پرش به محتوا

آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=100%|' به '{{عربی|'
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|' به '{{عربی|')
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=100%|' به '{{عربی|')
خط ۲۰: خط ۲۰:
::::::'''[[علامه طباطبایی]]''' در کتاب ''«[[در محضر علامه طباطبایی (کتاب)| در محضر علامه طباطبایی]]»'' و مقاله ''«[[علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء (مقاله)|علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء]]» در این باره گفته است:
::::::'''[[علامه طباطبایی]]''' در کتاب ''«[[در محضر علامه طباطبایی (کتاب)| در محضر علامه طباطبایی]]»'' و مقاله ''«[[علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء (مقاله)|علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء]]» در این باره گفته است:
::::::«'''سؤال''': از روایات افزایش شدن علم [[ائمه]]؛ در شب‌های جمعه، و روایات عرض اعمال<ref>بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۳۳، روایات باب ۲۰.</ref> به دست نمی‌آید که علوم آنان تدریجی است، نه اینکه دفعی باشد و به یکبارگی از [[حضرت رسول]]{{صل}} دریافته باشند؟  
::::::«'''سؤال''': از روایات افزایش شدن علم [[ائمه]]؛ در شب‌های جمعه، و روایات عرض اعمال<ref>بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۳۳، روایات باب ۲۰.</ref> به دست نمی‌آید که علوم آنان تدریجی است، نه اینکه دفعی باشد و به یکبارگی از [[حضرت رسول]]{{صل}} دریافته باشند؟  
::::::'''جواب''': علوم آنان دفعی است، گرچه معلوم تدریجی باشد، پس علم به معلومِ تدریجی دارند، نه اینکه خود علم هم تدریجی باشد. تعلیم [[رسول الله]]{{صل}} به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} مثل تعلیم رایج در میان ما تدریجی نبوده، بلکه دفعةً واحدةً بوده است،<ref>ملاحظه شود روایاتی که می‌فرماید: [[رسول خدا]]{{صل}} در بیماری پایان عمر گرانمایه‌اش، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را فرا خواند و در مدت کوتاه هزار حدیث، و یا هزار دَر از دانش را به آن بزرگوار آموخت که هر کدام از آن، هزار دَر را می‌گشاید: {{عربی|اندازه=120%|" يَفْتَحُ‏ كُلُ‏ حَدِيثٍ‏ أَلْفَ بَابٍ ‏‏"}} بصائر الدرجات، ص۳۱۳-۳۱۵؛ بحارالأنوار، ج۲۲، ص۴۶۱، روایت ۹.</ref> چنان که تعلّم [[حضرت رسول]]{{صل}} نیز دفعی بوده است. خداوند متعال می‌فرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }}﴾}}<ref>و بر تو این کتاب  را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref>. زیرا کلمه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|لِّكُلِّ شَيْءٍ }}﴾}} یعنی همه چیز، با تدریج سازگار نیست. و به طور کلی باید توجه داشت که روز مبعث، روز رسالت است و از سوره "اقْرَأْ بِاسْمِ" که سیاق آیاتش بیانگر آن است که نخستین سوره‌ای است که بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شده، نیز بر می‌آید که [[نبوت]] قبل از رسالت بوده است، و از آیات دیگر استفاده می‌شود که قرآن دفعةً واحدةً و یکباره در شب ۱۹ یا ۲۱ یا ۲۳ ماه رمضان همان سال نازل گردیده است. خداوند متعال می‌فرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ }}﴾}} <ref>  که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بی‌گمان ما بیم‌دهنده بودیم؛ سوره دخان، آیه: ۳.</ref>»<ref>[[در محضر علامه طباطبایی (کتاب)| در محضر علامه طباطبایی]]، ص ۲۰۱.</ref>.
::::::'''جواب''': علوم آنان دفعی است، گرچه معلوم تدریجی باشد، پس علم به معلومِ تدریجی دارند، نه اینکه خود علم هم تدریجی باشد. تعلیم [[رسول الله]]{{صل}} به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} مثل تعلیم رایج در میان ما تدریجی نبوده، بلکه دفعةً واحدةً بوده است،<ref>ملاحظه شود روایاتی که می‌فرماید: [[رسول خدا]]{{صل}} در بیماری پایان عمر گرانمایه‌اش، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را فرا خواند و در مدت کوتاه هزار حدیث، و یا هزار دَر از دانش را به آن بزرگوار آموخت که هر کدام از آن، هزار دَر را می‌گشاید: {{عربی|اندازه=120%|" يَفْتَحُ‏ كُلُ‏ حَدِيثٍ‏ أَلْفَ بَابٍ ‏‏"}} بصائر الدرجات، ص۳۱۳-۳۱۵؛ بحارالأنوار، ج۲۲، ص۴۶۱، روایت ۹.</ref> چنان که تعلّم [[حضرت رسول]]{{صل}} نیز دفعی بوده است. خداوند متعال می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }}﴾}}<ref>و بر تو این کتاب  را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref>. زیرا کلمه {{عربی|﴿{{متن قرآن|لِّكُلِّ شَيْءٍ }}﴾}} یعنی همه چیز، با تدریج سازگار نیست. و به طور کلی باید توجه داشت که روز مبعث، روز رسالت است و از سوره "اقْرَأْ بِاسْمِ" که سیاق آیاتش بیانگر آن است که نخستین سوره‌ای است که بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شده، نیز بر می‌آید که [[نبوت]] قبل از رسالت بوده است، و از آیات دیگر استفاده می‌شود که قرآن دفعةً واحدةً و یکباره در شب ۱۹ یا ۲۱ یا ۲۳ ماه رمضان همان سال نازل گردیده است. خداوند متعال می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن| إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ }}﴾}} <ref>  که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بی‌گمان ما بیم‌دهنده بودیم؛ سوره دخان، آیه: ۳.</ref>»<ref>[[در محضر علامه طباطبایی (کتاب)| در محضر علامه طباطبایی]]، ص ۲۰۱.</ref>.


==پاسخ‌های دیگر==
==پاسخ‌های دیگر==
خط ۲۷: خط ۲۷:
[[پرونده:11546943.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[علی نمازی شاهرودی]]]]
[[پرونده:11546943.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[علی نمازی شاهرودی]]]]
آیت‌الله '''[[علی نمازی شاهرودی]]''' در کتاب ''«[[علم غیب (کتاب)|علم غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
آیت‌الله '''[[علی نمازی شاهرودی]]''' در کتاب ''«[[علم غیب (کتاب)|علم غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
::::::«اخباری که دلالت دارد بر این که روز به روز و ساعت به ساعت بر علم [[پیغمبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} افزوده می‌شود. این دانش که از جانب خدا به آن بزرگواران افاضه می‌شود، اوّل به [[پیغمبر]]{{صل}} سپس به [[امیر المؤمنین]]{{ع}} و همچنین به [[امام مجتبی]]{{ع}} و [[امام]]{{ع}} بعد از او تا [[امام زمان]] می‌رسد. پس [[امام]] متاخر از [[امام]] متقدم داناتر نیست. گواه بر این که گفتیم علم [[پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} در ترقی است، گفتار پروردگار است که به [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرماید: ای [[پیغمبر]] ما بگو: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا }}﴾}} <ref> پروردگارا، علم مرا زیاد فرما؛ سوره طه، آیه: ۱۱۴.</ref>. گواه دیگر گفتار [[امام صادق]]{{ع}} است در پیرامون جهات [[علم امام]] و شرح جامعه و [[جفر]] و [[مصحف فاطمه]]{{س}} و علم به گذشته و آینده تا روز قیامت تا آن جا که حضرتش چنین فرمود: علم آن است که شب و روز زیاد می‌گردد و از جانب خداوند به ما افاضه می‌شود<ref>الکافی، ج۱، ص۲۳۸، ح۱.</ref>. در الکافی در باب این که در شب‌های جمعه علم [[ائمه]]{{عم}} زیاد می‌شود، سه روایت، و در باب این که اگر علم آنان زیاد نشود، تمام می‌شود و کلمه {{عربی|"لَولَا أنَّا نَزْدَادُ لأَنْفَدْنَا‏‏‏‏‏‏"}} در سه روایت مذکور است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۵۳.</ref>. و در روایت صحیح دارد که: [[زُراره]] به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کرد: دانشی به شما می‌رسد که [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} آن را نداند؟ حضرت فرمود: هر علمی اوّل به [[حضرت رسول]]{{صل}} افاضه می‌شود، سپس به [[ائمه]]{{عم}}، تا به من می‌رسد. و در روایت، دیگر [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: هیچ احسان و لطفی از جانب خدا به ما نمی‌رسد مگر این که اوّل به [[حضرت رسول]]{{صل}} و بعد به [[امیر المؤمنین]]{{ع}} و [[امامان]]{{عم}} بر حق عنایت و مرحمت می‌شود؛ به جهت این که [[امام]] متأخر از [[امام]] متقدم برتر نباشد. به نظر ما این احادیث قابل تردید نیست، چرا که عنایات و کمالات و کلمات و الطاف خداوند متعال بی‌پایان و بی‌نهایت است؛ هم چنان که خودش فرموده است: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| قُل لَّوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا }}﴾}} <ref> بگو: اگر برای (نوشتن) کلمات پروردگارم دریا مرکّب می‌بود پیش از آنکه کلمات پروردگارم به پایان رسد آن دریا پایان می‌یافت هر چند دریایی همچند آن را نیز به کمک می‌آوردیم ؛ سوره کهف، آیه: ۱۰۹.</ref>. از هر کلمه‌ای که [[پیغمبر]]{{صل}} به [[امیر المؤمنین]]{{ع}} تعلیم فرمود هزار باب علم مفتوح شد؛ کلمات پروردگار چگونه خواهد بود؟!»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=31&chkhashk=EABBA2EBE4&Itemid=&lang=fa علم غیب، ص۱۴۰ - ۱۴۲.]</ref>
::::::«اخباری که دلالت دارد بر این که روز به روز و ساعت به ساعت بر علم [[پیغمبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} افزوده می‌شود. این دانش که از جانب خدا به آن بزرگواران افاضه می‌شود، اوّل به [[پیغمبر]]{{صل}} سپس به [[امیر المؤمنین]]{{ع}} و همچنین به [[امام مجتبی]]{{ع}} و [[امام]]{{ع}} بعد از او تا [[امام زمان]] می‌رسد. پس [[امام]] متاخر از [[امام]] متقدم داناتر نیست. گواه بر این که گفتیم علم [[پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} در ترقی است، گفتار پروردگار است که به [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرماید: ای [[پیغمبر]] ما بگو: {{عربی|﴿{{متن قرآن| رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا }}﴾}} <ref> پروردگارا، علم مرا زیاد فرما؛ سوره طه، آیه: ۱۱۴.</ref>. گواه دیگر گفتار [[امام صادق]]{{ع}} است در پیرامون جهات [[علم امام]] و شرح جامعه و [[جفر]] و [[مصحف فاطمه]]{{س}} و علم به گذشته و آینده تا روز قیامت تا آن جا که حضرتش چنین فرمود: علم آن است که شب و روز زیاد می‌گردد و از جانب خداوند به ما افاضه می‌شود<ref>الکافی، ج۱، ص۲۳۸، ح۱.</ref>. در الکافی در باب این که در شب‌های جمعه علم [[ائمه]]{{عم}} زیاد می‌شود، سه روایت، و در باب این که اگر علم آنان زیاد نشود، تمام می‌شود و کلمه {{عربی|"لَولَا أنَّا نَزْدَادُ لأَنْفَدْنَا‏‏‏‏‏‏"}} در سه روایت مذکور است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۵۳.</ref>. و در روایت صحیح دارد که: [[زُراره]] به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کرد: دانشی به شما می‌رسد که [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} آن را نداند؟ حضرت فرمود: هر علمی اوّل به [[حضرت رسول]]{{صل}} افاضه می‌شود، سپس به [[ائمه]]{{عم}}، تا به من می‌رسد. و در روایت، دیگر [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: هیچ احسان و لطفی از جانب خدا به ما نمی‌رسد مگر این که اوّل به [[حضرت رسول]]{{صل}} و بعد به [[امیر المؤمنین]]{{ع}} و [[امامان]]{{عم}} بر حق عنایت و مرحمت می‌شود؛ به جهت این که [[امام]] متأخر از [[امام]] متقدم برتر نباشد. به نظر ما این احادیث قابل تردید نیست، چرا که عنایات و کمالات و کلمات و الطاف خداوند متعال بی‌پایان و بی‌نهایت است؛ هم چنان که خودش فرموده است: {{عربی|﴿{{متن قرآن| قُل لَّوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا }}﴾}} <ref> بگو: اگر برای (نوشتن) کلمات پروردگارم دریا مرکّب می‌بود پیش از آنکه کلمات پروردگارم به پایان رسد آن دریا پایان می‌یافت هر چند دریایی همچند آن را نیز به کمک می‌آوردیم ؛ سوره کهف، آیه: ۱۰۹.</ref>. از هر کلمه‌ای که [[پیغمبر]]{{صل}} به [[امیر المؤمنین]]{{ع}} تعلیم فرمود هزار باب علم مفتوح شد؛ کلمات پروردگار چگونه خواهد بود؟!»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=31&chkhashk=EABBA2EBE4&Itemid=&lang=fa علم غیب، ص۱۴۰ - ۱۴۲.]</ref>
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۳۴: خط ۳۴:
آیت‌الله '''[[ابراهیم امینی|امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
آیت‌الله '''[[ابراهیم امینی|امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
::::::«ابو یحیی‌ صنعانی‌ می‌‏گوید: حضرت صادق{{ع}} به من فرمود: ای‌ ابا یحیی‌! شب‏‌های‌ جمعه برای‌ ما کارهای‌ بزرگی‌ رخ می‌‏دهد. ابو یحیی‌ عرض کرد: فدایت شوم، چه کارهایی‌؟ فرمود: در شب جمعه به ارواح پیمبران و امامان مرده و روح امام{{ع}} زنده اجازه داده می‌‏شود که به آسمان بالا روند، تا این که به عرش پروردگار می‌‏رسند. هفت نوبت بر دور عرش طواف می‌‏کنند و نزد هر پایه‏‌ای‌ از پایه‌‏های‌ عرش دو رکعت نماز می‌‏خوانند. آن گاه که از این عمل فارغ شدند به بدن‌‏های‌ خویش باز می‌‏گردند. بدین جهت، انبیا و اوصیا شادمان می‌‏گردند و وصی‌ زنده مقدار زیادی‌ بر علومش‏ اضافه می‌‏شود.  
::::::«ابو یحیی‌ صنعانی‌ می‌‏گوید: حضرت صادق{{ع}} به من فرمود: ای‌ ابا یحیی‌! شب‏‌های‌ جمعه برای‌ ما کارهای‌ بزرگی‌ رخ می‌‏دهد. ابو یحیی‌ عرض کرد: فدایت شوم، چه کارهایی‌؟ فرمود: در شب جمعه به ارواح پیمبران و امامان مرده و روح امام{{ع}} زنده اجازه داده می‌‏شود که به آسمان بالا روند، تا این که به عرش پروردگار می‌‏رسند. هفت نوبت بر دور عرش طواف می‌‏کنند و نزد هر پایه‏‌ای‌ از پایه‌‏های‌ عرش دو رکعت نماز می‌‏خوانند. آن گاه که از این عمل فارغ شدند به بدن‌‏های‌ خویش باز می‌‏گردند. بدین جهت، انبیا و اوصیا شادمان می‌‏گردند و وصی‌ زنده مقدار زیادی‌ بر علومش‏ اضافه می‌‏شود.  
::::::[[زراره]] می‌‏گوید از [[امام باقر|حضرت باقر]]{{ع}} شنیدم که می‌‏فرمود: اگر بر علوم ما اضافه نمی‌‏شد تمام می‌‏گشت. [[زراره]] گفت: بر علوم شما چیزی‌ اضافه می‌‏شود که [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} آن را نمی‌‏دانسته؟! فرمود: اگر بخواهد چیز تازه‌‏ای‌ بر علوم ما اضافه شود، اولاً بر [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} عرضه می‌‏شود سپس بر [[ائمه]]{{عم}} یکی‌ پس از دیگری‌، تا به ما منتهی‌ شود.<ref>اصول کافی‌؛ ج۱، ص۲۵۵.</ref> {{عربی|اندازه=100%|«زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ{{ع}} يَقُولُ لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا قَالَ: قُلْتُ تَزْدَادُونَ شَيْئاً لَا يَعْلَمُهُ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} قَالَ: أَمَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ عُرِضَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ {{ص}} ثُمَّ عَلَى الْأَئِمَّةِ ثُمَّ انْتَهَى الْأَمْرُ إِلَيْنَا »}}»<ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/566 بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۸۷.]</ref>.
::::::[[زراره]] می‌‏گوید از [[امام باقر|حضرت باقر]]{{ع}} شنیدم که می‌‏فرمود: اگر بر علوم ما اضافه نمی‌‏شد تمام می‌‏گشت. [[زراره]] گفت: بر علوم شما چیزی‌ اضافه می‌‏شود که [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} آن را نمی‌‏دانسته؟! فرمود: اگر بخواهد چیز تازه‌‏ای‌ بر علوم ما اضافه شود، اولاً بر [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} عرضه می‌‏شود سپس بر [[ائمه]]{{عم}} یکی‌ پس از دیگری‌، تا به ما منتهی‌ شود.<ref>اصول کافی‌؛ ج۱، ص۲۵۵.</ref> {{عربی|«زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ{{ع}} يَقُولُ لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا قَالَ: قُلْتُ تَزْدَادُونَ شَيْئاً لَا يَعْلَمُهُ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} قَالَ: أَمَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ عُرِضَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ {{ص}} ثُمَّ عَلَى الْأَئِمَّةِ ثُمَّ انْتَهَى الْأَمْرُ إِلَيْنَا »}}»<ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/566 بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۸۷.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۵۴: خط ۵۴:
::::::'''ثالثاً:''' ایشان نوعاً می‌خواستند به‌طور عادی زندگی کرده و از علوم غیبی خود استفاده ننمایند و گاهی که مصلحت نبوده آن را از خود نفی می‌نمودند، مانند این که راوی می‌گوید: با گروهی در مجلس امام صادق{{ع}} بودیم که ناگهان آن حضرت به‌صورت غصب‌آلود بیرون آمده و هنگامی که در مکانش مستقر شد فرمود: تعجب از گروهی که گمان می‌کنند ما علم غیب داریم، غیب را جز خداوند عزوجل نمی‌داند، من می‌خواستم به فلان کنیزم ضربه‌ای (برای تأدیب) بزنم، از نزدم فرار کرد و نمی‌دانم در کدام اتاق خانه می‌باشد. سدیر گوید: هنگامی که حضرت از آن مجلس به منزل رفتند، من و ابوبصیر و میسّر بر آن حضرت به داخل وارد شدیم و به ایشان عرض کردیم: فدایت شویم، شنیدیم که نسبت به کنیزتان چنین مطالبی فرمودید، با این که می‌دانیم شما علم بسیاری دارید، حضرت پس از بیاناتی در برتری کسی که به تمامی کتاب علم دارد از کسی که به بعضی از کتاب علم دارد، فرمود: به خدا سوگند تمامی علم کتاب نزد ما می‌باشد<ref>اصول کافی، ج۱، ص ۲۵۷، روایت ۳.</ref>.
::::::'''ثالثاً:''' ایشان نوعاً می‌خواستند به‌طور عادی زندگی کرده و از علوم غیبی خود استفاده ننمایند و گاهی که مصلحت نبوده آن را از خود نفی می‌نمودند، مانند این که راوی می‌گوید: با گروهی در مجلس امام صادق{{ع}} بودیم که ناگهان آن حضرت به‌صورت غصب‌آلود بیرون آمده و هنگامی که در مکانش مستقر شد فرمود: تعجب از گروهی که گمان می‌کنند ما علم غیب داریم، غیب را جز خداوند عزوجل نمی‌داند، من می‌خواستم به فلان کنیزم ضربه‌ای (برای تأدیب) بزنم، از نزدم فرار کرد و نمی‌دانم در کدام اتاق خانه می‌باشد. سدیر گوید: هنگامی که حضرت از آن مجلس به منزل رفتند، من و ابوبصیر و میسّر بر آن حضرت به داخل وارد شدیم و به ایشان عرض کردیم: فدایت شویم، شنیدیم که نسبت به کنیزتان چنین مطالبی فرمودید، با این که می‌دانیم شما علم بسیاری دارید، حضرت پس از بیاناتی در برتری کسی که به تمامی کتاب علم دارد از کسی که به بعضی از کتاب علم دارد، فرمود: به خدا سوگند تمامی علم کتاب نزد ما می‌باشد<ref>اصول کافی، ج۱، ص ۲۵۷، روایت ۳.</ref>.
::::::لذا در بعضی از روایات فرموده‌اند: امام هر وقت بخواهد غیب را بداند می‌داند<ref>اصول کافی، ص۲۵۸، روایت ۱.</ref>، و در بعضی از آنها می‌فرماید، هروقت بخواهد بداند تعلیم داده می‌شود یا خدا تعلیمش می‌دهد<ref>همان، ص۲۵۸، روایت ۲ و ۳.</ref>.
::::::لذا در بعضی از روایات فرموده‌اند: امام هر وقت بخواهد غیب را بداند می‌داند<ref>اصول کافی، ص۲۵۸، روایت ۱.</ref>، و در بعضی از آنها می‌فرماید، هروقت بخواهد بداند تعلیم داده می‌شود یا خدا تعلیمش می‌دهد<ref>همان، ص۲۵۸، روایت ۲ و ۳.</ref>.
::::::همچنین روایاتی می‌فرماید: {{عربی|اندازه=100%|"لَوْلاَ أَنَّا نَزْدَادُ لأَنْفَدْنَا"}}<ref>اصول کافی، ص ۲۵۴، روایت ۱-۳.</ref>: اگر ما زیاد نشویم حتماً نابود می‌شویم، یا روایاتی که دلالت دارد ایشان شب‌های جمعه علمشان زیاد می‌شود، [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: هیچ شب جمعه‌ای نیست مگر این‌که برای اولیاء الهی در آن سروری است، راوی گوید: عرض کردم: فدایت شوم، آن سرور چگونه است؟ حضرت فرمود: هنگامی که شب جمعه می‌شود [[رسول خدا]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} عرش را درک می‌کنند و من هم با ایشان همراه هستم، پس جز با علم استفاده شده برنمی‌گردم و اگر این‌طور نبود حتماً آنچه نزد من بود تمام می‌شد<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۵۴، روایت ۳.</ref>.
::::::همچنین روایاتی می‌فرماید: {{عربی|"لَوْلاَ أَنَّا نَزْدَادُ لأَنْفَدْنَا"}}<ref>اصول کافی، ص ۲۵۴، روایت ۱-۳.</ref>: اگر ما زیاد نشویم حتماً نابود می‌شویم، یا روایاتی که دلالت دارد ایشان شب‌های جمعه علمشان زیاد می‌شود، [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: هیچ شب جمعه‌ای نیست مگر این‌که برای اولیاء الهی در آن سروری است، راوی گوید: عرض کردم: فدایت شوم، آن سرور چگونه است؟ حضرت فرمود: هنگامی که شب جمعه می‌شود [[رسول خدا]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} عرش را درک می‌کنند و من هم با ایشان همراه هستم، پس جز با علم استفاده شده برنمی‌گردم و اگر این‌طور نبود حتماً آنچه نزد من بود تمام می‌شد<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۵۴، روایت ۳.</ref>.
::::::روایاتی نیز دلالت می‌کند که علم، آن چیزی است که در شب و روز حادث می‌شود، در روایتی طولانی ابوبصیر از [[امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کند: که حضرت اموری را به‌عنوان علم خویش بیان کردند، مانند این‌که [[رسول خدا]]{{صل}} به [[علی]]{{ع}} هزار باب علم تعلیم فرمود که از هر بابی هزار باب دیگر باز می‌شد، و نیز نزد ایشان جامعه، [[جفر]] و [[مصحف حضرت زهرا]]{{س}} و علم آنچه بوده و موجود می‌شود تا روز قیامت می‌باشد، لكن فرمودند: اینها علم نیست، علم آن است که شب و روز حادث شده و تدریجاً امور یکی پس از دیگری تا روز قیامت تحقق می‌یابد<ref>اصول کافی، ج۱، ص ۲۳۸، روایت ۱؛ بصائرالدرجات، ص ۱۷۰، روایت ۱، و ص ۱۷۱، روایت ۳ و ۵.</ref>
::::::روایاتی نیز دلالت می‌کند که علم، آن چیزی است که در شب و روز حادث می‌شود، در روایتی طولانی ابوبصیر از [[امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کند: که حضرت اموری را به‌عنوان علم خویش بیان کردند، مانند این‌که [[رسول خدا]]{{صل}} به [[علی]]{{ع}} هزار باب علم تعلیم فرمود که از هر بابی هزار باب دیگر باز می‌شد، و نیز نزد ایشان جامعه، [[جفر]] و [[مصحف حضرت زهرا]]{{س}} و علم آنچه بوده و موجود می‌شود تا روز قیامت می‌باشد، لكن فرمودند: اینها علم نیست، علم آن است که شب و روز حادث شده و تدریجاً امور یکی پس از دیگری تا روز قیامت تحقق می‌یابد<ref>اصول کافی، ج۱، ص ۲۳۸، روایت ۱؛ بصائرالدرجات، ص ۱۷۰، روایت ۱، و ص ۱۷۱، روایت ۳ و ۵.</ref>
::::::باتوجه به روایات گوناگون استفاده می‌شود که هریک از [[ائمه]]{{عم}} به جهت وجودشان در این عالم دارای مراتبی طولی می‌باشند مثلاً به جهت داشتن روح اعظم، به تمامی حقایق و واقعیات آگاهی دارند و از این آگاهی و احاطه علمی کمتر در امور جزیی استفاده می‌نمایند، لذا هر وقت بخواهند بدانند با آن حقیقت ارتباط گرفته و از آنجا خبر مطابق با واقع می‌دهند و گاهی شب‌های جمعه چنین اتفاق برای آنان رخ می‌دهد و نوعاً این امر در شبانه روز نسبت به وقایع جزئیه واقع می‌شود، شب‌های قدر نیز این چنین است گاهی وقایع سالانه از آن عالم به واسطه ملک و روح به ایشان عرضه می‌شود مانند: دانشمندی که در رشته‌ای تخصص کامل داشته باشد و کلیات آن علم برایش حاصل باشد، و به جهت اشتغال به امور زندگانی از آن علمش غافل است لکن اگر از مسائل آن علم از او سؤال شود یا مسائل جدیدتری پیش آید، با مراجعه به آگاهی‌های قبلی خود، جواب‌ها را استخراج می‌نماید»<ref>[[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج ۱، ص ۱۳۹.</ref>.
::::::باتوجه به روایات گوناگون استفاده می‌شود که هریک از [[ائمه]]{{عم}} به جهت وجودشان در این عالم دارای مراتبی طولی می‌باشند مثلاً به جهت داشتن روح اعظم، به تمامی حقایق و واقعیات آگاهی دارند و از این آگاهی و احاطه علمی کمتر در امور جزیی استفاده می‌نمایند، لذا هر وقت بخواهند بدانند با آن حقیقت ارتباط گرفته و از آنجا خبر مطابق با واقع می‌دهند و گاهی شب‌های جمعه چنین اتفاق برای آنان رخ می‌دهد و نوعاً این امر در شبانه روز نسبت به وقایع جزئیه واقع می‌شود، شب‌های قدر نیز این چنین است گاهی وقایع سالانه از آن عالم به واسطه ملک و روح به ایشان عرضه می‌شود مانند: دانشمندی که در رشته‌ای تخصص کامل داشته باشد و کلیات آن علم برایش حاصل باشد، و به جهت اشتغال به امور زندگانی از آن علمش غافل است لکن اگر از مسائل آن علم از او سؤال شود یا مسائل جدیدتری پیش آید، با مراجعه به آگاهی‌های قبلی خود، جواب‌ها را استخراج می‌نماید»<ref>[[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج ۱، ص ۱۳۹.</ref>.
خط ۶۲: خط ۶۲:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ همگرایی قیام امام حسین  با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' در این‌باره گفته‌ است:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ همگرایی قیام امام حسین  با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)|ائمه دائماً در حال ازدیاد علم هستند]] و [[ازدیاد علم ائمه]] و حتی [[علم نبی]] منحصر به دنیا هم نیست. حتی در عالم آخرت مقام [[ازدیاد علم]] برای آنها محفوظ است. اگر کسی این مطلب را در متون [[روایات]] بررسی کند به خوبی آن را می‌بیند. گاهی اوقات اشکال می‌کنند این چه علمی است که برای [[ائمه]] خود درست می‌کنید و می‌گويید روز به روز علم‌شان بیشتر می‌شود، آيا [[علم پیامبر]] که [[اعظم خلق]] خداست از اینها کمتر است؟ پاسخ اين است که در [[روایات]] وارد شده هر علمی که در لیله‌ جمعه به ائمه افاضه می‌شود، قبل از آن به [[پیامبر]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و امام‌های ديگر و لو از دنیا رفته باشند اعطا می‌شود.
::::::«[[آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)|ائمه دائماً در حال ازدیاد علم هستند]] و [[ازدیاد علم ائمه]] و حتی [[علم نبی]] منحصر به دنیا هم نیست. حتی در عالم آخرت مقام [[ازدیاد علم]] برای آنها محفوظ است. اگر کسی این مطلب را در متون [[روایات]] بررسی کند به خوبی آن را می‌بیند. گاهی اوقات اشکال می‌کنند این چه علمی است که برای [[ائمه]] خود درست می‌کنید و می‌گويید روز به روز علم‌شان بیشتر می‌شود، آيا [[علم پیامبر]] که [[اعظم خلق]] خداست از اینها کمتر است؟ پاسخ اين است که در [[روایات]] وارد شده هر علمی که در لیله‌ جمعه به ائمه افاضه می‌شود، قبل از آن به [[پیامبر]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و امام‌های ديگر و لو از دنیا رفته باشند اعطا می‌شود.
::::::بعضی از بزرگان تصریح نموده‌اند وقتی [[امام]]{{ع}} به دنیا می‌آید یک [[قوه‌ قدسیه‌ نوری]] در او قرار داده می‌شود که [[منبع علم]] اينان هم هست. قطع نظر از این روایات که می‌فرماید [[ائمه]]{{عم}} از حین ولادت دارای یک [[قوه‌ الهیه]] هستند و [[آیه مبارکه تطهیر]] که [[مقام عصمت]] آنها را از حین ولادت و در تمام زمان حیاتشان استفاده می‌کنيد {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا‏‏}}﴾}} <ref> جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما [[اهل بیت]] هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.</ref> در مسئله‌ علم، این گروه از روایات تصريح می‌نماید [[علم]] آنها روز به روز و هفته به هفته و ماه به ماه افزایش پیدا می‌کند، البته این [[افزایش علم]] منافات با اصل آن قوه ندارد و نمی‌توان از روایت دال بر وجود [[قوه قدسیه]] استفاده کرد از هنگام ولادت تمام علوم یک‌جا و دفعةً در اختیار آنها قرار داده شده است»<ref>[http://www.new.fazellankarani.com/persian/lecture/9483/ وبگاه پاسخ‌دهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).]</ref>.
::::::بعضی از بزرگان تصریح نموده‌اند وقتی [[امام]]{{ع}} به دنیا می‌آید یک [[قوه‌ قدسیه‌ نوری]] در او قرار داده می‌شود که [[منبع علم]] اينان هم هست. قطع نظر از این روایات که می‌فرماید [[ائمه]]{{عم}} از حین ولادت دارای یک [[قوه‌ الهیه]] هستند و [[آیه مبارکه تطهیر]] که [[مقام عصمت]] آنها را از حین ولادت و در تمام زمان حیاتشان استفاده می‌کنيد {{عربی|﴿{{متن قرآن| إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا‏‏}}﴾}} <ref> جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما [[اهل بیت]] هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.</ref> در مسئله‌ علم، این گروه از روایات تصريح می‌نماید [[علم]] آنها روز به روز و هفته به هفته و ماه به ماه افزایش پیدا می‌کند، البته این [[افزایش علم]] منافات با اصل آن قوه ندارد و نمی‌توان از روایت دال بر وجود [[قوه قدسیه]] استفاده کرد از هنگام ولادت تمام علوم یک‌جا و دفعةً در اختیار آنها قرار داده شده است»<ref>[http://www.new.fazellankarani.com/persian/lecture/9483/ وبگاه پاسخ‌دهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۶. حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی؛}}
{{جمع شدن|۶. حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی؛}}
خط ۸۶: خط ۸۶:
::::::عرضه اعمال انسان‌ها به [[امام]]: خداوند با عرضه اعمال انسان‌ها به [[امام]]، [[علم امام]] را در مورد اعمال و رفتار انسان‌ها افزایش می‌دهد و همین امر به [[امامت]] [[امام]] کمک کرده و او بهتر می‌تواند به وظایف خودش در جامعه بپردازد.
::::::عرضه اعمال انسان‌ها به [[امام]]: خداوند با عرضه اعمال انسان‌ها به [[امام]]، [[علم امام]] را در مورد اعمال و رفتار انسان‌ها افزایش می‌دهد و همین امر به [[امامت]] [[امام]] کمک کرده و او بهتر می‌تواند به وظایف خودش در جامعه بپردازد.
::::::در همان روایتی که قبلاً در مورد وجود ستونی از نور برای [[امام]]، از [[شیخ صدوق]] نقل کردیم، به این نکته تصریح می‌کرد که یکی از مسائلی را که [[امام]] در آن ستون نور می‌بیند، اعمال انسانهاست<ref>{{عربی|اندازه=130%|« وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ إِنَّ الْإِمَامَ مُؤَيَّدٌ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَمُودٌ مِنْ نُورٍيَرَى فِيهِ أَعْمَالَ الْعِبَادِ وَ كُلَّمَا احْتَاجَ إِلَيْهِ لِدَلَالَةٍ اطَّلَعَ عَلَيْهِ وَ يَبْسُطُهُ فَيَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنْهُ فَلَا يَعْلَم»}}؛ صدوق، عيون أخبار الرضا، ج۱، ص ۲۱۴.</ref> خداوند به این وسیله، [[امام]] را از اعمال انسانها مطلع می‌کند.
::::::در همان روایتی که قبلاً در مورد وجود ستونی از نور برای [[امام]]، از [[شیخ صدوق]] نقل کردیم، به این نکته تصریح می‌کرد که یکی از مسائلی را که [[امام]] در آن ستون نور می‌بیند، اعمال انسانهاست<ref>{{عربی|اندازه=130%|« وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ إِنَّ الْإِمَامَ مُؤَيَّدٌ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَمُودٌ مِنْ نُورٍيَرَى فِيهِ أَعْمَالَ الْعِبَادِ وَ كُلَّمَا احْتَاجَ إِلَيْهِ لِدَلَالَةٍ اطَّلَعَ عَلَيْهِ وَ يَبْسُطُهُ فَيَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنْهُ فَلَا يَعْلَم»}}؛ صدوق، عيون أخبار الرضا، ج۱، ص ۲۱۴.</ref> خداوند به این وسیله، [[امام]] را از اعمال انسانها مطلع می‌کند.
::::::[[کلینی]] در روایتی از [[امام رضا]]{{ع}} نقل می‌کند که ایشان با استناد به آیه شریفه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|  وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}}﴾}} <ref> و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۵.</ref> می‌فرماید: اعمال شما، هر روز و شب بر من عرضه می‌شود. [[امام رضا]]{{ع}} در این حدیث شریف، [[علی]]{{ع}} را مصداق آن "مؤمن" ذکر شده در قرآن می‌داند و این گونه به شیعیانش اعلام می‌کند که همیشه از وضع آنها با خبر و مطلع است<ref>{{عربی|اندازه=120%|« عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَانٍ الزَّيَّاتِ وَ كَانَ مَكِيناً عِنْدَ الرِّضَا {{ع}} قَالَ‏ قُلْتُ لِلرِّضَا{{ع}}ادْعُ اللَّهَ لِي وَ لِأَهْلِ بَيْتِي فَقَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ قَالَ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ فَقَالَ لِي أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ قَالَ هُوَ وَ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ {{ع}}»}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۹.</ref> »<ref>[[بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایان‌نامه)|بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]]، ص ۷۲، ۷۳</ref>.
::::::[[کلینی]] در روایتی از [[امام رضا]]{{ع}} نقل می‌کند که ایشان با استناد به آیه شریفه {{عربی|﴿{{متن قرآن|  وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}}﴾}} <ref> و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۵.</ref> می‌فرماید: اعمال شما، هر روز و شب بر من عرضه می‌شود. [[امام رضا]]{{ع}} در این حدیث شریف، [[علی]]{{ع}} را مصداق آن "مؤمن" ذکر شده در قرآن می‌داند و این گونه به شیعیانش اعلام می‌کند که همیشه از وضع آنها با خبر و مطلع است<ref>{{عربی|اندازه=120%|« عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَانٍ الزَّيَّاتِ وَ كَانَ مَكِيناً عِنْدَ الرِّضَا {{ع}} قَالَ‏ قُلْتُ لِلرِّضَا{{ع}}ادْعُ اللَّهَ لِي وَ لِأَهْلِ بَيْتِي فَقَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ قَالَ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ فَقَالَ لِي أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ قَالَ هُوَ وَ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ {{ع}}»}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۹.</ref> »<ref>[[بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایان‌نامه)|بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]]، ص ۷۲، ۷۳</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۹. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛}}
{{جمع شدن|۹. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛}}
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
[[پرونده:11720.JPG|100px|right|بندانگشتی|[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]]]
[[پرونده:11720.JPG|100px|right|بندانگشتی|[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]'''، در مقاله ''«[[علم امام تام یا محدود؟ (مقاله)|علم امام تام یا محدود؟]]»'' و کتاب ''«[[ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه (کتاب)|ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]'''، در مقاله ''«[[علم امام تام یا محدود؟ (مقاله)|علم امام تام یا محدود؟]]»'' و کتاب ''«[[ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه (کتاب)|ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
:::::*«برخی روایات به صراحت از افزایش‌پذیری علوم [[ائمه]]{{عم}} سخن گفته‌اند. در روایات متعددی از [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است: {{عربی|اندازه=100%|«لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا‏»}}.<ref>«اگر بر علم ما افزوده نشود، پایان می‌پذیرد»؛ کلینی، ۱۴۲۹: ج ۱، ۶۳۲.</ref> در کافی درباره این موضوع چهار روایت نقل شده است که روایات اول تا سوم سند صحیح دارند. در بصائر درباره این موضوع هفت روایت نقل شده است که سند روایات یکم تا چهارم و نیز ششم صحیح و سند روایت پنجم، موثق است. در برخی از این روایات تأکید شده است که هر روز و هر شب بر علم آنان افزوده می‌شود. در روایتی با سند صحیح از [[امام باقر]]{{ع}} نقل شده است: عالم ما غیب نمی‌داند و اگر خداوند عالم ما را به خودش واگذار کند، مانند بعضی از شما خواهد بود؛ ولی به او لحظه به لحظه آموخته می‌شود. چنان‌که ملاحظه می‌شود، این روایات به صراحت از افزایش‌پذیری و عدم تمامیت علوم [[ائمه]]{{عم}} سخن می‌گویند. در برخی از این روایات، آمده است که هر شب جمعه علومی بر علوم [[ائمه]]{{عم}} افزوده می‌شود. همچنین در روایات متعدد از آن حضرت نقل شده است که در شب قدر، از حوادث آن سال تا شب قدر سال بعد به امام خبر داده می‌شود. این علم شامل تمام خیر و شرهایی است که به بندگان می‌رسد؛ مرگ یا زندگی، فقر یا ثروت، توفیق زیارت خانه خداوند متعال و خلاصه تمام مقدرات بندگان تا شب قدر سال آینده بر امام عرضه می‌شود. این روایات مستفیض‌اند. در برخی از این روایات تصریح شده است که اگر این علوم نبود، امام نمی‌دانست در آن سال چه چیز محقق خواهد شد»<ref>[http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950218001700 وبگاه خبرگزاری فارس]</ref>.
:::::*«برخی روایات به صراحت از افزایش‌پذیری علوم [[ائمه]]{{عم}} سخن گفته‌اند. در روایات متعددی از [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است: {{عربی|«لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا‏»}}.<ref>«اگر بر علم ما افزوده نشود، پایان می‌پذیرد»؛ کلینی، ۱۴۲۹: ج ۱، ۶۳۲.</ref> در کافی درباره این موضوع چهار روایت نقل شده است که روایات اول تا سوم سند صحیح دارند. در بصائر درباره این موضوع هفت روایت نقل شده است که سند روایات یکم تا چهارم و نیز ششم صحیح و سند روایت پنجم، موثق است. در برخی از این روایات تأکید شده است که هر روز و هر شب بر علم آنان افزوده می‌شود. در روایتی با سند صحیح از [[امام باقر]]{{ع}} نقل شده است: عالم ما غیب نمی‌داند و اگر خداوند عالم ما را به خودش واگذار کند، مانند بعضی از شما خواهد بود؛ ولی به او لحظه به لحظه آموخته می‌شود. چنان‌که ملاحظه می‌شود، این روایات به صراحت از افزایش‌پذیری و عدم تمامیت علوم [[ائمه]]{{عم}} سخن می‌گویند. در برخی از این روایات، آمده است که هر شب جمعه علومی بر علوم [[ائمه]]{{عم}} افزوده می‌شود. همچنین در روایات متعدد از آن حضرت نقل شده است که در شب قدر، از حوادث آن سال تا شب قدر سال بعد به امام خبر داده می‌شود. این علم شامل تمام خیر و شرهایی است که به بندگان می‌رسد؛ مرگ یا زندگی، فقر یا ثروت، توفیق زیارت خانه خداوند متعال و خلاصه تمام مقدرات بندگان تا شب قدر سال آینده بر امام عرضه می‌شود. این روایات مستفیض‌اند. در برخی از این روایات تصریح شده است که اگر این علوم نبود، امام نمی‌دانست در آن سال چه چیز محقق خواهد شد»<ref>[http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950218001700 وبگاه خبرگزاری فارس]</ref>.
:::::*«نکته دیگری که توجه به آن، ما را در فهم و تحلیل سخنان علما کمک می‌کند، این است که [[ افزایش علم معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|افزایش‌پذیر دانستن علم امام]] با [[علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|اعتقاد به شأنی بودن آن تلازم دارد]]؛ زیرا معنای افزایش‌پذیری این است که [[امام]]، برخی از علوم را به طور کامل نداشته و در زمان‌های مختلف بر علوم او افزوده می‌شود. این معنا در [[علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|شأنی بودن علم امام]] نیز لحاظ شده است؛ یعنی: [[امام]]، بالفعل برخی از علوم را ندارد؛ اما توان آن را دارد که در مواقع خاص آن را دریافت ‌کند. بنابراین، کسی که [[علم امام]] را افزایش‌پذیر می‌داند، به [[علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|شأنی بودن و عدم فعلیت]] بخشی از [[علم امام]] نیز اعتراف کرده است»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/index.php?title=%D9%88%DB%8C%DA%98%DA%AF%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8)&action=edit&redlink=1 ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه]</ref>.
:::::*«نکته دیگری که توجه به آن، ما را در فهم و تحلیل سخنان علما کمک می‌کند، این است که [[ افزایش علم معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|افزایش‌پذیر دانستن علم امام]] با [[علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|اعتقاد به شأنی بودن آن تلازم دارد]]؛ زیرا معنای افزایش‌پذیری این است که [[امام]]، برخی از علوم را به طور کامل نداشته و در زمان‌های مختلف بر علوم او افزوده می‌شود. این معنا در [[علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|شأنی بودن علم امام]] نیز لحاظ شده است؛ یعنی: [[امام]]، بالفعل برخی از علوم را ندارد؛ اما توان آن را دارد که در مواقع خاص آن را دریافت ‌کند. بنابراین، کسی که [[علم امام]] را افزایش‌پذیر می‌داند، به [[علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|شأنی بودن و عدم فعلیت]] بخشی از [[علم امام]] نیز اعتراف کرده است»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/index.php?title=%D9%88%DB%8C%DA%98%DA%AF%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8)&action=edit&redlink=1 ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
[[پرونده:11670.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]]]
[[پرونده:11670.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]''' در دو مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84)#_bref10 علم غیب امام]»'' و ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A8%DB%8C%DB%8C%D9%86_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D9%88_%D8%B5%D8%AD%DB%8C%D8%AD)علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)]»'' در این باره گفته است:  
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]''' در دو مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84)#_bref10 علم غیب امام]»'' و ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A8%DB%8C%DB%8C%D9%86_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D9%88_%D8%B5%D8%AD%DB%8C%D8%AD)علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)]»'' در این باره گفته است:  
::::::*«نگاه اعتدالی، [[علم امام]]{{ع}} را دارای دو بعد و دو حیثیت می‌داند که از حیثی مطلق و بی‌حد است و استثناء نداشته و نامتغیر است و از حیث دیگر ناقص و متغیر است و تدریجاً‌ افزوده می‌شود. شرح این نگاه و ادله آن مقدماتی دارد که آن را به بحث بعد موکول می‌کنیم ان‌شاءالله. فعلاً مناسب است اشاره‌ای به اشکال نگاه افراطی بشود. گرایش افراطی می‌گوید علم ائمه تک‌بعدی است و [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را [[علم غیب فعلی یا دائمی به چه معناست؟ (پرسش)|بالفعل می‌دانند]] و علم‌شان افزوده نمی‌شود. ولی این نگاه با نصوص قرآن کریم و سیره و روایات مخالف است. ما معتقدیم که [[پیامبر]]{{صل}} اشرف [[اهل‌ بیت]]{{عم}} هستند. قرآن‌ کریم در ترسیم شخصیت [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} تأکید می‌کند که [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} حتی بعد از رسالت از حیثی همه چیز را نمی‌دانسته‌اند و علمشان به واسطه نزول [[وحی]] افزایش می‌یافته و این مسأله از نصوص قرآن است که قابل تأویل نیست. اینکه به حضرت وحی می‌شده و از جانب خداوند مورد تعلیم و آموزش بوده‌اند، و برخی از مطالب بوده که حضرت نمی‌دانسته‌اند و تدریجاً بر قلب حضرت نازل می‌شده است، از مسلمات قرآن است. آیاتی نظیر: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}﴾}}<ref>«این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است». سوره هود، آیه۴۹.</ref> {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۱ سوره برائت به صراحت نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَمِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ]]}}﴾}}<ref>«و از پیرامونیان شما از تازیان بیابان‌نشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کرده‌اند؛ تو آنان را نمی‌شناسی ما آنها را می‌شناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده می‌شوند»؛ سوره توبه، آیه ۱۰۱ </ref> به صراحت مطلق علم را از حضرت نفی می‌کند. نزول تدریجی قرآن و پاسخ‌های خداوند به سؤالات آن حضرت در قرآن به وضوح بیان شده است و اگر علم حضرت مطلقِ مطلق بود، دیگر جایی برای این مسائل باقی نمی‌ماند. سیره هم سراسر همین مسأله را نشان می‌دهد که حضرت برخی از مسائل را نمی‌دانسته‌اند و به تدریج معلوم می‌شده است. سیره [[اهل بیت]]{{عم}} نیز همین‌ طور بوده است. روایات هم یک‌صدا از تعلیم حضرت [[پیامبر|رسول‌الله]]{{صل}} توسط [[جبرائیل]] صحبت می‌کند و به‌ صراحت می‌فرماید که [[ائمه]]{{عم}} علم‌شان افزوده می‌شود و [[مرحوم مجلسی]] در جلد بیست و‌ شش بحار‌الانوار بابی دارند با این عنوان: {{عربی|«باب أنهم{{عم}} يزادون و لو لا ذلك لنفد ما عندهم و إن أرواحهم تعرج إلى السماء في ليلة الجمعة»}}<ref>روایاتی درباره اینکه علم ایشان{{عم}} افزایش می‌یابد، که اگر اینگونه نبود علم ایشان به اتمام می‌رسید و ارواح ایشان در روز جمعه به سوی آسمان عروج می‌یافت</ref> و در آن قریب به چهل حدیث ذکر می‌کنند. صاحبان این نگاه افراطی می‌گویند [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را می‌دانستند و تنها فرق‌شان با خدا این است که خدا [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|استقلالاً می‌داند]] و ایشان به شکل [[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|غیر‌استقلالی]] و به تعلیم الهی. این سخن به‌هیچ‌وجه با آیات قرآن و روایات نمی‌سازد؛ چون اگر کسی همه چیز را مطلقاً بداند - چه به شکل استقلالی و چه به شکل غیر‌استقلالی - دیگر نیازی به آموزش و وحی ندارد و علم او نیز قابل افزایش و ازدیاد نیست. بلکه بالاتر از این، در قرآن کریم هم نسبت [[علم غیب]] استقلالی و هم علم غیر استقلالی را به [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} رد می‌کند. '''توضیح اینکه:''' بعضی از آیات نفی غیب از حضرت [[پیامبر|رسول‌ اکرم]]{{صل}} را می‌توان حمل بر نفی علم استقلالی نمود. مثل این آیه: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ]]}}﴾}}<ref>«بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمی‌اندیشید؟»؛ سوره انعام، آیه ۵۰.</ref> '''ممکن است بگوئیم''' مراد این است که من [[علم غیب ]] را [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|بالذات و بالاستقلال]] نمی‌دانم، ولی به تعلیم الهی همه غیب در نزد من حاضر است. ولی برخی از آیات قرآن این توجیه را نمی‌پذیرد. خداوند در سورۀ اعراف می‌فرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}﴾}}<ref>«بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید».</ref> در این آیه هم [[علم غیب]] نفی شده و هم بر آن به نفی تالی استدلال شده و استدلال آن، هم نفی علم استقلالی را در بر می‌گیرد و هم نفی علم غیر‌ استقلالی را؛ چون این تالی که برای شرط بیان می‌شود، اعم است از اینکه حضرت [[علم غیب]] را استقلالی بدانند یا غیر‌استقلالی. انسان اگر علم غیب غیر‌استقلالی هم داشته باشد {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}﴾}} تحقق پیدا می‌کند. با اینکه لو شرطیه در مقام قیاس استثنائی به رفع تالی است. می‌فرماید که من علم غیب ندارم و چون [[علم غیب ]]ندارم استکثار خیر ندارم و از اینکه مصداق {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|مَسَّنِيَ السُّوءُ}}﴾}} می‌شوم باید بفهمید فاقد علم غیبم. یعنی مسلماً [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} در زندگی و حیات عادی‌شان مانند انسان‌های عادی در معرض سوء و خیر بودند و نسبت به تقدیرات الهی در حالت خوف و رجا قرار داشتند. وقتی می‌خواستند سفری بروند یا کاری را انجام دهند نمی‌دانستند در سفر خطری هست یا نیست و به خدا استعاذه می‌کردند، وقتی دشمنی حمله می‌کرد و خطری برای حضرت اتفاق می‌افتاد یا حضرت مریض می‌شدند، حالت خوف و رجاء در حضرت مشهود بود. در سیره هم مکرراً‌ نقل شده و صریح آیات قرآن نیز همین است. صاحبان نگاه افراطی می‌گویند تمام آن‌چه در سیره آمده و در روایات نقل شده، همه یا تقیه یا تظاهر است. [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را می‌دانستند ولی چون افراد کشش و فهم آن را نداشتند در ظاهر خود را جاهل نشان می‌دادند و همیشه تظاهر به جهل می‌کردند و آیات قرآن نیز باید همگی تأویل شود. ولی این روش برای فهم معارف صحیح نیست. درست نیست که انسان چون نمی‌تواند دو دسته روایت متواتر را با هم جمع کند یک‌دسته را کلا تأویل نموده و حمل بر تظاهر کند. شأن امام از چنین نسبت‌هایی شریف‌تر است و دلالت قرآن کریم و سیره و روایات بر عدم [[آیا علم غیب معصوم مطلق است؟ (پرسش)|علم غیب مطلق امام قطعی است]] و نمی‌توان از آن دست برداشت. اگر بنا باشد باب تأویل‌های این چنینی باز شود دیگر سنگ‌بر‌سنگ نمی‌ایستد و همه معارف از اعتبار ساقط می‌گردد. به تعبیر حضرت [[علامه طباطبایی]] با این روش، آیات قرآن که آیات هدایت است، به آیات اضلال و گمراهی تبدیل می‌شود که باید آن را همیشه بر یک دسته معانی خاص و غیر متعارف حمل نمود و این با شأن قرآن کریم نمی‌سازد و به تبع با شأن [[ائمه]]{{عم}} نیز در روایات‌شان و در سیره‌شان قطعاً ناسازگار است. انسان باید سعی کند مفاد آیات و روایات را درست بفهمد، نه اینکه آن را به سلیقه خود توجیه نماید. به‌هر‌حال چون این نظر خلاف قطعیات است بهتر است از آن عبور کنیم و به توضیح و تشریح نظر اعتدالی و صحیح بپردازیم که در آن علم امام مطلق است از حیثی و مقید و محدود است از حیثی دیگر»<ref>[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84) علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام]</ref>.
::::::*«نگاه اعتدالی، [[علم امام]]{{ع}} را دارای دو بعد و دو حیثیت می‌داند که از حیثی مطلق و بی‌حد است و استثناء نداشته و نامتغیر است و از حیث دیگر ناقص و متغیر است و تدریجاً‌ افزوده می‌شود. شرح این نگاه و ادله آن مقدماتی دارد که آن را به بحث بعد موکول می‌کنیم ان‌شاءالله. فعلاً مناسب است اشاره‌ای به اشکال نگاه افراطی بشود. گرایش افراطی می‌گوید علم ائمه تک‌بعدی است و [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را [[علم غیب فعلی یا دائمی به چه معناست؟ (پرسش)|بالفعل می‌دانند]] و علم‌شان افزوده نمی‌شود. ولی این نگاه با نصوص قرآن کریم و سیره و روایات مخالف است. ما معتقدیم که [[پیامبر]]{{صل}} اشرف [[اهل‌ بیت]]{{عم}} هستند. قرآن‌ کریم در ترسیم شخصیت [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} تأکید می‌کند که [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} حتی بعد از رسالت از حیثی همه چیز را نمی‌دانسته‌اند و علمشان به واسطه نزول [[وحی]] افزایش می‌یافته و این مسأله از نصوص قرآن است که قابل تأویل نیست. اینکه به حضرت وحی می‌شده و از جانب خداوند مورد تعلیم و آموزش بوده‌اند، و برخی از مطالب بوده که حضرت نمی‌دانسته‌اند و تدریجاً بر قلب حضرت نازل می‌شده است، از مسلمات قرآن است. آیاتی نظیر: {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}﴾}}<ref>«این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است». سوره هود، آیه۴۹.</ref> {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۱ سوره برائت به صراحت نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَمِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ]]}}﴾}}<ref>«و از پیرامونیان شما از تازیان بیابان‌نشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کرده‌اند؛ تو آنان را نمی‌شناسی ما آنها را می‌شناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده می‌شوند»؛ سوره توبه، آیه ۱۰۱ </ref> به صراحت مطلق علم را از حضرت نفی می‌کند. نزول تدریجی قرآن و پاسخ‌های خداوند به سؤالات آن حضرت در قرآن به وضوح بیان شده است و اگر علم حضرت مطلقِ مطلق بود، دیگر جایی برای این مسائل باقی نمی‌ماند. سیره هم سراسر همین مسأله را نشان می‌دهد که حضرت برخی از مسائل را نمی‌دانسته‌اند و به تدریج معلوم می‌شده است. سیره [[اهل بیت]]{{عم}} نیز همین‌ طور بوده است. روایات هم یک‌صدا از تعلیم حضرت [[پیامبر|رسول‌الله]]{{صل}} توسط [[جبرائیل]] صحبت می‌کند و به‌ صراحت می‌فرماید که [[ائمه]]{{عم}} علم‌شان افزوده می‌شود و [[مرحوم مجلسی]] در جلد بیست و‌ شش بحار‌الانوار بابی دارند با این عنوان: {{عربی|«باب أنهم{{عم}} يزادون و لو لا ذلك لنفد ما عندهم و إن أرواحهم تعرج إلى السماء في ليلة الجمعة»}}<ref>روایاتی درباره اینکه علم ایشان{{عم}} افزایش می‌یابد، که اگر اینگونه نبود علم ایشان به اتمام می‌رسید و ارواح ایشان در روز جمعه به سوی آسمان عروج می‌یافت</ref> و در آن قریب به چهل حدیث ذکر می‌کنند. صاحبان این نگاه افراطی می‌گویند [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را می‌دانستند و تنها فرق‌شان با خدا این است که خدا [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|استقلالاً می‌داند]] و ایشان به شکل [[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|غیر‌استقلالی]] و به تعلیم الهی. این سخن به‌هیچ‌وجه با آیات قرآن و روایات نمی‌سازد؛ چون اگر کسی همه چیز را مطلقاً بداند - چه به شکل استقلالی و چه به شکل غیر‌استقلالی - دیگر نیازی به آموزش و وحی ندارد و علم او نیز قابل افزایش و ازدیاد نیست. بلکه بالاتر از این، در قرآن کریم هم نسبت [[علم غیب]] استقلالی و هم علم غیر استقلالی را به [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} رد می‌کند. '''توضیح اینکه:''' بعضی از آیات نفی غیب از حضرت [[پیامبر|رسول‌ اکرم]]{{صل}} را می‌توان حمل بر نفی علم استقلالی نمود. مثل این آیه: {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ]]}}﴾}}<ref>«بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمی‌اندیشید؟»؛ سوره انعام، آیه ۵۰.</ref> '''ممکن است بگوئیم''' مراد این است که من [[علم غیب ]] را [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|بالذات و بالاستقلال]] نمی‌دانم، ولی به تعلیم الهی همه غیب در نزد من حاضر است. ولی برخی از آیات قرآن این توجیه را نمی‌پذیرد. خداوند در سورۀ اعراف می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}﴾}}<ref>«بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید».</ref> در این آیه هم [[علم غیب]] نفی شده و هم بر آن به نفی تالی استدلال شده و استدلال آن، هم نفی علم استقلالی را در بر می‌گیرد و هم نفی علم غیر‌ استقلالی را؛ چون این تالی که برای شرط بیان می‌شود، اعم است از اینکه حضرت [[علم غیب]] را استقلالی بدانند یا غیر‌استقلالی. انسان اگر علم غیب غیر‌استقلالی هم داشته باشد {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}﴾}} تحقق پیدا می‌کند. با اینکه لو شرطیه در مقام قیاس استثنائی به رفع تالی است. می‌فرماید که من علم غیب ندارم و چون [[علم غیب ]]ندارم استکثار خیر ندارم و از اینکه مصداق {{عربی|﴿{{متن قرآن|مَسَّنِيَ السُّوءُ}}﴾}} می‌شوم باید بفهمید فاقد علم غیبم. یعنی مسلماً [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} در زندگی و حیات عادی‌شان مانند انسان‌های عادی در معرض سوء و خیر بودند و نسبت به تقدیرات الهی در حالت خوف و رجا قرار داشتند. وقتی می‌خواستند سفری بروند یا کاری را انجام دهند نمی‌دانستند در سفر خطری هست یا نیست و به خدا استعاذه می‌کردند، وقتی دشمنی حمله می‌کرد و خطری برای حضرت اتفاق می‌افتاد یا حضرت مریض می‌شدند، حالت خوف و رجاء در حضرت مشهود بود. در سیره هم مکرراً‌ نقل شده و صریح آیات قرآن نیز همین است. صاحبان نگاه افراطی می‌گویند تمام آن‌چه در سیره آمده و در روایات نقل شده، همه یا تقیه یا تظاهر است. [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را می‌دانستند ولی چون افراد کشش و فهم آن را نداشتند در ظاهر خود را جاهل نشان می‌دادند و همیشه تظاهر به جهل می‌کردند و آیات قرآن نیز باید همگی تأویل شود. ولی این روش برای فهم معارف صحیح نیست. درست نیست که انسان چون نمی‌تواند دو دسته روایت متواتر را با هم جمع کند یک‌دسته را کلا تأویل نموده و حمل بر تظاهر کند. شأن امام از چنین نسبت‌هایی شریف‌تر است و دلالت قرآن کریم و سیره و روایات بر عدم [[آیا علم غیب معصوم مطلق است؟ (پرسش)|علم غیب مطلق امام قطعی است]] و نمی‌توان از آن دست برداشت. اگر بنا باشد باب تأویل‌های این چنینی باز شود دیگر سنگ‌بر‌سنگ نمی‌ایستد و همه معارف از اعتبار ساقط می‌گردد. به تعبیر حضرت [[علامه طباطبایی]] با این روش، آیات قرآن که آیات هدایت است، به آیات اضلال و گمراهی تبدیل می‌شود که باید آن را همیشه بر یک دسته معانی خاص و غیر متعارف حمل نمود و این با شأن قرآن کریم نمی‌سازد و به تبع با شأن [[ائمه]]{{عم}} نیز در روایات‌شان و در سیره‌شان قطعاً ناسازگار است. انسان باید سعی کند مفاد آیات و روایات را درست بفهمد، نه اینکه آن را به سلیقه خود توجیه نماید. به‌هر‌حال چون این نظر خلاف قطعیات است بهتر است از آن عبور کنیم و به توضیح و تشریح نظر اعتدالی و صحیح بپردازیم که در آن علم امام مطلق است از حیثی و مقید و محدود است از حیثی دیگر»<ref>[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84) علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام]</ref>.
::::::*افزایش [[علم امام]]{{ع}} دو معنا دارد:
::::::*افزایش [[علم امام]]{{ع}} دو معنا دارد:
::::::۱. نوعی از علومی که دائماً به [[امام]]{{ع}} افزوده می‌شود، همان سیر نفس [[امام]]{{ع}} در عالم کلیات و تجلی اسماء کلیه الهیه است، که همواره و پی‌در‌پی تحقق می‌پذیرد و این تجلیات اسمائی و صفاتی مافوق عالم حس و خیال و عقل می‌باشد. از این نوع تجلیات به سفر دوم از اسفار اربعه یعنی سیر فی‌الحق و فی‌الله تعبیر می‌کنند که پایان ناپذیر است.
::::::۱. نوعی از علومی که دائماً به [[امام]]{{ع}} افزوده می‌شود، همان سیر نفس [[امام]]{{ع}} در عالم کلیات و تجلی اسماء کلیه الهیه است، که همواره و پی‌در‌پی تحقق می‌پذیرد و این تجلیات اسمائی و صفاتی مافوق عالم حس و خیال و عقل می‌باشد. از این نوع تجلیات به سفر دوم از اسفار اربعه یعنی سیر فی‌الحق و فی‌الله تعبیر می‌کنند که پایان ناپذیر است.
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:
[[پرونده:1073589.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ناصرالدین اوجاقی|اوجاقی]]]]
[[پرونده:1073589.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ناصرالدین اوجاقی|اوجاقی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[ناصرالدین اوجاقی]]''' در کتاب خود با عنوان ''«[[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (کتاب)|علم امام از دیدگاه کلام امامیه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
حجت الاسلام و المسلمین '''[[ناصرالدین اوجاقی]]''' در کتاب خود با عنوان ''«[[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (کتاب)|علم امام از دیدگاه کلام امامیه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
:::::«همانطور که ملاحظه شد یک نوع از علم امام حادث بود روایات دیگری نیز حادث را به عنوان عجیب‌ترین و کامل‌ترین علم به ائمه نسبت داده‌اند. [[شیخ کلینی|مرحوم کلینی]] در این مورد سه روایت نقل می‌کند: '''روایت اول''' را [[مفضل بن عمر]] از [[امام صادق]]{{ع}} روایت می‌کند و دو روایت دیگر را ابوبصیر. در روایت مفضل بعد از اینکه امام بیان می‌کند [[ائمه]]{{عم}} وارث علم انبیاء هستند و کتب پیشینان در نزد ائمه است؛ راوی می‌پرسد آیا این همان علم است؟ پاسخ حضرت منفی است و بعد می‌فرمایند: "[[علم کامل]] آن است که روز به روز و ساعت به ساعت حادث می‌شود". '''روایت دوم''' شبیه روایت اول است. ولی در اینجا که [[ابوبصیر]] است که سؤال را مطرح می‌کند و [[امام]] پاسخ می‌دهند: "علم کامل آن است که  شب و روز و ساعت به ساعت حادث می‌شود". در '''روایت سوم''' [[راوی]] از [[صحت حدیث]] "[[الف باب]]" سؤال می‌کند و سپس در ادامه امام در مورد [[صحیفه]] و [[جفر]] و [[جامعه]] و [[مصحف فاطمه]] توضیح می‌دهند و محتوای آنها را بیان می‌کنند بعد از بیان هرکدام راوی می‌پرسد آیا این همان علم است؟ حضرت جواب می‌دهند که این علم است ولی آن علم نیست. سپس امام می‌فرمایند {{عربی|اندازه=100%|«ان عندنا علم ماکان و ما هو کائن الی لن تقوم الساعة»}} راوی می‌گوید: {{عربی|اندازه=100%|«والله هو العالم»}}؛ امام می‌فرماید:{{عربی|«انه لعلم و لیس بذلک»}} بعد امام می‌فرماید: {{عربی|اندازه=100%|«العلم ما یحدث باللیل و النهار الأمر بعد الأمر و الشيء بعد الشيء إلی یوم القیامة»}}. علاوه بر اینها در [[اصول کافی]] روایات دیگری نیز وجود دارد که مبین آن است که علم ائمه افزایش می یابد و اگر این افزایش نباشد علم ایشان پایان خواهد یافت. سه روایت در مورد [[آیا علم غیب در شب جمعه نازل می‌شود؟ (پرسش)|افزایش علم در شب جمعه]] است. متن یکی از روایات چنین است: "ابویحیی گوید امام صادق به من فرمود برای ما در شب‌های جمعه شأن بزرگی است. عرض کردم آن شأن چیست؟ فرمود به ارواح [[انبیا|پیامبران]] و اوصیاء در گذشته و روح و وصی که در میان شماست اجازه داده می‌شود که به آسمان بالا بروند تا به عرش پروردگارشان برسند در آنجا هفت دور طواف کنند و نزد هر رکنی از ارکان عرش دو رکعت نماز گزارند پس به کالبدهای پیشین خود برگردند چون صبح شود آن وصی که در میان شماست مقدار زیادی به علمش افزوده شده باشد". (...) [[محمد صالح مازندرانی]] در تفسیر این روایات مطالبی را بیان کرده که شاید مراد وی برطرف کردن تعارض بوده باشد. وی می‌گوید: "علم خداوند سه نوع است؛ علمی که مستأثر است و اختصاص به خدا دارد، علمی که محتوم است و همه انبیا و اولیا از آن باخبرند و علم سوم علمی غیر محتوم است. این علم هرگاه محتوم شود ائمه از آن آگاهی می یابند و این معنای افزایش علم امام است"»<ref>[[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (کتاب)|علم امام از دیدگاه کلام امامیه]]، ص۴۷ الی ۴۹.</ref>.
:::::«همانطور که ملاحظه شد یک نوع از علم امام حادث بود روایات دیگری نیز حادث را به عنوان عجیب‌ترین و کامل‌ترین علم به ائمه نسبت داده‌اند. [[شیخ کلینی|مرحوم کلینی]] در این مورد سه روایت نقل می‌کند: '''روایت اول''' را [[مفضل بن عمر]] از [[امام صادق]]{{ع}} روایت می‌کند و دو روایت دیگر را ابوبصیر. در روایت مفضل بعد از اینکه امام بیان می‌کند [[ائمه]]{{عم}} وارث علم انبیاء هستند و کتب پیشینان در نزد ائمه است؛ راوی می‌پرسد آیا این همان علم است؟ پاسخ حضرت منفی است و بعد می‌فرمایند: "[[علم کامل]] آن است که روز به روز و ساعت به ساعت حادث می‌شود". '''روایت دوم''' شبیه روایت اول است. ولی در اینجا که [[ابوبصیر]] است که سؤال را مطرح می‌کند و [[امام]] پاسخ می‌دهند: "علم کامل آن است که  شب و روز و ساعت به ساعت حادث می‌شود". در '''روایت سوم''' [[راوی]] از [[صحت حدیث]] "[[الف باب]]" سؤال می‌کند و سپس در ادامه امام در مورد [[صحیفه]] و [[جفر]] و [[جامعه]] و [[مصحف فاطمه]] توضیح می‌دهند و محتوای آنها را بیان می‌کنند بعد از بیان هرکدام راوی می‌پرسد آیا این همان علم است؟ حضرت جواب می‌دهند که این علم است ولی آن علم نیست. سپس امام می‌فرمایند {{عربی|«ان عندنا علم ماکان و ما هو کائن الی لن تقوم الساعة»}} راوی می‌گوید: {{عربی|«والله هو العالم»}}؛ امام می‌فرماید:{{عربی|«انه لعلم و لیس بذلک»}} بعد امام می‌فرماید: {{عربی|«العلم ما یحدث باللیل و النهار الأمر بعد الأمر و الشيء بعد الشيء إلی یوم القیامة»}}. علاوه بر اینها در [[اصول کافی]] روایات دیگری نیز وجود دارد که مبین آن است که علم ائمه افزایش می یابد و اگر این افزایش نباشد علم ایشان پایان خواهد یافت. سه روایت در مورد [[آیا علم غیب در شب جمعه نازل می‌شود؟ (پرسش)|افزایش علم در شب جمعه]] است. متن یکی از روایات چنین است: "ابویحیی گوید امام صادق به من فرمود برای ما در شب‌های جمعه شأن بزرگی است. عرض کردم آن شأن چیست؟ فرمود به ارواح [[انبیا|پیامبران]] و اوصیاء در گذشته و روح و وصی که در میان شماست اجازه داده می‌شود که به آسمان بالا بروند تا به عرش پروردگارشان برسند در آنجا هفت دور طواف کنند و نزد هر رکنی از ارکان عرش دو رکعت نماز گزارند پس به کالبدهای پیشین خود برگردند چون صبح شود آن وصی که در میان شماست مقدار زیادی به علمش افزوده شده باشد". (...) [[محمد صالح مازندرانی]] در تفسیر این روایات مطالبی را بیان کرده که شاید مراد وی برطرف کردن تعارض بوده باشد. وی می‌گوید: "علم خداوند سه نوع است؛ علمی که مستأثر است و اختصاص به خدا دارد، علمی که محتوم است و همه انبیا و اولیا از آن باخبرند و علم سوم علمی غیر محتوم است. این علم هرگاه محتوم شود ائمه از آن آگاهی می یابند و این معنای افزایش علم امام است"»<ref>[[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (کتاب)|علم امام از دیدگاه کلام امامیه]]، ص۴۷ الی ۴۹.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۱۵. حجت الاسلام و المسلمین صادقی ارزگانی؛}}
{{جمع شدن|۱۵. حجت الاسلام و المسلمین صادقی ارزگانی؛}}
خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:
[[پرونده:098554.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد بیابانی اسکوئی|بیابانی اسکوئی]]]]
[[پرونده:098554.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد بیابانی اسکوئی|بیابانی اسکوئی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد بیابانی اسکوئی]]''' در کتاب ''«[[امامت ۵ (کتاب)|امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد بیابانی اسکوئی]]''' در کتاب ''«[[امامت ۵ (کتاب)|امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«بر اساس آیات قرآن کریم و روایات [[ائمه|اهل بیت]] {{عم}} : هیچ شک و شبهه‌اى در ازدیاد علم [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} و امام {{ع}} وجود ندارد. خداوند متعال به پیامبر {{صل}} مى‌فرماید : {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا}}﴾}}<ref> "پیش از آن‌که وحى قرآن به سوى تو حکم شود تعجیل به آن نکن و بگو پروردگارا را بر علم من بیافزاى." سوره طه آیه ۱۱۴.</ref> و در سوره قدر آمده است که فرشتگان و روح در شب قدر براى هر امرى فرود مى‌آیند : {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ}}﴾}}<ref> "فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان از جهت همه امور فرود مى‌آیند." سوره قدر آیه ۴.</ref>. بیشتر مسلمانان معتقدند که شب قدر هر سال تکرار مى‌شود و اختصاص به زمان پیامبر {{صل}} نداشته است. و در روایات اهل بیت : به صراحت بیان شده است که شب قدر اکنون نیز هست و با رحلت پیامبر {{صل}} از میان نرفته است.<ref> کنز الدقائق جلد ۱۴، ۳۶۶ و ۳۶۷.</ref>. و نیز مسلّم است که "قدر" نامیده شدن این شب به این دلیل است که خداوند متعال در این شب از سال همه امور خلایق را تا شب قدر دیگر مورد تقدیر و اندازه‌گیرى قرار داده و به وسیله فرشتگان و روح به زمین فرو مى‌فرستد. و "من کل امر" در آیه شریفه مربوط به حوادث همین سال است. مناسبت شب قدر و فرود آمدن فرشتگان و روح و آوردن تقدیرات یک سال بر زمین، اقتضا مى‌کند که فرشتگان این امور را به محلى خاص براى کارهاى خاص فرود آورند. از میان انسان‌ها کسى جزاهل بیت {{عم}} بعد از پیامبر {{صل}} مدعى فرود فرشتگان و روح در شب قدر براى خویش نیست. و تنها آنان هستند که در روایات متعدّد از این موضوع خبر داده‌اند. [[امام صادق|امام صادق]] {{ع}} در تفسیر آیه مذکور مى‌فرماید :{{عربی|اندازه=100%|«أَیْ مِن عِنْدَ رَبِّهِمْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِکُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ»}} <ref> یعنى از سوى پروردگارشان بر محمّد وآل محمّد {{صل}} براى هر امرِ سلام فرود مى‌آیند.</ref><ref> تأویل الآیات الظاهره، ۷۹۳.</ref><ref> بحار الانوار جلد۲۵، ص ۷۰.</ref>. [[امام سجاد|امام سجّاد]] {{ع}} در دعاى دخول ماه رمضان، نزول فرشتگان و روح را بر آنان که خدا خواسته است با امورى که مورد قضاى الهى قرار گرفته، بیان کرده، مى‌فرماید : "{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ}}﴾}} {{عربی|اندازه=100%|«عَلَی مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْكَمَ مِنْ قَضَائِهِ»}}" <ref> فرشتگان وروح در آن شب به اذن پروردگارشان از جهت همه امور فرود مى‌آیند... بر آن بندگانى که مورد مشیّت خدا هستند از براى آن قضاى الهى که حکم کرده است.</ref><ref> صحیفه سجادیه دعا و دخول شهر رمضان.</ref><ref> اقبال الاعمال، ۴۲.</ref>. و [[امام باقر|امام باقر]] {{ع}} مى‌فرماید : {{عربی|اندازه=100%|«إِنَّهُ لَیَنْزِلُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ إِلَى وَلِیِّ الْأَمْرِ تَفْسِیرُ الْأُمُورِ سَنَهً سَنَهً یُوْمَرُ فِیهَا فِی أَمْرِ نَفْسِهِ بِکَذَا وَ کَذَا وَ فِی أَمْرِ النَّاسِ بِکَذَا وَ کَذَا»}}<ref>همانا در شب قدر به ولىِّ امر سال به سال تفسیر امور نازل مى‌شود. در آن شب درباره خودش به امورى امر مى‌شود و درباره مردم هم به امورى دیگر.</ref>.<ref> کافى جلد ۱، ۲۴۸.</ref><ref> بحارالانوار جلد۲۵، ص ۷۹.</ref>. پس در شب قدر دستورهاى لازم براى امام {{ع}} تا یک سال در مورد خود امام {{ع}} و دیگران آورده مى‌شود. بدین ترتیب روشن مى‌شود که علم امام {{ع}} بلکه علم پیامبر {{صل}} هم در شب‌هاى قدر افزوده مى‌شود. زیرا روشن است اگر چه پیامبر {{صل}} و امام {{ع}} از همه حوادث و وقایع تا قیامت به صورت اجمالى اطلاع دارند، ولى در شب قدر همه آن حوادثى که در طول سال تا شب قدر دیگر قبلاً ثبت شده بود دوباره تجدید نظر شده و تقدیر مى‌گردد و مورد امضاى خداوند سبحانه واقع شده به پیامبر {{صل}} یا امام {{ع}} ابلاغ مى‌شود. از این امر استفاده مى‌شود که علم و آگاهى پیامبر {{صل}} و امام {{ع}} پیش از شب قدر نسبت به حوادث آینده به صورت روشن و حتمى نبوده است یا حداقل حتمى بودن تعدادى از آن امور روشن و مسلّم نبوده است. ممکن است تغییراتى هم به صورت تقدیم و تأخیر و یا امر جدیدى که قبلاً اثرى از آن به صورت تفصیلى نبود در مقدّرات شب قدر وجود داشته باشد. پس با توجّه به این بیان، پیدایش نوعى علم براى امام {{ع}} در شب قدر امکان دارد. و به نظر مى‌رسد به همین جهت است که ائمّه {{صل}} در روایات متعددى تأکید کرده‌اند که اگر آیه‌اى در کتاب خدا نبود از آنچه تا قیامت و اقع مى‌شود برایتان خبر مى‌دادم : {{عربی|اندازه=100%|«لَوْ لَا آیَةٌ فِی کِتَابِ اللَّهِ لَحَدَّثْتُکُمْ بِمَا یَکُونُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَقُلْتُ أَیَّةُ آیَةٍ قَالَ قَوْلُ اللَّهِ یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ»}}<ref>اگر آیه‌اى در کتاب خدا نبود از آنچه تا قیامت خواهد شد خبر مى‌دادم. پس گفتم :کدام آیه؟ فرمود : سخن خدا که مى‌فرماید : "خدا آن را که مى‌خواهد محو مى‌کند و اثبات مى‌کند و نزد اوست ام الکتاب."</ref><ref>تفسیر عیاشى جلد ۲، ص ۲۱۵.</ref><ref>توحید صدوق ۳۰۵.</ref><ref>بحارالانوار جلد۴، ص ۱۱۸.</ref> و آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاء}}﴾}}<ref>سوره فاطر، آیه ۱.</ref> هم بر این مطلب تأکید مى‌کند. زیرا زیادى وقتى معنا پیدا مى‌کند که از قبل تقدیرى صورت گرفته باشد. این امر اختصاص به تقدیرات پیشین ندارد بلکه در امورى که در شب قدر هم مورد تقدیر قرار مى‌گیرد جارى است. زیرا آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاء}}﴾}}اطلاق دارد. و ممکن است اضافه شدن چیزى در آن واحد صورت پذیرد. علاوه بر این روایاتى داریم که علم امام هر شب جمعه افزوده مى‌شود. بلکه روایات دیگرى هم وجود دارد که امامان اهل بیت {{عم}} هر لحظه ممکن است بر علومشان افزوده شود. امام صادق {{ع}} مى‌فرماید : {{عربی|اندازه=100%|«إِذَا كَانَ لَیْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ ص الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ وَ وَافَیْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدِی»}}<ref>شب جمعه رسول خدا و امامان و من هم با آن‌ها، با عرش الهى برخورد مى‌کنیم. و من بر نمى‌گردم مگر با علمى که تازه استفاده کرده‌ام. واگر چنین نباشد، آنچه نزد ماست تمام مى‌گردد.</ref><ref>کافى جلد ۱، ص ۲۵۴.</ref> این روایت به صراحت دلالت دارد که اگر به علوم اهل بیت {{عم}} افزوده نشود علم آن‌ها تمام مى‌شود. زراره مى‌گوید : امام باقر {{ع}}فرمود : {{عربی|اندازه=100%|«لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا قَالَ قُلْتُ تَزْدَادُونَ شَیْئاً لَا یَعْلَمُهُ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ أَمَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ عُرِضَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ عَلَى الْأَئِمَّةِ ثُمَّ انْتَهَى الْأَمْرُ إِلَیْنَا»}}<ref>اگر به علم ما افزوده نشود علم ما تمام مى‌گردد. زراره گفت : عرض کردم : آیا به شما علمـى داده مى‌شود که رسول خدا آن را نمى‌داند؟ فرمـود : آگاه باش؛ همانا وقتى علمى به ما داده مـى‌شود، ابتدا به رسول خدا عرضه مى‌شود و بعد به امامان و سپس کار به ما منتهى مى‌شود.</ref>.<ref> کافى جلد ۱، ۲۵۵.</ref>.<ref> بحارالانوار جلد ۱۷، ص ۱۳۶.</ref> در این روایت علاوه بر زیاد شدن علم امام {{ع}} نکته دیگرى نیز عنوان شده است که افزوده شدن علوم اهل بیت {{عم}} به گونه‌اى است که وقتى مطلبى به امام حاضر القا و الهام مى‌شود به أئمّه پیشین و پیامبر {{صل}} هم رسیده است. و نیز روایاتى در باب محدّث بودن امام {{ع}} رسیده است و روایات دیگرى نیز وجود دارد که افضل علم امام {{ع}} آن است که به صورت الهام و القا در قلب و یا با رسیدن صداى فرشته به گوش امام {{ع}}، برایش پدید مى‌آید. این دو گروه از روایات هم به این امر تأکید مى‌کند که علوم اهل بیت {{عم}} دائم در فزونى است.»<ref>[[امامت ۵ (کتاب)|امامت]].</ref>.
::::::«بر اساس آیات قرآن کریم و روایات [[ائمه|اهل بیت]] {{عم}} : هیچ شک و شبهه‌اى در ازدیاد علم [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} و امام {{ع}} وجود ندارد. خداوند متعال به پیامبر {{صل}} مى‌فرماید : {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا}}﴾}}<ref> "پیش از آن‌که وحى قرآن به سوى تو حکم شود تعجیل به آن نکن و بگو پروردگارا را بر علم من بیافزاى." سوره طه آیه ۱۱۴.</ref> و در سوره قدر آمده است که فرشتگان و روح در شب قدر براى هر امرى فرود مى‌آیند : {{عربی|﴿{{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ}}﴾}}<ref> "فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان از جهت همه امور فرود مى‌آیند." سوره قدر آیه ۴.</ref>. بیشتر مسلمانان معتقدند که شب قدر هر سال تکرار مى‌شود و اختصاص به زمان پیامبر {{صل}} نداشته است. و در روایات اهل بیت : به صراحت بیان شده است که شب قدر اکنون نیز هست و با رحلت پیامبر {{صل}} از میان نرفته است.<ref> کنز الدقائق جلد ۱۴، ۳۶۶ و ۳۶۷.</ref>. و نیز مسلّم است که "قدر" نامیده شدن این شب به این دلیل است که خداوند متعال در این شب از سال همه امور خلایق را تا شب قدر دیگر مورد تقدیر و اندازه‌گیرى قرار داده و به وسیله فرشتگان و روح به زمین فرو مى‌فرستد. و "من کل امر" در آیه شریفه مربوط به حوادث همین سال است. مناسبت شب قدر و فرود آمدن فرشتگان و روح و آوردن تقدیرات یک سال بر زمین، اقتضا مى‌کند که فرشتگان این امور را به محلى خاص براى کارهاى خاص فرود آورند. از میان انسان‌ها کسى جزاهل بیت {{عم}} بعد از پیامبر {{صل}} مدعى فرود فرشتگان و روح در شب قدر براى خویش نیست. و تنها آنان هستند که در روایات متعدّد از این موضوع خبر داده‌اند. [[امام صادق|امام صادق]] {{ع}} در تفسیر آیه مذکور مى‌فرماید :{{عربی|«أَیْ مِن عِنْدَ رَبِّهِمْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِکُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ»}} <ref> یعنى از سوى پروردگارشان بر محمّد وآل محمّد {{صل}} براى هر امرِ سلام فرود مى‌آیند.</ref><ref> تأویل الآیات الظاهره، ۷۹۳.</ref><ref> بحار الانوار جلد۲۵، ص ۷۰.</ref>. [[امام سجاد|امام سجّاد]] {{ع}} در دعاى دخول ماه رمضان، نزول فرشتگان و روح را بر آنان که خدا خواسته است با امورى که مورد قضاى الهى قرار گرفته، بیان کرده، مى‌فرماید : "{{عربی|﴿{{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ}}﴾}} {{عربی|«عَلَی مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْكَمَ مِنْ قَضَائِهِ»}}" <ref> فرشتگان وروح در آن شب به اذن پروردگارشان از جهت همه امور فرود مى‌آیند... بر آن بندگانى که مورد مشیّت خدا هستند از براى آن قضاى الهى که حکم کرده است.</ref><ref> صحیفه سجادیه دعا و دخول شهر رمضان.</ref><ref> اقبال الاعمال، ۴۲.</ref>. و [[امام باقر|امام باقر]] {{ع}} مى‌فرماید : {{عربی|«إِنَّهُ لَیَنْزِلُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ إِلَى وَلِیِّ الْأَمْرِ تَفْسِیرُ الْأُمُورِ سَنَهً سَنَهً یُوْمَرُ فِیهَا فِی أَمْرِ نَفْسِهِ بِکَذَا وَ کَذَا وَ فِی أَمْرِ النَّاسِ بِکَذَا وَ کَذَا»}}<ref>همانا در شب قدر به ولىِّ امر سال به سال تفسیر امور نازل مى‌شود. در آن شب درباره خودش به امورى امر مى‌شود و درباره مردم هم به امورى دیگر.</ref>.<ref> کافى جلد ۱، ۲۴۸.</ref><ref> بحارالانوار جلد۲۵، ص ۷۹.</ref>. پس در شب قدر دستورهاى لازم براى امام {{ع}} تا یک سال در مورد خود امام {{ع}} و دیگران آورده مى‌شود. بدین ترتیب روشن مى‌شود که علم امام {{ع}} بلکه علم پیامبر {{صل}} هم در شب‌هاى قدر افزوده مى‌شود. زیرا روشن است اگر چه پیامبر {{صل}} و امام {{ع}} از همه حوادث و وقایع تا قیامت به صورت اجمالى اطلاع دارند، ولى در شب قدر همه آن حوادثى که در طول سال تا شب قدر دیگر قبلاً ثبت شده بود دوباره تجدید نظر شده و تقدیر مى‌گردد و مورد امضاى خداوند سبحانه واقع شده به پیامبر {{صل}} یا امام {{ع}} ابلاغ مى‌شود. از این امر استفاده مى‌شود که علم و آگاهى پیامبر {{صل}} و امام {{ع}} پیش از شب قدر نسبت به حوادث آینده به صورت روشن و حتمى نبوده است یا حداقل حتمى بودن تعدادى از آن امور روشن و مسلّم نبوده است. ممکن است تغییراتى هم به صورت تقدیم و تأخیر و یا امر جدیدى که قبلاً اثرى از آن به صورت تفصیلى نبود در مقدّرات شب قدر وجود داشته باشد. پس با توجّه به این بیان، پیدایش نوعى علم براى امام {{ع}} در شب قدر امکان دارد. و به نظر مى‌رسد به همین جهت است که ائمّه {{صل}} در روایات متعددى تأکید کرده‌اند که اگر آیه‌اى در کتاب خدا نبود از آنچه تا قیامت و اقع مى‌شود برایتان خبر مى‌دادم : {{عربی|«لَوْ لَا آیَةٌ فِی کِتَابِ اللَّهِ لَحَدَّثْتُکُمْ بِمَا یَکُونُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَقُلْتُ أَیَّةُ آیَةٍ قَالَ قَوْلُ اللَّهِ یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ»}}<ref>اگر آیه‌اى در کتاب خدا نبود از آنچه تا قیامت خواهد شد خبر مى‌دادم. پس گفتم :کدام آیه؟ فرمود : سخن خدا که مى‌فرماید : "خدا آن را که مى‌خواهد محو مى‌کند و اثبات مى‌کند و نزد اوست ام الکتاب."</ref><ref>تفسیر عیاشى جلد ۲، ص ۲۱۵.</ref><ref>توحید صدوق ۳۰۵.</ref><ref>بحارالانوار جلد۴، ص ۱۱۸.</ref> و آیه {{عربی|﴿{{متن قرآن|يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاء}}﴾}}<ref>سوره فاطر، آیه ۱.</ref> هم بر این مطلب تأکید مى‌کند. زیرا زیادى وقتى معنا پیدا مى‌کند که از قبل تقدیرى صورت گرفته باشد. این امر اختصاص به تقدیرات پیشین ندارد بلکه در امورى که در شب قدر هم مورد تقدیر قرار مى‌گیرد جارى است. زیرا آیه {{عربی|﴿{{متن قرآن|يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاء}}﴾}}اطلاق دارد. و ممکن است اضافه شدن چیزى در آن واحد صورت پذیرد. علاوه بر این روایاتى داریم که علم امام هر شب جمعه افزوده مى‌شود. بلکه روایات دیگرى هم وجود دارد که امامان اهل بیت {{عم}} هر لحظه ممکن است بر علومشان افزوده شود. امام صادق {{ع}} مى‌فرماید : {{عربی|«إِذَا كَانَ لَیْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ ص الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ وَ وَافَیْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدِی»}}<ref>شب جمعه رسول خدا و امامان و من هم با آن‌ها، با عرش الهى برخورد مى‌کنیم. و من بر نمى‌گردم مگر با علمى که تازه استفاده کرده‌ام. واگر چنین نباشد، آنچه نزد ماست تمام مى‌گردد.</ref><ref>کافى جلد ۱، ص ۲۵۴.</ref> این روایت به صراحت دلالت دارد که اگر به علوم اهل بیت {{عم}} افزوده نشود علم آن‌ها تمام مى‌شود. زراره مى‌گوید : امام باقر {{ع}}فرمود : {{عربی|«لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا قَالَ قُلْتُ تَزْدَادُونَ شَیْئاً لَا یَعْلَمُهُ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ أَمَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ عُرِضَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ عَلَى الْأَئِمَّةِ ثُمَّ انْتَهَى الْأَمْرُ إِلَیْنَا»}}<ref>اگر به علم ما افزوده نشود علم ما تمام مى‌گردد. زراره گفت : عرض کردم : آیا به شما علمـى داده مى‌شود که رسول خدا آن را نمى‌داند؟ فرمـود : آگاه باش؛ همانا وقتى علمى به ما داده مـى‌شود، ابتدا به رسول خدا عرضه مى‌شود و بعد به امامان و سپس کار به ما منتهى مى‌شود.</ref>.<ref> کافى جلد ۱، ۲۵۵.</ref>.<ref> بحارالانوار جلد ۱۷، ص ۱۳۶.</ref> در این روایت علاوه بر زیاد شدن علم امام {{ع}} نکته دیگرى نیز عنوان شده است که افزوده شدن علوم اهل بیت {{عم}} به گونه‌اى است که وقتى مطلبى به امام حاضر القا و الهام مى‌شود به أئمّه پیشین و پیامبر {{صل}} هم رسیده است. و نیز روایاتى در باب محدّث بودن امام {{ع}} رسیده است و روایات دیگرى نیز وجود دارد که افضل علم امام {{ع}} آن است که به صورت الهام و القا در قلب و یا با رسیدن صداى فرشته به گوش امام {{ع}}، برایش پدید مى‌آید. این دو گروه از روایات هم به این امر تأکید مى‌کند که علوم اهل بیت {{عم}} دائم در فزونى است.»<ref>[[امامت ۵ (کتاب)|امامت]].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
::::::«روایات متعددی وجود دارد که در آن [[ائمه]]{{عم}} به صراحت افزایش علوم خود را بیان کرده‌اند. مراد از این جمله [[امام]] چیست که فرمود : "آنچه بالاتر از علم به تمام وقایع گذشته و آینده است، علم‌هایی است که بر حضرات [[ائمه]]{{عم}} از ناحیه خداوند متعال در هر روز و شب عنایت می‌شود"، یا تعبیر می‌کند این نوع علم افضل دانش ما است، یا تعبیر می‌کند که علم فقط آن است که در شب و روز بر ما حادث می‌شود. مثل روایت امام هفتم حضرت [[امام کاظم|موسی ابن جعفر]]{{ع}} که فرمود: "علوم ما به سه بخش تقسیم می‌گردد، گذشته، آینده و حادث، علوم گذشته برای ما تفسیر شده، علوم آینده برای ما نوشته شده، علوم جدید و حادث در قلب و گوش ما القا می‌گردد. و این نوع از علم افضل دانش ما است، اما پیامبری بعد از [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} ما نخواهد آمد"<ref> کلینی، اصول کافی، ج ۱ ص ۲۶۴.</ref>. یا مثل روایتی که مفضل از [[امام صادق|امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کند: {{عربی|" إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِي يَحْدُثُ يَوْماً بَعْدَ يَوْمٍ وَ سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ"}}<ref> کلینی، اصول کافی، ج ۱ ص ۲۲۳.</ref>. در این روایت هم [[امام]] خیلی چیزها را به عنوان علم [[امامت]] بیان می‌کند. و در آخر این جمله را می‌گوید که اصل علم آن است که روز به روز و ساعت به ساعت برای ما حادث می‌شود. یا روایتی که [[ضریس کناسی]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کند : {{عربی|"إِنَّمَا الْعِلْمُ مَا يَحْدُثُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ يَوْماً بِيَوْمٍ وَ سَاعَةً بِسَاعَةٍ"}}<ref> کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۲۵.</ref>. در این روایت هم [[امام]]{{ع}} چیزهایی را به عنوان علم [[امامت]] بیان کرده. سپس می‌گوید : همانا علم فقط چیزی است که شب و روز و روز به روز و ساعت به ساعت بر ما افزوده می‌شود. و نظیر همین روایت از [[ابی بصیر]] روایت مفصلی نقل شده است که در این جا فقط به آن اشاره می‌کنیم و ان شاءالله در بحث "سرچشمه‌های [[علم امام]]{{ع}} مفصل ذکر می‌کنیم. در این روایت [[امام]] آموخته‌های [[امیر المؤمنین]]{{ع}} از [[پیامبر]]{{صل}} و همین طور [[جفر]] و جامعه و {{عربی|" عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُونُ‏ إِلَى‏ يَوْمِ‏ الْقِيَامَةِ‏‏‏‏‏‏"}} را بعنوان علم [[امامت]] ذکر می‌کند و بعد می‌گوید که اینها هم تمام علم نیست بلکه علم [[امامت]] علم‌هایی است که بر ما عنایت می‌شود هر شب و روز از علم الهی<ref> کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۴۰.</ref>. حال وقتی [[امام]] [[علم غیب]] دارد به همه اشیاء و به همه اسرار نهانی چنانکه در روایات ملاحظه فرمودی و چه بسا روایاتی در این مختصر ذکر نشده و کتابهای حدیثی و روایی پر است از آن مطالب، پس در چه ناحیه [[علم امام]]{{ع}} روز بروز افزون می گردد، [[امام]]{{ع}} که همه چیز را می‌داند و از {{عربی|" عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُونُ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ‏ ‏‏‏‏‏‏"}} آگاه است، پس مقصود [[امام]]{{ع}} از اینکه هر روز و شب از علوم الهی بر ما افزون می‌شود چیست؟
