک گناهان]] باشد، در این صورت شخص معصوم مستحق [[ستایش]] و [[مدح]] نخواهد بود؛ چراکه وجود این صفت در او فضیلتی برای وی به شمار نیامده و بنا به فرض مذکور او مجبور به [[ترک گناه]] بوده و اصلا قدرت بر انجام آن را ندارد<ref>[[علامه حلی]]، [[کشف]] المراد، ص۱۸۶؛ [[فاضل مقداد]]، اللوامع الالهیه، ص۲۴۳؛ جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۱.</ref>. از آنجا که غالب [[متکلمان اسلامی]] غیر از [[اشاعره]]، قائل به [[اختیار]] شخص [[معصوم]] هستند، بنابراین [[عصمت]] را امری تفضلی میدانند نه استحقاقی<ref>به عنوان نمونه مرحوم [[شیخ مفید]]، میفرماید: “عصمت، تفضلی است از جانب [[خدا]] برای کسی که میداند آن شخص معصوم به عصمت خود [[تمسک]] میکند”. شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد بثواب الانتقاد، ص۱۰۶؛ رسائل المرتضی، ج۳، ص۳۲۶.</ref>. | |||
== [[گستره عصمت]] == | |||
{{اصلی|گستره عصمت}} | |||
[[گستره عصمت پیامبران]] به دو بخش کلی گستره زمانی و گستره متعلق قابل تقسیم است. | |||
=== گستره زمانی === | |||
در گستره زمانی، عصمت [[پیامبران]] به لحاظ قبل از تصدی منصب نبوت و از [[زمان]] تولد و نیز پس از تصدی منصب بررسی میشود | |||
# '''عصمت پیش از تصدی منصب ([[نبوت]]):''' بحث از [[قلمرو عصمت]] معصومان اعم از [[پیامبران]] و نیز تفکیک این بحث به قبل از تصدی منصب نبوت و پس از آن تا عصر [[امامان اهل بیت]]{{ع}} دیده و شنیده نشده چه اینکه گویا تأکید [[ائمه]] در دوران حضور بیشتر بر تثبیت اصل مسأله عصمت پیامبر و امام بوده است<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۶۹.</ref>. | |||
# '''عصمت پس از تصدی منصب (نبوت):''' یکی از مسائل مورد اتفاق اندیشمندان امامیه در این قرون و حتی امروز، [[ضرورت عصمت پیامبران]] و [[امامان معصوم]] از [[گناه]] پس از تصدی منصب نبوت و امامت است. تصریح به این مسأله دست کم از دوران امامان معصوم{{ع}} مطرح شده و تا به امروز نیز ادامه داشته است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۴۱۲.</ref>. این بخش خود به چهار قسم دیگر تقسیم میشود که عبارتاند از: عصمت در تلقی و [[ابلاغ وحی]]؛ عصمت در [[تفسیر]] و [[تبیین وحی]]؛ [[عصمت از اشتباه]]، [[خطا]] و [[فراموشی]] در انجام [[تکالیف]] شخصی و [[اجتماعی]] و [[عصمت از گناه]]. | |||
=== گستره متعلق (ابعاد [[عصمت]]) === | |||
مقصود از «گستره متعلق»، ابعادی است که [[پیامبران]]{{ع}} در آنها [[معصوم]] هستند. به بیان دیگر میتوان [[عصمت پیامبران]] را از جنبههای متعددی بررسی و آنها را در دو بخش کلی مطرح کرد: | |||
==== [[عصمت عملی]] ==== | |||
# '''[[عصمت از گناهان]] صغیره و کبیره، پیش یا پس از دریافت منصب:''' تمامی متکلمان [[شیعه]] [[پیامبران الهی]] و [[امامان]] اثنی عشر را از انجام کلیه [[گناهان]] صغیره و کبیره، قبل و پس از تصدی منصب، معصوم میدانند و اختلافی در این خصوص میان آنها وجود ندارد هرچند در آرای [[متکلمان]] [[اهل سنت]] در این بحث اختلافاتی میان اصل [[عصمت پیامبران]] از گناهان قبل از رسیدن به [[مقام نبوت]] و نیز در جواز یا عدم جواز [[ارتکاب گناهان]] صغیره پس از [[تصدی]] [[نبوت]]، وجود داشته و در مورد عدم عصمت [[جانشینان پیامبر خاتم]] نیز اتفاق دارند<ref>[[مهدی فرمانیان|فرمانیان، مهدی]]، [[عصمت امامان شیعه (مقاله)|عصمت امامان شیعه]]، [[معارف کلامی شیعه (کتاب)|معارف کلامی شیعه]]، ص۱۹.</ref>. | |||
# '''[[عصمت از سهو]]:''' [[مرحوم صدوق]] به همراه استاد خود [[ابن ولید]]، با ادعای وجود [[روایات]] فراوانی مبنی بر وقوع [[سهو]] و به تعبیر دقیقتر، [[اسهاء]] از [[پیامبر خاتم]]{{صل}}، [[ضرورت عصمت]] آن حضرت از [[اشتباه]] در [[نماز]]<ref>ر.ک: صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۰۳.</ref> و نیز [[خواب]] ماندن از نماز<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۶۰-۳۵۸، ح۱۰۳۱.</ref>را [[نفی]] میکند. اما پس از او مرحوم [[شیخ مفید]] قاطعانه امکان اشتباه امام در نماز<ref>مفید، محمدبن محمد بن نعمان، الفصول المختارة، ص۱۰۴.</ref> و به طور کلی عمل به [[دین]] را رد نموده و امام را از چنین اشتباهاتی معصوم میداند. متکلمان متأخر غالباً قائل به [[ضرورت عصمت امام]] از اشتباه در ادای [[واجبات]] بوده و به عبارت دیگر [[پیامبران]] و امامان را معصوم از سهو میدانند. | |||
# '''[[عصمت از نسیان]]:''' فراموش کردن [[احکام الهی]] از جانب [[انبیا]]{{ع}} باعث [[گمراهی]] دیگران و [[احتجاج]] ایشان به آن عمل میگردد. جمله {{متن قرآن|لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ}}<ref>«تا معلوم دارد که رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند» سوره جن، آیه ۲۸.</ref> میفهماند که [[رسول]] بهگونهای [[وحی|وحی الهی]] را دریافت و [[ابلاغ]] میکند که [[اشتباه]] و [[فراموشی]] در آن رخ نمیدهد. اگر رسول در گرفتن [[وحی]]، [[حفظ وحی]] و [[تبلیغ]] آن مصونیت نداشته باشد. غرض [[خداوند]] یعنی ابلاغ [[رسالت]] حاصل نمیشود. | |||
# '''[[عصمت از ترک اولی]] و [[ترک مستحبات]]:''' مسأله [[عصمت]] از ترک مستحبات و [[ترک اولی]] هر چند با برخی [[روایتها]] قابل [[استنباط]] است اما در منابع [[کلامی]] [[امامیه]] تا [[زمان]] مرحوم [[شیخ مفید]] مطرح نبوده و ایشان نخستین کسی بود که با اشاره به این مسأله زمینه طرح آن را برای برخی [[متکلمان]] متأخر، فراهم آورد<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الفصول المختاره، ص۶۲؛ همو، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۹.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۷۰.</ref> | |||
==== [[عصمت علمی]] ==== | |||
مقصود از «عصمت علمی» آن است که آیا [[پیامبر]] یا امام در نظریاتی که ارائه میکند، از اشتباه [[معصوم]] است؟ به دیگر بیان، آیا نظریات ارائه شده از سوی پیامبر یا امام با واقع مطابق است؟ این بخش از عصمت نیز میتواند دارای انواع زیر باشد: | |||
# '''[[عصمت از اشتباه]] در [[تبیین دین]] پیش یا پس از دریافت منصب:''' از آنجا که جامعه شیعی و نیز [[اندیشمندان مسلمان]]، یکی از [[اهداف]] نصب پیامبر و امام را تبیین دین میدانند، همگی بر این نظر اتفاق دارند که پیامبر و امام، ضرورتا از اشتباه در تبیین دین معصوم است<ref>محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین، عصمت امام (کتاب)|عصمت امام، ص۴۱۵.</ref>. | |||
# '''عصمت از اشتباه در نظریات [[علمی]] غیر [[دینی]] پیش یا پس از دریافت منصب:''' غالب متکلمان امامیه در پنج قرن نخست، به صراحت درباره این مسأله نظریه پردازی نکردهاند، لکن از نظریات آنان درباره مسأله [[علم امام]] دست کم میتوان به لوازم نظریهشان در این بخش نیز دست یافت. چه اینکه در میان متکلمان تنها مرحوم [[طبری]] و سدآبادی، علم امام را مطلق دانستهاند<ref>ر.ک: طبری ابن جریر، المسترشد، تحقیق احمد محمودی، ص۵۷۱؛ همان، ص۴۶۹.</ref>. از این رو میتوان آنان را بر این [[باور]] دانست که [[امام]] از [[اشتباه]] در نظریات غیر [[دینی]] [[معصوم]] است. | |||
# '''عصمت از اشتباه در امور عادی [[زندگی]] پیش یا پس از دریافت منصب:''' به نظر میرسد تبیین این مسأله در عصر [[امامان معصوم]]{{ع}}، دغدغه اصلی خود آن حضرات و نیز یارانشان نبوده است؛ زیرا مطلب خاصی در این باره به دست نیامده است. در هر حال باید گفت فضای [[حاکم]] بر جامعه شیعی، تا پایان [[قرن پنجم هجری]] بر معصوم دانستن [[پیامبر]] و امام از اشتباه در امور عادی [[استوار]] نبوده است<ref>محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین، عصمت امام (کتاب)|عصمت امام، ص۴۱۴.</ref>. | |||
== [[ضرورت]] و امکان [[عصمت]] == | |||
{{اصلی|ضرورت عصمت}} | |||
=== امکان عصمت === | |||
==== [[ادله]] امکان عصمت برای عموم افراد [[بشر]] ==== | |||
برخی معاصرین دستیابی به برخی درجات عصمت را برای عموم افراد بشر ممکن دانسته و به ادلهای همچون امکان ذاتی<ref>در توضیح این دلیل گفته شده که هیچ دلیلی برای محال بودن عصمت و [[امتناع]] آن برای [[انسان]] وجود ندارد لذا با فرض عصمت برای انسان بما هو انسان، هیچگونه محال یا امتناع ذاتی ایجاد نخواهد شد.</ref> و برخی عمومات [[قرآنی]] دال بر این موضوع، استناد کردهاند<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا...}}، «ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی مینهد»... سوره انفال، آیه ۲۹؛ {{متن قرآن|فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}، «آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره بقره، آیه ۳۸؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ}}، «و راههای خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند مینماییم و بیگمان خداوند با نیکوکاران است» سوره عنکبوت، آیه ۶۹.</ref>.<ref>به عنوان نمونه: [[آیتالله]] [[جوادی آملی]] میفرماید: “انسان میتواند با [[ریاضت]] [[شرعی]] و [[تهذیب نفس]]، به [[مقام عصمت]] دست یابد. عصمت، منحصر در [[انبیاء]] و [[امامان]] نیست، البته هر [[پیغمبر]] یا امامی باید [[معصوم]] باشد ولی هر معصومی [[پیامبر]] یا [[امام]] نیست” تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۹، ص۲۱-۲۲؛ آیتالله [[معرفت]] نیز میفرماید: “هر [[انسانی]] اگر خود را از همه [[گناهان]] وارهاند و بر این امر تداوم بخشد، [[خداوند]] نیز [[قلب سلیم]] شخص را به [[نور]] فروزان خود تابناک میفرماید و او را مشمول عنایت خاص خود قرار میدهد؛ لذا این امر محال نیست و ضرورتی ندارد که آن را در [[انبیا]] و امامان منحصر سازیم و دلیل این مطلب، آیات و روایات است” تنزیه الانبیاء از آدم تا خاتم، ص۵۵-۶۲.</ref> | |||
=== [[ضرورت عصمت]] === | |||
بحث از ضرورت عصمت پس از بحث امکان [[عصمت]] مطرح میگردد. هر چند بهرهمندی از برخی اقسام و درجات مختلف عصمت برای عموم افراد [[بشر]] به تناسب جایگاه هر فرد و تقوای او امری ممکن است اما برخورداری از درجات عالیه آنکه شامل [[عصمت عملی]] و [[علمی]] میشود تنها برای [[حجتهای الهی]] اعم از انبیا و [[امامان معصوم]]{{ع}}، ممکن بلکه امری لازم و ضروری است. | |||
=== [[ضرورت عصمت پیامبران]] === | |||
{{اصلی|ضرورت عصمت پیامبران}} | |||
[[هدف]] از [[بعثت پیامبران]] [[هدایت]] نوع بشر در [[سایه]] [[دستورات الهی]] است و مقتضای این هدف آن است که پیامهای خداوند از مرحله صدور تا مرحله وصول به [[مردم]]، از هرگونه [[تحریف]] و دستبرد عمدی و [[سهوی]] مصون باشد و سالم و دست نخورده به دست مردم برسد تا هیچ گونه [[شک]] و تردیدی برای مردم نسبت به سخنان و تعلیمات [[پیامبران]] نباشد، به گونه ای که سخن آنها را سخن [[خدا]]، و تعلیمات آنها را [[تعلیمات الهی]] بدانند، تا از [[جان]] و [[دل]] آنها را بپذیرند، و صد درصد در برابر آن [[تسلیم]] باشند، و به آن [[اعتماد]] کنند. | |||
اگر پیامبران از [[گناه]] و [[خطا]] معصوم نباشند احتمال [[دروغ]] و تحریف [[حقایق]] و خطا و [[اشتباه]]، در کلمات آنها راه پیدا میکند و سخنان آنها قابل [[اعتماد]] نخواهد بود<ref>ر.ک: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، ج ۷، ص۱۸۵.</ref>. به علاوه در صورت [[معصوم]] نبودن [[پیامبران]] مسأله [[اتمام حجّت]] نیز حاصل نمیشود؛ زیرا همیشه بهانه ای در دست [[مخالفان]] خواهد بود که عدم [[پیروی]] از [[تعلیمات پیامبر]] به خاطر احتمال [[دروغ]] و [[کذب]] و یا [[خطا]] و [[اشتباه]] بوده است. | |||
== شرطیت [[عصمت]] پیامبران == | |||
{{اصلی|شروط امامت}} | |||
متکلمان اسلامی برای [[پیامبران]] شرایطی را بر شمردهاند که دستهای از آنها مورد اتفاق [[شیعه]] و [[سنی]] هستند، مثل [[مرد بودن]]، [[حر بودن]]، [[عالم بودن]] به [[امور دینی]]، [[عاقل]] بودن، [[مسلمان]] بودن<ref>{{عربی|أما الشّروط المتّفق علیها فثمانیة شروط: الأول: أن یکون مجتهدا فی الأحکام الشّرعیة و...}}؛ آمدی، سیفالدین، أبکار الأفکار فی أصول الدین، ج۵، ص۱۹۱.</ref>. امّا در مقابل برخی از شروط مورد [[اختلاف]] [[فریقین]] هستند. [[امامیه]] برخلاف سایر [[مذاهب]] [[اسلامی]]، [[منصوص بودن]]، عصمت و [[افضلیت]] را از شرایط اساسی در انتصاب پیامبر و امام میدانند<ref>{{عربی|یجب ان یکون الإمام معصوما من القبائح و الاخلال بالواجبات...}}، شیخ طوسی، الاقتصاد فیمایتعلق بالاعتقاد، ص۳۰۵ و {{عربی|قال: الثّانی یجب أن یکون الإمام معصوما، و إلاّ تسلسل}}، علامه حلی، باب حادی عشر.</ref>. | |||
از جمله آیاتی که از آن بر شرطیت عصمت در پیامبران و امامان استفاده شده، [[آیه]] ابتلای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} است. آنجا که [[خدای متعال]] در پاسخ حضرت ابراهیم{{ع}} که از [[خدا]] خواست تا [[امامت]] را در ذرّیه او قرار دهد فرمود: [[عهد]] من به [[ظالمان]] نمیرسد: {{متن قرآن|لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>پیمان من به ستمکاران نمیرسد؛ سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. این آیه بر [[عصمت پیامبر]] و [[امام]]{{ع}} در طول [[حیات]] و تمام [[عمر]] دلالت میکند بنابراین کسی که در قسمتی از عمر خود گرفتار [[فسق]] یا [[شرک]] باشد شایستگی [[نبوت]] یا امامت را نخواهد داشت<ref>الميزان، ج ۱، ص۲۷۴.</ref>.<ref>[[محمد رضا مصطفیپور|مصطفیپور، محمد رضا]]، [[امامت - مصطفیپور (مقاله)|امامت]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۴]]، ص۲۲۹.</ref> | |||
=== دیدگاه [[متکلمان]] === | |||
# '''[[خواجه نصیرالدین طوسی]]''': ایشان علاوه بر یادآوری کمال فهم، هوشمندی و مبرا بودن [[حجتهای الهی]] از اموری همچون خطا، [[سهو]] و [[نسیان]] میافزاید: {{عربی|كلما ينفّر عنه من دناءة الآباء وعهر الأمهات و الفظاظة و الغلظة و الأبنة و شبهها و الأكل على الطريق و شبهه}}<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۴۷۲.</ref>؛ [[[پیامبر]] و امام باید] از آنچه که نفرتآور است [[منزه]] باشد. به مانند [[پستی]] و [[فرومایگی]] در نَسَب پدری و [[مادری]]، بد [[اخلاقی]]، [[تندخویی]]، امراض [[روحی]] و جسمی، [[ابتلاء]] به ابنه و مانند آن، و از [[غذا خوردن]] در مسیر راه و مواردی از این قبیل [[پرهیز]] کند. | |||
# '''[[علامه حلی]]''': ایشان نیز در توصیف معصوم مینویسد: {{عربی|إنه لا يجوز أن يقع منه الصغائر و لا الكبائر، لا عمداً و لا سهواً و لا غلطاً في التأويل، و يجب أن يكون منزهاً عن ذلك من أول عمره إلى آخره}}<ref>إرشاد الطالبیین إلی نهج المسترشدین، ص۳۰۳.</ref>؛ سر زدن [[گناهان بزرگ]] و کوچک از معصوم جایز نیست، خواه عملی باشد و خواه [[سهوی]]. | |||
# '''[[فاضل مقداد]]'''<ref>فاضل مقداد دانشمندی فقیه، اصولی و متکلم بوده است. ایشان کتابهایی در اعتقادات تألیف کرده است که هر چند در محافل و حوزههای علمی شهرت چندانی ندارند؛ ولی در زمره کتابهای بسیار مهم و ارزشمند محسوب میشود.</ref>: ایشان در شرح عبارت [[علامه حلی]] میگوید: {{عربی|أصحابنا حكموا بعصمتهم مطلقاً، قبل النبوة و بعدها}}<ref>إرشاد الطالبیین إلی نهج المسترشدین، ص۳۰۴.</ref>؛ [[علماء]] [[شیعه]] به [[عصمت پیامبران]] به طور مطلق، چه قبل و چه پس از [[نبوت]] [[حکم]] کردهاند. از نظر ایشان، [[پیامبران]] در حوزههایی همچون: [[عقاید]]، [[افعال]]، [[تبلیغ دین]] و امور [[عرفی]] [[عصمت]] دارند. بر این اساس، برخی از [[عالمان شیعه]] معتقدند که [[معصوم]] در موضوعات و مصادیق نیز دچار [[اشتباه]] نمیشود. | |||
# '''[[مرحوم مجلسی]]''': ایشان به نقل از کتاب «[[عقائد]] [[شیخ صدوق]]» مینویسد: «[[عقیده]] ما درباره پیامبران، فرستادگان، [[پیشوایان]] و [[ملائکه]] این است که اینان از هر [[پلیدی]]، پاکند و مرتکب [[گناهان]] کوچک و بزرگ نمیشوند».<ref>الإعتقادات فی دین الإمامیة، ص۹۶.</ref>. [[علامه مجلسی]] تصریح میکند که این تعریفی که شیخ صدوق از عصمت به دست داده است، مورد اتفاق تمامی علماء شیعه و از [[ضروریات مذهب امامیه]] است. ایشان مینویسد: عصمت به این معنا در [[شأن]] [[اهلبیت]]{{عم}}، به [[دلیل اجماع]] و [[روایات]] بسیار ثابت شده است، به طوری که این [[اعتقاد]] در زمره ضروریات مذهب امامیه به شمار میرود. علماء شیعه برای [[اثبات عصمت]]، به دلیلهای عقلی نیز [[استدلال]] میکنند<ref>{{عربی|"و بعدها قول أئمتنا{{عم}} بذلك المعلوم لنا قطعاً بإجماع أصحابنا رضوان الله عليهم، مع تأيّده بالنصوص المتظافرة حتى صار ذلك من قبيل الضروريات في مذهب الإمامية. و قد استدل عليه أصحابنا بالدلائل العقلية"}}، بحار الأنوار، ج۱۱، ص۹۱.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۵۱.</ref> | |||
== [[اثبات عصمت پیامبران]] == | |||
{{اصلی|اثبات عصمت پیامبران}} | |||
# '''براهین عقلی:''' مهمترین براهین عقلی اثبات عصمت پیامبران که همان [[براهین]] [[اثبات]] [[لزوم]] یا [[ضرورت عصمت]] [[معصومان]] هستند، عبارتاند از: [[برهان]] لزوم [[هدایت]] [[بشر]]؛ برهان [[وجوب]] اطاعت از معصوم؛ [[برهان حفظ شریعت]]؛ برهان لزوم اطمینان و [[برهان لطف]]<ref>[[هادی اکبری ملکآبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۸۰-۸۲؛ [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۱۹۲-۲۰۳.</ref>. | |||
# '''[[ادله نقلی]]:''' | |||
## '''ادله قرآنی:''' در برخی از [[آیات قرآن کریم]] خصوصیاتی همچون اصطفای [[الهی]]، [[وجوب اطاعت]] تام و عدم [[تسلط]] [[شیطان]] بر برخی [[انسانهای برگزیده]] و نیز [[الگو]] بودن [[انبیا]] بیان شده که به مصونیت ایشان از ارتکاب کبائر، [[خطا]]، [[نسیان]] و [[اشتباه]] که همان [[حقیقت عصمت]] است، اشاره دارند<ref>[[محمد هادی فرقانی]] و [[محمد عباسزاده جهرمی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]].</ref>. | |||
## '''ادله روایی:''' در [[روایات]] متعددی بر [[قطعی]] بودن [[عصمت انبیا]]{{ع}} تأکید شده است<ref>نک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۲ـ۲۰۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۴، ص۱۰۳؛ ج۱۲، ص۳۴۸؛ ج۴، ص۴۵؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۹۲ـ۲۰۴.</ref> از جمله آنها روایتی است از [[امام باقر]]{{ع}} که در آن آمده است: «انبیا [[گناه]] نمیکنند؛ چون همگی [[معصوم]] و پاکاند و آنان [[مرتکب گناه]] کوچک یا بزرگ نمیشوند»<ref>صدوق، الخصال، ص۳۹۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص۱۸۰-۱۸۱.</ref> | |||
== [[شبهات]] عصمت [[پیامبران]] == | |||
{{اصلی|شبهات عصمت}} | |||
شبهاتی که پیرامون عصمت پیامبران مطرح شده را میتوان در سه دسته کلی خلاصه نمود: | |||
=== دسته اول: اخذ [[اندیشه]] عصمت در [[اسلام]] از [[ادیان]] ماقبل === | |||
==== [[شبهه]] اول: وجود نداشتن عصمت در [[کتاب و سنت]] ==== | |||
{{اصلی|آیا به عصمت انبیاء و ائمه در کتاب و سنت اشاره شده است؟ (پرسش)}} | |||
==== شبهه دوم: اندیشه عصمت برگرفته از [[یهود]] و [[نصاری]]! ==== | |||
{{همچنین|آیا اندیشه عصمت بدعتی از یهود و نصاری است؟ (پرسش)}} | |||
==== شبهه سوم: اندیشه عصمت برگرفته از [[فرهنگ]] [[ایران]] باستان! ==== | |||
{{همچنین|آیا اندیشه عصمت برگرفته از فرهنگ ایران باستان است؟ (پرسش)}} | |||
==== شبهه چهارم: اندیشه عصمت برگرفته از [[فرقه]] متصوفه! ==== | |||
{{همچنین|آیا اندیشه عصمت برگرفته از فرقه متصوفه است؟ (پرسش)}} | |||
==== شبهه پنجم: اندیشه عصمت برگرفته از آموزههای [[زرتشت]]! ==== | |||
{{همچنین|آیا مبدع عصمت پیامبر خاتم است و از آموزههای زرتشت استفاده کرده است؟ (پرسش)}} | |||
==== شبهه ششم: اندیشه عصمت از ابتکارات [[شیعه]]! ==== | |||
{{همچنین|آیا اندیشه عصمت از ابتکارات شیعه است؟ (پرسش)}} | |||
=== دسته دوم: شبهات عمومی عصمت === | |||
==== شبهه اول: [[جبرگرایی]] در نظریه عصمت ==== | |||
{{اصلی|آیا عصمت معصوم جبری است؟ (پرسش)}} | |||
==== شبهه دوم: عصمت مستلزم تعطیلی [[شریعت]] ==== | |||
{{اصلی|آیا عصمت مستلزم بینیاز شدن از شریعت است؟ (پرسش)}} | |||
==== شبهه سوم: عصمت مستلزم نوعی الوهیت [[انسان]] ==== | |||
{{اصلی|آیا اعتقاد به عصمت انسان مستلزم الوهیت برای اوست؟ (پرسش)}} | |||
==== شبهه چهارم: تنافی عصمت با اصل ثواب و عقاب ==== | |||
{{اصلی|آیا عصمت با اصل ثواب و عقاب منافات دارد؟ (پرسش)}} | |||
==== شبهه پنجم: [[غلوآمیز]] بودن نظریه عصمت ==== | |||
{{اصلی|آیا قول به عصمت در انبیا و امامان مستلزم غلو است؟ (پرسش)}} | |||
==== شبهه ششم: عصمت و [[تبعیض]] ==== | |||
{{اصلی|آیا عصمت معصوم تبعیض در حق انسان بهشمار میآید؟ (پرسش)}} | |||
==== شبهه هفتم: تنافی عصمت با [[خاتمیت]] ==== | |||
{{اصلی|آیا عصمت امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)}} | |||
=== دسته سوم: [[آیات]] و [[روایات]] نافی [[عصمت]] === | |||
==== [[شبهه]] اول: عصمت و [[استغفار]] ==== | |||
{{اصلی| آیا استغفار کردن انبیا و امامان با عصمت ناسازگار است؟ (پرسش)}} | |||
==== شبهه دوم: عصمت [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} ==== | |||
{{اصلی|آیا تردید حضرت ابراهیم در ربوبیت الهی بر عدم عصمت اعتقادی دلالت میکند؟ (پرسش)}} | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۱۳۳: | خط ۲۸۰: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100767.jpg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|'''عصمت امام''']] | # [[پرونده:1100767.jpg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|'''عصمت امام''']] | ||
# [[پرونده:1379719.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|'''عصمت از منظر فریقین''']] | |||
# [[پرونده:1100840.jpg|22px]] [[محمد هادی فرقانی]] و [[محمد عباسزاده جهرمی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|'''خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم''']]، [[شبههپژوهی مطالعات قرآنی (نشریه)|دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی]] | |||
# [[پرونده:1379710.jpg|22px]] [[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|'''اندیشه کلامی عصمت''']] | |||
# [[پرونده:1379670.jpg|22px]] [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|'''عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی''']] | |||
# [[پرونده:53960800.jpg|22px]] [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|'''پژوهشی در عصمت معصومان''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||