پرش به محتوا

شهادت در راه خدا در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
آیا پس از تمامی این نکات، ابهامی در معنای حیاتی که پس از این [[حیات]] و پیش از حیات اخروی است برجای می‌ماند؟ این حیات دوم، حیات [[آخرت]] نیست؛ زیرا حیات آخرت را احدی از [[مؤمنان]] منکر نیست. [[آیه]] هنگامی که ما را از مرده پنداشتن مؤمنان [[نهی]] می‌کند، تقریباً به صراحت می‌گوید که مقصود از این [[زندگی]]، زندگی دیگری غیر زندگی اخروی است. احدی از مؤمنان درباره زندگی اخروی [[شهید]] و غیرشهید تردید روا نمی‌دارد؛ پس، ناگزیر باید مقصود زندگی دیگری میان [[زندگی دنیوی]] و [[اخروی]] باشد. این زندگی، همان است که بسیاری از [[مردم]] از آن بی‌خبرند و شهید از زندگی دنیوی، یکراست به آن منتقل می‌شود و در آن در جوار [[پروردگار]] تبارک و تعالی زندگی می‌کند. مردم به شهید همانند پیکری بی‌جان می‌نگرند و [[گمان]] می‌برند که او مرده است، در حالی که او نمرده است، بلکه در جوار پروردگارش از فضل و نعمتی که او در [[بهشت]] برای [[بندگان]] [[صالح]] خویش آماده ساخته، بهره‌مند است تا اینکه در آخرت به جایی که [[خداوند تعالی]] از مراتب [[رحمت]] و فضل خویش در بهشتی به پهنای [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] برای او [[برگزیده]] است، می‌رود.
آیا پس از تمامی این نکات، ابهامی در معنای حیاتی که پس از این [[حیات]] و پیش از حیات اخروی است برجای می‌ماند؟ این حیات دوم، حیات [[آخرت]] نیست؛ زیرا حیات آخرت را احدی از [[مؤمنان]] منکر نیست. [[آیه]] هنگامی که ما را از مرده پنداشتن مؤمنان [[نهی]] می‌کند، تقریباً به صراحت می‌گوید که مقصود از این [[زندگی]]، زندگی دیگری غیر زندگی اخروی است. احدی از مؤمنان درباره زندگی اخروی [[شهید]] و غیرشهید تردید روا نمی‌دارد؛ پس، ناگزیر باید مقصود زندگی دیگری میان [[زندگی دنیوی]] و [[اخروی]] باشد. این زندگی، همان است که بسیاری از [[مردم]] از آن بی‌خبرند و شهید از زندگی دنیوی، یکراست به آن منتقل می‌شود و در آن در جوار [[پروردگار]] تبارک و تعالی زندگی می‌کند. مردم به شهید همانند پیکری بی‌جان می‌نگرند و [[گمان]] می‌برند که او مرده است، در حالی که او نمرده است، بلکه در جوار پروردگارش از فضل و نعمتی که او در [[بهشت]] برای [[بندگان]] [[صالح]] خویش آماده ساخته، بهره‌مند است تا اینکه در آخرت به جایی که [[خداوند تعالی]] از مراتب [[رحمت]] و فضل خویش در بهشتی به پهنای [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] برای او [[برگزیده]] است، می‌رود.


در [[احادیث]] [[رسول خدا]] {{صل}} و [[اهل بیت]] او {{عم}} شواهد بسیاری بر این [[حیات برزخی]] که [[شهیدان]] و بندگان صالح خدا در آن به سر می‌برند و پیش از برانگیخته شدن و حیات اخروی، در [[رحمت الهی]] از آن بهره‌مندند، وجود دارد، برای مثال، رسول خدا {{صل}} در [[حدیثی]] که [[جابر بن عبدالله انصاری]] [[راوی]] آن است، درباره آنچه که در [[جنگ موته]] پس از [[شهادت]] [[زید بن حارثه]]، [[جعفر بن ابی طالب]] و [[عبدالله بن رواحه انصاری]] برای [[مسلمانان]] پیش آمد سخن می‌گوید: [[حضرت]] این سه نفر را به توالی به [[فرماندهی]] [[منصوب]] ساخته بود که اگر یکی از آنها [[شهید]] شد، دیگری جای او را بگیرد؛ جابر می‌گوید: «روزی که در آن [[جنگ موته]] در گرفت، [[رسول خدا]] {{صل}} [[نماز صبح]] را با ما گزارد، سپس بر [[منبر]] شد و فرمود: [[برادران]] شما برای [[جنگ با مشرکان]] رو به رو شدند. حضرت برای ما از حمله‌های هر یک از دو [[سپاه]] بر یکدیگر سخن گفت تا آنجا که فرمود: هم اکنون [[زید بن حارثه]] کشته شد و [[پرچم]] افتاد. سپس فرمود: اکنون [[جعفر بن ابی طالب]] پرچم را برداشت و پیش رفت تا بجنگد. سپس فرمود: اینک دستش قطع شد، او پرچم را با دست دیگرش گرفت. سپس فرمود: دست دیگرش نیز قطع شد و او پرچم را با سینه‌اش نگاه داشت. سپس فرمود: جعفر بن ابی طالب کشته شد و پرچم بر [[زمین]] افتاد. سپس [[عبدالله بن رواحه]] آن را به دست گرفت و فلان تعداد از [[مشرکان]] و [[مسلمانان]] کشته شدند. از مسلمانان فلانی و فلانی کشته شدند تا اینکه رسول خدا {{صل}} کشته شدگان را یاد کرد، سپس فرمود: عبدالله بن رواحه کشته شد و پرچم را [[خالد بن ولید]] در دست گرفت و مسلمانان بازگشتند. رسول خدا {{صل}} سپس از منبر پایین آمد و به [[خانه]] جعفر رفت و [[عبدالله بن جعفر]] را فرا خواند و او را در آغوش خویش نشاند و بر سرش دست کشید. مادر عبدالله، [[اسماء بنت عمیس]] عرض کرد: ای رسول خدا! تو بر سر او دست می‌کشی که گویا [[یتیم]] است! رسول خدا {{صل}} فرمود: جعفر امروز کشته شد. چشمان رسول خدا {{صل}} به [[اشک]] نشستند، او فرمود: پیش از اینکه شهید شود، دو دستش قطع شد و [[خداوند]] به جای آنها دو بال از زمرد سبز به او داد و او اینک در [[بهشت]] با [[فرشتگان]] هرگونه که بخواهد پرواز می‌کند»<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۱، ص۵۴، به نقل از: قطب راوندی، الخرائج، ص۱۸۸.</ref>.<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[بر آستان عاشورا ج۱ (کتاب)| بر آستان عاشورا ج۱]]، ص۳۹۵.</ref>
در [[احادیث]] [[رسول خدا]] {{صل}} و [[اهل بیت]] او {{عم}} شواهد بسیاری بر این [[حیات برزخی]] که [[شهیدان]] و بندگان صالح خدا در آن به سر می‌برند و پیش از برانگیخته شدن و حیات اخروی، در [[رحمت الهی]] از آن بهره‌مندند، وجود دارد، برای مثال، رسول خدا {{صل}} در [[حدیثی]] که [[جابر بن عبدالله انصاری]] راوی آن است، درباره آنچه که در [[جنگ موته]] پس از [[شهادت]] [[زید بن حارثه]]، [[جعفر بن ابی طالب]] و [[عبدالله بن رواحه انصاری]] برای [[مسلمانان]] پیش آمد سخن می‌گوید: حضرت این سه نفر را به توالی به [[فرماندهی]] [[منصوب]] ساخته بود که اگر یکی از آنها [[شهید]] شد، دیگری جای او را بگیرد؛ جابر می‌گوید: «روزی که در آن [[جنگ موته]] در گرفت، [[رسول خدا]] {{صل}} نماز صبح را با ما گزارد، سپس بر [[منبر]] شد و فرمود: [[برادران]] شما برای [[جنگ با مشرکان]] رو به رو شدند. حضرت برای ما از حمله‌های هر یک از دو [[سپاه]] بر یکدیگر سخن گفت تا آنجا که فرمود: هم اکنون [[زید بن حارثه]] کشته شد و [[پرچم]] افتاد. سپس فرمود: اکنون [[جعفر بن ابی طالب]] پرچم را برداشت و پیش رفت تا بجنگد. سپس فرمود: اینک دستش قطع شد، او پرچم را با دست دیگرش گرفت. سپس فرمود: دست دیگرش نیز قطع شد و او پرچم را با سینه‌اش نگاه داشت. سپس فرمود: جعفر بن ابی طالب کشته شد و پرچم بر [[زمین]] افتاد. سپس [[عبدالله بن رواحه]] آن را به دست گرفت و فلان تعداد از [[مشرکان]] و [[مسلمانان]] کشته شدند. از مسلمانان فلانی و فلانی کشته شدند تا اینکه رسول خدا {{صل}} کشته شدگان را یاد کرد، سپس فرمود: عبدالله بن رواحه کشته شد و پرچم را [[خالد بن ولید]] در دست گرفت و مسلمانان بازگشتند. رسول خدا {{صل}} سپس از منبر پایین آمد و به [[خانه]] جعفر رفت و [[عبدالله بن جعفر]] را فرا خواند و او را در آغوش خویش نشاند و بر سرش دست کشید. مادر عبدالله، [[اسماء بنت عمیس]] عرض کرد: ای رسول خدا! تو بر سر او دست می‌کشی که گویا [[یتیم]] است! رسول خدا {{صل}} فرمود: جعفر امروز کشته شد. چشمان رسول خدا {{صل}} به [[اشک]] نشستند، او فرمود: پیش از اینکه شهید شود، دو دستش قطع شد و [[خداوند]] به جای آنها دو بال از زمرد سبز به او داد و او اینک در [[بهشت]] با [[فرشتگان]] هرگونه که بخواهد پرواز می‌کند»<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۱، ص۵۴، به نقل از: قطب راوندی، الخرائج، ص۱۸۸.</ref>.<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[بر آستان عاشورا ج۱ (کتاب)| بر آستان عاشورا ج۱]]، ص۳۹۵.</ref>


=={{متن قرآن|فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ}} ==
=={{متن قرآن|فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ}} ==
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش