پرش به محتوا

عصمت حضرت زکریا: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۶: خط ۵۶:


== توهم تعارض برخی [[آیات]] با عصمت حضرت زکریا{{ع}} ==
== توهم تعارض برخی [[آیات]] با عصمت حضرت زکریا{{ع}} ==
بر اساس یکی از [[آیات قرآن کریم]] [[حضرت زکریا]]{{ع}} از [[خداوند]] درخواست [[فرزند]] کرد. وی در [[محراب]] [[عبادت]]، [[نیایش]] می‌کرد که [[فرشتگان]] با [[بشارت]] [[فرزندی]] به نام [[یحیی]]، به حضورش باز یافتند. [[حضرت زکریا]]{{ع}}[[ راز]] آن [[بشارت]] را از [[خداوند]] جویا شد که چگونه از من پیرمرد نشانه‌ای خواست. [[قرآن]] در مورد این ماجرا فرموده است {{متن قرآن| قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّيَ آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ}}<ref>«زکریا گفت: پروردگارا برای من نشانه‌ای قرار ده. فرمود: نشانه تو این است که سه روز جز با اشاره با مردم سخن نگویی» سوره آل عمران، آیه 41</ref>. آنچه در این ماجرا، در ظاهر [[عصمت]] [[حضرت زکریا]]{{ع}} را به چالش می‌کشد، این است که وی با اینکه [[قدرت نامحدود خداوند]] را [[باور]] داشت، چرا از درگاه [[خداوند]] درخواست نشانه کرد؟
بر اساس یکی از [[آیات قرآن کریم]] [[حضرت زکریا]]{{ع}} از [[خداوند]] درخواست [[فرزند]] کرد. وی در [[محراب]] [[عبادت]]، [[نیایش]] می‌کرد که [[فرشتگان]] با [[بشارت]] [[فرزندی]] به نام [[یحیی]]، به حضورش باز یافتند. [[حضرت زکریا]]{{ع}} راز آن [[بشارت]] را از [[خداوند]] جویا شد که چگونه از من پیرمرد نشانه‌ای خواست. [[قرآن]] در مورد این ماجرا فرموده است {{متن قرآن| قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّيَ آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ}}<ref>«زکریا گفت: پروردگارا برای من نشانه‌ای قرار ده. فرمود: نشانه تو این است که سه روز جز با اشاره با مردم سخن نگویی» سوره آل عمران، آیه 41.</ref>. آنچه در این ماجرا، در ظاهر [[عصمت]] [[حضرت زکریا]]{{ع}} را به چالش می‌کشد، این است که وی با اینکه قدرت نامحدود خداوند را [[باور]] داشت، چرا از درگاه [[خداوند]] درخواست نشانه کرد؟


