پرش به محتوا

بنی عقبة بن سکون: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴٬۷۱۲ بایت اضافه‌شده ،  دوشنبهٔ ‏۰۸:۱۵
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۴: خط ۱۴:
==مناسبات [[سیاسی]] - [[اجتماعی]] [[جاهلی]] بنی عقبة بن سکون==
==مناسبات [[سیاسی]] - [[اجتماعی]] [[جاهلی]] بنی عقبة بن سکون==
علاوه بر نبردهای جاهلی، [[پیمان‌ها]] و [[احلاف]] نیز بخشی از برنامه‌های [[قبایل]] از جمله بنی عقبة بن سکون در [[حفظ]] بقاء و صیانت از [[منافع]] خود بود. [[فرزندان]] عقبة بن سکون در راستای [[تحکیم]] [[قدرت]] خود در [[یمن]]، پیمان‌های حلفی با برخی قبایل برقرار نمودند که از جمله آن می‌توان به [[حلف جون بن یزید بن حمار]] با [[بنی شیبان]] اشاره کرد. این [[پیمان]]، نخستین بار در [[تاریخ]] مناسبات سیاسی - اجتماعی این قبایل انجام گرفته بود.<ref>عوتبی صحاری، الأنساب، ج۱، ص۴۵۵.</ref> هر چند از احلاف مستقل بنی عقبة بن سکون با دیگر قبایل همجوار خبری به دست ما نرسیده است اما می‌‌توان به دیگر مؤلفه‌های مهم اجتماعی نظیر ازدواج‌های جاهلی که در واقع کارکردی مشابه پیمان‌های میان قبیلگی داشتند و پشتوانه ای برای [[استحکام]] روابط فیما بین [[قبائل]]، محسوب می‌‌شدند، به عنوان عاملی مهم در فراهم‌سازی زمینه‌های [[امنیت]] و [[آسایش]] خاطر آنان، در دست یافتن به اهداف مورد نظر، مورد توجه قرار داد. بنی عقبة بن سکون در کنار دیگر [[طوایف]] [[بنی کنده]]، در جهت رفع [[تهدیدها]] و خطرات و نیز پشتوانه‌سازی برای [[قبیله]] خود، کوشیدند تا با برقراری پیوندهای سببی با دیگر تیره‌ها و قبایل ساکن یمن و [[عراق]]، به استوارسازی جایگاه خود در میان قبایل منطقه بپردازند. از جمله این ازدواج‌ها می‌‌توان به پیمان‌های سببی عقبة بن سکون با [[سهله بنت افصی بن دعمی بن جدیلة بن اسد]] از [[بنی ربیعه]]<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۹۲.</ref> و [[ثعلبة بن عقبه]] با [[بکره بنت وائل بن قاسط]] از [[بنی ربیعه]]<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۹۳.</ref> اشاره کرد.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
علاوه بر نبردهای جاهلی، [[پیمان‌ها]] و [[احلاف]] نیز بخشی از برنامه‌های [[قبایل]] از جمله بنی عقبة بن سکون در [[حفظ]] بقاء و صیانت از [[منافع]] خود بود. [[فرزندان]] عقبة بن سکون در راستای [[تحکیم]] [[قدرت]] خود در [[یمن]]، پیمان‌های حلفی با برخی قبایل برقرار نمودند که از جمله آن می‌توان به [[حلف جون بن یزید بن حمار]] با [[بنی شیبان]] اشاره کرد. این [[پیمان]]، نخستین بار در [[تاریخ]] مناسبات سیاسی - اجتماعی این قبایل انجام گرفته بود.<ref>عوتبی صحاری، الأنساب، ج۱، ص۴۵۵.</ref> هر چند از احلاف مستقل بنی عقبة بن سکون با دیگر قبایل همجوار خبری به دست ما نرسیده است اما می‌‌توان به دیگر مؤلفه‌های مهم اجتماعی نظیر ازدواج‌های جاهلی که در واقع کارکردی مشابه پیمان‌های میان قبیلگی داشتند و پشتوانه ای برای [[استحکام]] روابط فیما بین [[قبائل]]، محسوب می‌‌شدند، به عنوان عاملی مهم در فراهم‌سازی زمینه‌های [[امنیت]] و [[آسایش]] خاطر آنان، در دست یافتن به اهداف مورد نظر، مورد توجه قرار داد. بنی عقبة بن سکون در کنار دیگر [[طوایف]] [[بنی کنده]]، در جهت رفع [[تهدیدها]] و خطرات و نیز پشتوانه‌سازی برای [[قبیله]] خود، کوشیدند تا با برقراری پیوندهای سببی با دیگر تیره‌ها و قبایل ساکن یمن و [[عراق]]، به استوارسازی جایگاه خود در میان قبایل منطقه بپردازند. از جمله این ازدواج‌ها می‌‌توان به پیمان‌های سببی عقبة بن سکون با [[سهله بنت افصی بن دعمی بن جدیلة بن اسد]] از [[بنی ربیعه]]<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۹۲.</ref> و [[ثعلبة بن عقبه]] با [[بکره بنت وائل بن قاسط]] از [[بنی ربیعه]]<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۹۳.</ref> اشاره کرد.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
==[[تاریخ]] [[اسلامی]] بنی عقبه==
از حضور بنی عقبه بن سکون در وقایع و حوادث ایام [[جاهلی]] اطلاعی به دست نیامد اما از مشارکت این [[قوم]] در [[اخبار]] و حوادث دوران اسلامی اخبار چندی به‌دست آمد که از جمله مهمترین آنها اخبار [[فتوحات اسلامی]] است. به نظر می‌‌رسد بنی عقبة بن سکون و [[طوایف]] متعدد آن نیز در امر [[فتوحات]]، چونان سایر [[قبایل عرب]] - خصوص [[قبیله]] مادری‌اش کنده - نقشی فعال و گسترده داشتند. اما چون در نقل گزارشات به ویژه اخبار [[فتوح]]، حضور [[قبایل]] کوچکتر تحت شعاع حضور قبایل بزرگتر یا شاخه‌های بالاتر این قبایل قرار گرفته است، از این رو، نام و نشان چندانی از قبایل کوچکتر از جمله قبیله بنی عقبة بن سکون با وجود قبیله [[مادری]] شان، دیده نمی‌شود. با این [[حال]]، معدود اخبار و گزارشات به دست آمده از این قوم، از حضور جمع زیادی از آنان در فتوحات اسلامی به‌ویژه در وقایع مربوط به فتوحات [[مصر]] حکایت دارد. به نظر می‌‌رسد که بنی عقبه هم در شمار آن دسته از [[قوای نظامی]] [[بنی کنده]] و بنی سکون بودند که به [[فرماندهی]] [[حصین بن نمیر سکونی]] و [[معاویة بن حدیج]] در [[فتح ایران]] - از جمله [[نبرد]] بزرگ [[قادسیه]] ([[سال ۱۴ هجری]]) - مشارکت داشتند.<ref>ابن خلدون، تاریخ، ج۲، ص۵۲۶.</ref> [[ابن اثیر]] (م.۶۳۰) در گزارشی در تشریح وقایع این فتح، از اعزام لشکری ۴۰۰۰ نفره به فرماندهی سعد بن ابی وَقّاص جهت انجام فتوحات به [[عراق]] - که [[حصین بن نمیر]] و [[معاویة بن حدیج]] و گروهی چهار صد نفره از [[جوانان]] قبیله [[سَکون]] از جمله آن بودند، - خبر داده است.<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۴۸۵؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۴۵۱.</ref> اندکی بعد، بسیاری از این [[رزمندگان]] سکونی، به جمع [[سپاهیان اسلام]] در [[جبهه]] مصر پیوستند و در کنار برخی دیگر از قبایل، ارکان اصلی [[لشکر اسلام]] را در [[فتح مصر]] ([[سال ۲۰ هجری]]) به [[فرماندهی]] [[عمرو بن عاص]] تشکیل دادند. از جمله مشاهیر بنی عقبه بن سکون در این [[فتوحات]]، [[مالک بن هبیره]] بود.<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۵۶۲.</ref> مالک را از [[اصحاب]] ساکن [[شام]] و به [[نقلی]] [[مصر]] گفته‌اند<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۳۶۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۲۷۸؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۵۶۱. در باب صحابی بودن او ر.ک: خلیفة بن خیاط، طبقات خلیفه، ص۱۳۲؛ ابن قانع، معجم الصحابه، ج۱۳، ص۴۶۶۳ - ۴۶۶۴؛ ابو نعیم، معرفة الصحابه، ج۴، ص۲۰۶.</ref> و [[حدیثی]] را از طریق او از [[پیامبر]]{{صل}} در موضوع [[نماز میت]] نقل کرده‌اند.<ref>ابو نعیم، معرفة الصحابه، ج۴، ص۲۰۷؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۳۶۱؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۵۶۲.</ref> وی را همچنین از [[امرای سپاه]] [[معاویة بن ابوسفیان]] در فتوحات [[روم]]<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۳۶۱ - ۱۳۶۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۶، ص۵۰۸؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۵۶۲.</ref> و نیز [[فرماندار]] معاویه در [[حمص]]<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۶، ص۵۰۸؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۵۶۲.</ref> گفته‌اند. افزون بر نقش‌آفرینی سکونی‌ها و [[طوایف]] نامدارش - از جمله بنی عقبة بن سکون - در امر فتوحات، [[بیعت]] سکونی‌ها به [[ریاست]] [[مالک بن هبیره]] با [[معاویة بن ابوسفیان]] از دیگر [[اخبار]] مهمی است که برخی [[مورخان]] به ذکر آن پرداخته‌اند. مالک بن هبیره، در روزی که همگان با معاویه بیعت کردند حضور نیافت، اما در [[روز]] بیعت [[خواص]]، او نیز در جمع [[بیعت کنندگان]] حضور یافت و بدین صورت با [[معاویه بن ابی سفیان]] بیعت کرد، او به [[خطبه]] ایستاد و گفت: «ای [[امیر مؤمنان]]، ([[رسوم]]) این [[کشور]] را ناقص و گسسته کردی، و [[مردم]] را تباه ساختی و زبانزد [[سفیهان]] نمودی. [[عرب]] ما را زنده به [[کردار]] می‌داند نه زنده به گفتار و ما با کارهای بزرگ و گران خود گفتار به اندک آریم، پس دستت را پیش آر تا با تو، بر آن چه که [[دوست]] داریم و دوست نداریم [[بیعت]] کنیم».<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۸۰.</ref> مالک، نخستین [[عربی]] بود که با معاویه بدین گونه بیعت کرد.<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۸۰.</ref> [[انتصاب]] [[مالک بن هبیره]] به [[ریاست]] [[قوم]] کنده توسط [[معاویه بن ابی سفیان]] هم از دیگر وقایع مهم بنی سکون و افرادش در این دوره است.<ref>بلاذری، انساب الأشراف، ج۵، ص۱۶؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۸؛ زرکلی، الاعلام، ج۵، ص۲۶۷.</ref>
از دیگر حوادث مهمی که در آن نامی از بنی عقبه بن سکون و مردانش به میان آمده است، وقایع پیرامون [[قیام حجر بن عدی]] ([[سال ۵۱ هجری]]) است. پس از قیام حجر بن عدی و سپس [[دستگیری]] او از سوی [[زیاد بن ابیه]]، وی، [[حجر]] و یارانش را نزد معاویه در [[شام]] فرستاد.<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۱۶.</ref> پس از رسیدن آنان به شام و متوقف کردنشان در «[[مرج]] [[عذراء]]»، هر یک از [[یاران]] معاویه به [[شفاعت]] از [[اقوام]] و هم قبیله‌هایشان پرداختند. بدین منظور، [[مالک بن هبیره سکونی]] نیز به شفاعت از حجر برخاست. اما معاویه، شفاعت او را نپذیرفت. مالک هم [[خشمگین]] از [[دارالحکومه]] خارج شد و به حالت [[قهر]] در [[خانه]] خود جلوس کرد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۷، ص۱۰۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۸۶.</ref> وی در میان جمعی از [[مردم]] کنده و سکون و تعدادی از یمنیان که اطراف او جمع شده بودند لب به [[گلایه]] گشود و گفت: «معاویه بیشتر از آن چه ما به او محتاج باشیم به ما احتیاج دارد، ما در میان قوم او عوض او را می‌توانیم پیدا کنیم؛ اما او در میان مردم، عوض ما را نمی‌تواند پیدا کند».<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۶۷.</ref> مدتی بعد، معاویه به دنبال [[مالک بن هبیره]] کس فرستاد؛ اما مالک نپذیرفت و پیش معاویه نیامد. شب هنگام، معاویه یکصد هزار درهم برای او فرستاد و پیغام داد که عدم پذیرش شفاعتش به سبب [[رأفت]] بر او و یارانش بوده؛ چراکه [[بیم]] آن بود که [[جنگ]] دیگری راه انداخته شود. وی در ادامه افزود: «اگر [[حجر بن عدی]] مانده بود، بیم داشتم تو و یارانت ناچار شوید به مقابله وی روید و [[مسلمانان]] به بلیه‌ای بزرگتر از کشته شدن [[حجر]] دچار شوند».<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۰۸.</ref> مالک، [[هدیه]] معاویه را پذیرفت و فردای آن [[روز]] با جمعی از [[اقوام]] خویش نزد معاویه رفت.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۵، ص۲۴۲.</ref>
[[شهادت]] [[محمد بن ابی حذیفه]] از [[یاران]] و [[اصحاب امیرالمؤمنین]]{{ع}} به دست [[مالک بن هبیره سکونی]] هم از دیگر مواضعی است که نامی از بنی عقبه بن سکون به میان آمده است. [[عمرو بن عاص]] پس از [[تصرف]] [[مصر]] به [[دستگیری]] و شهادت گسترده طرفداران [[محمد بن ابی‌بکر]] - [[فرماندار]] [[شهید]] [[امام علی]]{{ع}} در مصر -دست زد. از جمله این دستگیر شدگان [[محمد بن ابی‌حذیفه قرشی]] - پسر دایی [[معاویة بن ابوسفیان]] - بود. وی محمد را به [[شام]] نزد معاویه فرستاد و معاویه هم دستور [[زندانی]] کردنِ او را داد. یکی از [[همسران]] معاویه، دختر عمه محمد بن ابی حذیفه بود. او به بهانه [[قرابت]] با محمد بن ابی حذیفه غذا می‌پخت و نزد [[پسر عم]] زندانی خود می‌فرستاد. روزی چند سوهان میان غذای او مخفی کرد و به [[زندان]] فرستاد. محمد زنجیرها را با سوهان‌ها [[برید]] و از آنجا گریخت. بنا بر [[نقلی]] دیگر، او تا [[زمان]] شهادت حجر بن عدی در زندان ماند و سپس از آنجا گریخت.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۶۷.</ref> مالک بن هبیره سکونی به دستور معاویه به تعقیب او را پرداخت و سرانجام بر او دست یافت و او را به شهادت رساند.<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۵۱۷؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۴۴. نیز ر.ک: هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۹۳؛ بلاذری، انساب الأشراف، ج۹، ص۳۷۲.</ref> - <ref>با نگاهی اجمالی به مقاله مالک بن هبیره، پژوهه، نوشته طاهره رضایی.</ref>
حوادث پیرامون [[خلافت بنی امیه]] پس از [[مرگ]] [[یزید بن معاویه]] هم از مهمترین وقایعی است که نامی از بنی عقبه بن سکون و افرادش را در خود جای داده است. [[مالک بن هبیره]]، - بر خلاف [[پسر عم]] خود [[حصین بن نمیر سکونی]] - [[دل]] در گرو [[خلافت]] بنی یزید بن معاویه داشت و خواهان به خلافت رسیدن آنان بود. از همین رو بنا بر گزارشی، با حصین بن نمیر در این باب به [[مجادله]] پرداخت که در برخی منابع مفصل بدان پرداخته شده است.<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۵۳۶ - ۵۳۷؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۴۷ - ۱۴۸.</ref> با این [[حال]]، پس از [[اجتماع]] بزرگان و تصمیم بر واگذاری خلافت به [[مروان]] و پس از او به [[خالد بن یزید]] و سپس به [[عمرو بن سعید بن عاص]]،<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۵۳۶ - ۵۳۷؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۴۸.</ref> مالک بن هبیره از جمله سکونی‌هایی بودند که با مروان در الجابیه [[بیعت]] کردند.<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۵۳۶ - ۵۳۷؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۵۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۵، ص۳۸۴.</ref> آنها پس از بیعت، جهت [[نبرد]] با حامیان [[حکومت]] [[عبدالله بن زبیر]] و در رأس شان [[ضحاک بن قیس فهری]] و [[نعمان بن بشیر انصاری]] به سوی [[دمشق]] [[حرکت]] کردند. [[فرزندان]] عقبة بن سکونی در نبرد [[سرنوشت]] ساز [[مرج]] راهط، در کنار [[قبایل]] کلب و [[غسان]] و سکاسک عمده [[یاران]] مروان را تشکیل می‌‌دادند.<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۵۳۷؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۴۹.</ref> در این [[پیکار]]، [[مالک بن هبیره]] همراه با [[حسان بن مالک بن بجدل]] بر پیادگان [[سپاه]] امارت داشتند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۷۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۲، ص۴۵ و ج۵۶، ص۵۰۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۲٬۶۴۸

ویرایش