پرش به محتوا

آیه مباهله در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = آیه مباهله
| موضوع مرتبط = آیه مباهله
خط ۱۰: خط ۹:


== معناشناسی ==
== معناشناسی ==
[[مباهله]] در لغت به معنای ملاعنه، نفرین‎کردن شخص [[دروغگو]] و [[ظالم]]، [[ابتهال]] و [[تضرّع]] به درگاه [[خدا]] برای دفع بلا از خود یا نزول [[بلا]] بر ظالم است و این کار از گذشته بین [[عرب]] متداول بوده و می‎گفتند: {{عربی|لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِ مِنَّا}}<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج١١، ص٧٢.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۲۸.</ref> و در اصطلاح به عملی گفته می‌شود که دو یا چند نفر مخالف در مسئلۀ مهم [[دینی]] یک جا جمع شوند و با اصرار و [[تضرع]] به درگاه [[خداوند]] از او بخواهند [[باطل]] را [[رسوا]] و [[مجازات]] کند<ref>حسن بن عبدالله ابو‎هلال عسکری، معجم الفروق اللغویه، ص۲۰.</ref>، همان کاری که پیامبر اسلام{{صل}} در برابر [[مسیحیان]] نجران کرد و این کار بیانگر تلاش‎های فراوان [[رسول اکرم]]{{صل}} برای [[دعوت]] [[اهل کتاب]] به [[دین اسلام]] بوده است<ref>سورۀ آل عمران، آیات ۲۰ـ ۲۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۲۶۱.</ref>
[[مباهله]] در لغت به معنای ملاعنه، نفرین‎کردن شخص [[دروغگو]] و [[ظالم]]، [[ابتهال]] و [[تضرّع]] به درگاه [[خدا]] برای دفع بلا از خود یا نزول [[بلا]] بر ظالم است و این کار از گذشته بین [[عرب]] متداول بوده و می‎گفتند: {{عربی|لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِ مِنَّا}}<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج١١، ص٧٢.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۲۸.</ref> و در اصطلاح به عملی گفته می‌شود که دو یا چند نفر مخالف در مسئلۀ مهم [[دینی]] یک جا جمع شوند و با اصرار و [[تضرع]] به درگاه [[خداوند]] از او بخواهند [[باطل]] را [[رسوا]] و [[مجازات]] کند<ref>حسن بن عبدالله ابو‎هلال عسکری، معجم الفروق اللغویه، ص۲۰.</ref>، همان کاری که پیامبر اسلام{{صل}} در برابر [[مسیحیان]] نجران کرد و این کار بیانگر تلاش‎های فراوان [[رسول اکرم]]{{صل}} برای [[دعوت]] [[اهل کتاب]] به [[دین اسلام]] بوده است<ref>سورۀ آل عمران، آیات ۲۰ـ ۲۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۶۱.</ref>


== واقعه مباهله ==
== واقعه مباهله ==
{{اصلی|مباهله}}
{{اصلی|مباهله}}
گروهی از نصرانی‌های [[نجران]] برای [[گفتگو]] با [[پیامبر اکرم]]{{صل}} درباره [[نبوت]] او و [[اعتقادات]] خود درباره [[حضرت مسیح]] نزد ایشان آمدند. آنان، حضرت مسیح را به دلیل [[خلقت]] خارق‌العاده‌اش، [[فرزند خدا]] می‌پنداشتند. [[پیامبر]]{{صل}} با یادآوری خلقت [[خارق‌العاده]] [[حضرت آدم]]{{ع}} [[استدلال]] آنان را ابطال کرد<ref>{{متن قرآن|إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}} «داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بی‌درنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.</ref>، اما نصرانی‌ها [[تسلیم]] این [[منطق]] [[استوار]] پیامبر نشدند. [[خداوند]] به پیامبر [[وحی]] کرد که آنان را به [[مباهله]] فرا بخواند<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>.
گروهی از نصرانی‌های [[نجران]] برای گفتگو با [[پیامبر اکرم]]{{صل}} درباره [[نبوت]] او و [[اعتقادات]] خود درباره [[حضرت مسیح]] نزد ایشان آمدند. آنان، حضرت مسیح را به دلیل [[خلقت]] خارق‌العاده‌اش، [[فرزند خدا]] می‌پنداشتند. [[پیامبر]]{{صل}} با یادآوری خلقت [[خارق‌العاده]] [[حضرت آدم]]{{ع}} [[استدلال]] آنان را ابطال کرد<ref>{{متن قرآن|إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}} «داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بی‌درنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.</ref>، اما نصرانی‌ها [[تسلیم]] این [[منطق]] [[استوار]] پیامبر نشدند. [[خداوند]] به پیامبر [[وحی]] کرد که آنان را به [[مباهله]] فرا بخواند<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>.
قرار مباهله گذاشته شد و [[زمان]] [[موعود]] که فرا رسید، پیامبر{{صل}} با [[فاطمه زهرا]]، علی و [[حسنین]]{{ع}} برای مباهله از [[مدینه]] بیرون رفتند. بزرگ نصرانی‌ها با دیدن آنها از همراهان خود خواست که مباهله نکنند و گفت: من چهره‌هایی را می‌بینم که اگر از خداوند بخواهند [[کوه]] را از جای برکند، دعایشان [[مستجاب]] خواهد شد. آنان درخواست او را پذیرفتند، اما به جای پذیرش [[آیین اسلام]]، قرار داد صلحی با پیامبر [[امضا]] کردند و رفتند و به پرداخت [[جزیه]] [[رضایت]] دادند<ref>الکشاف، ج۱، ص۳۶۸؛ مجمع البیان، ج۱، ص۴۵۱؛ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۸۰؛ الإختصاص، ص۱۱۲-۱۱۵؛ مطالب السؤول، ص۴۸-۴۹؛ الدرالمنثور، ج۲، ص۲۱۸-۲۲۰ و دیگر کتاب‌های تفسیر و تاریخ.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص۲۷.</ref>
قرار مباهله گذاشته شد و [[زمان]] [[موعود]] که فرا رسید، پیامبر{{صل}} با [[فاطمه زهرا]]، علی و حسنین{{ع}} برای مباهله از [[مدینه]] بیرون رفتند. بزرگ نصرانی‌ها با دیدن آنها از همراهان خود خواست که مباهله نکنند و گفت: من چهره‌هایی را می‌بینم که اگر از خداوند بخواهند [[کوه]] را از جای برکند، دعایشان [[مستجاب]] خواهد شد. آنان درخواست او را پذیرفتند، اما به جای پذیرش [[آیین اسلام]]، قرار داد صلحی با پیامبر [[امضا]] کردند و رفتند و به پرداخت [[جزیه]] [[رضایت]] دادند<ref>الکشاف، ج۱، ص۳۶۸؛ مجمع البیان، ج۱، ص۴۵۱؛ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۸۰؛ الإختصاص، ص۱۱۲-۱۱۵؛ مطالب السؤول، ص۴۸-۴۹؛ الدرالمنثور، ج۲، ص۲۱۸-۲۲۰ و دیگر کتاب‌های تفسیر و تاریخ.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص۲۷.</ref>


اصل این واقعه [[قطعی]] و سندی بر [[حقانیّت]] اسلام است. افزون بر منابع پُرشمار [[شیعه]]، بیش از شصت منبع [[اهل سنت]] ماجرای مباهله را نقل کرده‌اند و همگی مطرح کرده‌اند که [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} همراه او بوده‌اند<ref>ر.ک: اهل البیت و آیة المباهلة، ص۲۷ـ ۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۵۰.</ref>
اصل این واقعه [[قطعی]] و سندی بر [[حقانیّت]] اسلام است. افزون بر منابع پُرشمار [[شیعه]]، بیش از شصت منبع [[اهل سنت]] ماجرای مباهله را نقل کرده‌اند و همگی مطرح کرده‌اند که [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} همراه او بوده‌اند<ref>ر.ک: اهل البیت و آیة المباهلة، ص۲۷ـ ۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۵۰.</ref>
خط ۵۳: خط ۵۲:


== استدلالی دیگر بر امامت امام علی{{ع}} ==
== استدلالی دیگر بر امامت امام علی{{ع}} ==
آیه مباهله، به [[اتفاق]] [[فریقین]]، در [[شأن]] [[خمسه طیبه]]{{عم}} نازل شده و منقبتی [[عظیم]] برای آنان است. براساس این [[آیه]]، با دو بیان می‌توان [[مقام]] [[وصایت]] [[حضرت علی]]{{ع}} را (مستقل از [[روایات]] وارده ذیل این آیه) تبیین نمود:  
آیه مباهله، به [[اتفاق]] [[فریقین]]، در [[شأن]] [[خمسه طیبه]]{{عم}} نازل شده و منقبتی [[عظیم]] برای آنان است. براساس این [[آیه]]، با دو بیان می‌توان مقام [[وصایت]] [[حضرت علی]]{{ع}} را (مستقل از [[روایات]] وارده ذیل این آیه) تبیین نمود:  


اول آنکه [[خداوند]] در این آیه از [[امیرالمؤمنین]] حضرت علی{{ع}} به عنوان نفس [[نبی]]{{صل}} یاد کرده؛ چنین شخصیتی، جدای از تصریح آن حضرت بر وصایت [[امیر مؤمنان]] حضرت علی{{ع}}، قطعاً [[اصلح]] و [[شایسته‌ترین]] فرد بعد از [[رسول اکرم]]{{صل}} برای [[جانشینی]] و [[زعامت]] [[امت]] است.
اول آنکه [[خداوند]] در این آیه از [[امیرالمؤمنین]] حضرت علی{{ع}} به عنوان نفس [[نبی]]{{صل}} یاد کرده؛ چنین شخصیتی، جدای از تصریح آن حضرت بر وصایت [[امیر مؤمنان]] حضرت علی{{ع}}، قطعاً [[اصلح]] و [[شایسته‌ترین]] فرد بعد از [[رسول اکرم]]{{صل}} برای [[جانشینی]] و [[زعامت]] [[امت]] است.
خط ۵۹: خط ۵۸:
دوم آنکه [[سیاق آیه]] به‌گونه‌ای است که همه [[پنج تن]]{{عم}} در مقابل [[کفر]] یکپارچه هستند و در نتیجه، آنچه [[پیامبر]]{{صل}} [[مردم]] را بدان [[دعوت]] می‌کرد، در این افراد به نحو اتمّ وجود داشت. به همین علت بود که علی‌رغم وجود سایر [[مسلمین]] و [[مؤمنین]] در میان [[امت اسلام]]، تنها خمسه طیبه{{عم}} در مباهله شرکت داده شدند.
دوم آنکه [[سیاق آیه]] به‌گونه‌ای است که همه [[پنج تن]]{{عم}} در مقابل [[کفر]] یکپارچه هستند و در نتیجه، آنچه [[پیامبر]]{{صل}} [[مردم]] را بدان [[دعوت]] می‌کرد، در این افراد به نحو اتمّ وجود داشت. به همین علت بود که علی‌رغم وجود سایر [[مسلمین]] و [[مؤمنین]] در میان [[امت اسلام]]، تنها خمسه طیبه{{عم}} در مباهله شرکت داده شدند.


بر این اساس، می‌توان گفت که [[مقام]] نفس [[نبی]]، بالاترین مرتبه را بعد از [[پیامبر]]{{صل}} در میان [[مسلمین]] واجد است و این [[شخصیت]] ارجمند، به [[اتفاق]] [[فریقین]]، [[حضرت امیرالمؤمنین]] علی{{ع}} است. بدیهی است که چنین شخصیتی، علاوه بر [[نصوص]] متعدد [[روایی]]، عقلاً [[معصوم]] به [[عصمت الهی]] و عالم به [[علوم]] ربانی است و بعد از نبی{{صل}} باید [[جانشین]] حضرتش در میان [[امت اسلام]] باشد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص۱۵.</ref>.
بر این اساس، می‌توان گفت که مقام نفس [[نبی]]، بالاترین مرتبه را بعد از [[پیامبر]]{{صل}} در میان [[مسلمین]] واجد است و این [[شخصیت]] ارجمند، به [[اتفاق]] [[فریقین]]، [[حضرت امیرالمؤمنین]] علی{{ع}} است. بدیهی است که چنین شخصیتی، علاوه بر [[نصوص]] متعدد [[روایی]]، عقلاً [[معصوم]] به [[عصمت الهی]] و عالم به [[علوم]] ربانی است و بعد از نبی{{صل}} باید [[جانشین]] حضرتش در میان [[امت اسلام]] باشد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص۱۵.</ref>.
   
   
=== بیان اول [[برهان]] ===
=== بیان اول [[برهان]] ===
خط ۶۸: خط ۶۷:
بنابر توضیحات بالا، استدلال برآمده از این [[آیه شریفه]] را می‌توان با دو بیان ارائه کرد؛ هرچند که نتیجه هر دو در [[اثبات وصایت]] [[مولی]]{{ع}} به یک کبرای کلی منتهی می‌شود.
بنابر توضیحات بالا، استدلال برآمده از این [[آیه شریفه]] را می‌توان با دو بیان ارائه کرد؛ هرچند که نتیجه هر دو در [[اثبات وصایت]] [[مولی]]{{ع}} به یک کبرای کلی منتهی می‌شود.


توضیح آنکه [[مقام امامت]] در [[فرهنگ قرآن]] مرتبه‌ای از [[کمال انسانی]] است که [[عبد]] در [[مراتب ایمان]] و [[یقین]] به مرتبه‌ای می‌رسد که [[خداوند]] از آنان به «[[عباد]] [[مخلَص]]» یاد می‌کند. در این [[مقام]] است که اوّلاً، خداوند [[ولایت]] آنان را خود بر عهده می‌گیرد؛ ثانیاً، ایشان صاحب [[علوم]] ربانی و [[آگاه]] به [[عوالم غیب]] می‌گردند و ثالثاً، [[معصوم]] به [[عصمت الهی]] می‌شوند و در نتیجه، [[حجت الهی]] برای [[هدایت]] دیگران به [[عالم غیب]] می‌گردند.
توضیح آنکه [[مقام امامت]] در [[فرهنگ قرآن]] مرتبه‌ای از [[کمال انسانی]] است که [[عبد]] در [[مراتب ایمان]] و [[یقین]] به مرتبه‌ای می‌رسد که [[خداوند]] از آنان به «[[عباد]] [[مخلَص]]» یاد می‌کند. در این مقام است که اوّلاً، خداوند [[ولایت]] آنان را خود بر عهده می‌گیرد؛ ثانیاً، ایشان صاحب [[علوم]] ربانی و [[آگاه]] به [[عوالم غیب]] می‌گردند و ثالثاً، [[معصوم]] به [[عصمت الهی]] می‌شوند و در نتیجه، [[حجت الهی]] برای [[هدایت]] دیگران به [[عالم غیب]] می‌گردند.


بنابراین، برای [[اثبات]] مقام امامت حاضرین در قضیه [[مباهله]] کافی است که بتوانیم [[علم]] و عصمت الهی آنان را از [[آیه شریفه]] استفاده نماییم. با دو بیان می‌توان این دو امر را از [[آیه]] استفاده نمود.
بنابراین، برای [[اثبات]] مقام امامت حاضرین در قضیه [[مباهله]] کافی است که بتوانیم [[علم]] و عصمت الهی آنان را از [[آیه شریفه]] استفاده نماییم. با دو بیان می‌توان این دو امر را از [[آیه]] استفاده نمود.
خط ۷۶: خط ۷۵:
مباهله در جایی به کار می‌رود که [[حجت]] و [[برهان]] راهگشا نیست و طرفین برای اثبات [[حقانیت]] خود به این روش متمسک می‌گردند. در این روش، هر یک از طرفین برای اثبات [[درستی]] و [[صدق]] گفتار خود در برابر طرف مقابل، خود و عزیزان خود را به میان می‌آورد. در واقع هرچند [[محاجه]] بین شخص [[رسول خدا]]{{صل}} و علمای [[نصارا]] واقع گردیده است، ولی تعمیم دادن [[دعوت]] به [[فرزندان]] و [[زنان]] برای این بوده که این [[احتجاج]] [[اطمینان]] بیشتری فراهم سازد؛ زیرا وقتی کسی [[زن]] و فرزند خود را هم در معرض [[نفرین]] قرار دهد، طرف مقابل می‌فهمد که او به [[صدق]] دعوی خود [[ایمان کامل]] دارد. اساساً همه [[انسان‌ها]] به گونه‌ای به [[زن]] و فرزند خود علاقه و تعلق [[عاطفی]] دارند که حاضرند برای [[حفظ]] و [[دفاع]] از آنان دست به کارهای خطرناک هم بزنند. به همین جهت در [[آیه شریفه]]، اول [[فرزندان]]، دوم [[زنان]] و سپس در مرحله سوم خویشتن را ذکر کرده است؛ زیرا [[محبت]] [[انسان]] نسبت به فرزندان شدیدتر و بادوام‌تر است. اینکه [[آیه]] به طور تفصیلی یک یک موارد را برشمرده، خود دلیل دیگری است بر اینکه پیشنهاد کننده سخت به [[حقانیت]] [[دعوت]] خود [[ایمان]] داشته، به گونه‌ای که با [[قاطعیت]] پیشنهاد می‌کند: «ای [[مسیحیان]]، بیایید همگی ما و همگی شما یکدیگر را [[نفرین]] کنیم؛ تا [[لعنت الهی]] بر [[دروغگویان]]، شامل همه ما و یا شما نازل شود و [[نسل]] [[دروغگو]] از روی [[زمین]] برچیده شود و [[اهل باطل]] به طورکلی ریشه‌کن شوند».
مباهله در جایی به کار می‌رود که [[حجت]] و [[برهان]] راهگشا نیست و طرفین برای اثبات [[حقانیت]] خود به این روش متمسک می‌گردند. در این روش، هر یک از طرفین برای اثبات [[درستی]] و [[صدق]] گفتار خود در برابر طرف مقابل، خود و عزیزان خود را به میان می‌آورد. در واقع هرچند [[محاجه]] بین شخص [[رسول خدا]]{{صل}} و علمای [[نصارا]] واقع گردیده است، ولی تعمیم دادن [[دعوت]] به [[فرزندان]] و [[زنان]] برای این بوده که این [[احتجاج]] [[اطمینان]] بیشتری فراهم سازد؛ زیرا وقتی کسی [[زن]] و فرزند خود را هم در معرض [[نفرین]] قرار دهد، طرف مقابل می‌فهمد که او به [[صدق]] دعوی خود [[ایمان کامل]] دارد. اساساً همه [[انسان‌ها]] به گونه‌ای به [[زن]] و فرزند خود علاقه و تعلق [[عاطفی]] دارند که حاضرند برای [[حفظ]] و [[دفاع]] از آنان دست به کارهای خطرناک هم بزنند. به همین جهت در [[آیه شریفه]]، اول [[فرزندان]]، دوم [[زنان]] و سپس در مرحله سوم خویشتن را ذکر کرده است؛ زیرا [[محبت]] [[انسان]] نسبت به فرزندان شدیدتر و بادوام‌تر است. اینکه [[آیه]] به طور تفصیلی یک یک موارد را برشمرده، خود دلیل دیگری است بر اینکه پیشنهاد کننده سخت به [[حقانیت]] [[دعوت]] خود [[ایمان]] داشته، به گونه‌ای که با [[قاطعیت]] پیشنهاد می‌کند: «ای [[مسیحیان]]، بیایید همگی ما و همگی شما یکدیگر را [[نفرین]] کنیم؛ تا [[لعنت الهی]] بر [[دروغگویان]]، شامل همه ما و یا شما نازل شود و [[نسل]] [[دروغگو]] از روی [[زمین]] برچیده شود و [[اهل باطل]] به طورکلی ریشه‌کن شوند».


در این واقعه [[تاریخی]] بسیار بزرگ و حساس، [[رسول خدا]]{{صل}} افراد خاصی را برای [[مباهله]] [[انتخاب]] نمودند. این انتخاب، خود حاوی [[پیام]] مهمی است؛ زیرا سایر [[مسلمانان]] و یا [[خویشاوندان]] دیگر [[رسول اکرم]]{{صل}}، مثل [[همسران]] و یا [[اقوام]] حضرت{{صل}}، مثل عباس عموی ایشان، به عنوان اعضای مورد نظر در مباهله برگزیده نشدند. این در حالی است که عناوین {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} و یا {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} بر افراد متعدد دیگری غیر از [[خمسه طیبه]]{{عم}} نیز صدق می‌کرد. [[گزینش]] و انتخاب چند نفر مشخص، بیانگر [[علوّ]] [[مقام]] آنان و [[وحدت]] مرتبه [[اخلاص]] و ایمانشان با رسول اکرم{{صل}} است. به گونه‌ای که [[کلام]] رسول خدا{{صل}} کلام آنها و [[دعا]] یا نفرین آن حضرت{{صل}}، دعا و نفرین آنان محسوب می‌شود. [[شاهد]] بر این مطلب، اولاً [[سیاق]] بسیار صمیمی آیه است؛ گویی [[خداوند]] به رسول اکرم{{صل}} امر می‌نماید که نزدیک‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین افراد [[خانواده]] خود را به صحنه مباهله بیاورند تا همگان بدانند که ایشان در دعوت خود صادق و مصمم هستند. رسول اکرم{{صل}} نیز مصادیقی صمیمی‌تر از آن چهار بزرگوار نداشتند تا همراه بیاورند؛ و الا [[امتثال امر الهی]] را می‌کردند. ثانیاً، از آنجاکه [[حب]] و [[بغض]] [[اولیای الهی]] مثل [[توده]] [[مردم]] نیست، بلکه [[محبت]] آنان [[مظهر]] [[حب الهی]] و [[دشمنی]] آنان مظهر بغض [[الهی]] است، این عمل [[رسول خدا]]{{صل}} بر همگان ثابت کرد که محبوب‌ترین [[انسان‌ها]] در نزد [[پروردگار]] چه کسانی هستند. ثالثاً، [[محبت الهی]] به انسان‌های مختلف، دائرمدار [[مقام قرب]] و [[اخلاص]] و [[عبودیت]] و [[تقوی]]، و در یک [[کلام]]، ظهور [[ولایت الهی]] در آنان است. چون رسول خدا{{صل}} از روی [[هوای نفس]] و [[احساسات]] کاری نمی‌کنند و محبوب‌ترین‌ها نزد ایشان، محبوب‌ترین‌ها نزد پروردگارند، بنابراین، [[انتخاب]] این پنج [[شخصیت]] خاص در امتثال امر الهی، بیانگر همه این [[مقامات]] برای آنان است؛ خصوصاً آنکه عبارت {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ}} در [[آیه شریفه]]، پس از ذکر [[زنان]] و [[فرزندان]] آمده است. با دقت در این چینش در می‌یابیم که این نشانه شدت شباهت [[خمسه طیبه]]{{عم}} با یکدیگر است؛ هرچند که در [[روایات]]، مصداق {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} ذکر شده است. گویی [[خداوند]] به [[پیامبر]]{{صل}} امر می‌نماید: آنانی را که مثل خودت [[دوست]] می‌داری و در شخصیت مثل خودت هستند را به میدان [[مباهله]] آور {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ}} و پیامبر{{صل}} در میان اهلشان، خواه زنان و یا مردان، کسی جز آنان را پیدا ننمودند تا در [[تشخص]] و اخلاص و تقوی، و در نتیجه [[عصمت]] و [[طهارت]]، مثل ایشان و به منزله نفس [[نبی]]{{صل}} باشند؛ لذا تنها آنها را به صحنه مباهله آوردند. در [[فرهنگ قرآن]]، «[[اهل]]» به کسانی اطلاق می‌شود که به لحاظ [[توحیدی]] شبیه‌ترین افراد به [[انبیاء]]{{عم}} باشند. چنان که پیامبر{{صل}} در مورد [[سلمان]] چنین تعبیری را به کار بردند<ref>{{متن حدیث|قَالَ عَلِیٌّ{{ع}}: قَالَ النَّبِيُّ{{صل}}: سَلْمَانُ‏ مِنَّا أَهْلَ‏ الْبَيْتِ‏}}.</ref>. متقابلاً خداوند در مورد [[فرزند نوح]]{{ع}} فرمود: {{متن قرآن|قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ}}<ref>«فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، بی‌گمان او کرداری ناشایسته است» سوره هود، آیه ۴۶.</ref>.
در این واقعه [[تاریخی]] بسیار بزرگ و حساس، [[رسول خدا]]{{صل}} افراد خاصی را برای [[مباهله]] [[انتخاب]] نمودند. این انتخاب، خود حاوی [[پیام]] مهمی است؛ زیرا سایر [[مسلمانان]] و یا [[خویشاوندان]] دیگر [[رسول اکرم]]{{صل}}، مثل [[همسران]] و یا [[اقوام]] حضرت{{صل}}، مثل عباس عموی ایشان، به عنوان اعضای مورد نظر در مباهله برگزیده نشدند. این در حالی است که عناوین {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} و یا {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} بر افراد متعدد دیگری غیر از [[خمسه طیبه]]{{عم}} نیز صدق می‌کرد. [[گزینش]] و انتخاب چند نفر مشخص، بیانگر [[علوّ]] مقام آنان و [[وحدت]] مرتبه [[اخلاص]] و ایمانشان با رسول اکرم{{صل}} است. به گونه‌ای که [[کلام]] رسول خدا{{صل}} کلام آنها و [[دعا]] یا نفرین آن حضرت{{صل}}، دعا و نفرین آنان محسوب می‌شود. [[شاهد]] بر این مطلب، اولاً [[سیاق]] بسیار صمیمی آیه است؛ گویی [[خداوند]] به رسول اکرم{{صل}} امر می‌نماید که نزدیک‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین افراد [[خانواده]] خود را به صحنه مباهله بیاورند تا همگان بدانند که ایشان در دعوت خود صادق و مصمم هستند. رسول اکرم{{صل}} نیز مصادیقی صمیمی‌تر از آن چهار بزرگوار نداشتند تا همراه بیاورند؛ و الا [[امتثال امر الهی]] را می‌کردند. ثانیاً، از آنجاکه [[حب]] و [[بغض]] [[اولیای الهی]] مثل [[توده]] [[مردم]] نیست، بلکه [[محبت]] آنان [[مظهر]] [[حب الهی]] و [[دشمنی]] آنان مظهر بغض [[الهی]] است، این عمل [[رسول خدا]]{{صل}} بر همگان ثابت کرد که محبوب‌ترین [[انسان‌ها]] در نزد [[پروردگار]] چه کسانی هستند. ثالثاً، [[محبت الهی]] به انسان‌های مختلف، دائرمدار [[مقام قرب]] و [[اخلاص]] و [[عبودیت]] و [[تقوی]]، و در یک [[کلام]]، ظهور [[ولایت الهی]] در آنان است. چون رسول خدا{{صل}} از روی [[هوای نفس]] و [[احساسات]] کاری نمی‌کنند و محبوب‌ترین‌ها نزد ایشان، محبوب‌ترین‌ها نزد پروردگارند، بنابراین، [[انتخاب]] این پنج [[شخصیت]] خاص در امتثال امر الهی، بیانگر همه این [[مقامات]] برای آنان است؛ خصوصاً آنکه عبارت {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ}} در [[آیه شریفه]]، پس از ذکر [[زنان]] و [[فرزندان]] آمده است. با دقت در این چینش در می‌یابیم که این نشانه شدت شباهت [[خمسه طیبه]]{{عم}} با یکدیگر است؛ هرچند که در [[روایات]]، مصداق {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} ذکر شده است. گویی [[خداوند]] به [[پیامبر]]{{صل}} امر می‌نماید: آنانی را که مثل خودت [[دوست]] می‌داری و در شخصیت مثل خودت هستند را به میدان [[مباهله]] آور {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ}} و پیامبر{{صل}} در میان اهلشان، خواه زنان و یا مردان، کسی جز آنان را پیدا ننمودند تا در [[تشخص]] و اخلاص و تقوی، و در نتیجه [[عصمت]] و [[طهارت]]، مثل ایشان و به منزله نفس [[نبی]]{{صل}} باشند؛ لذا تنها آنها را به صحنه مباهله آوردند. در [[فرهنگ قرآن]]، «[[اهل]]» به کسانی اطلاق می‌شود که به لحاظ [[توحیدی]] شبیه‌ترین افراد به [[انبیاء]]{{عم}} باشند. چنان که پیامبر{{صل}} در مورد [[سلمان]] چنین تعبیری را به کار بردند<ref>{{متن حدیث|قَالَ عَلِیٌّ{{ع}}: قَالَ النَّبِيُّ{{صل}}: سَلْمَانُ‏ مِنَّا أَهْلَ‏ الْبَيْتِ‏}}.</ref>. متقابلاً خداوند در مورد [[فرزند نوح]]{{ع}} فرمود: {{متن قرآن|قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ}}<ref>«فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، بی‌گمان او کرداری ناشایسته است» سوره هود، آیه ۴۶.</ref>.


نتیجه آنکه، این [[انتخاب]] [[نبوی]]، که در [[حقیقت]] انتخابی [[الهی]] بود، بیانگر [[علوّ]] [[مقام]] همه افراد [[خمسه طیبه]] در نزد [[پروردگار]] است؛ یعنی آنان نیز نظیر [[رسول اکرم]]{{صل}} [[معصوم]] به [[عصمت]] الهی‌اند و هر آنچه می‌گویند یا عمل می‌کنند به [[الهام الهی]] است<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص۲۳.</ref>.
نتیجه آنکه، این [[انتخاب]] [[نبوی]]، که در [[حقیقت]] انتخابی [[الهی]] بود، بیانگر [[علوّ]] مقام همه افراد [[خمسه طیبه]] در نزد [[پروردگار]] است؛ یعنی آنان نیز نظیر [[رسول اکرم]]{{صل}} [[معصوم]] به [[عصمت]] الهی‌اند و هر آنچه می‌گویند یا عمل می‌کنند به [[الهام الهی]] است<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص۲۳.</ref>.


==== صورت منطقی بیان اول ====
==== صورت منطقی بیان اول ====
خط ۹۲: خط ۹۱:
هرچند [[ماجرای مباهله]] در ظاهر نوعی [[رویارویی]] بانصاری بود، ولی [[فرمان خدا]] و نحوه عملکرد [[پیامبر]]{{صل}} در انتخاب اعضای گروه، بیانگر جایگاه ویژه افراد منتخب از طرف رسول خدا{{صل}} است. این مباهله در حقیقت مصاف [[مظهر]] همه [[شرک]] با همه اسلام بود و نه [[جنگ]] افراد با کینه‌های شخصی و قبیله‌ای؛ چنان که در [[جنگ خندق]] و مصاف امیرالمؤمنین علی{{ع}} با [[عمرو بن عبدود]]، [[پیامبراکرم]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|بَرَزَ الْإِيمَانُ كُلُّهُ إِلَى‏ الْكُفْرِ كُلِّهِ‏}}<ref>الخصال (ط. جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ ه.ش)، ج۲، ص۵۷۹.</ref>.
هرچند [[ماجرای مباهله]] در ظاهر نوعی [[رویارویی]] بانصاری بود، ولی [[فرمان خدا]] و نحوه عملکرد [[پیامبر]]{{صل}} در انتخاب اعضای گروه، بیانگر جایگاه ویژه افراد منتخب از طرف رسول خدا{{صل}} است. این مباهله در حقیقت مصاف [[مظهر]] همه [[شرک]] با همه اسلام بود و نه [[جنگ]] افراد با کینه‌های شخصی و قبیله‌ای؛ چنان که در [[جنگ خندق]] و مصاف امیرالمؤمنین علی{{ع}} با [[عمرو بن عبدود]]، [[پیامبراکرم]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|بَرَزَ الْإِيمَانُ كُلُّهُ إِلَى‏ الْكُفْرِ كُلِّهِ‏}}<ref>الخصال (ط. جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ ه.ش)، ج۲، ص۵۷۹.</ref>.


به همین جهت، پیامبر{{صل}} در [[امتثال امر الهی]]، مظاهر کامل اسلام و [[اخلاص]] را با خود به صحنه مباهله آوردند<ref>محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش و فرید محسنی|محسنی، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص۲۹.</ref>.
به همین جهت، پیامبر{{صل}} در [[امتثال امر الهی]]، مظاهر کامل اسلام و [[اخلاص]] را با خود به صحنه مباهله آوردند<ref>محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش و فرید محسنی|محسنی، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص۲۹.</ref>.


==== بند اول: حکمتی بزرگ در تعارض ظاهری بین [[دستور خدا]] و عمل [[پیامبر]]{{صل}} ====
==== بند اول: حکمتی بزرگ در تعارض ظاهری بین [[دستور خدا]] و عمل [[پیامبر]]{{صل}} ====
[[رسول خدا]]{{صل}} به تصریح [[قرآن]] [[معصوم]] هستند و در نتیجه، فعل و قول و تقریر ایشان مصداق کامل [[امتثال]] [[فرامین الهی]] است. امکان ندارد که بین [[فرمان خداوند]] با عمل [[رسول]] او{{صل}} ظاهراً و باطناً اختلافی وجود داشته باشد. در حالی که [[فرمان الهی]] در [[آیه مباهله]] به صورت جمع ذکر شده و لازمه امتثال چنین فرمانی، به صحنه آوردن همه کسانی است که مصداق [[فرمان]] [[پروردگار]] هستند.
[[رسول خدا]]{{صل}} به تصریح [[قرآن]] [[معصوم]] هستند و در نتیجه، فعل و قول و تقریر ایشان مصداق کامل [[امتثال]] [[فرامین الهی]] است. امکان ندارد که بین [[فرمان خداوند]] با عمل [[رسول]] او{{صل}} ظاهراً و باطناً اختلافی وجود داشته باشد. در حالی که [[فرمان الهی]] در [[آیه مباهله]] به صورت جمع ذکر شده و لازمه امتثال چنین فرمانی، به صحنه آوردن همه کسانی است که مصداق [[فرمان]] [[پروردگار]] هستند.


[[خداوند]] در این [[آیه]] می‌فرماید: {{متن قرآن|تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ}}. چون مصداق جمع، حداقل با سه نفر شکل می‌گیرد، رسول خدا{{صل}} می‌بایست سه نفر از هریک از گروه‌های مذکور در آیه را برای [[مباهله]] با خود می‌آوردند؛ در حالی که در عمل اکتفا به [[حسنین]]{{عم}} به عنوان مصداق {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} و [[حضرت زهرا]]{{س}} به عنوان مصداق {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} و [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} در مباهله حاضر کردند. در حالی که اگر مراد از {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} همه [[فرزندان]] [[امت اسلام]] و یا از [[اقوام]] نسبی رسول خدا{{صل}} می‌بود، رسول خدا{{صل}} می‌توانستند تعداد فراوانی از [[اولاد]] [[بنی‌هاشم]] را با خود به مباهله بیاورند؛ به همین ترتیب، ایشان لازم بود تا در امتثال امرالهی، [[زنان]] و یا مردان [[مسلمان]] دیگر را نیز به میدان آورند. با توجه به آنکه [[دعا]] در جمع به [[استجابت]] نزدیک‌تر است، کاملاً منطقی بود که رسول خدا{{صل}} عده بیشتری را برای مباهله حاضر می‌کردند؛ در حالی که هیچ یک از آنان [[دعوت]] به حضور در مباهله نشدند و پیامبر{{صل}} تنها خمسه طیبه‌{{عم}} را با خود به مباهله آوردند. با توجه به آنکه فعل معصوم [[کشف]] از [[امر الهی]] می‌نماید، معلوم می‌شود که فرمان الهی در انجام مباهله اختصاص به افراد خاصی داشت که توضیح بیشتر آن را در فرازهای بعد ارائه خواهیم کرد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص۳۰.</ref>.
[[خداوند]] در این [[آیه]] می‌فرماید: {{متن قرآن|تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ}}. چون مصداق جمع، حداقل با سه نفر شکل می‌گیرد، رسول خدا{{صل}} می‌بایست سه نفر از هریک از گروه‌های مذکور در آیه را برای [[مباهله]] با خود می‌آوردند؛ در حالی که در عمل اکتفا به حسنین{{عم}} به عنوان مصداق {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} و [[حضرت زهرا]]{{س}} به عنوان مصداق {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} و [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} در مباهله حاضر کردند. در حالی که اگر مراد از {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} همه [[فرزندان]] [[امت اسلام]] و یا از [[اقوام]] نسبی رسول خدا{{صل}} می‌بود، رسول خدا{{صل}} می‌توانستند تعداد فراوانی از [[اولاد]] [[بنی‌هاشم]] را با خود به مباهله بیاورند؛ به همین ترتیب، ایشان لازم بود تا در امتثال امرالهی، [[زنان]] و یا مردان [[مسلمان]] دیگر را نیز به میدان آورند. با توجه به آنکه [[دعا]] در جمع به [[استجابت]] نزدیک‌تر است، کاملاً منطقی بود که رسول خدا{{صل}} عده بیشتری را برای مباهله حاضر می‌کردند؛ در حالی که هیچ یک از آنان [[دعوت]] به حضور در مباهله نشدند و پیامبر{{صل}} تنها خمسه طیبه‌{{عم}} را با خود به مباهله آوردند. با توجه به آنکه فعل معصوم [[کشف]] از [[امر الهی]] می‌نماید، معلوم می‌شود که فرمان الهی در انجام مباهله اختصاص به افراد خاصی داشت که توضیح بیشتر آن را در فرازهای بعد ارائه خواهیم کرد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص۳۰.</ref>.


==== بند دوم: انحصار مصداق [[مباهله]] در [[خمسه طیبه]]{{عم}} ====
==== بند دوم: انحصار مصداق [[مباهله]] در [[خمسه طیبه]]{{عم}} ====
بنابر آنچه گفتیم، عمل [[پیامبر]]{{صل}} در به همراه آوردن تنها [[اهل کساء]]{{عم}}، دلالت بر انحصار مأموربه در آنان دارد. به عبارت دیگر، تنها کسانی مصداق [[حقیقی]] [[آیه مباهله]] به عنوان {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}}، {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} و {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} بودند که [[دعوت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} به [[اسلام]] را به نحو اتمّ و اکمل [[اجابت]] نمودند و در [[مقام]] اسلام و [[تسلیم]]، هم‌رتبه آن حضرت{{صل}} قرار داشتند؛ به این ترتیب، اشخاص دیگری در آن [[زمان]] وجود نداشتند که متعلق [[امر الهی]] باشند و آن حضرت به میدان نیاورده باشند. اگر فرد دیگری واجد شرایط مورد نظر بود، قطعاً [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[امتثال]] [[فرمان الهی]]، او را با خود می‌آورند و در آن جمع جای می‌دادند. در آن [[روز]] همگان آرزوی پیوستن به چنان جمع والامقامی را داشتند؛ زیرا سبب [[عزت]] و [[شرافت]] آنان نزد [[مردم]] می‌گردید<ref>محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش و فرید محسنی|محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۶ ص۳۰.</ref>.
بنابر آنچه گفتیم، عمل [[پیامبر]]{{صل}} در به همراه آوردن تنها [[اهل کساء]]{{عم}}، دلالت بر انحصار مأموربه در آنان دارد. به عبارت دیگر، تنها کسانی مصداق [[حقیقی]] [[آیه مباهله]] به عنوان {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}}، {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} و {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} بودند که [[دعوت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} به [[اسلام]] را به نحو اتمّ و اکمل [[اجابت]] نمودند و در مقام اسلام و [[تسلیم]]، هم‌رتبه آن حضرت{{صل}} قرار داشتند؛ به این ترتیب، اشخاص دیگری در آن [[زمان]] وجود نداشتند که متعلق [[امر الهی]] باشند و آن حضرت به میدان نیاورده باشند. اگر فرد دیگری واجد شرایط مورد نظر بود، قطعاً [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[امتثال]] [[فرمان الهی]]، او را با خود می‌آورند و در آن جمع جای می‌دادند. در آن [[روز]] همگان آرزوی پیوستن به چنان جمع والامقامی را داشتند؛ زیرا سبب [[عزت]] و [[شرافت]] آنان نزد [[مردم]] می‌گردید<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش و فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص۳۰.</ref>.


==== بند سوم: جایگاه [[اعتقادی]] اعضای منتخب توسط پیامبر{{صل}} ====
==== بند سوم: جایگاه [[اعتقادی]] اعضای منتخب توسط پیامبر{{صل}} ====
با [[عنایت]] به اینکه [[انتخاب]] شدن برای حضور در چنان جمعی، امری داوطلبانه از سوی مردم و یا انتخاب صرف از ناحیه پیامبر{{صل}} بر مبنای [[احساسات]] و نظایر آن نبوده است، باید گفت که انتخاب پیامبر{{صل}} از [[حقیقت]] و امری [[واقعی]] در مورد آن افراد حکایت دارد: آنها در برابر امر الهی [[تسلیم محض]] هستند و با پیامبر{{صل}} در اوصاف [[توحیدی]] مشابهت تام دارند. به عبارت دیگر، انتخاب پیامبر{{صل}}، انکشاف از [[ایمان]] و جایگاه و رتبه اعضای گروه می‌نماید و برای همین، شخص دیگری نمی‌توانست بدون دارا بودن شرایط لازم، بین آنان جای گیرد. به همین دلیل، در ماجرای معروف کساء در [[منزل]] امّ [[سلمه]]، علی‌رغم آنکه او از [[همسران]] ارجمند [[رسول اکرم]]{{صل}} بود و با [[اصرار]] از ایشان درخواست می‌کرد که در جمع [[اهل]] [[عبا]] قرار گیرد، ولی [[پیامبر]]{{صل}}، در حالی که گوشه عبا را از دست او می‌کشیدند، به او فرمودند: «تو بر خیری، ولی از [[اهل کساء]] نیستی»<ref>{{متن حدیث|رَوَى مُسْلِمٌ فِي صَحِيحِهِ فِي الْجُزْءِ الْخَامِسِ عَلَى حَدِّ كُرَّاسَيْنِ مِنْ أَوَّلِهِ‏ مِثْلَ ذَلِكَ‏ وَ رَوَوْهُ فِي الْجَمْعِ بَيْنَ الصِّحَاحِ السِّتَّةِ فِي الْجُزْءِ الثَّانِي مِنْ أَجْزَاءٍ أَرْبَعَةٍ مِنْ أَجْزَاءِ سُورَةِ حم مِنْ طُرُقٍ وَ رَوَى الثَّعْلَبِيُّ فِي تَفْسِيرِ هَذِهِ الْآيَةِ تَعْيِينَ آلِ مُحَمَّدٍ{{صل}} مِنْ طُرُقٍ فَمِنْهَا عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}}‏ أَنَّهُ قَالَ لِفَاطِمَةَ ايتني [ايتِينِي‏] بِزَوْجِكِ وَ ابْنَيْكِ فَأَتَتْ بِهِمْ فَأَلْقَى عَلَيْهِمْ كِسَاءً ثُمَّ رَفَعَ يَدَهُ عَلَيْهِمْ فَقَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ آلُ مُحَمَّدٍ فَاجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَ بَرَكَاتِكَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّكَ‏ حَمِيدٌ مَجِيدٌ قَالَتْ فَرَفَعْتُ الْكِسَاءَ لِأَدْخُلَ مَعَهُمْ فَاجْتَذَبَهُ وَ قَالَ إِنَّكِ لَعَلَى خَيْرٍ}}، (بحارالأنوار (ط. داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ه-.ق.)، ج۲۳، ص۲۵۰).</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص۳۱.</ref>
با [[عنایت]] به اینکه [[انتخاب]] شدن برای حضور در چنان جمعی، امری داوطلبانه از سوی مردم و یا انتخاب صرف از ناحیه پیامبر{{صل}} بر مبنای [[احساسات]] و نظایر آن نبوده است، باید گفت که انتخاب پیامبر{{صل}} از [[حقیقت]] و امری [[واقعی]] در مورد آن افراد حکایت دارد: آنها در برابر امر الهی [[تسلیم محض]] هستند و با پیامبر{{صل}} در اوصاف [[توحیدی]] مشابهت تام دارند. به عبارت دیگر، انتخاب پیامبر{{صل}}، انکشاف از [[ایمان]] و جایگاه و رتبه اعضای گروه می‌نماید و برای همین، شخص دیگری نمی‌توانست بدون دارا بودن شرایط لازم، بین آنان جای گیرد. به همین دلیل، در ماجرای معروف کساء در [[منزل]] امّ [[سلمه]]، علی‌رغم آنکه او از [[همسران]] ارجمند [[رسول اکرم]]{{صل}} بود و با [[اصرار]] از ایشان درخواست می‌کرد که در جمع [[اهل]] [[عبا]] قرار گیرد، ولی [[پیامبر]]{{صل}}، در حالی که گوشه عبا را از دست او می‌کشیدند، به او فرمودند: «تو بر خیری، ولی از [[اهل کساء]] نیستی»<ref>{{متن حدیث|رَوَى مُسْلِمٌ فِي صَحِيحِهِ فِي الْجُزْءِ الْخَامِسِ عَلَى حَدِّ كُرَّاسَيْنِ مِنْ أَوَّلِهِ‏ مِثْلَ ذَلِكَ‏ وَ رَوَوْهُ فِي الْجَمْعِ بَيْنَ الصِّحَاحِ السِّتَّةِ فِي الْجُزْءِ الثَّانِي مِنْ أَجْزَاءٍ أَرْبَعَةٍ مِنْ أَجْزَاءِ سُورَةِ حم مِنْ طُرُقٍ وَ رَوَى الثَّعْلَبِيُّ فِي تَفْسِيرِ هَذِهِ الْآيَةِ تَعْيِينَ آلِ مُحَمَّدٍ{{صل}} مِنْ طُرُقٍ فَمِنْهَا عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}}‏ أَنَّهُ قَالَ لِفَاطِمَةَ ايتني [ايتِينِي‏] بِزَوْجِكِ وَ ابْنَيْكِ فَأَتَتْ بِهِمْ فَأَلْقَى عَلَيْهِمْ كِسَاءً ثُمَّ رَفَعَ يَدَهُ عَلَيْهِمْ فَقَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ آلُ مُحَمَّدٍ فَاجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَ بَرَكَاتِكَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّكَ‏ حَمِيدٌ مَجِيدٌ قَالَتْ فَرَفَعْتُ الْكِسَاءَ لِأَدْخُلَ مَعَهُمْ فَاجْتَذَبَهُ وَ قَالَ إِنَّكِ لَعَلَى خَيْرٍ}}، (بحارالأنوار (ط. داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ه-.ق.)، ج۲۳، ص۲۵۰).</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص۳۱.</ref>


==== صورت منطقی بیان دوم ====
==== صورت منطقی بیان دوم ====
خط ۱۱۲: خط ۱۱۱:
ثانیاً، حضرت علی{{ع}} به تصریح [[پروردگار]] در آیه مباهله، نفس نبی{{صل}} است.
ثانیاً، حضرت علی{{ع}} به تصریح [[پروردگار]] در آیه مباهله، نفس نبی{{صل}} است.


نتیجه آنکه: حضرت علی{{ع}} اول امام امت اسلام بنا بر آیه مباهله خواهند بود<ref>محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش و فرید محسنی|محسنی، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۸ و ۶۳.</ref>
نتیجه آنکه: حضرت علی{{ع}} اول امام امت اسلام بنا بر آیه مباهله خواهند بود<ref>محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش و فرید محسنی|محسنی، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص ۳۸ و ۶۳.</ref>.


== پاسخ به اشکالات ==
== پاسخ به اشکالات ==
خط ۱۳۵: خط ۱۳۴:
'''اشکال پنجم''': کلمه «نفس” همان‌گونه که به معنای ذات یک شخص به کار می‌رود، به معنای [[خویشاوند]] و [[شریک]] در [[دین]] و [[آیین]] نیز به کار می‌رود، چنان‌که در [[آیات]]: {{متن قرآن|ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ}}<ref>«آنگاه، این شمایید که یکدیگر را می‌کشید» سوره بقره، آیه ۸۵.</ref> و {{متن قرآن|تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ}}<ref>«و از یکدیگر عیبجویی مکنید» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref> مقصود، انسان‌های دیگری است که هم‌نوع و هم‌کیش با [[انسان]] می‌باشند، نه افرادی که از نظر [[منزلت]] با انسان برابرند. بنابراین شاید از آن جهت که علی{{ع}} خویشاوند پیامبر و شریک او در دین بوده، کلمه «أنفس” بر او [[طلاق]] شده است. در این صورت، [[آیه]] بر [[برابری]] او با پیامبر در [[فضایل]] دلالت نخواهد کرد<ref>روح المعانی، ج۳، ص۲۰۳.</ref>.
'''اشکال پنجم''': کلمه «نفس” همان‌گونه که به معنای ذات یک شخص به کار می‌رود، به معنای [[خویشاوند]] و [[شریک]] در [[دین]] و [[آیین]] نیز به کار می‌رود، چنان‌که در [[آیات]]: {{متن قرآن|ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ}}<ref>«آنگاه، این شمایید که یکدیگر را می‌کشید» سوره بقره، آیه ۸۵.</ref> و {{متن قرآن|تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ}}<ref>«و از یکدیگر عیبجویی مکنید» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref> مقصود، انسان‌های دیگری است که هم‌نوع و هم‌کیش با [[انسان]] می‌باشند، نه افرادی که از نظر [[منزلت]] با انسان برابرند. بنابراین شاید از آن جهت که علی{{ع}} خویشاوند پیامبر و شریک او در دین بوده، کلمه «أنفس” بر او [[طلاق]] شده است. در این صورت، [[آیه]] بر [[برابری]] او با پیامبر در [[فضایل]] دلالت نخواهد کرد<ref>روح المعانی، ج۳، ص۲۰۳.</ref>.


'''پاسخ''': کلمه «نفس” در لغت دو معنای اصلی دارد: یکی به معنای [[روح]] و دیگری به معنای ذات و [[حقیقت]] یک چیز است. وقتی گفته می‌شود: نفس فلانی از بدنش خارج شد، مقصود، معنای اول است و هنگامی که گفته می‌شود: فلانی نفس خود را هلاک کرد، معنای دوم مراد است<ref>لسان العرب، ج۱۴، ص۳۱۹؛ اقرب الموارد، ج۲، ص۱۳۲۹.</ref>. واژه نفس در آیاتی که ذکر شد به معنای ذات و [[هویت]] [[انسانی]] است، ولی با قرینه معلوم است که خود افراد مراد نیستند، بلکه افراد دیگری مرادند، مضافاً بر اینکه [[خویشاوندی]] و هم‌آیینی به علی{{ع}} اختصاص نداشت. بنابراین، اختصاص او در شرکت دادن در [[مباهله]] جز به دلیل [[شخصیت]] برجسته، ممتاز و تعیینن کننده‌اش نبوده است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص۳۱.</ref>
'''پاسخ''': کلمه «نفس” در لغت دو معنای اصلی دارد: یکی به معنای [[روح]] و دیگری به معنای ذات و [[حقیقت]] یک چیز است. وقتی گفته می‌شود: نفس فلانی از بدنش خارج شد، مقصود، معنای اول است و هنگامی که گفته می‌شود: فلانی نفس خود را هلاک کرد، معنای دوم مراد است<ref>لسان العرب، ج۱۴، ص۳۱۹؛ اقرب الموارد، ج۲، ص۱۳۲۹.</ref>. واژه نفس در آیاتی که ذکر شد به معنای ذات و [[هویت]] [[انسانی]] است، ولی با قرینه معلوم است که خود افراد مراد نیستند، بلکه افراد دیگری مرادند، مضافاً بر اینکه [[خویشاوندی]] و هم‌آیینی به علی{{ع}} اختصاص نداشت. بنابراین، اختصاص او در شرکت دادن در [[مباهله]] جز به دلیل [[شخصیت]] برجسته، ممتاز و تعیینن کننده‌اش نبوده است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص۳۱.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۲٬۹۹۸

ویرایش