پرش به محتوا

اصلاح اقتصادی در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶۹۹: خط ۶۹۹:


اگر این مال از آن من می‌بود، باز هم آن را به [[تساوی]] به میانشان تقسیم می‌کردم. پس چگونه چنین نکنم، در حالی که مال از آن [[خداوند]] است. «سپس بدان برای زمامدار، خاصان و صاحب اسراری است که [[خودخواه]] و دست‌درازند و در دادوستد با [[مردم]]، [[عدالت]] و [[انصاف]] را رعایت نمی‌کنند. ریشه ستم آنان را با قطع وسایل از بیخ برکن»<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳؛ نیز ر.ک: خطبه‌های ۲۲۴ و ۲۳۲ و نامه ۴۳.</ref>.<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]]، ص ۲۳۶.</ref>
اگر این مال از آن من می‌بود، باز هم آن را به [[تساوی]] به میانشان تقسیم می‌کردم. پس چگونه چنین نکنم، در حالی که مال از آن [[خداوند]] است. «سپس بدان برای زمامدار، خاصان و صاحب اسراری است که [[خودخواه]] و دست‌درازند و در دادوستد با [[مردم]]، [[عدالت]] و [[انصاف]] را رعایت نمی‌کنند. ریشه ستم آنان را با قطع وسایل از بیخ برکن»<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳؛ نیز ر.ک: خطبه‌های ۲۲۴ و ۲۳۲ و نامه ۴۳.</ref>.<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]]، ص ۲۳۶.</ref>
== محور هفتم: [[اصلاح]] روابط اقتصادی [[زمامدار]] با [[مردم]]==
===یک. [[وابستگی]] صنف‌ها (قشرهای اجتماعی) به یکدیگر===
پیش‌تر گفتیم که [[جامعه]] از دو [[قطب]] [[دولت]] و مردم تشکیل می‌شود و آن دو همواره در روابط متقابل هستند. روابط متقابل آن دو را می‌توان به روابط اقتصادی نیز سرایت داد؛ یعنی افزون بر [[روابط سیاسی]]، دولت و مردم روابط متقابل [[اقتصادی]] نیز دارند. به نظر [[امام علی]]{{ع}}، درآمدهای دولت به وسیله مردم تأمین می‌شود و مردم آن‌گاه می‌توانند [[مالیات]] بدهند که زمین‌هایشان آباد و اسباب [[تجارت]] و [[تولید]] از سوی دولت فراهم شود. بنابراین، لازمه بقای دولت، مالیات است و تأمین مالیات، در گرو [[آبادانی]] و [[توسعه]] است و سرانجام تولید به دست مردم صورت می‌گیرد. عبارت زیر از امام علی{{ع}}، بیانگر بقا و وابستگی دولت به آبادانی زمینی است که مردم روی آن کار می‌کنند و نیز وابستگی مردم به دولت است (رابطه متقابل دولت و مردم): {{متن حدیث|وَ لْيَكُنْ نَظَرُكَ فِي عِمَارَةِ الْأَرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِكَ فِي اسْتِجْلَابِ الْخَرَاجِ لِأَنَّ ذَلِكَ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِالْعِمَارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَةٍ أَخْرَبَ الْبِلَادَ وَ أَهْلَكَ الْعِبَادَ وَ لَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ «ولی باید بیش از تحصیل [[خراج]]، در [[اندیشه]] [[زمین]] باشی؛ زیرا خراج حاصل نشود، مگر به [[آبادانی زمین]] و هر که خراج طلبد و زمین را آباد نسازد، [[شهرها]] و مردم را هلاک کرده است و کارش [[استواری]] نیابد، مگر اندکی».
از سوی دیگر، قشرهای مردمی نیز به یکدیگر وابسته‌اند. [[بازرگانان]] لوازم [[زندگی]]، کشاورزان مالیات، [[نظامیان]] [[امنیت]] و [[نظم]] و همین طور هر کدام از قشرهای دیگر، بخشی از نیازهای جامعه را تأمین می‌کنند و هیچ کدام نمی‌توانند از یکدیگر مستقل باشند. در نتیجه، اصلاح و توسعه یک بخش، به اصلاح و [[رشد]] بخش دیگر می‌انجامد و کارکردهای لازم و محول به وقوع می‌پیوندد؛ یعنی اگر دولت نتواند به [[توسعه اقتصادی]] بپردازد، نظامیان به ایجاد و [[حفظ امنیت]]، توانا نخواهند بود و [[کارمندان]]، قاضیان و... نیز به [[وظایف]] خود عمل نخواهند کرد<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]]، ص ۲۵۴.</ref>.
=== دو. رابطه [[زمامدار]] و مأموران مالیاتی با [[مردم]]===
مأموران مالیاتی، عاملان [[اقتصادی]] هستند که همواره در ارتباط مستقیم با مردم قرار دارند. [[رفتار]] و [[منش]] آنان با مردم، به نوعی نشان دهنده دیدگاه [[دولت]] درباره مردم است. چگونگی رفتار عاملان اقتصادی، در نگرش مردم به [[حکومت]] تأثیر دارد و افزون بر آن، رفتار مردم نیز تحت تأثیر شدید [[مأموران حکومتی]] است. از این رو، دوری مردم از [[اخلاق]] و روابط [[زشت]] [[اجتماعی]] و نزدیکی و عمل به اخلاق و روابط [[نیک]]، متأثر از رفتار حکومتیان خواهد بود. این امر از نظر [[امام علی]]{{ع}} اصالت دارد و اینکه مردم در دادن [[مالیات]]، چقدر از [[روابط اجتماعی]] [[پسندیده]] مأموران متأثر شده و به آن اقدام کرده‌اند، در مرتبه بعدی است. حضرت در نامه‌های متعدد، پیش از هر برنامه و [[تذکر]]، نخست به رعایت [[تقوای الهی]] و سپس به رعایت [[حقوق معنوی]] مردم سفارش می‌کند که از آن میان می‌توان موارد زیر را برشمرد:
#'''نترساندن مردم''': {{متن حدیث|انْطَلِقْ عَلَى تَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ لَا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۵.</ref>؛ «در حرکت آی، با [[پرهیزکاری]] و [[ترس]] از خداوندی که یگانه است و او را شریکی نیست. زنهار! [[مسلمانی]] را مترسانی».
#'''گرفتن مالیات به اندازه [[شرعی]]''': {{متن حدیث|وَ لَا تَأْخُذَنَ مِنْهُ أَكْثَرَ مِنْ حَقِ اللَّهِ فِي مَالِهِ‌}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۵.</ref>؛ «و بیش از آنچه [[حق خداوند]] است، از او مستانی».
#'''توجه به خوداظهاری مالیات‌دهندگان''': سپس بگوی... آیا [[خدا]] را در اموالتان سهمی هست که آن را به [[ولی خدا]] بپردازید؟ اگر کسی گفت: نه به سراغش [[مرو]] و اگر کسی گفت: آری، بی‌آنکه او را بترسانی یا تهدیدش کنی، یا بر او سخت گیری، یا به دشواری‌اش افکنی، به همراهش برو و آنچه از زروسیم دهد، بستان<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۵.</ref>.
#'''نترساندن حیوانات''': {{متن حدیث|فَإِنْ كَانَ لَهُ مَاشِيَةٌ أَوْ إِبِلٌ فَلَا تَدْخُلْهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ فَإِنَّ أَكْثَرَهَا لَهُ فَإِذَا أَتَيْتَهَا فَلَا تَدْخُلْ عَلَيْهَا دُخُولَ مُتَسَلِّطٍ عَلَيْهِ وَ لَا عَنِيفٍ بِهِ وَ لَا تُنَفِّرَنَّ بَهِيمَةً وَ لَا تُفْزِعَنَّهَا وَ لَا تَسُوأَنَّ صَاحِبَهَا فِيهَا}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۵.</ref>؛ «و اگر او را گاو و گوسفند و شتر باشد، جز به اجازت صاحبانش به میان رمه [[مرو]]؛ زیرا بیشتر آنها از آن اوست و چون به رمه [[چارپایان]] رسیدی، مانند کسی مباش که خود را بر صاحب آنها مسلط می‌شمارد یا می‌خواهد بر او سخت گیرد. چارپایی را رم مده و مترسان و صاحبش را در گرفتن آن مرنجان».
#'''پرهیز از [[دروغ]] و [[تهمت]] درباره [[مردم]]''': {{متن حدیث|وَ أَمَرَهُ أَلَّا يَجْبَهَهُمْ وَ لَا يَعْضَهَهُمْ‌}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۶.</ref>؛ «او را [[فرمان]] می‌دهم که مردم را نرنجاند و دروغ‌گویشان نخواند و تهمت ننهد».
#'''بی‌اعتنا نبودن''': {{متن حدیث|وَ لَا يَرْغَبَ عَنْهُمْ تَفَضُّلًا بِالْإِمَارَةِ عَلَيْهِمْ فَإِنَّهُمُ الْإِخْوَانُ فِي الدِّينِ وَ الْأَعْوَانُ عَلَى اسْتِخْرَاجِ الْحُقُوقِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۶.</ref>؛ «و به این دستاویز که بر آنان امارت دارد، روی از ایشان برمتابد؛ زیرا آنها [[برادران دینی]] او و در گرفتن [[حقوق خداوند]]، [[یاران]] او هستند».
#'''[[نهی]] از برخورد [[خشونت‌آمیز]]''': {{متن حدیث|وَ لَا تُحْشِمُوا أَحَداً عَنْ حَاجَتِهِ‌}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۱.</ref>؛ «بر هیچ کس به دلیل نیازمندی‌اش به سبب موقعیت خود، [[خشم]] نگیرید».
#'''[[شکیبایی]] و [[انصاف]] داشتن''': {{متن حدیث|فَأَنْصِفُوا النَّاسَ مِنْ أَنْفُسِكُمْ وَ اصْبِرُوا لِحَوَائِجِهِمْ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۱.</ref>؛ «پس خود، داد مردم را بدهید و در [[معاشرت]] با آنان انصاف را فرومگذارید و برای برآوردن نیازهایشان، حوصله به [[خرج]] دهید».
#'''[[ستم]] نکردن''': {{متن حدیث|وَ لَا تَحْبِسُوهُ عَنْ طَلِبَتِهِ وَ لَا تَبِيعُنَّ لِلنَّاسِ فِي الْخَرَاجِ كِسْوَةَ شِتَاءٍ وَ لَا صَيْفٍ وَ لَا دَابَّةً يَعْتَمِلُونَ عَلَيْهَا وَ لَا عَبْداً وَ لَا تَضْرِبُنَّ أَحَداً سَوْطاً لِمَكَانِ دِرْهَمٍ وَ لَا تَمَسُّنَّ مَالَ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ مُصَلٍّ وَ لَا مُعَاهَدٍ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۱.</ref>؛ «و او را از مطلوبش باز ندارید و برای گرفتن [[خراج]]، [[جامه]] تابستانی و زمستانی مردم یا ستوری که با آن کار می‌کنند یا [[بنده]] آنها را مفروشید و هیچ کس را برای درهمی تازیانه نزنید و دست به [[مال]] هیچ کس، چه [[مسلمان]] و چه [[ذمی]] نبرید»<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]]، ص ۲۵۵.</ref>.
===سه. [[نهی]] از هم‌نشینی با اشراف===
در [[اندیشه]] [[امام علی]]{{ع}}، معمولاً وجود [[فقیر]]، به دلیل وجود [[ثروتمند]] و چپاول‌گری اوست. اگر بر فرض بپذیریم [[ثروتمندان]]، [[ثروت]] خود را با تلاش فراوان و از راه [[حلال]] و قانونی و بدون [[ستم]] بر دیگران نیز به دست آورده‌اند، با این حال، از آن رو که انسان‌اند و به [[خدا]] و [[حقوقی]] [[شرعی]] و قانونی که درباره [[نیازمندان]] و [[محرومان]] بر عهده دارند، معتقدند، باید این [[حقوق]] را بپردازند تا هیچ فقیر و [[تهی‌دستی]] باقی نماند. وجود نیازمندان، دست‌کم بدین معناست که ثروتمندان حقوق خود را نپرداخته‌اند. بنابراین، حضور [[زمامدار]] [[اسلامی]] در مجلس ثروتمندان، به معنای [[تأیید]] آنان و [[انجام وظیفه]] نکردن آنان و نیز [[بی‌اعتنایی]] به محرومان [[جامعه]] است. این کار، نه تنها [[همدردی]] نکردن با [[فقیران]] و نیازمندان و تسکین ندادن [[درد]] آنهاست، بلکه افزودن به دردهای آنان نیز هست. امام علی{{ع}} [[زمامداران]] را [[دعوت]] می‌کند که در عمل نیز به یاد محرومان باشند و از راه هم‌نشینی با آنان، مشکلاتشان را [[درک]] کنند، و گرنه هم‌نشینی با اشراف، زمامدار را اشرافی می‌سازد. این مطلب از [[نامه]] ۴۵ [[امام]] به [[عثمان بن حنیف]] که او را از هم‌نشینی با اشراف بازداشته، روشن می‌شود<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]]، ص ۲۵۷.</ref>.
=== چهار. نهی از رفاه‌زدگی===
رفاه‌زدگی [[کارگزار]] اسلامی، از هم‌نشینی با اشراف، بدتر و تأثیرش بر [[مردم]] بیشتر است. رفاه‌زدگی، [[انسان]] را به [[دنیاپرستی]] و [[خواری]] و دوری از [[قناعت]] و [[عزت]] می‌کشاند؛ گرچه از حلال فراهم آمده باشد. رفاه‌زندگی، کارگزار را در معرض [[اتهام]] و [[گمان بد]] قرار می‌دهد. «گویند [[شریح بن الحارث]]، [[قاضی]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} در [[زمان]] او خانه‌ای خرید به هشتاد دینار؛ این خبر به علی{{ع}} رسید. او را فراخواند و گفت: شنیده‌ام خانه‌ای خریده‌ای به هشتاد دینار و برای آن قباله نوشته‌ای و چند تن را هم به [[شهادت]] گرفته‌ای. [[شریح]] گفت: چنین است یا [[امیر مؤمنان]]. علی{{ع}} به [[خشم]] در او نظر کرد، سپس فرمود: ای [[شریح]]! زودا که کسی بر سر تو آید که در قباله‌ات ننگرد و از شاهدانت نپرسد، تا از آنجا براندت و بی‌هیچ [[مال]] و خواسته‌ای به گورت سپارد. پس ای شریح! بنگر نکند که این [[خانه]] را از [[دارایی]] خود نخریده باشی، یا نقدی که بر شمرده‌ای ای از [[حلال]] به دست نیامده باشد که اگر چنین باشد، هم در [[دنیا]] [[زیان]] کرده‌ای و هم در [[آخرت]]»<ref>{{متن حدیث|وَ رُوِيَ أَنَّ شُرَيْحَ بْنَ الْحَارِثِ قَاضِيَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} اشْتَرَى عَلَى عَهْدِهِ دَاراً بِثَمَانِينَ دِينَاراً فَبَلَغَهُ ذَلِكَ فَاسْتَدْعَى شُرَيْحاً وَ قَالَ لَهُ بَلَغَنِي أَنَّكَ ابْتَعْتَ دَاراً بِثَمَانِينَ دِينَاراً وَ كَتَبْتَ لَهَا كِتَاباً وَ أَشْهَدْتَ فِيهِ شُهُوداً فَقَالَ لَهُ شُرَيْحٌ قَدْ كَانَ ذَلِكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ فَنَظَرَ إِلَيْهِ نَظَرَ الْمُغْضَبِ ثُمَّ قَالَ لَهُ يَا شُرَيْحُ أَمَا إِنَّهُ سَيَأْتِيكَ مَنْ لَا يَنْظُرُ فِي كِتَابِكَ وَ لَا يَسْأَلُكَ عَنْ بَيِّنَتِكَ حَتَّى يُخْرِجَكَ مِنْهَا شَاخِصاً وَ يُسْلِمَكَ إِلَى قَبْرِكَ خَالِصاً فَانْظُرْ يَا شُرَيْحُ لَا تَكُونُ ابْتَعْتَ هَذِهِ الدَّارَ مِنْ غَيْرِ مَالِكَ أَوْ نَقَدْتَ الثَّمَنَ مِنْ غَيْرِ حَلَالِكَ فَإِذَا أَنْتَ قَدْ خَسِرْتَ دَارَ الدُّنْيَا وَ دَارَ الآْخِرَةِ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۳.</ref>.<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]]، ص ۲۵۸.</ref>
=== پنج. آزمند نبودن و [[قناعت]]===
قناعت و آزمند نبودن به دنیا، از سفارش‌های بسیار مهم [[امام علی]]{{ع}} به همه [[مردم]] است؛ البته خطاب ایشان به کسی که در [[حکومت اسلامی]] [[زمامداری]] و [[مسئولیت]] دارد، ویژه و مهم‌تر است. [[زمامدار]] [[وظیفه]] دارد به دلیل مسئولیتی که بر عهده اوست، خود را با افراد طبقات پایین جامعه هماهنگ سازد تا آنان با دیدن [[زندگی]] زمامدار، به دلیل [[فقر]] خود، عزتشان را از دست ندهند. [[زمامداران]] باید در دشواری‌های زندگی [[مردمان]] خویش [[شریک]] باشند تا [[نور]] امیدی در دل‌های آنان پدیدار شود: {{متن حدیث|أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ فَمَا خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنِي أَكْلُ الطَّيِّبَاتِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۵.</ref>؛ «آیا به همین [[راضی]] باشم که مرا [[امیر مؤمنان]] گویند و با [[مردم]] در سختی‌های روزگارشان مشارکت نداشته باشم؟ یا آنکه در [[سختی]] [[زندگی]] مقتدایشان نشوم؟ مرا برای آن نیافریده‌اند که چون [[چارپایان]] در آغل بسته که همه مقصد و مقصودشان نشخوار علف است، غذاهای لذیذ و دلپذیر، به خود مشغولم دارد».
امیر مؤمنان، علی{{ع}} [[زمامداران]] را به [[قناعت]] فرامی‌خواند تا با [[الگو]] گرفتن از [[رهبر]]، در حد توان در این راه بکوشند و در استفاده از [[دنیا]] به کمترین حد بسنده کنند: «بدان که هر کس را امامی است که بدو [[اقتدا]] می‌کند و از [[نور]] [[دانش]] او فروغ می‌گیرد. اینک [[امام]] شما از همه دنیایش به پیرهنی و آزاری و از همه طعام‌هایش به دو قرص نان بسنده کرده است. البته شما را یارای آن نیست که چنین کنید، ولی مرا به [[پارسایی]] و [[مجاهدت]] و [[پاک‌دامنی]] و [[درستی]] خویش [[یاری]] دهید. به [[خدا]] [[سوگند]]! از دنیای شما پاره زری نیندوخته‌ام و از همه [[غنایم]] آن، [[مالی]] ذخیره نکرده‌ام و به جای این [[جامه]] که اینک کهنه شده است، جامه‌ای دیگر آماده نساخته‌ام»<ref>{{متن حدیث|أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِي‌ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ فَوَاللَّهِ مَا كَنَزْتُ مِنْ دُنْيَاكُمْ تِبْراً وَ لَا ادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْراً وَ لَا أَعْدَدْتُ لِبَالِي ثَوْبِي طِمْراً وَ لَا حُزْتُ مِنْ أَرْضِهَا شِبْراً وَ لَا أَخَذْتُ مِنْهُ إِلَّا كَقُوتِ أَتَانٍ دَبِرَةٍ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۴۵.</ref>.<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]]، ص ۲۵۹.</ref>
== هشتم: [[تغییر]] در طبقات اجتماعی (از بین بردن [[نابرابری‌های اقتصادی]])==
[[فقر]]، [[ناداری]] و کمبود درآمد ملی [[جامعه]]، پیامدهای ناگوار [[انسانی]] و [[اجتماعی]] دارد. توجه به این پیامدهای ناگوار، مستلزم [[برنامه‌ریزی]] گسترده برای برطرف ساختن آن است. در [[نهج البلاغه]]، پیامدهایی برای فقر ذکر شده است. [[تهی‌دستی]] و ناداری، عامل [[وحشت]] و [[سرگردانی]] [[عقل]] است؛ زیرا در این صورت، فرد و جامعه نادار از تصمیم‌گیری عاقلانه محروم‌اند. چنین کسی (فرد یا گروه) [[ترسو]] [[تربیت]] می‌شود و بزهکاری، [[پستی]] و فساد اخلاقی را در جامعه رواج می‌دهد. جامعه مستمند از [[سلامت]] [[دینی]] نیز [[محروم]] است؛ به طوری که ناداری‌اش او را به [[کفر]] نزدیک می‌سازد، فقر، [[دشمنی]] و [[ستیز]] را میان افراد و گروه‌های اجتماعی پدید می‌آورد. [[امام]] به [[محمد بن حنفیه]] فرزندش فرمود: {{متن حدیث|يَا بُنَيَّ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ الْفَقْرَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْهُ فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّينِ مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ دَاعِيَةٌ لِلْمَقْتِ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۱۹.</ref>؛ «فرزندم! از فقر بر تو می‌ترسم. از آن به [[خدا]] [[پناه]] ببر؛ چراکه فقر، [[دین]] [[انسان]] را ناقص و عقل و [[اندیشه]] او را پریشان و [[مردم]] را به او، و او را به مردم بدبین می‌سازد».
جامعه [[تنگ‌دست]] دچار [[چاپلوسی]]، [[ستایش]] از [[بخشندگان]] و نیز [[سازش]] و انعطاف با جانیان و شروران می‌شود. [[تنگ‌دستی]]، نیروی [[تدبیر]] و مدیریت جامعه را به تحلیل می‌برد و موجب [[وابستگی]] به [[جوامع]] دیگر و سپردن [[سرنوشت]] به دست آنان و پذیرش [[سلطه]] و [[استعمار]] می‌گردد. چنین جامعه‌ای، توان [[استدلال]] و دفاع از حقوق خود را در تنش‌های بین‌المللی از دست می‌دهد و حقوقش از بین می‌رود: «و فقر، شخص [[زیرک]] را از بیان دلیلش گنگ می‌سازد»<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳.</ref>. و مورد [[مشاوره]] و نظرخواهی قرار نمی‌گیرد و بدین وسیله، از تحرک [[سیاسی]] باز می‌ماند و [[منزوی]] و بدون [[پشتیبان]] می‌شود: «و شخص [[فقیر]]، در شهرش نیز [[غریب]] است»<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳.</ref>. حال که چنین جامعه‌ای به انواع [[کاستی‌ها]] دچار است، به برنامه‌ریزی و روش‌هایی برای از بین بردن [[فقر]] نیاز دارد تا از پیامدهای منفی آن [[رهایی]] یابد و عزتمند شود<ref>ر.ک: هیئت تحریریه بنیاد نهج البلاغه، مسایل جامعه‌شناسی از دیدگاه امام علی{{ع}}، ص۱۳۷-۱۴۱.</ref>.<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]]، ص ۲۶۱.</ref>
===یک. معنای طبقه اجتماعی===
«افرادی از [[انسان‌ها]] که دارای [[زندگی]] یک شکل و کار و درآمدی همسان و مشابه‌اند، یک طبقه را تشکیل می‌دهند. افرادی که در یک طبقه قرار می‌گیرند، در شکل کار و زندگی و اندازه برخورداری از [[جامعه]] و درآمد با یکدیگر مشابه‌اند. اینها یک واحد و یک گروه مجتمع را درست می‌کنند. پس پیوند اینها در اشتراک کار و درآمد و یا شکل زندگی و به ویژه وضع و پایگاه اجتماعی است»<ref>علی رضا شایان مهر، دایرة المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، ص۳۶۲.</ref>. در تعریفی به نسبت دقیق‌تر از طبقه اجتماعی، آمده است: «از پیوند قشرهای کمابیش مشابه جامعه، واحد بزرگ‌تری فراهم می‌شود و طبقه اجتماعی نام می‌گیرد. طبقه اجتماعی، گروه نسبتاً [[پایداری]] است که اعضای آن در [[تولید]] و بهره‌برداری از [[ثروت]] [[اجتماعی]]، پایگاه کمابیش یکسان دارند. بر روی هم، در هر دوره از زندگی یک جامعه [[متمدن]]، دو طبقه اصلی می‌توان یافت: طبقه [[حاکم]] یا تن‌آسا و طبقه بهره یا [[رنج]]»<ref>علی رضا شایان مهر، دایرة المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، ص۳۶۶.</ref>.
طبقه اجتماعی را معمولاً با شاخص‌های [[اقتصادی]] تعریف می‌کنند و در این تحقیق نیز، صرف نظر از منشأهای دیگر آن، به همین معانی ارائه شده بسنده می‌کنیم. پس بر اساس تعریف طبقه و طبقه اجتماعی، دست‌کم می‌توان در زمان امام علی{{ع}}، به دو طبقه مرفه و [[ثروتمند]] و [[محروم]] و [[فقیر]] اشاره کرد. گرچه شاید معنایی که می‌توان برای طبقه اجتماعی از سخنان امام علی{{ع}} برداشت کرد، متفاوت از معانی یاد شده بوده، به معنای قشرهای اجتماعی نزدیک باشد. با این همه، بدون اینکه تعریف طبقه اجتماعی را از نظر حضرت بیان کرده باشیم، دو طبقه یادشده در [[زمان]] ایشان وجود داشته که عامل آن، همان [[نابرابری]] اقتصادی بوده است. منظور از [[تغییر]] در طبقات اجتماعی، مجموعه روش‌ها و اقداماتی است که [[امام]] برای از بین بردن یا کاهش شکاف طبقاتی ([[اقتصادی]]) به کار می‌گرفت. در این تحقیق، به مواردی اشاره می‌کنیم که می‌توان از سخنان ایشان برداشت کرد<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]]، ص ۲۶۲.</ref>.
===دو. [[نهی]] از [[دنیاگرایی]] و [[تشویق]] به [[انفاق]]، [[بخشش]] و...===
در [[خطبه‌ها]] و نامه‌های متعددی، دنیاگرایی و پیامدهای آن نکوهش و در برابر، آخرت‌گرایی و [[لزوم]] توجه به آن و پیامدهایش [[ستایش]] شده است. برای نمونه در [[خطبه ۱۹۱]] می‌فرماید: «[[آگاه]] باشید! [[دنیا]] همچون روسپی، زنی است هوس‌انگیز که خود را نشان می‌دهد و مردان را می‌فریبد و سپس با [[نفرت]] پشت می‌کند، و همچون مرکب [[سرکش]] است که هنگام حرکت و تاخت از رفتن باز می‌ایستد. [[دروغ‌گویی]] است [[خیانت‌پیشه]]، [[ناسپاسی]] است حق‌نشناس، [[دشمنی]] است فاصله‌گیر، پشت‌کننده‌ای است مضطرب، حالش [[دگرگونی]]، جای گام‌هایش لرزان، عزتش [[ذلت]]، کارهای جدی‌اش [[بازی]] و [[شوخی]] و بلندی‌اش عین [[سقوط]] است. سرای [[جنگ]] و [[غارتگری]] و تبهکاری و هلاکت است»<ref>{{متن حدیث|أَلَا وَ هِيَ الْمُتَصَدِّيَةُ الْعَنُونُ وَ الْجَامِحَةُ الْحَرُونُ وَ الْمَائِنَةُ الْخَئُونُ وَ الْجَحُودُ الْكَنُودُ وَ الْعَنُودُ الصَّدُودُ وَ الْحَيُودُ الْمَيُودُ حَالُهَا انْتِقَالٌ وَ وَطْأَتُهَا زِلْزَالٌ وَ عِزُّهَا ذُلٌّ وَ جِدُّهَا هَزْلٌ وَ عُلْوُهَا سُفْلٌ دَارُ حَرَبٍ وَ سَلَبٍ وَ نَهْبٍ وَ عَطَبٍ}}</ref>.
[[مکر]]، [[غرور]]، فناپذیری، آمیختگی [[حلال]] با [[حرام]]، شیرینی با تلخی، خیر با [[شر]] و...، از دیگر ویژگی‌های دنیاست که در خطبه ۱۱۳ بدان اشاره شده است. البته ویژگی‌های دیگری نیز در خطبه‌های دیگر ایشان برای دنیا آمده است. حضرت در برخی موارد، توجه [[مردم]] را به انفاق، بخشش، [[صدقه]]، [[زکات]] و... جلب، و آنها را در عمل به این موارد تشویق کرده است تا با انجام چنان رفتارهایی و [[کمک به محرومان]] [[جامعه]]، عده‌ای را به وسیله نقش مستقیم مردم از آن حالت برهاند: {{متن حدیث|وَ أَنْفِقُوا أَمْوَالَكُمْ وَ خُذُوا مِنْ أَجْسَادِكُمْ فَجُودُوا بِهَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ وَ لَا تَبْخَلُوا بِهَا عَنْهَا فَقَدْ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ {{متن قرآن|إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر (دین) خداوند را یاری کنید او نیز شما را یاری می‌کند و گام‌هایتان را استوار می‌دارد» سوره محمد، آیه ۷.</ref> وَ قَالَ تَعَالَى {{متن قرآن|مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ}}<ref>«کیست که به خداوند وامی نیکو دهد تا (خداوند) آن را برای وی دو چندان کند و او را پاداشی ارزشمند باشد؟» سوره حدید، آیه ۱۱.</ref> فَلَمْ يَسْتَنْصِرْكُمْ مِنْ ذُلٍّ وَ لَمْ يَسْتَقْرِضْكُمْ مِنْ قُلٍّ اسْتَنْصَرَكُمْ وَ لَهُ {{متن قرآن|وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«و سپاهیان آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است و خداوند، پیروزمند فرزانه‌ای است» سوره فتح، آیه ۷.</ref> وَ اسْتَقْرَضَكُمْ وَ لَهُ {{متن قرآن|خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«با آنکه گنجینه‌های آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است» سوره منافقون، آیه ۷.</ref> وَ {{متن قرآن|هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ}}<ref>«بی‌گمان خداوند است که بی‌نیاز ستوده است» سوره حج، آیه ۶۴.</ref> وَ إِنَّمَا أَرَادَ أَنْ يَبْلُوَكُمْ {{متن قرآن|أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا}}<ref>«تا شما را بیازماید که کدام نکوکردار ترید» سوره هود، آیه ۷.</ref>}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ١٨٣.</ref>؛ «و اموالتان را [[انفاق]] کنید و از تن‌هایتان بگیرید و به جان‌های خود ببخشید و در این گرفتن و دادن، [[بخل]] مورزید. [[خدای سبحان]] فرماید: «اگر [[خدا]] را [[یاری]] کنید، شما را یاری کند و پایداری‌تان خواهد بخشید» و نیز گوید: «کیست که خدا را [[قرض الحسنه]] دهد تا برای او دو چندانش کند و او را پاداشی [[نیکو]] باشد». اگر خدا از شما یاری می‌خواهد، نه از روی خوارمایگی است و اگر از شما وام می‌خواهد، نه به سبب [[بینوایی]] است. از شما یاری خواسته، در حالی که لشکرهای [[آسمان]] و [[زمین]] از آن اوست و اوست پیروزمند و [[حکیم]] و از شما وام می‌خواهد و حال آنکه خزاین [[آسمان‌ها]] و زمین از آن اوست و [[خداوند]]، [[بی‌نیاز]] و [[ستوده]] است. می‌خواهد شما را بیازماید تا کدام یک از شما به عمل، بهتر از دیگران هستید». در مورد [[صدقه]] نیز می‌فرماید: {{متن حدیث|إِذَا أَمْلَقْتُمْ فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَةِ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۵۸.</ref>؛ «آن گاه که [[فقیر]] و نیازمند شدید، با [[خداوند]] به وسیله صدقه [[تجارت]] کنید»<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]]، ص ۲۶۳.</ref>.
===سه. [[ضرورت]] توجه به محرومان [[جامعه]]===
[[امام علی]]{{ع}} از همان روزهای نخست، [[سیاست]] حمایت از محرومان را اعلام داشت و فرمود: «اکنون هر [[ذلیل]] ستم‌دیده‌ای نزد من [[عزیز]] و ارجمند است تا حقش را بگیرم و به او دهم، و هر نیرومند [[سرکش]] نزد من [[ناتوان]] و حقیر است که [[حق]] [[ستم‌دیدگان]] را از او بستانم. ما به [[قضای خداوند]]، [[راضی]] و [[تسلیم]] [[فرمان]] او هستیم»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۷.</ref>.
ایشان افزون بر اینکه به [[خویشان]] و [[مردم]] سفارش می‌کرد به [[محرومان]] جامعه (اعم از قومی، نژادی و مذهبی) توجه کنند {{متن حدیث|اللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَامِ، فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ‌، وَ لَا يَضِيعُوا بِحَضْرَتِكُمْ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۷.</ref>؛ «[[خدا]] را خدا را درباره [[یتیمان]]. مباد آنها را روزی [[سیر]] نگه دارید و دیگر [[روز]] گرسنه، و مباد که نزد شما تباه شوند»، خود نیز در عمل پیش‌گام بود و همواره با آنان نشست‌وبرخاست می‌کرد و [[اموال]] خود را به ایشان می‌بخشید. آن حضرت در [[نامه]] ۵۳، تأکید بیشتری به طبقه [[محروم]] دارد و [[لزوم]] [[بخشش]] و [[یاری]] به آنان را گوشزد می‌کند؛ گویی مهم‌ترین [[وظیفه]] [[حاکم]]، رسیدگی به وضعیت آنان است و هیچ عذری برای انجام ندادن آن پذیرفته نیست: {{متن حدیث|ثُمَّ الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ الَّذِينَ يَحِقُّ رِفْدُهُمْ وَ مَعُونَتُهُمْ}}؛ «آن‌گاه صنف فُرودین، یعنی [[نیازمندان]] و مسکینان‌اند و سزاوار است [[والی]]، آنان را به بخشش خود بنوازد و یاری‌شان کند»<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]]، ص ۲۶۵.</ref>.
===چهار. سیاست حمایت از محرومان===
امام علی{{ع}} در [[عهدنامه مالک اشتر]]، افزون بر اینکه به او سفارش می‌کند به طبقه محروم جامعه توجه ویژه داشته باشد و آنان را به [[فراموشی]] نسپارد، در بخش‌نامه اعلام می‌دارد بودجه‌ای مخصوص برای آنان تعیین کند: «نزد خداوند، برای هر یک از این اصناف گشایشی است و هر یک را بر والی حقی است؛ آن‌قدر که حال او را [[نیکو]] دارد و کارش را به [[صلاح]] آورد؛ و [[والی]] از عهده آنچه [[خدا]] بر (عهده) او مقرر داشته، برنیاید، مگر به کوشش و یاری خواستن از خدای و ملزم ساختن خویش به اجرای حق و [[شکیبایی]] ورزیدن در [[کارها]]؛ خواه بر او دشوار آید یا آسان نماید»<ref>{{متن حدیث|وَ فِي اللَّهِ لِكُلٍّ سَعَةٌ وَ لِكُلٍّ عَلَى الْوَالِي حَقٌّ بِقَدْرِ مَا يُصْلِحُهُ وَ لَيْسَ يَخْرُجُ الْوَالِي مِنْ حَقِيقَةِ مَا أَلْزَمَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ ذَلِكَ إِلَّا بِالاهْتِمَامِ وَ الِاسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ وَ تَوْطِينِ نَفْسِهِ عَلَى لُزُومِ الْحَقِّ وَ الصَّبْرِ عَلَيْهِ فِيمَا خَفَّ عَلَيْهِ أَوْ ثَقُلَ فَوَلِّ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.
[[مالک اشتر]] موظف است نخست افرادی را برگزیند و [[مأمور]] [[شناسایی]] [[محرومان]] ([[فقیران]]، [[پیران]]، [[یتیمان]] و...) و [[مشکلات]] آنان قرار دهد تا هر آنچه تحقیق کرده‌اند، گزارش دهند. آن‌گاه پس از تحقیق، برای برطرف ساختن مشکلات محرومان [[برنامه‌ریزی]] کند، به صورتی که حقوقشان از بین نرود؛ [[حقوقی]] که از طرف خدا معین شده است و [[رضایت خداوند]] را در پی دارد. [[تأمین اجتماعی]] محرومان، از مواردی است که [[دولت]] آن را به عهده دارد و باید از [[بیت المال]] حقوقی را برای آنان تعیین کند. سپردن تأمین اجتماعی محرومان به دولت، به معنای کاهش شکاف طبقاتی و نیز استمرار تأمین آنان از سوی [[حکومت]] است، به طوری که [[مستمری]] ثابت داشته باشند در این گونه موارد، تنها سفارش‌های [[اخلاقی]] کارساز نیست و چندان مشکلی را از طبقه [[محروم]] حل نمی‌کند، ولی وقتی این مسئله در ساختار دولت جایگاهی یافت، برنامه‌ریزی‌های لازم و مقتضی در زمان‌ها و مکان‌های گوناگون صورت می‌گیرد. [[امام علی]]{{ع}} در سخنی، تأمین محرومان را، در برابر تأمین [[زمامدار]] از طرف [[رهبر]] قرار می‌دهد. همان طور که زمامدار پیرو و زیردست رهبر و [[حاکم اسلامی]] است، طبقات اجتماعی نیز زیر [[سلطه]] زمامدار قرار دارند و زمامدار با مسئولیتش، حقوقی را عهده‌دار می‌شود که باید ادا کند.
حضرت تنها به بخش‌نامه یا [[تذکر]] بسنده نمی‌کند و او را به یاد [[روز رستاخیز]] و پاسخ‌گویی در برابر [[خداوند]] می‌اندازد. این روش، نوعی تحریک و انگیزش وجدان [[اخلاقی]] و [[رفتار]] بر اساس [[انصاف]] است: {{متن حدیث|وَ أَمَرَهُ أَلَّا يَجْبَهَهُمْ وَ لَا يَعْضَهَهُمْ وَ لَا يَرْغَبَ عَنْهُمْ تَفَضُّلًا بِالْإِمَارَةِ عَلَيْهِمْ فَإِنَّهُمُ الْإِخْوَانُ فِي الدِّينِ وَ الْأَعْوَانُ عَلَى اسْتِخْرَاجِ الْحُقُوقِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۶.</ref>؛ «او را [[فرمان]] می‌دهم که [[مردم]] را نرنجاند و دروغ‌گویشان نخواند و [[تهمت]] ننهد و به این دستاویز که بر آنان امارت دارد، روی از ایشان بر متابد؛ زیرا آنها [[برادران دینی]] او و در گرفتن [[حقوق خداوند]]، [[یاران]] او هستند»<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]]، ص ۲۶۵.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۴۴۱

ویرایش