'''پاسخ نخست:''' درخواست نشانه برای رسیدن به [[اطمینان]]: [[حضرت زکریا]] {{ع}} برای [[اثبات]] اینکه این [[بشارت]] از سوی [[خداوند]]، و این خطاب، خطابی رحمانی بوده که فرشته‌ای وی را بدان [[آگاه]] ساخته است، نشانه‌ای خواست تا به اطمینان برسد<ref>ر.ک: محمد بن مرتضی فیض کاشانی، الاصفی، تحقیق محمدحسین درایتی و محمدرضا نعمتی، ج۱، ص۱۵۰؛ محمد بن عبدالرحیم نهاوندی، نفحات الرحمن، ج۱، ص۶۱۸؛ محمدجواد بلاغی، آلاء الرحمن، ج۲، ص۵۶.</ref>. چنین امری با [[باور]] داشتن بشارت [[فرشتگان]] همخوان است و نظیر آن را در داستان [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} می‌بینیم. [[انبیا]] معصوم‌اند و در تشخیص [[حق و باطل]] [[اشتباه]] نمی‌کنند، اما [[عصمت]] آنان ذاتی نیست؛ زیرا مستقل نیستند، بلکه با [[عنایت الهی]] تشخیص می‌دهند. چه محذوری دارد که حضرت زکریا {{ع}} از [[پروردگار]] خود نشانی بخواهد که دلالت کند آنچه قبلاً دریافت کرده، بشارت [[الهی]] بوده است<ref>ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۳، ص۱۷۹.</ref>؛ زیرا [[شیطان]] توان مس [[نفوس]] قدسی ایشان را ندارد. پیش‌تر بیان شد که [[پیامبران]] به تصریح [[قرآن]]، از مخلَصین‌اند و شیطان به [[ناتوانی]] خود از [[منحرف]] ساختن ایشان اعتراف کرده است: {{متن قرآن|إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره حجر، آیه ۴۰.</ref>. بنابراین [[زکریا]] {{ع}} که مدت مدیدی از دوران [[نبوت]] را گذرانده و بارها [[وحی]] و [[الهام الهی]] را دریافت کرده بود و آن را به خوبی می‌شناخت، امکان ندارد برای تشخیص اصل وحی نشانه بخواهد<ref>ر.ک: عبدالله جوادی آملی، تسنیم، تحقیق احمد قدسی، ج۱۴، ص۲۰۵.</ref>.
'''پاسخ نخست:''' درخواست نشانه برای رسیدن به [[اطمینان]]: [[حضرت زکریا]] {{ع}} برای [[اثبات]] اینکه این [[بشارت]] از سوی [[خداوند]]، و این خطاب، خطابی رحمانی بوده که فرشته‌ای وی را بدان [[آگاه]] ساخته است، نشانه‌ای خواست تا به اطمینان برسد<ref>ر.ک: محمد بن مرتضی فیض کاشانی، الاصفی، تحقیق محمدحسین درایتی و محمدرضا نعمتی، ج۱، ص۱۵۰؛ محمد بن عبدالرحیم نهاوندی، نفحات الرحمن، ج۱، ص۶۱۸؛ محمدجواد بلاغی، آلاء الرحمن، ج۲، ص۵۶.</ref>. چنین امری با [[باور]] داشتن بشارت [[فرشتگان]] همخوان است و نظیر آن را در داستان [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} می‌بینیم. [[انبیا]] معصوم‌اند و در تشخیص [[حق و باطل]] [[اشتباه]] نمی‌کنند، اما [[عصمت]] آنان ذاتی نیست؛ زیرا مستقل نیستند، بلکه با عنایت الهی تشخیص می‌دهند. چه محذوری دارد که حضرت زکریا {{ع}} از [[پروردگار]] خود نشانی بخواهد که دلالت کند آنچه قبلاً دریافت کرده، بشارت [[الهی]] بوده است<ref>ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۳، ص۱۷۹.</ref>؛ زیرا [[شیطان]] توان مس [[نفوس]] قدسی ایشان را ندارد. پیش‌تر بیان شد که [[پیامبران]] به تصریح [[قرآن]]، از مخلَصین‌اند و شیطان به [[ناتوانی]] خود از [[منحرف]] ساختن ایشان اعتراف کرده است: {{متن قرآن|إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره حجر، آیه ۴۰.</ref>. بنابراین [[زکریا]] {{ع}} که مدت مدیدی از دوران [[نبوت]] را گذرانده و بارها [[وحی]] و [[الهام الهی]] را دریافت کرده بود و آن را به خوبی می‌شناخت، امکان ندارد برای تشخیص اصل وحی نشانه بخواهد<ref>ر.ک: عبدالله جوادی آملی، تسنیم، تحقیق احمد قدسی، ج۱۴، ص۲۰۵.</ref>. این پاسخ را می‌توان بهترین پاسخ دانست.
این پاسخ را می‌توان بهترین پاسخ دانست.


این پاسخ چنین [[نقد]] شده است که پیامبران با نیروی عصمت خود، گفتار [[فرشته]] را از [[وسوسه]] شیطان تمییز می‌دهند و شیطان هرگز راهی برای [[نفوذ]] در آنان ندارد تا بتواند آنان را در یافتن راه [[سعادت]] و پیمودن آن دچار مشکل سازد.
این پاسخ چنین نقد شده است که پیامبران با نیروی عصمت خود، گفتار [[فرشته]] را از [[وسوسه]] شیطان تمییز می‌دهند و شیطان هرگز راهی برای نفوذ در آنان ندارد تا بتواند آنان را در یافتن راه [[سعادت]] و پیمودن آن دچار مشکل سازد.
این نقد نارساست؛ زیرا آگاه بودن پیامبران امری الهی است. پس می‌توان گفت زکریا برای به دست آوردن موضوعی، از خداوند درخواست نشانه می‌کند و خداوند هم به این درخواست پاسخ مثبت می‌دهد. همین پاسخ دادن [[خداوند]]، خود دلیل [[صحت]] این دیدگاه است که با [[آیه]] سازگار و همخوان است<ref>ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۳، ص۱۸۰.</ref>. [[طبری]] نیز با پذیرش این پاسخ می‌گوید: [[حضرت زکریا]] {{ع}} می‌خواست با این نشانه، راه هرگونه [[وسوسه]] [[شیطان]] را بر [[دل]] خود ببندد<ref>ر.ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۳، ص۲۵۸.</ref>. برخی [[مفسران]] نیز همین مطلب را پذیرفته‌اند<ref>ر.ک: محمود بن ابی الحسن نیشابوری، ایجاز البیان عن معانی القرآن، تحقیق حنیف بن حسن القاسمی، ج۱، ص۱۹۰؛ محمد امین شیخو، عصمة الانبیاء، ص۲۵۲.</ref>.
نقدی دیگر بر این پاسخ، این است که این‌گونه [[اندیشیدن]]، از ساحت [[مقدس]] [[پیامبران]] به دور است و با [[عقل]] همخوانی ندارد و هیچ [[انسان]] مؤمنی به خود [[اجازه]] چنین سخنی را نمی‌دهد. نقل همین [[روایت]] {{عربی|روی ابن جریر عن السدی و عکرمه ان الشیطان هو الذی شککه فی نداء الملائکه و قال له انه من الشیطان}} در بی‌اعتبار ساختن [[راوی]] آن کافی است و باید این روایت را به صورت راوی آن کوبید و خداوند از تقصیر [[ابن جریر]] در نقل این روایت در گذرد<ref>ر.ک: محمد رشید رضا، المنار، ج۳، ص۲۹۸.</ref>.


در [[تفسیر]] [[اطیب البیان]] آمده است:
این نقد نارساست؛ زیرا آگاه بودن پیامبران امری الهی است. پس می‌توان گفت زکریا برای به دست آوردن موضوعی، از خداوند درخواست نشانه می‌کند و خداوند هم به این درخواست پاسخ مثبت می‌دهد. همین پاسخ دادن [[خداوند]]، خود دلیل صحت این دیدگاه است که با [[آیه]] سازگار و همخوان است<ref>ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۳، ص۱۸۰.</ref>. [[طبری]] نیز با پذیرش این پاسخ می‌گوید: [[حضرت زکریا]] {{ع}} می‌خواست با این نشانه، راه هرگونه [[وسوسه]] [[شیطان]] را بر [[دل]] خود ببندد<ref>ر.ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۳، ص۲۵۸.</ref>. برخی [[مفسران]] نیز همین مطلب را پذیرفته‌اند<ref>ر.ک: محمود بن ابی الحسن نیشابوری، ایجاز البیان عن معانی القرآن، تحقیق حنیف بن حسن القاسمی، ج۱، ص۱۹۰؛ محمد امین شیخو، عصمة الانبیاء، ص۲۵۲.</ref>.
مفسران [[گمان]] کرده‌اند که مراد از کلمه «آیه»، معجزه‌ای است که دلیل بر [[اثبات]] و برآمدن این [[حاجت]] و [[استجابت دعا]] و [[حقانیت]] این [[بشارت]] باشد و از این جهت، اشکالاتی به این شرح مطرح کرده‌اند: اولاً سه [[روز]] تکلم نکردن با [[مردم]] و ذکر گفتن، [[معجزه]] نیست؛ ثانیاً حضرت زکریا {{ع}} پس از [[دعا]] و دریافت بشارت مگر همچنان دچار تردید بود تا نیازمند نشان و معجزه باشد؟ ثالثاً اگر در آن بشارت شکی باشد، در این دستور هم همان [[شک]] وجود خواهد داشت<ref>عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج۳، ص۱۹۱.</ref>.


ایراد سخن این [[مفسر]]، این است که اولاً تکلم نکردن با مردم معجزه نیست، ولی تکلم نکردن با این ویژگی که توان [[سخن گفتن]] با مردم از وی گرفته شود، ولی در مورد ذکر و [[تلاوت]] [[کتاب الهی]] [[قدرت]] وی پابرجا بماند، نشان [[اعجاز]] آن است؛ ثانیاً نسبت دادن [[شک]] به [[حضرت زکریا]] {{ع}} پس از دریافت [[بشارت]]، ادعایی است که باورمندان به [[نفی]] [[عصمت پیامبران]] بر آن پای می‌فشارند و درخواست نشانه را هم دلیل این [[باور]] می‌دانند؛ ثالثاً شک در بشارت، با شک در این دستور متفاوت است؛ چراکه این دستور فقط [[دستوری]] [[تشریعی]] نبود، بلکه نشانه‌ای [[تکوینی]] بود که حضرت زکریا {{ع}} به مدت سه [[روز]] توان [[سخن گفتن]] با کسی را نداشت و تنها [[ذکر خدا]] و [[تسبیح]] او بر زبانش جاری می‌شد. از [[آیه]] ۱۰ [[سوره مریم]] {{متن قرآن|ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا}}<ref>«گفت: پروردگارا! نشانه‌ای برای من بگذار! فرمود: نشانه تو آنکه سه شب با داشتن تندرستی با مردم سخن نمی‌توانی گفت» سوره مریم، آیه ۱۰.</ref> چنین برداشت می‌شود که زبان وی در [[سلامت]] کامل بوده است<ref>ر.ک: ابومظفر منصور بن محمد (السمعانی)، تفسیر القرآن، تحقیق ابی تمیم یاسر بن ابراهیم، ج۱، ص۳۱۷.</ref>. در [[المیزان]] {{متن قرآن|سَوِيًّا}} به «صحیح و بدون هیچ‌گونه [[بیماری]] و آفت» [[تفسیر]] شده است<ref>ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۱۸.</ref>.
نقدی دیگر بر این پاسخ، این است که این‌گونه [[اندیشیدن]]، از ساحت [[مقدس]] [[پیامبران]] به دور است و با [[عقل]] همخوانی ندارد و هیچ [[انسان]] مؤمنی به خود [[اجازه]] چنین سخنی را نمی‌دهد. نقل همین [[روایت]] {{عربی|روی ابن جریر عن السدی و عکرمه ان الشیطان هو الذی شککه فی نداء الملائکه و قال له انه من الشیطان}} در بی‌اعتبار ساختن راوی آن کافی است و باید این روایت را به صورت راوی آن کوبید و خداوند از تقصیر [[ابن جریر]] در نقل این روایت در گذرد<ref>ر.ک: محمد رشید رضا، المنار، ج۳، ص۲۹۸.</ref>.


'''پاسخ دوم:''' نشانه برای [[آگاهی]] از [[زمان]] حمل: نشانه خواستن [[زکریا]] {{ع}} از [[خداوند]]، برای آگاهی از زمان عملی شدن بشارت بوده است؛ زیرا وی بی‌صبرانه [[منتظر]] چنین [[فرزندی]] بود. پس نشانه خواستن، حکایت از شک در [[وعده الهی]] نداشت تا در [[عصمت]] آن [[حضرت]] خدشه‌ای وارد آید<ref>ر.ک: محمد بن حسن طوسی، التبیان، تحقیق احمد حبیب قصیر العاملی، ج۲، ص۴۵۴؛ حسین بن علی ابوالفتوح رازی، روض الجنان، تصحیح محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، ج۴، ص۳۱۳؛ عبدالله شبر، الجوهر الثمین، ج۱، ص۳۲۰؛ علی بن احمد واحدی، التفسیر البسیط، تحقیق محمد بن صالح بن عبدالله الفوزان، ج۵، ص۲۳۹؛ ملافتح الله کاشانی، زبدة التفاسیر، ج۱، ص۴۸۲؛ ابوالفضل فیضی دکنی، سواطع الالهام، ج۱، ص۲۸۹؛ محمد سبزواری، ارشاد الاذهان، ج۱، ص۶۰؛ همو، الجدید، ج۲، ص۵۲.</ref>.
در [[تفسیر]] اطیب البیان آمده است: مفسران [[گمان]] کرده‌اند که مراد از کلمه «آیه»، معجزه‌ای است که دلیل بر [[اثبات]] و برآمدن این [[حاجت]] و [[استجابت دعا]] و حقانیت این [[بشارت]] باشد و از این جهت، اشکالاتی به این شرح مطرح کرده‌اند: اولاً سه [[روز]] تکلم نکردن با [[مردم]] و ذکر گفتن، [[معجزه]] نیست؛ ثانیاً حضرت زکریا {{ع}} پس از [[دعا]] و دریافت بشارت مگر همچنان دچار تردید بود تا نیازمند نشان و معجزه باشد؟ ثالثاً اگر در آن بشارت شکی باشد، در این دستور هم همان [[شک]] وجود خواهد داشت<ref>عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج۳، ص۱۹۱.</ref>.
این پاسخ نیز خالی از ایراد است.


'''پاسخ سوم:''' درخواست نشانه برای [[استدلال]] بر بارداری [[همسر]]: [[حضرت]] نشانه‌ای خواست تا بدان بر بارداری همسرش استدلال کند و از هنگام آن [[آگاه]] شود (به تعبیر [[فخر رازی]] تا از وقت انعقاد نطفه او آگاه شود)<ref>ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، قدم له خلیل محیی الدین المیس، ج۴، جزء ۸، ص۲۱۵.</ref>. این پاسخ با [[سیاق آیات]] همخوانی ندارد.
ایراد سخن این [[مفسر]]، این است که اولاً تکلم نکردن با مردم معجزه نیست، ولی تکلم نکردن با این ویژگی که توان [[سخن گفتن]] با مردم از وی گرفته شود، ولی در مورد ذکر و [[تلاوت]] کتاب الهی [[قدرت]] وی پابرجا بماند، نشان [[اعجاز]] آن است؛ ثانیاً نسبت دادن [[شک]] به [[حضرت زکریا]] {{ع}} پس از دریافت [[بشارت]]، ادعایی است که باورمندان به [[نفی]] [[عصمت پیامبران]] بر آن پای می‌فشارند و درخواست نشانه را هم دلیل این [[باور]] می‌دانند؛ ثالثاً شک در بشارت، با شک در این دستور متفاوت است؛ چراکه این دستور فقط دستوری [[تشریعی]] نبود، بلکه نشانه‌ای [[تکوینی]] بود که حضرت زکریا {{ع}} به مدت سه [[روز]] توان [[سخن گفتن]] با کسی را نداشت و تنها [[ذکر خدا]] و [[تسبیح]] او بر زبانش جاری می‌شد. از [[آیه]] ۱۰ [[سوره مریم]] {{متن قرآن|ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا}}<ref>«گفت: پروردگارا! نشانه‌ای برای من بگذار! فرمود: نشانه تو آنکه سه شب با داشتن تندرستی با مردم سخن نمی‌توانی گفت» سوره مریم، آیه ۱۰.</ref> چنین برداشت می‌شود که زبان وی در [[سلامت]] کامل بوده است<ref>ر.ک: ابومظفر منصور بن محمد (السمعانی)، تفسیر القرآن، تحقیق ابی تمیم یاسر بن ابراهیم، ج۱، ص۳۱۷.</ref>. در [[المیزان]] {{متن قرآن|سَوِيًّا}} به «صحیح و بدون هیچ‌گونه [[بیماری]] و آفت» [[تفسیر]] شده است<ref>ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۱۸.</ref>.
 
'''پاسخ دوم:''' نشانه برای [[آگاهی]] از [[زمان]] حمل: نشانه خواستن [[زکریا]] {{ع}} از [[خداوند]]، برای آگاهی از زمان عملی شدن بشارت بوده است؛ زیرا وی بی‌صبرانه [[منتظر]] چنین [[فرزندی]] بود. پس نشانه خواستن، حکایت از شک در وعده الهی نداشت تا در [[عصمت]] آن حضرت خدشه‌ای وارد آید<ref>ر.ک: محمد بن حسن طوسی، التبیان، تحقیق احمد حبیب قصیر العاملی، ج۲، ص۴۵۴؛ حسین بن علی ابوالفتوح رازی، روض الجنان، تصحیح محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، ج۴، ص۳۱۳؛ عبدالله شبر، الجوهر الثمین، ج۱، ص۳۲۰؛ علی بن احمد واحدی، التفسیر البسیط، تحقیق محمد بن صالح بن عبدالله الفوزان، ج۵، ص۲۳۹؛ ملافتح الله کاشانی، زبدة التفاسیر، ج۱، ص۴۸۲؛ ابوالفضل فیضی دکنی، سواطع الالهام، ج۱، ص۲۸۹؛ محمد سبزواری، ارشاد الاذهان، ج۱، ص۶۰؛ همو، الجدید، ج۲، ص۵۲.</ref>. این پاسخ نیز خالی از ایراد است.
 
'''پاسخ سوم:''' درخواست نشانه برای [[استدلال]] بر بارداری [[همسر]]: حضرت نشانه‌ای خواست تا بدان بر بارداری همسرش استدلال کند و از هنگام آن [[آگاه]] شود (به تعبیر [[فخر رازی]] تا از وقت انعقاد نطفه او آگاه شود)<ref>ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، قدم له خلیل محیی الدین المیس، ج۴، جزء ۸، ص۲۱۵.</ref>. این پاسخ با سیاق آیات همخوانی ندارد.


'''پاسخ چهارم:''' درخواست نشانه برای [[اطمینان]] از صدور امر از جانب [[خدا]]: [[حضرت زکریا]] {{ع}} علامتی خواست تا برای وی روشن شود آیا این امر از سوی [[خداوند]] است. خداوند برای [[کیفر]] دادن و [[تنبیه]] وی، مهر [[سکوت]] بر لبانش نهاد. [[قرطبی]] این پاسخ را دیدگاه بیشتر [[مفسران]] می‌داند: {{عربی|قاله اکثر المفسرین}}<ref>محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۴، ص۸۰.</ref>.
'''پاسخ چهارم:''' درخواست نشانه برای [[اطمینان]] از صدور امر از جانب [[خدا]]: [[حضرت زکریا]] {{ع}} علامتی خواست تا برای وی روشن شود آیا این امر از سوی [[خداوند]] است. خداوند برای [[کیفر]] دادن و [[تنبیه]] وی، مهر [[سکوت]] بر لبانش نهاد. [[قرطبی]] این پاسخ را دیدگاه بیشتر [[مفسران]] می‌داند: {{عربی|قاله اکثر المفسرین}}<ref>محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۴، ص۸۰.</ref>.
این پاسخ نارساست؛ زیرا اولاً با ظاهر [[آیه شریفه]] ناسازگار است. ظاهر [[آیه]]، گویای این است که حضرت زکریا {{ع}} درخواست نشانه می‌کند و این درخواست از سوی خداوند پذیرفته می‌شود. حال چگونه می‌توان این نشانه را تنبیه شمرد؟ ثانیاً فرو بستن لب از گفت‌و‌گو با [[مردم]] و گشودن آن به ذکر و [[تسبیح خداوند]] را نمی‌توان [[عذاب]] دانست، بلکه این [[نعمت]] و رحمتی بود که خداوند بر آن حضرت ارزانی داشت؛ ثالثاً کلمه آیه، با تنبیه بودن تناسب ندارد؛ زیرا خداوند در پاسخ درخواست حضرت زکریا {{ع}} می‌فرماید: «نشانه تو این است که.»..؛ مگر اینکه آیه آن‌گونه که در برخی [[آیات]] گفته شد، به معنای مایه [[عبرت]] باشد، تا با تنبیه سازگار شود؛ ولی این مطلب با لحن و [[سیاق آیه]] و اینکه حضرت خود درخواست آیه کرده است، سازگاری ندارد»<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]] ص ۳۷۵.</ref>.
 
این پاسخ نارساست؛ زیرا اولاً با ظاهر [[آیه شریفه]] ناسازگار است. ظاهر [[آیه]]، گویای این است که حضرت زکریا {{ع}} درخواست نشانه می‌کند و این درخواست از سوی خداوند پذیرفته می‌شود. حال چگونه می‌توان این نشانه را تنبیه شمرد؟ ثانیاً فرو بستن لب از گفت‌و‌گو با [[مردم]] و گشودن آن به ذکر و [[تسبیح خداوند]] را نمی‌توان [[عذاب]] دانست، بلکه این [[نعمت]] و رحمتی بود که خداوند بر آن حضرت ارزانی داشت؛ ثالثاً کلمه آیه، با تنبیه بودن تناسب ندارد؛ زیرا خداوند در پاسخ درخواست حضرت زکریا {{ع}} می‌فرماید: «نشانه تو این است که.»..؛ مگر اینکه آیه آن‌گونه که در برخی [[آیات]] گفته شد، به معنای مایه [[عبرت]] باشد، تا با تنبیه سازگار شود؛ ولی این مطلب با لحن و سیاق آیه و اینکه حضرت خود درخواست آیه کرده است، سازگاری ندارد»<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]] ص ۳۷۵.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۳٬۰۱۱

ویرایش