پرش به محتوا

بحث:شایسته‌سالاری در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۶۲: خط ۶۲:
==پایه و اساس شایسته‌سالاری==
==پایه و اساس شایسته‌سالاری==
[[موقعیت اجتماعی]] افراد ترکیبی از بهره هوشی، تلاش و [[کوشش]] است. [[نظام اجتماعی]] در حال حرکت بسوی جریانی است که در آن توده‌های افراد [[حاکمان]] و نخبگانی را از [[قدرت]] [[خلع]] می‌کنند که از [[احساسات]] و نیازهای [[عامه]] [[مردم]] فاصله گرفته‌اند. [[شایسته‌سالاری]] سیستمی است که [[مدیر]] و کارکنان بواسطه شایسته بودن [[انتخاب]] می‌شوند. شایسته‌سالاری بهره‌گیری از انرژی [[خلاق]] افراد نخبه و برگزیده [[اجتماع]] است.از آنجا که مقوله شایسته‌سالاری با مفهوم [[نخبه‌گرایی]] ارتباط نزدیکی دارد می‌‌توان گفت که نخبه‌گرایی و شایسته‌سالاری هر دو در پی واگذاری امور به افراد نخبه و سرآمد هستند. مبانی و اساس شایسته‌سالاری و [[مدنیت]] در [[جامعه]] مشترک است و سه ویژگی مشترک [[معرفت]] جویی، [[عدالت‌خواهی]]، [[عبودیت]] و [[محبت]] بعنوان [[مشترکات]] زیر بنایی برای ساماندهی [[نظام]] شایسته‌سالاری است. از ویژگی‌های شایسته‌سالاری در سطح ملی، برخورداری از ذهنیت [[راهبردی]] و دوری گزیدن از [[تفکر]] مقطعی و جزیره‌ای [[اندیشیدن]] و جاری ساختن فضای [[فکری]] در سطوح [[تصمیم‌گیری]] می‌باشد. برای [[شایستگی]] دو بال وجود دارد: یک بال آن [[دانش]] و بال دیگر [[بینش]] و نحوه برخورد با مسائل و [[مشکلات]] است. در [[حقیقت]] داشتن دانش و [[بصیرت]] در هر سطحی لازمه کار در یک [[سیستم]] شایستگی است.<ref>[[مهدی نصراصفهانی|نصراصفهانی، مهدی]]، [[شایسته‌سالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی (مقاله)|مقاله «شایسته‌سالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی»]].</ref>
[[موقعیت اجتماعی]] افراد ترکیبی از بهره هوشی، تلاش و [[کوشش]] است. [[نظام اجتماعی]] در حال حرکت بسوی جریانی است که در آن توده‌های افراد [[حاکمان]] و نخبگانی را از [[قدرت]] [[خلع]] می‌کنند که از [[احساسات]] و نیازهای [[عامه]] [[مردم]] فاصله گرفته‌اند. [[شایسته‌سالاری]] سیستمی است که [[مدیر]] و کارکنان بواسطه شایسته بودن [[انتخاب]] می‌شوند. شایسته‌سالاری بهره‌گیری از انرژی [[خلاق]] افراد نخبه و برگزیده [[اجتماع]] است.از آنجا که مقوله شایسته‌سالاری با مفهوم [[نخبه‌گرایی]] ارتباط نزدیکی دارد می‌‌توان گفت که نخبه‌گرایی و شایسته‌سالاری هر دو در پی واگذاری امور به افراد نخبه و سرآمد هستند. مبانی و اساس شایسته‌سالاری و [[مدنیت]] در [[جامعه]] مشترک است و سه ویژگی مشترک [[معرفت]] جویی، [[عدالت‌خواهی]]، [[عبودیت]] و [[محبت]] بعنوان [[مشترکات]] زیر بنایی برای ساماندهی [[نظام]] شایسته‌سالاری است. از ویژگی‌های شایسته‌سالاری در سطح ملی، برخورداری از ذهنیت [[راهبردی]] و دوری گزیدن از [[تفکر]] مقطعی و جزیره‌ای [[اندیشیدن]] و جاری ساختن فضای [[فکری]] در سطوح [[تصمیم‌گیری]] می‌باشد. برای [[شایستگی]] دو بال وجود دارد: یک بال آن [[دانش]] و بال دیگر [[بینش]] و نحوه برخورد با مسائل و [[مشکلات]] است. در [[حقیقت]] داشتن دانش و [[بصیرت]] در هر سطحی لازمه کار در یک [[سیستم]] شایستگی است.<ref>[[مهدی نصراصفهانی|نصراصفهانی، مهدی]]، [[شایسته‌سالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی (مقاله)|مقاله «شایسته‌سالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی»]].</ref>
==معیارهای [[شایسته‌سالاری]] از دیدگاه [[حضرت علی]]{{ع}}==
به [[عقیده]] حضرت علی{{ع}} مسأله توان، [[لیاقت]] و [[شایستگی]] افراد جزیی از بحث [[عدالت]] است و این اصل مهمترین اصل [[اداره جوامع]] ([[سازمان‌ها]]) می‌باشد. آن حضرت معتقداند که هر [[پستی]] به تناسب، نیاز به توان، [[خلاقیت]]، شایستگی و [[تخصص]] خاصی دارد و جایز نیست افراد هر کدام به جای دیگری قرار بگیرند، در غیر این صورت [[جامعه]] مسیر [[رشد]]، [[توسعه]] و کمال را نخواهد پیمود. [[حضرت علی]]{{ع}} [[مدیریت]] و [[اداره جامعه]] را به سنگ آسیاب و محور آن [[تشبیه]] می‌کنند و معتقداند همچنان که سنگ آسیاب فقط حول محور خود به گردش در می‌آید و در صورت بزرگ‌تر بودن سنگ یا کج بودن محور، سنگ نمی‌چرخد و در صورت [[ضعیف]] بودن میشکند. [[مدیران جامعه]] و [[نخبگان سیاسی]] نیز محورهای جامعه هستند که باید هر کدام برای آن کار مناسب بوده و از توان، [[خلاقیت]] و [[شایستگی]] لازم برخوردار باشند. حضرت علی{{ع}} در [[خطبه]] معروف [[شقشقیه]] ضمن بیان [[لیاقت]] و شایستگی خود برای [[حکومت]]، [[لزوم]] توجه به این معیار را یادآور شده و می‌فرمایند: «هان به [[خدا]] [[سوگند]] [[جامه]] [[خلافت]] را در پوشید و می‌دانست خلافت جز مرا نشاید، که آسیاب سنگ، تنها گرد استوانه به گردش درآید. [[کوه]] بلند را مانم که سیلاب از ستیغ من ریزان است و مرغ از پریدن به قلعه گریزان»<ref>شهیدی، سید جعفر، نهج البلاغه، ص۹.</ref>.
در واقع [[برتری امام]] برای [[رهبری]] و اداره جامعه به خاطر یک اصل بود و آن «توان ایشان در اداره جامعه و رساندن آن به قلل رفیع کمال بود». آن حضرت بر این [[اعتقاد]] است که وقتی در مدیریت و اداره جامعه [[روابط دوستانه]] و [[خویشاوندی]] و دیگر معیارهای غیر [[واقعی]] ملاک واقع نشود تنها یک اصل باقی میماند و آن «توان و شایستگی» است. ایشان در [[خطبه ۲۱۶]] [[نهج البلاغه]] می‌فرمایند: «کار [[مردم]] جز به شایستگی [[زمامداران]] سامان نمی‌یابد». این دیدگاه با قید انحصاری که دارد [[موفقیت]] تمام برنامه‌های رشد، توسعه و کمال را وابسته به [[میزان]] توان و لیاقت [[رهبران]] جامعه می‌دانند. این مفهوم در [[خطبه ۱۷۴]] به وضوح نمایان است: «مردم، سزاوار به خلافت کسی است که بدان تواناتر باشد و در آن به [[فرمان خدا]] داناتر». چون هر [[پست]] و ریاستی برای [[صاحب منصب]] خاصی مناسب‌تر است این امانتی است که باید به او برسد. در [[سیستم]] [[مدیریت]] اگر هر کس در همان جایی که متناسب با اوست، قرار گیرد مدیریت سالم میماند و [[امانت]] به اهلش رسیده است. [[قرآن کریم]] در این باره می‌گوید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ}}<ref>«خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>. بنابراین هر امانتی باید به فرد لایقش واگذار گردد، در غیر این صورت امانت به اهلش نرسیده است. از بعد دیگر هر [[کارگزار]] و مدیری باید دارای خصوصیاتی متناسب با نوع کار، محدوده کاری و [[میزان]] مسئولیت‌اش داشته باشد. هرچه میزان [[شایستگی]] یک [[مدیر]] در کار خاص خود بالاتر باشد [[تخصص]] او در آن کار بیشتر است. شایستگی هر کاری مخصوص به خود آن کار است. به‌طور مثال یک مدرس خوب لزوماً نمی‌تواند یک [[وزیر]] خوب باشد. همانطور که یک [[استاندار]] خوب نمی‌تواند یک استاد خوب باشد. چون هر کدام از اینها فقط در حیطه تخصصی خود خوب عمل می‌کنند.
[[امام علی]]{{ع}} حاضر نشد حتی یک لحظه بر خلاف اصل [[شایسته‌سالاری]] گام بردارد و همواره به [[استانداران]] و [[کارگزاران]] خود دستور می‌داد این اصل را رعایت کنند. آن حضرت می‌فرمایند: «کسی که بهترین کفایت را داشته باشد مستحق [[ولایت]] است»<ref>قزوینی، عبدالکریم بن محمد یحیی، بقا و زوال دولت در کلمات امیر المؤمنان{{ع}}، ص۶۷.</ref>. به عبارت دیگر شخصی مستحق [[ریاست]] و مدیریت است که بهترین کفایت را در انجام امور از خود نشان دهد. در جای دیگر می‌فرمایند: «کارها به‌وسیله کارگزاران راست و درست می‌شود»<ref>{{متن حدیث|الْأَعْمَالُ تَسْتَقِيمُ بِالْعُمَّالِ}}. قزوینی، عبدالکریم بن محمد یحیی، بقا و زوال دولت در کلمات امیر المؤمنان{{ع}}، ص۸۴.</ref>. «آفت کارها، [[ناتوانی]] کارگزاران است»<ref>{{متن حدیث|آفَةُ الْأَعْمَالِ عَجْزُ الْعُمَّالِ}}. قزوینی، عبدالکریم بن محمد یحیی، بقا و زوال دولت در کلمات امیر المؤمنان{{ع}}، ص۷۰.</ref>. اگر [[کارگزاران]] دارای عجز و [[ناتوانی]] بوده و از عهده امور آن طور که شایسته است برنیاید کارها رو به [[فساد]] و [[تباهی]] رفته و امور به جای [[اصلاح]] و [[پیشرفت]] [[سیر]] قهقرایی میپیماید که این همان پیامدهای عدم رعایت اصل [[لیاقت]] و [[شایستگی]] است. در جای دیگری [[امام]] اصل تخصص‌گرایی را اینطور بیان میدارند: «کارها را به‌دست افراد متخصص و [[خبره]] بسپار»<ref>{{متن حدیث|الْأَعْمَالُ بِالْخُبْرَةِ}}. خوانساری، جمال الدین محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم، ص۱۸.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} خطاب به [[مالک اشتر]] [[استاندار]] خود در [[مصر]] مینویسند: «سپس در کار عاملان خود بیندیش و پس از [[آزمودن]]، به کارشان بگمار و عاملانی را جستجو کن که [[دلبستگی]] بیشتر [[اخلاق]] آنان گرامی‌تر است و آبرویشان محفوظ‌تر و طمع‌شان کمتر و عاقبت‌نگری آنها فزون‌تر. پس درباره [[کاتبان]] خود بنگر و بهترین‌شان را بر سر کار بیاور و افرادی را برگزین که کارها بر او دشوار نباشد، در [[خطا]] [[پایدار]] نباشد. آنکس که [[ستایش]] فراوان وی را به [[خودبینی]] نکشاند و خوش‌آمدگویی او را برنیانگیزاند و اینان اندک‌اند»<ref>شهیدی، سید جعفر، نهج البلاغه، صص۳۳۲-۳۳۴.</ref>.
در تمام [[دستورات]] فوق سخن از فضل و [[کمالات انسانی]] و شایستگی‌های افراد برای [[تصدی]] پست‌های سازمانی است. در بسیاری از این دستورات نکات بسیار دقیق متدلوژیک (روش‌شناسی) [[فکری]] وجود دارد که دارا بودن آنها برای [[نخبگان]] هر [[جامعه]] وسازمانی ضروری است. امام علی{{ع}} برای بنیان یک [[نظام]] کارآمد و مطلوب تمام این اصول را تا حد ممکن بکار می‌بستند. [[محمد بن ابوبکر]] [[حکومت مصر]] را بر عهده داشت حضرت به این نتیجه رسیدند که با توجه به موقعیت حساس و استراتژیک مصر، مالک اشتر برای آن منطقه مناسب‌تر، و از شایستگی بالاتری برخوردار است. به همین دلیل محمد را [[عزل]] و مالک را به جای وی [[منصوب]] کردند. امام شنیدند که محمد از عزل خود دلتنگ شده پس خطاب به وی نوشتند: «اما بعد، خبر یافتم که از فرستادن اشتر برای [[تصدی]] کاری که عهده داری دلتنگ شده‌ای، آنچه که کردم نه برای آن است که تو را کند کار شمردم و یا [[انتظار]] [[کوشش]] بیشتری داشتم، بلکه تو را بر جایی [[حکومت]] دادم که سر و سامان دادن آن بر تو آسان‌تر است و [[حکمرانی]] بر آن تو را خوش‌تر»<ref>شهیدی، سید جعفر، نهج البلاغه، ص۳۰۹.</ref>.
حضرت علی‌{{ع}} در [[فرمان]] معروف خود به [[مالک اشتر]] [[فرمانروای مصر]]، که در واقع زیربنای [[مدیریت اسلامی]] می‌باشد. معیارهایی برای [[انتخاب]] و [[انتصاب مدیران]] و [[کارگزاران نظام]] برمی‌شمارد. به عبارت دیگر ملاک‌های [[شایستگی]] افراد را تعیین می‌کنند که این ملاک‌ها می‌‌توانند برای انتصاب مدیران خیریه‌ها مورد استفاده قرار گیرد:
#[[تقوا]]: آنچه در سر لوحه [[روحیات]] و [[منش]] یک [[مدیر]] [[اسلامی]] قرار دارد، [[متقی]] بودن وی است.
#حسن سابقه‌: حضرت‌امیر{{ع}} در این مورد می‌فرماید: «پس خوشسابقه‌ترین آنها را در نزد عموم برگزین و آن کسی که از همه بیشتر، چهره‌اش به [[امانت‌داری]] شناخته شده است‌، انتخاب کن». داشتن سابقه خوب نزد [[مردم]] از دیگر ویژگی‌هایی است که برای انتخاب افراد شایسته باید مورد توجه قرار گیرد.
#[[دانایی]] و توانایی‌: حضرت علی‌{{ع}} می‌فرماید: «آن کسی که [[توانایی]] و عملکرد بهتری را به کار گرفت [[استحقاق]] حکمرانی دارد». بنابراین [[داناترین]] و تواناترین افراد شایسته‌ترند.
#صلاحیت اخلاقی‌: حضرت علی‌{{ع}} در مورد داشتن صلاحیت [[اخلاقی]] به مالک اشتر می‌فرماید: «پس هر آینه تو بالاتر از آنهایی و [[ولی امر]] تو بالاتر از توست و [[خدا]] بالاتر از کسی است که تو را به [[مدیریت]] و [[فرماندهی]] گمارده است»‌.
#داشتن ظرفیت [[روحی]] و کاری‌: [[حضرت امیر]]{{ع}} به مالک اشتر می‌فرماید: «از کسانی انتخاب کن که [[بزرگداشت]] و [[احترام]] او را [[سرکش]] نسازد» و همچنین می‌فرماید: «کسی را انتخاب کن که نه بزرگی کار، او را از پا در آورد و نه فراوانی آن او را دچار [[پریشانی]] و سردرگمی نماید». مسلّماً افراد کم‌ظرفیت وقتی به [[پستی]] و قدرتی می‌رسند خود را گم می‌کنند و [[فکر]] می‌کنند که آنها این [[شایستگی]] را داشته‌اند که با این [[مقام]] رسیده‌اند<ref>شهیدی، سید جعفر، نهج البلاغه، ص۵۸۷.</ref>.
#ضابطه‌گرایی به جای رابطه‌گرایی‌: [[حضرت امیر]]{{ع}} به [[مالک اشتر]] می‌فرماید: «[[فرمانداری]] برای تو وسیله آب و نان نیست بلکه امانتی در گردن توست‌». در [[جامعه]] ما هم اگر با هر مسئولیتی که به [[انسان‌ها]] داده می‌شود به عنوان یک [[امانت]] با آن برخورد شود، هیچ‌گاه در امانت [[خیانت]] نمی‌شود.
#[[پرهیزگاری]] و صداقت‌: حضرت علی‌{{ع}} در این مورد به مالک اشتر می‌فرماید: «ملازم [[راستگویی]] و [[امانت‌داری]] باشید که این دو رویه‌، از رویه [[نیکان]] است‌».
#[[بزرگ‌منشی]] و [[بزرگواری]] در برابر مخالفان‌: حضرت امیر{{ع}} می‌فرماید: «ابزار [[حکومت]] و مدیریت‌، داشتن سینه‌ای گشاده و به اصطلاح دریادلی است‌».
#[[دوراندیشی]] و آینده‌نگری‌: حضرت می‌فرماید: «[[احتیاط]] را پیشه خود ساز و از [[علم]] و [[دانش]] جدا مشو، که سرانجام کار تو [[ستوده]] خواهد بود». نه تنها [[مدیر]] باید از وضع جاری [[سازمان]] خود [[آگاه]] باشد بلکه باید بتواند [[آینده]] را نیز [[پیش‌بینی]] کند؛ زیرا بسیاری از تصمیماتی که او امروز می‌گیرد در آینده نتیجه خواهد داد بنابراین باید بتواند آن [[روز]] را ارزیابی کند. ویژگی‌هایی که به آنها اشاره شد، از متن [[نامه]] حضرت امیر{{ع}} به مالک اشتر استخراج شده است‌. از مجموع نظریات [[حضرت علی]]{{ع}} در این مورد، چنین [[استنباط]] می‌شود که [[امام]] به تعبیر امروزی [[معتقد]] به «تخصص‌گرایی کارکردی»<ref>Factional Proficiency.</ref> بوده و این روش را در حکومت خود بکار میبستند<ref>شهیدی، سید جعفر، نهج البلاغه، ص۵۸۹.</ref>. در شکل دو معیارهای [[شایسته‌سالاری]] از دیدگاه حضرت علی{{ع}} با [[اندیشمندان]] [[مدیریت]] مقایسه شده است<ref>[[مهدی نصراصفهانی|نصراصفهانی، مهدی]]، [[شایسته‌سالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی (مقاله)|مقاله «شایسته‌سالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی»]].</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۱۱۶٬۰۱۲

ویرایش