پرش به محتوا

آفرینش در فلسفه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ ژوئن ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'ه. ق)' به 'ﻫ.ق)'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ه. ق)' به 'ﻫ.ق)')
 
خط ۱۷: خط ۱۷:
در این قسم، فاعل، علم به فعل خود دارد و فعل را نیز با اراده و اختیار خود انجام می‌دهد؛ اما [[هدف]] از انجام فعل، امری خارج از ذات فاعل نیست و فاعل به دلیل شدت [[احاطه علمی]] به فعل خود، آن را با [[اراده]] و [[اختیار]] انجام می‌دهد. مثالی که در این رابطه نقل شده، وضعیت کسی است که بالای دیوار بلندی قرارگرفته و در یک لحظه [[سقوط]] خود را در [[ذهن]] [[تصور]] می‌کند و به مجرد توجه به صورت [[علمی]] سقوط خود از دیوار، ساقط می‌شود؛ در حالی که او هدفی خارج از ذات خود نداشت و تنها توجه به صورت علمی معلوم و شدت ظهور علمی آن در نزد عالم، موجب صدور فعل و در نتیجه، سقوط آواز دیوار شد<ref>الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة (ط. دار احیاء التراث، ۱۹۸۱م)، ج۲، ص۲۲۳.</ref>.
در این قسم، فاعل، علم به فعل خود دارد و فعل را نیز با اراده و اختیار خود انجام می‌دهد؛ اما [[هدف]] از انجام فعل، امری خارج از ذات فاعل نیست و فاعل به دلیل شدت [[احاطه علمی]] به فعل خود، آن را با [[اراده]] و [[اختیار]] انجام می‌دهد. مثالی که در این رابطه نقل شده، وضعیت کسی است که بالای دیوار بلندی قرارگرفته و در یک لحظه [[سقوط]] خود را در [[ذهن]] [[تصور]] می‌کند و به مجرد توجه به صورت [[علمی]] سقوط خود از دیوار، ساقط می‌شود؛ در حالی که او هدفی خارج از ذات خود نداشت و تنها توجه به صورت علمی معلوم و شدت ظهور علمی آن در نزد عالم، موجب صدور فعل و در نتیجه، سقوط آواز دیوار شد<ref>الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة (ط. دار احیاء التراث، ۱۹۸۱م)، ج۲، ص۲۲۳.</ref>.


بنابراین، در فاعل بالعنایة، نقاط اشتراکی با فاعل بالقصد وجود دارد و آن، [[علم تفصیلی]] به فعل و اراده و اختیار فاعل نسبت به فعل خود است. نقاط افتراق آن دو نیز عبارت است از اینکه اولاً، منشأ تحقق فعل، امری خارج از ذات فاعل نیست و به مجرد توجه علمی او به فعل خود، فعل از فاعل صادر می‌شود؛ ثانیاً، فاعل قبل از عمل، علم تفصیلی به فعل خود دارد و ثالثاً، مقدمات [[افعال]] اختیاری، از قبیل تصور [[غایت]] و منافعی که از فعل حاصل می‌شود و رغبت به هدف خارج از ذات و قصد استکمال خود با انجام آن، در چنین فاعلی وجود ندارد. بدین ترتیب، حکمای مشاء، با تفکیک نواقص فاعل بالقصد در [[فلسفه خلقت]] [[الهی]] و طرح فاعل بالعنایة، از یک سو [[علم]] و اختیار و [[اراده خداوند]] به افعال خود را [[حفظ]] کردند و از سوی دیگر، غایت خارج از ذات داشتن [[خداوند]] در [[خلقت]] عالم را دفع نمودند<ref>{{عربی|الفاعل بالعنایة هو الذی منشأ فاعلیته و علة صدور الفعل عنه و الداعی له علی الصدور مجرد علمه بنظام الفعل و الجود لا غیر، من الأمور الزائدة علی نفس العلم، کما فی الواجب -جل ذکره-. (المشاءون)}} (الحکمة المتعالیة... ، ج۴، ص۱۲، به نقل از: شرح المصطلحات الفلسفیة (ط. [[مجمع]] البحوث الإسلامیة، ۱۴۱۴ ه. ق)، ص۲۶۳).
بنابراین، در فاعل بالعنایة، نقاط اشتراکی با فاعل بالقصد وجود دارد و آن، [[علم تفصیلی]] به فعل و اراده و اختیار فاعل نسبت به فعل خود است. نقاط افتراق آن دو نیز عبارت است از اینکه اولاً، منشأ تحقق فعل، امری خارج از ذات فاعل نیست و به مجرد توجه علمی او به فعل خود، فعل از فاعل صادر می‌شود؛ ثانیاً، فاعل قبل از عمل، علم تفصیلی به فعل خود دارد و ثالثاً، مقدمات [[افعال]] اختیاری، از قبیل تصور [[غایت]] و منافعی که از فعل حاصل می‌شود و رغبت به هدف خارج از ذات و قصد استکمال خود با انجام آن، در چنین فاعلی وجود ندارد. بدین ترتیب، حکمای مشاء، با تفکیک نواقص فاعل بالقصد در [[فلسفه خلقت]] [[الهی]] و طرح فاعل بالعنایة، از یک سو [[علم]] و اختیار و [[اراده خداوند]] به افعال خود را [[حفظ]] کردند و از سوی دیگر، غایت خارج از ذات داشتن [[خداوند]] در [[خلقت]] عالم را دفع نمودند<ref>{{عربی|الفاعل بالعنایة هو الذی منشأ فاعلیته و علة صدور الفعل عنه و الداعی له علی الصدور مجرد علمه بنظام الفعل و الجود لا غیر، من الأمور الزائدة علی نفس العلم، کما فی الواجب -جل ذکره-. (المشاءون)}} (الحکمة المتعالیة... ، ج۴، ص۱۲، به نقل از: شرح المصطلحات الفلسفیة (ط. [[مجمع]] البحوث الإسلامیة، ۱۴۱۴ .ق)، ص۲۶۳).


[[فارابی]] نیز هر نوع [[غایت]] خارج از ذات باری را [[نقص]] برای [[واجب]] می‌داند و در نتیجه، غایت از [[خلقت]] را ذات باری بیان می‌دارد: {{عربی|أنا باعطائنا المال لغیرنا نستفید من غیرنا کرامة أو لذة أو غیر ذلک من الخیرات، حتی تکون تلک فاعلة فیه کمالا ما. فالأول لیس وجوده لأجل غیره، و لا یوجد بغیره، حتی یکون الغرض من وجوده أن یوجد سائر الأشیاء، فیکون لوجوده سبب خارج عنه، فلا یکون أولا، و لا أیضا باعطائه ما سواه الوجود ینال کمالا لم یکن له قبل ذلک خارجا عما هو علیه من الکمال، کما ینال من یجود بماله أو شیء آخر، فیستفید بما یبذل من ذلک لذة أو کرامة أو رئاسیة أو شیئا غیر ذلک من الخیرات؛ فهذه الأشیاء کلها محال أن تکون فی الأول، لأنه یسقط أولیته و تقدمه، و یجعل غیره أقدم منه و سببا الوجوده، بل وجوده لأجل ذاته}} (آراء [[اهل]] [[المدینة]] الفاضلة و مضاداتها (ط مکتبة الهلال. ۱۹۹۵م)، ص۴۶).</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳]] ص ۲۲۴.</ref>
[[فارابی]] نیز هر نوع [[غایت]] خارج از ذات باری را [[نقص]] برای [[واجب]] می‌داند و در نتیجه، غایت از [[خلقت]] را ذات باری بیان می‌دارد: {{عربی|أنا باعطائنا المال لغیرنا نستفید من غیرنا کرامة أو لذة أو غیر ذلک من الخیرات، حتی تکون تلک فاعلة فیه کمالا ما. فالأول لیس وجوده لأجل غیره، و لا یوجد بغیره، حتی یکون الغرض من وجوده أن یوجد سائر الأشیاء، فیکون لوجوده سبب خارج عنه، فلا یکون أولا، و لا أیضا باعطائه ما سواه الوجود ینال کمالا لم یکن له قبل ذلک خارجا عما هو علیه من الکمال، کما ینال من یجود بماله أو شیء آخر، فیستفید بما یبذل من ذلک لذة أو کرامة أو رئاسیة أو شیئا غیر ذلک من الخیرات؛ فهذه الأشیاء کلها محال أن تکون فی الأول، لأنه یسقط أولیته و تقدمه، و یجعل غیره أقدم منه و سببا الوجوده، بل وجوده لأجل ذاته}} (آراء [[اهل]] [[المدینة]] الفاضلة و مضاداتها (ط مکتبة الهلال. ۱۹۹۵م)، ص۴۶).</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳]] ص ۲۲۴.</ref>
خط ۳۴: خط ۳۴:
در [[جهان‌بینی]] [[اشراق]]، عالم منوّر به انواری است که در مراتب عالم، مقول به تشکیک است و مراتب اشتداد، به مراتب نوری آنها باز می‌گردد که در [[کمالات]] نوری، در نهایت مرتب بهاء و کمال شدت و قوت است. چون امکان [[تسلسل]] در اشتداد نوری محال است، [[نور]] اؤل [[قائم]] به ذات است. چون نور منبع همه کمالات است، نور [[واجب]]، واجد همه اوصاف کمالی، از قبیل [[حیات]] و [[علم]] و [[قدرت]] و [[اراده]] و [[مشیت]] و [[سمع]] و [[بصر]] است و همه [[کمالات ذاتی]] او، مثل ذات، در کمال شدت و سعه بوده و بی‌منتها است.
در [[جهان‌بینی]] [[اشراق]]، عالم منوّر به انواری است که در مراتب عالم، مقول به تشکیک است و مراتب اشتداد، به مراتب نوری آنها باز می‌گردد که در [[کمالات]] نوری، در نهایت مرتب بهاء و کمال شدت و قوت است. چون امکان [[تسلسل]] در اشتداد نوری محال است، [[نور]] اؤل [[قائم]] به ذات است. چون نور منبع همه کمالات است، نور [[واجب]]، واجد همه اوصاف کمالی، از قبیل [[حیات]] و [[علم]] و [[قدرت]] و [[اراده]] و [[مشیت]] و [[سمع]] و [[بصر]] است و همه [[کمالات ذاتی]] او، مثل ذات، در کمال شدت و سعه بوده و بی‌منتها است.


شیخ شهاب الدین سهروردی، نور اول را که [[خالق]] نور هستی است، بنابر جلوه‌های گوناگونی که دارد، به اسامی گوناگون می‌نامد: نورالانوار، نور محیط، نور قیوم، نور [[مقدس]]، نور اعظم اعلی<ref>شرح حکمة الاشراق (الشهرزوری) (ط. مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۲ ه. ش)، ص۳۱۵.</ref> و اسامی دیگری که هر یک پیام‌آور کمالات نور اول است. بر این اساس، چون عالم منور به نور [[توحید]] است، ذاتاً [[ظلمت]] محض است و نور واجب، که نور قهّار و [[غنی]] مطلق است، عالم را روشن نموده است<ref>این مضمون در آیه نور به صراحت و در بیانات اولیاء الهی {{عم}} به انحاء گوناگون ذکر شده؛ چنان که در دعای کمیل می‌خوانیم: {{متن حدیث|بِنُورِ وَجْهِكَ‏ الَّذِي‏ أَضَاءَ لَهُ‏ كُلُّ‏ شَيْ‏ءٍ}} (مصباح المتهجد و سلاح المتعبد (ط. مؤسسة فقه الشیعة، ۱۴۱۱ ه. ق)، ج۲، ص۸۴۴).</ref>. نور الانوار، ظاهربه ذات و مُظهِر غیراست و چون [[حقیقت]] نور، اصل همه کمالات به نحو اتم و اکمل است، شدت [[نورانیت]] و پرتو افشانی و [[افاضه]] به غیر، ذاتی او است؛ زیرا در تعریف نور گفته شده که ظاهر بالذات و مظهِر غیر است؛ لذا به هیاکل و عناصر ظلمانی عالم دائماً نورافشانی می‌کند و عالم منوّر به نور او است<ref>انواریه (ترجمه و شرح حکمة الأشراف سهروردی) (ط. امیر کبیر، ۱۳۶۳ش)، ص۳۰.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳]] ص ۲۳۷.</ref>
شیخ شهاب الدین سهروردی، نور اول را که [[خالق]] نور هستی است، بنابر جلوه‌های گوناگونی که دارد، به اسامی گوناگون می‌نامد: نورالانوار، نور محیط، نور قیوم، نور [[مقدس]]، نور اعظم اعلی<ref>شرح حکمة الاشراق (الشهرزوری) (ط. مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۲ ه. ش)، ص۳۱۵.</ref> و اسامی دیگری که هر یک پیام‌آور کمالات نور اول است. بر این اساس، چون عالم منور به نور [[توحید]] است، ذاتاً [[ظلمت]] محض است و نور واجب، که نور قهّار و [[غنی]] مطلق است، عالم را روشن نموده است<ref>این مضمون در آیه نور به صراحت و در بیانات اولیاء الهی {{عم}} به انحاء گوناگون ذکر شده؛ چنان که در دعای کمیل می‌خوانیم: {{متن حدیث|بِنُورِ وَجْهِكَ‏ الَّذِي‏ أَضَاءَ لَهُ‏ كُلُّ‏ شَيْ‏ءٍ}} (مصباح المتهجد و سلاح المتعبد (ط. مؤسسة فقه الشیعة، ۱۴۱۱ .ق)، ج۲، ص۸۴۴).</ref>. نور الانوار، ظاهربه ذات و مُظهِر غیراست و چون [[حقیقت]] نور، اصل همه کمالات به نحو اتم و اکمل است، شدت [[نورانیت]] و پرتو افشانی و [[افاضه]] به غیر، ذاتی او است؛ زیرا در تعریف نور گفته شده که ظاهر بالذات و مظهِر غیر است؛ لذا به هیاکل و عناصر ظلمانی عالم دائماً نورافشانی می‌کند و عالم منوّر به نور او است<ref>انواریه (ترجمه و شرح حکمة الأشراف سهروردی) (ط. امیر کبیر، ۱۳۶۳ش)، ص۳۰.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳]] ص ۲۳۷.</ref>


=== کیفیت صدور کثرت در [[حکمت]] اشراق ===
=== کیفیت صدور کثرت در [[حکمت]] اشراق ===
۲۱۷٬۸۳۷

ویرایش