بحث:جبر و اختیار در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'ef>محمد علی زکریایی|زکریایی' به 'ef>[[محمد علی زکریایی|زکریایی'
جز (جایگزینی متن - 'خلفای اموی' به 'خلفای اموی') |
جز (جایگزینی متن - 'ef>محمد علی زکریایی|زکریایی' به 'ef>[[محمد علی زکریایی|زکریایی') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
===جبر [[اجتماعی]]=== | ===جبر [[اجتماعی]]=== | ||
فرد صد در صد محکوم جریان کلی [[جامعه]] است و عضوی است که هیچ گونه استقلالی از خود ندارد. (قهراً میشود جبر اجتماعی در همه [[شؤون]] و جبر [[تاریخ]] در همه شؤون)<ref>اسلام و مقتضیات زمان، ج۲، ص۲۲۲.</ref>؟ فرد از خودش هیچ ارادهای و هیچ تشخیص نداشته باشد، یعنی وقتی که [[حس]] میکند، این جامعه باشد که حس میکند، وقتی که [[اراده]] میکند این جامعه باشد که اراده میکند و فرد اساساً در مقابل جامعه هیچ [[استقلال]] نداشته باشد<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۵۹۴.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۳۰۵.</ref> | فرد صد در صد محکوم جریان کلی [[جامعه]] است و عضوی است که هیچ گونه استقلالی از خود ندارد. (قهراً میشود جبر اجتماعی در همه [[شؤون]] و جبر [[تاریخ]] در همه شؤون)<ref>اسلام و مقتضیات زمان، ج۲، ص۲۲۲.</ref>؟ فرد از خودش هیچ ارادهای و هیچ تشخیص نداشته باشد، یعنی وقتی که [[حس]] میکند، این جامعه باشد که حس میکند، وقتی که [[اراده]] میکند این جامعه باشد که اراده میکند و فرد اساساً در مقابل جامعه هیچ [[استقلال]] نداشته باشد<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۵۹۴.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۳۰۵.</ref> | ||
===جبر اصطلاحی=== | ===جبر اصطلاحی=== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
===[[جبر]] [[طبیعت]]=== | ===[[جبر]] [[طبیعت]]=== | ||
جبر در [[خلقت]] و طبیعت معنایش این است که این [[دنیایی]] که ما در آن هستیم، این خلقت و [[آفرینش]] یک [[سلسله]] [[قوانین]] [[قطعی]] و ضروری و حتمی و غیر قابل تخلّف دارد، [[هرج و مرج]] نیست، حسابهای منظمی بر عالم [[حکومت]] میکند<ref>خاتمیت، ص۹۱.</ref>. به عبارت دیگر جبر در طبیعت به این معنی است که هر حادثه طبیعی بستگی دارد به یک رشته [[علل]] خاص که با وجود آن علل، وجود آن حادثه [[تخلف]] ناپذیر است و با عدم آن علل و یا [[جانشین]] شدن یک سلسله علل دیگر به جای آن علل و وجود این معلول ممتنع است<ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۲۲۱.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۳۰۸.</ref> | جبر در [[خلقت]] و طبیعت معنایش این است که این [[دنیایی]] که ما در آن هستیم، این خلقت و [[آفرینش]] یک [[سلسله]] [[قوانین]] [[قطعی]] و ضروری و حتمی و غیر قابل تخلّف دارد، [[هرج و مرج]] نیست، حسابهای منظمی بر عالم [[حکومت]] میکند<ref>خاتمیت، ص۹۱.</ref>. به عبارت دیگر جبر در طبیعت به این معنی است که هر حادثه طبیعی بستگی دارد به یک رشته [[علل]] خاص که با وجود آن علل، وجود آن حادثه [[تخلف]] ناپذیر است و با عدم آن علل و یا [[جانشین]] شدن یک سلسله علل دیگر به جای آن علل و وجود این معلول ممتنع است<ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۲۲۱.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۳۰۸.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس2}} | {{پانویس2}} |