آفرینش در فلسفه اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←کیفیت صدور کثرت در حکمت اشراق
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
شیخ شهاب الدین سهروردی، نور اول را که [[خالق]] نور هستی است، بنابر جلوههای گوناگونی که دارد، به اسامی گوناگون مینامد: نورالانوار، نور محیط، نور قیوم، نور [[مقدس]]، نور اعظم اعلی<ref>شرح حکمة الاشراق (الشهرزوری) (ط. مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۲ ه. ش)، ص۳۱۵.</ref> و اسامی دیگری که هر یک پیامآور کمالات نور اول است. بر این اساس، چون عالم منور به نور [[توحید]] است، ذاتاً [[ظلمت]] محض است و نور واجب، که نور قهّار و [[غنی]] مطلق است، عالم را روشن نموده است<ref>این مضمون در آیه نور به صراحت و در بیانات اولیاء الهی {{عم}} به انحاء گوناگون ذکر شده؛ چنان که در دعای کمیل میخوانیم: {{متن حدیث|بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي أَضَاءَ لَهُ كُلُّ شَيْءٍ}} (مصباح المتهجد و سلاح المتعبد (ط. مؤسسة فقه الشیعة، ۱۴۱۱ ه. ق)، ج۲، ص۸۴۴).</ref>. نور الانوار، ظاهربه ذات و مُظهِر غیراست و چون [[حقیقت]] نور، اصل همه کمالات به نحو اتم و اکمل است، شدت [[نورانیت]] و پرتو افشانی و [[افاضه]] به غیر، ذاتی او است؛ زیرا در تعریف نور گفته شده که ظاهر بالذات و مظهِر غیر است؛ لذا به هیاکل و عناصر ظلمانی عالم دائماً نورافشانی میکند و عالم منوّر به نور او است<ref>انواریه (ترجمه و شرح حکمة الأشراف سهروردی) (ط. امیر کبیر، ۱۳۶۳ش)، ص۳۰.</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳]] ص ۲۳۷.</ref> | شیخ شهاب الدین سهروردی، نور اول را که [[خالق]] نور هستی است، بنابر جلوههای گوناگونی که دارد، به اسامی گوناگون مینامد: نورالانوار، نور محیط، نور قیوم، نور [[مقدس]]، نور اعظم اعلی<ref>شرح حکمة الاشراق (الشهرزوری) (ط. مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۲ ه. ش)، ص۳۱۵.</ref> و اسامی دیگری که هر یک پیامآور کمالات نور اول است. بر این اساس، چون عالم منور به نور [[توحید]] است، ذاتاً [[ظلمت]] محض است و نور واجب، که نور قهّار و [[غنی]] مطلق است، عالم را روشن نموده است<ref>این مضمون در آیه نور به صراحت و در بیانات اولیاء الهی {{عم}} به انحاء گوناگون ذکر شده؛ چنان که در دعای کمیل میخوانیم: {{متن حدیث|بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي أَضَاءَ لَهُ كُلُّ شَيْءٍ}} (مصباح المتهجد و سلاح المتعبد (ط. مؤسسة فقه الشیعة، ۱۴۱۱ ه. ق)، ج۲، ص۸۴۴).</ref>. نور الانوار، ظاهربه ذات و مُظهِر غیراست و چون [[حقیقت]] نور، اصل همه کمالات به نحو اتم و اکمل است، شدت [[نورانیت]] و پرتو افشانی و [[افاضه]] به غیر، ذاتی او است؛ زیرا در تعریف نور گفته شده که ظاهر بالذات و مظهِر غیر است؛ لذا به هیاکل و عناصر ظلمانی عالم دائماً نورافشانی میکند و عالم منوّر به نور او است<ref>انواریه (ترجمه و شرح حکمة الأشراف سهروردی) (ط. امیر کبیر، ۱۳۶۳ش)، ص۳۰.</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳]] ص ۲۳۷.</ref> | ||
=== کیفیت صدور کثرت در [[حکمت]] | === کیفیت صدور کثرت در [[حکمت]] اشراق === | ||
از نورالانوار که نورانیتش ذاتی اوست و هیچ جهت کثرتی در او وجود ندارد، تنها یک [[نور]] ساطع میشود و [[غلبه]] بر سایر [[انوار]] دارد. این نور، یک جهت ظلمانی دارد که به لحاظ ذات او است؛ هنگامی که بدون | از نورالانوار که نورانیتش ذاتی اوست و هیچ جهت کثرتی در او وجود ندارد، تنها یک [[نور]] ساطع میشود و [[غلبه]] بر سایر [[انوار]] دارد. این نور، یک جهت ظلمانی دارد که به لحاظ ذات او است؛ هنگامی که بدون ارتباط با نورالانوار در نظر گرفته شود، [[ظلمت]] و [[فقر]] محض است و هنگامی که در ارتباط با مُبدء و نورالانوار بدان توجه شود، نور قاهری است که بر سایر هیاکل ظلمانی از طریق نور [[واجب]]، نور افشانی میکند. | ||
نور اول در مرتبه خلقی، اشبه و اعظم و اقرب انوار به نورالانوار است. به همین دلیل، سهروردی نام صادر نخست را «النور الاقرب» و یا «النورالعظیم» نامید: | نور اول در مرتبه خلقی، اشبه و اعظم و اقرب انوار به نورالانوار است. به همین دلیل، سهروردی نام صادر نخست را «النور الاقرب» و یا «النورالعظیم» نامید: | ||
{{عربی|فثبت ان أول حاصل بنور الانوار واحد، و هو النور الأقرب و النور العظیم، و ربما سماه بعض الفهلویة «بهمن»، فالنور الأقرب فقیر فی نفسه غنی بالأول}}<ref>مجموعه مصنفات شیخ اشراق (ط، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی. ۱۳۷۵ ه. ش)، ج۲، ص۱۲۸.</ref>. | {{عربی|فثبت ان أول حاصل بنور الانوار واحد، و هو النور الأقرب و النور العظیم، و ربما سماه بعض الفهلویة «بهمن»، فالنور الأقرب فقیر فی نفسه غنی بالأول}}<ref>مجموعه مصنفات شیخ اشراق (ط، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی. ۱۳۷۵ ه. ش)، ج۲، ص۱۲۸.</ref>. |