تولی و تبری در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = تولی و تبری | | موضوع مرتبط = تولی و تبری | ||
| عنوان مدخل = تولی و تبری | | عنوان مدخل = تولی و تبری | ||
| مداخل مرتبط = [[تولی و تبری در قرآن]] - [[تولی و تبری در حدیث]] - [[تولی و تبری در کلام اسلامی]] - [[تولی و تبری در فقه سیاسی]] - [[تولی و تبری در معارف دعا و زیارات]] - [[تولی و تبری در معارف و سیره نبوی | | مداخل مرتبط = [[تولی و تبری در قرآن]] - [[تولی و تبری در حدیث]] - [[تولی و تبری در کلام اسلامی]] - [[تولی و تبری در فقه سیاسی]] - [[تولی و تبری در معارف دعا و زیارات]] - [[تولی و تبری در معارف و سیره نبوی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[تولی و تبرّی]]، از | [[تولی و تبرّی]]، از فروع دین اسلام و از مهمترین شاخصههای [[سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] تمدن نبوی است که بیشک، بر دیگر عملکردهای سیاسی ـ اجتماعی [[مسلمانان]] تأثیری فراوان دارد. [[تولی]]؛ یعنی دوستی با خدا و [[دوستان]] [[خدا]] و [[تبرّی]]، به معنای [[بیزاری]] و انزجار از [[باطل]] و [[دشمنان]] خداست. [[رسول خدا]] {{صل}} از همان روزهای نخستین بعثتش، به تقویت و نهادینه کردن این [[اندیشه]] در میان مسلمانان پرداخت. اهمیت تولی به [[اولیای الهی]] و تبرّی از دشمنان خدا به حدی است که [[خداوند]] در [[قرآن کریم]]، مسلمانان را از [[دوستی]] با دشمنان خدا [[نهی]] میکند و میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref>. | ||
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref>. | |||
در [[آیه]] ۵۵ همین [[سوره]] نیز مصداقهای [[ولایت]] با بیانی روشن مطرح شده است. تولی و تبرّی را در دو حوزه میتوان بررسی کرد؛ | در [[آیه]] ۵۵ همین [[سوره]] نیز مصداقهای [[ولایت]] با بیانی روشن مطرح شده است. تولی و تبرّی را در دو حوزه میتوان بررسی کرد؛ روابط با [[کافران]] و [[مشرکان]] و روابط میان مسلمانان. خداوند در قرآن کریم درباره رابطه با مشرکان میفرماید: {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref>. | ||
[[علامه طباطبایی]] در رابطه با کلمه «[[اولیاء]]» که در این [[آیه مبارکه]] آمده، نکات | [[علامه طباطبایی]] در رابطه با کلمه «[[اولیاء]]» که در این [[آیه مبارکه]] آمده، نکات ارزشمندی را بیان میکند و میگوید: این کلمه جمع «وَلی» است که از ماده ولایت است و در اصل به معنای [[مالکیت]] در [[تدبیر]] میباشد ولی در مورد «[[حبّ]]» و دوستی نیز استعمال شده که به تدریج استعمالش زیاد شد و دلیل اینکه به این معنا به کار رفته این است که غالبا [[ولایت]]، مستلزم تصرف یک [[دوست]] در امور دوست دیگر است، یک [[ولیّ]] در امور مولی علیه (کسی که تحت [[سرپرستی]] اوست) دخالت میکند، تا پاسخگوی علاقه او نسبت به خودش باشد، یک مولی علیه اجازه دخالت در امور خود را به ولیاش میدهد تا بیشتر به او [[تقرب]] جوید، به دلیل اینکه متأثر از خداست و سایر [[شئون]] [[روحی]] اوست، پس تصرف محبوب در امور محب، هیچگاه خالی از [[حبّ]] نیست. | ||
در نتیجه، اگر [[مؤمنان]] [[کفار]] را به عنوان [[سرپرست]] و ولیّ خود بگیرند، خواه ناخواه با آنها امتزاج روحی مییابد و این امر باعث رام شدن آنها در مقابل کفار و [[تابعیت]] او از آنان میگردد و این موجب اثرپذیری او از کفار در [[اخلاق]] و سایر شئون حیاتی است و به این دلیل [[خداوند]] مؤمنان را از اینکه [[کافران]] را به ولی خود برگزیند برحذر داشته است، چون بین [[کفر]] و [[ایمان]] تضاد و | در نتیجه، اگر [[مؤمنان]] [[کفار]] را به عنوان [[سرپرست]] و ولیّ خود بگیرند، خواه ناخواه با آنها امتزاج روحی مییابد و این امر باعث رام شدن آنها در مقابل کفار و [[تابعیت]] او از آنان میگردد و این موجب اثرپذیری او از کفار در [[اخلاق]] و سایر شئون حیاتی است و به این دلیل [[خداوند]] مؤمنان را از اینکه [[کافران]] را به ولی خود برگزیند برحذر داشته است، چون بین [[کفر]] و [[ایمان]] تضاد و بینونت [[حقیقی]] برقرار است، قهرا همان بینونت و فاصله صد در صد و تضاد به دارندگان صفت کفر با صفت ایمان نیز سرایت میکند. در نتیجه، آن دو را از نظر معارف، [[عقاید]]، اخلاق از هم جدا میکند و نتیجه این جدایی این است که ولایت و پیوستگی بین این دو ممکن نیست، چون ولایت موجب [[اتحاد]] و امتزاج است و این دو صفت که در این دو طائفه وجود دارد، موجب [[تفرقه]] و بینونت است. وقتی یک [[مؤمن]] تحت ولایت کفار قرار گیرد و لازمه این ولایت [[دوستی]] و [[محبت]] بین آنها است که در صورت افزایش آن، [[خواص]] ایمان او و آثار آن [[فاسد]] میگردد و این موجب [[تباهی]] اصل ایمان او میشود و به همین جهت، در ادامه [[آیه]] میفرماید که چنین کسی هیچ ارتباطی به [[حزب خدا]] ندارد و در ادامه [[تقیه]] را استثناء میکند چون [[تقیه]] معنایش این است که [[مؤمن]] از [[ترس]] [[کافر]] اظهار [[ولایت]] برای او کند و [[حقیقت]] ولایت را ندارد. و در ادامه میفرماید که «هرکس چنین کند» و [[خداوند]] به دلیل [[زشتی]] این عمل ([[کفار]] را به عنوان [[ولیّ]] و [[سرپرست]] گرفتن) آن را نام میبرد و در حقیقت، [[پروردگار]] آن قدر از [[پذیرفتن]] ولایت کفار نفرت دارد که نمیخواهد حتی نام آن را ببرید، همانطور که [[انسانها]] نیز از هر قبیحی با کنایه تعبیر میکند. خداوند نیز در مورد آن ضمیر ذلک را به کار میبرد؛ چون میخواهد [[مؤمنین]] را پاکتر از آن معرفی کند که چنین عملی به آنها نسبت داده شود<ref>تفسیر المیزان، ترجمه: محمدباقر موسوی همدانی، ج۳، ص۲۳۵- ۲۴۰.</ref>. | ||
خداوند در این [[آیه]] و دیگر [[آیات قرآن کریم]]، [[مسلمانان]] را برقراری [[پیمان]] [[دوستی]] با [[بیگانگان]] هشدار میدهد و برقراری رابطه دوستی با آنان و | خداوند در این [[آیه]] و دیگر [[آیات قرآن کریم]]، [[مسلمانان]] را برقراری [[پیمان]] [[دوستی]] با [[بیگانگان]] هشدار میدهد و برقراری رابطه دوستی با آنان و محرم اسرار قرار دادن آنها را کاری نابخردانه میداند. ازاین رو، مسلمانان باید در برقراری ارتباط با کفار هشیار و دقیق باشند و هرگز به آنان اعتماد نکنند. | ||
روابط اجتماعی میان مسلمانان را نیز ویژگیها و اشتراکهایی چون [[یگانهپرستی]]، [[نبوت]]، [[معاد]]، [[قرآن کریم]] [[قبله]] واحد و [[دوستی اهل بیت]] {{عم}} و [[مشترکات]] فراوان [[کلامی]] و [[اعتقادی]] و نیز [[فقهی]] تقویت میکند که مسلمانان به این اشتراکها پایبند و معتقدند<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصههای تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصههای تمدن نبوی]]، ص ۷۶.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |