صلح حدیبیه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
[[وحی الهی]] در همین رابطه در طریق بازگشت به مدینه نازل شد و تأکید کرد که این [[رؤیای صادقه]] بوده و چنین مسأله حتمی و [[قطعی]] و انجام شدنی است. [[قرآن]] میفرماید: «[[خداوند]] آنچه را به پیامبرش در عالم [[خواب]] نشان داده [[صدق]] و [[حق]] بود». سپس میافزاید: «به طور قطع همۀ شما به خواست [[خدا]] وارد [[مسجد الحرام]] میشوید در نهایت [[امنیت]]، و در حالی که سرهای خود را تراشیده، یا کوتاه کردهاید، و از هیچکس [[ترس]] و وحشتی ندارید»<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا}} «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کردهاید، بیآنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد میشوید بنابراین او چیزی را میدانست که شما نمیدانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۶۳۳.</ref> | [[وحی الهی]] در همین رابطه در طریق بازگشت به مدینه نازل شد و تأکید کرد که این [[رؤیای صادقه]] بوده و چنین مسأله حتمی و [[قطعی]] و انجام شدنی است. [[قرآن]] میفرماید: «[[خداوند]] آنچه را به پیامبرش در عالم [[خواب]] نشان داده [[صدق]] و [[حق]] بود». سپس میافزاید: «به طور قطع همۀ شما به خواست [[خدا]] وارد [[مسجد الحرام]] میشوید در نهایت [[امنیت]]، و در حالی که سرهای خود را تراشیده، یا کوتاه کردهاید، و از هیچکس [[ترس]] و وحشتی ندارید»<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا}} «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کردهاید، بیآنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد میشوید بنابراین او چیزی را میدانست که شما نمیدانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۶۳۳.</ref> | ||
=== نزول [[سکینه]] بر دلهای [[مؤمنان]] === | === [[نزول]] [[سکینه]] بر دلهای [[مؤمنان]] === | ||
قرآن از [[موهبت]] عظیمی که خداوند در پرتو [[فتح مبین]] (صلح حدیبیه) بر همۀ مؤمنان [[مرحمت]] فرموده بحث میکند، میفرماید: «او کسی است که سکینه و [[آرامش]] را بر دلهای مؤمنان نازل کرد تا [[ایمانی]] بر ایمانشان بیفزاید». چرا سکینه و آرامش بر [[دل]] آنها فرود نیاید «در حالی که [[لشکریان]] [[آسمانها]] و [[زمین]] از آن خدا است، و خداوند [[دانا]] و [[حکیم]] است»<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}} «اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۶۳۴.</ref> | قرآن از [[موهبت]] عظیمی که خداوند در پرتو [[فتح مبین]] ([[صلح حدیبیه]]) بر همۀ مؤمنان [[مرحمت]] فرموده بحث میکند، میفرماید: «او کسی است که سکینه و [[آرامش]] را بر دلهای مؤمنان نازل کرد تا [[ایمانی]] بر ایمانشان بیفزاید». | ||
چرا سکینه و آرامش بر [[دل]] آنها فرود نیاید «در حالی که [[لشکریان]] [[آسمانها]] و [[زمین]] از آن خدا است، و خداوند [[دانا]] و [[حکیم]] است»<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}} «اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۶۳۴.</ref> | |||
=== این سکینه چه بود؟ === | === این سکینه چه بود؟ === | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۴: | ||
[[قرآن]] ابعاد دیگری از ماجرای [[عظیم]] «[[حدیبیه]]» را بازگو میکند، و به دو نکتۀ مهم در این رابطه اشاره میکند. نخست اینکه: [[تصور]] نکنید اگر در [[سرزمین]] «حدیبیه» درگیری میان شما و [[مشرکان مکه]] رخ میداد، [[مشرکان]] برندۀ [[جنگ]] میشدند، چنین نیست «اگر [[کافران]] با شما در آنجا [[پیکار]] میکردند به زودی پشت کرده از میدان فرار مینمودند سپس ولی و [[یاوری]] نمییافتند». | [[قرآن]] ابعاد دیگری از ماجرای [[عظیم]] «[[حدیبیه]]» را بازگو میکند، و به دو نکتۀ مهم در این رابطه اشاره میکند. نخست اینکه: [[تصور]] نکنید اگر در [[سرزمین]] «حدیبیه» درگیری میان شما و [[مشرکان مکه]] رخ میداد، [[مشرکان]] برندۀ [[جنگ]] میشدند، چنین نیست «اگر [[کافران]] با شما در آنجا [[پیکار]] میکردند به زودی پشت کرده از میدان فرار مینمودند سپس ولی و [[یاوری]] نمییافتند». | ||
و این منحصر به شما نیست و «این یک [[سنت الهی]] است که در گذشته هم بوده است، و هرگز برای سنت الهی [[تغییر]] و تبدیل نخواهی یافت»<ref>{{متن قرآن|وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا * سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا}} | و این منحصر به شما نیست و «این یک [[سنت الهی]] است که در گذشته هم بوده است، و هرگز برای سنت الهی [[تغییر]] و تبدیل نخواهی یافت»<ref>{{متن قرآن|وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا * سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا}}، «و اگر کافران با شما به جنگ برمیخاستند واپس میگریختند سپس یار و یاوری نمییافتند * بنابر سنّت خداوند که پیشتر هم بر گذشته است و هرگز برای سنت خداوند، دگرگونی نخواهی یافت» سوره فتح، آیه ۲۲-۲۳.</ref>. | ||
نکتۀ مهمی را که [[قرآن]] در اینجا تعقیب میکند این است که [[قریش]] ننشینند و بگویند [[افسوس]] که ما [[قیام]] نکردیم و این گروه اندک را در هم نکوبیدیم، افسوس که صید به [[خانه]] آمد و از آن [[غفلت]] کردیم، افسوس و افسوس! | نکتۀ مهمی را که [[قرآن]] در اینجا تعقیب میکند این است که [[قریش]] ننشینند و بگویند [[افسوس]] که ما [[قیام]] نکردیم و این گروه اندک را در هم نکوبیدیم، افسوس که صید به [[خانه]] آمد و از آن [[غفلت]] کردیم، افسوس و افسوس! |