پرش به محتوا

قانون اساسی در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۶: خط ۳۶:
در مواردی که تدوین و تصویب قانون اساسی قدیم با استفاده از شیوه‌های غیردموکراتیک بوده یعنی با فرمان شاه، امپراتور، دیکتاتور، دولت و [[حزب]] انجام گرفته، ضرورتی ندارد که قانون اساسی جدید نیز به همان روال گذشته تأسیس شود. در هر حال منشأ حاکمیت [[اراده مردم]] است که باید در قانون اساسی جدید متجلی شود.
در مواردی که تدوین و تصویب قانون اساسی قدیم با استفاده از شیوه‌های غیردموکراتیک بوده یعنی با فرمان شاه، امپراتور، دیکتاتور، دولت و [[حزب]] انجام گرفته، ضرورتی ندارد که قانون اساسی جدید نیز به همان روال گذشته تأسیس شود. در هر حال منشأ حاکمیت [[اراده مردم]] است که باید در قانون اساسی جدید متجلی شود.
در کشورهایی که [[قانون اساسی غیرمدون]] و [[عرفی]] است، هر چند تکمیل و [[اصلاح]] [[قانون اساسی]] توسط [[پارلمان]] انجام می‌شود، اما لکن در صورت تجدید [[قانون اساسی مدون]] باید روش ارجاع به [[آرای عمومی]] [[اعمال]] گردد مگر آنکه [[قانون اساسی عرفی]] جدید جایگزین قانون اساسی عرفی قدیم شود که استخراج و تنظیم آن توسط پارلمان نیز میسر است<ref>درآمدی بر فقه سیاسی، ص۱۴۴.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۴۵۵.</ref>
در کشورهایی که [[قانون اساسی غیرمدون]] و [[عرفی]] است، هر چند تکمیل و [[اصلاح]] [[قانون اساسی]] توسط [[پارلمان]] انجام می‌شود، اما لکن در صورت تجدید [[قانون اساسی مدون]] باید روش ارجاع به [[آرای عمومی]] [[اعمال]] گردد مگر آنکه [[قانون اساسی عرفی]] جدید جایگزین قانون اساسی عرفی قدیم شود که استخراج و تنظیم آن توسط پارلمان نیز میسر است<ref>درآمدی بر فقه سیاسی، ص۱۴۴.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۴۵۵.</ref>
==قانون اساسی==
قانون اساسی (constitution) مجموعه‌ای از [[قواعد]] کلی و اساس منسجم و متعاملی است که [[نظام سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[اجتماعی]] [[دولت]] را مشخص می‌کند.
قانون اساسی به معنای عام کلمه، به تمامی قواعد و مقرراتی گفته می‌شود که مربوط به [[قدرت]]، انتقال و اجرای آن است. پس [[موازین]] و اصول [[حاکم]] بر [[روابط سیاسی]] افراد در [[ارتباط]] با دولت، [[نهادهای سیاسی]] [[کشور]] و طرز تنظیم آنها و همچنین نحوۀ سرشکن شدن قدرت در میان [[فرمانروایان]] و فرمانبران، از جمله قواعد و مقررات قانون اساسی به شمار می‌آید. قانون اساسی از یک سو [[حدود آزادی]] فردی را در برابر عملکرد قدرت و از سوی دیگر حدّ و [[مرز]] [[اعمال]] [[تشکیلات]] حاکم را در برخورد با حوزۀ [[حقوق فردی]] رسم می‌کند.
قانون اساسی از دو زاویه، قابل بررسی است: یکی از لحاظ محتوایی و دیگری از لحاظ ترکیب ظاهری آن. قانون اساسی به لحاظ محتوایی شامل تمامی قواعدی است که به صورت [[قانون]] یا مقررات یا عرف یا رسم و [[عادت]] در ارتباط با دولت و [[سیاست]] در [[جامعه]] وجود دارد؛ یعنی شامل محتوای قواعد است، اما در مفهوم شکلی به یک سلسله اصول و قواعد مدون و مرتّبی گفته می‌شود که زیر لوای یک متن رسمی و تشریفاتی به وسیلۀ [[مقامات]] صلاحیت‌دار به تصویب رسیده باشد و بر افراد و [[تشکیلات سیاسی]] و متصدیان امور و همچنین بر [[قوانین]] عادی به عنوان قانون [[برتر]] [[حکم]] براند.
قانون اساسی اقسامی دارد که عبارتند از:
#قانون اساسی یک دست و قانون اساسی مختلط؛
#قانون اساسی سخت و قانون اساسی نرم؛
#[[قانون اساسی مدون]] و [[قانون اساسی غیرمدون]]؛
#قانون اساسی [[دموکراتیک]] و قانون اساسی غیردموکراتیک.
از قانون اساسی تعبیرهای مختلفی به عمل آمده که از آن جمله می‌توان به نظامنامۀ اساسی که در اوایل [[مشروطه]] در [[ایران]] [[شهرت]] یافته بوده، اشاره کرد.
همچنین کلمۀ دستور که به معنای ضابطه و [[فرمان]] معتبر به کار می‌رود، از جمله واژه‌های اختصاصی است که امروز در اصطلاح [[حقوقی]] [[زبان عربی]] معاصر به معنی (قانون اساسی) مورد استفاده قرار گرفته است.
کلمۀ دستور در اصل، دستور بوده که به معنای [[صاحب منصب]] به کار می‌رفته است. دستور به معنای صاحب دست نشینانی مانند [[وزیر]] و [[امیر]] گفته می‌شده است. با توجه به این نکته که در لغت [[فارسی]] دست به معنای [[قدرت]] به کار می‌آید، معنای دستور مترادف با صاحب قدرت است. دستور باضمۀ دال معرب دستور است که امروز در لغت [[عرب]] به معنای قانون اساسی است و مضموم کردن حرف اول آن به این دلیل بوده است که فعول با فتحه اول در لغت عرب نیامده است. کاربرد کلمۀ دستور در زبان حقوقی [[عربی]] به گونه‌ای است که مفهوم اساسی را نیز با خود همراه دارد و به همین لحاظ معمولاً حقوقدانان عرب از حالت انطباق [[قوانین]] عادی با قانون اساسی به [[دستوری]] بودن قوانین عادی تعبیر می‌کنند. با توجه به ریشۀ [[یونانی]] کلمۀ [[قانون]] و ریشه عربی داشتن، به نظر می‌رسد، واژۀ دستور برای [[زبان فارسی]] و قانون اساسی برای زبان عربی مناسب‌تر بوده است<ref>تطور حکومت در ایران بعد از اسلام، ص۲۲۰.</ref>.<ref>درآمدی بر فقه سیاسی، ص۲۹ – ۲۸.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۳۳۷.</ref>
==[[قانون اساسی ایران]] اولین==
در [[تاریخ]] [[سیاسی]] [[ایران]]، [[سال ۱۳۲۴ هجری]] [[قمری]] (۱۲۸۵ شمسی) از اهمیت بسیاری برخوردار است. در این سال نه تنها [[نهضت]] سیاسی مذهبی [[ملت ایران]] در برابر [[استبداد]] مطلق داخلی و [[نفوذ]] روزافزون [[بیگانگان]] به دومین و مهم‌ترین [[پیروزی]] خود نائل شد و [[شاه]] [[مستبد]] را مجبور به بازپس دادن بخشی از اقتدارات - به ناحق تصاحب کردۀ خود - به [[ملت]] کرد، بلکه گام‌های عملی نیز برای بهره‌گیری قانونی از این پیروزی برداشته شد؛ زیرا در [[رجب]] همان سال بود که با تشکیل کمیسیون خاصی با شرکت سران نهضت در محل مدرسۀ عالی [[نظام]]، نظامنامۀ [[انتخابات]] اولین [[مجلس شورا]]، تنظیم و بر اساس آن در سی‌ام رجب ۱۳۲۴ مطابق با شهریور ماه ۱۲۸۵، اولین [[انتخابات]] [[مجلس شورا]] در [[تهران]] آغاز شد. ولی این [[پیروزی]] در عمل به نوعی [[انحراف]] کشانیده شد، به این ترتیب که در نظامنامۀ انتخابات که در دو فصل و سی و سه ماده توسط کمیته‌ای از [[روشنفکران]] زیر نظر مشیرالدوله (صدراعظم وقت) تنظیم شد و به امضای مظفرالدین [[شاه]] رسید، عوامل دربار زمینه‌های سوءاستفاده [[سیاسی]] [[آینده]] را به [[زیان]] [[ملت]] و به نفع دخالت‌ها و [[نفوذ]] [[مجدد]] [[استبداد]]، فراهم کردند.
بیشتر کسانی که در تنظیم [[قانون]] انتخابات اولین مجلس شورای [[مشروطیت]] به طور مستقیم دست داشتند (از قبیل [[فرزندان]] تحصیل کرده و خارج رفتۀ صدراعظم وقت) سرانجام به صدارت عظمی نائل شدند و برخی دیگر نیز مانند صنیع الدوله به [[ریاست]] مجلس رسیدند.
به موجب این قانون، انتخابات به صورت طبقاتی تعیین شد و براساس مادۀ اول آن فقط طبقات: شاهزادگان و قاجاریه، [[علما]] و طلاب، اعیان و اشراف، [[تجار]] و ملاکین، فلاحین و اصناف می‌توانستند در انتخابات شرکت کرده و [[انتخاب]] شوند. بنابر مادۀ دوم نیز انتخاب کنندگان باید دارای شرایط زیر باشند:
سن آنها کمتر از ۲۵ سال نباشد، ملاکین و فلاحین باید صاحب ملکی باشند که هزار تومان قیمت داشته باشد، تجار باید دارای [[حجره]] و [[تجارت]] شخصی باشند، اصناف نیز دکانی داشته باشند که [[اجاره]] بهای آن مطابق با اجاره بهای حد متوسط محلی محسوب شود.
به موجب مادۀ ششم نظامنامه، تعداد [[نمایندگان]] تهران ۶۰ نفر و به طور استثنایی به شرح زیر تعیین شده بود:
شاهزادگان و قاجاریه ۴ نفر، علما و طلاب ۴ نفر، ملاکین و فلاحین ۱۰ نفر، تجار ۱۰ نفر، اصناف از هر صنف یک نفر که نمایندگان اصناف جمعاً ۳۲ نفر می‌شدند.
به این ترتیب از میان ۱۵۶ تن از نمایندگان مجلس اول مشروطیت، فقط ۹۶ تن برای تمامی استان‌ها و شهرستان‌های سراسر [[کشور]] منظور شده و بیش از یک سوم و قریب به دو پنجم آن به تهران اختصاص یافت. از آنجا که اجرای نظامنامه در ایالات و شهرستان‌ها با وجود [[حکام مستبد]] و [[خودکامه]]، امکان‌پذیر نبود، با شرکت تعداد ۶۰ نفر نمایندۀ منتخب [[مردم]] [[تهران]] در ۱۴ مهر ماه ۱۲۸۵ اولین جلسۀ رسمی مجلس شورای ملی در [[کاخ]] گلستان با حضور مظفرالدین [[شاه]] - که به حال [[بیماری]] و با صندلی چرخدار به آن محل آورده شده بود - تشکیل و مجلس اول با [[نطق]] شاه افتتاح شد.
با آغاز اولین دورۀ [[قانونگذاری]] در [[تاریخ]] [[سیاسی]] [[ایران]]، همۀ [[چشم‌ها]] به [[خانه]] [[آمال]] [[ملت]] دوخته شد و نخستین [[انتظار]] مهم و اساسی ملت، پس از طرد [[نفوذ]] [[اجانب]] از میهن [[اسلامی]] توسط مجلس شورای ملی، تهیه، تدوین و تصویب قانون اساسی [[کشور]] بود که باید به اهداف [[نهضت]] مردم [[مسلمان]] ایران و خواسته‌های اسلامی ملت که به دلیل آن ده‌ها سال تلاش و [[مبارزه]] کرده بودند، [[جامه]] عمل می‌پوشانید و [[قانون]] را جایگزین [[فرمان]] [[استبداد]] می‌کرد.
مجلس اول که [[وارث]] [[شور]] انقلابی ملت و تبلور [[آرمان]] عدالتخواهی و نتیجۀ [[دعوت]] و مبارزۀ پیگیر و مداوم [[علمای اسلام]] و توده‌های وسیع برای [[اجرای احکام]] [[شرع]] بود، اولین گام را در ایفای [[رسالت]] خود با [[مخالفت]] یکپارچه با [[نفوذ بیگانگان]] و اعطای امتیازات به خارجیان و لایحۀ قرضۀ خارجی برداشت.
در زمینۀ [[مقابله با استبداد]] داخلی نیز دو کار اساسی انجام شد. نخست آنکه چند تن از شاهزادگان و [[حاکمان]] [[مقتدر]] و متنفذ توسط مجلس از اریکۀ [[قدرت]] بر کنار شدند، و دوم اینکه [[هیأت وزیران]] در برابر مجلس [[مسئول]] شناخته شد و قانون آن، با وجود مخالفت شدید درباریان، در تاریخ [[ذیحجه]] [[سال ۱۳۲۴ هجری]] [[قمری]] به تصویب رسید.
ولی مهم‌ترین کار مجلس اول که بیش از هر اقدامی مورد انتظار ملت بود، تدوین و تصویب اولین [[قانون اساسی ایران]] بود که بدون آن، هر [[اقدام]] دیگری برای [[اصلاح]] وضع فلاکت‌بار کشور بی‌فایده و نقش بر آب محسوب می‌شد.
از این رو مجلس هیأتی را برای تهیه و تدوین پیش‌نویس قانون اساسی تعیین کرد و این هیأت که مرکب از [[فرزندان]] خارج رفتۀ صدراعظم و تنی چند از تحصیلکرده‌های درباریان بود، به کار تحریر - یا دقیق‌تر بگوییم به ترجمۀ - قانون اساسی پرداخت.
از آنجا که قانون اساسی سر نوشت [[استبداد]] و [[حاکمیت ملی]] و تضاد فیمابین آن دو را تعیین می‌کرد، حامیان هر دو [[جبهه]] در برابر یکدیگر به [[صف‌آرایی]] و [[اعمال]] [[نفوذ]] پرداختند و هر کدام سعی بر آن داشتند که [[قدرت]] جبهه خود را تقویت و نفوذ و قدرت طرف مقابل را [[تضعیف]] کنند.
کمیسیون قانون اساسی مجلس به دلیل [[عدم آگاهی]] در زمینۀ اینکه قانون اساسی باید جامع همه مسائل اساسی [[دولت]] و [[حقوق ملت]] باشد - و یا به هر دلیل دیگر - تنها به تبیین موقعیت مجلس [[قانونگذاری]] و نهاد [[قوۀ مقننه]] در برابر [[سلطنت]] [[همت]] گماشت و از این رو بر سر [[حفظ قدرت]] بیشتر سلطنت و امتیازات بیشتری در مجلس [[سنا]] که خواست درباریان و دولت بود، [[اختلاف]] بروز کرد و در جلسۀ [[روز]] [[پنجشنبه]] ۱۱ [[ذیقعده]] ۱۳۲۴ [[هجری قمری]] [[نمایندگان]] دربار و دولت برای [[مذاکره]] و به دست آوردن موافقت در موارد اختلاف قانون اساسی تهیه شده در مجلس حاضر شدند.
در خاتمۀ این جلسه که هفت [[ساعت]] به طول انجامید، موافقت در تمامی اصول پنجاه و یک‌گانه قانون اساسی که در پنج فصل تنظیم شده بود، حاصل شد و در [[تاریخ]] ۸ دیماه ۱۲۸۵ شمسی مطابق با ۱۴ ذیقعده ۱۳۲۴ هجری قمری به امضای مظفرالدین [[شاه]] و [[ولی‌عهد]] او رسید و در همان شب شاه درگذشت (گویا شاه با وجود [[بیماری]] سخت، فقط برای امضای قانون اساسی زنده مانده بود) و سرانجام مجلس شورای ملی پس از چهار ماه اولین قانون اساسی را تقدیم [[ملت]] کرد.
فصول پنجگانۀ قانون اساسی مصوب دیماه ۱۲۸۵ [[هجری شمسی]]، عبارت بودند از:
فصل اول: شامل چهارده اصل در زمینۀ چگونگی [[تشکیل مجلس]] شورای ملی (اصول ۱ تا ۱۴)؛
فصل دوم: شامل هفده اصل در زمینۀ [[وظایف]] مجلس شورای ملی و [[حقوق]] و [[اختیارات]] آن (از اصل ۱۵ تا ۳۱)؛
فصل سوم: شامل هفت اصل دربارۀ نحوۀ عرض و اظهار مطالب به مجلس (از اصل ۳۲ تا ۳۸)؛
فصل چهارم: مشتمل بر چهار اصل در مورد طرح مطالب از طرف مجلس (از اصل ۳۹ تا ۴۲)؛
فصل پنجم: مشتمل بر ۹ اصل دربارۀ شرایط و نحوۀ [[تشکیل مجلس]] [[سنا]] (از اصل ۴۳ تا ۵۱)<ref>فقه سیاسی، ج۱، ص۱۶۱ – ۱۵۸.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۳۳۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده: 1100699.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۱''']]
# [[پرونده: 1100699.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۱''']]
# [[پرونده:1100701.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۲''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۷۳٬۳۸۶

ویرایش