تولی و تبری در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

معناشناسی

معنای لغوی

تولی از ماده "و - ل - ی" به معنای به کار کسی پرداختن[۱]، کاری را عهده‌دار شدن[۲]، قبول ولایت[۳]، کسی را دوست و سرپرست گرفتن[۴] و پیروی کردن است[۵] و اگر با "عن" متعدی شود به معنای اعراض و رویگردانی می‌‌آید[۶]. در زبان فارسی هم "تولا" به معنای محبت و دوستی آمده است[۷].

تبری از ماده "ب ر أ"[۸] به معنای دوری از عیب و نقص[۹]، بهبودی از مرض[۱۰] و دوری جستن از چیزی آمده است[۱۱].

معنای اصطلاحی

در اصطلاح، این هیئت ترکیبی (تولی و تبری) در مفاهیم دوستی خدا، دوستی با دوستان خدا، پیامبران، امامان معصوم و مؤمنان و دشمنی با دشمنان خدا و دشمنان انبیا و اولیای الهی و نیز اعتقاد به ولایت اهل بیت محمد (ص) و دوستی با آنان و دشمنی با دشمنان آنان[۱۲] و حب و بغض در راه خدا[۱۳] استعمال شده است[۱۴].

تولی و تبری در قرآن

برخی، تولی و تبری را مرحله تکامل‌یافته جذب و دفع در جمادات و نباتات دانسته و گفته‌اند: جذب و دفع در حیوانات به صورت شهوت و غضب و در انسان به صورت میل و اراده و حب و بغض نمود می‌‌یابد و اگر تحت تدبیر عقل و وحی قرار گیرد جاذبه "تولی" و دافعه "تبری" خواهد بود که از ارکان فروع دین محسوب می‌‌شوند[۱۵].

تولی و تبری با این هیئت ترکیبی در قرآن نیامده؛ ولی ماده "ولی" و مشتقات آن در مفهوم دوستی و سرپرستی و یاری و واژه تبری و برائت به معنای بیزاری و دوری جستن، در آیاتی به کار رفته است. برخی مفسران آیات دیگری را نیز به تولی و تبری تفسیر کرده‌اند؛ نمونه اینکه در آیه ﴿...فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۱۶]، ﴿عَزَّرُوهُ را به تبری از دشمنان پیامبر (ص) و ﴿نَصَرُوهُ را به تولی پیامبر (ص) معنا کرده[۱۷]. و در ذیل آیه ﴿كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا[۱۸]، اساس رسالت و عبادت را تسبیح و تحمید دانسته‌اند که گاهی به صورت نماز و زکات و گاه به صورت تولی و تبری بروز می‌‌کند[۱۹].[۲۰]

اهمیت تولی و تبری

حقیقت ایمان به خدا سر سپردن به دوستی اوست و دوستی با خدا و رسول و آنچه به آن امر کرده و دشمنی با آنچه که از آن نهی کرده است[۲۱]. مدار دین بر حب و بغض فی الله است[۲۲]، از این‌رو ایمان راستین، محکوم معادله تولی و تبری است که مؤمن بر اساس آن هم باید از انوار ارباب کمال و اهل حق استضائه کرده و همنشینی و دوستی با آنها را برگزیند و هم باید از رفاقت و دوستی هواپرستان و اهل بدعت بپرهیزد تا به صراط مستقیم الهی که همان ایمان خالص است دست یابد: ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ[۲۳].[۲۴]

در خبر است که خداوند به برخی از انبیا وحی می‌‌کند: به مردم بگوید کارهایی که در دنیا انجام داده‌اید، از عبادت و زهد و تقوا، به نحوی سود آنها به خودتان بازمی‌گردد؛ بنگرید برای من چه کرده‌اید؟ آیا هرگز دوستی از دوستان مرا دوست داشته‌اید؟ یا با دشمنان من دشمنی کرده‌اید؟ اگر عبادت آسمانیان و زمینیان همراه شما باشد و در آن دوستی با دوستان من و دشمنی با دشمنان من نباشد آن عبادت به کار شما نیاید[۲۵].

قرآن کریم مؤمنان را از دوستی با کافران، یهود، نصارا، مسخره‌کنندگان دین و دشمنان دین، نهی می‌‌کند:

  1. ﴿لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ[۲۶]؛
  2. ﴿وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ [۲۷]؛
  3. ﴿الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا [۲۸]؛
  4. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ[۲۹]؛
  5. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ[۳۰]؛
  6. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ[۳۱]؛
  7. ﴿اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ[۳۲]؛
  8. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ[۳۳].

مؤمنان نه تنها نباید با طاغوت و کافران پیوند دوستی برقرار کنند، بلکه باید در برابر آنها موضع منفی داشته باشند و دشمنی خود را با کافران ابراز کنند: ﴿فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى...[۳۴][۳۵] و این فرمانی است که مؤمنان باید از آن پیروی کنند: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ[۳۶].[۳۷]، زیرا ایمان به خدا با دوستی با دشمنان خدا سازگاری ندارد: ﴿وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ[۳۸].

نقل است که پیامبر گرامی (ص) در جمع اصحاب فرمود: کدام دستگیره ایمان از همه محکم‌تر است؟ اصحاب هر یک چیزی گفتند: نماز، روزه، حج، جهاد و.... پیامبر (ص) فرمود: همه اینها مهم‌اند؛ لکن محکم‌ترین دستگیره ایمان، دوستی و دشمنی در راه خداست و اینکه دوستان خدا را دوست داشته باشی و از دشمنان او بیزار باشی[۳۹].

شیخ طوسی ذیل آیه ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ[۴۰]، تولی و تبری را نتیجه ایمان دانسته و فرموده است: اگر ایمان سبب دوستی بین مؤمنان و بیزاری از کجی‌ها و گمراهی‌ها نشود، خود مایه گمراهی است[۴۱]. در رساله حقوق امام سجاد (ع) است که از حقوق معلم بر تو این است که با دشمن وی همنشینی و با دوستان وی دشمنی نکنی[۴۲].[۴۳]

تقدم تولی و تبری بر دیگر پیوندها

تولی و تبری بر همه پیوندها حتی پیوندهای عاطفی و خویشاوندی مقدم است، بنابراین، کسانی که به خدا و روز واپسین ایمان آورند با کسانی که با خدا و پیامبرش دشمنی و مخالفت کنند دوستی نمی‌کنند، اگرچه پدران یا پسران یا برادران یا خویشاوندانشان باشند؛ اینان‌اند که خداوند ایمان را در دل‌هایشان نوشته است: ﴿لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ[۴۴]، چنان‌که ابراهیم (ع) وقتی فهمید آزر دشمن خداست از وی بیزاری جست: ﴿فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ[۴۵].

مدار تولی و تبری، ایمان و کفر است؛ کسانی که پدران و برادران کافر خود را دوست و سرپرست بگیرند، ستمکارند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۴۶]. بر اساس آیه ﴿بَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ[۴۷]، تا این افراد بر شرک و کفر باقی‌اند تبری از آنان و دشمنی با آنها ادامه دارد.

از ابن عباس نقل شده: هیچ بنده‌ای طعم ایمان را نمی‌چشد، مگر اینکه دوستی و دشمنی‌اش برای خدا باشد، و کسی که در راه خدا و برای خدا دوستی و دشمنی کند به ولایت الهی دست می‌‌یابد[۴۸]، چون دوستی و دشمنی برای خدا انسان را به محبت او نزدیک می‌‌کند و محبت کلید ولایت الهی است[۴۹]. البته این محبت بدون متابعت حاصل نمی‌شود، از همین رو خداوند متعال نشانه دوستی خدا را در پیروی از پیامبر (ص) قرار داد: ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي[۵۰].[۵۱]. و چون متابعت هم فرع بر مودت و دوستی است، مردم را به مودت اهل بیت (ع) فرا خواند: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۵۲] و همان‌گونه که امیرمؤمنان علی (ع) فرمود: دوستی اهل بیت با دوستی دشمنان آنان جمع نمی‌شود، زیرا خداوند برای انسان دو قلب قرار نداده است[۵۳]. شایان ذکر اینکه مراد از مودت قربی در آیه یاد شده همان حب فی الله است و اینکه اهل بیت (ع) به آن اختصاص یافته و در حدیث ثقلین، حدیث سفینه و مانند آن، مردم به تبعیت از آنها فرا خوانده شده‌اند، همه برای تکمیل دعوت دینی است[۵۴]؛ یعنی غایت تولی و تبری، رساندن مردم به کمال و حب الهی است. مصداق قربی در زمان پیامبر (ص)، حضرت علی (ع)، حضرت فاطمه (س)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و بعد از آنها فرزندان آنان‌اند[۵۵]. برخی با استناد به آیه ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ[۵۶] گفته‌اند: همه کسانی که ادعای محبت الهی می‌‌کنند ولی در عمل بر طریقه محمدیه (ص) نیستند در ادعایشان کاذب‌اند[۵۷].[۵۸].

تقدم تبری بر تولی

معمولاً تولی و تبری در کنار هم و در یک سطح مطرح می‌‌شوند؛ ولی از برخی آیات برمی‌آید که تبری بر تولی مقدم است، چنان که در آیه ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ...[۵۹] ابتدا شدت عمل با کافران بیان شده، سپس رأفت و دوستی بین مؤمنان مطرح می‌‌شود. در کلمه توحید ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ هم نخست آلهه نفی، آن‌گاه توحید اثبات می‌‌شود[۶۰].

در احتجاج حضرت ابراهیم (ع) با قوم خود نیز اول اعلام برائت از مشرکان و سپس تولی آمده است: ﴿إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ...[۶۱][۶۲].

حضرت یوسف (ع) هم با هم‌زندانیان خویش ابتدا تبری و سپس تولی را مطرح کرد: ﴿إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائِي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ[۶۳].

برخی ذیل آیه ﴿وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا[۶۴] با بیان مراتبی برای تقوا، اولین مرتبه آن را تبری از کفر و شرک دانسته‌اند که با شهادتین حاصل می‌‌شود[۶۵].[۶۶].

اسوه‌های تولی و تبری

قرآن کریم حضرت ابراهیم (ع) و پیروان وی را اسوه مؤمنان در تولی و تبری معرفی می‌‌کند: ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ[۶۷].

آیه‌ای دیگر پیامبر اکرم (ص) را نیز الگوی مطلق مؤمنان در همه زمینه‌ها می‌‌شناساند: ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ[۶۸] و چون تولی و تبری از وظایف و برنامه‌های پیامبر (ص) بود: ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ[۶۹]، مؤمنان نیز باید در این زمینه به آن حضرت تأسی کنند. برخی خفض جناح با مؤمنان را به اظهار دوستی و محبت با آنان معنا کرده‌اند[۷۰]. طبق نقل علی بن ابراهیم، مراد از ﴿فَإِنْ عَصَوْكَ در آیه یاد شده این است که اگر در ولایت علی (ع) و امامان بعد از وی نافرمانی کردند بگو: من از عمل شما بیزارم[۷۱]. مراد از ﴿الْعُرْوَةِ الْوُثْقَى در آیه ۲۵۶ بقره نیز حب فی الله و بغض فی الله[۷۲] و محبت اهل بیت (ع) دانسته شده و از پیامبر اعظم (ص) روایت شده: کسی که دوست دارد بر کشتی نجات سوار شده، به دستگیره قابل اطمینان چنگ زند و به ریسمان الهی آویخته شود، باید بعد از من علی (ع) را دوست بدارد و با دشمنان وی دشمن باشد و از امامان هدایت (فرزندان وی)پیروی کند[۷۳].

بر پایه برخی احادیث، مراد از کسب نیکی‌ها در آیه ﴿...مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ[۷۴] دوستی اهل بیت (ع)[۷۵] و مقصود از ﴿مَنْ صَلَحَ در آیه ﴿رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[۷۶] که داخل کردن آنان در جنات عدن از پروردگار درخواست شده، دوستی حضرت علی (ع) است[۷۷].

مراد از انس و جانّی که طبق آیه ﴿فَيَوْمَئِذٍ لَا يُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ[۷۸] در قیامت بازخواست نمی‌شوند نیز خصوص کسانی است که در دنیا دوستدار امیرمؤمنان، علی (ع) بوده، از دشمنان آن حضرت تبری می‌‌جویند[۷۹] و هم اینان در آن روز از این حکم که آدمی از برادر، مادر، پدر، همسر و پسرانش می‌‌گریزد (﴿يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ[۸۰] مستثنا هستند[۸۱]. شخصی به امام باقر (ع) عرض کرد: گاهی شیطان مرا وسوسه می‌‌کند و من بر خودم می‌‌ترسم؛ سپس دوستی شما را یاد می‌‌کنم و دلم آرام می‌‌گیرد. امام (ع) فرمود: مگر دین جز دوست داشتن است؟ آیا نشنیده‌ای این سخن خداوند متعال را که ﴿إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ[۸۲][۸۳]. استشهاد امام (ع) به این آیه یا برای آن است که دوست داشتن امامان معصوم (ع) همان دوستی با خداست، یا برای بیان این است که محبت خدا به تمام و کمال نمی‌رسد مگر با پیروی از ایشان[۸۴].

ذیل آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ[۸۵] نقل است که امام باقر (ع) به ابوحمزه ثمالی فرمود: کسی (در حقیقت) خدا را می‌‌پرستد که وی را شناخته باشد و کسی که خدا را نشناخته، پرستش وی مانند پرستش غیر خدا از روی گمراهی است. ابوحمزه پرسید: معرفت خدا چیست؟ امام فرمود: معرفت به این است که خدا و رسولش را در موالات علی (ع) و اقتدا به وی و امامان پس از او و تبری جستن از دشمنان آنان تصدیق کند. ابوحمزه پرسید: چه کنم تا ایمانم کامل شود؟ امام (ع) فرمود: دوستان خدا را دوست بدار و با دشمنان خدا دشمن باش، همان‌گونه که خدا فرمود: با صادقان باش[۸۶].

ام سلمه (از همسران پیامبر (ص)) به عایشه هنگام عزیمت به بصره گفت: من روزی را به تو یادآور می‌‌شوم که پیامبر و علی خلوت کرده بودند و تو هجوم بردی و با علی تندی کردی و پیامبر (ص) به تو فرمود: به خدا سوگند کسی از اهل بیت من و غیر آنها با علی (ع)دشمنی نمی‌کند مگر اینکه از ایمان خارج شود[۸۷].

در تفسیری از آیه ﴿سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا[۸۸] هم مراد از جعل ودّ قرار دادن حب علی (ع) در قلب هر مؤمن، دانسته شده است[۸۹]. ذیل آیه ﴿ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ[۹۰] نیز احادیثی در وجوب محبت اهل بیت نقل شده که طبق آنها ثمره دوستی اهل بیت، بهشت و فرجام دشمنی با آنها دوزخ است[۹۱].

به نقل روایات متواتر، حب و دوستی علی بن ابی طالب (ع) عنوان و در رأس نامه عمل مؤمن[۹۲] و علامت ایمان است و دشمنی با علی (ع) نشان کفر و نفاق است[۹۳]. فخر رازی با تکیه بر وجوب دوستی اهل بیت (ع) (علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین (ع))، اختصاص ایشان به مزید تعظیم را لازم دانسته است[۹۴].[۹۵]

منابع

پانویس

  1. التحقیق، ج۱۳، ص۲۰۴، «ولی».
  2. مفردات، ص۸۸۵، «ولی»؛ نثر طوبی، ج۲، ص۵۸۲.
  3. نثر طوبی، ج۲، ص۵۸۳؛ التحقیق، ج۱۳، ص۲۰۶ - ۲۰۷، «ولی».
  4. نثر طوبی، ج۲، ص۵۸۳.
  5. لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷؛ مجمع البحرین، ج۴، ص۵۵۸، «ولی».
  6. لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۶، «ولی».
  7. لغت نامه، ج۵، ص۷۱۵۰، «تولی».
  8. التحقیق، ج۱، ص۲۴۰، «برء».
  9. التحقیق، ج۱، ص۲۴۰، «برء».
  10. مفردات، ص۱۲۱، «بری»؛ لسان العرب، ج۱، ص۳۵۴، «برء».
  11. مفردات، ص۱۲۱، «برء».
  12. المیزان، ج۵، ص۱۹۶؛ صراط النجاة، ج۳، ص۴۵۲؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۱۳۰.
  13. اخلاق در قرآن، ج۱، ص۳۶۶.
  14. حسینی، سید سعید، مقاله «تولی و تبری»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص 196.
  15. اخلاق محتشمی، ص۵۶۲ - ۵۶۳؛ تفسیر موضوعی، ج۱۰، ص۱۳۰.
  16. «... پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رسانده‌اند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کرده‌اند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
  17. بیان السعاده، ج۲، ص۲۱۱.
  18. «تا تو را بسیار به پاکی بستاییم» سوره طه، آیه ۳۳.
  19. بیان السعاده، ج۳، ص۲۲.
  20. حسینی، سید سعید، مقاله «تولی و تبری»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص 197.
  21. مجموع الفتاوی، ج۶، ص۴۷۸.
  22. عدة الصابرین، ج۱، ص۸۹.
  23. «راه راست را به ما بنمای راه آنان که به نعمت پرورده‌ای؛ که نه بر ایشان خشم آورده‌ای و نه گمراه‌اند» سوره فاتحه، آیه ۶-۷.
  24. مجمع البیان، ج۱، ص۱۱۰؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج۱، ص۱۷۱؛ تسنیم، ج۱، ص۲۷۴.
  25. کشف الاسرار، ج۲، ص۸۳؛ جامع الاخبار، ص۱۲۴.
  26. «مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند» سوره آل عمران، آیه ۲۸
  27. «آنها دوست می‌دارند چنان که خود کافر شدند شما (نیز) کافر می‌شدید تا با ایشان یگانه می‌بودید پس هیچ‌یک از آنان را دوست مگیرید» سوره نساء، آیه ۸۹.
  28. «همان کسانی که به جای مؤمنان، کافران را دوست می‌گزینند؛ آیا عزّت را نزد آنان می‌جویند با آنکه بی‌گمان عزّت همه از آن خداوند است» سوره نساء، آیه ۱۳۹.
  29. ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید» سوره نساء، آیه ۱۴۴.
  30. «ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید» سوره مائده، آیه ۵۱.
  31. ای مؤمنان! آنان را که دینتان را به ریشخند و بازی می‌گیرند -یعنی کسانی را که پیش از شما به آنان کتاب داده شده است و (یا) کافران را- سرور مگیرید» سوره مائده، آیه ۵۷.
  32. از آنچه از سوی پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است پیروی کنید و جز وی از سرورانی (دیگر) پیروی نکنید» سوره اعراف، آیه ۳.
  33. ای مؤمنان! دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید؛ سوره ممتحنه، آیه ۱.
  34. «پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است...» سوره بقره، آیه۲۵۶.
  35. آشنایی با قرآن، ج۱ - ۲، ص۱۴۴-۱۴۵.
  36. «آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند» سوره نساء، آیه۶۰.
  37. نمونه، ج۳، ص۴۹۲؛ تفسیر نور، ج۲، ص۳۵۹.
  38. «و اگر به خداوند و پیامبر و آنچه به سوی او فرو فرستاده شده است ایمان می‌داشتند آنان را سرور نمی‌گرفتند اما بسیاری از ایشان نافرمانند» سوره مائده، آیه۸۱.
  39. الکافی، ج۲، ص۱۲۵ - ۱۲۶؛ معانی الاخبار، ص۳۹۸؛ مسند ابی داوود، ص۱۰۱.
  40. «و کافران (نیز) دوستان یکدیگرند و اگر آن (دستور) را انجام ندهید در زمین، آشوب و تباهی بزرگی رخ خواهد داد» سوره انفال، آیه۷۳.
  41. التبیان، ج۵، ص۱۶۳.
  42. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۲۰.
  43. حسینی، سید سعید، مقاله «تولی و تبری»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص 197.
  44. «گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته است» سوره مجادله، آیه ۲۲.
  45. «و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست» سوره توبه، آیه۱۱۴.
  46. «ای مؤمنان! پدران و برادرانتان را دوست مگیرید اگر کفر را بر ایمان برگزینند و کسانی از شما که آنها را دوست بگیرند ستمگرند» سوره توبه، آیه ۲۳.
  47. «میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید» سوره ممتحنه، آیه ۴.
  48. علل الشرایع، ج۱، ص۱۴۰؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۱۸۶؛ المصنف، ج۸، ص۱۹۶.
  49. شرح قصیده، ج۲، ص۴۷۵.
  50. «بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید» سوره آل عمران، آیه ۳۱.
  51. محیط الاعظم، ج۱، ص۴۳۲ - ۴۳۳.
  52. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  53. نورالثقلین، ج۴، ص۲۳۴.
  54. المیزان، ج۱۸، ص۴۵ - ۴۷.
  55. شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۹۴؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۷.
  56. «از خداوند و پیامبر فرمان برید» سوره آل عمران، آیه ۳۲.
  57. تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۶۶.
  58. حسینی، سید سعید، مقاله «تولی و تبری»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص 198.
  59. «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.
  60. روض الجنان، ج۲، ص۲۸۲-۲۸۳.
  61. «من از آنچه شریک (خداوند) قرار می‌دهید بیزارم من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آورده‌ام که آسمان‌ها و زمین را آفریده است» سوره انعام، آیه ۷۸-۷۹.
  62. منهج الصادقین، ج۳، ص۴۰۶.
  63. «من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهاده‌ام و از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی می‌کنم» سوره یوسف، آیه ۳۷-۳۸.
  64. «و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.
  65. شرح اصول کافی، ج۸، ص۲۲۱.
  66. حسینی، سید سعید، مقاله «تولی و تبری»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص 199.
  67. «بی‌گمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونه‌ای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید بیزاریم، شما را انکار می‌کنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید» سوره ممتحنه، آیه ۴.
  68. «بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.
  69. «و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده! و با مؤمنانی که از تو پیروی می‌کنند افتادگی کن آنگاه اگر با تو نافرمانی کردند بگو من از آنچه انجام می‌دهید بیزارم» سوره شعراء، آیه ۲۱۴-۲۱۶.
  70. فتح القدیر، ج۴، ص۱۲۰.
  71. تفسیر قمی، ج۲، ص۱۲۶؛ الصافی، ج۴، ص۵۴.
  72. تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۱۹.
  73. تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۱۹؛ حلیة الابرار، ج۲، ص۴۴۰؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۴۴.
  74. «و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه۲۳.
  75. الاصفی، ج۲، ص۱۱۲۸؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۱۴.
  76. «پروردگارا! و آنان و شایستگان از پدران و همسران و فرزندانشان را در آن بهشت‌های جاودان که به آنان وعده فرموده‌ای درآور که بی‌گمان این تویی که پیروزمند فرزانه‌ای» سوره غافر، آیه ۸.
  77. تفسیر قمی، ج۲، ص۲۵۵.
  78. «در چنین روزی از گناه هیچ آدمی و پری، نمی‌پرسند» سوره الرحمن، آیه ۳۹.
  79. تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۵.
  80. «روزی که آدمی از برادر خود بگریزد و از مادر و پدر خویش و از همسر و پسران خود» سوره عبس، آیه ۳۴-۳۶.
  81. تفسیر فرات الکوفی، ص۵۳۹.
  82. «اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۱.
  83. بحارالانوار، ج۲۷، ص۹۴.
  84. بحارالانوار، ج۲۷، ص۹۴.
  85. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
  86. تفسیر ابی حمزه ثمالی، ص۱۹۴؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۱۶.
  87. شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۳۲۳.
  88. «به زودی (خداوند) بخشنده برای آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، (در دل‌ها) مهری خواهد نهاد» سوره مریم، آیه ۹۶.
  89. خصائص الوحی المبین، ص۱۳۳؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۷۳ - ۴۷۴.
  90. «این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.
  91. الکشاف، ج۴، ص۲۲۰ - ۲۲۱؛ التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۱۶۶؛ تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۲۳.
  92. فیض القدیر، ج۴، ص۴۸۱؛ خصائص الوحی المبین، ص۳۰.
  93. شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۵۰.
  94. التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۱۶۶.
  95. حسینی، سید سعید، مقاله «تولی و تبری»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص 200.