اوس و خزرج در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'دست' به 'دست'
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست') |
|||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
شاید بتوان گفت چنین نقلهایی بیشتر زاییده رقابتهای قبیلهای است. به موازات [[روایت]] [[ابن اسحاق]]، [[موسی بن عُقْبَه]] به نقل از [[عُرْوَة بن زبیر]] [[نخستین مسلمانان]] را ۶ [[خزرجی]] و دو [[اوسی]] دانسته است<ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۶۹؛ وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۲۳. </ref>. در حجّ سال بعد (دوازدهم [[بعثت]]) ۱۲ مسلمان که دو تن اوسی و بقیه از [[خزرج]] بودند پس از دیدار با پیامبر از وی خواستند [[بیعت]] با آنها را به سال بعد موکول نکند، ازاینرو در بیعت خود با آنها، تعهداتی [[اخلاقی]] و [[اعتقادی]] از آنها گرفت که به [[بیعت عقبه اول]] [[شهرت]] یافت<ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۷۰؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۵۸ ـ ۵۵۹. </ref> ([[بیعت عقبه]]) آنها پس از بازگشت به یثرب با پیامبر مکاتبه کردند؛ گویا اختلافی درباره اینکه چه کسی از اوسیان یا [[خزرجیان]] [[نماز جماعت]] را [[امامت]] کند رخ داده بود<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۳۴؛ اسدالغابه، ج ۱۴، ص ۳۶۹؛ البدایة و النهایه، ج ۳، س ۱۸۵. </ref>، افزون بر این آنان به مبلّغی نیاز داشتند که بتواند [[آموزههای اسلامی]] را در میان دیگران گسترش دهد<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۷۶. </ref>. پیامبر در پاسخ به این درخواست، [[مُصْعَب بن عُمیر]] را به یثرب فرستاد<ref> السیرهالنبویه، ج ۲، ص ۴۳۴؛ المصنف، ج ۳، ص ۱۶۰. </ref>. تا پیش از آمدن [[مصعب]]، [[أسعد بن زراره خررجی]] (از بنی نجار) [[نماینده]] نو [[مسلمانان]] بود و تا حضور مصعب [[نماز جماعت]] را بر پا میکرد <ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۷۱؛ ج ۳، ص ۴۵۷. </ref>. مصعب نیز در یثرب در [[پناه]] او به فعالیت [[تبلیغی]] خود در تیرههای مختلف ادامه میداد؛ اما با فشارهایی که [[قبیله]] بنی نجار بر [[اسعد]] وارد کردند وی وادار شد دست از [[حمایت]] مصعب بردارد<ref> وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۵. </ref>. با آمدن مصعب به یثرب، [[اسلام]] بر سر زبانها افتاد و فعالیت مسلمانان آشکار گردید<ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۷۱؛ وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۲۵. </ref>. مصعب بر [[اسلام آوردن]] سران تیرهها تأکید داشت، زیرا اسلام آوردن بزرگان قبیله میتوانست به [[گسترش اسلام]] در همه قبیله بینجامد، نحوه گزارش [[منابع تاریخی]] به گونهای است که گویا در این مرحله تنها تیره [[اوسی]] عبدالاشهل کاملاً اسلام آوردهاند، زیرا در مورد بیشتر تیرهها آمده که از هر یک تنها اندکی [[مسلمان]] شده بودند<ref> السیرهالنبویه، ج ۲، ص ۴۳۷؛ الطبقات، ابنسعد، ج ۳، ص ۳۲۱. </ref>. | شاید بتوان گفت چنین نقلهایی بیشتر زاییده رقابتهای قبیلهای است. به موازات [[روایت]] [[ابن اسحاق]]، [[موسی بن عُقْبَه]] به نقل از [[عُرْوَة بن زبیر]] [[نخستین مسلمانان]] را ۶ [[خزرجی]] و دو [[اوسی]] دانسته است<ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۶۹؛ وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۲۳. </ref>. در حجّ سال بعد (دوازدهم [[بعثت]]) ۱۲ مسلمان که دو تن اوسی و بقیه از [[خزرج]] بودند پس از دیدار با پیامبر از وی خواستند [[بیعت]] با آنها را به سال بعد موکول نکند، ازاینرو در بیعت خود با آنها، تعهداتی [[اخلاقی]] و [[اعتقادی]] از آنها گرفت که به [[بیعت عقبه اول]] [[شهرت]] یافت<ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۷۰؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۵۸ ـ ۵۵۹. </ref> ([[بیعت عقبه]]) آنها پس از بازگشت به یثرب با پیامبر مکاتبه کردند؛ گویا اختلافی درباره اینکه چه کسی از اوسیان یا [[خزرجیان]] [[نماز جماعت]] را [[امامت]] کند رخ داده بود<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۳۴؛ اسدالغابه، ج ۱۴، ص ۳۶۹؛ البدایة و النهایه، ج ۳، س ۱۸۵. </ref>، افزون بر این آنان به مبلّغی نیاز داشتند که بتواند [[آموزههای اسلامی]] را در میان دیگران گسترش دهد<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۷۶. </ref>. پیامبر در پاسخ به این درخواست، [[مُصْعَب بن عُمیر]] را به یثرب فرستاد<ref> السیرهالنبویه، ج ۲، ص ۴۳۴؛ المصنف، ج ۳، ص ۱۶۰. </ref>. تا پیش از آمدن [[مصعب]]، [[أسعد بن زراره خررجی]] (از بنی نجار) [[نماینده]] نو [[مسلمانان]] بود و تا حضور مصعب [[نماز جماعت]] را بر پا میکرد <ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۷۱؛ ج ۳، ص ۴۵۷. </ref>. مصعب نیز در یثرب در [[پناه]] او به فعالیت [[تبلیغی]] خود در تیرههای مختلف ادامه میداد؛ اما با فشارهایی که [[قبیله]] بنی نجار بر [[اسعد]] وارد کردند وی وادار شد دست از [[حمایت]] مصعب بردارد<ref> وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۵. </ref>. با آمدن مصعب به یثرب، [[اسلام]] بر سر زبانها افتاد و فعالیت مسلمانان آشکار گردید<ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۷۱؛ وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۲۵. </ref>. مصعب بر [[اسلام آوردن]] سران تیرهها تأکید داشت، زیرا اسلام آوردن بزرگان قبیله میتوانست به [[گسترش اسلام]] در همه قبیله بینجامد، نحوه گزارش [[منابع تاریخی]] به گونهای است که گویا در این مرحله تنها تیره [[اوسی]] عبدالاشهل کاملاً اسلام آوردهاند، زیرا در مورد بیشتر تیرهها آمده که از هر یک تنها اندکی [[مسلمان]] شده بودند<ref> السیرهالنبویه، ج ۲، ص ۴۳۷؛ الطبقات، ابنسعد، ج ۳، ص ۳۲۱. </ref>. | ||
اسلام سعد بن مُعاذ، [[رهبر]] این تیره در این مرحله او را به برجستهترین رهبر اوسی در دوره [[پیامبر]] مبدل ساخت. او در آغاز کار، چون دریافت دیگر [[اسعد بن زراره]] تحت فشارهای [[بنینجار]] از حمایت [[مصعب بن عمیر]]، مبلغ پیامبر | اسلام سعد بن مُعاذ، [[رهبر]] این تیره در این مرحله او را به برجستهترین رهبر اوسی در دوره [[پیامبر]] مبدل ساخت. او در آغاز کار، چون دریافت دیگر [[اسعد بن زراره]] تحت فشارهای [[بنینجار]] از حمایت [[مصعب بن عمیر]]، مبلغ پیامبر دست کشیده است او را در پناه خود گرفت<ref> وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۲۵. </ref>. در [[حجّ]] سال سیزدهم [[بعثت]] و پس از بازگشت مصعب به [[مکه]]<ref>السیرهالنبویه، ج ۲، ص ۴۳۸. </ref> حدود ۷۰ تن<ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۷۱. </ref> از نو مسلمانان یثرب پس از [[زیارت]] مخفیانه پیامبر، با او پیمانی بستند و براساس آن پیامبر را یکی از خود دانسته، [[تعهد]] کردند در برابر حملات [[دشمنان پیامبر]] به ایشان، تا پای [[جان]] بایستند. در این [[پیمان]] که [[عقبه دوم]] نام گرفت ۱۱ نفر از [[اوس]] و ۶۳ نفر از [[خزرج]] حضور داشتند که دو تن از آنها [[زنان]] [[خزرجی]] بودند و اینان نخستین زنان یثربی به شمار میآمدند که با [[پیامبر]] [[بیعت]] میکردند. پیامبر از میان بیعتکنندگان ۱۲ [[نقیب]] برگزید که ۹ تن از خزرج و سه تن از اوس بودند<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۴۳؛ المعجم الاوسط، ج ۱۹، ص ۹۰. </ref>. ([[بیعت عقبه]]) در جریان بیعت و گفت و گو میان پیامبر و [[مسلمانان]] یثرب [[بَراء بن مَعْرور خزرجی]] و [[ابوالهیثم اوسی]] به [[نمایندگی]] و سخنگویی از دیگر حاضران، بر [[حمایت]] قطعی خود از پیامبر تأکید کردند<ref> السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۴۲. </ref>. در این باره که چه کسی در این بیعت، در دست دادن و [[بیعت کردن]] با پیامبر پیشقدم بود [[اختلاف]] است؛ برخی [[براء بن معرور]] خزرجی<ref> الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۲۲۲؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۳۶. </ref> و دیگران ابوالهیثم اوسی را مقدم میدانند. گزارشهایی که ابوالهیثم اوسی را ترجیح میدهد به [[عروة بن زبیر]] باز میگردد<ref>المعجم الاوسط، ج ۱۹، ص ۲۵۰؛ مجمع الزوائد، ج ۶، ص ۴۷. </ref>. | ||
نقلهای ضعیفتری [[اسعد بن زراره]] خزرجی را مطرح میکند، در حالیکه به اقتضای [[جوانی]] وی نمیتوان او را بر بزرگان حاضر مقدم دانست<ref>الاصابه، ج ۱، ص ۲۰۸؛ البدایة و النهایه، ج ۳، ص ۲۸۰. </ref>. طی سه ماه پس از این [[پیمان]]، مسلمانان [[مکه]] که چند ده نفر بودند<ref> الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۲۳۸. </ref> به [[یثرب]] [[مهاجرت]] کردند<ref>الثقات، ج ۱، ص ۱۱۳؛ سیرة النبی صلی الله علیه و آله، ج ۲، ص ۳۰۶. </ref>. بخش قابل توجهی از [[مهاجران]] در [[قُبا]] که موطن تیره اوسی [[عمرو بن عوف]] بود مستقر شدند. [[منابع تاریخی]] از خانهای به نام "[[منزل]] العَزّاب" ([[خانه]] مجرّدها) یا العصبه<ref>انساب الاشراف، ج ۱،ص ۳۰۴</ref> یاد میکنند که مهاجران در آنجا گرد آمده بودند<ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۸۰؛ وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۴۶. </ref>. اوسیان در یثرب بالا سکنا داشتند که [[قبا]] بخشی از آن بود. [[پیامبر]] پس از [[مهاجرت]] با اقامت در قبا مسجدی را در آنجا بنا نهاد که به [[مسجد قبا]] [[شهرت]] یافت<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۱۰ ـ۳۱۱. </ref>. پس از اندی که [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} در قبا به پیامبر پیوست، مشخص گردید که ایشان قبا را برای اقامت مناسب ندانسته است؛ اما انتقال ایشان به هر نقطه دیگر در یثرب میتوانست موجب [[نارضایتی]] تیرههای دیگر و در نتیجه تشدید رقابتهای قبیلهای شود و مانعی در برابر [[گسترش اسلام]] در میان [[قبایل]] ناراضی به حساب آید. | نقلهای ضعیفتری [[اسعد بن زراره]] خزرجی را مطرح میکند، در حالیکه به اقتضای [[جوانی]] وی نمیتوان او را بر بزرگان حاضر مقدم دانست<ref>الاصابه، ج ۱، ص ۲۰۸؛ البدایة و النهایه، ج ۳، ص ۲۸۰. </ref>. طی سه ماه پس از این [[پیمان]]، مسلمانان [[مکه]] که چند ده نفر بودند<ref> الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۲۳۸. </ref> به [[یثرب]] [[مهاجرت]] کردند<ref>الثقات، ج ۱، ص ۱۱۳؛ سیرة النبی صلی الله علیه و آله، ج ۲، ص ۳۰۶. </ref>. بخش قابل توجهی از [[مهاجران]] در [[قُبا]] که موطن تیره اوسی [[عمرو بن عوف]] بود مستقر شدند. [[منابع تاریخی]] از خانهای به نام "[[منزل]] العَزّاب" ([[خانه]] مجرّدها) یا العصبه<ref>انساب الاشراف، ج ۱،ص ۳۰۴</ref> یاد میکنند که مهاجران در آنجا گرد آمده بودند<ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۸۰؛ وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۴۶. </ref>. اوسیان در یثرب بالا سکنا داشتند که [[قبا]] بخشی از آن بود. [[پیامبر]] پس از [[مهاجرت]] با اقامت در قبا مسجدی را در آنجا بنا نهاد که به [[مسجد قبا]] [[شهرت]] یافت<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۱۰ ـ۳۱۱. </ref>. پس از اندی که [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} در قبا به پیامبر پیوست، مشخص گردید که ایشان قبا را برای اقامت مناسب ندانسته است؛ اما انتقال ایشان به هر نقطه دیگر در یثرب میتوانست موجب [[نارضایتی]] تیرههای دیگر و در نتیجه تشدید رقابتهای قبیلهای شود و مانعی در برابر [[گسترش اسلام]] در میان [[قبایل]] ناراضی به حساب آید. |