پرش به محتوا

غنیمت در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۳: خط ۲۳:
اگر به جای قید مکانی دارالحرب، منطقۀ جنگی را معیار قرار دهیم در این صورت غنیمت می‌تواند تمامی موارد نامبرده و نظایر آن را شامل شود.
اگر به جای قید مکانی دارالحرب، منطقۀ جنگی را معیار قرار دهیم در این صورت غنیمت می‌تواند تمامی موارد نامبرده و نظایر آن را شامل شود.


در هر حال غنایم جنگی به اموالی گفته می‌شود که در جنگ از راه [[اعمال]] قوۀ قهریه، جنگ و به‌کارگیری [[ابزار جنگی]] به دست آمده باشد<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۴۷.</ref>. بنابراین به اموالی که به صورت [[غارت]] و سرقت‌های مسلحانه و [[تهاجم]] یک جانبه به دست می‌آید، غنیمت اطلاق نمی‌شود.
در هر حال غنایم جنگی به اموالی گفته می‌شود که در جنگ از راه [[اعمال]] قوۀ قهریه، جنگ و به‌کارگیری [[ابزار جنگی]] به دست آمده باشد<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۴۷.</ref>. بنابراین به اموالی که به صورت [[غارت]] و سرقت‌های مسلحانه و تهاجم یک جانبه به دست می‌آید، غنیمت اطلاق نمی‌شود.


با توجه به اطلاق کلمه «شیءٍ» در آیۀ {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ...}}<ref>«بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref> به ویژه به لحاظ کلمۀ {{متن قرآن|مِنْ}} می‌توان چنین استظهار کرد که هر چه در حال [[جنگ]] به دست [[رزمندگان]] [[مسلمان]] برسد، قابل غنیمت‌گیری است صرف نظر از [[مالکیت]] آنکه متعلق به هر کسی باشد.
با توجه به اطلاق کلمه «شیءٍ» در آیۀ {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ...}}<ref>«بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref> به ویژه به لحاظ کلمۀ {{متن قرآن|مِنْ}} می‌توان چنین استظهار کرد که هر چه در حال [[جنگ]] به دست [[رزمندگان]] [[مسلمان]] برسد، قابل غنیمت‌گیری است صرف نظر از [[مالکیت]] آنکه متعلق به هر کسی باشد.
خط ۳۱: خط ۳۱:
اگر چنین اطلاقی از [[آیات]] غنیمت‌گیری استفاده شود در واقع مسئلۀ غنیمت‌گیری بر این اساس [[استوار]] خواهد بود که جنگ یک شرایط غیر عادی است و در این شرایط امکان رعایت اصول مربوط به شرایط [[صلح]] وجود ندارد و هر [[مالی]] که به دست رزمندگان می‌افتد، غنیمت محسوب می‌شود هر چند که صاحبان این [[اموال]] [[دشمن]] محسوب نشده و در شرایط عادی رعایت [[احترام]] مالکیت آنها الزامی است.
اگر چنین اطلاقی از [[آیات]] غنیمت‌گیری استفاده شود در واقع مسئلۀ غنیمت‌گیری بر این اساس [[استوار]] خواهد بود که جنگ یک شرایط غیر عادی است و در این شرایط امکان رعایت اصول مربوط به شرایط [[صلح]] وجود ندارد و هر [[مالی]] که به دست رزمندگان می‌افتد، غنیمت محسوب می‌شود هر چند که صاحبان این [[اموال]] [[دشمن]] محسوب نشده و در شرایط عادی رعایت [[احترام]] مالکیت آنها الزامی است.


اما این مبنا و توجیه با اصولی که [[اسلام]] در تمامی مراحل جنگ رعایت شمرده و اصولاً [[پاسداری]] از [[ارزش‌ها]] را [[هدف]] نهایی جهاد دانسته است، سازگار نیست. به تعبیر دیگر اطلاق {{متن قرآن|مِنْ شَيْءٍ}} در حدی قابل قبول است که غنیمت در مورد آن [[صدق]] یابد، وقتی در صدق غنیمت در مورد برخی از اموال که دارای مالک محترمی هست، تردید می‌شود. اطلاق {{متن قرآن|مِنْ شَيْءٍ}} مشکلی را حل نخواهد کرد. برای روشن‌تر شدن [[سستی]] ادعای اطلاق در آیات غنیمت‌گیری [[شایسته]] است به این نکته توجه کنیم که تعبیر [[قرآن]] چنین نیست که هر چیزی در جنگ به دست آید، غنیمت است، بلکه تعبیر قرآن آن است که هر چه را که به غنیمت به دست می‌آورید، باید [[خمس]] آن را برای مصارفی که تعیین شده بدهید. اما اینکه از کدام [[اموال]] و با کدام شیوه می‌توان [[غنیمت]] گرفت، در [[آیه]] مشخص و بیان نشده است.
اما این مبنا و توجیه با اصولی که [[اسلام]] در تمامی مراحل جنگ رعایت شمرده و اصولاً پاسداری از [[ارزش‌ها]] را [[هدف]] نهایی جهاد دانسته است، سازگار نیست. به تعبیر دیگر اطلاق {{متن قرآن|مِنْ شَيْءٍ}} در حدی قابل قبول است که غنیمت در مورد آن [[صدق]] یابد، وقتی در صدق غنیمت در مورد برخی از اموال که دارای مالک محترمی هست، تردید می‌شود. اطلاق {{متن قرآن|مِنْ شَيْءٍ}} مشکلی را حل نخواهد کرد. برای روشن‌تر شدن [[سستی]] ادعای اطلاق در آیات غنیمت‌گیری شایسته است به این نکته توجه کنیم که تعبیر [[قرآن]] چنین نیست که هر چیزی در جنگ به دست آید، غنیمت است، بلکه تعبیر قرآن آن است که هر چه را که به غنیمت به دست می‌آورید، باید [[خمس]] آن را برای مصارفی که تعیین شده بدهید. اما اینکه از کدام [[اموال]] و با کدام شیوه می‌توان [[غنیمت]] گرفت، در [[آیه]] مشخص و بیان نشده است.


فقهای شیعه حالات مختلف دستیابی به اموال [[دشمن]] را به صورت زیر بیان کرده‌اند<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۴۰۰.</ref>:
فقهای شیعه حالات مختلف دستیابی به اموال [[دشمن]] را به صورت زیر بیان کرده‌اند<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۴۰۰.</ref>:
خط ۳۷: خط ۳۷:
# به چنگ آوردن اموال دشمن با [[آگاهی]] و حضور وی به راه ناشناخته‌ای که برای دشمن قابل پیش‌بینی و پیش‌گیری نباشد؛ فقها این نوع [[مال]] را به عنوان «مختلس» یاد کرده‌اند؛
# به چنگ آوردن اموال دشمن با [[آگاهی]] و حضور وی به راه ناشناخته‌ای که برای دشمن قابل پیش‌بینی و پیش‌گیری نباشد؛ فقها این نوع [[مال]] را به عنوان «مختلس» یاد کرده‌اند؛
# به چنگ آوردن مخفیانه اموال دشمن که به آن [[سرقت]] گفته می‌شود.
# به چنگ آوردن مخفیانه اموال دشمن که به آن [[سرقت]] گفته می‌شود.
# اموالی که دشمن پس از تخلیۀ [[سرزمین]] خود بجای می‌گذارد؛
# اموالی که دشمن پس از تخلیۀ سرزمین خود به‌جای می‌گذارد؛
# اموالی که در محل استقرار دشمن یافت می‌شود، بدون آنکه مالک آن مشخص باشد که به آن نقطه [[دارالحرب]] گفته می‌شود؛
# اموالی که در محل استقرار دشمن یافت می‌شود، بدون آنکه مالک آن مشخص باشد که به آن نقطه [[دارالحرب]] گفته می‌شود؛
# اموالی را که با [[معامله]] و به عنوان خرید به دست آورده و سپس فرار کنند. فقهای شیعه نوع اول را غنیمت و محکوم به [[احکام]] [[غنایم جنگی]] دانسته و نوع دوم، سوم، پنجم و ششم را از آن کسی که به دست آورده شمرده و نوع چهارم را متعلق به [[دولت اسلامی]] ([[امام]]) محسوب کرده‌اند<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۴۰۰.</ref>.
# اموالی را که با معامله و به عنوان خرید به دست آورده و سپس فرار کنند. فقهای شیعه نوع اول را غنیمت و محکوم به [[احکام]] [[غنایم جنگی]] دانسته و نوع دوم، سوم، پنجم و ششم را از آن کسی که به دست آورده شمرده و نوع چهارم را متعلق به [[دولت اسلامی]] ([[امام]]) محسوب کرده‌اند<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۴۰۰.</ref>.


[[مشروعیت]] به دست آوردن اموال نوع دوم، سوم و ششم قابل بحث است؛ زیرا فقها «[[غلول]]» را [[نامشروع]] دانسته‌اند و غلول به معنای سرقت اموال غنیمت گرفته شده<ref>المغنی، ج۱۰، ص۵۲۴ و ج۶، ص۲۴۵؛ سرخسی، المسبوط، ج۱۰، ص۵.</ref> و نیز به معنای سرقت اموال دشمن [[تفسیر]] شده است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۸۱.</ref> و نیز به کار بردن «غدر» که به معنی [[حیله]] است، در [[جهاد]]، ممنوع تلقی شده است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۸۱.</ref> و نیز در مورد ششم [[خلف وعده]] و [[خیانت]] در [[امانت]] از نظر [[شریعت اسلام]] [[حرام]] است.
[[مشروعیت]] به دست آوردن اموال نوع دوم، سوم و ششم قابل بحث است؛ زیرا فقها «[[غلول]]» را [[نامشروع]] دانسته‌اند و غلول به معنای سرقت اموال غنیمت گرفته شده<ref>المغنی، ج۱۰، ص۵۲۴ و ج۶، ص۲۴۵؛ سرخسی، المسبوط، ج۱۰، ص۵.</ref> و نیز به معنای سرقت اموال دشمن [[تفسیر]] شده است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۸۱.</ref> و نیز به کار بردن «غدر» که به معنی [[حیله]] است، در [[جهاد]]، ممنوع تلقی شده است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۸۱.</ref> و نیز در مورد ششم [[خلف وعده]] و [[خیانت]] در [[امانت]] از نظر [[شریعت اسلام]] [[حرام]] است.


جای تعجب است که برخی از فقها مانند [[علامه حلی]]، [[محقق کرکی]] و [[شهید ثانی]]، هر دو [[حکم]] را با وجود [[متعارض]] بودن آن دو، در دو جا ذکر کرده‌اند: یکبار در عملیات نظامی، غدر و [[غلول]] را ممنوع شمرده و در باب دیگر در [[غنایم]]، [[اموال]] به دست آمده از راه [[حیله]] و غلول (مختلس، مسروقه) را متعلق به تصرف‌کننده، دانسته‌اند.
جای تعجب است که برخی از فقها مانند [[علامه حلی]]، [[محقق کرکی]] و [[شهید ثانی]]، هر دو [[حکم]] را با وجود متعارض بودن آن دو، در دو جا ذکر کرده‌اند: یکبار در عملیات نظامی، غدر و [[غلول]] را ممنوع شمرده و در باب دیگر در [[غنایم]]، [[اموال]] به دست آمده از راه [[حیله]] و غلول (مختلس، مسروقه) را متعلق به تصرف‌کننده، دانسته‌اند.


بعضی از [[فقها]] در توجیه این دوگانگی، ناگزیر از [[تفسیر]] [[کلام]] فقهای گذشته شده و ممنوعیت حیله را به معنای کشتن [[اسیر]] بعد از [[امان]] و غلول را به معنای دستبرد به اموال [[دشمن]] پس از پایان [[جنگ]] و [[مهادنه]] و یا امان دانسته‌اند<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۸۱.</ref>.
بعضی از [[فقها]] در توجیه این دوگانگی، ناگزیر از [[تفسیر]] [[کلام]] فقهای گذشته شده و ممنوعیت حیله را به معنای کشتن [[اسیر]] بعد از [[امان]] و غلول را به معنای دستبرد به اموال [[دشمن]] پس از پایان [[جنگ]] و [[مهادنه]] و یا امان دانسته‌اند<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۸۱.</ref>.
خط ۵۵: خط ۵۵:
این تفسیر نیز قابل قبول نیست؛ زیرا مباح بودن اموال دشمن برای عموم مسلمانان، مجوز اقدام به عمل نامشروعی چون «غدر» و «غلول» و یا «اختلاس» و «سرقت» نیست و پس [[محقق کرکی]] از فقهای بزرگ شیعه می‌نویسد: «می توان گفت که عمل«مختلس» و «سارق» گرچه کار [[حرام]] محسوب می‌شود ولی آن دو، اموال به دست آمده را تصاحب می‌کنند»<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۴۰۰.</ref>. هنگامی که [[قرآن]]، [[پیامبر اسلام]]{{صل}} را از عمل [[اسیر]] گرفتن در اثنای درگیری و رزم، که دارای ماهیت غنیمت‌گیری است، باز می‌دارد و این عمل سودجویانه را مناسب با اهداف [[مقدس]] [[نبوت]] و [[جهاد]] نمی‌بیند {{متن قرآن|مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ...}} <ref>«بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد تا (آنگاه که) در (سر) زمین (خویش دشمن را) از توان بیندازد» سوره انفال، آیه ۶۷.</ref> چگونه ممکن است دستبرد و [[سرقت]] در مورد [[اموال]] [[دشمن]] را تجویز کند؟
این تفسیر نیز قابل قبول نیست؛ زیرا مباح بودن اموال دشمن برای عموم مسلمانان، مجوز اقدام به عمل نامشروعی چون «غدر» و «غلول» و یا «اختلاس» و «سرقت» نیست و پس [[محقق کرکی]] از فقهای بزرگ شیعه می‌نویسد: «می توان گفت که عمل«مختلس» و «سارق» گرچه کار [[حرام]] محسوب می‌شود ولی آن دو، اموال به دست آمده را تصاحب می‌کنند»<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۴۰۰.</ref>. هنگامی که [[قرآن]]، [[پیامبر اسلام]]{{صل}} را از عمل [[اسیر]] گرفتن در اثنای درگیری و رزم، که دارای ماهیت غنیمت‌گیری است، باز می‌دارد و این عمل سودجویانه را مناسب با اهداف [[مقدس]] [[نبوت]] و [[جهاد]] نمی‌بیند {{متن قرآن|مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ...}} <ref>«بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد تا (آنگاه که) در (سر) زمین (خویش دشمن را) از توان بیندازد» سوره انفال، آیه ۶۷.</ref> چگونه ممکن است دستبرد و [[سرقت]] در مورد [[اموال]] [[دشمن]] را تجویز کند؟


به ویژه آنکه «[[غلول]]» که به سرقت و دستبرد به اموال دشمن [[تفسیر]] شده، در قرآن به [[صراحت]] ممنوع اعلام شده است {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}} <ref>«هیچ پیامبری را نسزد که خیانت ورزد؛ و هر کس خیانت کند در رستخیز آنچه را خیانت ورزیده است، (با خود) خواهد آورد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۱.</ref>.
به ویژه آنکه «[[غلول]]» که به سرقت و دستبرد به اموال دشمن [[تفسیر]] شده، در قرآن به صراحت ممنوع اعلام شده است {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}} <ref>«هیچ پیامبری را نسزد که خیانت ورزد؛ و هر کس خیانت کند در رستخیز آنچه را خیانت ورزیده است، (با خود) خواهد آورد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۱.</ref>.


با توجه به این نکات می‌توان گفت که ماهیت [[حقوقی]] [[غنیمت]] با عناوینی چون [[اختلاس]]، سرقت و نظایر آن متفاوت است و اصولاً غنیمت‌گیری در عرف بین‌المللی پیوسته به معنای یک درآمد دولتی برای فاتحان محسوب می‌شده؛ در حالی که در [[فقه اسلامی]] اموال به غنیمت گرفته شده متعلق به [[رزمندگان]] [[مسلمان]] است و تنها یک پنجم آن متعلق به [[دولت]] ([[امام]]) است و پس از کسر کردن تمامی هزینه‌هایی که برای غنیمت‌گیری [[مصرف]] شده باقیمانده بین رزمندگان تقسیم می‌شود و مفهوم این [[حکم فقهی]] آن است که باقیمانده [[غنایم جنگی]] از اموال خصوصی و مشترک بین رزمندگان [[مجاهد]] محسوب می‌شود و در برخی از [[روایات]] به هر [[رزمنده]]، عنوان [[شریک]] در [[مالکیت]] غنایم جنگی اطلاق شده است<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۷۴ {{متن حدیث|فَهُوَ أَحَقُّ بِالشُّفْعَةِ}}.</ref>.
با توجه به این نکات می‌توان گفت که ماهیت [[حقوقی]] [[غنیمت]] با عناوینی چون [[اختلاس]]، سرقت و نظایر آن متفاوت است و اصولاً غنیمت‌گیری در عرف بین‌المللی پیوسته به معنای یک درآمد دولتی برای فاتحان محسوب می‌شده؛ در حالی که در [[فقه اسلامی]] اموال به غنیمت گرفته شده متعلق به [[رزمندگان]] [[مسلمان]] است و تنها یک پنجم آن متعلق به [[دولت]] ([[امام]]) است و پس از کسر کردن تمامی هزینه‌هایی که برای غنیمت‌گیری [[مصرف]] شده باقیمانده بین رزمندگان تقسیم می‌شود و مفهوم این حکم فقهی آن است که باقیمانده [[غنایم جنگی]] از اموال خصوصی و مشترک بین رزمندگان [[مجاهد]] محسوب می‌شود و در برخی از [[روایات]] به هر [[رزمنده]]، عنوان [[شریک]] در [[مالکیت]] غنایم جنگی اطلاق شده است<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۷۴ {{متن حدیث|فَهُوَ أَحَقُّ بِالشُّفْعَةِ}}.</ref>.


غنیمت‌گیری نوعی حیازت مباحات است. هر کدام از نیروهای طرفین که [[اقدام]] به حیازت و جمع‌آوری اموال طرف مقابل کند، مالک خواهد بود چه تملک کننده [[دشمن]] باشد و یا از [[رزمندگان]] [[اسلام]].
غنیمت‌گیری نوعی حیازت مباحات است. هر کدام از نیروهای طرفین که [[اقدام]] به حیازت و جمع‌آوری اموال طرف مقابل کند، مالک خواهد بود چه تملک کننده [[دشمن]] باشد و یا از [[رزمندگان]] [[اسلام]].


[[غنیمت]] محسوب شدن [[اموال]] فرد [[مسلمان]] که به دست دشمن افتاده، جز از راه لحاظ [[مالکیت]] دشمن نسبت به این اموال قابل [[تصور]] نیست.
[[غنیمت]] محسوب شدن [[اموال]] فرد [[مسلمان]] که به دست دشمن افتاده، جز از راه لحاظ [[مالکیت]] دشمن نسبت به این اموال قابل تصور نیست.


در هر حال بنا بر مبنای حیازتی [[غنایم جنگی]]، تفاوت غنایم جنگی با حیازت اموال دشمن ([[حربی]]) در شرایط [[صلح]]، آن است که بر اساس قاعدۀ [[عرفی]] غنیمت‌گیری، غنایم جنگی قابل استرداد نیست، ولی تصاحب اموال حیازت شدۀ دشمن (حربی) توسط [[مسلمانان]] به دلیل تعارض با [[قواعد]] عرفی، در یک محکمۀ بین‌المللی قابل استرداد است.
در هر حال بنا بر مبنای حیازتی [[غنایم جنگی]]، تفاوت غنایم جنگی با حیازت اموال دشمن ([[حربی]]) در شرایط [[صلح]]، آن است که بر اساس قاعدۀ [[عرفی]] غنیمت‌گیری، غنایم جنگی قابل استرداد نیست، ولی تصاحب اموال حیازت شدۀ دشمن (حربی) توسط [[مسلمانان]] به دلیل تعارض با قواعد عرفی، در یک محکمۀ بین‌المللی قابل استرداد است.


غنایم جنگی بین رزمندگانی که در [[جهاد]] شرکت کرده‌اند، تقسیم می‌شود، ولی یک پنجم آن از باب [[خمس]] جزو اموال [[دولت اسلامی]] محسوب می‌شود. فقهای شیعه عموماً غنایم جنگی را شامل موارد زیر دانسته‌اند<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۴۰۱؛ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۴۷.</ref>:
غنایم جنگی بین رزمندگانی که در [[جهاد]] شرکت کرده‌اند، تقسیم می‌شود، ولی یک پنجم آن از باب [[خمس]] جزو اموال [[دولت اسلامی]] محسوب می‌شود. فقهای شیعه عموماً غنایم جنگی را شامل موارد زیر دانسته‌اند<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۴۰۱؛ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۴۷.</ref>:
# اموال منقولی که قابل جابه‌جایی و تملک است مانند کالاها؛
# اموال منقولی که قابل جابه‌جایی و تملک است مانند کالاها؛
# اموال غیرمنقول مانند [[اراضی]] و ابنیه؛
# اموال غیرمنقول مانند [[اراضی]] و ابنیه؛
# اسرای [[جنگی]] و [[سبی]]؛
# اسرای [[جنگی]] و سبی؛
# اموال غیرمنقولی که غیر قابل تملک است مانند شراب و خوک<ref>فقه سیاسی، ج۶، ص۲۴۲ - ۲۳۷، ۲۴۳ و ۲۵۰.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۲۷۴.</ref>
# اموال غیرمنقولی که غیر قابل تملک است مانند شراب و خوک<ref>فقه سیاسی، ج۶، ص۲۴۲ - ۲۳۷، ۲۴۳ و ۲۵۰.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۲۷۴.</ref>


۱۱۵٬۶۴۵

ویرایش