هدایتگری امام حسین: تفاوت میان نسخهها
←زیباترین انتخاب
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
با وارد شدن آن [[بزرگوار]] به این مرحله، آهنگ سخنان و کلمات آن حضرت نیز متناسب با وضعیت جدید، رنگی دیگر میگیرد، و از این پس به طور وسیع به زمینهسازی و [[روشنگری]] و [[دعوت]] مردم به قیامی فراگیر بر ضد [[دستگاه حکومت]] یزیدی دست میزند و در همین راستا [[نامه]] ای به اشراف و رؤسای [[قبایل بصره]] مینویسد و آنان را به [[نصرت]] و کمک خود دعوت میکند<ref>بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، ج ۴۴، ص۳۳۷.</ref>. و نیز اقدامات و روشنگریهای دیگر، که تمامی آنها در این مقطع صورت میگیرد. او با اینکه میداند نهایت کارش به کجا خواهد انجامید و خود در سخنانی که از آن حضرت نقل شده است به وضوح این موضوع را یادآور شده است<ref>لهوف، ص۵۲ - ۶۰؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص۳۶۴ - ۳۶۷.</ref>. و میداند که این حرکتها، در جهت [[پیروزی]] ظاهری و نظامی نتیجه ای نخواهد بخشید، ولی در عین حال، شاید به دو جهت، به این روشنگریها و [[پیام]] رسانیها [[اقدام]] کرد؛ یکی استفاده از [[فرصت]] تازه برای بیدار کردن [[جامعه]] خفته [[اسلامی]] از [[خواب غفلت]] و [[جهل]] و توجه دادن آنان به تکلیفی بزرگ و ایجاد حرکت و [[شور]] و [[آگاهی]] به خطری عظیم که بنیاد [[دین]] را [[تهدید]] میکند. و دیگر اینکه تعقیب این [[هدف]] یعنی پاسخ مثبت دادن به [[دعوت مردم کوفه]] برای [[برپایی حکومت اسلامی]] و قطع ید [[بنی امیه]]، خواسته ای است که [[یاران]] زیادی میطلبد، عِدّه و عُدّه میخواهد، آن حضرت در این راه میباید با [[مراقبت]] و دقت تمام، به گونه ای عمل کند که گوئیا باید در این راه به پیروزی رسد و طوری قدم برندارد که او را به عدم [[تدبیر]] و [[درایت]] و بیبرنامگی متهم کنند و آیندگان بگویند که اگر چنین و چنان میکرد موفق میشد.<ref>[[سید مهدی موسوی کاشمری|موسوی کاشمری، سید مهدی]]، [[مروری بر عنصر هدایت و بیدارگری در رفتار سیاسی امام حسین (مقاله)|مروری بر عنصر هدایت و بیدارگری در رفتار سیاسی امام حسین]]، ص ؟؟؟.</ref>. | با وارد شدن آن [[بزرگوار]] به این مرحله، آهنگ سخنان و کلمات آن حضرت نیز متناسب با وضعیت جدید، رنگی دیگر میگیرد، و از این پس به طور وسیع به زمینهسازی و [[روشنگری]] و [[دعوت]] مردم به قیامی فراگیر بر ضد [[دستگاه حکومت]] یزیدی دست میزند و در همین راستا [[نامه]] ای به اشراف و رؤسای [[قبایل بصره]] مینویسد و آنان را به [[نصرت]] و کمک خود دعوت میکند<ref>بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، ج ۴۴، ص۳۳۷.</ref>. و نیز اقدامات و روشنگریهای دیگر، که تمامی آنها در این مقطع صورت میگیرد. او با اینکه میداند نهایت کارش به کجا خواهد انجامید و خود در سخنانی که از آن حضرت نقل شده است به وضوح این موضوع را یادآور شده است<ref>لهوف، ص۵۲ - ۶۰؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص۳۶۴ - ۳۶۷.</ref>. و میداند که این حرکتها، در جهت [[پیروزی]] ظاهری و نظامی نتیجه ای نخواهد بخشید، ولی در عین حال، شاید به دو جهت، به این روشنگریها و [[پیام]] رسانیها [[اقدام]] کرد؛ یکی استفاده از [[فرصت]] تازه برای بیدار کردن [[جامعه]] خفته [[اسلامی]] از [[خواب غفلت]] و [[جهل]] و توجه دادن آنان به تکلیفی بزرگ و ایجاد حرکت و [[شور]] و [[آگاهی]] به خطری عظیم که بنیاد [[دین]] را [[تهدید]] میکند. و دیگر اینکه تعقیب این [[هدف]] یعنی پاسخ مثبت دادن به [[دعوت مردم کوفه]] برای [[برپایی حکومت اسلامی]] و قطع ید [[بنی امیه]]، خواسته ای است که [[یاران]] زیادی میطلبد، عِدّه و عُدّه میخواهد، آن حضرت در این راه میباید با [[مراقبت]] و دقت تمام، به گونه ای عمل کند که گوئیا باید در این راه به پیروزی رسد و طوری قدم برندارد که او را به عدم [[تدبیر]] و [[درایت]] و بیبرنامگی متهم کنند و آیندگان بگویند که اگر چنین و چنان میکرد موفق میشد.<ref>[[سید مهدی موسوی کاشمری|موسوی کاشمری، سید مهدی]]، [[مروری بر عنصر هدایت و بیدارگری در رفتار سیاسی امام حسین (مقاله)|مروری بر عنصر هدایت و بیدارگری در رفتار سیاسی امام حسین]]، ص ؟؟؟.</ref>. | ||
=== | ===زیباترین [[انتخاب]]=== | ||
[[حرکت امام حسین]]{{ع}} را از [[مکه]] به سوی [[کوفه]]، [[روز]] [[هشتم ذی حجه]] سال شصتم | [[حرکت امام حسین]]{{ع}} را از [[مکه]] به سوی [[کوفه]]، [[روز]] [[هشتم ذی حجه]] سال شصتم هجری نوشتهاند. و این همان روزی است که از اقصی نقاط [[جهان اسلام]] [[حاجیان]] برای انجام [[مناسک حج]] در آن [[شهر]] مجتمعاند، ترک مکه در آن روز و رها کردن [[اعمال]] [[حج]]، آن هم از سوی شخصیتی ممتاز و [[الهی]] مانند [[حسین بن علی]]{{ع}}، بسیار پرمعنا و بیدارگر بود، و زیباترین انتخاب بود تا عملاً ناخشنودی خود را نسبت به وضعیت موجود اعلام کند و تمام عالم [[اسلام]] پیام [[حسینی]] را از طریق حاجیانی که چند روز دیگر به مناطق مختلف خود میروند، دریافت کنند، و قطعاً این سؤالی بوده است که در اذهان [[اکثریت]] آنان پدید میآمد که چه حادثه ای پیش آمده است که فرزندِ زاده [[کعبه]]، در حساسترین روزی که همگان به سوی [[خانه خدا]] میروند، آن را پشت سر گذاشته است، گو اینکه عده ای او را به بیتوجهی به [[مناسک حج]] متهم کنند و سخنی دیگر بگویند. توجیهی که آن حضرت برای این کار خود در پاسخ به برادرش [[محمد بن حنفیه]] که علت آن را از او جویا شده بود بیان کرده است این است، که میترسم یزید [[خون]] مرا در کنار کعبه بریزد و بدین وسیله [[حرمت]] [[خانه]] [[حق]] هتک شود. <ref>لهوف، ص۵۵؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص۳۶۴.</ref>. او به خوبی میدانست که یزید از او دست بردار نیست و در صدد است تا کسی یا افرادی را وادار سازد، تا در ازدحام جمعیت، به طور ناشناس آن حضرت را [[ترور]] کنند و سپس به [[اتهام]] [[قتل]] او، بیگناهی را گرفته و [[مجازات]] کند. و در این صورت هم حرمت خانه خدا شکسته و هم خون [[پاک]] آن حضرت پایمال شده و کوچکترین بهره ای برای [[دین]]، جز [[تحکیم]] موقعیت یزید از آن حاصل نمیشد. بیگمان این [[اخبار]] و سخنان در محیط آن [[روز]] [[مکه]] دهان به دهان میگشت و بین [[مسلمانان]] منتشر میشد<ref>[[سید مهدی موسوی کاشمری|موسوی کاشمری، سید مهدی]]، [[مروری بر عنصر هدایت و بیدارگری در رفتار سیاسی امام حسین (مقاله)|مروری بر عنصر هدایت و بیدارگری در رفتار سیاسی امام حسین]].</ref>. | ||
===[[شهادت]]=== | ===[[شهادت]]=== |