پرش به محتوا

عصمت پیامبران در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۳۵: خط ۱۳۵:
== اقسام و گونه‌ها ==
== اقسام و گونه‌ها ==
=== عصمت موهبتی و عصمت اکتسابی ===
=== عصمت موهبتی و عصمت اکتسابی ===
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{وسط‌چین}}'''[[آیا عصمت موهبتی است یا اکتسابی؟ (پرسش)| آیا عصمت موهبتی است یا اکتسابی؟]]'''{{پایان}}
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پس‌زمینه=#F8FBF9| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = وسط}}
{{اصلی|عصمت موهبتی|عصمت اکتسابی}}
{{اصلی|عصمت موهبتی|عصمت اکتسابی}}
[[عصمت اکتسابی]] یا اختیاری نوعی از [[عصمت]] است که در آن [[انسان]] با [[اختیار]] و [[اراده]] خود و با [[مبارزه]] با هوای نفسش، از [[گناه]] دوری می‌کند<ref>سبحانی، الفکرالخالد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۲۲۷-۲۳۷؛ رضوانی، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۳۰- ۵۳۸.</ref>. به خلاف عصمت موهبتی یا ذاتی که در آن انسان، به‌ واسطه وجود نیرویی که [[خداوند]] در او قرار داده، از گناه اجتناب می‌کند<ref>سبحانی، الفکرالخالد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۲۲۷-۲۳۷؛ رضوانی، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۳۰- ۵۳۸.</ref>.
[[عصمت اکتسابی]] یا اختیاری نوعی از [[عصمت]] است که در آن [[انسان]] با [[اختیار]] و [[اراده]] خود و با [[مبارزه]] با هوای نفسش، از [[گناه]] دوری می‌کند<ref>سبحانی، الفکرالخالد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۲۲۷-۲۳۷؛ رضوانی، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۳۰- ۵۳۸.</ref>. به خلاف عصمت موهبتی یا ذاتی که در آن انسان، به‌ واسطه وجود نیرویی که [[خداوند]] در او قرار داده، از گناه اجتناب می‌کند<ref>سبحانی، الفکرالخالد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۲۲۷-۲۳۷؛ رضوانی، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۳۰- ۵۳۸.</ref>.


در اینکه عصمت با اکتساب حاصل می‌شود، یا با [[موهبت]] [[الهی]]، اختلافی میان متکلمان اسلامی دیده نمی‌شود و به جرأت می‌توان گفت که تمام [[متکلمان]] در این خصوص قائل به [[موهوبی بودن عصمت]] هستند<ref>به عنوان نمونه مرحوم [[شیخ مفید]]، می‌فرماید: “عصمت، تفضلی است از جانب [[خدا]] برای کسی که می‌داند آن شخص [[معصوم]] به عصمت خود [[تمسک]] می‌کند”. شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد بثواب الانتقاد، ص۱۰۶؛ رسائل [[المرتضی]]، ج۳، ص۳۲۶. از نظر [[مرحوم صدوق]] نیز، عصمت [[معصومان]] دو ویژگی عمده دارد: نخست: موهبتی بودن عصمت: مرحوم صدوق به طور مستقیم به این بحث نپرداخته است، اما با توجه به مقدمه ایشان بر کتاب [[فقهی]] خود، [[کتاب المقنع]]، می‌توان گفت که وی بر آن است که [[عصمت امامان]]، امری اکتسابی نیست، بلکه موهبتی الهی است: «[[شهادت]] می‌دهم که [[امامان]]، [[رشد]] یافته، [[هدایت]] شده و معصوم‌اند.... خداوند آنها را از [[لغزش‌ها]] معصوم، و از [[پلیدی]] [[پاک]] کرده و [[رجس]] را از آنها برده است» {{عربی|اشهد ان الائمة الراشدين المهديين المعصومين... عصمهم من الزلل و طهرهم من الدنس و اذهب عنهم الرجس}}؛ ([[محمد بن علی بن حسین]] ([[شیخ صدوق]])، [[المقنع]]، ص۴) دوم: اختیاری بودن عصمت: در هیچ یک از کتب مرحوم صدوق در این باره سخنی نیافتیم؛ اما وی در آثار خود روایاتی را نقل می‌کند که با توجه به مبانی و روش [[روایی]] او، می‌توانند ما را به [[درک]] نظریه‌اش [[راهنمایی]] کنند. روایاتی که [[مرحوم صدوق]] از [[امامان]] [[پاک]]{{عم}} نقل کرده است، بیانگر این حقیقت‌اند که [[معصوم]] با [[اختیار]] خود [[گناه]] نمی‌کند؛ یعنی تا زمانی که معصوم با اختیار خود از [[لطف]] و [[موهبت الهی]] استفاده نکند، نمی‌تواند خود را از گناه برهاند. از این رو، باید گفت که گناه نکردن معصوم، امری جبری و غیراختیاری به شمار نمی‌رود، بلکه از آنجا که استفاده کردن از [[موهبت]] [[عصمت]]، منوط به [[انتخاب]] و اختیار معصوم است، او علی‌رغم داشتن [[قدرت]] [[ارتکاب گناه]]، با اختیار خود و استفاده از عصمت [[خدادادی]]، از آن می‌پرهیزد{{متن حدیث|عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{ع}} قَالَ: الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَيْسَتِ الْعِصْمَةُ فِي ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَيُعْرَفَ بِهَا وَ لِذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا مَعْنَى الْمَعْصُومِ فَقَالَ هُوَ الْمُعْتَصِمُ بِحَبْلِ اللَّهِ وَ حَبْلُ اللَّهِ هُوَ الْقُرْآنُ لَا يَفْتَرِقَانِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ الْإِمَامُ يَهْدِي إِلَى الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ يَهْدِي إِلَى الْإِمَامِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ}}}}؛ ([[محمد بن علی بن حسین]] ([[شیخ صدوق]])، [[معانی الاخبار]]، ص۱۳۲).</ref>.<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص۱۱۱؛ [[محمد حسین فاریاب|حسین فاریاب، محمد]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۲۳۵.</ref>  
در اینکه عصمت با اکتساب حاصل می‌شود، یا با موهبت [[الهی]]، اختلافی میان متکلمان اسلامی دیده نمی‌شود و به جرأت می‌توان گفت که تمام [[متکلمان]] در این خصوص قائل به [[موهوبی بودن عصمت]] هستند<ref>به عنوان نمونه مرحوم [[شیخ مفید]]، می‌فرماید: “عصمت، تفضلی است از جانب [[خدا]] برای کسی که می‌داند آن شخص [[معصوم]] به عصمت خود [[تمسک]] می‌کند”. شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد بثواب الانتقاد، ص۱۰۶؛ رسائل [[المرتضی]]، ج۳، ص۳۲۶. از نظر [[مرحوم صدوق]] نیز، عصمت [[معصومان]] دو ویژگی عمده دارد: نخست: موهبتی بودن عصمت: مرحوم صدوق به طور مستقیم به این بحث نپرداخته است، اما با توجه به مقدمه ایشان بر کتاب [[فقهی]] خود، [[کتاب المقنع]]، می‌توان گفت که وی بر آن است که [[عصمت امامان]]، امری اکتسابی نیست، بلکه موهبتی الهی است: «[[شهادت]] می‌دهم که [[امامان]]، [[رشد]] یافته، [[هدایت]] شده و معصوم‌اند.... خداوند آنها را از [[لغزش‌ها]] معصوم، و از [[پلیدی]] [[پاک]] کرده و [[رجس]] را از آنها برده است» {{عربی|اشهد ان الائمة الراشدين المهديين المعصومين... عصمهم من الزلل و طهرهم من الدنس و اذهب عنهم الرجس}}؛ ([[محمد بن علی بن حسین]] ([[شیخ صدوق]])، [[المقنع]]، ص۴) دوم: اختیاری بودن عصمت: در هیچ یک از کتب مرحوم صدوق در این باره سخنی نیافتیم؛ اما وی در آثار خود روایاتی را نقل می‌کند که با توجه به مبانی و روش [[روایی]] او، می‌توانند ما را به [[درک]] نظریه‌اش [[راهنمایی]] کنند. روایاتی که [[مرحوم صدوق]] از [[امامان]] [[پاک]]{{عم}} نقل کرده است، بیانگر این حقیقت‌اند که [[معصوم]] با [[اختیار]] خود [[گناه]] نمی‌کند؛ یعنی تا زمانی که معصوم با اختیار خود از [[لطف]] و [[موهبت الهی]] استفاده نکند، نمی‌تواند خود را از گناه برهاند. از این رو، باید گفت که گناه نکردن معصوم، امری جبری و غیراختیاری به شمار نمی‌رود، بلکه از آنجا که استفاده کردن از [[موهبت]] [[عصمت]]، منوط به [[انتخاب]] و اختیار معصوم است، او علی‌رغم داشتن [[قدرت]] [[ارتکاب گناه]]، با اختیار خود و استفاده از عصمت [[خدادادی]]، از آن می‌پرهیزد{{متن حدیث|عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{ع}} قَالَ: الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَيْسَتِ الْعِصْمَةُ فِي ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَيُعْرَفَ بِهَا وَ لِذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا مَعْنَى الْمَعْصُومِ فَقَالَ هُوَ الْمُعْتَصِمُ بِحَبْلِ اللَّهِ وَ حَبْلُ اللَّهِ هُوَ الْقُرْآنُ لَا يَفْتَرِقَانِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ الْإِمَامُ يَهْدِي إِلَى الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ يَهْدِي إِلَى الْإِمَامِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ}}}}؛ ([[محمد بن علی بن حسین]] ([[شیخ صدوق]])، [[معانی الاخبار]]، ص۱۳۲).</ref>.<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص۱۱۱؛ [[محمد حسین فاریاب|حسین فاریاب، محمد]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۲۳۵.</ref>  


=== عصمت استحقاقی و عصمت تفضلی ===
=== عصمت استحقاقی و عصمت تفضلی ===
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش