پرش به محتوا

اشاعره در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'همان گونه' به 'همان‌گونه'
جز (جایگزینی متن - 'همان گونه' به 'همان‌گونه')
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:


اشعری در مسئله [[توحید خالقی]] برای اینکه گرفتار جبر نشود نظریه کسب را طرح کرده است. او که این بحث را ذیل عنوان قدر با [[عنایت]] به اصل فاعلیت [[خداوند]] طرح کرده است می‌‌گوید:
اشعری در مسئله [[توحید خالقی]] برای اینکه گرفتار جبر نشود نظریه کسب را طرح کرده است. او که این بحث را ذیل عنوان قدر با [[عنایت]] به اصل فاعلیت [[خداوند]] طرح کرده است می‌‌گوید:
خداوند [[خالق]] [[افعال]] ماست و [[بندگان خدا]] کاسب آن هستند. به دیگر سخن [[خلقت]] از خداست و کسب از [[بندگان]]. [[پاداش]] و [[کیفر]] و [[مسئولیت]] زاییده کاسب بودن انسان و نه خالق بودن خداست؛ به عبارت دیگر، فاعل [[حقیقی]] همه [[افعال خداوند]] است و انسان تنها کسب کننده فعلی است که خداوند آن را به دست این انسان ایجاد می‌‌کند. دلیل او آن است که اگر انسان فاعل حقیقی افعال خود می‌‌بود این افعال به همان گونه که او [[دوست]] داشت و قصد می‌‌کرد به وقوع می‌‌پیوست. چنین نمی‌بود که بر خلاف آنچه او دوست می‌‌دارد و مقصود اوست واقع شود، بنابراین ناگزیر می‌‌بایست فاعل [[حقیقی]] دیگری جز [[انسان]] وجود داشته باشد و این فاعل، همان [[خداوند]] است<ref>اللمع، ص۷۱ـ۷۲</ref>.
خداوند [[خالق]] [[افعال]] ماست و [[بندگان خدا]] کاسب آن هستند. به دیگر سخن [[خلقت]] از خداست و کسب از [[بندگان]]. [[پاداش]] و [[کیفر]] و [[مسئولیت]] زاییده کاسب بودن انسان و نه خالق بودن خداست؛ به عبارت دیگر، فاعل [[حقیقی]] همه [[افعال خداوند]] است و انسان تنها کسب کننده فعلی است که خداوند آن را به دست این انسان ایجاد می‌‌کند. دلیل او آن است که اگر انسان فاعل حقیقی افعال خود می‌‌بود این افعال به همان‌گونه که او [[دوست]] داشت و قصد می‌‌کرد به وقوع می‌‌پیوست. چنین نمی‌بود که بر خلاف آنچه او دوست می‌‌دارد و مقصود اوست واقع شود، بنابراین ناگزیر می‌‌بایست فاعل [[حقیقی]] دیگری جز [[انسان]] وجود داشته باشد و این فاعل، همان [[خداوند]] است<ref>اللمع، ص۷۱ـ۷۲</ref>.
و لذا مقصود از کسب، تعلق [[قدرت]] و [[اراده]] [[بندگان]] به فعلی است که حقیقتاً از جانب [[خدا]] مقدر و ایجاد می‌‌شود. او [[معتقد]] است دو نوع حرکت وجود دارد: ۱. [[اضطراری]] ۲. اکتسابی. در حرکت اکتساب و قدرت [[محدثه]] انسان نقش دارد پس قهراً انسان کاسب است و [[حقیقت]] کسب نیز تحقق و یا وقوع یک چیز است که در پرتو حادثه ای و تحت تأثیر آن به وجود می‌‌آید<ref>اللمع، ص۷۴؛ بحوث فی الملل والنحل، ج۲، ص۱۱۹</ref>.
و لذا مقصود از کسب، تعلق [[قدرت]] و [[اراده]] [[بندگان]] به فعلی است که حقیقتاً از جانب [[خدا]] مقدر و ایجاد می‌‌شود. او [[معتقد]] است دو نوع حرکت وجود دارد: ۱. [[اضطراری]] ۲. اکتسابی. در حرکت اکتساب و قدرت [[محدثه]] انسان نقش دارد پس قهراً انسان کاسب است و [[حقیقت]] کسب نیز تحقق و یا وقوع یک چیز است که در پرتو حادثه ای و تحت تأثیر آن به وجود می‌‌آید<ref>اللمع، ص۷۴؛ بحوث فی الملل والنحل، ج۲، ص۱۱۹</ref>.


۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش