پرش به محتوا

اقسام و انواع غیب کدام‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ':{{عربی|﴿' به ': {{عربی|﴿'
جز (جایگزینی متن - ' ؛' به '؛')
جز (جایگزینی متن - ':{{عربی|﴿' به ': {{عربی|﴿')
خط ۳۹: خط ۳۹:
[[پرونده:600.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مرتضی مطهری]]]]
[[پرونده:600.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مرتضی مطهری]]]]
::::::آیت‌الله '''[[مرتضی مطهری]]''' در دو کتاب ''«[[جهان بینی توحیدی (کتاب)|جهان بینی توحیدی]]»'' و ''«[[آشنایی با قرآن ج۶ (کتاب)|آشنایی با قرآن]]»''در این باره گفته است:
::::::آیت‌الله '''[[مرتضی مطهری]]''' در دو کتاب ''«[[جهان بینی توحیدی (کتاب)|جهان بینی توحیدی]]»'' و ''«[[آشنایی با قرآن ج۶ (کتاب)|آشنایی با قرآن]]»''در این باره گفته است:
::::::*«[[غیب]] یعنی نهان. [[غیب]] یا نهان دو گونه است: نسبی و مطلق [[غیب]]. نسبی‌ یعنی چیزی که از حواس یک نفر به علت دور بودن او از آن یا علتی نظیر این نهان است، مثلاً برای کسی که در تهران است، تهران شهادت است و اصفهان [[غیب]] است، اما برای کسی که در اصفهان است، اصفهان [[شهادت]] است‌ و تهران [[غیب]] است . در قرآن کریم در مواردی کلمه [[غیب]] به همین مفهوم نسبی آمده است ، مثل‌ آنجا که می‌فرماید : {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}﴾}}<ref> این از خبرهای [[غیب]] است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه ۴۹</ref>. اینها از جمله خبرهای [[غیب]] است که بر تو وحی می‌کنیم. بدیهی است که قصص گذشتگان برای مردم این زمان [[غیب]] است ، اما برای‌ خود آنها [[شهادت]] است. ولی در مواردی دیگر قرآن کریم کلمه [[غیب]] را به حقایقی اطلاق می‌کند که "نادیدنی" است . فرق است میان واقعیتی که قابل حس و لمس باشد ولی به‌ علت دوری یا مانع دیده نشودو میان واقعیتهایی که به علت نامحدودی و غیر مادی‌ بودن، قابل احساس به حواس ظاهره نیست و به این اعتبار نهان است. بدیهی است آنجا که قرآن مؤمنان را توصیف می‌کند که به [[غیب]] ایمان‌ دارند ، مقصود [[غیب]] نسبی نیست، به [[غیب]] نسبی همه مردم - اعم از کافر و مؤمن - ایمان و اعتراف دارند. همچنین آنجا که می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> که اطلاع بر [[غیب]] را منحصر به ذات حق می‌کند ، مقصود [[غیب]] مطلق است و با [[غیب]] نسبی سازگار نیست. آنجا که [[غیب]] و [[شهادت]] با یکدیگر ذکر می‌شوند ، مثلاً می‌فرماید:{{عربی|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> یعنی دانای محسوس و نامحسوس است ، باز ناظر به‌ غیب نادیدنی است نه غیب نسبی»<ref>[http://lib.eshia.ir/50069/1/87 جهان بینی توحیدی، ص ۸۷.]</ref>.
::::::*«[[غیب]] یعنی نهان. [[غیب]] یا نهان دو گونه است: نسبی و مطلق [[غیب]]. نسبی‌ یعنی چیزی که از حواس یک نفر به علت دور بودن او از آن یا علتی نظیر این نهان است، مثلاً برای کسی که در تهران است، تهران شهادت است و اصفهان [[غیب]] است، اما برای کسی که در اصفهان است، اصفهان [[شهادت]] است‌ و تهران [[غیب]] است . در قرآن کریم در مواردی کلمه [[غیب]] به همین مفهوم نسبی آمده است ، مثل‌ آنجا که می‌فرماید : {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}﴾}}<ref> این از خبرهای [[غیب]] است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه ۴۹</ref>. اینها از جمله خبرهای [[غیب]] است که بر تو وحی می‌کنیم. بدیهی است که قصص گذشتگان برای مردم این زمان [[غیب]] است ، اما برای‌ خود آنها [[شهادت]] است. ولی در مواردی دیگر قرآن کریم کلمه [[غیب]] را به حقایقی اطلاق می‌کند که "نادیدنی" است . فرق است میان واقعیتی که قابل حس و لمس باشد ولی به‌ علت دوری یا مانع دیده نشودو میان واقعیتهایی که به علت نامحدودی و غیر مادی‌ بودن، قابل احساس به حواس ظاهره نیست و به این اعتبار نهان است. بدیهی است آنجا که قرآن مؤمنان را توصیف می‌کند که به [[غیب]] ایمان‌ دارند ، مقصود [[غیب]] نسبی نیست، به [[غیب]] نسبی همه مردم - اعم از کافر و مؤمن - ایمان و اعتراف دارند. همچنین آنجا که می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> که اطلاع بر [[غیب]] را منحصر به ذات حق می‌کند ، مقصود [[غیب]] مطلق است و با [[غیب]] نسبی سازگار نیست. آنجا که [[غیب]] و [[شهادت]] با یکدیگر ذکر می‌شوند ، مثلاً می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> یعنی دانای محسوس و نامحسوس است ، باز ناظر به‌ غیب نادیدنی است نه غیب نسبی»<ref>[http://lib.eshia.ir/50069/1/87 جهان بینی توحیدی، ص ۸۷.]</ref>.
::::::*«ما یک [[غیب]] نسبی داریم و یک [[غیب]] به یک اعتبار مطلق. برای ما این غیبها همه نسبی است، یعنی اکثر این چیزهایی که شهادت است نسبی‌ است، چطور؟ مثلا ما الان در این منزل و در این اتاقها که هستیم آنچه که‌ در شعاع دید چشم ما قرار گرفته است برای ما شهادت است، دیگر ماورای‌ آن، همه برای ما [[غیب]] است و نهان. ما حتی از جیب یکدیگر اطلاع نداریم‌. (...) [[غیب]] یعنی یک امر نادیدنی‌ نه امر دیدنی‌ای که فعلاً ما آنرا نمی‌بینیم. اما چیزهایی هست‌ که [[غیب]] است به معنی نادیدنی ، یعنی اصلا قابل رؤیت و قابل احساس نیست‌. پس فرق است میان‌ دیدنی و ندیدنی. [[غیب]] در اینجا به معنی "ندیدنی" است، نه آن‌ که ما نمی‌بینیم. فرق است میان آن که نمی‌بینیم ولی دیدنی هست "مشهد را الان ما نمی‌بینیم ولی امری است دیدنی" و آن که اصلاٌ دیدنی نیست»<ref>[http://lib.eshia.ir/50056/1/187 آشنایی با قرآن ج۶، ص ۱۸۷.]</ref>.
::::::*«ما یک [[غیب]] نسبی داریم و یک [[غیب]] به یک اعتبار مطلق. برای ما این غیبها همه نسبی است، یعنی اکثر این چیزهایی که شهادت است نسبی‌ است، چطور؟ مثلا ما الان در این منزل و در این اتاقها که هستیم آنچه که‌ در شعاع دید چشم ما قرار گرفته است برای ما شهادت است، دیگر ماورای‌ آن، همه برای ما [[غیب]] است و نهان. ما حتی از جیب یکدیگر اطلاع نداریم‌. (...) [[غیب]] یعنی یک امر نادیدنی‌ نه امر دیدنی‌ای که فعلاً ما آنرا نمی‌بینیم. اما چیزهایی هست‌ که [[غیب]] است به معنی نادیدنی ، یعنی اصلا قابل رؤیت و قابل احساس نیست‌. پس فرق است میان‌ دیدنی و ندیدنی. [[غیب]] در اینجا به معنی "ندیدنی" است، نه آن‌ که ما نمی‌بینیم. فرق است میان آن که نمی‌بینیم ولی دیدنی هست "مشهد را الان ما نمی‌بینیم ولی امری است دیدنی" و آن که اصلاٌ دیدنی نیست»<ref>[http://lib.eshia.ir/50056/1/187 آشنایی با قرآن ج۶، ص ۱۸۷.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۲۱۳: خط ۲۱۳:
[[پرونده:11204.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عباس الهی|الهی]]]]
[[پرونده:11204.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عباس الهی|الهی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[عباس الهی]]'''، در مقاله ''«[[تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود (مقاله)|تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[عباس الهی]]'''، در مقاله ''«[[تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود (مقاله)|تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[غیب]] بر‌ دو‌ قسم است: مطلق و نسبی. غیب مطلق آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است؛ مانند‌ ذات‌ خداوند‌ که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است‌، گرچه برای خودش مشهود است؛ به همین جهت، غیب مطلق، که حتی برای خود همان شیء نیز [[غیب‌]] باشد‌، هرگز‌ وجود ندارد، بلکه معدوم محض است غیب نسبی آن است که در‌ برخی مقاطع وجودی و یا برای برخی افراد [[غیب]] است؛ مانند اخبار گذشتگان:{{عربی|﴿{{متن قرآن| [[ آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}}﴾}}<ref> این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.</ref>؛ و یا قیامت و فرشتگان؛ زیرا قیامت مشهود برخی انسان‌هاست‌. فرشته‌ نیز‌ تمثلش برای برخی انسان‌ها ممکن است: {{عربی|﴿{{متن قرآن| فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا }}﴾}}<ref> چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت؛ سوره مریم، آیه: ۱۷.</ref>؛ و مشاهده‌‌اش‌ میسور‌ انبیا و اولیای الهی است. البته همگان، حتی کافران در حال احتضار و در برزخ و قیامت‌، بعضی‌ از فرشتگان را مشاهده می‌کنند:{{عربی|﴿{{متن قرآن| يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلائِكَةَ لا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ }}﴾}}<ref> روزی که فرشتگان را ببینند آن روز، هیچ مژده‌ای برای گناهکاران نخواهد بود؛ سوره فرقان، آیه: ۲۲.</ref>.
::::::«[[غیب]] بر‌ دو‌ قسم است: مطلق و نسبی. غیب مطلق آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است؛ مانند‌ ذات‌ خداوند‌ که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است‌، گرچه برای خودش مشهود است؛ به همین جهت، غیب مطلق، که حتی برای خود همان شیء نیز [[غیب‌]] باشد‌، هرگز‌ وجود ندارد، بلکه معدوم محض است غیب نسبی آن است که در‌ برخی مقاطع وجودی و یا برای برخی افراد [[غیب]] است؛ مانند اخبار گذشتگان: {{عربی|﴿{{متن قرآن| [[ آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}}﴾}}<ref> این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.</ref>؛ و یا قیامت و فرشتگان؛ زیرا قیامت مشهود برخی انسان‌هاست‌. فرشته‌ نیز‌ تمثلش برای برخی انسان‌ها ممکن است: {{عربی|﴿{{متن قرآن| فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا }}﴾}}<ref> چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت؛ سوره مریم، آیه: ۱۷.</ref>؛ و مشاهده‌‌اش‌ میسور‌ انبیا و اولیای الهی است. البته همگان، حتی کافران در حال احتضار و در برزخ و قیامت‌، بعضی‌ از فرشتگان را مشاهده می‌کنند: {{عربی|﴿{{متن قرآن| يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلائِكَةَ لا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ }}﴾}}<ref> روزی که فرشتگان را ببینند آن روز، هیچ مژده‌ای برای گناهکاران نخواهد بود؛ سوره فرقان، آیه: ۲۲.</ref>.
::::::در‌ برابر‌ غیب مطلق و نسبی، شهادت نیز بر دو گونه است: شهادت مطلق که در برابر‌ غیب‌ مطلق‌ است؛ نظیر اصل واقعیت که نسبت به هیچ موجودی، غایب و محجوب نیست، و شهادت نسبی؛ مانند‌ موجودهای محسوس و مادی که وجود و حالات برخی آنها نسبت به برخی دیگر پنهان‌ است‌<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۲، ص ۱۷۱ ـ ۱۷۲.</ref>.
::::::در‌ برابر‌ غیب مطلق و نسبی، شهادت نیز بر دو گونه است: شهادت مطلق که در برابر‌ غیب‌ مطلق‌ است؛ نظیر اصل واقعیت که نسبت به هیچ موجودی، غایب و محجوب نیست، و شهادت نسبی؛ مانند‌ موجودهای محسوس و مادی که وجود و حالات برخی آنها نسبت به برخی دیگر پنهان‌ است‌<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۲، ص ۱۷۱ ـ ۱۷۲.</ref>.
::::::غـب‌ و شهادت متعلقات و مصادیق بسیاری دارد، به طوری که هر امری اعم از‌ یک‌ شیء و خبر و حادثه و علم مافوق طبیعت، می‌تواند موضوع غیب یا شهادت قرار گیرد»<ref>[[تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود (مقاله)|تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]، شماره ۲۱۶، ص٢۶.</ref>.
::::::غـب‌ و شهادت متعلقات و مصادیق بسیاری دارد، به طوری که هر امری اعم از‌ یک‌ شیء و خبر و حادثه و علم مافوق طبیعت، می‌تواند موضوع غیب یا شهادت قرار گیرد»<ref>[[تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود (مقاله)|تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]، شماره ۲۱۶، ص٢۶.</ref>.
خط ۲۴۶: خط ۲۴۶:
:::::#[[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب نسبی]]:
:::::#[[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب نسبی]]:
::::::یعنی اموری است که نسبت به افرادی و حالاتی غیب نیستاما نسبت به انسان‌هایی غیب محسوب می‌شوند. مانند اخبار گذشتگان.
::::::یعنی اموری است که نسبت به افرادی و حالاتی غیب نیستاما نسبت به انسان‌هایی غیب محسوب می‌شوند. مانند اخبار گذشتگان.
::::::{{عربی|﴿{{متن قرآن|[[ آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}}﴾}}<ref>«این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم»؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴.</ref> و یا قیامت و فرشتگان، زیرا قیامت برای بعضی انسان‌ها شهود است فرشته هم تمثلش برای برخی انسانها ممکن است. {{عربی|﴿{{متن قرآن|فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا}}﴾}}<ref>«چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت»، سوره مریم آیه۱۷.</ref> که مشاهده اینها برای اولیای الهی و انبیاء میسور است. (...)
:::::: {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[ آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}}﴾}}<ref>«این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم»؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴.</ref> و یا قیامت و فرشتگان، زیرا قیامت برای بعضی انسان‌ها شهود است فرشته هم تمثلش برای برخی انسانها ممکن است. {{عربی|﴿{{متن قرآن|فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا}}﴾}}<ref>«چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت»، سوره مریم آیه۱۷.</ref> که مشاهده اینها برای اولیای الهی و انبیاء میسور است. (...)
::::::خلاصه اینکه امور غیبی بر دو گونه است:
::::::خلاصه اینکه امور غیبی بر دو گونه است:
::::::غیب مطلق آن اموری است که انسان توانایی احاطه علمی بر آن ندارد و غیب نسبی اموری است که انسان قدرت و احاطه بر آن دارد اما به دلیل آماده نبودن شرایط فعلا از او غایب است»<ref>پایان‌نامه [[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایان‌نامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]، ص۱۰۲.</ref>.
::::::غیب مطلق آن اموری است که انسان توانایی احاطه علمی بر آن ندارد و غیب نسبی اموری است که انسان قدرت و احاطه بر آن دارد اما به دلیل آماده نبودن شرایط فعلا از او غایب است»<ref>پایان‌نامه [[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایان‌نامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]، ص۱۰۲.</ref>.
خط ۳۹۸: خط ۳۹۸:
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|]]
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|]]
پژوهشگران ''«[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa3558 وبگاه اسلام کوئست]»  در این‌باره گفته‌اند:
پژوهشگران ''«[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa3558 وبگاه اسلام کوئست]»  در این‌باره گفته‌اند:
::::::«غیب مکانى: مانند آنچه قرآن در داستان [[حضرت یوسف]]{{ع}} بیان فرموده است:{{عربی|﴿{{متن قرآن|لاَ تَقْتُلُواْ يُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ}}﴾}}<ref>«او را نکشید بلکه در نقطه غایبی از چاه بیندازید»؛ سوره یوسف، آیه ۱۰.</ref>
::::::«غیب مکانى: مانند آنچه قرآن در داستان [[حضرت یوسف]]{{ع}} بیان فرموده است: {{عربی|﴿{{متن قرآن|لاَ تَقْتُلُواْ يُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ}}﴾}}<ref>«او را نکشید بلکه در نقطه غایبی از چاه بیندازید»؛ سوره یوسف، آیه ۱۰.</ref>
:::::#غیب از حواسّ ظاهری: قرآن در داستان [[حضرت سلیمان]]{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن|فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ}}﴾}}<ref>«و گفت: چرا هدهد را نمی‌‏بینم، یا این که او از غایبان است؟»؛ سوره نمل، آیه ۲۰.</ref> منظور غیبت هدهد در این آیه، غیبت از چشم و حواس دیگر است.
:::::#غیب از حواسّ ظاهری: قرآن در داستان [[حضرت سلیمان]]{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن|فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ}}﴾}}<ref>«و گفت: چرا هدهد را نمی‌‏بینم، یا این که او از غایبان است؟»؛ سوره نمل، آیه ۲۰.</ref> منظور غیبت هدهد در این آیه، غیبت از چشم و حواس دیگر است.
:::::#غیب از فکر و علم: قرآن در رابطه با این مرتبه از غیب می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ....[[آیا آیه ۲۶ سوره کهف نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ]]}}﴾}}<ref>«گروهی خواهند گفت: آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود! و گروهی می‏‌گویند: پنچ نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود. همه اینها سخنانی بی‌‏دلیل است و گروهی می‏‌گویند: آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود. بگو: پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است! جز گروه کمی، تعداد آنها را نمی‌‏دانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو و از هیچ کس درباره آنها سؤال مکن!»؛ سوره کهف، آیه ۲۲و۲۶.</ref>  
:::::#غیب از فکر و علم: قرآن در رابطه با این مرتبه از غیب می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ....[[آیا آیه ۲۶ سوره کهف نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ]]}}﴾}}<ref>«گروهی خواهند گفت: آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود! و گروهی می‏‌گویند: پنچ نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود. همه اینها سخنانی بی‌‏دلیل است و گروهی می‏‌گویند: آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود. بگو: پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است! جز گروه کمی، تعداد آنها را نمی‌‏دانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو و از هیچ کس درباره آنها سؤال مکن!»؛ سوره کهف، آیه ۲۲و۲۶.</ref>  
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش