۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
::::::«غیب خدا بی نهایت است و اندازه معینی ندارد و این غیب بر چند نوع است: | ::::::«غیب خدا بی نهایت است و اندازه معینی ندارد و این غیب بر چند نوع است: | ||
:::::#غیبی که خدا آن را از بندگانش پنهان میدارد و هیچ کس را از آن آگاه نمیکند؛ نظیر زمان برپا شدن روز قیامت. | :::::#غیبی که خدا آن را از بندگانش پنهان میدارد و هیچ کس را از آن آگاه نمیکند؛ نظیر زمان برپا شدن روز قیامت. | ||
:::::#نوعی که هر کس را از میان بندگانش که بخواهد از آن آگاه میکند و در آیه ۲۶ از سوره جن به این نوع اشاره کرده است: {{عربی|اندازه= | :::::#نوعی که هر کس را از میان بندگانش که بخواهد از آن آگاه میکند و در آیه ۲۶ از سوره جن به این نوع اشاره کرده است: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا]]}}﴾}}<ref>او دانای غیب است و غیب خود را بر هیچ کس آشکار نمیسازد، مگر بر آن پیامبری که از او خشنود باشد.</ref>. و نیز در آیه ۱۷۹ از سوره آل عمران: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[ آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء]]}}﴾}}<ref>خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند.</ref>. | ||
:::::#نوعی که تمام مردم را از آن باخبر میکند؛ نظیر برانگیخته شدن و جمع شدن مردم در روز قیامت و بهشت و دوزخ. | :::::#نوعی که تمام مردم را از آن باخبر میکند؛ نظیر برانگیخته شدن و جمع شدن مردم در روز قیامت و بهشت و دوزخ. | ||
::::::بر این اساس، مراد از این که غیب تنها در نزد خدا و از آن خداست، آن است که نه از طریق تجربه میتوان از غیب آگاهی پیدا کرد، نه از طریق عقل و نه از هیچ راه دیگر، بلکه [[رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|تنها از طریق وحی الهی می توان غیب را دانست؛]] و او بر حسب آنچه حکمت و نیاز مردم اقتضا کند، هر یک از پیامبرانش را که بخواهد از غیب خود آگاه میکند و پیامبر او هم به نوبه خود مردم را از این غیب، همان طور که از خدا دریافت کرده، باخبر میسازد. بنابراین، خبر دادن پیامبر از غیب، دانستن غیب نیست، بلکه نقل غیب است از کسی که غیب میداند و تفاوت میان منبع علم و نقل از این منبع زیاد است؛ زیرا اولی اصل و دومی فرع است. و نیز فرق است میان کسی که به طور مستقیم از منبع علم نقل میکند و کسی که از این ناقل نقل میکند: گفتند: منزهی تو. ما را جز آنچه خود به ما آموخته ای دانشی نیست. تویی دانای حکیم»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/230/31378 تفسیر کاشف؛ ج۳؛ ص ۳۱۲.]</ref> | ::::::بر این اساس، مراد از این که غیب تنها در نزد خدا و از آن خداست، آن است که نه از طریق تجربه میتوان از غیب آگاهی پیدا کرد، نه از طریق عقل و نه از هیچ راه دیگر، بلکه [[رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|تنها از طریق وحی الهی می توان غیب را دانست؛]] و او بر حسب آنچه حکمت و نیاز مردم اقتضا کند، هر یک از پیامبرانش را که بخواهد از غیب خود آگاه میکند و پیامبر او هم به نوبه خود مردم را از این غیب، همان طور که از خدا دریافت کرده، باخبر میسازد. بنابراین، خبر دادن پیامبر از غیب، دانستن غیب نیست، بلکه نقل غیب است از کسی که غیب میداند و تفاوت میان منبع علم و نقل از این منبع زیاد است؛ زیرا اولی اصل و دومی فرع است. و نیز فرق است میان کسی که به طور مستقیم از منبع علم نقل میکند و کسی که از این ناقل نقل میکند: گفتند: منزهی تو. ما را جز آنچه خود به ما آموخته ای دانشی نیست. تویی دانای حکیم»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/230/31378 تفسیر کاشف؛ ج۳؛ ص ۳۱۲.]</ref> | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
[[پرونده:600.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مرتضی مطهری]]]] | [[پرونده:600.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مرتضی مطهری]]]] | ||
::::::آیتالله '''[[مرتضی مطهری]]''' در دو کتاب ''«[[جهان بینی توحیدی (کتاب)|جهان بینی توحیدی]]»'' و ''«[[آشنایی با قرآن ج۶ (کتاب)|آشنایی با قرآن]]»''در این باره گفته است: | ::::::آیتالله '''[[مرتضی مطهری]]''' در دو کتاب ''«[[جهان بینی توحیدی (کتاب)|جهان بینی توحیدی]]»'' و ''«[[آشنایی با قرآن ج۶ (کتاب)|آشنایی با قرآن]]»''در این باره گفته است: | ||
::::::*«[[غیب]] یعنی نهان. [[غیب]] یا نهان دو گونه است: نسبی و مطلق [[غیب]]. نسبی یعنی چیزی که از حواس یک نفر به علت دور بودن او از آن یا علتی نظیر این نهان است، مثلاً برای کسی که در تهران است، تهران شهادت است و اصفهان [[غیب]] است، اما برای کسی که در اصفهان است، اصفهان [[شهادت]] است و تهران [[غیب]] است . در قرآن کریم در مواردی کلمه [[غیب]] به همین مفهوم نسبی آمده است ، مثل آنجا که میفرماید : {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}﴾}}<ref> این از خبرهای [[غیب]] است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه ۴۹</ref>. اینها از جمله خبرهای [[غیب]] است که بر تو وحی میکنیم. بدیهی است که قصص گذشتگان برای مردم این زمان [[غیب]] است ، اما برای خود آنها [[شهادت]] است. ولی در مواردی دیگر قرآن کریم کلمه [[غیب]] را به حقایقی اطلاق میکند که "نادیدنی" است . فرق است میان واقعیتی که قابل حس و لمس باشد ولی به علت دوری یا مانع دیده نشودو میان واقعیتهایی که به علت نامحدودی و غیر مادی بودن، قابل احساس به حواس ظاهره نیست و به این اعتبار نهان است. بدیهی است آنجا که قرآن مؤمنان را توصیف میکند که به [[غیب]] ایمان دارند ، مقصود [[غیب]] نسبی نیست، به [[غیب]] نسبی همه مردم - اعم از کافر و مؤمن - ایمان و اعتراف دارند. همچنین آنجا که میفرماید: {{عربی|اندازه= | ::::::*«[[غیب]] یعنی نهان. [[غیب]] یا نهان دو گونه است: نسبی و مطلق [[غیب]]. نسبی یعنی چیزی که از حواس یک نفر به علت دور بودن او از آن یا علتی نظیر این نهان است، مثلاً برای کسی که در تهران است، تهران شهادت است و اصفهان [[غیب]] است، اما برای کسی که در اصفهان است، اصفهان [[شهادت]] است و تهران [[غیب]] است . در قرآن کریم در مواردی کلمه [[غیب]] به همین مفهوم نسبی آمده است ، مثل آنجا که میفرماید : {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}﴾}}<ref> این