::::::«روایات متعددی وجود دارد که در آن [[ائمه]]{{عم}} به صراحت افزایش علوم خود را بیان کرده‌اند. مراد از این جمله [[امام]] چیست که فرمود : "آنچه بالاتر از علم به تمام وقایع گذشته و آینده است، علم‌هایی است که بر حضرات [[ائمه]]{{عم}} از ناحیه خداوند متعال در هر روز و شب عنایت می‌شود"، یا تعبیر می‌کند این نوع علم افضل دانش ما است، یا تعبیر می‌کند که علم فقط آن است که در شب و روز بر ما حادث می‌شود. مثل روایت امام هفتم حضرت [[امام کاظم|موسی ابن جعفر]]{{ع}} که فرمود: "علوم ما به سه بخش تقسیم می‌گردد، گذشته، آینده و حادث، علوم گذشته برای ما تفسیر شده، علوم آینده برای ما نوشته شده، علوم جدید و حادث در قلب و گوش ما القا می‌گردد. و این نوع از علم افضل دانش ما است، اما پیامبری بعد از [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} ما نخواهد آمد"<ref> کلینی، اصول کافی، ج ۱ ص ۲۶۴.</ref>. یا مثل روایتی که مفضل از [[امام صادق|امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کند: {{عربی|" إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِي يَحْدُثُ يَوْماً بَعْدَ يَوْمٍ وَ سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ"}}<ref> کلینی، اصول کافی، ج ۱ ص ۲۲۳.</ref>. در این روایت هم [[امام]] خیلی چیزها را به عنوان علم [[امامت]] بیان می‌کند. و در آخر این جمله را می‌گوید که اصل علم آن است که روز به روز و ساعت به ساعت برای ما حادث می‌شود. یا روایتی که [[ضریس کناسی]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کند : {{عربی|"إِنَّمَا الْعِلْمُ مَا يَحْدُثُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ يَوْماً بِيَوْمٍ وَ سَاعَةً بِسَاعَةٍ"}}<ref> کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۲۵.</ref>. در این روایت هم [[امام]]{{ع}} چیزهایی را به عنوان علم [[امامت]] بیان کرده. سپس می‌گوید : همانا علم فقط چیزی است که شب و روز و روز به روز و ساعت به ساعت بر ما افزوده می‌شود. و نظیر همین روایت از [[ابی بصیر]] روایت مفصلی نقل شده است که در این جا فقط به آن اشاره می‌کنیم و ان شاءالله در بحث "سرچشمه‌های [[علم امام]]{{ع}} مفصل ذکر می‌کنیم. در این روایت [[امام]] آموخته‌های [[امیر المؤمنین]]{{ع}} از [[پیامبر]]{{صل}} و همین طور [[جفر]] و جامعه و {{عربی|" عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُونُ‏ إِلَى‏ يَوْمِ‏ الْقِيَامَةِ‏‏‏‏‏‏"}} را بعنوان علم [[امامت]] ذکر می‌کند و بعد می‌گوید که اینها هم تمام علم نیست بلکه علم [[امامت]] علم‌هایی است که بر ما عنایت می‌شود هر شب و روز از علم الهی<ref> کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۴۰.</ref>. حال وقتی [[امام]] [[علم غیب]] دارد به همه اشیاء و به همه اسرار نهانی چنانکه در روایات ملاحظه فرمودی و چه بسا روایاتی در این مختصر ذکر نشده و کتابهای حدیثی و روایی پر است از آن مطالب، پس در چه ناحیه [[علم امام]]{{ع}} روز بروز افزون می گردد، [[امام]]{{ع}} که همه چیز را می‌داند و از {{عربی|" عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُونُ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ‏ ‏‏‏‏‏‏"}} آگاه است، پس مقصود [[امام]]{{ع}} از اینکه هر روز و شب از علوم الهی بر ما افزون می‌شود چیست؟
::::::مرحوم [[علامه مجلسی]] در مرآه العقول بعد از نقل چند احتمال نظر خود را چنین بیان می‌کند: آنچه از اخبار زیاد بدست می‌آید این است که [[ائمه]]{{ع}} در همه عوالم و نشأت، یعنی قبل از حلول ارواح در بدنهای مقدسشان و بعد از حلول در آن و بعد از مفارفت از آن و عروج به عالم قدس و طهارت، دارای پیشرفت و صعود در معارف الهیه و درجات کمال هستند. و پیوسته در حال عروج به قرب و وصال بوده اند و در دریای انوار معرفت غوص می‌نموده‌اند. زیرا در مدارج شناخت و معرفت خداوندی و حب و قرب او غایت و نهایتی وجود ندارد. و بین درجه عبودیت و ربوبیت منازل زیاد و بی‌شماری است. بنابراین آنچه [[امام]]{{ع}} در اوائل [[امامت]] خود از [[امام]] سابق گرفته تنها اکتفا به آن نمی‌کند. و در آن مرتبه نمی‌ماند، بلکه پیوسته اسباب قرب و پیشرفت برای او حاصل می‌شود. چگونه به این صورت نباشد در حالیکه این گونه تحصیل مدارج برای دیگران هست. و آن بزرگواران با آن استعداد قابلیت بیشتری دارند. بنابرین شاید مراد از علم حادث در شب و روز این باشد<ref>محمد باقر مجلسی، مرآه العقول، ج ۳، ص ۱۹.</ref>.  
::::::مرحوم [[علامه مجلسی]] در مرآه العقول بعد از نقل چند احتمال نظر خود را چنین بیان می‌کند: آنچه از اخبار زیاد بدست می‌آید این است که [[ائمه]]{{ع}} در همه عوالم و نشأت، یعنی قبل از حلول ارواح در بدنهای مقدسشان و بعد از حلول در آن و بعد از مفارفت از آن و عروج به عالم قدس و طهارت، دارای پیشرفت و صعود در معارف الهیه و درجات کمال هستند. و پیوسته در حال عروج به قرب و وصال بوده اند و در دریای انوار معرفت غوص می‌نموده‌اند. زیرا در مدارج شناخت و معرفت خداوندی و حب و قرب او غایت و نهایتی وجود ندارد. و بین درجه عبودیت و ربوبیت منازل زیاد و بی‌شماری است. بنابراین آنچه [[امام]]{{ع}} در اوائل [[امامت]] خود از [[امام]] سابق گرفته تنها اکتفا به آن نمی‌کند. و در آن مرتبه نمی‌ماند، بلکه پیوسته اسباب قرب و پیشرفت برای او حاصل می‌شود. چگونه به این صورت نباشد در حالیکه این گونه تحصیل مدارج برای دیگران هست. و آن بزرگواران با آن استعداد قابلیت بیشتری دارند. بنابرین شاید مراد از علم حادث در شب و روز این باشد<ref>محمد باقر مجلسی، مرآه العقول، ج ۳، ص ۱۹.</ref>.  
::::::پس باید گفت که آن علمی که انتهائی ندارد معرفت الله است اهم علوم و افضل علمها است، و چیزی است که شایسته است [[امام]]{{ع}} علوم دیگری را در مقابل علوم {{عربی|" عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُونُ "}} را بی‌اهمیت دانسته علم معرفت الله را اصل علم و علم [[امامت]] بداند. چنانچه همه آن روایاتی را که ملاحظه فرمودی [[امام]]{{ع}} علم حادث شب و روز را فقط اشرف علوم دانسته و این نشانه آن است که بقیه علوم از جمله علوم [[جفر]] و [[جامعه]] و علومی که [[امیر المؤمنین]] از [[پیغمبر اسلام]] آموخته یا {{عربی|" عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُونُ ‏‏‏‏‏‏"}} با علمی که شب و روز حادث می‌شود یک نوع مغایرتی بین آنها اشاره می‌کند که نشانه تقدس آن علوم است نسبت به سایر علمها و آن علم چیزی نمی‌تواند باشد جز معرفه الله و عروج مدارج عرفانی [[ائمه]]{{عم}} زیرا معنی ندارد که کسی که علم قرآن که {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }}﴾}} <ref> بیانگر هر چیز؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref> است داشته باشد باز هم تمام علم و اشرف علم یک چیز دیگر باشد. و این معنی که برای علم حادث در اینجا گفته شده تائید می‌شود وقتی به این آیه می‌رسیم {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ }}﴾}} <ref> او هماره  در کاری است؛ سوره رحمان، آیه: ۲۹.</ref> جلوات جمال ذات اقدس ربوبی را نهایتی نیست، و [[امام]] کسی است که هر لحظه معرفت و شناخت بیشتری بصفات جمالیه و جلالیه پروردگار عالمیان می‌یابد و به عنایت حق تعالی هر روز و شب در کمال تزاید است»<ref>[[عسکری امام‌خان]]، [[منشأ و قلمرو علم امام (پایان‌نامه)|منشأ و قلمرو علم امام]]، فصل پنجم.</ref>.
::::::پس باید گفت که آن علمی که انتهائی ندارد معرفت الله است اهم علوم و افضل علمها است، و چیزی است که شایسته است [[امام]]{{ع}} علوم دیگری را در مقابل علوم {{عربی|" عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُونُ "}} را بی‌اهمیت دانسته علم معرفت الله را اصل علم و علم [[امامت]] بداند. چنانچه همه آن روایاتی را که ملاحظه فرمودی [[امام]]{{ع}} علم حادث شب و روز را فقط اشرف علوم دانسته و این نشانه آن است که بقیه علوم از جمله علوم [[جفر]] و [[جامعه]] و علومی که [[امیر المؤمنین]] از [[پیغمبر اسلام]] آموخته یا {{عربی|" عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُونُ ‏‏‏‏‏‏"}} با علمی که شب و روز حادث می‌شود یک نوع مغایرتی بین آنها اشاره می‌کند که نشانه تقدس آن علوم است نسبت به سایر علمها و آن علم چیزی نمی‌تواند باشد جز معرفه الله و عروج مدارج عرفانی [[ائمه]]{{عم}} زیرا معنی ندارد که کسی که علم قرآن که {{عربی|﴿{{متن قرآن| تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }}﴾}} <ref> بیانگر هر چیز؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref> است داشته باشد باز هم تمام علم و اشرف علم یک چیز دیگر باشد. و این معنی که برای علم حادث در اینجا گفته شده تائید می‌شود وقتی به این آیه می‌رسیم {{عربی|﴿{{متن قرآن| كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ }}﴾}} <ref> او هماره  در کاری است؛ سوره رحمان، آیه: ۲۹.</ref> جلوات جمال ذات اقدس ربوبی را نهایتی نیست، و [[امام]] کسی است که هر لحظه معرفت و شناخت بیشتری بصفات جمالیه و جلالیه پروردگار عالمیان می‌یابد و به عنایت حق تعالی هر روز و شب در کمال تزاید است»<ref>[[عسکری امام‌خان]]، [[منشأ و قلمرو علم امام (پایان‌نامه)|منشأ و قلمرو علم امام]]، فصل پنجم.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۶۸: خط ۱۶۸:
:::::*از فحوای اخبار بسیاری معلوم می‌شود که [[ائمه]]{{ع}} در همه مراحل هستی خود، یعنی پیش از آن که روحشان به تن حلول کند و پس از حلول در تن و پس از مفارقت از بدن و عروج به عالم قدسی، ترقی بسیاری در معارف ربانی و درجات کمال دارند و همیشه در معارج قرب و کمال و وصال و در سیرند و در بحار انوار معرفت حضرت ذوالجلال شناورند، زیرا مقامات عرفان و حبّ قرب الهی، نهایتی ندارد و از مقام ربوبیّت تا درجات عبودیّت، منازل بی‌شماری است. این نکته دلالت دارد که هر امامی در آغاز [[امامت]]، مقداری از علوم و معارفی که برای رتبه [[امامت]] لازم است را از امام قبلی دریافت می‌کند، ولی در همان درجه نمی‌ماند و به واسطه مزید قرب و طاعت، علم بیشتری نصیب او می‌گردد، از این رو، [[امامان]]{{ع}} در هر روز هفتاد بار و یا بیشتر استغفار می‌کردند با این که گناهی نداشتند، زیرا وقتی از درجه‌ای به درجه بالاتر عروج می‌کردند، درجه گذشته و عبادات و طاعات آن را ناچیز می‌شمردند و استغفار می‌نمودند و برای رسیدن به درجه بالاتر به خدا استغاثه می‌نمودند و این خود حدی ندارد.
:::::*از فحوای اخبار بسیاری معلوم می‌شود که [[ائمه]]{{ع}} در همه مراحل هستی خود، یعنی پیش از آن که روحشان به تن حلول کند و پس از حلول در تن و پس از مفارقت از بدن و عروج به عالم قدسی، ترقی بسیاری در معارف ربانی و درجات کمال دارند و همیشه در معارج قرب و کمال و وصال و در سیرند و در بحار انوار معرفت حضرت ذوالجلال شناورند، زیرا مقامات عرفان و حبّ قرب الهی، نهایتی ندارد و از مقام ربوبیّت تا درجات عبودیّت، منازل بی‌شماری است. این نکته دلالت دارد که هر امامی در آغاز [[امامت]]، مقداری از علوم و معارفی که برای رتبه [[امامت]] لازم است را از امام قبلی دریافت می‌کند، ولی در همان درجه نمی‌ماند و به واسطه مزید قرب و طاعت، علم بیشتری نصیب او می‌گردد، از این رو، [[امامان]]{{ع}} در هر روز هفتاد بار و یا بیشتر استغفار می‌کردند با این که گناهی نداشتند، زیرا وقتی از درجه‌ای به درجه بالاتر عروج می‌کردند، درجه گذشته و عبادات و طاعات آن را ناچیز می‌شمردند و استغفار می‌نمودند و برای رسیدن به درجه بالاتر به خدا استغاثه می‌نمودند و این خود حدی ندارد.
:::::*شاید بتوان گفت: علومی که هر روز و هر ساعت پدید می‌شود، به فعالیت بی‌نهایت خدا اشاره دارد و تأثیر این فعالیت در وجود امام وقت که سرپرست عموم عالم امکان و به خصوص عالم انسان است، افزایش درجات علمی و کمالی اوست.
:::::*شاید بتوان گفت: علومی که هر روز و هر ساعت پدید می‌شود، به فعالیت بی‌نهایت خدا اشاره دارد و تأثیر این فعالیت در وجود امام وقت که سرپرست عموم عالم امکان و به خصوص عالم انسان است، افزایش درجات علمی و کمالی اوست.
::::::آیه شریفه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|يُدَبِّرُ الأَمْرَ مِنَ السَّمَاء إِلَى الأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ}}﴾}}<ref>«کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر می‌کند سپس (کردارها) در روزی که در شمار شما هزار سال است به سوی او بالا می‌رود»؛ سوره سجده، آیه۵.</ref> این آیه، بیانگر وسعت تدبیر و فعالیت خدا در عالم امکان است و این که می‌فرماید: از فراز آسمان‌ها تا زمین چون این مقدار در گنجایش فهم بشری است و یک روز واحد زمانی کار انسان است و هزار سال برای درک بهتر اندازه فعالیت ذات باری تعالی است و هزار به معنای بی‌نهایت است و این مطابق با قاعده مسلم میان حکمای الهیین است که {{عربی|اندازه=100%|«لاتکرار فی التجلی»}} یعنی در ظهور جلوه‌های حق، تکراری وجود ندارد، بلکه هر شب و هر روز و هر آن، جلوه‌ای تازه از خداوند متعال پدید آید، چنانکه آیه شریفه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ}}﴾}}<ref>«بلکه آنان از آفرینش تازه در تردیدند»؛ سوره ق، آیه۱۵.</ref>؛ بلکه ایشان در پوششی از آفرینش تازه‌اند. نیز بر این امر دلالت دارد. این جلوه‌های تازه و تدبیر بی‌پایان خدا در هر شب و روز و هر ساعت، تحقق مسائل تازه‌ای است در عالم هستی که تعلق علمی و دستوری به امام وقت دارد و به عبارت دیگر، به دفتر اداره او تحویل می‌شود، از این نظر است که امام می‌فرماید شگفت این جا است که هر روز و هر شب و هر ساعت، علم تازه‌ای در کار است. این علم تازه همان گزارش جدید جلوه‌های خدا یا به تعبیر قرآن مجید تدبیرهای خداست در عالم امکان که به امام وقت می‌رسد و این با اصل کلی تکامل هم مطابق است و همین موضوع سر این است که خاتم انبیا و بلکه ائمه معصومین از همه انبیای گذشته افضل هستند، ولی در موضوع تفاوت مراتب میان ائمه و نیز تفاوت مرتبه پیغمبر و ائمه باید گفت: {{عربی|اندازه=100%|«کلهم من نور واحد»}}<ref>تمام ایشان از یک نور می‌باشند؛ [[شیخ کلینی]]، اصول کافی، ج۱، ص۴۳۴.</ref>»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/1081308/%D8%A7%D8%A8%D8%B9%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-(%D8%B9)-(2)/ علم امام.]</ref>.
::::::آیه شریفه {{عربی|﴿{{متن قرآن|يُدَبِّرُ الأَمْرَ مِنَ السَّمَاء إِلَى الأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ}}﴾}}<ref>«کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر می‌کند سپس (کردارها) در روزی که در شمار شما هزار سال است به سوی او بالا می‌رود»؛ سوره سجده، آیه۵.</ref> این آیه، بیانگر وسعت تدبیر و فعالیت خدا در عالم امکان است و این که می‌فرماید: از فراز آسمان‌ها تا زمین چون این مقدار در گنجایش فهم بشری است و یک روز واحد زمانی کار انسان است و هزار سال برای درک بهتر اندازه فعالیت ذات باری تعالی است و هزار به معنای بی‌نهایت است و این مطابق با قاعده مسلم میان حکمای الهیین است که {{عربی|«لاتکرار فی التجلی»}} یعنی در ظهور جلوه‌های حق، تکراری وجود ندارد، بلکه هر شب و هر روز و هر آن، جلوه‌ای تازه از خداوند متعال پدید آید، چنانکه آیه شریفه {{عربی|﴿{{متن قرآن|بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ}}﴾}}<ref>«بلکه آنان از آفرینش تازه در تردیدند»؛ سوره ق، آیه۱۵.</ref>؛ بلکه ایشان در پوششی از آفرینش تازه‌اند. نیز بر این امر دلالت دارد. این جلوه‌های تازه و تدبیر بی‌پایان خدا در هر شب و روز و هر ساعت، تحقق مسائل تازه‌ای است در عالم هستی که تعلق علمی و دستوری به امام وقت دارد و به عبارت دیگر، به دفتر اداره او تحویل می‌شود، از این نظر است که امام می‌فرماید شگفت این جا است که هر روز و هر شب و هر ساعت، علم تازه‌ای در کار است. این علم تازه همان گزارش جدید جلوه‌های خدا یا به تعبیر قرآن مجید تدبیرهای خداست در عالم امکان که به امام وقت می‌رسد و این با اصل کلی تکامل هم مطابق است و همین موضوع سر این است که خاتم انبیا و بلکه ائمه معصومین از همه انبیای گذشته افضل هستند، ولی در موضوع تفاوت مراتب میان ائمه و نیز تفاوت مرتبه پیغمبر و ائمه باید گفت: {{عربی|«کلهم من نور واحد»}}<ref>تمام ایشان از یک نور می‌باشند؛ [[شیخ کلینی]]، اصول کافی، ج۱، ص۴۳۴.</ref>»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/1081308/%D8%A7%D8%A8%D8%B9%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-(%D8%B9)-(2)/ علم امام.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۱۹. آقای دکتر غلامی (پژوهشگر دانشگاه تهران)؛}}
{{جمع شدن|۱۹. آقای دکتر غلامی (پژوهشگر دانشگاه تهران)؛}}
خط ۲۰۹: خط ۲۰۹:
[[پرونده:11969.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[جواد رنجبر|رنجبر]]]]
[[پرونده:11969.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[جواد رنجبر|رنجبر]]]]
آقای '''[[جواد رنجبر|رنجبر]]'''، در مقاله ''«[http://rasekhoon.net/article/show/173509/%DA%A9%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88%D8%B3%D8%B1%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)/)/ کنکاشی در کیفیت و سرچشمه‌های علم امام]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
آقای '''[[جواد رنجبر|رنجبر]]'''، در مقاله ''«[http://rasekhoon.net/article/show/173509/%DA%A9%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88%D8%B3%D8%B1%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)/)/ کنکاشی در کیفیت و سرچشمه‌های علم امام]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
::::::«یکی دیگر از راه‌های ازدیاد و کسب علم خاصّ [[امام]]، عروج روح ایشان و روح [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در شب‌های جمعه به عرش است؛ و هنگام برگشتن روح به بدن کسب علم کرده بودند؛ آن چنان که در حدیث مفضل از [[امام صادق]]{{ع}} است: {{عربی|اندازه=100%|"قال: انّ لَنا فِی کلّ لیلة جمعة سروراً. قلت: و ادک الله و ما ذاک؟ قال: ادا کان لیلة الجمعة وافَی رسول الله {{صل}} العرشَ وَ وافَی الائمه {{عم}} معه و وافَینا معهم، فلا تَرُدُّ ارواحُنا ابداننا الا یعلم مستفاد، و لولا ذلک لا نفدنا"}}. و در پایان حدیث می‌فرمایند: اگر این گونه به ما علم افزوده نشود، هر آینه علم ما پایان می‌یابد»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/173509/%DA%A9%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88%D8%B3%D8%B1%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)/)/ کنکاشی در کیفیت و سرچشمه‌های علم امام].</ref>.
::::::«یکی دیگر از راه‌های ازدیاد و کسب علم خاصّ [[امام]]، عروج روح ایشان و روح [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در شب‌های جمعه به عرش است؛ و هنگام برگشتن روح به بدن کسب علم کرده بودند؛ آن چنان که در حدیث مفضل از [[امام صادق]]{{ع}} است: {{عربی|"قال: انّ لَنا فِی کلّ لیلة جمعة سروراً. قلت: و ادک الله و ما ذاک؟ قال: ادا کان لیلة الجمعة وافَی رسول الله {{صل}} العرشَ وَ وافَی الائمه {{عم}} معه و وافَینا معهم، فلا تَرُدُّ ارواحُنا ابداننا الا یعلم مستفاد، و لولا ذلک لا نفدنا"}}. و در پایان حدیث می‌فرمایند: اگر این گونه به ما علم افزوده نشود، هر آینه علم ما پایان می‌یابد»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/173509/%DA%A9%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88%D8%B3%D8%B1%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)/)/ کنکاشی در کیفیت و سرچشمه‌های علم امام].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۲۵. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛}}
{{جمع شدن|۲۵. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛}}
خط ۲۴۱: خط ۲۴۱:
::::::یک قسم مربوط به علمِ بداء است، یعنی آنچه خداوند از ابتدا علمش را در اختیارشان نگذاشته بود و در مناسبت‌هایی که صلاح بداند به آنها می‌فرماید:به علمشان افزوده می‌شود. قبلاً در این باره مقداری سخن گفته‌ایم.
::::::یک قسم مربوط به علمِ بداء است، یعنی آنچه خداوند از ابتدا علمش را در اختیارشان نگذاشته بود و در مناسبت‌هایی که صلاح بداند به آنها می‌فرماید:به علمشان افزوده می‌شود. قبلاً در این باره مقداری سخن گفته‌ایم.
::::::یک قسم هم اموری است که از همان ابتدا می‌دانستند و در اختیارشان بوده است ولی بخاطر بندگی‌شان هرگاه خدا بخواهد بدانند می‌دانند «نه اینکه وقتی خدا نخواهد نمی‌دانند، نه همیشه می‌دانند، تمرکز نمی‌کنند تا بدانند مثل دانستنی که هر یک از ما از نام پدرمان داریم ولی تا نگفتم به این اسم تمرکز نکردید، حالا می‌شود گفت من تا چند لحظه پیش نام پدرم را نمی‌دانستم؟ نه می‌دانستم ولی ذهنم متمرکز به آن نبود، نمی‌خواستم بدانم» این مثال از جهتی ناقص است و فقط برای تقریب به ذهن و فهمیدن آن بخش از علومی است که با وجودی که از ابتدا در اختیارشان بوده ولی بعدا در مناسبت‌هایی به آن متمرکز می‌شوند و به یک معنا به علمشان افزوده می‌شده عرض کردم، مثلاً [[چرا علم غیب امام علی مانع از رفتن به مسجد و قتل او توسط ابن ملجم نشد؟ (پرسش)|امیرالمؤمنین با این که از اول می‌دانستند چه شبی و به دست چه کسی شهید می‌شوند]] ولی تا شب نوزدهم یا چند روز قبلش نخواستند به آن متمرکز شوند که آیا امسال همان سال است یا نیست، [[اگر امام حسن علم غیب داشت چرا با جعده که باعث مرگ او شده ازدواج کرد؟ (پرسش)|امام مجتبی با این که از ابتدا از قاتل و نوع شهادتشان خبر داشتند]] ولی آن شب تمرکز نکردند که آیا امشب همان شب است و این آب همان آب زهرآلود است؟
::::::یک قسم هم اموری است که از همان ابتدا می‌دانستند و در اختیارشان بوده است ولی بخاطر بندگی‌شان هرگاه خدا بخواهد بدانند می‌دانند «نه اینکه وقتی خدا نخواهد نمی‌دانند، نه همیشه می‌دانند، تمرکز نمی‌کنند تا بدانند مثل دانستنی که هر یک از ما از نام پدرمان داریم ولی تا نگفتم به این اسم تمرکز نکردید، حالا می‌شود گفت من تا چند لحظه پیش نام پدرم را نمی‌دانستم؟ نه می‌دانستم ولی ذهنم متمرکز به آن نبود، نمی‌خواستم بدانم» این مثال از جهتی ناقص است و فقط برای تقریب به ذهن و فهمیدن آن بخش از علومی است که با وجودی که از ابتدا در اختیارشان بوده ولی بعدا در مناسبت‌هایی به آن متمرکز می‌شوند و به یک معنا به علمشان افزوده می‌شده عرض کردم، مثلاً [[چرا علم غیب امام علی مانع از رفتن به مسجد و قتل او توسط ابن ملجم نشد؟ (پرسش)|امیرالمؤمنین با این که از اول می‌دانستند چه شبی و به دست چه کسی شهید می‌شوند]] ولی تا شب نوزدهم یا چند روز قبلش نخواستند به آن متمرکز شوند که آیا امسال همان سال است یا نیست، [[اگر امام حسن علم غیب داشت چرا با جعده که باعث مرگ او شده ازدواج کرد؟ (پرسش)|امام مجتبی با این که از ابتدا از قاتل و نوع شهادتشان خبر داشتند]] ولی آن شب تمرکز نکردند که آیا امشب همان شب است و این آب همان آب زهرآلود است؟
::::::البته اشتباه نکنیم، ما حق نداریم در اینجور موارد نسبت جهل "نستجیر بالله" به [[معصوم]]{{عم}} بدهیم، آنها همه چیز را می‌دانند ولی {{عربی|اندازه=100%|"اِذا شاؤُوا أَن یَعلَموا عُلِّموا"}}<ref>هرگاه بخواهند بدانند می‌دانند.</ref>، [[معصومین]]{{عم}} در زندگی مأمور به ظاهر بوده‌اند و تا خداوند نمی‌فرموده، از علمی که از همه چیز داشته‌اند استفاده نمی‌کرده‌اند، در روایتی است که کنیزی از نزد [[امام صادق]]{{ع}} به اتاقکی رفت و پنهان شد و حضرت فرمودند نمی‌دانم کجاست، این همان علمِ به ظاهر و عدمِ استفاده از علمی است که از همه چیز دارند؛ چون خداوند در آن لحظه نخواسته از آن استفاده کنند آنها هم استفاده نکرده‌اند، پس هرگاه بخواهند بدانند می‌دانند و این هم نوعی افزایش محسوب می‌شود»<ref>[http://www.yavaranezohoor313.com/index.php/discussions/%D8%A2%D9%8A%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D9%8A%D8%B4-%D9%85%D9%8A-%D9%8A%D8%A7%D8%A8%D8%AF%D8%9F وبگاه یاوران ظهور]</ref>.
::::::البته اشتباه نکنیم، ما حق نداریم در اینجور موارد نسبت جهل "نستجیر بالله" به [[معصوم]]{{عم}} بدهیم، آنها همه چیز را می‌دانند ولی {{عربی|"اِذا شاؤُوا أَن یَعلَموا عُلِّموا"}}<ref>هرگاه بخواهند بدانند می‌دانند.</ref>، [[معصومین]]{{عم}} در زندگی مأمور به ظاهر بوده‌اند و تا خداوند نمی‌فرموده، از علمی که از همه چیز داشته‌اند استفاده نمی‌کرده‌اند، در روایتی است که کنیزی از نزد [[امام صادق]]{{ع}} به اتاقکی رفت و پنهان شد و حضرت فرمودند نمی‌دانم کجاست، این همان علمِ به ظاهر و عدمِ استفاده از علمی است که از همه چیز دارند؛ چون خداوند در آن لحظه نخواسته از آن استفاده کنند آنها هم استفاده نکرده‌اند، پس هرگاه بخواهند بدانند می‌دانند و این هم نوعی افزایش محسوب می‌شود»<ref>[http://www.yavaranezohoor313.com/index.php/discussions/%D8%A2%D9%8A%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D9%8A%D8%B4-%D9%85%D9%8A-%D9%8A%D8%A7%D8%A8%D8%AF%D8%9F وبگاه یاوران ظهور]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}