پرش به محتوا

نظام سیاسی در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: برگردانده‌شده
خط ۵: خط ۵:
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
==[[اصلاح]] [[نظام سیاسی جامعه]]==
جامعه‌ای که [[پیامبر اعظم]]{{صل}} [[پیش از بعثت]] در آن [[زندگی]] می‌کردند، شرایط ویژه‌ای داشت. [[سرزمین]] [[عربستان]] را تیره‌های مختلف [[عرب]] و [[قبایل]] گوناگونی تشکیل می‌داد و [[سازمان سیاسی]] آنان بر روابط ابتدایی [[خویشاوندی]]، طایفه‌ای و قبیله‌ای [[استوار]] بود. [[فکر]] [[بدوی]] [[اعراب]] در محدوده [[قبیله]] و [[طایفه]] محصور گشته بود و نمی‌توانست [[اجتماع]] بزرگ‌تر و منظم‌تری را تصور کند. در چنین جامعه‌ای هیچ‌گاه [[حکومت]] معنا نداشت و از این رو در مقایسه با [[حکومت‌ها]] و ملت‌های پیشرفته آن [[زمان]] مانند [[ایران]]، [[روم]] و یونان، بسیار عقب‌مانده بودند. قبایل به [[بت‌پرستی]]، [[خون‌ریزی]]، [[غارت]]، درگیری و [[کشمکش]] و [[خرافات]] و افسانه‌پرستی [[عادت]] داشتند و از هرگونه [[دانش]] سودمند، [[ناآگاه]] بودند. قبیله‌ای که بیشتر می‌توانست بکشد، غارت کند و در [[درگیری‌ها]] [[پیروز]] میدان باشد، همواره به خود و پیشینیانش می‌بالید. [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}}، [[روزگار]] [[عرب پیش از اسلام]] را که از نظر زندگی، [[انحطاط]] [[فکری]] و [[فساد اخلاقی]] در وضعیت اسفناکی به سر می‌بردند، چنین بیان می‌کند:
{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً{{صل}} نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ أَمِيناً عَلَى التَّنْزِيلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِينٍ وَ فِي شَرِّ دَارٍ مُنِيخُونَ بَيْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَيَّاتٍ صُمٍ تَشْرَبُونَ الْكَدِرَ وَ تَأْكُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَكُمْ الْأَصْنَامُ فِيكُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِكُمْ مَعْصُوبَةٌ}}<ref>نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه ۲۶.</ref>؛
«[[خداوند]]، محمد{{صل}} را [[مبعوث]] داشت که بیم‌دهنده جهانیان باشد و [[امین وحی]] او؛ شما ای [[جماعت]] عرب، پیش از آن، بدترین [[آیین]] را داشتید و در بدترین جای‌ها به سر می‌بردید و در زمین‌های سنگلاخ و ناهموار می‌زیستید و با مارهای سخت و کر هم‌خانه بودید. آبی تیره و ناگوار می‌نوشیدید و طعامی درشت و [[خشن]] می‌خوردید و [[خون]] یکدیگر می‌ریختید و از پیوند خویشاوندی می‌بریدید. بتان در میان شما برپا بودند و خود [[غرقه]] [[گناه]] بودید.
[[ابن خلدون]] در مقدمه [[تاریخ]] خود درباره [[خوی]] و ویژگی‌های عرب پیش از اسلام می‌نویسد:
خوی عرب [[غارتگری]] است و هنگام [[غلبه]]، هرچه را در دست [[مردم]] می‌یابد، می‌رباید و کاری به [[حکومت]] کردن میان مردم و [[دفاع از حقوق]] برخی در مقابل برخی دیگر ندارد. تنها هدفش از حکومت، برخورداری از [[مال]] مردم است و به [[قانون‌گذاری]] و [[امرونهی]] و سایر امور کاری نداشته و از [[کشورداری]] دور بوده و زمانی به این امر نزدیک شد که به واسطه [[دین]]، [[خوی]] آنها دگرگون شده و نیروی [[فرمانروایی]] آنان به [[آیین]] تبدیل گشت<ref>ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ترجمه پروین گنابادی، ج۱، ص۲۹۰.</ref>.
اما آن‌گاه که [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} به [[پیامبری]] برانگیخته شد، برای [[هدایت]] چنان مردمی، [[رنج‌ها]]، زحمت‌ها و دشواری‌هایی را به [[جان]] خرید. برای اینکه خوی‌های [[زشت]] و روابط نادرست [[اجتماعی]]- [[سیاسی]] مردم را از بین برد، میان آنان می‌رفت و [[پیام‌های الهی]] را به آنان می‌رساند. نابودی خوی‌ها و [[رفتارهای زشت]] و غلط، جای‌گزینی [[اخلاق]] و رفتارهای [[الهی]]، ساماندهی [[روابط اجتماعی]]، [[حفظ دین]] [[خدا]]، [[مقابله با دشمنان]]، [[ایجاد اتحاد]] میان [[مسلمانان]] و [[اجرای قوانین]] [[اسلام]]، [[ضرورت]] تشکیل [[حکومتی]] را ایجاب می‌کرد که بتواند با [[قدرت]] به اهداف بلند خود برسد. هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینه]] [[مهاجرت]] کرد، در نخستین [[فرصت]]، به [[تأسیس حکومت اسلامی]] پرداخت و به آن تحقق عینی و خارجی بخشید. خود [[پیامبر]] بر اساس آیاتی (مانند [[نساء]]، ۱۰۵ و [[مائده]]، ۴۹،۵۰) [[مسئولیت]] [[اداره جامعه]] مسلمانان را بر عهده گرفت و آنچه را در راستای [[اهداف تشکیل حکومت]] لازم می‌شد، از راه [[وحی]] دریافت می‌کرد.
[[تشکیل حکومت اسلامی]]، به معنای [[سرپرستی]] و [[اداره امور مسلمانان]] بر اساس [[دستورها]] و [[فرامین]] خداوندی (دین) است؛ بدین معنا که چگونگی مناسبات و روابط اجتماعی، سیاسی، [[اقتصادی]] و... به وسیله دین و آموزه‌های آن مشخص می‌شود و [[داوری]] نهایی در همه [[امور اجتماعی]] تنها با دین است، افراد، خود و روابط میان خویش را با دین موزون می‌کنند. چنین امری، مستلزم وجود کسی است که به دین آگاه‌تر و داناتر باشد و [[مسئولیت]] را بر دوش کشد و در اجرای آن در موقعیت‌های گوناگون زمانی و مکانی، [[مدیر]]، [[مدبر]]، [[شجاع]] و کاردان باشد. [[حضرت امیر]]{{ع}} در این باره می‌فرماید: {{متن حدیث|أَلَا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُمْ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۵۸.</ref>؛ «بدانید که در [[قرآن کریم]]، [[علم آینده]] و [[حدیث]] گذشته و داروی [[درد]] شما و [[نظام]] زندگی‎تان وجود دارد».
بنابراین، [[رهبری جامعه اسلامی]]، با توجه به فرموده [[امام علی]]{{ع}}، سنگ آسیای [[جامعه]] است که با وجود او، دیگر اجزا حول محور او می‌چرخند و کارویژه خود را تحقق می‌بخشند. [[رهبری جامعه]] با توجه به [[دین]]، اجزای نظام را در راستای اهداف مورد نظر کنار هم می‌چیند و [[وظایف]] هر کدام را به روشنی معنا می‌کند؛ روابط میان [[انسان‌ها]] را تنظیم می‌نماید و عامل [[اتحاد]] و [[همدلی]] میان اجزا و اعضای جامعه است و از [[اختلاف]] بر [[حذر]] می‌دارد؛ راه‌های درست را برای رسیدن به [[اهداف دین]]، پیش روی [[امت]] قرار می‌دهد و با تنظیم اجزا و کارکرد درست آنها، [[عدالت]] را برقرار می‌سازد.
با توجه به این کار کردها، به نظر حضرت، [[رهبری]] باید شرایطی داشته باشد تا بتواند آنها را به انجام برساند و از این روست که حضرت به [[تغییر در رهبری]] پیشین و جای‌گزینی وی با شرایط ویژه [[معتقد]] است. جای‌گزینی رهبری، نخستین [[تغییر]] در ساختار به شمار می‌رود که اکنون به آن اشاره می‌کنیم.<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]] ص ۵۱.</ref>


==ویژگی‌ها و شرایط [[رهبر شایسته]] [[جامعه اسلامی]] (تغییر در رهبری)==
==ویژگی‌ها و شرایط [[رهبر شایسته]] [[جامعه اسلامی]] (تغییر در رهبری)==
۲۱۸٬۱۸۸

ویرایش