پرش به محتوا

معرفت و شناخت امام مهدی چه ضرورتی دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

 
خط ۱۰: خط ۱۰:


== پاسخ جامع اجمالی ==
== پاسخ جامع اجمالی ==
 
=== اصل ضرورت شناخت امام ===
'''اصل ضرورت شناخت امام'''
 
[[امام]]، [[حجت]] [[خدا]] بر [[مردم]] است. قول و فعل او برای امّت سند است. [[امام]] [[حق]]، [[هادی]] [[مردم]] است و [[شناخت]] [[امام]] و [[حجت]] الهی یک [[تکلیف]] است. این یک وظیفۀ مسلمانی در هر زمان است و بدون آن، نه اعمال پذیرفته است، نه راه بی‌امام، به [[حق]] و [[سعادت]] می‌رساند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۹۶.</ref>. عدم [[شناخت امام]] موجب [[گمراهی]] است. چنانچه در روایات اهل بیت {{عم}}، راز  اصلاح زمین و اهل آن را وابسته به وجود [[امام]] [[معصوم]] دانسته و مهمترین نیاز هر [[مسلمان]] را [[شناخت]] [[امام]] و رهبر دینی بیان فرمود‌اند<ref> [[اسحاق عارفی|عارفی، اسحاق]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۹۴ - ۹۸.</ref>. [[وجود امام]] و [[خلیفه]] [[پیغمبر]] و [[امام]] [[مسلمین]]، مورد قبول همه مذاهب اسلامی اعم از [[شیعه]] و [[سنی]] و [[اشعری]] و [[ماتریدیه]] و... است. این مسئله به قدری اهمیت دارد که وقتی به [[اهل سنت]] درباره [[ماجرای سقیفه]] [[اعتراض]] شود که چرا عده‌ای از [[صحابه]] و از جمله [[خلیفه اول]] و دوم هنوز بدن [[پیامبر]] {{صل}} را [[غسل]] و کفن و [[دفن]] نکرده، به مسئله [[جانشینی]] پرداختند، می‌گویند به [[دلیل]] اهمیت [[امامت]] و [[رهبری]]. مسئله [[امت اسلامی]]، مهم‌تر از تجهیز و کفن و دفن پیامبر است. پس مسئله [[ضرورت امامت]]، مسئله‌ای بسیار جدی است. [[اهل سنت]] در اینکه [[امامت]] امری لازم و قطعی است، گاهی به [[دلیل عقلی]] [[استدلال]] می‌کنند و گاهی به [[دلیل نقلی]]<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[بررسی ادله عقلی اثبات وجود امام زمان (مقاله)|بررسی ادله عقلی اثبات وجود امام زمان]]، [[گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم (کتاب)|گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم]]، ص۸۲.</ref>.
[[امام]]، [[حجت]] [[خدا]] بر [[مردم]] است. قول و فعل او برای امّت سند است. [[امام]] [[حق]]، [[هادی]] [[مردم]] است و [[شناخت]] [[امام]] و [[حجت]] الهی یک [[تکلیف]] است. این یک وظیفۀ مسلمانی در هر زمان است و بدون آن، نه اعمال پذیرفته است، نه راه بی‌امام، به [[حق]] و [[سعادت]] می‌رساند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۹۶.</ref>. عدم [[شناخت امام]] موجب [[گمراهی]] است. چنانچه در روایات اهل بیت {{عم}}، راز  اصلاح زمین و اهل آن را وابسته به وجود [[امام]] [[معصوم]] دانسته و مهمترین نیاز هر [[مسلمان]] را [[شناخت]] [[امام]] و رهبر دینی بیان فرمود‌اند<ref> [[اسحاق عارفی|عارفی، اسحاق]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۹۴ - ۹۸.</ref>. [[وجود امام]] و [[خلیفه]] [[پیغمبر]] و [[امام]] [[مسلمین]]، مورد قبول همه مذاهب اسلامی اعم از [[شیعه]] و [[سنی]] و [[اشعری]] و [[ماتریدیه]] و... است. این مسئله به قدری اهمیت دارد که وقتی به [[اهل سنت]] درباره [[ماجرای سقیفه]] [[اعتراض]] شود که چرا عده‌ای از [[صحابه]] و از جمله [[خلیفه اول]] و دوم هنوز بدن [[پیامبر]] {{صل}} را [[غسل]] و کفن و [[دفن]] نکرده، به مسئله [[جانشینی]] پرداختند، می‌گویند به [[دلیل]] اهمیت [[امامت]] و [[رهبری]]. مسئله [[امت اسلامی]]، مهم‌تر از تجهیز و کفن و دفن پیامبر است. پس مسئله [[ضرورت امامت]]، مسئله‌ای بسیار جدی است. [[اهل سنت]] در اینکه [[امامت]] امری لازم و قطعی است، گاهی به [[دلیل عقلی]] [[استدلال]] می‌کنند و گاهی به [[دلیل نقلی]]<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[بررسی ادله عقلی اثبات وجود امام زمان (مقاله)|بررسی ادله عقلی اثبات وجود امام زمان]]، [[گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم (کتاب)|گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم]]، ص۸۲.</ref>.


'''ضرورت شناخت امام مهدی {{ع}}'''
=== ضرورت شناخت امام مهدی {{ع}} ===
 
[با توجه به آنچه گذشت، از آنجا که امام زمان {{ع}} نیز در شمار امامان معصوم و بلکه آخرین ذخیره الهی است]، شناختن و شناساندن آخرین حجت [[معصوم]] {{ع}} و اهداف ظهور او از مهم‌ترین بایسته‌های انتظار است، زیرا بی‌شناخت او [[اندیشه]] [[انتظار]] صبغه [[علمی]] ندارد<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ص۳۷۳-۳۷۷.</ref>.
[با توجه به آنچه گذشت، از آنجا که امام زمان {{ع}} نیز در شمار امامان معصوم و بلکه آخرین ذخیره الهی است]، شناختن و شناساندن آخرین حجت [[معصوم]] {{ع}} و اهداف ظهور او از مهم‌ترین بایسته‌های انتظار است، زیرا بی‌شناخت او [[اندیشه]] [[انتظار]] صبغه [[علمی]] ندارد<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ص۳۷۳-۳۷۷.</ref>.


'''مراد از معرفت امام مهدی {{ع}}'''
=== مراد از معرفت امام مهدی {{ع}} ===
 
بایستگی معرفت امام {{ع}} که تکلیفی همگانی است، تنها [[شناخت]] ظاهری و شناسنامه‌ای (تبارشناسی) نیست، بلکه [[اعتقاد قلبی]] به همسان بودن امام {{ع}} با [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است<ref>ر.ک: کفایة الأثر، ص۲۶۳؛ بحار الأنوار، ج۴، ص۵۵.</ref>. بدین معنا که انسان بداند [[مقام امامت]]، ویژه [[دوازده امام]] [[معصوم]] {{ع}} است و آن وجودهای قدسی در شئون تکوینی و [[تشریعی]] جز در [[مقام نبوت]]، همطراز [[پیامبر اکرم]] {{صل}}اند؛ این کمترین [[درجه]] [[شناخت امام]] {{ع}} است؛ اما [[معرفت]] [[حقیقت]] [[مقام امام]] {{ع}} برای افراد عادی‌شدنی نیست، چنان‌که [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ! ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۱.</ref>. [[معرفت امام عصر]] {{ع}} بدون توجه به جایگاه [[تکوینی]] [[امام]] در [[جهان هستی]] به دست نمی‌آید، زیرا تا [[انسان]] جایگاه محوری امام {{ع}} در نظام هستی را [[درک]] نکند، خود را [[نیازمند]] به راهبری پیشوای الهی نمی‌بیند؛ اما هرگاه به این [[باور قلبی]] برسد که امام {{ع}} دارای مقام ولایی و آسمانی است، خود را از روی‌آوری به [[امام]] {{ع}} ناگزیر می‌داند؛ سپس [[عطش]] درونی‌اش ناچار وی را سوی امام {{ع}} می‌کشاند. با چنین نگاهی روشن می‌شود که [[امام عصر]] {{ع}} پیش از آنکه رهبر دینی و [[سیاسی]] [[جامعه]] باشند، به [[اذن خدا]] [[زمامدار]] عالم [[تکوین]] است، زیرا او نه تنها [[ولیّ]] [[نعمت]] و [[واسطه فیض]] الاهی و [[برکات]] زمینی و آسمانی است، بلکه مایه دوام [[حیات]] و بقای [[جهان هستی]] به شمار می‌رود: {{متن حدیث|الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ الْمُرْجَى الَّذِي بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}<ref>زاد المعاد، ص۴۲۳؛ مفاتیح الجنان، «دعای عدیله». آن امام قائم که چشم‌ها در انتظار اوست و امیدها به آمدنش دوخته شده، کسی است که جهان هستی به برکت وجودش، باقی و برقرار است.</ref>.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ص۳۷۳-۳۷۷.</ref>
بایستگی معرفت امام {{ع}} که تکلیفی همگانی است، تنها [[شناخت]] ظاهری و شناسنامه‌ای (تبارشناسی) نیست، بلکه [[اعتقاد قلبی]] به همسان بودن امام {{ع}} با [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است<ref>ر.ک: کفایة الأثر، ص۲۶۳؛ بحار الأنوار، ج۴، ص۵۵.</ref>. بدین معنا که انسان بداند [[مقام امامت]]، ویژه [[دوازده امام]] [[معصوم]] {{ع}} است و آن وجودهای قدسی در شئون تکوینی و [[تشریعی]] جز در [[مقام نبوت]]، همطراز [[پیامبر اکرم]] {{صل}}اند؛ این کمترین [[درجه]] [[شناخت امام]] {{ع}} است؛ اما [[معرفت]] [[حقیقت]] [[مقام امام]] {{ع}} برای افراد عادی‌شدنی نیست، چنان‌که [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ! ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۱.</ref>. [[معرفت امام عصر]] {{ع}} بدون توجه به جایگاه [[تکوینی]] [[امام]] در [[جهان هستی]] به دست نمی‌آید، زیرا تا [[انسان]] جایگاه محوری امام {{ع}} در نظام هستی را [[درک]] نکند، خود را [[نیازمند]] به راهبری پیشوای الهی نمی‌بیند؛ اما هرگاه به این [[باور قلبی]] برسد که امام {{ع}} دارای مقام ولایی و آسمانی است، خود را از روی‌آوری به [[امام]] {{ع}} ناگزیر می‌داند؛ سپس [[عطش]] درونی‌اش ناچار وی را سوی امام {{ع}} می‌کشاند. با چنین نگاهی روشن می‌شود که [[امام عصر]] {{ع}} پیش از آنکه رهبر دینی و [[سیاسی]] [[جامعه]] باشند، به [[اذن خدا]] [[زمامدار]] عالم [[تکوین]] است، زیرا او نه تنها [[ولیّ]] [[نعمت]] و [[واسطه فیض]] الاهی و [[برکات]] زمینی و آسمانی است، بلکه مایه دوام [[حیات]] و بقای [[جهان هستی]] به شمار می‌رود: {{متن حدیث|الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ الْمُرْجَى الَّذِي بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}<ref>زاد المعاد، ص۴۲۳؛ مفاتیح الجنان، «دعای عدیله». آن امام قائم که چشم‌ها در انتظار اوست و امیدها به آمدنش دوخته شده، کسی است که جهان هستی به برکت وجودش، باقی و برقرار است.</ref>.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ص۳۷۳-۳۷۷.</ref>


خط ۲۷: خط ۲۳:
در پرتو چنین [[معرفتی]]، [[انسان]] همواره با [[خدا]] و [[پیامبر]] {{صل}} و امام عصر {{ع}} پیوندی [[استوار]] دارد و چون به ریسمان [[هدایت]] ([[حبل الله]]) چنگ زده، پیوسته از خدا می‌خواهد که این ارتباط را ناگسستنی گرداند، آن‌گونه که [[حضرت صادق]] {{ع}} به [[زراره]] سفارش فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي!}}<ref>الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ الغیبه، نعمانی، ص۱۶۶. (بار خدایا! خودت، خودت را بر من بشناسان که اگر خودت را برایم نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت! خدایا! پیامبرت را بر من بشناسان، وگرنه حجتت را نخواهم شناخت! خدایا! حجتت را بر من بشناسان که اگر حجتت را بر من نشناسانی، دینم را رها می‌کنم و گمراه خواهم شد!)</ref>. از میان این سه خواسته معرفتی، تکیه اصلی [[انسان منتظر]] بر [[معرفت]] [[حجت]]، یعنی امام عصر {{ع}} است، چون سر رشته [[دیانت]] و هدایت انسان در دست حجت عصر است و دو معرفت پیشین نیز در معرفت حجت تکمیل می‌شود، زیرا [[امامت]]، نماد کامل [[توحید]] و [[نبوت]] است و دستیابی به [[معرفت]] تمام و کامل [[توحیدی]]، تنها از مجرای معرفت [[پیشوای معصوم]] {{ع}} شدنی است. هنگامی که از [[امام حسین]] {{ع}} درباره [[خداشناسی]] پرسیده شد: {{متن حدیث|فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟}} آن حضرت در پاسخ چنین فرمود: {{متن حدیث|مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ}}<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۹؛ بحار الأنوار، ج۵، ص۳۱۲.</ref>؛ [[معرفت خدا]] همان [[شناخت]] [[اهل]] هر [[زمان]] به امامی است که [[خدای سبحان]] اطاعتش را بر همگان [[واجب]] شمرده است<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ص۳۷۳-۳۷۷.</ref>.
در پرتو چنین [[معرفتی]]، [[انسان]] همواره با [[خدا]] و [[پیامبر]] {{صل}} و امام عصر {{ع}} پیوندی [[استوار]] دارد و چون به ریسمان [[هدایت]] ([[حبل الله]]) چنگ زده، پیوسته از خدا می‌خواهد که این ارتباط را ناگسستنی گرداند، آن‌گونه که [[حضرت صادق]] {{ع}} به [[زراره]] سفارش فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي!}}<ref>الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ الغیبه، نعمانی، ص۱۶۶. (بار خدایا! خودت، خودت را بر من بشناسان که اگر خودت را برایم نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت! خدایا! پیامبرت را بر من بشناسان، وگرنه حجتت را نخواهم شناخت! خدایا! حجتت را بر من بشناسان که اگر حجتت را بر من نشناسانی، دینم را رها می‌کنم و گمراه خواهم شد!)</ref>. از میان این سه خواسته معرفتی، تکیه اصلی [[انسان منتظر]] بر [[معرفت]] [[حجت]]، یعنی امام عصر {{ع}} است، چون سر رشته [[دیانت]] و هدایت انسان در دست حجت عصر است و دو معرفت پیشین نیز در معرفت حجت تکمیل می‌شود، زیرا [[امامت]]، نماد کامل [[توحید]] و [[نبوت]] است و دستیابی به [[معرفت]] تمام و کامل [[توحیدی]]، تنها از مجرای معرفت [[پیشوای معصوم]] {{ع}} شدنی است. هنگامی که از [[امام حسین]] {{ع}} درباره [[خداشناسی]] پرسیده شد: {{متن حدیث|فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟}} آن حضرت در پاسخ چنین فرمود: {{متن حدیث|مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ}}<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۹؛ بحار الأنوار، ج۵، ص۳۱۲.</ref>؛ [[معرفت خدا]] همان [[شناخت]] [[اهل]] هر [[زمان]] به امامی است که [[خدای سبحان]] اطاعتش را بر همگان [[واجب]] شمرده است<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ص۳۷۳-۳۷۷.</ref>.


'''ادله ضرورت شناخت امام'''
=== ادله ضرورت شناخت امام ===
 
در کتاب‌های [[کلامی]] شیعه و اهل سنت بر [[ضرورت امامت]] با استناد به احادیث «من مات» [[استدلال]] و استناد شده است. با این حال اصل [[وجود امام]] ضروری است و مقید به قید زمان هم نیست. اصل [[ضرورت وجود امام]]، اگر [[عقلی]] است تخصیصی ندارد. ملاک [[حکم عقلی]] عام است و اگر مستندش [[حدیث]] مذکور و مانند آن باشد، عموم و اطلاق دارد؛ مقید به زمان نیست؛ پس زمان ما را هم شامل می‌شود<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[بررسی ادله عقلی اثبات وجود امام زمان (مقاله)|بررسی ادله عقلی اثبات وجود امام زمان]]، [[گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم (کتاب)|گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم]]، ص۸۲.</ref>.
در کتاب‌های [[کلامی]] شیعه و اهل سنت بر [[ضرورت امامت]] با استناد به احادیث «من مات» [[استدلال]] و استناد شده است. با این حال اصل [[وجود امام]] ضروری است و مقید به قید زمان هم نیست. اصل [[ضرورت وجود امام]]، اگر [[عقلی]] است تخصیصی ندارد. ملاک [[حکم عقلی]] عام است و اگر مستندش [[حدیث]] مذکور و مانند آن باشد، عموم و اطلاق دارد؛ مقید به زمان نیست؛ پس زمان ما را هم شامل می‌شود<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[بررسی ادله عقلی اثبات وجود امام زمان (مقاله)|بررسی ادله عقلی اثبات وجود امام زمان]]، [[گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم (کتاب)|گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم]]، ص۸۲.</ref>.


'''ادله ضرورت شناخت امام مهدی {{ع}}'''
=== ادله ضرورت شناخت امام مهدی {{ع}} ===
 
==== دلیل عقلی ====
'''دلیل عقلی'''
 
[[امامت]] نقش اساسی در [[حفظ نظام]] و کمال [[بشر]] و حرکت او به سوی [[خدا]] و [[اجرای احکام الهی]] دارد از این رو [[اطاعت]] امر [[امام]]، به حکم عقل [[واجب]] بوده و در [[وجوب]] [[شناخت]] امام مهدی {{ع}}- بر حسب [[حکم عقل]] جای هیچ‌گونه [[تردید]] و شبهه‌ای نیست؛ چرا که مقدمه [[اطاعت]] است و بدون [[وجوب]] آن، [[اطاعت]] و [[نصب امام]] بیهوده خواهد بود<ref>لطف الله صافی گلپایگانی، پیرامون معرفت امام {{ع}}، ص ۶۹.</ref>.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۹.</ref> روشن است که برای [[اطاعت]] از او نیز باید صفات و ویژگی‌هایش را [[شناخت]] تا با شخص دیگری اشتباه نشود<ref>موسوی اصفهانی، محمدتقی، مکیال المکارم، ج۲، ص۱۶۶.</ref>. بنابراین بر همه معتقدان به [[امامت]] خصوصاً [[منتظران]] لازم است تا [[شناخت]] صحیحی از [[امام مهدی]] {{ع}} پیدا کنند؛ زیرا [[امامت]] و [[ولایت]] آن حضرت بابی است که [[مردم]] از راه آن می‌توانند به [[عبودیت]] و [[بندگی]] [[خداوند]] بپردازند و [[ایمان]] از طریق آن استکمال می‌یابد. [[اطاعت از خداوند]] و [[رسول]] او [[واجب]] است؛ پس [[اطاعت از امام]] [[واجب]] است<ref>[[محمود ملکی راد|ملکی راد، محمود]]، [[خانواده و زمینه‌سازی ظهور (کتاب)|خانواده و زمینه‌سازی ظهور]]، ص ۱۴۷؛ [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۴۵، ۴۶؛ [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[بایسته‌های ظهور (مقاله)|بایسته‌های ظهور]]، [[مشرق موعود (نشریه)|فصلنامه مشرق موعود]]، ص۱۱۷-۱۴۲.</ref>.
[[امامت]] نقش اساسی در [[حفظ نظام]] و کمال [[بشر]] و حرکت او به سوی [[خدا]] و [[اجرای احکام الهی]] دارد از این رو [[اطاعت]] امر [[امام]]، به حکم عقل [[واجب]] بوده و در [[وجوب]] [[شناخت]] امام مهدی {{ع}}- بر حسب [[حکم عقل]] جای هیچ‌گونه [[تردید]] و شبهه‌ای نیست؛ چرا که مقدمه [[اطاعت]] است و بدون [[وجوب]] آن، [[اطاعت]] و [[نصب امام]] بیهوده خواهد بود<ref>لطف الله صافی گلپایگانی، پیرامون معرفت امام {{ع}}، ص ۶۹.</ref>.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۹.</ref> روشن است که برای [[اطاعت]] از او نیز باید صفات و ویژگی‌هایش را [[شناخت]] تا با شخص دیگری اشتباه نشود<ref>موسوی اصفهانی، محمدتقی، مکیال المکارم، ج۲، ص۱۶۶.</ref>. بنابراین بر همه معتقدان به [[امامت]] خصوصاً [[منتظران]] لازم است تا [[شناخت]] صحیحی از [[امام مهدی]] {{ع}} پیدا کنند؛ زیرا [[امامت]] و [[ولایت]] آن حضرت بابی است که [[مردم]] از راه آن می‌توانند به [[عبودیت]] و [[بندگی]] [[خداوند]] بپردازند و [[ایمان]] از طریق آن استکمال می‌یابد. [[اطاعت از خداوند]] و [[رسول]] او [[واجب]] است؛ پس [[اطاعت از امام]] [[واجب]] است<ref>[[محمود ملکی راد|ملکی راد، محمود]]، [[خانواده و زمینه‌سازی ظهور (کتاب)|خانواده و زمینه‌سازی ظهور]]، ص ۱۴۷؛ [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۴۵، ۴۶؛ [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[بایسته‌های ظهور (مقاله)|بایسته‌های ظهور]]، [[مشرق موعود (نشریه)|فصلنامه مشرق موعود]]، ص۱۱۷-۱۴۲.</ref>.


'''ادله روایی'''
==== ادله روایی ====
بر پایه [[روایات]]، جوهر و [[حقیقت انتظار]]، [[معرفت امام عصر]] {{ع}} است، به گونه‌ای که با وجود چنین [[معرفتی]]، کسانی نیز که [[توفیق]] [[ادراک]] [[روزگار]] [[ظهور]] را نیابند، در زمره همراهان پا در رکاب [[حضرت مهدی]] {{ع}} شمرده شده و [[پاداش]] همسانی با آنان دارند<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ص۳۷۳-۳۷۷.</ref>.


بر پایه [[روایات]]، جوهر و [[حقیقت انتظار]]، [[معرفت امام عصر]] {{ع}} است، به گونه‌ای که با وجود چنین [[معرفتی]]، کسانی نیز که [[توفیق]] [[ادراک]] [[روزگار]] [[ظهور]] را نیابند، در زمره همراهان پا در رکاب [[حضرت مهدی]] {{ع}} شمرده شده و [[پاداش]] همسانی با آنان دارند<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ص۳۷۳-۳۷۷.</ref>.
روایات بسیاری در خصوص لزوم شناخت امام مهدی {{ع}} وارد شده است به عنوان نمونه :
روایات بسیاری در خصوص لزوم شناخت امام مهدی {{ع}} وارد شده است به عنوان نمونه  
# از [[امام باقر]] {{ع}} یا [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده است که فرمود: "[[بنده خدا]] [[مؤمن]] نخواهد بود مگر اینکه [[خدا]] و [[رسول]] و همه [[امامان]] را بشناسد و نیز [[امام]] زمانش را بشناسد و در تمام امور خود به او مراجعه کند و [[تسلیم]] [[امر]] وی باشد سپس فرمود: چگونه می‌شود که [[آخرین امام]] را بشناسد در صورتی که اولین امام را نشناخته باشد؟<ref>{{متن حدیث|لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يَعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ وَ يَرُدَّ إِلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ لَهُ ثُمَّ قَالَ كَيْفَ يَعْرِفُ الْآخِرَ وَ هُوَ يَجْهَلُ الْأَوَّلَ}}؛ کافی، ج۱، ص۱۸۰.</ref>.
# از [[امام باقر]] {{ع}} یا [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده است که فرمود: "[[بنده خدا]] [[مؤمن]] نخواهد بود مگر اینکه [[خدا]] و [[رسول]] و همه [[امامان]] را بشناسد و نیز [[امام]] زمانش را بشناسد و در تمام امور خود به او مراجعه کند و [[تسلیم]] [[امر]] وی باشد سپس فرمود: چگونه می‌شود که [[آخرین امام]] را بشناسد در صورتی که اولین امام را نشناخته باشد؟<ref>{{متن حدیث|لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يَعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ وَ يَرُدَّ إِلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ لَهُ ثُمَّ قَالَ كَيْفَ يَعْرِفُ الْآخِرَ وَ هُوَ يَجْهَلُ الْأَوَّلَ}}؛ کافی، ج۱، ص۱۸۰.</ref>.
# به سند صحیح از [[زراره]] [[روایت]] شده که گفت: به حضرت [[امام باقر]] {{ع}} گفتم:به من خبر بده از [[شناخت امام]] از شما [[خاندان]]، آیا [[شناخت]] او بر همه [[مردم]] [[واجب]] است؟ فرمود: [[خداوند عزوجل]] [[حضرت محمد]] {{صل}} را بر همه [[مردم]] [[جهان]] به عنوان [[رسول]] و [[حجت الهی]] بر همه خلائق در [[زمین]] برانگیخت پس هرآن‌که به [[خداوند]] و [[حضرت محمد]] {{صل}} [[رسول خدا]] [[ایمان]] آورد و از او [[پیروی]] نمود و رسالتش را [[تصدیق]] کرد، [[واجب]] است بر او که [[امام]] از ما را بازشناسد و هر آن‌که ایمان به خدا و [[رسول]] او نیاورده و از وی [[تبعیت]] نکرده و او را [[تصدیق]] ننموده و [[حق]] [[خدا]] و [[رسول]] او را نشناخته، چگونه براو [[واجب]] باشد [[شناخت امام]] درحالی‌ که هنوز ایمان به خدا و [[رسول]] او نیاورده و [[حق]] آنها را نشناخته؟<ref>{{متن حدیث|أَخْبِرْنِي عَنْ مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ مِنْكُمْ وَاجِبَةٌ عَلى جَمِيعِ الْخَلْقِ؟ قال: إِنَّ اللَّهَ -عَزَّ وَ جَلَّ- بَعَثَ مُحَمَّداً {{صل}} إِلَى النَّاسِ أَجْمَعِينَ رَسُولًا وَ حُجَّةً لِلَّهِ عَلى جَمِيعِ خَلْقِهِ فِي أَرْضِهِ، فَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ بِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ، وَ اتَّبَعَهُ، وَ صَدَّقَهُ، فَإِنَّ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ مِنَّا وَاجِبَةٌ عَلَيْهِ؛ وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ، وَ لَمْ يَتَّبِعْهُ وَ لَمْ يُصَدِّقْهُ وَ يَعْرِفْ حَقَّهُمَا، فَكَيْفَ يَجِبُ عَلَيْهِ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ وَ هُوَ لَايُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ يَعْرِفُ حَقَّهُمَا؟!}}؛ کافی، ج۱، ص۱۸۱.</ref>. منظور این است که [[وجوب]] [[معرفت]] و [[شناخت خدا]] و [[رسول]] از نظر رتبه مقدم است بر [[وجوب]] [[شناخت امام]] نه اینکه نفی [[وجوب]] [[امام]] شده باشد از کسی که [[خدا]] ورسول را نمی‌شناسد. به عبارت دیگر: بر هرکس در مرحله اول لازم و [[واجب]] است که [[خدا]] و [[رسول]] را بشناسد و در مرحله دوم نسبت به [[امام]] که [[خداوند]] برای او تعیین فرموده [[شناخت]] و [[معرفت]] پیدا کند.
# به سند صحیح از [[زراره]] [[روایت]] شده که گفت: به حضرت [[امام باقر]] {{ع}} گفتم:به من خبر بده از [[شناخت امام]] از شما [[خاندان]]، آیا [[شناخت]] او بر همه [[مردم]] [[واجب]] است؟ فرمود: [[خداوند عزوجل]] [[حضرت محمد]] {{صل}} را بر همه [[مردم]] [[جهان]] به عنوان [[رسول]] و [[حجت الهی]] بر همه خلائق در [[زمین]] برانگیخت پس هرآن‌که به [[خداوند]] و [[حضرت محمد]] {{صل}} [[رسول خدا]] [[ایمان]] آورد و از او [[پیروی]] نمود و رسالتش را [[تصدیق]] کرد، [[واجب]] است بر او که [[امام]] از ما را بازشناسد و هر آن‌که ایمان به خدا و [[رسول]] او نیاورده و از وی [[تبعیت]] نکرده و او را [[تصدیق]] ننموده و [[حق]] [[خدا]] و [[رسول]] او را نشناخته، چگونه براو [[واجب]] باشد [[شناخت امام]] درحالی‌ که هنوز ایمان به خدا و [[رسول]] او نیاورده و [[حق]] آنها را نشناخته؟<ref>{{متن حدیث|أَخْبِرْنِي عَنْ مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ مِنْكُمْ وَاجِبَةٌ عَلى جَمِيعِ الْخَلْقِ؟ قال: إِنَّ اللَّهَ -عَزَّ وَ جَلَّ- بَعَثَ مُحَمَّداً {{صل}} إِلَى النَّاسِ أَجْمَعِينَ رَسُولًا وَ حُجَّةً لِلَّهِ عَلى جَمِيعِ خَلْقِهِ فِي أَرْضِهِ، فَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ بِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ، وَ اتَّبَعَهُ، وَ صَدَّقَهُ، فَإِنَّ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ مِنَّا وَاجِبَةٌ عَلَيْهِ؛ وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ، وَ لَمْ يَتَّبِعْهُ وَ لَمْ يُصَدِّقْهُ وَ يَعْرِفْ حَقَّهُمَا، فَكَيْفَ يَجِبُ عَلَيْهِ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ وَ هُوَ لَايُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ يَعْرِفُ حَقَّهُمَا؟!}}؛ کافی، ج۱، ص۱۸۱.</ref>. منظور این است که [[وجوب]] [[معرفت]] و [[شناخت خدا]] و [[رسول]] از نظر رتبه مقدم است بر [[وجوب]] [[شناخت امام]] نه اینکه نفی [[وجوب]] [[امام]] شده باشد از کسی که [[خدا]] ورسول را نمی‌شناسد. به عبارت دیگر: بر هرکس در مرحله اول لازم و [[واجب]] است که [[خدا]] و [[رسول]] را بشناسد و در مرحله دوم نسبت به [[امام]] که [[خداوند]] برای او تعیین فرموده [[شناخت]] و [[معرفت]] پیدا کند.
# در خبر صحیح از [[محمد بن مسلم]] [[روایت]] شده که گفت: شنیدم [[حضرت باقر]] {{ع}} می‌‌فرمود: "هرکه برای [[خدا]] [[عبادت]] و [[دین‌داری]] کند در حالی که خود را در آن به [[رنج]] اندازد و بکوشد ولی [[امام]] [[منصوب]] از طرف [[خدا]] برای او نباشد، سعی او پذیرفته نیست و [[گمراه]] و سرگردان است، و [[خداوند]] [[کردار]] او را بد می‌‌شمارد، او به مانند گوسفندی است که از چوپان و گله خود گم شده و شب و روز می‌‌جهد و می‌‌دود و می‌‌رود و می‌‌آید و شب گله غریبی ببیند و بدان [[دل]] نهد و [[فریب]] آن را بخورد و با آن در آغلش شب را بگذراند و چون چوپان گله خود را ببیند آن چوپان و آن گله را نشناسد و سرگردان بجهد و چوپان و گله خود را بطلبد و گله‌ای با چوپانش ببیند و بدان [[دل]] نهد و فریفته گردد و چوپان به او بانگ زند که تو به چوپان و گله خودت بپیوند زیرا تو گم شده و [[سرگردانی]] و از چوپانت و گله‌ات برکناری و آن گوسفند گمشده هراسان و سرگردان و تنها بجهد و چوپانی ندارد که او را به چراگاه خودش [[رهبری]] کند و یا او را برگرداند، درهمین اثنا که حیوان است بناگاه گرگ از گم شدنش استفاده کرده و او را بخورد. به [[خدا]] قسم حال کسی که دراین [[امت]] به دامن امامی که آشکار [[پاک]] [[منصوب]] از طرف او بوده باشد دست نزند گمشده و سرگردان است و اگر براین حال بمیرد در [[کفر]] و یا [[نفاق]] مرده است. ای [[محمد]]، بدان که [[امامان]] [[جور]] و پیروانشان از [[دین خدا]] برکنارند، مسلما [[گمراه]] می‌‌باشند و [[گمراه کننده]] و همه کارهایشان چون خاکستری است در مقابل گردباد در روز طوفانی، به هیچ وجه برآن‌چه کسب کرده‌اند دسترسی ندارند، این است همان [[گمراهی]] دور و دراز<ref>{{متن حدیث|كُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ بِعِبَادَةٍ يُجْهِدُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْيُهُ غَيْرُ مَقْبُولٍ وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَيِّرٌ وَ اللَّهُ شَانِئٌ لِأَعْمَالِهِ وَ مَثَلُهُ كَمَثَلِ شَاةٍ ضَلَّتْ عَنْ رَاعِيهَا وَ قَطِيعِهَا فَهَجَمَتْ ذَاهِبَةً وَ جَائِيَةً يَوْمَهَا فَلَمَّا جَنَّهَا اللَّيْلُ بَصُرَتْ بِقَطِيعٍ مَعَ غَيْرِ رَاعِيهَا فَحَنَّتْ إِلَيْهَا وَ اغْتَرَّتْ بِهَا فَبَاتَتْ مَعَهَا فِي رَبْضَتِهَا فَلَمَّا أَنْ سَاقَ الرَّاعِي قَطِيعَهُ أَنْكَرَتْ رَاعِيَهَا وَ قَطِيعَهَا فَهَجَمَتْ مُتَحَيِّرَةً تَطْلُبُ رَاعِيَهَا وَ قَطِيعَهَا فَبَصُرَتْ بِغَنَمٍ مَعَ رَاعِيهَا... وَ كَذَلِكَ وَ اللَّهِ يَا مُحَمَّدُ مَنْ أَصْبَحَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ ظَاهِراً عَادِلًا أَصْبَحَ ضَالًّا تَائِهاً وَ إِنْ مَاتَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ مَاتَ مِيتَةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ اعْلَمْ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ أَئِمَّةَ الْجَوْرِ وَ أَتْبَاعَهُمْ لَمَعْزُولُونَ عَنْ دِينِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ أَضَلُّوا فَأَعْمَالُهُمُ الَّتِي يَعْمَلُونَهَا {{متن قرآن|كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ}}}}</ref>.<ref>کافی، ج۱، ص۳۷۵.</ref>.<ref>[[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[آخرین امید (کتاب)|آخرین امید]]، ص ۱۱-۱۴</ref>
# در خبر صحیح از [[محمد بن مسلم]] [[روایت]] شده که گفت: شنیدم [[حضرت باقر]] {{ع}} می‌‌فرمود: "هرکه برای [[خدا]] [[عبادت]] و [[دین‌داری]] کند در حالی که خود را در آن به [[رنج]] اندازد و بکوشد ولی [[امام]] [[منصوب]] از طرف [[خدا]] برای او نباشد، سعی او پذیرفته نیست و [[گمراه]] و سرگردان است، و [[خداوند]] [[کردار]] او را بد می‌‌شمارد، او به مانند گوسفندی است که از چوپان و گله خود گم شده و شب و روز می‌‌جهد و می‌‌دود و می‌‌رود و می‌‌آید و شب گله غریبی ببیند و بدان [[دل]] نهد و [[فریب]] آن را بخورد و با آن در آغلش شب را بگذراند و چون چوپان گله خود را ببیند آن چوپان و آن گله را نشناسد و سرگردان بجهد و چوپان و گله خود را بطلبد و گله‌ای با چوپانش ببیند و بدان [[دل]] نهد و فریفته گردد و چوپان به او بانگ زند که تو به چوپان و گله خودت بپیوند زیرا تو گم شده و [[سرگردانی]] و از چوپانت و گله‌ات برکناری و آن گوسفند گمشده هراسان و سرگردان و تنها بجهد و چوپانی ندارد که او را به چراگاه خودش [[رهبری]] کند و یا او را برگرداند، درهمین اثنا که حیوان است بناگاه گرگ از گم شدنش استفاده کرده و او را بخورد. به [[خدا]] قسم حال کسی که دراین [[امت]] به دامن امامی که آشکار [[پاک]] [[منصوب]] از طرف او بوده باشد دست نزند گمشده و سرگردان است و اگر براین حال بمیرد در [[کفر]] و یا [[نفاق]] مرده است. ای [[محمد]]، بدان که [[امامان]] [[جور]] و پیروانشان از [[دین خدا]] برکنارند، مسلما [[گمراه]] می‌‌باشند و [[گمراه کننده]] و همه کارهایشان چون خاکستری است در مقابل گردباد در روز طوفانی، به هیچ وجه برآن‌چه کسب کرده‌اند دسترسی ندارند، این است همان [[گمراهی]] دور و دراز<ref>{{متن حدیث|كُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ بِعِبَادَةٍ يُجْهِدُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْيُهُ غَيْرُ مَقْبُولٍ وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَيِّرٌ وَ اللَّهُ شَانِئٌ لِأَعْمَالِهِ وَ مَثَلُهُ كَمَثَلِ شَاةٍ ضَلَّتْ عَنْ رَاعِيهَا وَ قَطِيعِهَا فَهَجَمَتْ ذَاهِبَةً وَ جَائِيَةً يَوْمَهَا فَلَمَّا جَنَّهَا اللَّيْلُ بَصُرَتْ بِقَطِيعٍ مَعَ غَيْرِ رَاعِيهَا فَحَنَّتْ إِلَيْهَا وَ اغْتَرَّتْ بِهَا فَبَاتَتْ مَعَهَا فِي رَبْضَتِهَا فَلَمَّا أَنْ سَاقَ الرَّاعِي قَطِيعَهُ أَنْكَرَتْ رَاعِيَهَا وَ قَطِيعَهَا فَهَجَمَتْ مُتَحَيِّرَةً تَطْلُبُ رَاعِيَهَا وَ قَطِيعَهَا فَبَصُرَتْ بِغَنَمٍ مَعَ رَاعِيهَا... وَ كَذَلِكَ وَ اللَّهِ يَا مُحَمَّدُ مَنْ أَصْبَحَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ ظَاهِراً عَادِلًا أَصْبَحَ ضَالًّا تَائِهاً وَ إِنْ مَاتَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ مَاتَ مِيتَةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ اعْلَمْ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ أَئِمَّةَ الْجَوْرِ وَ أَتْبَاعَهُمْ لَمَعْزُولُونَ عَنْ دِينِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ أَضَلُّوا فَأَعْمَالُهُمُ الَّتِي يَعْمَلُونَهَا {{متن قرآن|كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ}}}}</ref>.<ref>کافی، ج۱، ص۳۷۵.</ref>.<ref>[[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[آخرین امید (کتاب)|آخرین امید]]، ص ۱۱-۱۴</ref>


'''علل ضرورت شناخت امام مهدی {{ع}} در روایات'''
===== علل ضرورت شناخت امام مهدی {{ع}} در روایات =====
# '''جلوگیری از [[انحراف]] و [[گمراهی]]''': [[ضرورت]] [[شناخت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} وقتی احساس می‌شود که [[انسان‌ها]] در اثر فاصله گرفتن از [[امام]] خود، به [[فساد]] و [[گمراهی]] کشیده شوند که برای رهایی از این دام خطرناک، راهی جز [[پیروی]] از [[امام]] نخواهد بود<ref>ر.ک: معجم احادیث الإمام المهدی، ج ۴، ص ۱۴۸؛ مصباح الزائر، ص ۳۱۲.</ref>.<ref>[[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص ۲۹-۳۲؛ [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[بایسته‌های ظهور (مقاله)|بایسته‌های ظهور]]، [[مشرق موعود (نشریه)|فصلنامه مشرق موعود]]، ص۱۱۷-۱۴۲.</ref>
# '''جلوگیری از [[انحراف]] و [[گمراهی]]''': [[ضرورت]] [[شناخت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} وقتی احساس می‌شود که [[انسان‌ها]] در اثر فاصله گرفتن از [[امام]] خود، به [[فساد]] و [[گمراهی]] کشیده شوند که برای رهایی از این دام خطرناک، راهی جز [[پیروی]] از [[امام]] نخواهد بود<ref>ر.ک: معجم احادیث الإمام المهدی، ج ۴، ص ۱۴۸؛ مصباح الزائر، ص ۳۱۲.</ref>.<ref>[[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص ۲۹-۳۲؛ [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[بایسته‌های ظهور (مقاله)|بایسته‌های ظهور]]، [[مشرق موعود (نشریه)|فصلنامه مشرق موعود]]، ص۱۱۷-۱۴۲.</ref>
# '''جلوگیری از بطلان عمل (قبولی اعمال)''': پذیرش و قبولی اعمال و جلوگیری از بطلان عمل، در گرو پذیرفتن [[ولایت]] [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}} است.<ref>ر.ک: اصول کافی، ج ۲، ص ۱۸.</ref>.<ref>[[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص ۲۹-۳۲.</ref> برخی از این علت با این عنوان که معرفت امام زمان، شرط [[اسلام]] واقعی است، تعبیر کرده و گفته‌اند: براساس [[روایات]] مختلف (از جمله [[حدیث]] {{متن حدیث|من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة}})، [[معرفت امام عصر]]، شرط [[اسلام]] است و اگر کسی بدون [[شناخت امام]] از [[دنیا]] برود، گویا از [[اسلام]] واقعی و اصیل بی‌‏بهره بوده است. پس [[شناخت امام زمان]]، آن‏گاه می‌‏تواند [[انسان]] را از [[مرگ جاهلی]] دور کند که بتواند به [[دستورات]] او پاینده بوده و از ارشادات و هدایت‏‌های او بهره‏‌مند شود.
# '''جلوگیری از بطلان عمل (قبولی اعمال)''': پذیرش و قبولی اعمال و جلوگیری از بطلان عمل، در گرو پذیرفتن [[ولایت]] [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}} است.<ref>ر.ک: اصول کافی، ج ۲، ص ۱۸.</ref>.<ref>[[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص ۲۹-۳۲.</ref> برخی از این علت با این عنوان که معرفت امام زمان، شرط [[اسلام]] واقعی است، تعبیر کرده و گفته‌اند: براساس [[روایات]] مختلف (از جمله [[حدیث]] {{متن حدیث|من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة}})، [[معرفت امام عصر]]، شرط [[اسلام]] است و اگر کسی بدون [[شناخت امام]] از [[دنیا]] برود، گویا از [[اسلام]] واقعی و اصیل بی‌‏بهره بوده است. پس [[شناخت امام زمان]]، آن‏گاه می‌‏تواند [[انسان]] را از [[مرگ جاهلی]] دور کند که بتواند به [[دستورات]] او پاینده بوده و از ارشادات و هدایت‏‌های او بهره‏‌مند شود.
۱۱۱٬۹۷۱

ویرایش