علل غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
←پاسخهای دیگر
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن') |
|||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
::::#حکمتهایی که به مردم باز میگردد؛ مانند: "ستم پیشه بودن انسانها"، "آزمایش مردم"، "رشد مؤمنان و تقویت [[ایمان]] آنان"، "روشن شدن ناتوانی مکاتب بشری مدعی اصلاح و عدالت" و "حفظ روحیه ظلم ستیزی مردم مسلمان". چنان که گذشت، [[شیخ طوسی]] یگانه دلیل [[غیبت]] را حفظ جان [[امام]]{{ع}} میداند.<ref> ر.ک: شیخ طوسی، الغیبه، ص ۳۲۹</ref> بنابراین، علتها و حکمتهای دیگر باید جنبی به شمار آید و در کنار علت اصلی تفسیر گردد. از سوی دیگر، بر اساس این گفتار [[شیخ طوسی]]، شبههای رخ مینماید: با آن که معصومان {{عم}} شجاعترین انسانهایند، چرا [[امام]]{{ع}} از قتل میهراسد؟ در پاسخ باید یادآور شد، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} با توجه به نقش ویژهاش در آینده جهان، باید از گزند حوادث مصون ماند، تا اهداف بزرگ تمام انبيا تحقق یابد. پس هراس از نابودی واپسین ذخیره خداوند وعدم تحقق اهداف پیامبران سبب [[غیبت]] است، نه هراس از مرگ. ممکن است گفته شود، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} میتواند در جامعه حضور داشته باشد و حتی در ظاهر با دشمنانش پیمان سکوت امضا کند، ولی با فرا رسیدن زمان موعود، پیمان خویش را نادیده گیرد و تیغ از نیام برآورد. این سخن با روش [[امامان]]{{عم}} و ناسازگار است. [[حضرت مهدی]] {{ع}} بر اساس اصول اخلاقی و ارزشی حرکت میکند و با فرض لزوم مبارزه با ستم، امضای پیمان سکوت در برابر ستمگران به معنای زیر پا نهادن اصول اخلاقی پذیرفته شده الهی است. بنابراین، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} بافرض عدم[[غیبت]] یا کشته میشود و یا باید تعهد عملی قیام سپارد که خود مردود است. زیرا این تعهد قابلیت اجرایی شدن ندارد. بنابراین امام چنین تعهير غیرعملی نمیسپارد پس برای اینکه چنین تعهدی نسپارد، در [[غیبت]] به سر میبرد. پس یگانه راه نجات همان [[غیبت]] و حضور در پشت صحنه خواهد بود»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]، ص:۱۷۳ - ۱۸۰.</ref>. | ::::#حکمتهایی که به مردم باز میگردد؛ مانند: "ستم پیشه بودن انسانها"، "آزمایش مردم"، "رشد مؤمنان و تقویت [[ایمان]] آنان"، "روشن شدن ناتوانی مکاتب بشری مدعی اصلاح و عدالت" و "حفظ روحیه ظلم ستیزی مردم مسلمان". چنان که گذشت، [[شیخ طوسی]] یگانه دلیل [[غیبت]] را حفظ جان [[امام]]{{ع}} میداند.<ref> ر.ک: شیخ طوسی، الغیبه، ص ۳۲۹</ref> بنابراین، علتها و حکمتهای دیگر باید جنبی به شمار آید و در کنار علت اصلی تفسیر گردد. از سوی دیگر، بر اساس این گفتار [[شیخ طوسی]]، شبههای رخ مینماید: با آن که معصومان {{عم}} شجاعترین انسانهایند، چرا [[امام]]{{ع}} از قتل میهراسد؟ در پاسخ باید یادآور شد، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} با توجه به نقش ویژهاش در آینده جهان، باید از گزند حوادث مصون ماند، تا اهداف بزرگ تمام انبيا تحقق یابد. پس هراس از نابودی واپسین ذخیره خداوند وعدم تحقق اهداف پیامبران سبب [[غیبت]] است، نه هراس از مرگ. ممکن است گفته شود، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} میتواند در جامعه حضور داشته باشد و حتی در ظاهر با دشمنانش پیمان سکوت امضا کند، ولی با فرا رسیدن زمان موعود، پیمان خویش را نادیده گیرد و تیغ از نیام برآورد. این سخن با روش [[امامان]]{{عم}} و ناسازگار است. [[حضرت مهدی]] {{ع}} بر اساس اصول اخلاقی و ارزشی حرکت میکند و با فرض لزوم مبارزه با ستم، امضای پیمان سکوت در برابر ستمگران به معنای زیر پا نهادن اصول اخلاقی پذیرفته شده الهی است. بنابراین، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} بافرض عدم[[غیبت]] یا کشته میشود و یا باید تعهد عملی قیام سپارد که خود مردود است. زیرا این تعهد قابلیت اجرایی شدن ندارد. بنابراین امام چنین تعهير غیرعملی نمیسپارد پس برای اینکه چنین تعهدی نسپارد، در [[غیبت]] به سر میبرد. پس یگانه راه نجات همان [[غیبت]] و حضور در پشت صحنه خواهد بود»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]، ص:۱۷۳ - ۱۸۰.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین محمدی اشتهاردی؛}} | |||
[[پرونده:152012.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد محمدی اشتهاردی]]]] | |||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد محمدی اشتهاردی]]'''، در کتاب ''«[[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«وضع زمان و عدم پذیرش مردم باعث شد که [[امام زمان ]]{{ع}} از نظرها پنهان گردد، این پنهانی که از آن به عنوان [[غیبت]] یاد میشود تا زمانی که مردم آماده شوند و [[شرایط ظهور]] مهیا گردد، ادامه دارد. ولی طبیعی است که وقتی [[امام]] مردم غایب شد، مردم را به حال خود نمیگذارد، بلکه افرادی را بین خود و مردم واسطه قرار میدهد، وظیفه مردم هم این است که با کنجکاوی دقیق این افراد را بشناسند و تکلیف خود را از آنها بگیرند. بر همین اساس پس از آنکه [[امام زمان ]]{{ع}} در سال ۲۶۰، هنگام رحلت پدر بزرگوارشان، از نظرها پنهان شدند (و [[غیبت صغری]] بوجود آمد) تا [[نیمه شعبان]] سال ۳۲۹، چهار تن از فقهای ربانی به ترتیب زیر از جانب آن حضرت تعیین شده و واسطه بین آن حضرت و مردم شدند: | |||
:::::[[عثمان بن سعید]] که در سال ۳۰۰ هجری وفات کرد. | |||
:::::[[محمد بن عثمان]] که پنج سال عهدهدار نیابت خاص بود و در سال ۳۰۵ درگذشت. | |||
:::::[[حسین بن روح]] که در شعبان سال ۳۲۶ وفات کرد. | |||
:::::[[علی بن محمد سیمری]] که در نیمه شعبان سال ۳۲۹ از دنیا رفت و [[امام]] به او دستور داد که دیگر کسی را جانشین خود نکند. | |||
::::::از این وقت به بعد دوران [[غیبت کبری]] (طولانی) آغاز شد. <ref>دستور و توقیع [[امام]]{{ع}} به چهارمین نائبش در کتاب اعلام الوری، صفحه ۴۱۷ و ... آمده است.</ref>. [[غیبت کبری]] که از [[نیمه شعبان]] سال ۳۲۹ شروع شد، تا هنگام [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} ادامه دارد<ref>به این ترتیب غیبت صغری در حدود ۷۰ سال بوده است و بعضی این مدت را ۷۴ سال دانستهاند. یعنی از سال ۲۵۵ (سال تولد امام عصر {{ع}}) تا سال ۳۲۹ ه.ق؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۵۴. شرح این مطلب در بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۴ به بعد آمده است.</ref>»<ref>[[ محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۳۲.</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | |||
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین قرائتی؛}} | {{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین قرائتی؛}} | ||
[[پرونده:639225282.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[محسن قرائتی]]]] | [[پرونده:639225282.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[محسن قرائتی]]]] |