پرش به محتوا

سبب نزول در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = سبب نزول | عنوان مدخل = سبب نزول | مداخل مرتبط = سبب نزول در قرآن | پرسش مرتبط = }} ==اهمیت اسباب نزول== اینکه آگاهی از اسباب نزول تا چه اندازه می‌تواند در فهم و تفسیر قرآن یا فهم بهتر و کامل‌تر آیات نقش داشته...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۰: خط ۲۰:


مجموع [[روایات]] [[اسباب نزول]] به حدود ۹۰۰ [[روایت]] می‌رسد که در ذیل حدود ۶۰۰ [[آیه]] نقل شده است و بیش از نصف آن از [[صحابه]] است که از میان آنها بیش از ۳۰۰ روایت از [[ابن‌عباس]] نقل‌شده و پس از وی بیشترین روایات به [[جابر بن عبدالله]]، [[انس بن مالک]]، [[عایشه]]، [[عبدالله بن مسعود]]، [[عبدالله بن عمر]] و [[ابوهریره]] تعلق دارد.<ref>درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن، ص‌۱۴۸.</ref>. مفسرانی چون [[سیوطی]] از یک سو ساحت صحابه را از [[اجتهاد]] در بیان [[سبب نزول]] [[منزه]] دانستند و هر آن‌چه را که از [[صحابیان]] نقل شده صحیح پنداشتند، و از دیگر سو از کنار روایات صحابیان و [[تابعان]] بدون نقد دلالی و توجه به سازگاری یا [[ناسازگاری]] متن این روایات با [[آیات]]، و حتی بدون نقد جدی سندی، گذشته و غالب این روایات را پذیرفتند. این امر گاه سبب اظهار نظرهای نادرست در این موضوع شده است. تا آنجا که مثلاً آیه‌ ۸۵ [[اسراء]] {{متن قرآن|وَيَسْـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلرُّوحِ قُلِ ٱلرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّى وَمَآ أُوتِيتُم مِّنَ ٱلْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًۭا}}<ref>«از تو درباره روح می‌پرسند بگو روح از امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی نداده‌اند» سوره اسراء، آیه ۸۵.</ref> را که در سوره‌ای مکی است، به‌دلیل وجود روایتی از [[ابن‌مسعود]]، [[مدنی]] دانستند، و روایت صحیحی را که [[ترمذی]] به نقل از ابن‌عباس آورده مبنی بر اینکه این آیه در [[مکه]] و در پاسخ به مشرکان آنجا نازل شده است را نادیده گرفتند؛ به‌این دلیل که ابن‌مسعود [[شاهد]] [[نزول وحی]] بوده‌است<ref>الاتقان، ج‌۱، ص‌۷۰.</ref>. در‌حالی‌که این دو [[روایت]] صحیح به‌گونه‌ای دیگر قابل جمع بود.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[اسباب نزول - طیب حسینی ۱ (مقاله)|مقاله «اسباب نزول»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۲، ص ۶۴۶.</ref>.
مجموع [[روایات]] [[اسباب نزول]] به حدود ۹۰۰ [[روایت]] می‌رسد که در ذیل حدود ۶۰۰ [[آیه]] نقل شده است و بیش از نصف آن از [[صحابه]] است که از میان آنها بیش از ۳۰۰ روایت از [[ابن‌عباس]] نقل‌شده و پس از وی بیشترین روایات به [[جابر بن عبدالله]]، [[انس بن مالک]]، [[عایشه]]، [[عبدالله بن مسعود]]، [[عبدالله بن عمر]] و [[ابوهریره]] تعلق دارد.<ref>درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن، ص‌۱۴۸.</ref>. مفسرانی چون [[سیوطی]] از یک سو ساحت صحابه را از [[اجتهاد]] در بیان [[سبب نزول]] [[منزه]] دانستند و هر آن‌چه را که از [[صحابیان]] نقل شده صحیح پنداشتند، و از دیگر سو از کنار روایات صحابیان و [[تابعان]] بدون نقد دلالی و توجه به سازگاری یا [[ناسازگاری]] متن این روایات با [[آیات]]، و حتی بدون نقد جدی سندی، گذشته و غالب این روایات را پذیرفتند. این امر گاه سبب اظهار نظرهای نادرست در این موضوع شده است. تا آنجا که مثلاً آیه‌ ۸۵ [[اسراء]] {{متن قرآن|وَيَسْـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلرُّوحِ قُلِ ٱلرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّى وَمَآ أُوتِيتُم مِّنَ ٱلْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًۭا}}<ref>«از تو درباره روح می‌پرسند بگو روح از امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی نداده‌اند» سوره اسراء، آیه ۸۵.</ref> را که در سوره‌ای مکی است، به‌دلیل وجود روایتی از [[ابن‌مسعود]]، [[مدنی]] دانستند، و روایت صحیحی را که [[ترمذی]] به نقل از ابن‌عباس آورده مبنی بر اینکه این آیه در [[مکه]] و در پاسخ به مشرکان آنجا نازل شده است را نادیده گرفتند؛ به‌این دلیل که ابن‌مسعود [[شاهد]] [[نزول وحی]] بوده‌است<ref>الاتقان، ج‌۱، ص‌۷۰.</ref>. در‌حالی‌که این دو [[روایت]] صحیح به‌گونه‌ای دیگر قابل جمع بود.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[اسباب نزول - طیب حسینی ۱ (مقاله)|مقاله «اسباب نزول»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۲، ص ۶۴۶.</ref>.
==فواید [[اسباب نزول]]==
تردید یا [[انکار]] نقش اسباب نزول در [[فهم]] و [[تفسیر]] صحیح [[آیات]] از سوی برخی سبب شده تا [[مفسران]] فوایدی را برای اسباب نزول برشمارند. آن‌چه پیش‌تر از [[شاطبی]] درباره اهمیت اسباب نزول نقل شد مشتمل بر اصلی‌ترین و مهم‌ترین فواید اسباب نزول است که در [[کلام]] دیگر [[دانش]] مندان نیز بر آن تأکید و نمونه‌های فراوانی برای آن ذکر شده است. هم [[زمان]] با شاطبی (م ۷۹۰‌ق) زرکشی<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج‌۱، ص‌۱۱۷.</ref>. فواید اسباب نزول را با تفصیل بیشتر مورد توجه قرار داد و ۶‌فایده برای آن به این شرح بر شمرد:
# [[شناخت]] [[حکمت]] و [[فلسفه]] [[تشریع احکام]]؛
#دفع توهم [[حصر]]؛
#تخصیص [[حکم]] به مورد [[سبب نزول]] نزد کسانی‌که [[احکام]] موجود در آیات را به همان مورد سبب تخصیص می‌دهند؛
#جایز نبودن تخصیص مورد سبب نزول؛
#کمک به فهم صحیح [[آیه]]؛
#رفع اشکال و جلوگیری از برداشت‌های ناصواب از آیه.
از این ۶ فایده جز دو فایده اخیر بقیه چندان قابل [[دفاع]] نبوده و مخدوش شده است. برای فایده یکم تنها یک نمونه ذیل آیه‌ ۴۳ [[نساء]] بیان شده که آن هم خود آیه مشتمل بر بیان حکمت و فلسفه [[تشریع حکم]] است. {{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَقْرَبُوا۟ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنتُمْ سُكَـٰرَىٰ حَتَّىٰ تَعْلَمُوا۟ مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِى سَبِيلٍ حَتَّىٰ تَغْتَسِلُوا۟ وَإِن كُنتُم مَّرْضَىٰٓ أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوْ جَآءَ أَحَدٌۭ مِّنكُم مِّنَ ٱلْغَآئِطِ أَوْ لَـٰمَسْتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَلَمْ تَجِدُوا۟ مَآءًۭ فَتَيَمَّمُوا۟ صَعِيدًۭا طَيِّبًۭا فَٱمْسَحُوا۟ بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا}}<ref>«ای مؤمنان! در حال مستی به نماز رو نیاورید تا هنگامی که دریابید چه می‌گویید و نیز در حال جنابت (به نماز و محل نماز رو نیاورید) مگر رهگذر باشید تا آنکه غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا یکی از شما از جای قضای حاجت باز آمد یا با زنان آمیزش کردید و آب نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید و بخشی از رخساره‌ها و دست‌هایتان را با آن مسح کنید که خداوند، در گذرنده‌ای آمرزنده است» سوره نساء، آیه ۴۳.</ref>.<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۱۷؛ مناهل‌العرفان، ج‌۱، ص‌۸۳‌.</ref>. برای فایده دوم نیز تنها یک نمونه ذیل آیه‌ ۱۴۵ انعام بیان شده است که افزون بر عدم استناد به هیچ [[روایت]] [[شأن]] نزولی مصداقی از دو فایده اخیر به‌شمار می‌آید که [[سبب نزول]] به [[فهم]] صحیح [[آیه]] کمک می‌کند<ref>روش‌شناسی تفسیر، ص‌۱۴۸.</ref>. فایده سوم نیز ـ با این ملاحظه که دیدگاه مورد اشاره را [[مفسران]] و [[فقها]] نپذیرفته‌اند ـ ثمره عملی ندارد. در مورد فایده چهارم نیز باید گفت که ارائه تصویری روشن از این فایده دشوار است و مشخص نیست که غرض از ذکر تنها نمونه‌ای که برای آن بیان شده چیست<ref>پژوهش‌های قرآنی، ش ۱، ص‌۲۰؛ روش‌شناسی تفسیر، ص‌۱۴۷‌ـ‌۱۴۸.</ref>. اما مفسران برای دو فایده اخیر نمونه‌های متعددی را نشان داده‌اند که بدون توجه به‌سبب [[نزول]] فهم درست آیه یا اصلا فهم آیه ممکن نبوده است؛ مثلاً [[عروة بن زبیر]] در فهم آیه‌۱۵۸ بقره «اِنَّ الصَّفا والمَروةَ مِن شَعائِرِ اللّهِ فَمَن حَجَّ البَیتَ اَوِ اعتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیهِ اَن یَطَّوَّفَ بِهِما» دچار [[خطا]] شد و [[گمان]] کرد که در [[اعمال]] [[حج]]، سعی میان [[صفا و مروه]] نه‌تنها [[واجب]] نیست، بلکه [[مباح]] است؛ زیرا این آیه می‌گوید: عیبی ندارد که حج‌گزار میان آن دو [[طواف]] کند؛ اما [[عایشه]] با استناد به‌سبب [[نزول آیه]]، فهم درست آیه را به او ارائه داد<ref>مناهل‌العرفان، ج‌۱، ص‌۸۳‌ـ‌۸۴‌.</ref>. براساس [[روایات]]، این آیه هنگامی نازل شد که گروهی از [[مسلمانان]] در عمرة‌القضاء پنداشتند سعی میان صفا و مروه جایز نیست و نمودی از [[شرک]] است؛ زیرا [[مشرکان]] بر [[کوه صفا]] بتی به نام «[[اساف]]» و بر [[کوه]] [[مروه]] بتی به نام «[[نائله]]» نهاده بودند و میان آن دو [[بت]] سعی می‌کردند؛ از این‌رو برخی مسلمانان از سعی میان آن دو خودداری کردند؛ اما این [[آیه]] نازل شد و هر گونه اشکال و گناهی را در سعی میان [[صفا و مروه]] [[نفی]] کرد<ref>صحیح‌البخاری، ج‌۶‌، ص‌۶۰‌؛ جامع‌البیان، مج‌۲، ج‌۲، ص۶۳‌.</ref>؛ هم‌چنین [[شاطبی]] در کتاب خود، الموافقات [[روایت]] می‌کند که چون [[عمر]] خواست قدامة‌بن‌مظعون [[کارگزار]] خود در [[بحرین]] را به [[جرم]] [[نوشیدن شراب]] تازیانه زند، وی با استناد به آیه‌ ۹۳ [[مائده]] {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَى ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّـٰلِحَـٰتِ جُنَاحٌۭ فِيمَا طَعِمُوٓا۟ إِذَا مَا ٱتَّقَوا۟ وَّءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّـٰلِحَـٰتِ ثُمَّ ٱتَّقَوا۟ وَّءَامَنُوا۟ ثُمَّ ٱتَّقَوا۟ وَّأَحْسَنُوا۟ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلْمُحْسِنِينَ}}<ref>«آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند در آنچه خورده‌اند تا هنگامی که پرهیزگاری ورزند و ایمان آورند و کارهای شایسته کنند سپس پرهیزگاری ورزند و ایمان آورند آنگاه پرهیزگار باشند و نیکی ورزند گناهی بر آنان نیست و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۹۳.</ref> گفت: اگر من خمر نوشیده باشم نمی‌توانی بر من حد جاری کنی؛ زیرا من در [[جنگ بدر]] شرکت کردم و [[خداوند]] در مورد مؤمنانی که [[عمل صالح]] انجام دهند گناهی نمی‌بیند که خمر بنوشند؛ اما [[ابن‌عباس]] در آن مجلس با توجه به‌سبب [[نزول]]، معنای درست آیه را به وی نمایاند<ref>الموافقات، ج‌۳، ص‌۲۰۳.</ref>. گروهی از [[اهل شام]] نیز همین [[خطا]] را مرتکب شده، با استناد به آیه گذشته [[نوشیدن]] [[خمر]] را [[حلال]] شمردند؛ اما عمر با اشاره و [[مشورت]] [[صحابه]] آنان را در [[فهم]] نادرست آیه [[تکذیب]] کرد. درباره [[سبب نزول]] این آیه روایت شده که چون شراب و قمار [[حرام]] شد، صحابه به [[رسول خدا]]{{صل}} گفتند: حالِ [[برادران]] ما که در گذشته خمر نوشیدند و از [[مال]] به‌دست آمده از راه قمار خوردند و اکنون از [[دنیا]] رفته‌اند چگونه خواهد بود؟ این آیه در پاسخ آنها نازل شد و بیان داشت: کسانی‌که پیش از [[تحریم]] خمر و قمار از آن خورده‌اند در‌صورتی که [[مؤمن]] بوده و عمل صالح انجام داده باشند باکی نیست<ref>مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۳۷۲.</ref>. آیه‌ ۱۰۴ بقره نیز از آیاتی است که بدون [[آگاهی]] از [[سبب نزول]]، [[فهم]] آن ممکن نیست: {{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَقُولُوا۟ رَٰعِنَا وَقُولُوا۟ ٱنظُرْنَا وَٱسْمَعُوا۟ وَلِلْكَـٰفِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌۭ}}<ref>«ای مؤمنان! (به پیامبر) نگویید با ما مدارا کن، بگویید: در کار ما بنگر، و سخن نیوش باشید و کافران عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۰۴.</ref> در این [[آیه]] از [[مؤمنان]] خواسته شده که به‌جای واژه «راعنا»، «انظرنا» بگویند؛ در‌حالی‌که این دو واژه معنایی نزدیک به هم دارد و مشخص نیست چرا نباید راعنا بگویند؛ اما سبب نزول، این ابهام را از آیه می‌زداید<ref>پژوهش‌های قرآنی، ش ۱، ص‌۴۷‌ـ‌۴۸.</ref>. [[سیوطی]] از فایده دیگری با عنوان [[تفسیر]] نام‌های مبهم و [[شناخت]] کسانی‌که آیه یا آیاتی از [[قرآن]] درباره آنها نازل شده یاد‌کرده است<ref>الاتقان، ج‌۱، ص‌۶۳‌.</ref>. آشنایی با صحابیانی که آیاتی از قرآن درباره آنان نازل شده و می‌تواند ملاک داوری‌های بعدی درباره آنها و نیز ملاک [[گرایش]] به آنها، [[تبعیت]] از آنها و رد یا قبول سخن آنها قرار گیرد، تنها از ره‌گذر [[روایات]] [[اسباب نزول]] میسر است؛ مثلاً وقتی روایتی بیان کند که آیه‌ ۶ [[حجرات]] {{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِن جَآءَكُمْ فَاسِقٌۢ بِنَبَإٍۢ فَتَبَيَّنُوٓا۟ أَن تُصِيبُوا۟ قَوْمًۢا بِجَهَـٰلَةٍۢ فَتُصْبِحُوا۟ عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَـٰدِمِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید مبادا نادانسته به گروهی زیان رسانید، آنگاه از آنچه کرده‌اید پشیمان گردید» سوره حجرات، آیه ۶.</ref>. درباره [[ولید بن عقبة بن ابی‌معیط]] نازل شده است<ref>اسباب النزول، واحدی، ص‌۲۱۹.</ref>، افزون بر اینکه [[قاعده عدالت]] همه [[صحابیان]] مخدوش می‌شود، ولید نیز فردی [[فاسق]] معرفی می‌شود که درباره پذیرش دیگر روایات احتمالی او نیز باید [[احتیاط]] کرد و هرگز در شمار صحابیانی قرار نمی‌گیرد که به [[پیروی]] از آنها [[تشویق]] و سفارش شده است<ref>{{متن قرآن|وَٱلسَّـٰبِقُونَ ٱلْأَوَّلُونَ مِنَ ٱلْمُهَـٰجِرِينَ وَٱلْأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحْسَـٰنٍۢ رَّضِىَ ٱللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا۟ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّـٰتٍۢ تَجْرِى تَحْتَهَا ٱلْأَنْهَـٰرُ خَـٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدًۭا ذَٰلِكَ ٱلْفَوْزُ ٱلْعَظِيمُ}} «و خداوند از نخستین پیش‌آهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کرده‌اند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستان‌هایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.