پرش به محتوا

کبشه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ۲۳ اکتبر
 
خط ۲: خط ۲:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
کبشه در [[خانه]] [[ام اسحاق دختر طلحة]] [[همسر امام حسین]]{{ع}} بود. او با فردی به نام [[ابورزین]] [[ازدواج]] کرد و سلیمان از وی متولد شد. [[سلیمان]] همان کسی است که [[امام]] در [[مکه]] به او مأموریت داد تا نامه‌های خویش را به رؤسای پنج‌گانه [[بصره]] [[احنف بن قیس]]، [[مالک بن مسمع]]، [[منذر بن جارود]]، [[مسعود بن عمرو]]، [[قیس بن هیثم]] و برخی دیگر از بزرگان [[شهر]] چون [[عمرو بن عبیدالله معمر]] و [[یزید بن مسعود]] برساند. سلیمان نیز راهی بصره شد و نامه‌های امام را به آنان رساند. در این نامه‌ها امام آنها را به [[بیعت]] و [[یاری]] خود فراخوانده بود<ref>الفتوح، ص۸۴۶؛ ابصارالعین، ص۹۵.</ref>.  
کبشه در [[خانه]] [[ام اسحاق دختر طلحه]] [[همسر امام حسین]]{{ع}} بود. او با فردی به نام [[ابورزین]] [[ازدواج]] کرد و سلیمان از وی متولد شد. [[سلیمان]] همان کسی است که [[امام]] در [[مکه]] به او مأموریت داد تا نامه‌های خویش را به رؤسای پنج‌گانه [[بصره]] [[احنف بن قیس]]، [[مالک بن مسمع]]، [[منذر بن جارود]]، [[مسعود بن عمرو]]، [[قیس بن هیثم]] و برخی دیگر از بزرگان [[شهر]] چون [[عمرو بن عبیدالله معمر]] و [[یزید بن مسعود]] برساند. سلیمان نیز راهی بصره شد و نامه‌های امام را به آنان رساند. در این نامه‌ها امام آنها را به [[بیعت]] و [[یاری]] خود فراخوانده بود<ref>الفتوح، ص۸۴۶؛ ابصارالعین، ص۹۵.</ref>.  


اشراف بصره نامه را پنهان کردند، جز منذر بن جارود که [[ابن زیاد]] داماد وی بود و منذر از او سخت می‌ترسید. از این‌رو نامه را به ابن زیاد داد. ابن زیاد که [[حاکم بصره]] بود و به عنوان [[حاکم کوفه]] نیز از سوی یزید گمارده شده بود و در حال عزیمت به آن شهر بود در [[خشم]] شد و [[سفیر]] امام را به دار آویخته به [[شهادت]] رساند. سپس به [[منبر]] رفت و به [[تهدید]] [[مردم]] پرداخت و گفت: اگر بشنوم کسی از شما قدم از جاده موافقت برگرفته و طریق [[مخالفت]] سپرده باشد، او را و هر کس را که بدو باز خوانند، با [[شمشیر]] پاره پاره کنم<ref>الفتوح، ص۸۴۶.</ref>.
اشراف بصره نامه را پنهان کردند، جز منذر بن جارود که [[ابن زیاد]] داماد وی بود و منذر از او سخت می‌ترسید. از این‌رو نامه را به ابن زیاد داد. ابن زیاد که [[حاکم بصره]] بود و به عنوان [[حاکم کوفه]] نیز از سوی یزید گمارده شده بود و در حال عزیمت به آن شهر بود در [[خشم]] شد و [[سفیر]] امام را به دار آویخته به [[شهادت]] رساند. سپس به [[منبر]] رفت و به [[تهدید]] [[مردم]] پرداخت و گفت: اگر بشنوم کسی از شما قدم از جاده موافقت برگرفته و طریق [[مخالفت]] سپرده باشد، او را و هر کس را که بدو باز خوانند، با [[شمشیر]] پاره پاره کنم<ref>الفتوح، ص۸۴۶.</ref>.
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش