جهاد اقتصادی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
شکلگیری زنجیره تجاریسازی تولید علم منجر به تولید [[ثروت]] میشود و این ثروت است که فرصتهای برابر کمالی را برای [[جامعه بشری]] فراهم میآورد و هر کسی عادلانه میتواند از سهم و [[قسط]] خویش از [[زمین]] و امکانات و ثروت بهره مند شود و خود را به کمال برساند و مظهریت [[ربوبیت]] را به دست آورد. | شکلگیری زنجیره تجاریسازی تولید علم منجر به تولید [[ثروت]] میشود و این ثروت است که فرصتهای برابر کمالی را برای [[جامعه بشری]] فراهم میآورد و هر کسی عادلانه میتواند از سهم و [[قسط]] خویش از [[زمین]] و امکانات و ثروت بهره مند شود و خود را به کمال برساند و مظهریت [[ربوبیت]] را به دست آورد. | ||
[[امام]] | [[امام خامنهای]] در [[مقام]] تبیین [[حقیقت انسان]] و [[هدف]] [[برتر]] وی به این نکته بارها توجه داده است و از [[نهضت]] نرم افزاری وتولید علم برای دست یابی به [[جامعه]] برتر سخن به میان آورده است. از نظر ایشان شکلگیری زنجیره تجاریسازی تولید علم و تولید ثروت ملی لازم امتی است که میخواهد [[امت وسط]] و [[امت]] [[شاهد]] برای [[جوامع بشری]] باشد. | ||
ایشان در خصوص تجاریسازی تولید علم خاطرنشان کردند: اگر زنجیره تولید دانش، تبدیل دانش به فناوری، تولید محصول و در نهایت تجاریسازی علم تکمیل شود، مسیر تولید علم به تولید ثروت ملی [[کشور]] و [[پاسخگویی]] به نیازهای [[ملت]] منتهی خواهد شد.<ref>مقام معظم رهبری، نوروز۹۰، مشهد مقدس</ref> | ایشان در خصوص تجاریسازی تولید علم خاطرنشان کردند: اگر زنجیره تولید دانش، تبدیل دانش به فناوری، تولید محصول و در نهایت تجاریسازی علم تکمیل شود، مسیر تولید علم به تولید ثروت ملی [[کشور]] و [[پاسخگویی]] به نیازهای [[ملت]] منتهی خواهد شد.<ref>مقام معظم رهبری، نوروز۹۰، مشهد مقدس</ref> | ||
اگر این فرآیند به درستی شناخته و پیموده شود، میتواند جامعه برتر را تحقق بخشد و زنجیره [[تولید]] [[دانش]] و تبدیل آن به فناوری و تجاریسازی یعنی [[تمدنسازی]] [[اسلامی]]. این بدان معنا خواهد بود که [[جامعه]] [[برتر]] [[ایمانی]] شکل گیرد و [[الگو]] و نمونهای برای [[بشریت]] شود. | اگر این فرآیند به درستی شناخته و پیموده شود، میتواند جامعه برتر را تحقق بخشد و زنجیره [[تولید]] [[دانش]] و تبدیل آن به فناوری و تجاریسازی یعنی [[تمدنسازی]] [[اسلامی]]. این بدان معنا خواهد بود که [[جامعه]] [[برتر]] [[ایمانی]] شکل گیرد و [[الگو]] و نمونهای برای [[بشریت]] شود. | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
به یک معنا جنبه مادی [[علم]] را میبایست در تبدیل آن به فن آوری جست وجو کرد. اما این [[پرسش]] مطرح است که مراد از فن آوری چیست؟<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تبدیل علم به فن آوری زمینهساز جهاد اقتصادی (مقاله)|تبدیل علم به فن آوری زمینهساز جهاد اقتصادی]].</ref>. | به یک معنا جنبه مادی [[علم]] را میبایست در تبدیل آن به فن آوری جست وجو کرد. اما این [[پرسش]] مطرح است که مراد از فن آوری چیست؟<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تبدیل علم به فن آوری زمینهساز جهاد اقتصادی (مقاله)|تبدیل علم به فن آوری زمینهساز جهاد اقتصادی]].</ref>. | ||
==فن آوری سنتی و نوین== | ===فن آوری سنتی و نوین=== | ||
فن آوری به معنای [[هنر]] تبدیل علم به فن و [[صنعت]] است. فن آوری تبدیل [[دانایی]] به [[توانایی]] و علم به [[قدرت]] است. هنر [[تغییر]] و [[تصرف]] از طریق [[دانش]] و دانایی در موجودات [[جهان هستی]] است. | فن آوری به معنای [[هنر]] تبدیل علم به فن و [[صنعت]] است. فن آوری تبدیل [[دانایی]] به [[توانایی]] و علم به [[قدرت]] است. هنر [[تغییر]] و [[تصرف]] از طریق [[دانش]] و دانایی در موجودات [[جهان هستی]] است. | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
به سخن دیگر، فن آوریهای علمی، فن آوریهایی هستند که ریشه در [[پیشرفت علم]] و [[دانایی]] شگرف [[بشر]] در عصر کنونی دارد. [[توسعه]] این دسته از فن آوریها در گرو [[پیشرفتهای علمی]] و فعالیتهای گسترده [[پژوهشی]] است؛ چراکه فن آوریهای مرتبط با نانو یا [[زیستی]] تنها در [[سایه]] [[شناخت کامل]] از ژانوم [[انسانی]] و [[قدرت]] [[تصرف]] و [[تغییر]] در آن شدنی است. اینها فن آوریهای نوین و مدرنی هستند که موجب [[ایجاد قدرت]] و [[ثروت]] شده و شکوفایی و [[رشد]] و [[توسعه اقتصادی]] را به دنبال دارند و نقش [[انسان]] را به عنوان [[استعمار]] الارض و [[آبادانی]] آن و [[خلافت]] و مظهریت [[ربوبیت]] به نمایش میگذارد و متاله و ربانی شدن انسان را تقویت میکند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تبدیل علم به فن آوری زمینهساز جهاد اقتصادی (مقاله)|تبدیل علم به فن آوری زمینهساز جهاد اقتصادی]].</ref>. | به سخن دیگر، فن آوریهای علمی، فن آوریهایی هستند که ریشه در [[پیشرفت علم]] و [[دانایی]] شگرف [[بشر]] در عصر کنونی دارد. [[توسعه]] این دسته از فن آوریها در گرو [[پیشرفتهای علمی]] و فعالیتهای گسترده [[پژوهشی]] است؛ چراکه فن آوریهای مرتبط با نانو یا [[زیستی]] تنها در [[سایه]] [[شناخت کامل]] از ژانوم [[انسانی]] و [[قدرت]] [[تصرف]] و [[تغییر]] در آن شدنی است. اینها فن آوریهای نوین و مدرنی هستند که موجب [[ایجاد قدرت]] و [[ثروت]] شده و شکوفایی و [[رشد]] و [[توسعه اقتصادی]] را به دنبال دارند و نقش [[انسان]] را به عنوان [[استعمار]] الارض و [[آبادانی]] آن و [[خلافت]] و مظهریت [[ربوبیت]] به نمایش میگذارد و متاله و ربانی شدن انسان را تقویت میکند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تبدیل علم به فن آوری زمینهساز جهاد اقتصادی (مقاله)|تبدیل علم به فن آوری زمینهساز جهاد اقتصادی]].</ref>. | ||
==فن آوری سخت و نرم== | ===فن آوری سخت و نرم=== | ||
گروهی از صاحبنظران فن آوریها را به دو دسته فن آوریهای نرم و سخت تقسیم میکنند. به عنوان نمونه خانم دکتر زوئینگ جین (۱۹۹۵) در فصل اول کتاب تغییر جهانی فن آوری، از فن آوریهای سخت به نرم، سخن به میان میآورد. | گروهی از صاحبنظران فن آوریها را به دو دسته فن آوریهای نرم و سخت تقسیم میکنند. به عنوان نمونه خانم دکتر زوئینگ جین (۱۹۹۵) در فصل اول کتاب تغییر جهانی فن آوری، از فن آوریهای سخت به نرم، سخن به میان میآورد. | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۹: | ||
فرد دیگری ممکن است از زاویه مکانیزم و سازوکار به آن بنگرد. در این حالت هرچه دقت در سازوکار فن آوری و مکانیزم آن پیچیدهتر باشد، فن آوری جدیدتر و هرچه درجه دستی بودن آن بیشتر باشد، آن را سنتیتر ارزیابی میکند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تبدیل علم به فن آوری زمینهساز جهاد اقتصادی (مقاله)|تبدیل علم به فن آوری زمینهساز جهاد اقتصادی]].</ref>. | فرد دیگری ممکن است از زاویه مکانیزم و سازوکار به آن بنگرد. در این حالت هرچه دقت در سازوکار فن آوری و مکانیزم آن پیچیدهتر باشد، فن آوری جدیدتر و هرچه درجه دستی بودن آن بیشتر باشد، آن را سنتیتر ارزیابی میکند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تبدیل علم به فن آوری زمینهساز جهاد اقتصادی (مقاله)|تبدیل علم به فن آوری زمینهساز جهاد اقتصادی]].</ref>. | ||
==[[تهدید]] و یا [[فرصت]] بودن فن آوری== | ===[[تهدید]] و یا [[فرصت]] بودن فن آوری=== | ||
اما میتوان از زوایه دیگری نیز به فن آوری نگریست. به این معنا که یک فن آوری تا چه اندازه فرصت یا تهدیدی برای [[بشریت]] یا [[جهان]] است؟ | اما میتوان از زوایه دیگری نیز به فن آوری نگریست. به این معنا که یک فن آوری تا چه اندازه فرصت یا تهدیدی برای [[بشریت]] یا [[جهان]] است؟ | ||
به نظر میرسد که هرچه فن آوری برای [[نسل]] [[بشر]] و [[محیط زیست]] مفیدتر باشد و سازگاری بهتر با آن داشته باشد و یا بر [[رشد اقتصادی]] و شکوفایی آن تاثیرگذارتر باشد و موجبات [[اشتغال]] را فراهم آورد، این فن آوری جدیدتر و مثبتتر است. چنان که فن آوری، تهدیدی برای [[انسان]] و جهان باشد یا مانعی بر سر شکوفایی و اشتغال شود، منفیتر میباشد. | به نظر میرسد که هرچه فن آوری برای [[نسل]] [[بشر]] و [[محیط زیست]] مفیدتر باشد و سازگاری بهتر با آن داشته باشد و یا بر [[رشد اقتصادی]] و شکوفایی آن تاثیرگذارتر باشد و موجبات [[اشتغال]] را فراهم آورد، این فن آوری جدیدتر و مثبتتر است. چنان که فن آوری، تهدیدی برای [[انسان]] و جهان باشد یا مانعی بر سر شکوفایی و اشتغال شود، منفیتر میباشد. | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۹: | ||
این گونه است که ثروت [[واقعی]] یعنی امکانات بهتر و بیشتر برای همگان برای رسیدن به [[نظام]] عدالت محور و [[حیات طیب]] فراهم میآید و [[جهاد اقتصادی]] [[فی سبیل الله]] تحقق مییابد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تبدیل علم به فن آوری زمینهساز جهاد اقتصادی (مقاله)|تبدیل علم به فن آوری زمینهساز جهاد اقتصادی]].</ref>. | این گونه است که ثروت [[واقعی]] یعنی امکانات بهتر و بیشتر برای همگان برای رسیدن به [[نظام]] عدالت محور و [[حیات طیب]] فراهم میآید و [[جهاد اقتصادی]] [[فی سبیل الله]] تحقق مییابد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[تبدیل علم به فن آوری زمینهساز جهاد اقتصادی (مقاله)|تبدیل علم به فن آوری زمینهساز جهاد اقتصادی]].</ref>. | ||
==بررسی نگاه [[قرآن]] به اهمیت و [[ضرورت]] [[مدیریت]]== | ==مدیریت حهاد اقتصادی== | ||
===بررسی نگاه [[قرآن]] به اهمیت و [[ضرورت]] [[مدیریت]]=== | |||
[[جهاد اقتصادی]] مانند هر کار و عملی، نیازمند مدیریت است. مدیریت در [[عمل اقتصادی]] میبایست در برگیرنده حوزه [[تولید]] تا [[توزیع]] تا [[مصرف]] باشد، در غیر این صورت نمیتوان به تحقق اهداف آن، [[امید]] بست. | [[جهاد اقتصادی]] مانند هر کار و عملی، نیازمند مدیریت است. مدیریت در [[عمل اقتصادی]] میبایست در برگیرنده حوزه [[تولید]] تا [[توزیع]] تا [[مصرف]] باشد، در غیر این صورت نمیتوان به تحقق اهداف آن، [[امید]] بست. | ||
نقش مدیریت در [[زندگی]] [[بشر]] بسیار مهم است. هر کسی زندگی خویش را اگر به [[درستی]] مدیریت کند میتواند در بهترین شکل و آسانترین آن، از همه امکانات برای دست یابی به همه اهداف بهره گیرد. هر چند که مدیریتهای کلان نیازمند توانمندیهای خاص است، ولی تأثیر آن نیز به همان اندازه شگرف است. | نقش مدیریت در [[زندگی]] [[بشر]] بسیار مهم است. هر کسی زندگی خویش را اگر به [[درستی]] مدیریت کند میتواند در بهترین شکل و آسانترین آن، از همه امکانات برای دست یابی به همه اهداف بهره گیرد. هر چند که مدیریتهای کلان نیازمند توانمندیهای خاص است، ولی تأثیر آن نیز به همان اندازه شگرف است. | ||
خط ۱۹۵: | خط ۱۹۶: | ||
نویسنده در این مطلب با مراجعه به [[آموزههای قرآنی]] تا نقش مدیریت را در جهاد اقتصادی تبیین و بررسی کرده است که با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش مدیریت در جهاد اقتصادی (مقاله)|نقش مدیریت در جهاد اقتصادی]].</ref>. | نویسنده در این مطلب با مراجعه به [[آموزههای قرآنی]] تا نقش مدیریت را در جهاد اقتصادی تبیین و بررسی کرده است که با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش مدیریت در جهاد اقتصادی (مقاله)|نقش مدیریت در جهاد اقتصادی]].</ref>. | ||
==[[مدیریت جامعه | ===[[مدیریت جامعه دینی]]=== | ||
مدیریت یکی از مشتقات واژه [[عربی]] دور است. دایره و اداره نیز هم [[خانواده]] این واژه عربی است. در [[فرهنگ]] [[زبان فارسی]] مدیریت به معنای [[مدیر]] بودن و مدیری است،<ref>فرهنگ فارسی، معین، ج۳، ص۳۹۷۳</ref> مدیر به کسی میگویند که امری را اداره کند. | مدیریت یکی از مشتقات واژه [[عربی]] دور است. دایره و اداره نیز هم [[خانواده]] این واژه عربی است. در [[فرهنگ]] [[زبان فارسی]] مدیریت به معنای [[مدیر]] بودن و مدیری است،<ref>فرهنگ فارسی، معین، ج۳، ص۳۹۷۳</ref> مدیر به کسی میگویند که امری را اداره کند. | ||
البته در فرهنگ [[اصلاحات اجتماعی]]، برای مدیریت تعاریف گوناگونی ارایه شده است. برخی، مدیریت را [[هنر]] دانسته و گفتهاند: هنر مدیریت، [[هدایت]]، ایجاد [[هماهنگی]] و [[نظارت]] بر تعداد زیادی از افراد برای نیل به [[هدف]] و یا مقصودی معین است.<ref>فرهنگ علوم اجتماعی، باقر ساروخانی، انتشارات کیهان، ص۷۶۶</ref> | البته در فرهنگ [[اصلاحات اجتماعی]]، برای مدیریت تعاریف گوناگونی ارایه شده است. برخی، مدیریت را [[هنر]] دانسته و گفتهاند: هنر مدیریت، [[هدایت]]، ایجاد [[هماهنگی]] و [[نظارت]] بر تعداد زیادی از افراد برای نیل به [[هدف]] و یا مقصودی معین است.<ref>فرهنگ علوم اجتماعی، باقر ساروخانی، انتشارات کیهان، ص۷۶۶</ref> | ||
خط ۲۱۱: | خط ۲۱۲: | ||
در [[آیات]] ۸۳ تا ۹۷ [[سوره کهف]] گزارشی کامل از [[حکومت]] و [[مدیریت]] [[مؤمن]] [[صالح]] [[ذوالقرنین]]{{ع}} ارایه میدهد. در این آیات بیان شده که [[خداوند]] [[مدیریت جامعه]] و [[مردم]] را به ذوالقرنین واگذار کرده و او در اجرای سیاستهای [[مدیریتی]] خویش بر [[ظالمان]] و [[متجاوزان]] [[سختگیری]] و نسبت به [[مؤمنان]] و انسانهای درست کار، [[آسانگیری]] میکرد. وی همچنین با آنکه مناطق بسیار وسیعی از [[جهان]] را تحت کنترل حکومت و مدیریت خویش داشت، با این همه در مسایل مهم و اساسی [[جامعه]] خود [[نظارت]] مستقیم داشت و مدیریت میکرد. از جمله در مسئله سدسازی برای جلوگیری از حملات [[اقوام]] [[وحشی]] [[یاجوج و ماجوج]]، خود [[مدیریت]] و [[نظارت]] مستقیمی را [[اعمال]] کرد. اصل [[رهبری]] و مدیریت [[اجتماعی]] و نیاز [[جامعه]] به آن، امری پذیرفته شده و مسلم در نگاه [[وحی]] و [[قرآن]] است. این معنا در آیاتی از جمله ۶۲ [[سوره نور]] و [[آیه]] ۲۰ [[سوره]] صو آیاتی دیگران از قرآن تبیین شده است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش مدیریت در جهاد اقتصادی (مقاله)|نقش مدیریت در جهاد اقتصادی]].</ref>. | در [[آیات]] ۸۳ تا ۹۷ [[سوره کهف]] گزارشی کامل از [[حکومت]] و [[مدیریت]] [[مؤمن]] [[صالح]] [[ذوالقرنین]]{{ع}} ارایه میدهد. در این آیات بیان شده که [[خداوند]] [[مدیریت جامعه]] و [[مردم]] را به ذوالقرنین واگذار کرده و او در اجرای سیاستهای [[مدیریتی]] خویش بر [[ظالمان]] و [[متجاوزان]] [[سختگیری]] و نسبت به [[مؤمنان]] و انسانهای درست کار، [[آسانگیری]] میکرد. وی همچنین با آنکه مناطق بسیار وسیعی از [[جهان]] را تحت کنترل حکومت و مدیریت خویش داشت، با این همه در مسایل مهم و اساسی [[جامعه]] خود [[نظارت]] مستقیم داشت و مدیریت میکرد. از جمله در مسئله سدسازی برای جلوگیری از حملات [[اقوام]] [[وحشی]] [[یاجوج و ماجوج]]، خود [[مدیریت]] و [[نظارت]] مستقیمی را [[اعمال]] کرد. اصل [[رهبری]] و مدیریت [[اجتماعی]] و نیاز [[جامعه]] به آن، امری پذیرفته شده و مسلم در نگاه [[وحی]] و [[قرآن]] است. این معنا در آیاتی از جمله ۶۲ [[سوره نور]] و [[آیه]] ۲۰ [[سوره]] صو آیاتی دیگران از قرآن تبیین شده است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش مدیریت در جهاد اقتصادی (مقاله)|نقش مدیریت در جهاد اقتصادی]].</ref>. | ||
==[[مدیریت اقتصادی]]== | ===[[مدیریت اقتصادی]]=== | ||
مدیریت اقتصادی یکی از مصادیق [[مدیریت جامعه]] است. از نظر [[اسلام]] مدیریت اقتصادی در همه حوزهها و بخشها مهم و حساس است؛ زیرا [[اقتصاد]] مایه قوام جامعه است و هرگونه خلل و اختلال و [[فساد]] در آن به معنای [[سست]] شدن پایههای جامعه و [[بحران]] خواهد بود. از این رو از [[جامعه انسانی]] خواسته شده در [[انتخاب]] [[مدیران]] [[اقتصادی]] و واگذاری [[امور اقتصادی]] به آنان دقت کامل انجام شود.<ref>{{متن قرآن|قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}} «(یوسف) گفت: مرا بر گنجینههای این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref> | مدیریت اقتصادی یکی از مصادیق [[مدیریت جامعه]] است. از نظر [[اسلام]] مدیریت اقتصادی در همه حوزهها و بخشها مهم و حساس است؛ زیرا [[اقتصاد]] مایه قوام جامعه است و هرگونه خلل و اختلال و [[فساد]] در آن به معنای [[سست]] شدن پایههای جامعه و [[بحران]] خواهد بود. از این رو از [[جامعه انسانی]] خواسته شده در [[انتخاب]] [[مدیران]] [[اقتصادی]] و واگذاری [[امور اقتصادی]] به آنان دقت کامل انجام شود.<ref>{{متن قرآن|قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}} «(یوسف) گفت: مرا بر گنجینههای این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref> | ||
بر این اساس هرگونه واگذاری مدیریت اقتصادی حتی در امور [[خرد]] اقتصادی و جزیی مانند دادن [[سرمایه]] و [[ثروت]] شخصی به افراد [[سفیه]] و [[بیخرد]] [[نهی]] شده است؛<ref>{{متن قرآن|وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا}} «و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.</ref>؛ چراکه دادن سرمایه و ثروت به افراد سفیه حتی اگر [[مال]] خودشان باشد، به معنای نابودی ثروت و سرمایه جامعه خواهد بود. مدیریت اقتصادی به سبب تاثیر بسیار مهم «آن بر بخشهای دیگر [[فرهنگی]] و [[معنوی]] و [[اخروی]] جامعه حساسیت زیادی داشته و شرایط گوناگونی برای نوع مدیریت بیان شده است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش مدیریت در جهاد اقتصادی (مقاله)|نقش مدیریت در جهاد اقتصادی]].</ref>. | بر این اساس هرگونه واگذاری مدیریت اقتصادی حتی در امور [[خرد]] اقتصادی و جزیی مانند دادن [[سرمایه]] و [[ثروت]] شخصی به افراد [[سفیه]] و [[بیخرد]] [[نهی]] شده است؛<ref>{{متن قرآن|وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا}} «و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.</ref>؛ چراکه دادن سرمایه و ثروت به افراد سفیه حتی اگر [[مال]] خودشان باشد، به معنای نابودی ثروت و سرمایه جامعه خواهد بود. مدیریت اقتصادی به سبب تاثیر بسیار مهم «آن بر بخشهای دیگر [[فرهنگی]] و [[معنوی]] و [[اخروی]] جامعه حساسیت زیادی داشته و شرایط گوناگونی برای نوع مدیریت بیان شده است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش مدیریت در جهاد اقتصادی (مقاله)|نقش مدیریت در جهاد اقتصادی]].</ref>. | ||
==شرایط عمومی [[مدیر]] و مدیریت== | ===شرایط عمومی [[مدیر]] و مدیریت=== | ||
از نظر [[آموزههای قرآنی]]، مدیریت جامعه در همه بخشها از جمله مدیریت اقتصادی از مسایلی است که میبایست از سوی همه افراد [[جامعه]] مورد اهتمام و توجه خاص قرار گیرد؛ لذا درخواست از [[خداوند]] برای [[مدیریت جامعه]]، امری [[پسندیده]] دانسته شده است.<ref>{{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا}} «و آنان که میگویند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان ببخش و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.</ref> از سوی دیگر، از افراد [[وظیفه]] شناس و [[مدیر]] خواسته شده تا در انجام مسئولیتهای [[مدیریتی]] به ویژه [[اقتصادی]] جامعه پیشگام شوند و خود را معرفی کنند.<ref>یوسف، آیه ۵۵</ref> | از نظر [[آموزههای قرآنی]]، مدیریت جامعه در همه بخشها از جمله مدیریت اقتصادی از مسایلی است که میبایست از سوی همه افراد [[جامعه]] مورد اهتمام و توجه خاص قرار گیرد؛ لذا درخواست از [[خداوند]] برای [[مدیریت جامعه]]، امری [[پسندیده]] دانسته شده است.<ref>{{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا}} «و آنان که میگویند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان ببخش و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.</ref> از سوی دیگر، از افراد [[وظیفه]] شناس و [[مدیر]] خواسته شده تا در انجام مسئولیتهای [[مدیریتی]] به ویژه [[اقتصادی]] جامعه پیشگام شوند و خود را معرفی کنند.<ref>یوسف، آیه ۵۵</ref> | ||
خط ۲۴۷: | خط ۲۴۸: | ||
[[عدالت]] از دیگر شروط اساسی مدیریت است که در آیاتی از جمله آیه۱۲۹ [[سوره انعام]] میتوان آن را به دست آورد. مدیریت [[جائر]] و [[ستمگر]] نمیتواند مدیری لایق و [[شایسته]] باشد. از این رو این گونه مدیریت در [[آیه]] به عنوان مدیریت ناسالم [[شناسایی]] و معرفی شده است.<ref>التحریر و التنویر، ج۵، جزء۸، ص۷۴</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش مدیریت در جهاد اقتصادی (مقاله)|نقش مدیریت در جهاد اقتصادی]].</ref>. | [[عدالت]] از دیگر شروط اساسی مدیریت است که در آیاتی از جمله آیه۱۲۹ [[سوره انعام]] میتوان آن را به دست آورد. مدیریت [[جائر]] و [[ستمگر]] نمیتواند مدیری لایق و [[شایسته]] باشد. از این رو این گونه مدیریت در [[آیه]] به عنوان مدیریت ناسالم [[شناسایی]] و معرفی شده است.<ref>التحریر و التنویر، ج۵، جزء۸، ص۷۴</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش مدیریت در جهاد اقتصادی (مقاله)|نقش مدیریت در جهاد اقتصادی]].</ref>. | ||
==شرایط اختصاصی مدیریت== | ===شرایط اختصاصی مدیریت=== | ||
اما شرایط اختصاصی و غیر عمومی که برای مدیریت گفتهاند به چند دسته تقسیم میشود. برخی از این شرایط تنها اختصاص به [[جامعه اسلامی]] و [[دینی]] دارد؛ چنان که برخی از این شرایط نیز به حوزه مختلف [[مدیریتی]] باز میگردد. به عنوان نمونه [[دانش]] مدیریت چیزی است و دانش [[مدیریت اقتصادی]] چیز دیگری است. شخص [[مدیر]] [[اقتصادی]] افزون بر این که باید از دانش مدیریت برخوردار باشد، میبایست از دانش خاص مدیریت اقتصادی نیز [[آگاه]] باشد و از آن برای رسیدن به اهداف بهره گیرد. | اما شرایط اختصاصی و غیر عمومی که برای مدیریت گفتهاند به چند دسته تقسیم میشود. برخی از این شرایط تنها اختصاص به [[جامعه اسلامی]] و [[دینی]] دارد؛ چنان که برخی از این شرایط نیز به حوزه مختلف [[مدیریتی]] باز میگردد. به عنوان نمونه [[دانش]] مدیریت چیزی است و دانش [[مدیریت اقتصادی]] چیز دیگری است. شخص [[مدیر]] [[اقتصادی]] افزون بر این که باید از دانش مدیریت برخوردار باشد، میبایست از دانش خاص مدیریت اقتصادی نیز [[آگاه]] باشد و از آن برای رسیدن به اهداف بهره گیرد. | ||
[[خداوند]] [[شرط ایمان]] را یکی از شرایط خاص جامعه اسلامی برمی شمارد و [[مدیریت جامعه اسلامی]] را مختص [[مؤمنان]] [[صالح]] میداند.<ref>{{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}} «مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا میدهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸ و نیز المیزان، ج۳، ص۱۵۱</ref> [[ولایت]] در این [[آیه]] به معنای مالک و صاحب [[تدبیر]] امری یا شخصی است. بر این اساس، [[مدیریت جامعه اسلامی]] باید شخص [[صالح]] و [[مؤمن]] باشد. | [[خداوند]] [[شرط ایمان]] را یکی از شرایط خاص جامعه اسلامی برمی شمارد و [[مدیریت جامعه اسلامی]] را مختص [[مؤمنان]] [[صالح]] میداند.<ref>{{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}} «مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا میدهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸ و نیز المیزان، ج۳، ص۱۵۱</ref> [[ولایت]] در این [[آیه]] به معنای مالک و صاحب [[تدبیر]] امری یا شخصی است. بر این اساس، [[مدیریت جامعه اسلامی]] باید شخص [[صالح]] و [[مؤمن]] باشد. |