شایستهسالاری در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←منابع) |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۵۱: | خط ۲۵۱: | ||
[[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در [[گزینش]] و به کار گرفتن [[کارگزاران]] و کارکنان بر معیارهایی چون فرهیختگی ([[دانایی]] و [[تربیت]] یافتگی)، [[پرواپیشگی]]، تجربه کاری، باحیایی؛ [[پاکی]] و صلاحیت [[خانوادگی]]، سابقه [[مسلمانی]] و [[دلبستگی]] [[دینی]]، [[امانتداری]]، کارآیی و تأثیرگذاری تأکید میکند و برای دریافت این امور در اشخاص نیز [[اصرار]] مینماید که نباید گرفتار [[ظاهربینی]] و قشریگرایی، و [[خودخواهی]] و [[تنگنظری]]، و بدفهمی و کجسلیقگی شد. | [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در [[گزینش]] و به کار گرفتن [[کارگزاران]] و کارکنان بر معیارهایی چون فرهیختگی ([[دانایی]] و [[تربیت]] یافتگی)، [[پرواپیشگی]]، تجربه کاری، باحیایی؛ [[پاکی]] و صلاحیت [[خانوادگی]]، سابقه [[مسلمانی]] و [[دلبستگی]] [[دینی]]، [[امانتداری]]، کارآیی و تأثیرگذاری تأکید میکند و برای دریافت این امور در اشخاص نیز [[اصرار]] مینماید که نباید گرفتار [[ظاهربینی]] و قشریگرایی، و [[خودخواهی]] و [[تنگنظری]]، و بدفهمی و کجسلیقگی شد. | ||
بنابراین اگر با معیارهایی درست بر مبنای [[شایستهسالاری]] و اهلیتگرایی، کارگزاران و کارکنان دستگاه [[اداری]] گزینش و به کار گرفته شوند، بستری مناسب برای شکلگیری [[اخلاق]] اداری و [[پایداری]] آن فراهم میشود<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[اخلاق اداری در نهج البلاغه (مقاله)|مقاله «اخلاق اداری در نهج البلاغه»]].</ref> | بنابراین اگر با معیارهایی درست بر مبنای [[شایستهسالاری]] و اهلیتگرایی، کارگزاران و کارکنان دستگاه [[اداری]] گزینش و به کار گرفته شوند، بستری مناسب برای شکلگیری [[اخلاق]] اداری و [[پایداری]] آن فراهم میشود<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[اخلاق اداری در نهج البلاغه (مقاله)|مقاله «اخلاق اداری در نهج البلاغه»]].</ref> | ||
==مقدمه== | |||
[[شایستگی]] در لغت به معنای داشتن توانایی، [[اختیار]]، مهارت، دانش، [[لیاقت]] و صلاحیت است. [[شایستگیها]] مجموعهای از [[دانش]]، مهارتها، خصوصیات شخصیتی، علایق، تجارب و توانمندیها در یک [[شغل]] یا نقش خاص است که موجب میشود فرد در سطحی بالاتر از حد متوسط در [[انجام وظیفه]] و ایفای [[مسئولیت]] خویش به [[موفقیت]] [[دست]] یابد. در عرف هم داشتن شایستگی و شایستهسالاری بیشتر در [[انتخاب]] و [[انتصاب مدیران]] عالی و میانی [[سازمانها]] به کار میرود. البته این مسأله در مورد کارکنان و [[مدیران]] عملیاتی نیز مصداق پیدا میکند. برای برخورداری از مزایای [[شایستهسالاری]] (از جمله: افزایش اثربخشی فرد و سازمان، ارتقای [[رضایت]] شغلی، [[روحیه]] [[احساس]] تعلق کارکنان نسبت به سازمان، ایجاد انگیزه جهت تلاش، بهبود و ارتقای سطح عملکرد و [[توانایی]] کارکنان و…) منطقی است که سازمان، [[نظام]] شایستهسالاری را نهادینه کند و در کنار آن و به عنوان جزئی از آن، شایستهگزینی و شایستهسازی را نیز مدنظر قرار دهد. | |||
نظام شایستهسالاری عبارتست از نظامی که در آن مزایا و موقعیتهای شغلی تنها بر اساس شایستگی و نه بر مبنای جنسیت، [[طبقه اجتماعی]]، قومیت و یا [[ثروت]] به افراد داده میشود. شایستهسالاری دیدگاهی است که بر اساس آن افراد از طریق نظام [[آموزشی]] و با تلاش و [[کوشش]] فراوان استعدادهای خود را شکوفا کرده و در نهایت فارغ از جنسیت، طبقه اجتماعی، قومیت و یا ثروت برای [[تصدی]] مناسب یک شغل، فقط و فقط بر اساس شایستگی است (دیدگاه بیلتون). شایستهسالاری به مفهوم بکارگماری مناسبترین افراد در مناسبترین جایگاه در [[سازمان]] است. امروزه در سازمانهای [[رشد]] یافته و یا درحال رشد شایستهسالاری از اهمیت خاصی برخوردار است.<ref>[[مهدی نصراصفهانی|نصراصفهانی، مهدی]]، [[شایستهسالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی (مقاله)|مقاله «شایستهسالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی»]]</ref> | |||
==فرآیند شایستهسالاری== | |||
شایستگی به منزله موضوعی [[بدیع]] و مجموعهای پیچیده از سازوکارهایی است که باید طی فرآیندی بلند مدت، [[علمی]] و سنجیده در سازمانها استقرار یابد. لازمه شایستهسالاری فراهم آوردن زیر بناهای مربوطه از نظر ساختاری، نگرشی، قانونی و سازمانی است. استقرار شایستهسالاری در یک سازمان با شایسته[[دوستی]] شروع و با شایسته گزینی و شایستهپروری [[تکامل]] و با شایستهداری تداوم مییابد. در واقع اجرای شایسته به کوششی دراز مدت، پیگیر و مستمر برای [[دگرگونی]] [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] دارد. فرآیند [[شایستهسالاری]] را میتوان بعنوان یک فرآیند تلفیقی از زیر فرآیندهای شایستهخواهی، شایستهسنجی، شایستهگزینی، شایستهگری، شایستهگماری، شایستهداری، شایستهپروری ترسیم کرد. | |||
شایستهخواهی: شایستهخواهی بعنوان یک [[ارزش]] اجتماعی بهصورت [[فرهنگ جامعه]] بروز میکند. در [[فرهنگ اسلامی]] بعنوان یک ارزش (تقدم افاضل و تاخر پستتران) مورد توجه بسیار قرار دارد. | |||
شایستهشناسی: شایستهشناسی نیازمند تمهیدات مناسب و مخصوص بخود میباشد. امروزه با [[توسعه]] نرمافزارها و ایجاد بانک اطلاعاتی، اطلاعات [[شایستگان]] بر حسب توانمندیهای [[روحی]] – [[ذهنی]]، عمومی – تخصصی و بر اساس بررسیهای دقیق [[علمی]] و آزمونها و مصاحبههای ساختمند شناخته میشوند. | |||
شایستهسنجی: لازم است افرادی که [[فکر]] میکنند [[توانمندی]] شایستگان را دارند مورد سنجش قرار گیرند. این امر نیازمند بازخوانی دقیق [[آموزههای دینی]]، [[اخلاقی]]، فرهنگی و اجتماعی برای تعریف معیارهای سنجش میباشد. | |||
شایستهگزینی: این بخش شامل دو مرحله است: نخست باید مراحل قبلی ارزیابی و تحلیل شده و سپس تخصیص جایگاه مورد نظر به شایستگان. وضعیت ایدهآل نیز باید مشخص شود. | |||
شایستهگری: به معنای جلب توجه و جذب [[مدیران]] شایسته است. برای این منظور نیازمند فضای رقابتی برای فعالیتها میباشیم. | |||
شایستهگماری: شایستهگماری یعنی گماردن شایستگان در جایگاه درست خود. این امر نیازمند وجود زمینههای فرهنگی برای جلوگیری از هرگونه اقدام نسنجیده است. | |||
شایستهداری: به [[حفظ]] و نگهداری افراد شایسته، شایستهداری میگویند. این امر دارای اهمیت فراوانی نسبت به جذب دارد؛ لذا باید تمهیدات لازم فراهم شود تا افراد [[احساس]] [[عدالت]] کنند و باعث عدم خروج این افراد از [[سازمان]] بشود. | |||
شایستهپروری: [[نظام]] شایستهسالار در نهایت با رعایت موارد بالا و با فراهم آوردن زمینههای پرورش افراد آنان را به مراتب بالاتر [[بینش]] و [[آگاهی]] و توانمندی سوق میدهد. در شکل یک فرآیند شایستهسالاری نشان داده شده است.<ref>[[مهدی نصراصفهانی|نصراصفهانی، مهدی]]، [[شایستهسالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی (مقاله)|مقاله «شایستهسالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی»]]</ref> | |||
==پایه و اساس شایستهسالاری== | |||
[[موقعیت اجتماعی]] افراد ترکیبی از بهره هوشی، تلاش و [[کوشش]] است. [[نظام اجتماعی]] در حال حرکت بسوی جریانی است که در آن تودههای افراد [[حاکمان]] و نخبگانی را از [[قدرت]] [[خلع]] میکنند که از [[احساسات]] و نیازهای [[عامه]] [[مردم]] فاصله گرفتهاند. [[شایستهسالاری]] سیستمی است که [[مدیر]] و کارکنان بواسطه شایسته بودن [[انتخاب]] میشوند. شایستهسالاری بهرهگیری از انرژی [[خلاق]] افراد نخبه و برگزیده [[اجتماع]] است.از آنجا که مقوله شایستهسالاری با مفهوم [[نخبهگرایی]] ارتباط نزدیکی دارد میتوان گفت که نخبهگرایی و شایستهسالاری هر دو در پی واگذاری امور به افراد نخبه و سرآمد هستند. مبانی و اساس شایستهسالاری و [[مدنیت]] در [[جامعه]] مشترک است و سه ویژگی مشترک [[معرفت]] جویی، [[عدالتخواهی]]، [[عبودیت]] و [[محبت]] بعنوان [[مشترکات]] زیر بنایی برای ساماندهی [[نظام]] شایستهسالاری است. از ویژگیهای شایستهسالاری در سطح ملی، برخورداری از ذهنیت [[راهبردی]] و دوری گزیدن از [[تفکر]] مقطعی و جزیرهای [[اندیشیدن]] و جاری ساختن فضای [[فکری]] در سطوح [[تصمیمگیری]] میباشد. برای [[شایستگی]] دو بال وجود دارد: یک بال آن [[دانش]] و بال دیگر [[بینش]] و نحوه برخورد با مسائل و [[مشکلات]] است. در [[حقیقت]] داشتن دانش و [[بصیرت]] در هر سطحی لازمه کار در یک [[سیستم]] شایستگی است.<ref>[[مهدی نصراصفهانی|نصراصفهانی، مهدی]]، [[شایستهسالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی (مقاله)|مقاله «شایستهسالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی»]]</ref> | |||
==[[شایستهسالاری در قرآن]]== | |||
با درنگی در [[اندیشههای سیاسی]] – [[اجتماعی]] [[اسلام]] و با جستجو در آموزههای تعالی بخش آن میتوان جایگاه شایستهسالاری را پیدا کرد. [[عدالت]] بعنوان اساسیترین اصل [[دینی]] همان شایستهسالاری است.چرا که با [[تحقق عدالت]] [[اسلامی]] اصل استقرار هر چیزی در جای متعلق خودش برآورده میشود. [[خداوند]] در [[قرآن]] [[حکومت]] و [[سروری]] بر [[زمین]] را برای [[بندگان]] [[صالح]] و شایسته میداند<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}} «و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. رعایت اهلیت در انتخاب افراد و واگذاری کارها، از مهمترین مسائل در [[مدیریت]] است. یعنی کسی که قرار است [[مسئولیت]] کاری را عهدهدار شود و در مسندی قرار گیرد باید شایستگیهای لازم را برای آن [[مسئولیت]] دارا باشد و به اصطلاح اهلیت آن کار ر داشته باشد. [[سنت الهی]] چنین است که [[خداوند]] به هیچکس جز براساس [[شایستگی]] و اهلیتهای لازم مسئولیتی نمیدهد. آنجا که خداوند [[حضرت ابراهیم]] را با وسایل گوناگون آزمود به او فرمود: «من تو را [[پیشوا]] و [[رهبر]] [[مردم]] قرار دادم. ابراهیم گفت: از [[دودمان]] من نیز پیشوایانی قرار ده. فرمود: [[پیمان]] من به [[ستمکاران]] نمیرسد»<ref>{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. (تنها آن دسته از [[فرزندان]] تو که شایسته باشند به [[پیشوایی]] خواهد رسید)<ref>عباسنژاد، محسن، قرآن – مدیریت و علوم سیاسی، ص۷۵.</ref>. | |||
بسیاری [[میزان]] شایستگی برای [[تصدی]] مسئولیتهای بزرگ را در «سن و [[ثروت]]» یا «[[نسب]] و حسب» میدانند. خداوند در [[آیه]] ۲۴۶ [[سوره بقره]]<ref>{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}} «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.</ref> در داستان [[برگزیدن]] [[طالوت]] برای [[فرماندهی]] [[بنی اسرائیل]] که شخصی [[جوان]] بود، اهلیتهای [[واقعی]] یعنی «[[علم]] و [[قدرت]]» را به عنوان ویژگیهایی که فرد را شایسته [[مدیریت]] میکند، معرفی میکند. [[خداوند]] کار [[رسالت]] را به او میسپارد که صلاحیت دارد «خداوند او را بر شما برگزید و علم و قدرت [[جسم]] او را وسعت بخشید». [[مناصب]] و [[مسئولیتها]]، [[امانتهای الهی]] هستند که باید به اهلش سپرده شود تا آن را به مقصد برسانند<ref>عباسنژاد، محسن، قرآن – مدیریت و علوم سیاسی، ص۹۰.</ref>. اصل «[[لیاقت]] و [[شایستگی]]» از اصول اساسی در مدیریت [[قرآنی]] است. | |||
به هنگامی که [[حضرت یوسف]] سرفرازانه از [[زندان]] [[آزاد]] شد و [[عزیز مصر]] در صدد واگذاری مسئولیتی به او گردید او گفت: {{متن قرآن|اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}}<ref>«(یوسف) گفت: مرا بر گنجینههای این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref>. | |||
حضرت یوسف [[مسئولیت]] [[اقتصادی]] [[کشور]] [[مصر]] را میپذیرد به دلیل آنکه [[توانایی]] [[اداره امور]] در این زمینه را دارد. او هم [[امانتدار]] است {{متن قرآن|حَفِيظ}} و هم {{متن قرآن|عَلِيم}} است. [[آگاهی]] و [[تخصص]] کافی در این زمینه دارد. نیز زمانی که بنی اسرائیل از [[پیامبری]] به نام «[[اشموئیل]]» درخواست فرماندهی کردند تا به همراه او با [[ستمگران]] بستیزند. او به درگاه خداوند روی آورد و درخواست قومش را به پیشگاه حضرتش عرضه داشت. خداوند طالوت را به فرماندهی آنها برگزید بنی اسرائیل که هم چنان معیارهای مادی بر [[اندیشه]] آنها [[حکومت]] میکرد بر این [[انتصاب]] [[اعتراض]] کردند که: {{متن قرآن|قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ}}<ref>«گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. آن [[پیامبر]] خداوند در پاسخ برشایستگی و لیاقت طالوت تکیه کرد و فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}<ref>«گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. یعنی در [[فرماندهی نظامی]] دو ویژگی اساسی است: | |||
#[[علم]] و [[آگاهی]] به [[فنون]] نظامی و روشها و تدبیرها در این زمینه. | |||
#[[توانایی جسمی]] و این دو را [[طالوت]] دارد. و این یعنی [[شایستهسالاری]]. | |||
در جایی دیگر هنگامی که [[حضرت موسی]]{{ع}} از [[مصر]] گریخت و به [[مدین]] رو آورد و خدمتی شایسته به [[دختران شعیب]] صورت داد یکی از دختران شعیب پیشنهاد کرد که: {{متن قرآن|يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}}<ref>«یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بیگمان بهترین کسی که (میتوانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref> «پدرم او را [[اجیر]] کن؛ چراکه بهترین کسی که به این کار میآید «[[قوی]]» و «[[امین]]» است». دختر فهمیده [[شعیب]] در این [[گزینش]] بر [[لیاقت]] حضرت موسی برای اجیر شدن در [[خانه]] [[حضرت شعیب]] تأکید میکند زیرا که از دو ویژگی برخوردار است: | |||
# توانایی جسمی زیرا او به [[تنهایی]] دلو سنگین را یک تنه از [[چاه]] کشید. | |||
#[[امانتداری]]؛ چراکه در زمینه خانه شعیب [[راضی]] نشد دختر [[جوانی]] پیش روی او راه برود؛ چراکه باد ممکن بود [[لباس]] او را جابجا کند، به [[دختر شعیب]] گفت من جلو حرکت میکنم تو پشت سر من حرکت کن. | |||
در [[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز شایستهسالاری جایگاه ویژهای در [[انتخاب]] افراد داشت. ایشان [[فضیلت]] و برتریهای شخصی را تنها معیار و قرار نمیدادند بلکه در کنار [[ایمان]] و [[تعهد]]، لیاقت را نیز مد نظر قرار میدادند.<ref>[[مهدی نصراصفهانی|نصراصفهانی، مهدی]]، [[شایستهسالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی (مقاله)|مقاله «شایستهسالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی»]]</ref> | |||
==معیارهای [[شایستگی]]== | |||
علم [[مدیریت]] به عنوان علم اداره [[سازمانها]]، معیارهایی را برای شایستگی افراد بخصوص هنگام انتخاب و [[انتصاب]] آنان در پستهای مختلف مورد توجه قرار داده است؛ زیرا در ارتقا است که شایستگی معنی و مفهوم پیدا میکند. عمدهترین معیارهای [[شایستگی]] را میتوان به شرح زیر برشمرد: | |||
#مهارتهای [[مدیریتی]] و [[سرپرستی]]: مدیری شایسته است که [[فنون]] برنامهریزی، [[سازماندهی]] و [[هماهنگی]] مناسب کار، نیروها و امکانات سازمان، سرپرستی و [[هدایت]] امور سازمانی،گروهی و فردی، [[درک]] موقعیت و بهکارگیری سبک [[مدیریت]] مناسب، [[هدفگذاری]] دقیق و مشخص فردی و گروهی، پیگیری، بررسی و کنترل مسائل و امور مهم، [[آگاهی]] از تشکیلات، [[قوانین]] و رویههای [[اداری]] و [[مالی]] [[سازمان]] را داشته باشد. بنابراین داشتن مهارتهای مدیریتی و سرپرستی یکی از مهمترین ویژگیهای فرد شایسته است<ref>Bateman S.thomas. Scott A.Snell، Management Leading & collaborating in a competitive word، P.۲۱.</ref>. | |||
#مهارتهای تصمیمگیری: [[تصمیمگیری]] جوهره مدیریت است. بنابر این [[مدیران]] باید دارای [[مهارت]] تصمیمگیری به موقع، [[قاطع]] و همراه با دقت، توجه به اهداف و [[استراتژیها]]، دیدگاهها و وضعیت سازمان و هماهنگی با بخشهای دیگر سازمان در تصمیمگیری، به [[اجرا]] گذاشتن سریع [[تصمیمات]] متخذه، اثربخشی تصمیمات گرفته شده باشد<ref>Hughes L.Richard، Ginnett C.Robert، Curphy J.Gordon، Leadership، P.۴۵۰.</ref>. | |||
#[[خلاقیت]] و [[نوآوری]]: خلاقیت برای بقای هر سازمانی لازم و ضروری است. به همین خاطر فردی شایسته است که بتواند با ارائه طرحها و راهحلهای خلاقانه برای حل مسائل و بهبود وضع موجود، با موقعیتهای جدید و کارهای دشوار و چالش برانگیز، [[رویارویی]] کند<ref>Schermerhorn، J.R John، Hunt G.JAMES، Osborn N.Richard، Core concepts of organizational Behavior، P.۳۳۴.</ref>. | |||
