تولی و تبری در معارف و سیره نبوی
مقدمه
تولی و تبرّی، از فروع دین اسلام و از مهمترین شاخصههای سیاسی ـ اجتماعی تمدن نبوی است که بیشک، بر دیگر عملکردهای سیاسی ـ اجتماعی مسلمانان تأثیری فراوان دارد. تولی؛ یعنی دوستی با خدا و دوستان خدا و تبرّی، به معنای بیزاری و انزجار از باطل و دشمنان خداست. رسول خدا (ص) از همان روزهای نخستین بعثتش، به تقویت و نهادینه کردن این اندیشه در میان مسلمانان پرداخت. اهمیت تولی به اولیای الهی و تبرّی از دشمنان خدا به حدی است که خداوند در قرآن کریم، مسلمانان را از دوستی با دشمنان خدا نهی میکند و میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[۱].
در آیه ۵۵ همین سوره نیز مصداقهای ولایت با بیانی روشن مطرح شده است. تولی و تبرّی را در دو حوزه میتوان بررسی کرد؛ روابط با کافران و مشرکان و روابط میان مسلمانان. خداوند در قرآن کریم درباره رابطه با مشرکان میفرماید: ﴿لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً﴾[۲].
علامه طباطبایی در رابطه با کلمه «اولیاء» که در این آیه مبارکه آمده، نکات ارزشمندی را بیان میکند و میگوید: این کلمه جمع «وَلی» است که از ماده ولایت است و در اصل به معنای مالکیت در تدبیر میباشد ولی در مورد «حبّ» و دوستی نیز استعمال شده که به تدریج استعمالش زیاد شد و دلیل اینکه به این معنا به کار رفته این است که غالبا ولایت، مستلزم تصرف یک دوست در امور دوست دیگر است، یک ولیّ در امور مولی علیه (کسی که تحت سرپرستی اوست) دخالت میکند، تا پاسخگوی علاقه او نسبت به خودش باشد، یک مولی علیه اجازه دخالت در امور خود را به ولیاش میدهد تا بیشتر به او تقرب جوید، به دلیل اینکه متأثر از خداست و سایر شئون روحی اوست، پس تصرف محبوب در امور محب، هیچگاه خالی از حبّ نیست.
در نتیجه، اگر مؤمنان کفار را به عنوان سرپرست و ولیّ خود بگیرند، خواه ناخواه با آنها امتزاج روحی مییابد و این امر باعث رام شدن آنها در مقابل کفار و تابعیت او از آنان میگردد و این موجب اثرپذیری او از کفار در اخلاق و سایر شئون حیاتی است و به این دلیل خداوند مؤمنان را از اینکه کافران را به ولی خود برگزیند برحذر داشته است، چون بین کفر و ایمان تضاد و بینونت حقیقی برقرار است، قهرا همان بینونت و فاصله صد در صد و تضاد به دارندگان صفت کفر با صفت ایمان نیز سرایت میکند. در نتیجه، آن دو را از نظر معارف، عقاید، اخلاق از هم جدا میکند و نتیجه این جدایی این است که ولایت و پیوستگی بین این دو ممکن نیست، چون ولایت موجب اتحاد و امتزاج است و این دو صفت که در این دو طائفه وجود دارد، موجب تفرقه و بینونت است. وقتی یک مؤمن تحت ولایت کفار قرار گیرد و لازمه این ولایت دوستی و محبت بین آنها است که در صورت افزایش آن، خواص ایمان او و آثار آن فاسد میگردد و این موجب تباهی اصل ایمان او میشود و به همین جهت، در ادامه آیه میفرماید که چنین کسی هیچ ارتباطی به حزب خدا ندارد و در ادامه تقیه را استثناء میکند چون تقیه معنایش این است که مؤمن از ترس کافر اظهار ولایت برای او کند و حقیقت ولایت را ندارد. و در ادامه میفرماید که «هرکس چنین کند» و خداوند به دلیل زشتی این عمل (کفار را به عنوان ولیّ و سرپرست گرفتن) آن را نام میبرد و در حقیقت، پروردگار آن قدر از پذیرفتن ولایت کفار نفرت دارد که نمیخواهد حتی نام آن را ببرید، همانطور که انسانها نیز از هر قبیحی با کنایه تعبیر میکند. خداوند نیز در مورد آن ضمیر ذلک را به کار میبرد؛ چون میخواهد مؤمنین را پاکتر از آن معرفی کند که چنین عملی به آنها نسبت داده شود[۳].
خداوند در این آیه و دیگر آیات قرآن کریم، مسلمانان را برقراری پیمان دوستی با بیگانگان هشدار میدهد و برقراری رابطه دوستی با آنان و محرم اسرار قرار دادن آنها را کاری نابخردانه میداند. ازاین رو، مسلمانان باید در برقراری ارتباط با کفار هشیار و دقیق باشند و هرگز به آنان اعتماد نکنند.
روابط اجتماعی میان مسلمانان را نیز ویژگیها و اشتراکهایی چون یگانهپرستی، نبوت، معاد، قرآن کریم قبله واحد و دوستی اهل بیت (ع) و مشترکات فراوان کلامی و اعتقادی و نیز فقهی تقویت میکند که مسلمانان به این اشتراکها پایبند و معتقدند[۴].
منابع
پانویس
- ↑ «ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۱.
- ↑ «مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید» سوره آل عمران، آیه ۲۸.
- ↑ تفسیر المیزان، ترجمه: محمدباقر موسوی همدانی، ج۳، ص۲۳۵- ۲۴۰.
- ↑ صمیمی، سید رشید، اصول و شاخصههای تمدن نبوی، ص ۷۶.