</ref>؛ هم‌چنین این [[روایات]] [[اسباب نزول]] است که [[اهل‌بیت پیامبر]] در آیه‌ ۳۳ [[احزاب]] را به ما می‌شناساند که [[خداوند]] [[اراده]] کرده است هر نوع [[پلیدی]] را از آنان بزداید: {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِى بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ ٱلْجَـٰهِلِيَّةِ ٱلْأُولَىٰ وَأَقِمْنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعْنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجْسَ أَهْلَ ٱلْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًۭا}}<ref>«و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. در این [[آیه]] [[اهل بیت پیامبر]] ـ که روایات فراوانی آنان را [[امام علی]]{{ع}}، [[فاطمه]] و دو فرزندشان [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{ع}} می‌داند<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۲، ص‌۹؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۳، ص‌۴۹۲؛ الدرالمنثور، ج‌۶‌، ص‌۶۰۳‌.</ref> ـ برخوردار از مرتبه‌ای غیرقابل مقایسه با دیگر [[صحابیان]] معرفی شده‌اند.
[[زرقانی]] یکی دیگر از فواید آشنایی با اسباب نزول را آسان شدن [[حفظ]] و هموار شدن [[فهم آیات]] و در نتیجه تثبیت [[آیات قرآنی]] در [[ذهن]] خواننده و فرا گیرنده [[آیات قرآن]] می‌داند؛ زیرا آشنایی با آنها سبب می‌شود که [[احکام]] و [[معارف قرآن]] با حوادث، اشخاص، زمان‌ها و مکان‌ها گره خورد و برای نقش بستن [[آیات]] در ذهن انگیزه ایجاد کند؛ سپس براساس قاعده تداعی معانی این داستان‌های [[نزول]] سبب یادآوری سریع و آسان آیات می‌شود<ref>مناهل العرفان، ج‌۱، ص‌۸۶‌.</ref>؛ هم‌چنان‌که [[معلمان]] [[قرآن]] نیز با بهره‌گیری از روایات اسباب نزول بهتر و راحت‌تر می‌توانند [[معارف]] آیات را به متعلمان منتقل کنند.<ref>دراسات فی علوم القرآن، ص‌۱۶۴‌ـ‌۱۶۵.</ref>. این فایده می‌تواند توجیهی باشد برای مفسرانی که بدون هرگونه [[سخت‌گیری]] و با [[تسامح]] به نقل گسترده [[روایات]] [[اسباب نزول]] در [[تفاسیر]] خود پرداخته‌اند.
برخی معاصران برای اسباب نزول تا ۱۹ فایده برشمرده‌اند که به جز موارد یاد‌شده، این فواید را ذکر کرده‌اند: کمک به اتصالِ بخشی از [[کلام خدا]] به بخش دیگر، تناسب [[آیه]] با [[سیاق]]، [[ادراک]] ویژگی‌های بلاغی [[آیات]]، [[شناخت]] وجود یا عدم [[نسخ]]، آسانی [[تفسیر مأثور]] با [[علم]] به‌سبب [[نزول]]، [[محافظت]] از ذکر حوادث [[تاریخی]] و [[زندگی]] [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}}، معرفی الگوهایی که بتوان آن را [[اسوه]] قرار داد، شناخت بیشتر [[آیه قرآن]] یا [[حدیث پیامبر]]، [[هم‌زیستی]] با آیات، نشان دادن [[نزول تدریجی]] آیات، کمک به [[برانگیختن]] توجه [[دانش‌پژوهان]]، و نیز تأکیدی بر [[دروغ]] بودن [[کذب]] ادعای کسانی‌که [[قرآن]] را [[افسانه]] پیشینیان می‌پندارند.<ref>علم اسباب‌النزول، ص‌۷۱‌ـ‌۹۹.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[اسباب نزول - طیب حسینی ۱ (مقاله)|مقاله «اسباب نزول»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۲، ص ۶۴۸.</ref>.
==عام بودن لفظ و خاص بودن سبب==
در بیشتر موارد اسباب نزول واقعه‌ای خاص رخ داده و با فرد یا افرادی محدود پیوند دارد؛ اما الفاظ آیاتی که درباره آن نازل شده عام و کلی است. در این‌گونه موارد [[دانشمندان]] [[اصول فقه]] این [[پرسش]] را مطرح کرده‌اند که آیا سبب خاص، دلالت عام الفاظ را به مورد خود محدود می‌کند، یا آنکه [[فقیه]] در [[استنباط]] [[حکم]] بدون توجه به‌سبب نزول باید به عموم لفظ توجه، و [[حکم کلی]] از آیه استنباط کند و حکم آیه را، هم در مورد [[سبب نزول]] و هم در مورد هر واقعه مشابه دیگری که در [[آینده]] رخ خواهد داد سرایت‌دهد؟ شاید هیچ یک از [[مفسران]]، [[فقیهان]] و دیگر [[دانشمندان اسلامی]] تردید نکرده باشند که [[احکام]] [[قرآن کریم]] به مورد سبب نزول خود محدود نمی‌شود و در همه موارد مشابه‌سبب نزول که صیغه عام آیه آنها را در بر می‌گیرد نیز جاری می‌شود؛ ازاین‌رو [[امامان معصوم]]{{ع}}، [[صحابه]] و دیگر مفسران و فقیهان در موضوعات گوناگون برای بیان حکم آنها به عموم آیات [[استدلال]] کرده‌اند؛ با اینکه آن آیات درباره قضایا و اسباب خاصی نازل شده است.
[[سیوطی]] از [[اختلاف]] [[عالمان]] اصول یاد‌کرده است و اینکه برخی از [[دانشمندان]] [[اصول فقه]] [[حکم]] [[آیات]] را به مورد [[سبب نزول]] آنها منحصر می‌دانند<ref>الاتقان، ج‌۱، ص‌۶۳‌.</ref>؛ بنابراین، از نظر این دانشمندان حکم آیات «ظهار» به اوس‌بن‌صامت اختصاص دارد که آیات درباره وی نازل شده است و حکم [[آیه]] «[[لعان]]» نیز ویژه هلال بن [[امیه]]<ref>صحیح البخاری، ج‌۶‌، ص‌۵.</ref> یا [[عویمر]]<ref>صحیح البخاری، ج‌۶‌، ص‌۳‌ـ‌۴.</ref> است و‌...‌؛ اما همین عده نیز به کمک [[قیاس]] یا [[حدیث پیامبر]]: {{متن حدیث|حُكْمِي علَى الواحِدِ حُكْمي علَى الجَماعةِ}} [[احکام]] مزبور به همه موارد مشابه سرایت می‌دهند<ref>مناهل العرفان، ج‌۱، ص‌۹۳.</ref>؛ بنابراین، از نظر نتیجه تفاوتی میان آن دو نظر نیست و گویا به همین جهت بوده که زرکشی بدون توجه به این اختلاف و نقل آن، معتبر بودن عموم لفظ را در احکام [[قرآنی]] مسلم گرفته و تنها به ذکر [[حکمت]] عام بودن الفاظ آیات ـ با وجود خاص بودن سبب آنها ـ اکتفا کرده است. او در فصلی مستقل گفته است: گاهی سبب، خاص اما صیغه، عام است تا دلالت کند که ملاک در حکم، عموم لفظ است، نه خصوص سبب<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج‌۱، ص‌۱۲۶.</ref>. [[زمخشری]] نیز در [[تفسیر]] [[سوره همزه]] با تأکید بر وجود این حکمت در آیات مشتمل بر [[وعید]]، حکمت دیگری برای عام بودن الفاظ آیات بیان داشته است. به نظر او آیات [[وحی]] با [[استخدام]] صیغه‌های عام شکل [[تعریض]] به خود گرفته و بدین صورت [[خداوند]] بدون تصریح به نام افراد مخاطب او را تحت تأثیر بیشتر و شدیدتری قرار داده، او را از کار ناروا باز‌می‌دارد.<ref>الکشاف، ج‌۴، ص‌۷۹۵؛ البرهان فی علوم القرآن، ج‌۱، ص‌۱۲۶.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[اسباب نزول - طیب حسینی ۱ (مقاله)|مقاله «اسباب نزول»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۲، ص ۶۵۰.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۳۵۲

ویرایش