#مهارتهای [[رهبری]]: برقراری ارتباط مناسب با دیگران، ایجاد انگیزش در زیردستان در جهت اهداف سازمان، [[تأیید]]، [[ترغیب]] و [[تشویق]] کار خوب، راهنمایی، [[حمایت]] و فراهم آوردن زمینه [[رشد]] افراد، [[نفوذ]] در دیگران و جلب [[احترام]] آنان نسبت به خود، از جمله مهارتهای رهبری است که فرد شایسته باید داشته باشد<ref>Hughes L.Richard، Ginnett C.Robert، Curphy J.Gordon، Leadership، P.۴۲۳.</ref>. | |||
#مهارتهای فنی: [[توانایی]] استفاده از [[دانش]] خاص و بهرهمندی از فنون و منابع مختلف در فعالیتهای اجرایی. داشتن مهارتهای فنی در مدیریت سطوح پایین به دلیل ماهیت سرپرستی و مشکلگشایی آن اهمیت بسیاری دارند<ref>Bateman S.thomas. Scott A.Snell، Management Leading & collaborating in a competitive word، P.۲۱.</ref>. | |||
#مهارتهای ادراکی: منظور از مهارتهای ادراکی، [[توانایی]] [[درک]] پیچیدگیهای سازمانی، تشخیص عوامل اصلی و درک ارتباط آنها با دیگر عوامل درون و برونسازمانی و نقش و جایگاه خود در موقعیتهای مختلف است. این [[مهارت]] برای احراز [[پست]] [[مدیریت]] عالی به خاطر نقش [[رهبری]] آن بسیار اهمیت دارد<ref>Rue W.Leslie، Lioyd L.Byars، Management، Skills and Application، P.۷.</ref>. | |||
#مهارتهای [[انسانی]]: مهارت انسانی یِعنی مهارت ایجاد ارتباط صریح، [[آزاد]]، منصفانه و بدون [[حب]] و [[بغض]] و همراه با [[اطمینان]] متقابل نسبت به دیگران که اساس کار مدیریت است<ref>Rue W.Leslie، Lioyd L.Byars، Management، Skills and Application، P.۴۸.</ref>. | |||
#مهارتهای [[گفتوگو]] و مذاکره: امروزه [[مذاکره]] از بحث روابط صنعتی به صف مقدم مهارتهای ضروری یک [[مدیر]] [[تغییر]] مکان داده است. هر انسانی همواره در حال مذاکره کردن است. سخنران و شنونده خوبی بودن [[هنر]] است و از این جهت باید برای درک نظر و موضع دیگران در جهت انجام مذاکرات سازنده و مؤثر در درون و بیرون سازمانی تلاش کرد<ref>Luthans Fred، Organizational Behavior، P.۲۷۰.</ref>. | |||
#مهارتهای اطلاعاتی: [[مدیران]] و افراد شایسته باید توان گردآوری،انتشار و بهکارگیری به موقع اطلاعات صحیح مربوط را در اموری مانند برنامهریزی، [[پیشبینی]] و [[قضاوت]] داشته باشند<ref>Luthans Fred، Organizational Behavior، P.۴۵۰.</ref>. | |||
#مهارت کامپیوتری: توانایی استفاده از کامپیوتر در انجام امور و [[وظایف]] از [[الزامات]] ضروری دنیای جدید است<ref>Bateman S.thomas. Scott A.Snell، Management Leading & collaborating in a competitive word، P.۴۲۲.</ref>. | |||
#ظرفیت و [[استعداد]] برای [[رشد]] و تعالی: [[راضی]] نشدن به وضع موجود و تلاش برای خودسازی، پذیرش چالشهای [[شغل]] جدید، وجود زمینه لازم برای رشد و [[کسب مهارت]] بیشتر در موارد دهگانه بالاست.<ref>[[مهدی نصراصفهانی|نصراصفهانی، مهدی]]، [[شایستهسالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی (مقاله)|مقاله «شایستهسالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی»]]</ref> | |||
==معیارهای [[شایستهسالاری]] از دیدگاه [[حضرت علی]]{{ع}}== | |||
به [[عقیده]] حضرت علی{{ع}} مسأله توان، [[لیاقت]] و [[شایستگی]] افراد جزیی از بحث [[عدالت]] است و این اصل مهمترین اصل [[اداره جوامع]] ([[سازمانها]]) میباشد. آن حضرت معتقداند که هر [[پستی]] به تناسب، نیاز به توان، [[خلاقیت]]، شایستگی و [[تخصص]] خاصی دارد و جایز نیست افراد هر کدام به جای دیگری قرار بگیرند، در غیر این صورت [[جامعه]] مسیر [[رشد]]، [[توسعه]] و کمال را نخواهد پیمود. [[حضرت علی]]{{ع}} [[مدیریت]] و [[اداره جامعه]] را به سنگ آسیاب و محور آن [[تشبیه]] میکنند و معتقداند همچنان که سنگ آسیاب فقط حول محور خود به گردش در میآید و در صورت بزرگتر بودن سنگ یا کج بودن محور، سنگ نمیچرخد و در صورت [[ضعیف]] بودن میشکند. [[مدیران جامعه]] و [[نخبگان سیاسی]] نیز محورهای جامعه هستند که باید هر کدام برای آن کار مناسب بوده و از توان، [[خلاقیت]] و [[شایستگی]] لازم برخوردار باشند. حضرت علی{{ع}} در [[خطبه]] معروف [[شقشقیه]] ضمن بیان [[لیاقت]] و شایستگی خود برای [[حکومت]]، [[لزوم]] توجه به این معیار را یادآور شده و میفرمایند: «هان به [[خدا]] [[سوگند]] [[جامه]] [[خلافت]] را در پوشید و میدانست خلافت جز مرا نشاید، که آسیاب سنگ، تنها گرد استوانه به گردش درآید. [[کوه]] بلند را مانم که سیلاب از ستیغ من ریزان است و مرغ از پریدن به قلعه گریزان»<ref>شهیدی، سید جعفر، نهج البلاغه، ص۹.</ref>. | |||
در واقع [[برتری امام]] برای [[رهبری]] و اداره جامعه به خاطر یک اصل بود و آن «توان ایشان در اداره جامعه و رساندن آن به قلل رفیع کمال بود». آن حضرت بر این [[اعتقاد]] است که وقتی در مدیریت و اداره جامعه [[روابط دوستانه]] و [[خویشاوندی]] و دیگر معیارهای غیر [[واقعی]] ملاک واقع نشود تنها یک اصل باقی میماند و آن «توان و شایستگی» است. ایشان در [[خطبه ۲۱۶]] [[نهج البلاغه]] میفرمایند: «کار [[مردم]] جز به شایستگی [[زمامداران]] سامان نمییابد». این دیدگاه با قید انحصاری که دارد [[موفقیت]] تمام برنامههای رشد، توسعه و کمال را وابسته به [[میزان]] توان و لیاقت [[رهبران]] جامعه میدانند. این مفهوم در [[خطبه ۱۷۴]] به وضوح نمایان است: «مردم، سزاوار به خلافت کسی است که بدان تواناتر باشد و در آن به [[فرمان خدا]] داناتر». چون هر [[پست]] و ریاستی برای [[صاحب منصب]] خاصی مناسبتر است این امانتی است که باید به او برسد. در [[سیستم]] [[مدیریت]] اگر هر کس در همان جایی که متناسب با اوست، قرار گیرد مدیریت سالم میماند و [[امانت]] به اهلش رسیده است. [[قرآن کریم]] در این باره میگوید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ}}<ref>«خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>. بنابراین هر امانتی باید به فرد لایقش واگذار گردد، در غیر این صورت امانت به اهلش نرسیده است. از بعد دیگر هر [[کارگزار]] و مدیری باید دارای خصوصیاتی متناسب با نوع کار، محدوده کاری و [[میزان]] مسئولیتاش داشته باشد. هرچه میزان [[شایستگی]] یک [[مدیر]] در کار خاص خود بالاتر باشد [[تخصص]] او در آن کار بیشتر است. شایستگی هر کاری مخصوص به خود آن کار است. بهطور مثال یک مدرس خوب لزوماً نمیتواند یک [[وزیر]] خوب باشد. همانطور که یک [[استاندار]] خوب نمیتواند یک استاد خوب باشد. چون هر کدام از اینها فقط در حیطه تخصصی خود خوب عمل میکنند. | |||
[[امام علی]]{{ع}} حاضر نشد حتی یک لحظه بر خلاف اصل [[شایستهسالاری]] گام بردارد و همواره به [[استانداران]] و [[کارگزاران]] خود دستور میداد این اصل را رعایت کنند. آن حضرت میفرمایند: «کسی که بهترین کفایت را داشته باشد مستحق [[ولایت]] است»<ref>قزوینی، عبدالکریم بن محمد یحیی، بقا و زوال دولت در کلمات امیر المؤمنان{{ع}}، ص۶۷.</ref>. به عبارت دیگر شخصی مستحق [[ریاست]] و مدیریت است که بهترین کفایت را در انجام امور از خود نشان دهد. در جای دیگر میفرمایند: «کارها بهوسیله کارگزاران راست و درست میشود»<ref>{{متن حدیث|الْأَعْمَالُ تَسْتَقِيمُ بِالْعُمَّالِ}}. قزوینی، عبدالکریم بن محمد یحیی، بقا و زوال دولت در کلمات امیر المؤمنان{{ع}}، ص۸۴.</ref>. «آفت کارها، [[ناتوانی]] کارگزاران است»<ref>{{متن حدیث|آفَةُ الْأَعْمَالِ عَجْزُ الْعُمَّالِ}}. قزوینی، عبدالکریم بن محمد یحیی، بقا و زوال دولت در کلمات امیر المؤمنان{{ع}}، ص۷۰.</ref>. اگر [[کارگزاران]] دارای عجز و [[ناتوانی]] بوده و از عهده امور آن طور که شایسته است برنیاید کارها رو به [[فساد]] و [[تباهی]] رفته و امور به جای [[اصلاح]] و [[پیشرفت]] [[سیر]] قهقرایی میپیماید که این همان پیامدهای عدم رعایت اصل [[لیاقت]] و [[شایستگی]] است. در جای دیگری [[امام]] اصل تخصصگرایی را اینطور بیان میدارند: «کارها را بهدست افراد متخصص و [[خبره]] بسپار»<ref>{{متن حدیث|الْأَعْمَالُ بِالْخُبْرَةِ}}. خوانساری، جمال الدین محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم، ص۱۸.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} خطاب به [[مالک اشتر]] [[استاندار]] خود در [[مصر]] مینویسند: «سپس در کار عاملان خود بیندیش و پس از [[آزمودن]]، به کارشان بگمار و عاملانی را جستجو کن که [[دلبستگی]] بیشتر [[اخلاق]] آنان گرامیتر است و آبرویشان محفوظتر و طمعشان کمتر و عاقبتنگری آنها فزونتر. پس درباره [[کاتبان]] خود بنگر و بهترینشان را بر سر کار بیاور و افرادی را برگزین که کارها بر او دشوار نباشد، در [[خطا]] [[پایدار]] نباشد. آنکس که [[ستایش]] فراوان وی را به [[خودبینی]] نکشاند و خوشآمدگویی او را برنیانگیزاند و اینان اندکاند»<ref>شهیدی، سید جعفر، نهج البلاغه، صص۳۳۲-۳۳۴.</ref>. | |||
در تمام [[دستورات]] فوق سخن از فضل و [[کمالات انسانی]] و شایستگیهای افراد برای [[تصدی]] پستهای سازمانی است. در بسیاری از این دستورات نکات بسیار دقیق متدلوژیک (روششناسی) [[فکری]] وجود دارد که دارا بودن آنها برای [[نخبگان]] هر [[جامعه]] وسازمانی ضروری است. امام علی{{ع}} برای بنیان یک [[نظام]] کارآمد و مطلوب تمام این اصول را تا حد ممکن بکار میبستند. [[محمد بن ابوبکر]] [[حکومت مصر]] را بر عهده داشت حضرت به این نتیجه رسیدند که با توجه به موقعیت حساس و استراتژیک مصر، مالک اشتر برای آن منطقه مناسبتر، و از شایستگی بالاتری برخوردار است. به همین دلیل محمد را [[عزل]] و مالک را به جای وی [[منصوب]] کردند. امام شنیدند که محمد از عزل خود دلتنگ شده پس خطاب به وی نوشتند: «اما بعد، خبر یافتم که از فرستادن اشتر برای [[تصدی]] کاری که عهده داری دلتنگ شدهای، آنچه که کردم نه برای آن است که تو را کند کار شمردم و یا [[انتظار]] [[کوشش]] بیشتری داشتم، بلکه تو را بر جایی [[حکومت]] دادم که سر و سامان دادن آن بر تو آسانتر است و [[حکمرانی]] بر آن تو را خوشتر»<ref>شهیدی، سید جعفر، نهج البلاغه، ص۳۰۹.</ref>. | |||
حضرت علی{{ع}} در [[فرمان]] معروف خود به [[مالک اشتر]] [[فرمانروای مصر]]، که در واقع زیربنای [[مدیریت اسلامی]] میباشد. معیارهایی برای [[انتخاب]] و [[انتصاب مدیران]] و [[کارگزاران نظام]] برمیشمارد. به عبارت دیگر ملاکهای [[شایستگی]] افراد را تعیین میکنند که این ملاکها میتوانند برای انتصاب مدیران خیریهها مورد استفاده قرار گیرد: | |||
#[[تقوا]]: آنچه در سر لوحه [[روحیات]] و [[منش]] یک [[مدیر]] [[اسلامی]] قرار دارد، [[متقی]] بودن وی است. | |||
#حسن سابقه: حضرتامیر{{ع}} در این مورد میفرماید: «پس خوشسابقهترین آنها را در نزد عموم برگزین و آن کسی که از همه بیشتر، چهرهاش به [[امانتداری]] شناخته شده است، انتخاب کن». داشتن سابقه خوب نزد [[مردم]] از دیگر ویژگیهایی است که برای انتخاب افراد شایسته باید مورد توجه قرار گیرد. | |||
#[[دانایی]] و توانایی: حضرت علی{{ع}} میفرماید: «آن کسی که [[توانایی]] و عملکرد بهتری را به کار گرفت [[استحقاق]] حکمرانی دارد». بنابراین [[داناترین]] و تواناترین افراد شایستهترند. | |||
#صلاحیت اخلاقی: حضرت علی{{ع}} در مورد داشتن صلاحیت [[اخلاقی]] به مالک اشتر میفرماید: «پس هر آینه تو بالاتر از آنهایی و [[ولی امر]] تو بالاتر از توست و [[خدا]] بالاتر از کسی است که تو را به [[مدیریت]] و [[فرماندهی]] گمارده است». | |||
#داشتن ظرفیت [[روحی]] و کاری: [[حضرت امیر]]{{ع}} به مالک اشتر میفرماید: «از کسانی انتخاب کن که [[بزرگداشت]] و [[احترام]] او را [[سرکش]] نسازد» و همچنین میفرماید: «کسی را انتخاب کن که نه بزرگی کار، او را از پا در آورد و نه فراوانی آن او را دچار [[پریشانی]] و سردرگمی نماید». مسلّماً افراد کمظرفیت وقتی به [[پستی]] و قدرتی میرسند خود را گم میکنند و [[فکر]] میکنند که آنها این [[شایستگی]] را داشتهاند که با این [[مقام]] رسیدهاند<ref>شهیدی، سید جعفر، نهج البلاغه، ص۵۸۷.</ref>. | |||
#ضابطهگرایی به جای رابطهگرایی: [[حضرت امیر]]{{ع}} به [[مالک اشتر]] میفرماید: «[[فرمانداری]] برای تو وسیله آب و نان نیست بلکه امانتی در گردن توست». در [[جامعه]] ما هم اگر با هر مسئولیتی که به [[انسانها]] داده میشود به عنوان یک [[امانت]] با آن برخورد شود، هیچگاه در امانت [[خیانت]] نمیشود. | |||
#[[پرهیزگاری]] و صداقت: حضرت علی{{ع}} در این مورد به مالک اشتر میفرماید: «ملازم [[راستگویی]] و [[امانتداری]] باشید که این دو رویه، از رویه [[نیکان]] است». | |||
#[[بزرگمنشی]] و [[بزرگواری]] در برابر مخالفان: حضرت امیر{{ع}} میفرماید: «ابزار [[حکومت]] و مدیریت، داشتن سینهای گشاده و به اصطلاح دریادلی است». | |||
#[[دوراندیشی]] و آیندهنگری: حضرت میفرماید: «[[احتیاط]] را پیشه خود ساز و از [[علم]] و [[دانش]] جدا مشو، که سرانجام کار تو [[ستوده]] خواهد بود». نه تنها [[مدیر]] باید از وضع جاری [[سازمان]] خود [[آگاه]] باشد بلکه باید بتواند [[آینده]] را نیز [[پیشبینی]] کند؛ زیرا بسیاری از تصمیماتی که او امروز میگیرد در آینده نتیجه خواهد داد بنابراین باید بتواند آن [[روز]] را ارزیابی کند. ویژگیهایی که به آنها اشاره شد، از متن [[نامه]] حضرت امیر{{ع}} به مالک اشتر استخراج شده است. از مجموع نظریات [[حضرت علی]]{{ع}} در این مورد، چنین [[استنباط]] میشود که [[امام]] به تعبیر امروزی [[معتقد]] به «تخصصگرایی کارکردی»<ref>Factional Proficiency.</ref> بوده و این روش را در حکومت خود بکار میبستند<ref>شهیدی، سید جعفر، نهج البلاغه، ص۵۸۹.</ref>. در شکل دو معیارهای [[شایستهسالاری]] از دیدگاه حضرت علی{{ع}} با [[اندیشمندان]] [[مدیریت]] مقایسه شده است.<ref>[[مهدی نصراصفهانی|نصراصفهانی، مهدی]]، [[شایستهسالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی (مقاله)|مقاله «شایستهسالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی»]]</ref> | |||
==موانع شایستهسالاری== | |||
در مقابل [[نظام]] شایستهسالاری طیف وسیعی از نظامهای سنتی قرار دارند که در آنها نوع خاصی از نگرش دیده میشود و باعث عدم [[برقراری نظام]] شایستهسالاری میشود. مهمترین موانع برقراری اصل شایستهسالاری عبارتند از: تبار سالاری ([[خویشاوندسالاری]])، جناحبازی و باندبازی، فقدان روشهای [[قانونمند]] در [[نظام]] [[استخدام]]، فراهم نبودن بستر مناسب برای پرورش افراد شایسته و فقدان [[احزاب سیاسی]] کارآمد اشاره کرد. | |||
از اولین [[اصول مدیریت]] [[تقسیم کار]] بر اساس [[تخصص]] میباشد. تخصص هم در [[شایستهسالاری]] حرف اول را میزند. اگر این اصل مهم در [[سازمانها]] اجرایی نشود باعث کاهش بهرهوری، عدم دستیابی به [[رشد اقتصادی]] مورد [[انتظار]]، افزایش نرخ [[بیکاری]] و [[تورم]] وکاهش سطح [[رفاه]] [[اجتماعی]] افراد میشود. فقدان روشهای قانونمند در نظام استخدامی و کمرنگ بودن [[فرهنگ]] شایستهسالاری از مهمترین موانع استقرار نظام شایستهسالاری در سازمانهاست. همچنین این نکته را باید مد نظر قرار داد که توجه بیش از حد به شایستهسالاری نباید باعث ایجاد پدیده همرنگی با [[جماعت]] گردد.<ref>[[مهدی نصراصفهانی|نصراصفهانی، مهدی]]، [[شایستهسالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی (مقاله)|مقاله «شایستهسالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی»]]</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[مهدی نصراصفهانی|نصراصفهانی، مهدی]]، [[شایستهسالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی (مقاله)|'''شایستهسالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی''']]، [[پژوهشکده مطالعات وقف و نیکوکاری (نشریه)|پژوهشکده مطالعات وقف و نیکوکاری]] | |||
# [[پرونده:Pn.jpg|22px]] [[رضا حاجیان حسین آبادی|حاجیان حسین آبادی، رضا]]، [[روشهای مبارزه با فساد اقتصادی در حکومت علوی (مقاله)|'''روشهای مبارزه با فساد اقتصادی در حکومت علوی''']]، [[پژوهشهای نهجالبلاغه (نشریه)|فصلنامه پژوهشهای نهجالبلاغه]] | # [[پرونده:Pn.jpg|22px]] [[رضا حاجیان حسین آبادی|حاجیان حسین آبادی، رضا]]، [[روشهای مبارزه با فساد اقتصادی در حکومت علوی (مقاله)|'''روشهای مبارزه با فساد اقتصادی در حکومت علوی''']]، [[پژوهشهای نهجالبلاغه (نشریه)|فصلنامه پژوهشهای نهجالبلاغه]] | ||
# [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[لطفالله فروزنده|فروزنده، لطفالله]]، [[شایستهسالاری از دیدگاه امیرالمؤمنین (مقاله)|مقاله «شایستهسالاری از دیدگاه امیرالمؤمنین»]]، [[پایگاه بصیرت (نشریه)|پایگاه بصیرت]] | # [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[لطفالله فروزنده|فروزنده، لطفالله]]، [[شایستهسالاری از دیدگاه امیرالمؤمنین (مقاله)|مقاله «شایستهسالاری از دیدگاه امیرالمؤمنین»]]، [[پایگاه بصیرت (نشریه)|پایگاه بصیرت]] |