از خبرهای [[غیب]] است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه ۴۹</ref>. اینها از جمله خبرهای [[غیب]] است که بر تو وحی میکنیم. بدیهی است که قصص گذشتگان برای مردم این زمان [[غیب]] است ، اما برای خود آنها [[شهادت]] است. ولی در مواردی دیگر قرآن کریم کلمه [[غیب]] را به حقایقی اطلاق میکند که "نادیدنی" است . فرق است میان واقعیتی که قابل حس و لمس باشد ولی به علت دوری یا مانع دیده نشودو میان واقعیتهایی که به علت نامحدودی و غیر مادی بودن، قابل احساس به حواس ظاهره نیست و به این اعتبار نهان است. بدیهی است آنجا که قرآن مؤمنان را توصیف میکند که به [[غیب]] ایمان دارند ، مقصود [[غیب]] نسبی نیست، به [[غیب]] نسبی همه مردم - اعم از کافر و مؤمن - ایمان و اعتراف دارند. همچنین آنجا که میفرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمیداند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> که اطلاع بر [[غیب]] را منحصر به ذات حق میکند ، مقصود [[غیب]] مطلق است و با [[غیب]] نسبی سازگار نیست. آنجا که [[غیب]] و [[شهادت]] با یکدیگر ذکر میشوند ، مثلاً میفرماید:{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمیداند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> یعنی دانای محسوس و نامحسوس است ، باز ناظر به غیب نادیدنی است نه غیب نسبی»<ref>[http://lib.eshia.ir/50069/1/87 جهان بینی توحیدی، ص ۸۷.]</ref>. | ||
::::::*«ما یک [[غیب]] نسبی داریم و یک [[غیب]] به یک اعتبار مطلق. برای ما این غیبها همه نسبی است، یعنی اکثر این چیزهایی که شهادت است نسبی است، چطور؟ مثلا ما الان در این منزل و در این اتاقها که هستیم آنچه که در شعاع دید چشم ما قرار گرفته است برای ما شهادت است، دیگر ماورای آن، همه برای ما [[غیب]] است و نهان. ما حتی از جیب یکدیگر اطلاع نداریم. (...) [[غیب]] یعنی یک امر نادیدنی نه امر دیدنیای که فعلاً ما آنرا نمیبینیم. اما چیزهایی هست که [[غیب]] است به معنی نادیدنی ، یعنی اصلا قابل رؤیت و قابل احساس نیست. پس فرق است میان دیدنی و ندیدنی. [[غیب]] در اینجا به معنی "ندیدنی" است، نه آن که ما نمیبینیم. فرق است میان آن که نمیبینیم ولی دیدنی هست "مشهد را الان ما نمیبینیم ولی امری است دیدنی" و آن که اصلاٌ دیدنی نیست»<ref>[http://lib.eshia.ir/50056/1/187 آشنایی با قرآن ج۶، ص ۱۸۷.]</ref>. | ::::::*«ما یک [[غیب]] نسبی داریم و یک [[غیب]] به یک اعتبار مطلق. برای ما این غیبها همه نسبی است، یعنی اکثر این چیزهایی که شهادت است نسبی است، چطور؟ مثلا ما الان در این منزل و در این اتاقها که هستیم آنچه که در شعاع دید چشم ما قرار گرفته است برای ما شهادت است، دیگر ماورای آن، همه برای ما [[غیب]] است و نهان. ما حتی از جیب یکدیگر اطلاع نداریم. (...) [[غیب]] یعنی یک امر نادیدنی نه امر دیدنیای که فعلاً ما آنرا نمیبینیم. اما چیزهایی هست که [[غیب]] است به معنی نادیدنی ، یعنی اصلا قابل رؤیت و قابل احساس نیست. پس فرق است میان دیدنی و ندیدنی. [[غیب]] در اینجا به معنی "ندیدنی" است، نه آن که ما نمیبینیم. فرق است میان آن که نمیبینیم ولی دیدنی هست "مشهد را الان ما نمیبینیم ولی امری است دیدنی" و آن که اصلاٌ دیدنی نیست»<ref>[http://lib.eshia.ir/50056/1/187 آشنایی با قرآن ج۶، ص ۱۸۷.]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
[[پرونده:مکارم شیرازی.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ناصر مکارم شیرازی]]]] | [[پرونده:مکارم شیرازی.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ناصر مکارم شیرازی]]]] | ||
::::::آیتالله '''[[ناصر مکارم شیرازی]]''' در ''«[http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=43&catid=45929&pageindex=6&mid=324218 وبگاه رسمی خود]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آیتالله '''[[ناصر مکارم شیرازی]]''' در ''«[http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=43&catid=45929&pageindex=6&mid=324218 وبگاه رسمی خود]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[شیعه امامیه]] معتقد است: [[امامت]] [[منصب]] [[جانشینی]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} در امر [[هدایت]] بشر است، لذا [[امام]]{{ع}} نیز باید تمام خصوصیات [[پیامبر]]{{صل}} مانند [[عصمت]]، [[علم لدنی]]، کمالات و فضایل و دوری از صفات ناپسند را داشته باشد. شیعه امامیه میگوید: از آنجا که امام مبیّن و تطبیق دهنده و حافظ شریعت است، لذا باید از [[گناه]] و [[سهو]] و [[نسیان]] و [[اشتباه]] [[معصوم]] باشد. علاوه بر این باید عالم به حقیقت شریعت و نیز هر چه را که امت در جهت کمال به آن محتاج است باشد، همان طوری که باید کاملترین شخص در زمینه صفات کمال باشد، تا مردم تسلیم محض او شوند که از جمله آنها علم به غیب است. در توضیح این مطلب میگوییم: غیب در مقابل شهود، بر چیزی اطلاق میشود که با حواس ظاهری قابل درک نیست. قیامت، برزخ، ملائکه، جنّ و ... عوالمی هستند که با حواسّ ظاهری انسان قابل درک نیستند، از این رو داخل در عالَم غیب شمرده شدهاند. غیب را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: غیب مطلق و غیب نسبی. غیب مطلق غیبی است که به هیچ نحو و در هیچ زمان و مکان قابل ادراک نیست، مثل ذات الهی که غیب الغیوب است، به خلاف غیب نسبی که با شرایطی خاص برای افرادی ویژه قابل ادراک به غیر حواس ظاهری است. و تنها کسی که به عالَم غیب و شهادت به طور کامل احاطه دارد، خداوند است. در قرآن کریم آمده: {{عربی|اندازه= | ::::::«[[شیعه امامیه]] معتقد است: [[امامت]] [[منصب]] [[جانشینی]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} در امر [[هدایت]] بشر است، لذا [[امام]]{{ع}} نیز باید تمام خصوصیات [[پیامبر]]{{صل}} مانند [[عصمت]]، [[علم لدنی]]، کمالات و فضایل و دوری از صفات ناپسند را داشته باشد. شیعه امامیه میگوید: از آنجا که امام مبیّن و تطبیق دهنده و حافظ شریعت است، لذا باید از [[گناه]] و [[سهو]] و [[نسیان]] و [[اشتباه]] [[معصوم]] باشد. علاوه بر این باید عالم به حقیقت شریعت و نیز هر چه را که امت در جهت کمال به آن محتاج است باشد، همان طوری که باید کاملترین شخص در زمینه صفات کمال باشد، تا مردم تسلیم محض او شوند که از جمله آنها علم به غیب است. در توضیح این مطلب میگوییم: غیب در مقابل شهود، بر چیزی اطلاق میشود که با حواس ظاهری قابل درک نیست. قیامت، برزخ، ملائکه، جنّ و ... عوالمی هستند که با حواسّ ظاهری انسان قابل درک نیستند، از این رو داخل در عالَم غیب شمرده شدهاند. غیب را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: غیب مطلق و غیب نسبی. غیب مطلق غیبی است که به هیچ نحو و در هیچ زمان و مکان قابل ادراک نیست، مثل ذات الهی که غیب الغیوب است، به خلاف غیب نسبی که با شرایطی خاص برای افرادی ویژه قابل ادراک به غیر حواس ظاهری است. و تنها کسی که به عالَم غیب و شهادت به طور کامل احاطه دارد، خداوند است. در قرآن کریم آمده: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}}﴾}}<ref>«بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند»سوره نمل آیه۶۵</ref> که دلالت میکند بر اینکه علم غیب مخصوص خدا است»<ref>[http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=43&catid=45929&pageindex=6&mid=324218 پایگاه اظلاعرسانی دفتر آیت الله مکارم]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
::::::*«غیب چند گونه است: | ::::::*«غیب چند گونه است: | ||
:::::#گونهای از آن اصلاً ظهور نکرده و به عالم امکان نیامده است؛ از این قسم کسی جز خدا آگاه نیست و از محور بحث بیرون است و مورد پرسشِ سؤال کنندگان هم نیست. | :::::#گونهای از آن اصلاً ظهور نکرده و به عالم امکان نیامده است؛ از این قسم کسی جز خدا آگاه نیست و از محور بحث بیرون است و مورد پرسشِ سؤال کنندگان هم نیست. | ||
:::::#گونه دوم، غیبی است که ظهور کرده که خدای متعال آن را برابر مشیت و ارادۀ خود به [[انبیا]] و اولیایش عطا میکند، به دلیل آیه {{عربی|اندازه= | :::::#گونه دوم، غیبی است که ظهور کرده که خدای متعال آن را برابر مشیت و ارادۀ خود به [[انبیا]] و اولیایش عطا میکند، به دلیل آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}﴾<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد» سورۀ جن، آیۀ ۲۶ و ۲۷</ref>}} و آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ]]}}﴾<ref>«خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ پس به خداوند و فرستادگانش ایمان آورید و اگر ایمان آورید و پرهیزگاری ورزید پاداشی سترگ خواهید داشت» سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۷۹</ref>}} یعنی خدا شما را به غیب آگاه نمیکند؛ لیکن در میان جامعه بشری، عدهای را برچین و به آنان عطا میکند؛ برچین شدگان انبیای الهیاند. جملۀ {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء}}﴾}} استثنا از اطلاع بر غیب است؛ مانند آیاتی که در آغاز این بحث گذشت. | ||
:::::# گونه سوم، غیبهاییاند که خدا از راه انبیا و اولیایش به جامعه بشری میفهماند؛ مانند خبر دادن از بهشت و جهنّم و برخی از ویژگیهای آن دو. ذات اقدس الهی این اخبار غیبی را به پیامبرش فرموده و جامعه بشری از طریق او آگاه میشوند. نمونه دیگر، آگاهی از نشئۀ اَخذ میثاق و تعهدی است که انسان به خدا سپرده، که خدا به پیامبرش فرمود و آن حضرت بشر را بدان آگاه کرد».<ref>[[تسنیم (کتاب)|تسنیم]]، ج ۳۱، ص ۴۶۷.</ref>. | :::::# گونه سوم، غیبهاییاند که خدا از راه انبیا و اولیایش به جامعه بشری میفهماند؛ مانند خبر دادن از بهشت و جهنّم و برخی از ویژگیهای آن دو. ذات اقدس الهی این اخبار غیبی را به پیامبرش فرموده و جامعه بشری از طریق او آگاه میشوند. نمونه دیگر، آگاهی از نشئۀ اَخذ میثاق و تعهدی است که انسان به خدا سپرده، که خدا به پیامبرش فرمود و آن حضرت بشر را بدان آگاه کرد».<ref>[[تسنیم (کتاب)|تسنیم]]، ج ۳۱، ص ۴۶۷.</ref>. | ||
::::::*«در یک تقسیم، غیب بر دو قسم است: مطلق و نسبی. | ::::::*«در یک تقسیم، غیب بر دو قسم است: مطلق و نسبی. | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
[[پرونده:11196.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]]] | [[پرونده:11196.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]]] | ||
آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/10194/1/400/%22%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%D9%8A%D8%A8_%22 معارف قرآن]»'' در اینباره گفته است: | آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/10194/1/400/%22%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%D9%8A%D8%A8_%22 معارف قرآن]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«كلمه غيب كه به معناى نهان است، در چند مورد بكار مىرود كه در هر مورد خصوصيّتى دارد و به جهتى و لحاظى، به آن اطلاق مىگردد: گاه غيب يعنى آنچه كه از حواسّ ما پنهان است؛ طبعاً اين ديك معناى نسبىاست ممكن است چيزى را چشم يكى ببيند و چشم ديگرى نبيند: چيزهاى آنسوى كره زمين براى ما غيب و براى ساكنان آنجا، شهادت است.اين غيب، يعنى غايب از حسّ، كه عقل مىتواند آنرا درك و بر وجود آن برهان اقامه كند و يا از راه امارات به آن پى ببرد؛ به همين معنى در قرآن بكار رفته است: {{عربی|اندازه= | ::::::«كلمه غيب كه به معناى نهان است، در چند مورد بكار مىرود كه در هر مورد خصوصيّتى دارد و به جهتى و لحاظى، به آن اطلاق مىگردد: گاه غيب يعنى آنچه كه از حواسّ ما پنهان است؛ طبعاً اين ديك معناى نسبىاست ممكن است چيزى را چشم يكى ببيند و چشم ديگرى نبيند: چيزهاى آنسوى كره زمين براى ما غيب و براى ساكنان آنجا، شهادت است.اين غيب، يعنى غايب از حسّ، كه عقل مىتواند آنرا درك و بر وجود آن برهان اقامه كند و يا از راه امارات به آن پى ببرد؛ به همين معنى در قرآن بكار رفته است: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب}}﴾}}<ref>سوره بقره: ۳.</ref> همه مؤمنان بايد به غيب ايمان داشته باشند و آنرا بدانند، تا ندانند كه نمىتوانند ايمان داشته باشند، همه ما عالم به خدا و وحى و قيامت هستيم و همه اينها غيب است. پس غيب به اين معنا از علوم عادى و در اختيار همه انسانهاست؛ هر انسانى به اينها مىتواند آگاهى يابد اگرچه غايب از حسّ باشند. گاهى غيب گفته مىشود به معناى پنهان از ادراكات افراد عادى؛ خواه ادراكاتِ حسى يا ادراكات عقلى. ما نمىتوانيم از وقايع هزار سال پيش آگاه شويم، اندامهاى حسّى ما به قبل از وجودمان امتداد نمىيابد [نيز به جريانهاى آينده]، امّا اگر كسى كه در گذشته بوده است به ما خبر دهد، ما عالم مىشويم: غيب بدين معنى نيز در قرآن آمده است: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ]]}}﴾}}<ref>«این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که آنان تیرچههای (قرعه) خود را (در آب) میافکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه میورزیدند نزد آنان نبودی» سوره آل عمران: ۴۴.</ref> و {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ]]}}﴾}}<ref>«(ای پیامبر) این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که (برادران یوسف) بر کار خود همداستان شدند و نیرنگ میباختند نزد آنها نبودی» سوره یوسف: ۱۰۲.</ref> اين علم غيب ممكن است براى برخى از انسانهايى كه از طرق غير عادى مثل وحى، اطلاّع مىيابند؛ حاصل شود. گاهى علم غيب به علمى گفته مىشود كه اكتسابى نيست، اين ويژه خداست؛ بشر خود به خود به آنها دست نمىيابد. اگر هم كسى بخواهد به آنها نائل شود بايد تعليم الهى باشد ماوراءِ بُرْدِ ادراكات ما، غيب است»<ref>[http://lib.eshia.ir/10194/1/400/%22%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%D9%8A%D8%A8_%22 معارف قرآن ج۱،ص ۳۹۹]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۶۰: | ||
* '''[[غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|غیب مطلق]]''': غیب مطلق، غیبی است که از مرحله شهادت خارج است و به هیچ وجهی قابل ادراک نیست. و به بیان دیگر غیبی است که از تمام آسمانها و زمین خارج و مخفی است. <ref>المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج۷، ص ۱۲۰ </ref>. و مراد از غیب مطلق دو چیز است: | * '''[[غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|غیب مطلق]]''': غیب مطلق، غیبی است که از مرحله شهادت خارج است و به هیچ وجهی قابل ادراک نیست. و به بیان دیگر غیبی است که از تمام آسمانها و زمین خارج و مخفی است. <ref>المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج۷، ص ۱۲۰ </ref>. و مراد از غیب مطلق دو چیز است: | ||
:::::#غیبالغیوب و غیبالمکنون "غیب مکنون یک اصطلاح عرفانی است که غیب مبطون هم گویند مراد ذات و کنه ذات است". <ref>فرهنگ معارف اسلامی، سید جعفر سجادی، ج۳، ص۴۱۲ .</ref> و غیبالمصون ذات حق است. روایات اهلبیت{{عم}} بیانگر این مطلب است: ابیحمزه گوید: به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: من از هشام بن حکم شنیدم که از شما روایت میکرد که، خدا جسمی است پاینده و بینیاز، نورانی، شناختنش ضروری، به هر کس از مخلوقاتش خواهد منت نهد. حضرت فرمود: منزّه باد آن کسی که جز او نداند که او چگونه است! چیزی مانندش نیست و او شنوا و بیناست، محدود نگردد، به حسی درنیاید، مَسّ نشود، حواس درکش نکنند، چیزی بر او احاطه نکند، نه جسم است و نه صورت و نه ترسیم و نه محدود. <ref> اصول کافی، ابی جعفر محمد کلینی (متوفای ۳۲۹)، ج۱، ص ۱۰۴، دارالکتب الاسلامیة/ تهران، ۱۳۶۵ ه ش، چهارم.</ref> مردی بر [[امام باقر]]{{ع}} داخل شد گفت: یا اباجعفر، چه چیز را میپرستی؟ حضرت فرمود: خدای تعالی را. گفت: او را دیدهای؟ فرمود: دیدگان او را به بینایی چشم نبینند، ولی دلها او را به حقیقت ایمان دیدهاند؛ با سنجش شناخته نشود و با حواس درک نشود و مانند مردم نیست، با آیاتش توصیف شده و با علامات شناخته شده؛ در داوریاش ستم نکند، اوست خدا، سزاوار پرستشی جز او نیست. <ref> بحارالانوار، محمدباقر مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ ه)، ج۴، ص۲۶، مؤسسة الوفاء/ بیروت، ۱۴۰۴ ه ق.</ref> | :::::#غیبالغیوب و غیبالمکنون "غیب مکنون یک اصطلاح عرفانی است که غیب مبطون هم گویند مراد ذات و کنه ذات است". <ref>فرهنگ معارف اسلامی، سید جعفر سجادی، ج۳، ص۴۱۲ .</ref> و غیبالمصون ذات حق است. روایات اهلبیت{{عم}} بیانگر این مطلب است: ابیحمزه گوید: به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: من از هشام بن حکم شنیدم که از شما روایت میکرد که، خدا جسمی است پاینده و بینیاز، نورانی، شناختنش ضروری، به هر کس از مخلوقاتش خواهد منت نهد. حضرت فرمود: منزّه باد آن کسی که جز او نداند که او چگونه است! چیزی مانندش نیست و او شنوا و بیناست، محدود نگردد، به حسی درنیاید، مَسّ نشود، حواس درکش نکنند، چیزی بر او احاطه نکند، نه جسم است و نه صورت و نه ترسیم و نه محدود. <ref> اصول کافی، ابی جعفر محمد کلینی (متوفای ۳۲۹)، ج۱، ص ۱۰۴، دارالکتب الاسلامیة/ تهران، ۱۳۶۵ ه ش، چهارم.</ref> مردی بر [[امام باقر]]{{ع}} داخل شد گفت: یا اباجعفر، چه چیز را میپرستی؟ حضرت فرمود: خدای تعالی را. گفت: او را دیدهای؟ فرمود: دیدگان او را به بینایی چشم نبینند، ولی دلها او را به حقیقت ایمان دیدهاند؛ با سنجش شناخته نشود و با حواس درک نشود و مانند مردم نیست، با آیاتش توصیف شده و با علامات شناخته شده؛ در داوریاش ستم نکند، اوست خدا، سزاوار پرستشی جز او نیست. <ref> بحارالانوار، محمدباقر مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ ه)، ج۴، ص۲۶، مؤسسة الوفاء/ بیروت، ۱۴۰۴ ه ق.</ref> | ||
:::::# به بیان [[علامه طباطبایی]] غیبهایی که در خزائن الهی دربسته و در پردههای ابهام قرار دارند. آیه{{عربی|اندازه= | :::::# به بیان [[علامه طباطبایی]] غیبهایی که در خزائن الهی دربسته و در پردههای ابهام قرار دارند. آیه{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ}}﴾}}. بیانگر این غیبهاست برای این که خزینههای غیب را عبارت دانسته از اموری که مقیاسهای محسوس نمیتواند آن را تحدید کند، و بدون شک این چنین غیبها از این جهت مکتوم هستند که بیپایان و از اندازه و حد بیرونند و مادامی که از آن عالم، به عالم شهود و منزلی که در آن، هر چیزی محدود و مقدر است، نازل نشدهاند و خلاصه مادامی که به وجود مقدر و محدودش، موجود نگشته، به شهادت این آیه در نزد خدا دارای نوعی ثبوتند، در عین حال علم ما که تنها امور محدود و مقدر را درک میکند، از درک آنها عاجز است. پس اموری که در این عالم و در چهار دیواری زمان قرار دارند، قبل از این که موجود شوند نزد خدا ثابت بوده و در خزینههای غیب او، دارای نوعی ثبوت مبهم و غیر مقدر بودهاند، اگر چه ما نتوانیم به کیفیت ثبوت آنها احاطه پیدا کنیم. ممکن است چیزهای دیگر نیز در آن عالم ذخیره و نهفته باشد که از جنس موجودات زمانی نباشند. بنابراین، باید گفت خزینههای غیب خدا مشتمل بر دو نوع از غیب است: یکی غیبهایی که پا به عرصه شهود گذاشتهاند، و دیگری غیبهایی که از مرحله شهادت خارجند و ما آنها را غیاب مطلق مینامیم. البته آن غیبهایی که پا به عرصه وجود و شهود و عالم حد و قدر نهادهاند، در حقیقت و صرف نظر از حد و اندازهای که به خود گرفتهاند، باز به غیب مطلق برمیگردند، و باز همان غیب مطلق هستند، و اگر به آنها شهود میگوییم با حفظ حد و قدری است که دارند، و میتوانند متعلق علم ما قرار گیرند، پس این موجودات هم وقتی شهودند که متعلق علم ما قرار گیرند، وگرنه غیب خواهند بود. | ||
:::::* '''[[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|غیب نسبی]]''': غیب نسبی، غیبی است که با شرایط خاص و با راهنمایی اسباب و علل و تشبث به وسایل گوناگون به حسب اشخاص و زمانها متفاوت میباشد. مثلاً آن چه در ذهن آدمی است نسبت به خود آن شخص، حضور اما نسبت به افراد دیگر غیب محسوب میشود، یا مثلاَ وحی برای پیامبر، شهادت اما نسبت به بقیه غیب است، و یا حوادث گذشته نسبت به افرادهای آن، حضور اما نسبت به افرادهای بعدی غیب میباشد. مرحوم [[علامه طباطبایی]] در این زمینه میفرماید: غیبهایی که پا به عرصه وجود و شهود و عالم حد و قدر نهادهاند و متعلق علم ما قرار گیرند، شهودند اما وقتی متعلق علم ما قرار نگرفتهاند و ما نسبت به آنها ناآگاه هستیم آنها را غیب نسبی مینامیم، چون این گونه غیب بودن وصفی است نسبی، که بر حسب نسبتها و اضافات مختلف هستند. مثلاَ موجودی که در خانه برای ما محسوس است نسبت به ما شهود است اما نسبت به کسی که بیرون خانه است غیب میباشد و همچنین نور و رنگها برای حاسه بینایی شهود و برای حاسه شنوایی غیب است، و شنیدنها برای حاسه شنوایی شهود و برای حاسه بینایی غیب است و محسوسات این دو حاسه نسبت به انسانی که دارای آن دو حاسه است، شهود و نسبت به انسان کر و کور غیب است روی این حساب غیبهایی را خدای تعالی در آیه {{عربی|اندازه= | :::::* '''[[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|غیب نسبی]]''': غیب نسبی، غیبی است که با شرایط خاص و با راهنمایی اسباب و علل و تشبث به وسایل گوناگون به حسب اشخاص و زمانها متفاوت میباشد. مثلاً آن چه در ذهن آدمی است نسبت به خود آن شخص، حضور اما نسبت به افراد دیگر غیب محسوب میشود، یا مثلاَ وحی برای پیامبر، شهادت اما نسبت به بقیه غیب است، و یا حوادث گذشته نسبت به افرادهای آن، حضور اما نسبت به افرادهای بعدی غیب میباشد. مرحوم [[علامه طباطبایی]] در این زمینه میفرماید: غیبهایی که پا به عرصه وجود و شهود و عالم حد و قدر نهادهاند و متعلق علم ما قرار گیرند، شهودند اما وقتی متعلق علم ما قرار نگرفتهاند و ما نسبت به آنها ناآگاه هستیم آنها را غیب نسبی مینامیم، چون این گونه غیب بودن وصفی است نسبی، که بر حسب نسبتها و اضافات مختلف هستند. مثلاَ موجودی که در خانه برای ما محسوس است نسبت به ما شهود است اما نسبت به کسی که بیرون خانه است غیب میباشد و همچنین نور و رنگها برای حاسه بینایی شهود و برای حاسه شنوایی غیب است، و شنیدنها برای حاسه شنوایی شهود و برای حاسه بینایی غیب است و محسوسات این دو حاسه نسبت به انسانی که دارای آن دو حاسه است، شهود و نسبت به انسان کر و کور غیب است روی این حساب غیبهایی را خدای تعالی در آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ}}﴾}} فرموده از نوع همین غیبهای نسبی است، برای این که همه آنها امور محدود و مقدوری است که تعلق علم به آن محال نیست <ref>المیزان، ج ۷، ص ۱۲۵ و ۱۲۶.</ref>»<ref>[[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]؛ ص ۲۷ - ۳۰.]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۷: | ||
:::::*علم به اموری که مصلحت در خفای آن است، نظیر وقت وقوع قیامت، وقت ظهور قائم و ... . | :::::*علم به اموری که مصلحت در خفای آن است، نظیر وقت وقوع قیامت، وقت ظهور قائم و ... . | ||
:::::*علم به ذات و کنه و حقیقت خود واجب بالذات، که این علم شهود تام ذات نامحدود به ذات خویش بوده و علم غیر بر آن ذات به دلیل عدم امکان آگاهی محدود بر نامحدود عقلاً محال است؛ چه اینکه در روایت ابوبصیر از [[امام صادق]]{{ع}}آمده است: قال: {{عربی|اندازه=155%|"ان الله علمین: علم لا یعلمه الا هو، و علم یعلمه ملائکته و رسله فما علمه ملائکته و رسله فنحن نعلمه"}}<ref>مجلسی،۱۳۸۲ش، ج۲۶ ،ص۱۶۵ . هر آنچه را که خداوند به تمام پیامبران و تمام فرشتگان داده، اهل بیت یکجا برخوردارند. پس آنچه را که اهل بیت ندانستند یکی از آن دو اموری است که بیان کردیم.</ref> | :::::*علم به ذات و کنه و حقیقت خود واجب بالذات، که این علم شهود تام ذات نامحدود به ذات خویش بوده و علم غیر بر آن ذات به دلیل عدم امکان آگاهی محدود بر نامحدود عقلاً محال است؛ چه اینکه در روایت ابوبصیر از [[امام صادق]]{{ع}}آمده است: قال: {{عربی|اندازه=155%|"ان الله علمین: علم لا یعلمه الا هو، و علم یعلمه ملائکته و رسله فما علمه ملائکته و رسله فنحن نعلمه"}}<ref>مجلسی،۱۳۸۲ش، ج۲۶ ،ص۱۶۵ . هر آنچه را که خداوند به تمام پیامبران و تمام فرشتگان داده، اهل بیت یکجا برخوردارند. پس آنچه را که اهل بیت ندانستند یکی از آن دو اموری است که بیان کردیم.</ref> | ||
:::::۲. علم غیب مکشوف یا مرضی، و این علم غیبی است که خداوند به پیامبران و تمامش را به [[رسول خدا]] و [[اهل بیت]] ([[راسخون در علم]]) داده است و لذا خداوند را به تمام صفات میشناسند و معرفی میکنند؛ چنانکه در روایات و ادعیه توصیف نمودهاند، و آیاتی نظیر {{عربی|اندازه= | :::::۲. علم غیب مکشوف یا مرضی، و این علم غیبی است که خداوند به پیامبران و تمامش را به [[رسول خدا]] و [[اهل بیت]] ([[راسخون در علم]]) داده است و لذا خداوند را به تمام صفات میشناسند و معرفی میکنند؛ چنانکه در روایات و ادعیه توصیف نمودهاند، و آیاتی نظیر {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}}﴾}}<ref>جن: ۲۷-۲۶</ref> و نیز آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَهً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا }}﴾}}<ref>کهف:۶۵ </ref> به خوبی دلالت میکنند بر اینکه خداوند علم لدنی را به عنوان رحمت ویژه خویش به ملائکه، پیامبران و [[اهل بیت]]{{عم}} عطا کرده و اگر این عنایت ویژه تفضل نمیشد، با تلاش و تحصیل حصولی و مانند آن به دست نمیآمد؛ چه اینکه قرآن میفرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَهَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}﴾}} <ref>نساء: ۱۱۳ </ref>و بدون شک فضل عظیم خداوند بر پیامبر کمتر از [[علم لدنی]] و [[علم به غیب]] نیست و [[علم به تأویل قرآن]] نیز از مصادیق علم به غیب است. خلاصه آنکه "راسخون در علم" که در خطبه حضرت آمده و اعتراف به عجز و عدم احاطه علمی آنان سخن گفته شد، در مقام نفی علم به غیب محجوب است، نه علم به غیب مرضی و رحمتی و فضلی که احاطه به آن را خداوند داده است <ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۲ ،ص۲۹۳.</ref>»<ref>[http://qabasat.iict.ac.ir/article_17615_5a64947858cd0b3d134b00edbff010bc.pdf [[قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل (مقاله)|قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل؛ ص ۱۳۹۷]]]</ref> | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۲۷۷: | خط ۲۷۷: | ||
::::::«میتوان غیب را در سه گروه به ترتیب زیر طبقهبندی کرد: | ::::::«میتوان غیب را در سه گروه به ترتیب زیر طبقهبندی کرد: | ||
:::::#غیب عام: انسان در زندگی خود همواره از درون و برون در محاصره غیبها قرار دارد. بسیاری از آنها موقّتی است و با گذشت لحظهای، زمانی، برداشته شدن حجابی و یا با استفاده از ابزار لازم، هویدا شده و از غیب بودن در می آیند، و بسیاری دیگر نیز هستند که همچنان نامعلوم و ناپیدا باقی میمانند، در حالی که انسان قابلیت کشف آنها را دارا میباشد. برای انسان، تاریکی پردهای است که مانع از دیدن اشیاء شده و غیبت چیزی را سبب میشود، امّا هنگامی که چراغی افروخته شد یا هوا روشن گردید، آن چیز ظاهر شده و دیگر مفهوم غیب از آن برچیده میشود. محتوای کتاب و نوشتهای که پیش روی انسان است، غیب نیست، امّا برای کسی که خواندن نمیداند، جنبه غیب دارد. سواد آموزی، ابزاری است که آن غیب را به شهود تبدیل مینماید. اختراعات و اکتشافات که همان کشف قوانین و سنّت های موجود امّا پنهان در جهان طبیعت میباشد، تا زمانی که توسط دانشمندان مورد تحقیق و آزمایشهای مختلف قرار نگرفته و به قوانین و پیچیدگیهای آن آگاهی حاصل نشده است، غیب اطلاق میشود. همچنین گمشدهها تا زمانی که پیدا نشدهاند، برای انسان به منزله غیباند. پرده، دیوار، بُعد مسافت، بی سوادی، جهالت در مسئلهای و امثال اینها از عوامل غیب عمومی است که همگان به نوعی درگیر آن میباشند. انسان هرچه بکوشد تا عوامل غیب عمومی را از سر راه خود برداشته و به ناشناختههایش دست بیابد، باز با بیشماری از ناشناختهها و نادیدنیهای دیگری روبرو خواهد شد؛ زیرا سنّت الهی و مدار عالم بر شالوده غیب و شهود بنیان نهاده شده است. خدا خود بزرگترین غیبی است که اسباب شناخت و معرفتش در وجود همگان به ودیعت نهاده شده است. | :::::#غیب عام: انسان در زندگی خود همواره از درون و برون در محاصره غیبها قرار دارد. بسیاری از آنها موقّتی است و با گذشت لحظهای، زمانی، برداشته شدن حجابی و یا با استفاده از ابزار لازم، هویدا شده و از غیب بودن در می آیند، و بسیاری دیگر نیز هستند که همچنان نامعلوم و ناپیدا باقی میمانند، در حالی که انسان قابلیت کشف آنها را دارا میباشد. برای انسان، تاریکی پردهای است که مانع از دیدن اشیاء شده و غیبت چیزی را سبب میشود، امّا هنگامی که چراغی افروخته شد یا هوا روشن گردید، آن چیز ظاهر شده و دیگر مفهوم غیب از آن برچیده میشود. محتوای کتاب و نوشتهای که پیش روی انسان است، غیب نیست، امّا برای کسی که خواندن نمیداند، جنبه غیب دارد. سواد آموزی، ابزاری است که آن غیب را به شهود تبدیل مینماید. اختراعات و اکتشافات که همان کشف قوانین و سنّت های موجود امّا پنهان در جهان طبیعت میباشد، تا زمانی که توسط دانشمندان مورد تحقیق و آزمایشهای مختلف قرار نگرفته و به قوانین و پیچیدگیهای آن آگاهی حاصل نشده است، غیب اطلاق میشود. همچنین گمشدهها تا زمانی که پیدا نشدهاند، برای انسان به منزله غیباند. پرده، دیوار، بُعد مسافت، بی سوادی، جهالت در مسئلهای و امثال اینها از عوامل غیب عمومی است که همگان به نوعی درگیر آن میباشند. انسان هرچه بکوشد تا عوامل غیب عمومی را از سر راه خود برداشته و به ناشناختههایش دست بیابد، باز با بیشماری از ناشناختهها و نادیدنیهای دیگری روبرو خواهد شد؛ زیرا سنّت الهی و مدار عالم بر شالوده غیب و شهود بنیان نهاده شده است. خدا خود بزرگترین غیبی است که اسباب شناخت و معرفتش در وجود همگان به ودیعت نهاده شده است. | ||
:::::#غیب خاص: بسا مسائلی نهفته و اسرار ناشناخته هستی در لوح محفوظ و در خزاین غیبی الهی که اراده خداوندی بنا به مصالحی بر افشای جزئیاتی از آن و تا آنجا که در ظرفیت درک بشری بوده، در اختیار انسانهای مقرب درگاهش قرار داده است. نمونههای قرآنی از غیب خاص: {{عربی|اندازه= | :::::#غیب خاص: بسا مسائلی نهفته و اسرار ناشناخته هستی در لوح محفوظ و در خزاین غیبی الهی که اراده خداوندی بنا به مصالحی بر افشای جزئیاتی از آن و تا آنجا که در ظرفیت درک بشری بوده، در اختیار انسانهای مقرب درگاهش قرار داده است. نمونههای قرآنی از غیب خاص: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ}}﴾}}<ref>« خزائن همه چیز تنها نزد ماست؛ ولی ما جز به اندازه معیّن آن را نازل نمیکنیم»؛ سوره حجر، آیه۲۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء]]}}﴾}}<ref>«چنین نبود که خداوند شما را از اسرار غیب آگاه کند، ولی خداوند از میان فرستادگان خویش هر کس را بخواهد (برای آگاهی از آن) برمی گزیند [و قسمتی از اسرار نهان را در اختیار او می گذارد تا به اطلاع شما برساند»؛ سوره آل عمران، آیه۱۷۹.</ref>؛ {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً}}﴾}}<ref>«از تو درباره روح میپرسند؛ بگو: روح، کار پروردگار من است؛ و شما از دانش آن جز اندکی داده نشدهاید»؛ سوره اسراء، آیه۸۵.</ref>؛ | ||
:::::#غیب أخص: چنان که گفتیم، تشکیلات آفرینش، سراسر غرق در اسرار و غیب است. برخی از آنها با ابزار و دانشی که خداوند در اختیار بشر نهاده، قابل کشف و شهود میباشد. برخی دیگر تنها برای ابرار و مقرّبان درگاه الهی که از دانش خدادادی برخوردارند، قابل درک و تشخیص میباشد. در این میان چه بسا اسرار و غیبهایی که خارج از ظرفیت درک بشری بوده و در خزینه علم خداوندی و در لوح محفوظ همواره مستور میباشد و جز حضرت حق، کسی را از آن آگاهی نیست»<ref>[http://www.akbarahmadi.ir/index.php/2014-01-14-20-18-26/165-elmfazl علم پیامبر و امام در تفسیر "من وحی القرآن"]</ref>. | :::::#غیب أخص: چنان که گفتیم، تشکیلات آفرینش، سراسر غرق در اسرار و غیب است. برخی از آنها با ابزار و دانشی که خداوند در اختیار بشر نهاده، قابل کشف و شهود میباشد. برخی دیگر تنها برای ابرار و مقرّبان درگاه الهی که از دانش خدادادی برخوردارند، قابل درک و تشخیص میباشد. در این میان چه بسا اسرار و غیبهایی که خارج از ظرفیت درک بشری بوده و در خزینه علم خداوندی و در لوح محفوظ همواره مستور میباشد و جز حضرت حق، کسی را از آن آگاهی نیست»<ref>[http://www.akbarahmadi.ir/index.php/2014-01-14-20-18-26/165-elmfazl علم پیامبر و امام در تفسیر "من وحی القرآن"]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۳۲۳: | خط ۳۲۳: | ||
خانم [[فاطمه اصلانی منفرد]] در مقاله ''«[[آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ (مقاله)|آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟]]»'' در اینباره گفته است: | خانم [[فاطمه اصلانی منفرد]] در مقاله ''«[[آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ (مقاله)|آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«اسرار غیب دوگونه است: | ::::::«اسرار غیب دوگونه است: | ||
::::#قسمی که مخصوص خداست و هیچکس جز او آنرا نمیداند، مانند قیام قیامت و اموری از قبیل آن. در آیه ۳۴ سوره لقمان به این اسرار غیب خداوند اشاره شده است، آنجا که میفرماید: {{عربی|اندازه= | ::::#قسمی که مخصوص خداست و هیچکس جز او آنرا نمیداند، مانند قیام قیامت و اموری از قبیل آن. در آیه ۳۴ سوره لقمان به این اسرار غیب خداوند اشاره شده است، آنجا که میفرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ]]}}﴾}}<ref>«بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است».</ref> آیه مورد نظر به اسرار غیبِ خاص خداوند، چون قیامت (زمان آن)، آنچه در رحمهاست، باران و مکان و زمان مرگ انسانها اشاره دارد و تصریح کرده است که جز خدا کسی از آنها خبر ندارد. [[امام علی|علی]]{{ع}} در شرح این آیه میفرماید: خداوند سبحان از آنچه در رحمها قرار دارد آگاه است که پسر است یا دختر، زشت است یا زیبا، سخاوتمند است یا بخیل، سعادتمند است یا شقی، اهل دوزخ است یا بهشت؟ اینها علوم غیبی است که غیر خدا کسی آن را نمیداند و غیر آن علومی است که خدا به پیامبرش تعلیم کرده و او به من آموخته است. البته ممکن است بعضی از انسانها علم اجمالی به وضع جنین یا نزول باران و مانند آنها پیدا کنند. علم تفصیلی و آگاهی بر جزئیات این امور مخصوص ذات پاک خداست و اگر پیامبر یا امامان از بعضی نوزادان یا پایان عمر برخی افراد خبر دادهاند مربوط به علم اجمالی است. | ||
::::#علومی است که قسمتی از آن را به [[انبیا]] و [[اولیا]] میآموزد. چنانکه در خطبه بالا [[امام علی|علی]]{{ع}} به آن اشاره فرمودهاند. پس علم غیب دو قسم است: قسمی که در علم خدا گذشته و تقدیر شده ولی در عالم هستی نیامده یا به ملائکه تعلیم نشده. این علم غیب، مخصوص خداست و قسمی که تقدیر شده و از راه وحی به [[انبیا]] رسیده و پس از آن به اولیای گرامی آنان میرسد»<ref>[[آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ (مقاله)|آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟]] [[فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی]] شماره۷۹</ref>. | ::::#علومی است که قسمتی از آن را به [[انبیا]] و [[اولیا]] میآموزد. چنانکه در خطبه بالا [[امام علی|علی]]{{ع}} به آن اشاره فرمودهاند. پس علم غیب دو قسم است: قسمی که در علم خدا گذشته و تقدیر شده ولی در عالم هستی نیامده یا به ملائکه تعلیم نشده. این علم غیب، مخصوص خداست و قسمی که تقدیر شده و از راه وحی به [[انبیا]] رسیده و پس از آن به اولیای گرامی آنان میرسد»<ref>[[آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ (مقاله)|آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟]] [[فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی]] شماره۷۹</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۳۴۳: | خط ۳۴۳: | ||
'''پژوهشگران [http://www.ashoora.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/categories.html پایگاه تخصصی عاشورا]''' در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/71809/1/1034/%22%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%D9%8A%D8%A8_%22 دانشنامه امام هادی]»'' در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | '''پژوهشگران [http://www.ashoora.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/categories.html پایگاه تخصصی عاشورا]''' در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/71809/1/1034/%22%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%D9%8A%D8%A8_%22 دانشنامه امام هادی]»'' در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
::::::«غیب در مقابل حضور قرار دارد و به چهار امر اطلاق میگردد: | ::::::«غیب در مقابل حضور قرار دارد و به چهار امر اطلاق میگردد: | ||
:::::#اموری که با حواس ظاهری درک نمیشود. مانند: {{عربی|اندازه= | :::::#اموری که با حواس ظاهری درک نمیشود. مانند: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ}}﴾}}<ref>«(سلیمان) گفت: مرا چه شده چرا هدهد را نمیبینم، یا اینکه او از غایبان است» سوره نمل:۲۰.</ref> | ||
:::::#مکانهایی که از دید ما پنهان هستند. مانند: {{عربی|اندازه= | :::::#مکانهایی که از دید ما پنهان هستند. مانند: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|أَلْقُوهُ فِی غَیابَتِ الْجُبِّ}}﴾}}<ref>«او (یوسف) را در نهانگاهِ چاه بیفکنید» سوره یوسف:۱۰.</ref> | ||
:::::#اموری که به آن علم نداریم و آن علوم نزد خداوند است. مانند: {{عربی|اندازه= | :::::#اموری که به آن علم نداریم و آن علوم نزد خداوند است. مانند: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|رَجْمًا بِالْغَیبِ...}}﴾}}<ref>«همه اینها سخنانی پنهانی (بیدلیل) است» سوره کهف:۲۲.</ref>. | ||
:::::# معارفی که به آن دسترسی نداریم. مانند: {{عربی|اندازه= | :::::# معارفی که به آن دسترسی نداریم. مانند: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَیبِ...}}﴾}}<ref>«دانای غیب اوست...».</ref> و {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|ارْتَضاكُمْ لِغَيبِهِ}}﴾}} یعنی ای امامان معصوم، خداوند شما را برای آگاهی بر غیب خود و مطالبی که حواس ظاهری بدان دسترسی ندارد و علم و معرفتی که دیگران از درک آن عاجز هستند، برگزید و بر دارا بودن غیب برای شما رضایت داد و شما را با رضایت کامل، علم و معرفت غیبی عنایت فرمود و بر تمامی امور غیب آگاه نمود. | ||
::::::حمران ابن اعین میگوید: [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: تفسیر عالم الغیب" این است که خداوند دانا به مقدّراتی است که از مخلوقاتش پنهان است و آنها را در علم خودش، قبل از آفرینش و قبل از آنکه به فرشتگان فرمان دهد، در عالم قضا میآفریند و این علمی است که در نزد خداوند است و زمانی که اراده کند بر آن لباس وجود میپوشاند و هر گاه بداء یا تغییر در علم خداوند حاصل شود، از آن صرف نظر مینماید. امّا علمی که خداوند در عالم قضا آفریده و به آن لباس وجود پوشانده، همان علمی است که به [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] و سپس به ما [[اهل بیت]] {{ع}} رسیده است. پس امام به علم غیب الهی آگاه است»<ref>[http://www.ashoora.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/categories.html پایگاه تخصصی عاشورا]</ref>. | ::::::حمران ابن اعین میگوید: [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: تفسیر عالم الغیب" این است که خداوند دانا به مقدّراتی است که از مخلوقاتش پنهان است و آنها را در علم خودش، قبل از آفرینش و قبل از آنکه به فرشتگان فرمان دهد، در عالم قضا میآفریند و این علمی است که در نزد خداوند است و زمانی که اراده کند بر آن لباس وجود میپوشاند و هر گاه بداء یا تغییر در علم خداوند حاصل شود، از آن صرف نظر مینماید. امّا علمی که خداوند در عالم قضا آفریده و به آن لباس وجود پوشانده، همان علمی است که به [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] و سپس به ما [[اهل بیت]] {{ع}} رسیده است. پس امام به علم غیب الهی آگاه است»<ref>[http://www.ashoora.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/categories.html پایگاه تخصصی عاشورا]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۳۹۸: | خط ۳۹۸: | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|]] | [[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|]] | ||
پژوهشگران ''«[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa3558 وبگاه اسلام کوئست]» در اینباره گفتهاند: | پژوهشگران ''«[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa3558 وبگاه اسلام کوئست]» در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«غیب مکانى: مانند آنچه قرآن در داستان [[حضرت یوسف]]{{ع}} بیان فرموده است:{{عربی|اندازه= | ::::::«غیب مکانى: مانند آنچه قرآن در داستان [[حضرت یوسف]]{{ع}} بیان فرموده است:{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|لاَ تَقْتُلُواْ يُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ}}﴾}}<ref>«او را نکشید بلکه در نقطه غایبی از چاه بیندازید»؛ سوره یوسف، آیه ۱۰.</ref> | ||
:::::#غیب از حواسّ ظاهری: قرآن در داستان [[حضرت سلیمان]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|اندازه= | :::::#غیب از حواسّ ظاهری: قرآن در داستان [[حضرت سلیمان]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ}}﴾}}<ref>«و گفت: چرا هدهد را نمیبینم، یا این که او از غایبان است؟»؛ سوره نمل، آیه ۲۰.</ref> منظور غیبت هدهد در این آیه، غیبت از چشم و حواس دیگر است. | ||
:::::#غیب از فکر و علم: قرآن در رابطه با این مرتبه از غیب میفرماید: {{عربی|اندازه= | :::::#غیب از فکر و علم: قرآن در رابطه با این مرتبه از غیب میفرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ....[[آیا آیه ۲۶ سوره کهف نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ]]}}﴾}}<ref>«گروهی خواهند گفت: آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود! و گروهی میگویند: پنچ نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود. همه اینها سخنانی بیدلیل است و گروهی میگویند: آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود. بگو: پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است! جز گروه کمی، تعداد آنها را نمیدانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو و از هیچ کس درباره آنها سؤال مکن!»؛ سوره کهف، آیه ۲۲و۲۶.</ref> | ||
:::::#غیب از مقام معرفت و بصیرت: قرآن در رابطه با این مرتبه از غیب میفرماید: {{عربی|اندازه= | :::::#غیب از مقام معرفت و بصیرت: قرآن در رابطه با این مرتبه از غیب میفرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا]]}}﴾}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند»؛ سوره جن، آیه ۲۶.</ref> | ||
:::::#غیب از غیر علم الهی: خداوند به خاطر علم نامحدودش، غیبی برای او وجود ندارد و چیزهایی را میداند که غیر او نمیدانند. قرآن در باره این مرتبه از غیب میفرماید: {{عربی|اندازه= | :::::#غیب از غیر علم الهی: خداوند به خاطر علم نامحدودش، غیبی برای او وجود ندارد و چیزهایی را میداند که غیر او نمیدانند. قرآن در باره این مرتبه از غیب میفرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا]]}}﴾}}<ref>«و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمیداند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست میداند و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر که او آن را میداند»؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref>»<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa3558 وبگاه اسلام کوئست]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||