پرش به محتوا

ویژگی‌های امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '}} }}' به '}}'
جز (جایگزینی متن - '{{عربی| {{متن قرآن' به '{{متن قرآن')
جز (جایگزینی متن - '}} }}' به '}}')
خط ۵۹: خط ۵۹:
[[پرونده:11411.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عزالدین رضانژاد]]]]
[[پرونده:11411.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عزالدین رضانژاد]]]]
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[عزالدین رضانژاد]]'''، در مقاله ''«[[حیات امام مهدی (مقاله)|حیات امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[عزالدین رضانژاد]]'''، در مقاله ''«[[حیات امام مهدی (مقاله)|حیات امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[سیاست]] فشار و اختناق عباسیان، [[امامان]]{{عم}} را به فعالیت‌های [[پنهان]] واداشت. آن بزرگان می‌کوشیدند کردارشان را دور از چشم [[دشمنان]] انجام دهند و گفتارشان را رمزآلود و پوشیده در لایه‌های گوناگون کنایات و اشارات با [[دوستان]] و [[مؤمنان]] در میان نهند؛ دوستانی که پس از آزمونهای دشوار و اثبات [[پایداری]] شان در برابر فشار حوادث، به محفل خصوصی [[معصومان]] راه یافته و مسیر ارتباط [[مردم]] و [[امام]] را هموار می‌ساختند. بر این اساس، پس از [[امام رضا]]{{ع}} جریان [[امامت]] شکلی دیگر یافت. [[امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام عسکری]]{{عم}} در برابر دستگاه [[حاکم]] و [[خلفای عباسی]]، موضعی یگانه برگزیدند. آن بزرگواران زیر نظر مستقیم و مراقبت شدید خلیفۂ وقت، در محاصره و زندان به سر می‌بردند، حرکت‌ها، هدایت‌ها و رهبری‌هایشان محدودیت‌های فراوانی داشت و فرصت هر گونه فعالیت سیاسی از آنان سلب شده بود. محاصره و سخت گیری درباره این [[امامان]] با تزویج دختر [[خلیفه]] به [[امام جواد]]{{ع}} آغاز شد و با فراخوانی [[امام هادی]] و فرزندش [[امام عسکری]]{{عم}} به مرکز [[خلافت]] ([[سامرا]]) و اسکان آنان در محله "عسكر" ادامه یافت.<ref> ر.ک: بحارالانوار، ج ۵، ص ۲۰۰</ref> جاسوسان [[خلیفه]] به وی چنان گزارش دادند که [[امام هادی]]{{ع}}، محور و ملجا [[شیعیان]] و [[دوست]] داران [[اهل‌ بیت]] شده است؛ اگر این مرز و بوم را می‌خواهی [[اقدام]] کن! [[متوکل]] عباسی، مأمورانی به [[مدینه]] گسیل داشت تا [[امام]] را به مرکز [[خلافت]] انتقال دهند. زندگی در [[سامرا]] با دشواری‌های خاصی همراه بود؛ مأموران عباسی، بدون رعایت [[موازین]] انسانی و اسلامی هرگاه خود لازم می‌دیدند، به خانه [[امام]]{{ع}} می‌شتافتند، حضرت را نزد [[خلیفه]] می‌بردند و می‌آزردند.<ref> ر.ک: مسعودی، مروج الذهب، ج ۴، ص ۹۳</ref> حلقه محاصره روز به روز تنگ‌تر می‌شد و ملاقات [[شیعیان]] با [[امام]] دشوارتر. [[بیم]] [[انقلاب]] فراگیر مردمی و پیش گیری از دست یابی [[امام]]{{ع}} ما به وجوه شرعی، سبب اصلی این سخت گیری‌ها به شمار می‌آمد. این فشارها در زمان [[امامت]] [[امام عسکری]]{{ع}} تا به اوج رسید. [[دشمن]] با تمام توان در برابر آن حضرت موضع گرفت و ارتباط [[شیعیان]] با [[امام]] را به پایین‌ترین احد، تنزل داد. [[آزار]]، [[شکنجه]] و زندان های مکرر آن حضرت، گویای این [[حقیقت]] است. [[دشمن]] احساس می کرد آنچه از آن نگران است، به زودی تحقق می یابد. زمان تولد دوازدهمین پیشوای [[شیعیان]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} با نشانه‌های معروفی چون نهمین فرزند [[امام حسین]]{{ع}} و چهارمین فرزند [[امام رضا]]{{ع}} بودن، نزدیک می‌نمود و به سبب [[روایات]] [[متواتر]] حتی [[حاکمان]] از آن [[آگاه]] بودند. [[ستمگران]] از زبان [[راویان]] و [[محدثان]] چنان شنیده بودند که فرزندی در خانه [[امام عسکری]]{{ع}} به [[گیتی]] پای می نهد و بنیاد [[ستم]] را فرو می پاشد؛ از این رو، بر فشارها افزودند. آنها [[اندیشه]] نابودی [[امام]] و پیش گیری از تولد [[حضرت مهدی]]{{ع}} را در سر می‌پروراندند. بر خلاف برنامه‌ریزی‌ها و پیشگیری‌های دقیق و پی در پی آنان، مقدمات ولادت [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} آماده شد و توطئه‌های [[دشمنان]] ناکام ماند. [[امام عسکری]]{{ع}} پس از [[ازدواج]]، گاه و بیگاه تولد فرزندش را به [[یاران]] نوید می‌داد: {{عربی|"سَيَرْزُقُنِي اللَّهُ وَلَداً بِكَرَمِهِ وَ لُطْفِهِ "}}<ref>به زودی خداوند، با لطف و عنایتش، مرا فرزندی عطا فرماید؛ مسعودی، اثبات الوصية للامام علی بن أبی طالب، ص ۲۶۸.</ref> آن حضرت هم چنین [[آیه]] هشتم سوره صف: {{متن قرآن|يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}} }}<ref> آنان می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولی خدا نور خود را کامل می کند، هر چند کافران خوش نداشته باشند؛ سوره صف، آیه:۸></ref>. را مکرر تلاوت می‌فرمود و به [[یاران]] امید و [[بشارت]] ارزانی می‌داشت. البته چنان که گفته شد، [[دشمن]] نیز بیدار بود؛ ماماهای فراوانی وابسته به دستگاه‌های دولتی، در خانواده‌های منسوب به [[امام عسکری]]{{ع}}، به ویژه منزل [[امام]]{{ع}}، وارد می شدند، [[امام]] بارها به زندان افکنده شد و مأموران پیوسته مراقب بودند، چنانچه پسری در خانه [[امام]]{{ع}} با دیدند، نابودش کنند.<ref> ر.ک: سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ص ۴۵۵</ref>. در این [[موقعیت]]، [[نرجس]] حامل [[نور]] [[امامت]] شد و جز [[امام عسکری]]{{ع}} علا و گروهی بسیار اندک از وابستگان و شیعیانش، هیچ کس از این امر [[آگاهی]] نیافت؛ بدین ترتیب، تقدیر الهی بر [[تدبیر]] شیطانی [[ستمگران]] چیره گشت و آن مولود مسعود دیده به [[جهان]] گشود. قدرت‌مندان تیره [[دل]] حتی پس از [[شهادت]] [[امام عسکری]]{{ع}} نیز از تولد فرزند برومندش [[آگاهی]] نیافتند. آنها زنان باردار حضرتش را زیر نظر قرار دادند تا چنانچه پسری به [[گیتی]] پای نهد، بی‌درنگ نابودش سازند»<ref>[[عزالدین رضانژاد|رضانژاد، عزالدین]]، [[حیات امام مهدی (مقاله)|حیات امام مهدی]]، ص ۱۰۶ - ۱۰۸.</ref>.
::::::«[[سیاست]] فشار و اختناق عباسیان، [[امامان]]{{عم}} را به فعالیت‌های [[پنهان]] واداشت. آن بزرگان می‌کوشیدند کردارشان را دور از چشم [[دشمنان]] انجام دهند و گفتارشان را رمزآلود و پوشیده در لایه‌های گوناگون کنایات و اشارات با [[دوستان]] و [[مؤمنان]] در میان نهند؛ دوستانی که پس از آزمونهای دشوار و اثبات [[پایداری]] شان در برابر فشار حوادث، به محفل خصوصی [[معصومان]] راه یافته و مسیر ارتباط [[مردم]] و [[امام]] را هموار می‌ساختند. بر این اساس، پس از [[امام رضا]]{{ع}} جریان [[امامت]] شکلی دیگر یافت. [[امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام عسکری]]{{عم}} در برابر دستگاه [[حاکم]] و [[خلفای عباسی]]، موضعی یگانه برگزیدند. آن بزرگواران زیر نظر مستقیم و مراقبت شدید خلیفۂ وقت، در محاصره و زندان به سر می‌بردند، حرکت‌ها، هدایت‌ها و رهبری‌هایشان محدودیت‌های فراوانی داشت و فرصت هر گونه فعالیت سیاسی از آنان سلب شده بود. محاصره و سخت گیری درباره این [[امامان]] با تزویج دختر [[خلیفه]] به [[امام جواد]]{{ع}} آغاز شد و با فراخوانی [[امام هادی]] و فرزندش [[امام عسکری]]{{عم}} به مرکز [[خلافت]] ([[سامرا]]) و اسکان آنان در محله "عسكر" ادامه یافت.<ref> ر.ک: بحارالانوار، ج ۵، ص ۲۰۰</ref> جاسوسان [[خلیفه]] به وی چنان گزارش دادند که [[امام هادی]]{{ع}}، محور و ملجا [[شیعیان]] و [[دوست]] داران [[اهل‌ بیت]] شده است؛ اگر این مرز و بوم را می‌خواهی [[اقدام]] کن! [[متوکل]] عباسی، مأمورانی به [[مدینه]] گسیل داشت تا [[امام]] را به مرکز [[خلافت]] انتقال دهند. زندگی در [[سامرا]] با دشواری‌های خاصی همراه بود؛ مأموران عباسی، بدون رعایت [[موازین]] انسانی و اسلامی هرگاه خود لازم می‌دیدند، به خانه [[امام]]{{ع}} می‌شتافتند، حضرت را نزد [[خلیفه]] می‌بردند و می‌آزردند.<ref> ر.ک: مسعودی، مروج الذهب، ج ۴، ص ۹۳</ref> حلقه محاصره روز به روز تنگ‌تر می‌شد و ملاقات [[شیعیان]] با [[امام]] دشوارتر. [[بیم]] [[انقلاب]] فراگیر مردمی و پیش گیری از دست یابی [[امام]]{{ع}} ما به وجوه شرعی، سبب اصلی این سخت گیری‌ها به شمار می‌آمد. این فشارها در زمان [[امامت]] [[امام عسکری]]{{ع}} تا به اوج رسید. [[دشمن]] با تمام توان در برابر آن حضرت موضع گرفت و ارتباط [[شیعیان]] با [[امام]] را به پایین‌ترین احد، تنزل داد. [[آزار]]، [[شکنجه]] و زندان های مکرر آن حضرت، گویای این [[حقیقت]] است. [[دشمن]] احساس می کرد آنچه از آن نگران است، به زودی تحقق می یابد. زمان تولد دوازدهمین پیشوای [[شیعیان]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} با نشانه‌های معروفی چون نهمین فرزند [[امام حسین]]{{ع}} و چهارمین فرزند [[امام رضا]]{{ع}} بودن، نزدیک می‌نمود و به سبب [[روایات]] [[متواتر]] حتی [[حاکمان]] از آن [[آگاه]] بودند. [[ستمگران]] از زبان [[راویان]] و [[محدثان]] چنان شنیده بودند که فرزندی در خانه [[امام عسکری]]{{ع}} به [[گیتی]] پای می نهد و بنیاد [[ستم]] را فرو می پاشد؛ از این رو، بر فشارها افزودند. آنها [[اندیشه]] نابودی [[امام]] و پیش گیری از تولد [[حضرت مهدی]]{{ع}} را در سر می‌پروراندند. بر خلاف برنامه‌ریزی‌ها و پیشگیری‌های دقیق و پی در پی آنان، مقدمات ولادت [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} آماده شد و توطئه‌های [[دشمنان]] ناکام ماند. [[امام عسکری]]{{ع}} پس از [[ازدواج]]، گاه و بیگاه تولد فرزندش را به [[یاران]] نوید می‌داد: {{عربی|"سَيَرْزُقُنِي اللَّهُ وَلَداً بِكَرَمِهِ وَ لُطْفِهِ "}}<ref>به زودی خداوند، با لطف و عنایتش، مرا فرزندی عطا فرماید؛ مسعودی، اثبات الوصية للامام علی بن أبی طالب، ص ۲۶۸.</ref> آن حضرت هم چنین [[آیه]] هشتم سوره صف: {{متن قرآن|يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}<ref> آنان می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولی خدا نور خود را کامل می کند، هر چند کافران خوش نداشته باشند؛ سوره صف، آیه:۸></ref>. را مکرر تلاوت می‌فرمود و به [[یاران]] امید و [[بشارت]] ارزانی می‌داشت. البته چنان که گفته شد، [[دشمن]] نیز بیدار بود؛ ماماهای فراوانی وابسته به دستگاه‌های دولتی، در خانواده‌های منسوب به [[امام عسکری]]{{ع}}، به ویژه منزل [[امام]]{{ع}}، وارد می شدند، [[امام]] بارها به زندان افکنده شد و مأموران پیوسته مراقب بودند، چنانچه پسری در خانه [[امام]]{{ع}} با دیدند، نابودش کنند.<ref> ر.ک: سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ص ۴۵۵</ref>. در این [[موقعیت]]، [[نرجس]] حامل [[نور]] [[امامت]] شد و جز [[امام عسکری]]{{ع}} علا و گروهی بسیار اندک از وابستگان و شیعیانش، هیچ کس از این امر [[آگاهی]] نیافت؛ بدین ترتیب، تقدیر الهی بر [[تدبیر]] شیطانی [[ستمگران]] چیره گشت و آن مولود مسعود دیده به [[جهان]] گشود. قدرت‌مندان تیره [[دل]] حتی پس از [[شهادت]] [[امام عسکری]]{{ع}} نیز از تولد فرزند برومندش [[آگاهی]] نیافتند. آنها زنان باردار حضرتش را زیر نظر قرار دادند تا چنانچه پسری به [[گیتی]] پای نهد، بی‌درنگ نابودش سازند»<ref>[[عزالدین رضانژاد|رضانژاد، عزالدین]]، [[حیات امام مهدی (مقاله)|حیات امام مهدی]]، ص ۱۰۶ - ۱۰۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۸۸: خط ۸۸:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«در بینش اعتقادی [[شیعه]]، [[امام زمان]]{{ع}} و دیگر اوصیای الهی، همانند خود [[پیامبر]]{{صل}} دارای ویژگی‌های منحصر به فرد و مقام‌های آسمانی و الهی هستند که مهم‌ترین آن عبارت است از [[علم]]، [[عصمت]] و [[امامت]].
:::::*«در بینش اعتقادی [[شیعه]]، [[امام زمان]]{{ع}} و دیگر اوصیای الهی، همانند خود [[پیامبر]]{{صل}} دارای ویژگی‌های منحصر به فرد و مقام‌های آسمانی و الهی هستند که مهم‌ترین آن عبارت است از [[علم]]، [[عصمت]] و [[امامت]].
::::#'''[[علم لدنی]]:''' [[علم امام]]، همانند [[علم پیامبر]]{{صل}}، [[لدنی]]<ref>برگرفته از آیه {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ}} }}؛ (سوره هود، آیه ۱).</ref> است و گستره آن، [[غیب]] و [[شهود]] و گذشته و آینده را شامل می‌شود؛ چنان که در [[روایات]] بسیاری بدان تصریح شده است. [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه می‌فرماید: "همه [[علوم]] گذشته و آینده تا [[قیامت]] به [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} داده شده است و ما [[اهل بیت]]{{عم}} همه آن [[علوم]] را از او به [[ارث]] برده‌ایم"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أُعْطِيَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَوَرِثْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وِرَاثَةً"}}؛ بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۱۲۹.</ref>؛ از سوی دیگر با توجه به اینکه [[وحی]] و [[قرآن کریم]] منبع همه [[علوم]] است<ref>{{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|لاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ}} }}؛ (سوره انعام، آیه ۵۹).</ref>، [[امام]] بر تمامی [[علوم]] [[شریعت]] و رموز [[قرآن کریم]]، مشرف و به تمامی مراتب [[قرآن]]، [[آگاه]] است. در این زمینه [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "هیچ کس مدعی نیست که همه [[قرآن]] را به همان شکل که نازل شده جمع کرده، مگر شخص بسیار [[دروغگو]]. بلکه احدی [[قرآن]] را همان‌گونه که [[خداوند]] نازل کرده، جمع و نگه داری نکرده است جز [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} و [[امامان]] پس از او"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" مَا ادَّعَى أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ أَنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ كَمَا أُنْزِلَ إِلَّا كَذَّابٌ وَ مَا جَمَعَهُ وَ حَفِظَهُ كَمَا نَزَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ{{ع}}"}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>؛ نیز آن حضرت در سخنی دیگر فرمود:"احدی نمی‌تواند مدعی شود که همه [[قرآن]]، از ظاهر و [[باطن]]، نزد او است، جز [[اوصیاء]]"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ الْقُرْآنِ كُلِّهِ ظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ غَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ"}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>. [[سلمه بن محرز]] [[نقل]] کرده است که شنیدم [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "از جمله علومی که به ما داده شده، [[تفسیر]] [[قرآن]] و [[احکام]] آن است و [[علم]] تغییر زمان و حوادث آن. هرگاه [[خدا]] خیر مردمی را بخواهد، آنها را شنوا می‌سازد. کسی که گوش شنوا ندارد، از سخنی که به گوش او می‌رسد رو گردان است، گویی که آن که را نشنیده"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"إِنَّ مِنْ عِلْمِ مَا أُوتِينَا تَفْسِيرَ الْقُرْآنِ وَ أَحْكَامَهُ وَ عِلْمَ تَغْيِيرِ الزَّمَانِ وَ حَدَثَانِهِ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَيْراً أَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَ مَنْ لَمْ يَسْمَعْ لَوَلَّى مُعْرِضاً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْ "}}</ref>؛ سپس اندکی از سخن باز ایستاد و پس از آن فرمود: اگر دل‌های وسیعی پیدا می‌کردیم که تاب [[تحمل]] حقایق را داشتند و اگر [[مردم]] نکته [[فهم]] و رازداری پیدا می‌شدند که [[مذاکره]] با آنها وسیله [[آسایش]] خاطر بود، آن چه خود می‌دانستیم، به آنها می‌گفتیم و [[خدا]] یاور ما است<ref> {{عربی|اندازه=120%|" وَ لَوْ وَجَدْنَا أَوْعِيَةً أَوْ مُسْتَرَاحاً لَقُلْنَا وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ‏"}}؛ الکافی، ج۱، ص ۲۲۹.</ref>؛ [[عبدالأعلی مولی آل سام]] نیز گوید: شنیدم [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمود:"به [[خدا]]، من [[کتاب خدا]] را از اول تا آخرش می‌دانم چنان چه گویا در [[کف دست]] من قرار دارد. خبر [[آسمان]] و [[زمین]] و آن چه خواهد بود، در آن است و [[خدای عزوجل]] فرمود: در آن شرح هر چیزی است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ كَأَنَّهُ فِي كَفِّي فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ "}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>؛ [[احمد بن اسحاق قمی]] [[نقل]] کرده است: هنگامی که جهت تحویل وجوهات شرعی، خدمت [[امام عسکری]]{{ع}} رسیدم، آن حضرت مرا به فرزند خردسالش محول کرد و فرمود: "[[ابن اسحاق]]! آن چه آورده‌ای بیرون بیاور تا فرزندم [[حلال]] و [[حرام]] آن را جدا کند. پس اولین کیسه را بیرون آوردم. آن کودک فرمود: "این کیسه از فلان شخص از فلان محله شهر [[قم]] است که در آن ۶۲ اشرفی است. ۴۵ اشرفی آن، بهای فروش [[زمین]] سنگلاخی است که صاحبش آن را از پدر خود [[ارث]] برده بود و ۱۴ دینار آن، بهای ۹ جامه‌ای است که فروخته و ۳ دینارش وجه اجاره دکان هاست. [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: "فرزند عزیزم! راست گفتی. اکنون این مرد را [[راهنمایی]] کن که کدام [[حرام]] است. کودک با دقت تمام، سکه‌های [[حرام]] را مشخص کرد و علت [[حرام]] بودن آنها را به روشنی بیان کرد! آن گاه کیسه دیگری بیرون آوردم. آن کودک پس از بیان نام و نشان و محل سکونت [[صاحب]] آن فرمود: "در آن کیسه ۵۰ اشرفی است که دست زدن بدان برای ما روا نیست. سپس علت ناپاکی آن [[اموال]] را یک به یک بیان کرد! آن گاه [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: "پسرم! راست گفتی. سپس رو به من کرد و فرمود: "همه را به صاحبش برگردان یا سفارش کن که آنها را به صاحبانش برسانند و ما را بدان نیازی نیست"<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۱۹۰.</ref>.
::::#'''[[علم لدنی]]:''' [[علم امام]]، همانند [[علم پیامبر]]{{صل}}، [[لدنی]]<ref>برگرفته از آیه {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ}}؛ (سوره هود، آیه ۱).</ref> است و گستره آن، [[غیب]] و [[شهود]] و گذشته و آینده را شامل می‌شود؛ چنان که در [[روایات]] بسیاری بدان تصریح شده است. [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه می‌فرماید: "همه [[علوم]] گذشته و آینده تا [[قیامت]] به [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} داده شده است و ما [[اهل بیت]]{{عم}} همه آن [[علوم]] را از او به [[ارث]] برده‌ایم"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أُعْطِيَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَوَرِثْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وِرَاثَةً"}}؛ بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۱۲۹.</ref>؛ از سوی دیگر با توجه به اینکه [[وحی]] و [[قرآن کریم]] منبع همه [[علوم]] است<ref>{{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|لاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ}}؛ (سوره انعام، آیه ۵۹).</ref>، [[امام]] بر تمامی [[علوم]] [[شریعت]] و رموز [[قرآن کریم]]، مشرف و به تمامی مراتب [[قرآن]]، [[آگاه]] است. در این زمینه [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "هیچ کس مدعی نیست که همه [[قرآن]] را به همان شکل که نازل شده جمع کرده، مگر شخص بسیار [[دروغگو]]. بلکه احدی [[قرآن]] را همان‌گونه که [[خداوند]] نازل کرده، جمع و نگه داری نکرده است جز [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} و [[امامان]] پس از او"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" مَا ادَّعَى أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ أَنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ كَمَا أُنْزِلَ إِلَّا كَذَّابٌ وَ مَا جَمَعَهُ وَ حَفِظَهُ كَمَا نَزَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ{{ع}}"}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>؛ نیز آن حضرت در سخنی دیگر فرمود:"احدی نمی‌تواند مدعی شود که همه [[قرآن]]، از ظاهر و [[باطن]]، نزد او است، جز [[اوصیاء]]"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ الْقُرْآنِ كُلِّهِ ظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ غَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ"}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>. [[سلمه بن محرز]] [[نقل]] کرده است که شنیدم [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "از جمله علومی که به ما داده شده، [[تفسیر]] [[قرآن]] و [[احکام]] آن است و [[علم]] تغییر زمان و حوادث آن. هرگاه [[خدا]] خیر مردمی را بخواهد، آنها را شنوا می‌سازد. کسی که گوش شنوا ندارد، از سخنی که به گوش او می‌رسد رو گردان است، گویی که آن که را نشنیده"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"إِنَّ مِنْ عِلْمِ مَا أُوتِينَا تَفْسِيرَ الْقُرْآنِ وَ أَحْكَامَهُ وَ عِلْمَ تَغْيِيرِ الزَّمَانِ وَ حَدَثَانِهِ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَيْراً أَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَ مَنْ لَمْ يَسْمَعْ لَوَلَّى مُعْرِضاً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْ "}}</ref>؛ سپس اندکی از سخن باز ایستاد و پس از آن فرمود: اگر دل‌های وسیعی پیدا می‌کردیم که تاب [[تحمل]] حقایق را داشتند و اگر [[مردم]] نکته [[فهم]] و رازداری پیدا می‌شدند که [[مذاکره]] با آنها وسیله [[آسایش]] خاطر بود، آن چه خود می‌دانستیم، به آنها می‌گفتیم و [[خدا]] یاور ما است<ref> {{عربی|اندازه=120%|" وَ لَوْ وَجَدْنَا أَوْعِيَةً أَوْ مُسْتَرَاحاً لَقُلْنَا وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ‏"}}؛ الکافی، ج۱، ص ۲۲۹.</ref>؛ [[عبدالأعلی مولی آل سام]] نیز گوید: شنیدم [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمود:"به [[خدا]]، من [[کتاب خدا]] را از اول تا آخرش می‌دانم چنان چه گویا در [[کف دست]] من قرار دارد. خبر [[آسمان]] و [[زمین]] و آن چه خواهد بود، در آن است و [[خدای عزوجل]] فرمود: در آن شرح هر چیزی است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ كَأَنَّهُ فِي كَفِّي فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ "}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>؛ [[احمد بن اسحاق قمی]] [[نقل]] کرده است: هنگامی که جهت تحویل وجوهات شرعی، خدمت [[امام عسکری]]{{ع}} رسیدم، آن حضرت مرا به فرزند خردسالش محول کرد و فرمود: "[[ابن اسحاق]]! آن چه آورده‌ای بیرون بیاور تا فرزندم [[حلال]] و [[حرام]] آن را جدا کند. پس اولین کیسه را بیرون آوردم. آن کودک فرمود: "این کیسه از فلان شخص از فلان محله شهر [[قم]] است که در آن ۶۲ اشرفی است. ۴۵ اشرفی آن، بهای فروش [[زمین]] سنگلاخی است که صاحبش آن را از پدر خود [[ارث]] برده بود و ۱۴ دینار آن، بهای ۹ جامه‌ای است که فروخته و ۳ دینارش وجه اجاره دکان هاست. [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: "فرزند عزیزم! راست گفتی. اکنون این مرد را [[راهنمایی]] کن که کدام [[حرام]] است. کودک با دقت تمام، سکه‌های [[حرام]] را مشخص کرد و علت [[حرام]] بودن آنها را به روشنی بیان کرد! آن گاه کیسه دیگری بیرون آوردم. آن کودک پس از بیان نام و نشان و محل سکونت [[صاحب]] آن فرمود: "در آن کیسه ۵۰ اشرفی است که دست زدن بدان برای ما روا نیست. سپس علت ناپاکی آن [[اموال]] را یک به یک بیان کرد! آن گاه [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: "پسرم! راست گفتی. سپس رو به من کرد و فرمود: "همه را به صاحبش برگردان یا سفارش کن که آنها را به صاحبانش برسانند و ما را بدان نیازی نیست"<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۱۹۰.</ref>.
::::#'''[[عصمت]]:''' عموم [[مسلمانان]] درباره [[عصمت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[اتفاق نظر]] دارند<ref>ر.ک: اوائل المقالات، ص۶۲؛ عصمة الانبیاء، ص۲۶؛ عقائد الإمامیه، ص۵۴.</ref>؛ اما [[اعتقاد]] به [[عصمت]] [[جانشینان]] [[پیامبر]]{{صل}} از مختصات [[اندیشه]] [[شیعی]] است. از دیدگاه [[شیعه]]، [[مقام]] [[امامت]] همانند [[مقام]] [[نبوت]]، یک [[منصب الهی]] و یک [[مقام]] آسمانی و فرابشری است که به [[انتصاب]] از سوی [[خداوند]] نیاز دارد و مهم‌ترین شرط آن نیز [[عصمت]]، یعنی [[مصونیت]] صد در صد از یک سو و [[گزینش الهی]] از سوی دیگر است. در حالی که [[اهل سنت]] قائل به [[لزوم]] [[عصمت امام]] و خلفای [[پیامبر]]{{صل}} نمی‌باشند، بلکه آن را یک امر فقهی و [[مقام]] عرفی می‌دانند که با [[انتخاب]] و [[بیعت]] [[مردم]] ایجاد می‌شود. [[اعتقاد]] اصیل [[شیعه]] به [[عصمت]] [[ائمه]] {{عم}} مبتنی بر [[آیات]] [[قرآن]] و سخنان صریح [[پیامبر اکرم]] {{صل}} درباره [[عصمت]] [[امامان]] است. [[قرآن کریم]] در برخی از [[آیات]]، به [[عصمت]] [[امامان]]{{ع}} اشاره کرده است؛ مانند [[آیه تطهیر]]: {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} }}<ref>همانا [[خداوند]] می‌خواهد [[پلیدی]] و [[گناه]] را از شما [[اهل بیت]] دور کند و کاملاً شما را [[پاک]] سازد؛
::::#'''[[عصمت]]:''' عموم [[مسلمانان]] درباره [[عصمت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[اتفاق نظر]] دارند<ref>ر.ک: اوائل المقالات، ص۶۲؛ عصمة الانبیاء، ص۲۶؛ عقائد الإمامیه، ص۵۴.</ref>؛ اما [[اعتقاد]] به [[عصمت]] [[جانشینان]] [[پیامبر]]{{صل}} از مختصات [[اندیشه]] [[شیعی]] است. از دیدگاه [[شیعه]]، [[مقام]] [[امامت]] همانند [[مقام]] [[نبوت]]، یک [[منصب الهی]] و یک [[مقام]] آسمانی و فرابشری است که به [[انتصاب]] از سوی [[خداوند]] نیاز دارد و مهم‌ترین شرط آن نیز [[عصمت]]، یعنی [[مصونیت]] صد در صد از یک سو و [[گزینش الهی]] از سوی دیگر است. در حالی که [[اهل سنت]] قائل به [[لزوم]] [[عصمت امام]] و خلفای [[پیامبر]]{{صل}} نمی‌باشند، بلکه آن را یک امر فقهی و [[مقام]] عرفی می‌دانند که با [[انتخاب]] و [[بیعت]] [[مردم]] ایجاد می‌شود. [[اعتقاد]] اصیل [[شیعه]] به [[عصمت]] [[ائمه]] {{عم}} مبتنی بر [[آیات]] [[قرآن]] و سخنان صریح [[پیامبر اکرم]] {{صل}} درباره [[عصمت]] [[امامان]] است. [[قرآن کریم]] در برخی از [[آیات]]، به [[عصمت]] [[امامان]]{{ع}} اشاره کرده است؛ مانند [[آیه تطهیر]]: {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>همانا [[خداوند]] می‌خواهد [[پلیدی]] و [[گناه]] را از شما [[اهل بیت]] دور کند و کاملاً شما را [[پاک]] سازد؛
  سوره احزاب، [[آیه]] ۳۳.</ref>؛ و نیز [[آیه]] [[اولوالامر]]: {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً}} }}<ref>ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خدا و پیامبر او و اولوالامر را اطاعت کنید و اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید [و از آنها داوری بطلبید]. این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>؛ [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[جانشینان]] بعد از خود را با ویژگی [[عصمت]] معرفی فرموده است. برای نمونه، از ایشان [[روایت]] شده است: "من، [[امام علی|علی]]، [[امام حسن|حسن]]، [[امام حسین|حسین]] و نه تن از فرزندان [[امام حسین|حسین]]، [[پاکیزه]] و [[معصوم]] از هرگونه [[گناه]] و اشتباهیم"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص۲۸۰؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۶۶؛ مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۵۳؛ غایة المرام، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. هم چنین آن حضرت خطاب به [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} فرموده است: {{عربی|"أَنْتَ الْإِمَامُ أَبُو الْأَئِمَّةِ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِكَ أَئِمَّةٌ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ مِنْهُمُ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَمْلَأُ الدُّنْيَا قِسْطاً وَ عَدْلًا "}}<ref>غایة المرام، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. نیز در جای دیگری فرمود: "از صلب [[امام حسین|حسین]]، نه [[امام]] [[معصوم]] و [[مطهر]] خارج خواهند شد که [[مهدی]] این [[امت]]، از آنان است و در [[آخر الزمان]] [[قیام]] می‌کند"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" يُخْرِجُ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تِسْعَةً مِنَ الْأَئِمَّةِ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ وَ مِنْهُمْ مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّذِي يَقُومُ بِالدِّينِ فِي آخِرِ الزَّمَانِ "}}؛ کفایة الأثر، ص۱۳۵؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۱۷؛ بحار الانوار، ج۳۶، ص۳۳۱.</ref>؛ بر اساس این [[احادیث]]، [[جانشینان]] [[پیامبر]]{{صل}} همانند خود [[پیامبر]]{{صل}} می‌بایست از هرگونه آلودگی و خطای فکری و عملی مصون باشند.
  سوره احزاب، [[آیه]] ۳۳.</ref>؛ و نیز [[آیه]] [[اولوالامر]]: {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً}}<ref>ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خدا و پیامبر او و اولوالامر را اطاعت کنید و اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید [و از آنها داوری بطلبید]. این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>؛ [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[جانشینان]] بعد از خود را با ویژگی [[عصمت]] معرفی فرموده است. برای نمونه، از ایشان [[روایت]] شده است: "من، [[امام علی|علی]]، [[امام حسن|حسن]]، [[امام حسین|حسین]] و نه تن از فرزندان [[امام حسین|حسین]]، [[پاکیزه]] و [[معصوم]] از هرگونه [[گناه]] و اشتباهیم"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص۲۸۰؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۶۶؛ مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۵۳؛ غایة المرام، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. هم چنین آن حضرت خطاب به [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} فرموده است: {{عربی|"أَنْتَ الْإِمَامُ أَبُو الْأَئِمَّةِ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِكَ أَئِمَّةٌ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ مِنْهُمُ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَمْلَأُ الدُّنْيَا قِسْطاً وَ عَدْلًا "}}<ref>غایة المرام، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. نیز در جای دیگری فرمود: "از صلب [[امام حسین|حسین]]، نه [[امام]] [[معصوم]] و [[مطهر]] خارج خواهند شد که [[مهدی]] این [[امت]]، از آنان است و در [[آخر الزمان]] [[قیام]] می‌کند"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" يُخْرِجُ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تِسْعَةً مِنَ الْأَئِمَّةِ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ وَ مِنْهُمْ مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّذِي يَقُومُ بِالدِّينِ فِي آخِرِ الزَّمَانِ "}}؛ کفایة الأثر، ص۱۳۵؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۱۷؛ بحار الانوار، ج۳۶، ص۳۳۱.</ref>؛ بر اساس این [[احادیث]]، [[جانشینان]] [[پیامبر]]{{صل}} همانند خود [[پیامبر]]{{صل}} می‌بایست از هرگونه آلودگی و خطای فکری و عملی مصون باشند.
::::#'''[[امامت]]:''' در [[اندیشه]] کلامی [[شیعه]]، [[امامت]]، طبق آن چه در [[قرآن کریم]] بیان شده<ref>ر.ک: سوره مائده، آیه ۵۵؛ سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، مقامی الهی است و معرفی مصداق آن بر عهده [[پیامبر]]{{صل}} است. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز در معرفی [[جانشینان]] خود،  [[امام مهدی]] {{ع}} را به عنوان دوازدهمین [[وصی]] و آخرین [[امام]] پس از خود ذکر فرموده است. این دسته از [[احادیث]] [[نبوی]] دو گونه‌اند: برخی به طور عام از [[امامت]] [[امامان]] [[دوازده گانه]] خبر داده‌اند و برخی دیگر، به طور خاص، نام [[ائمه]]{{ع}} و مخصوصاً [[حضرت مهدی]] {{ع}} را بیان کرده‌اند. در برخی [[احادیث]] [[نبوی]]، تعداد [[جانشینان]] [[پیامبر]]{{صل}} منحصر در [[دوازده]] نفر ذکر شده که همگی [[قریشی]] تبارند. این [[احادیث]] بیشتر در مجامع حدیثی [[اهل سنت]]، نظیر [[صحیح مسلم]]، صحیح [[ابن حبان]]، جامع [[ترمذی]]، [[سنن ابی داود]]، [[سنن ابن ماجه]]، مسند [[احمد]] بن حنبل، مسند ابن جعد، مسند ابی یعلی، کنز العمال و... [[نقل]] شده است. مانند [[حدیث]]: {{عربی|اندازه=120%|"يَكُونُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ "}}<ref>پس از من دوازده نفر جانشینان من خواهد بود؛ مسند ابن جعد، ص۳۹۰؛ الاحاد و المثانی، ج۳، ص۱۲۶.</ref>؛ و [[حدیث]] {{عربی|اندازه=120%|" لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ أَوْ يَكُونَ عَلَيْكُمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ "}}<ref>همواره دین پایدار ماند تا قیامت فرا رسد یا دوازده جانشین که همگی از قریش‌اند بر شما حکم فرما باشند؛ مسند احمد، ج۵، ص۸۶؛ مسند ابی یعلی، ج۱۳، ص۴۵۶.</ref>؛ اما در نوع دوم [[احادیث]] معرفی [[خلفا]]، [[پیامبر]]{{صل}} ضمن تأکید بر [[دوازده]] نفر بودن [[جانشینان]] خود، به معرفی مصادیق این [[دوازده]] نفر پرداخته و آنان را [[اهل بیت]] خود دانسته است. در یک دسته از این [[احادیث]]، [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} اولین آنان و [[امام مهدی]] {{ع}} آخرین آنان معرفی شده‌اند<ref>الاعتقادات فی دین الامامیه، ص۱۰۴؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۶۲.</ref> و اقرار به [[امامت]] آنان، مایه [[ایمان]] و [[انکار]] آنان سبب [[کفر]] شمرده شده است<ref>من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۸۰.</ref>. در برخی دیگر از این [[احادیث]]، [[پیامبر]]{{صل}} نه نفر از [[دوازده]] [[امام]] بعد از خود را از صلب [[امام حسین]]{{ع}} معرفی کرده و تصریح فرموده که آخرین آنان، حضرت [[قائم]] است. به عنوان مثال، [[ابوذر]] از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کرده است: "[[امامان]] بعد از من [[دوازده]] نفرند. نه نفر آنان از نسل [[امام حسین|حسین]]{{ع}} هستند و نهمین آنان، [[قائم]] آنان است. [[آگاه]] باشید که داستان [[امامان]] [[دوازده گانه]] در میان شما همانند قضیه [[کشتی نوح]] است؛ پس هر کس به آنان متمسک شود، [[نجات]] می‌یابد و هر کس از آن دوری ورزد، هلاک می‌شود"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} أَلَا إِنَّ مَثَلَهُمْ فِيكُمْ مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ مَثَلُ بَابِ حِطَّةٍ فِي بَنِي إِسْرَائِيل‏"}}؛ غایة المرام، ج۳، ص۲۲.</ref>؛ در بخشی دیگر از این دسته [[احادیث]]، [[پیامبر]]{{صل}} اسامی [[امامان]]{{عم}} بعد از خود را نیز بیان فرموده است. گاهی فقط اسامی مشترک میان [[ائمه]] {{عم}} بیان شده است؛ مثل:"[[امامان]]{{عم}} بعد از من [[دوازده]] نفرند. اولین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}}، چهارمین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}}، هشتمین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}}، دهمین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}} و آخرین آنان [[مهدی]] است" <ref>{{عربی|اندازه=120%|" الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِيٌّ وَ رَابِعُهُمْ وَ ثَامِنُهُمْ عَلِيٌّ وَ عَاشِرُهُمْ عَلِيٌّ وَ آخِرُهُمْ مَهْدِي‏"}}؛ معارج الیقین، ص۶۲.</ref>. در [[حدیث]] معروف به "[[حدیث لوح]]" نیز آمده است: [[امام باقر]]{{ع}} از [[جابر بن عبدالله انصاری]] درخواست کرد که از آن چه در [[لوح]] [[فاطمه زهرا|حضرت فاطمه]]{{س}} دیده است، خبر بدهد. [[جابر]] در پاسخ [[امام باقر]]{{ع}} عرض کرد: "[[خدا]] را [[شاهد]] می‌گیرم که من در زمان حیات [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} وارد خانه مادرت [[فاطمه]] شدم تا تولد فرزندنش [[امام حسین|حسین]]{{ع}} را به او تبریک گویم. در دست دختر [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} لوحی سبز رنگ دیدم که گمان کردم زمرد است. در آن [[لوح]]، نوشته‌هایی نورانی به چشم می‌خورد که مثل سفیدی [[نور]] [[خورشید]] در آن نقش بسته بودند. پرسیدم: ای دختر [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}}! پدر و مادرم به فدایت، این چیست؟ فرمود: این لوحی است که [[خداوند]] آن را به پدرم [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} هدیه نموده است و در آن اسم پدرم و شوهرم [[امام علی|علی]]{{ع}} و هر دو فرزندم و اسامی دیگر [[اوصیا]] از فرزندانم ذکر شده است. پدرم آن را به من عطا نمود تا مرا شاد و مسرور نماید<ref>{{عربی|اندازه=120%|"هَذَا اللَّوْحُ أَهْدَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى رَسُولِهِ فِيهِ اسْمُ أَبِي وَ اسْمُ بَعْلِي وَ اسْمُ ابْنَيَّ وَ أَسْمَاءُ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِي فَأَعْطَانِيهِ أَبِي لِيَسُرَّنِي بِذَلِك‏"}}</ref> آن گاه مادرت [[فاطمه]]، آن [[لوح]] را به من نشان داد و من آن را خواندم و از آن نسخه برداری کردم. پس از آن، [[جابر]] بنا به درخواست [[امام باقر]]{{ع}} نسخه مکتوب خود را به حضرت نشان داد که در آن، اسامی هر کدام از [[امامان]] [[دوازده گانه]] با توصیفات خاص، ذکر شده بود<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۵۲۷؛ الامامة و التبصرة، ص۱۰۴؛ الإختصاص، ص۲۱۰.</ref>»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص: ۷۶ -۸۴.</ref>.
::::#'''[[امامت]]:''' در [[اندیشه]] کلامی [[شیعه]]، [[امامت]]، طبق آن چه در [[قرآن کریم]] بیان شده<ref>ر.ک: سوره مائده، آیه ۵۵؛ سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، مقامی الهی است و معرفی مصداق آن بر عهده [[پیامبر]]{{صل}} است. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز در معرفی [[جانشینان]] خود،  [[امام مهدی]] {{ع}} را به عنوان دوازدهمین [[وصی]] و آخرین [[امام]] پس از خود ذکر فرموده است. این دسته از [[احادیث]] [[نبوی]] دو گونه‌اند: برخی به طور عام از [[امامت]] [[امامان]] [[دوازده گانه]] خبر داده‌اند و برخی دیگر، به طور خاص، نام [[ائمه]]{{ع}} و مخصوصاً [[حضرت مهدی]] {{ع}} را بیان کرده‌اند. در برخی [[احادیث]] [[نبوی]]، تعداد [[جانشینان]] [[پیامبر]]{{صل}} منحصر در [[دوازده]] نفر ذکر شده که همگی [[قریشی]] تبارند. این [[احادیث]] بیشتر در مجامع حدیثی [[اهل سنت]]، نظیر [[صحیح مسلم]]، صحیح [[ابن حبان]]، جامع [[ترمذی]]، [[سنن ابی داود]]، [[سنن ابن ماجه]]، مسند [[احمد]] بن حنبل، مسند ابن جعد، مسند ابی یعلی، کنز العمال و... [[نقل]] شده است. مانند [[حدیث]]: {{عربی|اندازه=120%|"يَكُونُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ "}}<ref>پس از من دوازده نفر جانشینان من خواهد بود؛ مسند ابن جعد، ص۳۹۰؛ الاحاد و المثانی، ج۳، ص۱۲۶.</ref>؛ و [[حدیث]] {{عربی|اندازه=120%|" لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ أَوْ يَكُونَ عَلَيْكُمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ "}}<ref>همواره دین پایدار ماند تا قیامت فرا رسد یا دوازده جانشین که همگی از قریش‌اند بر شما حکم فرما باشند؛ مسند احمد، ج۵، ص۸۶؛ مسند ابی یعلی، ج۱۳، ص۴۵۶.</ref>؛ اما در نوع دوم [[احادیث]] معرفی [[خلفا]]، [[پیامبر]]{{صل}} ضمن تأکید بر [[دوازده]] نفر بودن [[جانشینان]] خود، به معرفی مصادیق این [[دوازده]] نفر پرداخته و آنان را [[اهل بیت]] خود دانسته است. در یک دسته از این [[احادیث]]، [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} اولین آنان و [[امام مهدی]] {{ع}} آخرین آنان معرفی شده‌اند<ref>الاعتقادات فی دین الامامیه، ص۱۰۴؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۶۲.</ref> و اقرار به [[امامت]] آنان، مایه [[ایمان]] و [[انکار]] آنان سبب [[کفر]] شمرده شده است<ref>من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۸۰.</ref>. در برخی دیگر از این [[احادیث]]، [[پیامبر]]{{صل}} نه نفر از [[دوازده]] [[امام]] بعد از خود را از صلب [[امام حسین]]{{ع}} معرفی کرده و تصریح فرموده که آخرین آنان، حضرت [[قائم]] است. به عنوان مثال، [[ابوذر]] از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کرده است: "[[امامان]] بعد از من [[دوازده]] نفرند. نه نفر آنان از نسل [[امام حسین|حسین]]{{ع}} هستند و نهمین آنان، [[قائم]] آنان است. [[آگاه]] باشید که داستان [[امامان]] [[دوازده گانه]] در میان شما همانند قضیه [[کشتی نوح]] است؛ پس هر کس به آنان متمسک شود، [[نجات]] می‌یابد و هر کس از آن دوری ورزد، هلاک می‌شود"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} أَلَا إِنَّ مَثَلَهُمْ فِيكُمْ مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ مَثَلُ بَابِ حِطَّةٍ فِي بَنِي إِسْرَائِيل‏"}}؛ غایة المرام، ج۳، ص۲۲.</ref>؛ در بخشی دیگر از این دسته [[احادیث]]، [[پیامبر]]{{صل}} اسامی [[امامان]]{{عم}} بعد از خود را نیز بیان فرموده است. گاهی فقط اسامی مشترک میان [[ائمه]] {{عم}} بیان شده است؛ مثل:"[[امامان]]{{عم}} بعد از من [[دوازده]] نفرند. اولین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}}، چهارمین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}}، هشتمین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}}، دهمین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}} و آخرین آنان [[مهدی]] است" <ref>{{عربی|اندازه=120%|" الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِيٌّ وَ رَابِعُهُمْ وَ ثَامِنُهُمْ عَلِيٌّ وَ عَاشِرُهُمْ عَلِيٌّ وَ آخِرُهُمْ مَهْدِي‏"}}؛ معارج الیقین، ص۶۲.</ref>. در [[حدیث]] معروف به "[[حدیث لوح]]" نیز آمده است: [[امام باقر]]{{ع}} از [[جابر بن عبدالله انصاری]] درخواست کرد که از آن چه در [[لوح]] [[فاطمه زهرا|حضرت فاطمه]]{{س}} دیده است، خبر بدهد. [[جابر]] در پاسخ [[امام باقر]]{{ع}} عرض کرد: "[[خدا]] را [[شاهد]] می‌گیرم که من در زمان حیات [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} وارد خانه مادرت [[فاطمه]] شدم تا تولد فرزندنش [[امام حسین|حسین]]{{ع}} را به او تبریک گویم. در دست دختر [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} لوحی سبز رنگ دیدم که گمان کردم زمرد است. در آن [[لوح]]، نوشته‌هایی نورانی به چشم می‌خورد که مثل سفیدی [[نور]] [[خورشید]] در آن نقش بسته بودند. پرسیدم: ای دختر [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}}! پدر و مادرم به فدایت، این چیست؟ فرمود: این لوحی است که [[خداوند]] آن را به پدرم [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} هدیه نموده است و در آن اسم پدرم و شوهرم [[امام علی|علی]]{{ع}} و هر دو فرزندم و اسامی دیگر [[اوصیا]] از فرزندانم ذکر شده است. پدرم آن را به من عطا نمود تا مرا شاد و مسرور نماید<ref>{{عربی|اندازه=120%|"هَذَا اللَّوْحُ أَهْدَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى رَسُولِهِ فِيهِ اسْمُ أَبِي وَ اسْمُ بَعْلِي وَ اسْمُ ابْنَيَّ وَ أَسْمَاءُ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِي فَأَعْطَانِيهِ أَبِي لِيَسُرَّنِي بِذَلِك‏"}}</ref> آن گاه مادرت [[فاطمه]]، آن [[لوح]] را به من نشان داد و من آن را خواندم و از آن نسخه برداری کردم. پس از آن، [[جابر]] بنا به درخواست [[امام باقر]]{{ع}} نسخه مکتوب خود را به حضرت نشان داد که در آن، اسامی هر کدام از [[امامان]] [[دوازده گانه]] با توصیفات خاص، ذکر شده بود<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۵۲۷؛ الامامة و التبصرة، ص۱۰۴؛ الإختصاص، ص۲۱۰.</ref>»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص: ۷۶ -۸۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۹۹: خط ۹۹:
:::::*«[[امام زمان]] {{ع}} در [[سیرت]] [[رفتار]] و شخصیت دارای ویژگی‌های برجسته‌ای است که به بعض آنها اشاره می‌کنیم:  
:::::*«[[امام زمان]] {{ع}} در [[سیرت]] [[رفتار]] و شخصیت دارای ویژگی‌های برجسته‌ای است که به بعض آنها اشاره می‌کنیم:  
::::#'''[[بنده]] [[خدا]]''' از بزرگترین صفات [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] که در [[قرآن]] به آن بسیار توجه شده است "[[عبودیت]]" و "[[بندگی]]" ایشان است، طوری که نامی از [[پیامبری]] به میان نیامده مگر اینکه او را به عنوان [[بنده]] = [[عبد]] معرفی کرده است. [[امام مهدی]]{{ع}} که خاتم اولیاست، در برابر [[خدا]] بسیار فروتن بوده و در برابر عظمت الهی [[خاشع]] است. [[خدا]] و عظمت او در وجود حضرتش متجلی است. همواره [[بیم]] [[خدا]] به [[دل]] دارد و به [[مقام]] تقربی که نزد [[خدا]] دارد، مغرور نمی‌شود. در [[حکومت]] او به احدی بدی نرسد، مگر آنجا که حد خدایی جاری گردد<ref>خورشید مغرب، به نقل از المهدی الموعود، ج ۱/۲۸۰.</ref>.
::::#'''[[بنده]] [[خدا]]''' از بزرگترین صفات [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] که در [[قرآن]] به آن بسیار توجه شده است "[[عبودیت]]" و "[[بندگی]]" ایشان است، طوری که نامی از [[پیامبری]] به میان نیامده مگر اینکه او را به عنوان [[بنده]] = [[عبد]] معرفی کرده است. [[امام مهدی]]{{ع}} که خاتم اولیاست، در برابر [[خدا]] بسیار فروتن بوده و در برابر عظمت الهی [[خاشع]] است. [[خدا]] و عظمت او در وجود حضرتش متجلی است. همواره [[بیم]] [[خدا]] به [[دل]] دارد و به [[مقام]] تقربی که نزد [[خدا]] دارد، مغرور نمی‌شود. در [[حکومت]] او به احدی بدی نرسد، مگر آنجا که حد خدایی جاری گردد<ref>خورشید مغرب، به نقل از المهدی الموعود، ج ۱/۲۸۰.</ref>.
::::#'''خلق محمدی:''' [[قرآن کریم]]، [[پیامبران]] و از جمله [[حضرت ابراهیم|ابراهیم خلیل]] و [[حضرت محمد]]{{صل}} را به عنوان "[[الگو]]" و "[[اسوه]]" در همه [[شؤون]] زندگی معرفی می‌کند. [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] در [[قول و فعل]] [[مفسر]] [[آیه]] به [[آیه]] [[قرآن]] است و بدینسان به داشتن خلق عظیم هم ستوده شده است {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن| وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} }}. آری [[مهدی]]{{ع}} هم [[صاحب]] حشمت، سکینه و [[وقار]] است. [[مهدی]] جامه‌هایی درشت بر تن می‌کند و نان ساده می‌خورد. [[علم]] و [[حلم]] او از همه [[مردم]] بیشتر است. او همنام [[پیامبر]] و [[صاحب]] و دارنده خلق محمدی است<ref>خورشید مغرب، به نقل از المهدی الموعود، ج ۱/۲۸۰.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} روزی به [[امام حسین]]{{ع}} نگاهی کرد و فرمود "این پسر من آقاست. چنانکه [[پیامبر]] نیز او را آقا نامیده؛ [[خداوند]] از دودمان او مردی هم نام [[پیامبر]] به وجود آورد که در خوی و [[سیرت]] مانند خود آن حضرت است به هنگامی که [[مردم]] از همه جا غافل و [[حق]] از میان برود و [[ظلم]] سراسر [[گیتی]] را فرا گرفته باشد، [[ظهور]] کند... او [[زمین]] را پر از [[عدل]] کند، همچنان که پر از [[ظلم و ستم]] شده باشد"<ref>بحارالانوار، ج ۵۱، باب ۴، ح ۱۱۹.</ref>.
::::#'''خلق محمدی:''' [[قرآن کریم]]، [[پیامبران]] و از جمله [[حضرت ابراهیم|ابراهیم خلیل]] و [[حضرت محمد]]{{صل}} را به عنوان "[[الگو]]" و "[[اسوه]]" در همه [[شؤون]] زندگی معرفی می‌کند. [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] در [[قول و فعل]] [[مفسر]] [[آیه]] به [[آیه]] [[قرآن]] است و بدینسان به داشتن خلق عظیم هم ستوده شده است {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن| وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}. آری [[مهدی]]{{ع}} هم [[صاحب]] حشمت، سکینه و [[وقار]] است. [[مهدی]] جامه‌هایی درشت بر تن می‌کند و نان ساده می‌خورد. [[علم]] و [[حلم]] او از همه [[مردم]] بیشتر است. او همنام [[پیامبر]] و [[صاحب]] و دارنده خلق محمدی است<ref>خورشید مغرب، به نقل از المهدی الموعود، ج ۱/۲۸۰.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} روزی به [[امام حسین]]{{ع}} نگاهی کرد و فرمود "این پسر من آقاست. چنانکه [[پیامبر]] نیز او را آقا نامیده؛ [[خداوند]] از دودمان او مردی هم نام [[پیامبر]] به وجود آورد که در خوی و [[سیرت]] مانند خود آن حضرت است به هنگامی که [[مردم]] از همه جا غافل و [[حق]] از میان برود و [[ظلم]] سراسر [[گیتی]] را فرا گرفته باشد، [[ظهور]] کند... او [[زمین]] را پر از [[عدل]] کند، همچنان که پر از [[ظلم و ستم]] شده باشد"<ref>بحارالانوار، ج ۵۱، باب ۴، ح ۱۱۹.</ref>.
::::#'''اهل [[جود]] و کرم:''' از جمله ویژگی‌های [[امام مهدی]]{{ع}} صفت [[جود]] و برخورد کریمانه با دیگران است او تحقق بخش {{عربی|"وَ عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ"}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref> است. بخشنده بودن در عصر او به عنوان یک [[فرهنگ]] در بین مردمان رواج می‌یابد. حتی در [[روایت]] آمده است که در آن زمان [[مؤمنان]] در معاملات از یکدیگر سود نمی‌گیرند. [[امام]]{{ع}} اهل [[بخشش]] است و بدون سخت‌گیری نیاز و خواسته دیگران را برآورده می‌سازد. او نسبت به عمال و [[کارگزاران]] و مأموران [[دولت]] خویش سخت‌گیر، دقیق و با ناتوانان و مستمندان بسیار دلرحم و مهربان است<ref>خورشید مغرب، ۳۰.</ref>. [[امام عصر]]{{ع}} در برنامه خویش اساس کارش نیز بر [[تزکیه]] و [[تعلیم]] بنا نهاده شده است. مرحوم [[آیت الله]] [[طالقانی]] ذیل [[خطبه]] ۱۳۴ [[نهج البلاغه]] سخنی نغز دارند که می‌آوریم: "اساس کار او نه متکی به [[جنگ]] است و نه تهدید به سرنیزه و [[قوانین]] تحمیلی، شروع [[اصلاح]] و سازندگی‌اش از [[عقول]] و [[نفوس]] بشری است. این کاری است که نه [[قدرت]] نظامی می‌تواند انجام دهد و نه [[قوانین]] و تعلیمات و [[علوم]] بشری. معلوم و اکتشاف بشری هرچه پیش رود و وسعت یابد، اگر با [[هدایت]] و [[اصلاح]] و رشد عقلی و نفسانی همراه نباشد به خیر و [[صلاح]] بشری نخواهد بود... تحدید هواها و طغیان‌ها به وسیله [[هدایت]] و تنویر [[عقول]] و رشد کافی، نخستین کار و [[انقلاب]] است که شخصیت عالی آینده انجام می‌دهد و این هم دو قسمت دارد: قسمت نخست رشد و [[هدایت]] کلی و عمومی است برای همه [[بشر]]، قسمت بعد [[هدایت]] و [[حاکمیت]] شخص [[قرآن]] است که همان [[حاکمیت خدا]] و [[مشیت]] اوست..."<ref>آینده بشریت از نظر مکتب ما، ص ۴۹-۵۰.</ref>.
::::#'''اهل [[جود]] و کرم:''' از جمله ویژگی‌های [[امام مهدی]]{{ع}} صفت [[جود]] و برخورد کریمانه با دیگران است او تحقق بخش {{عربی|"وَ عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ"}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref> است. بخشنده بودن در عصر او به عنوان یک [[فرهنگ]] در بین مردمان رواج می‌یابد. حتی در [[روایت]] آمده است که در آن زمان [[مؤمنان]] در معاملات از یکدیگر سود نمی‌گیرند. [[امام]]{{ع}} اهل [[بخشش]] است و بدون سخت‌گیری نیاز و خواسته دیگران را برآورده می‌سازد. او نسبت به عمال و [[کارگزاران]] و مأموران [[دولت]] خویش سخت‌گیر، دقیق و با ناتوانان و مستمندان بسیار دلرحم و مهربان است<ref>خورشید مغرب، ۳۰.</ref>. [[امام عصر]]{{ع}} در برنامه خویش اساس کارش نیز بر [[تزکیه]] و [[تعلیم]] بنا نهاده شده است. مرحوم [[آیت الله]] [[طالقانی]] ذیل [[خطبه]] ۱۳۴ [[نهج البلاغه]] سخنی نغز دارند که می‌آوریم: "اساس کار او نه متکی به [[جنگ]] است و نه تهدید به سرنیزه و [[قوانین]] تحمیلی، شروع [[اصلاح]] و سازندگی‌اش از [[عقول]] و [[نفوس]] بشری است. این کاری است که نه [[قدرت]] نظامی می‌تواند انجام دهد و نه [[قوانین]] و تعلیمات و [[علوم]] بشری. معلوم و اکتشاف بشری هرچه پیش رود و وسعت یابد، اگر با [[هدایت]] و [[اصلاح]] و رشد عقلی و نفسانی همراه نباشد به خیر و [[صلاح]] بشری نخواهد بود... تحدید هواها و طغیان‌ها به وسیله [[هدایت]] و تنویر [[عقول]] و رشد کافی، نخستین کار و [[انقلاب]] است که شخصیت عالی آینده انجام می‌دهد و این هم دو قسمت دارد: قسمت نخست رشد و [[هدایت]] کلی و عمومی است برای همه [[بشر]]، قسمت بعد [[هدایت]] و [[حاکمیت]] شخص [[قرآن]] است که همان [[حاکمیت خدا]] و [[مشیت]] اوست..."<ref>آینده بشریت از نظر مکتب ما، ص ۴۹-۵۰.</ref>.
::::#'''برپاکننده [[دولت]] [[عدالت]]:''' از خصوصیات بارز [[امام مهدی]]{{ع}} و [[حکومت]] او [[عدالت]] گسترده در همه زمینه‌ها است. طوری که سراسر [[زمین]] از [[عدل و داد]] پر شود. هیچ جای [[زمین]] باقی نماند، مگر اینکه به [[برکت]] [[عدل]] و [[احسان]] او [[فیض]] برده و زنده شود. حتی جانوران و گیاهان نیز از این [[برکت]] و [[عدالت]] و [[دادگری]] و... بهره‌مند می‌گردند <ref>خورشید مغرب، ۳۳، به نقل از بحارالانوار. نک. غیبت نعمانی، ۲۳۷، باب ۱۳، حدیث ۲۶ و بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۴.</ref>. در [[احادیث]] فراوان این نکته بازگو شده است که [[عدالت]] مهدوی چنان گسترده و دقیق است که به هیچکس در هیچ چیز هیچگونه ستمی نرود. نخستین نشانه [[عدل]] او اینکه سخنگویان [[حکومت]] او در [[مکه]] فریاد می‌زنند: "هر کس [[نماز]] فریضه خویش را در کنار حجرالاسود و محل طواف، خوانده است و اکنون می‌خواهد [[نماز]] نافله بخواند به کناری رود تا [[حق]] کسی پایمال نگردد و هر کس می‌خواهد [[نماز]] فریضه بخواند بیاید و بخواند<ref>اصول کافی، ج ۴/۴۲۷.</ref>. عصر [[غیبت]] و دوران [[انتظار]] نیز بخشی شیرین و جذاب از عصر [[ظهور]] می‌تواند باشد؛ به شرطی که [[ایمان]] تقویت، ارزش‌های [[دین]] و [[مکتب]] تحکیم، انقلابیون و [[منتظران]] در [[راه خدا]] استوار و به [[وظایف]] و [[تکالیف]] خویش عمل نمایند. آری پرهیز از بدی و [[بدعت]] و ترویج [[نیکی]] و معروف از جمله [[وظایف منتظران]] [[حکومت]] [[عدل]] جهانی است. [[آمادگی]] و کسب [[علوم]] و مهارت‌های لازم و فرآهم آوردن شرایط [[ظهور]] از دیگر برنامه‌هایی است که شیفتگان [[دولت حق]] بر عهده دارند. و بالاخره از مهمترین و اساسی‌ترین [[وظایف]] آنهاکسب [[معرفت]] و [[شناخت]] نسبت به [[امام زمان]] {{ع}} است که حیات واقعی و انسانی ما در گرو آن است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: {{عربی|" مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً "}}<ref>کافی، ج۱،۳۷۷؛ نک بحارالانوار، ج ۵۱، ۷۳.</ref>»<ref>[[صفر فلاحی|فلاحی، صفر]]، [[امام مهدی ذخیره امامت (کتاب)|امام مهدی ذخیره امامت]]، ص: ۱۳ -۱۷.</ref>.
::::#'''برپاکننده [[دولت]] [[عدالت]]:''' از خصوصیات بارز [[امام مهدی]]{{ع}} و [[حکومت]] او [[عدالت]] گسترده در همه زمینه‌ها است. طوری که سراسر [[زمین]] از [[عدل و داد]] پر شود. هیچ جای [[زمین]] باقی نماند، مگر اینکه به [[برکت]] [[عدل]] و [[احسان]] او [[فیض]] برده و زنده شود. حتی جانوران و گیاهان نیز از این [[برکت]] و [[عدالت]] و [[دادگری]] و... بهره‌مند می‌گردند <ref>خورشید مغرب، ۳۳، به نقل از بحارالانوار. نک. غیبت نعمانی، ۲۳۷، باب ۱۳، حدیث ۲۶ و بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۴.</ref>. در [[احادیث]] فراوان این نکته بازگو شده است که [[عدالت]] مهدوی چنان گسترده و دقیق است که به هیچکس در هیچ چیز هیچگونه ستمی نرود. نخستین نشانه [[عدل]] او اینکه سخنگویان [[حکومت]] او در [[مکه]] فریاد می‌زنند: "هر کس [[نماز]] فریضه خویش را در کنار حجرالاسود و محل طواف، خوانده است و اکنون می‌خواهد [[نماز]] نافله بخواند به کناری رود تا [[حق]] کسی پایمال نگردد و هر کس می‌خواهد [[نماز]] فریضه بخواند بیاید و بخواند<ref>اصول کافی، ج ۴/۴۲۷.</ref>. عصر [[غیبت]] و دوران [[انتظار]] نیز بخشی شیرین و جذاب از عصر [[ظهور]] می‌تواند باشد؛ به شرطی که [[ایمان]] تقویت، ارزش‌های [[دین]] و [[مکتب]] تحکیم، انقلابیون و [[منتظران]] در [[راه خدا]] استوار و به [[وظایف]] و [[تکالیف]] خویش عمل نمایند. آری پرهیز از بدی و [[بدعت]] و ترویج [[نیکی]] و معروف از جمله [[وظایف منتظران]] [[حکومت]] [[عدل]] جهانی است. [[آمادگی]] و کسب [[علوم]] و مهارت‌های لازم و فرآهم آوردن شرایط [[ظهور]] از دیگر برنامه‌هایی است که شیفتگان [[دولت حق]] بر عهده دارند. و بالاخره از مهمترین و اساسی‌ترین [[وظایف]] آنهاکسب [[معرفت]] و [[شناخت]] نسبت به [[امام زمان]] {{ع}} است که حیات واقعی و انسانی ما در گرو آن است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: {{عربی|" مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً "}}<ref>کافی، ج۱،۳۷۷؛ نک بحارالانوار، ج ۵۱، ۷۳.</ref>»<ref>[[صفر فلاحی|فلاحی، صفر]]، [[امام مهدی ذخیره امامت (کتاب)|امام مهدی ذخیره امامت]]، ص: ۱۳ -۱۷.</ref>.
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
::::::*«در مجموعه سخنان [[امام خمینی|حضرت امام]] به تعدادی از آنها اشاره شده است که با ذکر بخشی از آنها متبرک می‌شویم:
::::::*«در مجموعه سخنان [[امام خمینی|حضرت امام]] به تعدادی از آنها اشاره شده است که با ذکر بخشی از آنها متبرک می‌شویم:
:::::#'''[[خاتم الاوصیاء]]:''' یکی از ویژگی‌های [[امام زمان]] آنست که حضرت ایشان آخرین [[امام]] [[معصوم]] و به عبارتی [[خاتم اوصیا]] است. در سخنان [[امام خمینی|امام راحل]] آمده است: "سالروز مبارک ولادت با [[سعادت]] و پربرکت حضرت [[خاتم الاوصیاء]] و مفخر الاولیاء [[حجت بن الحسن]] العسکری- ارواحنا لمقدمه الفداء- بر [[مظلومان]] دهر و [[مستضعفان]] [[جهان]] مبارک بود"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور (مجموعه سخنرانی‌ها و پیام‌های حضرت امام خمینی)، (۲۲ جلدی)، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ج ۱۵، ص ۳۲.</ref>. این ویژگی‌ها اشاره به یک مطلب مهم دارد که در روایت‌های متعددی ذکر شده است؛ از جمله این [[روایت‌ها]]، [[حدیث]] زیر است: {{عربی|" قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ {{صل}}: اَلْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِي اِثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ أَنْتَ يَا عَلِيُّ وَ آخِرُهُمُ اَلْقَائِمُ اَلَّذِي يَفْتَحُ اَللَّهُ تَعَالَى عَلَى يَدَيْهِ مَشَارِقَ اَلْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>پيامبر{{صل}}فرموده‌اند: امامان بعد از من دوازده‌اند اول ايشان توئى يا على و آخر ايشان قائم است كه فتح نمايد حق سبحانه و تعالى بر دستهاى او مشارق زمين و مغارب آن را؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، المکتبة الاسلامیة، ج ۵۲، ص ۳۷۸، ح ۱۸۴.</ref>. بنابراین اوصیای [[پیامبر]]{{صل}} و [[جانشینان]] او [[دوازده]] نفرند که آخرین ایشان [[حضرت مهدی]] است، پس او "[[خاتم الاوصیاء]]" است.
:::::#'''[[خاتم الاوصیاء]]:''' یکی از ویژگی‌های [[امام زمان]] آنست که حضرت ایشان آخرین [[امام]] [[معصوم]] و به عبارتی [[خاتم اوصیا]] است. در سخنان [[امام خمینی|امام راحل]] آمده است: "سالروز مبارک ولادت با [[سعادت]] و پربرکت حضرت [[خاتم الاوصیاء]] و مفخر الاولیاء [[حجت بن الحسن]] العسکری- ارواحنا لمقدمه الفداء- بر [[مظلومان]] دهر و [[مستضعفان]] [[جهان]] مبارک بود"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور (مجموعه سخنرانی‌ها و پیام‌های حضرت امام خمینی)، (۲۲ جلدی)، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ج ۱۵، ص ۳۲.</ref>. این ویژگی‌ها اشاره به یک مطلب مهم دارد که در روایت‌های متعددی ذکر شده است؛ از جمله این [[روایت‌ها]]، [[حدیث]] زیر است: {{عربی|" قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ {{صل}}: اَلْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِي اِثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ أَنْتَ يَا عَلِيُّ وَ آخِرُهُمُ اَلْقَائِمُ اَلَّذِي يَفْتَحُ اَللَّهُ تَعَالَى عَلَى يَدَيْهِ مَشَارِقَ اَلْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>پيامبر{{صل}}فرموده‌اند: امامان بعد از من دوازده‌اند اول ايشان توئى يا على و آخر ايشان قائم است كه فتح نمايد حق سبحانه و تعالى بر دستهاى او مشارق زمين و مغارب آن را؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، المکتبة الاسلامیة، ج ۵۲، ص ۳۷۸، ح ۱۸۴.</ref>. بنابراین اوصیای [[پیامبر]]{{صل}} و [[جانشینان]] او [[دوازده]] نفرند که آخرین ایشان [[حضرت مهدی]] است، پس او "[[خاتم الاوصیاء]]" است.
:::::#'''[[خلیفة الله]]:''' یکی دیگر از ویژگی‌های [[امام عصر]]{{ع}} آنست که حضرتش، "[[خلیفة الله]]" است. این ویژگی نیز در بیان [[امام خمینی|حضرت امام]] آمده است. ایشان فرموده است: "من خیلی ناراحت گاهی میشوم از اینکه مثلا [[امام عصر]]{{ع}} را می‌گویند [[سلطان]] السلاطین؛ [[خلیفة الله]] است"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۸، ص ۱۴۹.</ref>. همانطور که می‌دانیم غرض از [[خلقت]] [[بشر]] این بود که "[[جانشین]] [[خدا]]" یعنی همان [[خلیفة الله]] باشد، آنگونه که در [[قرآن]] آمده است: {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً}} }}<ref>و هنگامی که پروردگار تو به فرشتگان گفت: در زمین جانشین قرار خواهم داد؛ سوره بقره، آیه:۳۰.</ref>؛ از طرف دیگر، در [[روایت‌ها]] به [[حضرت مهدی]] لقب "[[خلیفة الله]]" اعطا شده است. از جمله در روایتی که [[پیامبر]] فرمود:{{عربی|" قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ{{صل}}: يَخْرُجُ اَلْمَهْدِيُّ وَ عَلَى رَأْسِهِ غَمَامَةٌ فِيهَا مُنَادٍ يُنَادِي هَذَا اَلْمَهْدِيُّ خَلِيفَةُ اَللَّهِ فَاتَّبِعُوهُ  ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>پيامبر{{صل}} فرمود كه بيرون آيد مهدى و بر سر او ابر سايه كرده باشد، پس به آن حالت منادى ندا كند كه اين مهدى خليفة اللّٰه است پس پيروى كنيد او را؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۸۱؛ و به همین مضمون: الطبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، مؤسسة البعثة، ۱۴۱۳ ق، ص ۴۵۲: {{عربی|اندازه=120%|"...فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي"}}.</ref>.
:::::#'''[[خلیفة الله]]:''' یکی دیگر از ویژگی‌های [[امام عصر]]{{ع}} آنست که حضرتش، "[[خلیفة الله]]" است. این ویژگی نیز در بیان [[امام خمینی|حضرت امام]] آمده است. ایشان فرموده است: "من خیلی ناراحت گاهی میشوم از اینکه مثلا [[امام عصر]]{{ع}} را می‌گویند [[سلطان]] السلاطین؛ [[خلیفة الله]] است"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۸، ص ۱۴۹.</ref>. همانطور که می‌دانیم غرض از [[خلقت]] [[بشر]] این بود که "[[جانشین]] [[خدا]]" یعنی همان [[خلیفة الله]] باشد، آنگونه که در [[قرآن]] آمده است: {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>و هنگامی که پروردگار تو به فرشتگان گفت: در زمین جانشین قرار خواهم داد؛ سوره بقره، آیه:۳۰.</ref>؛ از طرف دیگر، در [[روایت‌ها]] به [[حضرت مهدی]] لقب "[[خلیفة الله]]" اعطا شده است. از جمله در روایتی که [[پیامبر]] فرمود:{{عربی|" قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ{{صل}}: يَخْرُجُ اَلْمَهْدِيُّ وَ عَلَى رَأْسِهِ غَمَامَةٌ فِيهَا مُنَادٍ يُنَادِي هَذَا اَلْمَهْدِيُّ خَلِيفَةُ اَللَّهِ فَاتَّبِعُوهُ  ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>پيامبر{{صل}} فرمود كه بيرون آيد مهدى و بر سر او ابر سايه كرده باشد، پس به آن حالت منادى ندا كند كه اين مهدى خليفة اللّٰه است پس پيروى كنيد او را؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۸۱؛ و به همین مضمون: الطبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، مؤسسة البعثة، ۱۴۱۳ ق، ص ۴۵۲: {{عربی|اندازه=120%|"...فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي"}}.</ref>.
:::::#'''[[مصلح]]:''' مدعیان [[اصلاح]] طلب زیادند ولی [[اصلاح]] طلب واقعی [[حضرت مهدی]] است. این ویژگی نیز در سخن [[امام خمینی|امام راحل]] ذکر شده است. "و آن روزی که انشاء الله تعالی، [[مصلح]] کل [[ظهور]] نماید، گمان نکنید که یک [[معجزه]] شود و یک [[روزه]] عالم [[اصلاح]] شود بلکه با کوششها و فداکاری‌ها [[ستمکاران]] سرکوب و منزوی می‌شوند"<ref>وصیت‌نامه سیاسی الهی امام خمینی، قسمتی از بند "ع".</ref>. "من امیدوارم که انشاء الله [[حضرت بقیة الله]] زودتر تشریف بیاورند و این طبیب واقعی [[بشر]]، با آن دم مسیحایی خود [[اصلاح]] کند اینها را"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۷، ص ۴۹.</ref>. اینکه [[حضرت مهدی]] روزی خواهد آمد و "[[اصلاحات]]" واقعی را آغاز می‌نماید، مستند آن روایت‌هایی است، از جمله روایتی که راجع به [[تفسیر]] [[آیه]] ۱۷ سوره حدید آمده است: از [[ابن عباس]] است كه در مورد آيه مباركه:{{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا}} }}<ref> بدانید همانا خدا زنده می‌کند زمین را پس از مرگش؛ سوره حدید، آیه: ۱۷.</ref> گفته است: يعنى [[خداوند]] به وسيله [[قائم]] [[آل محمد]]{{ع}} زمين را پس از آن‌كه مرده باشد؛يعنى بعد از [[ستم]] اهل آن مملكت [[اصلاح]] مى‌كند.<ref> {{عربی|اندازه=120%|" عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ : فِي قَوْلِهِ تَعَالَى:  {{متن قرآن|اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا}}  يَعْنِي يُصْلِحُ اَلْأَرْضَ بِقَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهَا يَعْنِي مِنْ بَعْدِ جَوْرِ أَهْلِ مَمْلَكَتِهَا ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵۳، ح ۳۲؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، مؤسسة المعارف الاسلامیة، ط. الثانی، ۱۴۱۷ ق، ص ۱۷۵، ح ۱۳۱.</ref>.
:::::#'''[[مصلح]]:''' مدعیان [[اصلاح]] طلب زیادند ولی [[اصلاح]] طلب واقعی [[حضرت مهدی]] است. این ویژگی نیز در سخن [[امام خمینی|امام راحل]] ذکر شده است. "و آن روزی که انشاء الله تعالی، [[مصلح]] کل [[ظهور]] نماید، گمان نکنید که یک [[معجزه]] شود و یک [[روزه]] عالم [[اصلاح]] شود بلکه با کوششها و فداکاری‌ها [[ستمکاران]] سرکوب و منزوی می‌شوند"<ref>وصیت‌نامه سیاسی الهی امام خمینی، قسمتی از بند "ع".</ref>. "من امیدوارم که انشاء الله [[حضرت بقیة الله]] زودتر تشریف بیاورند و این طبیب واقعی [[بشر]]، با آن دم مسیحایی خود [[اصلاح]] کند اینها را"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۷، ص ۴۹.</ref>. اینکه [[حضرت مهدی]] روزی خواهد آمد و "[[اصلاحات]]" واقعی را آغاز می‌نماید، مستند آن روایت‌هایی است، از جمله روایتی که راجع به [[تفسیر]] [[آیه]] ۱۷ سوره حدید آمده است: از [[ابن عباس]] است كه در مورد آيه مباركه:{{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا}}<ref> بدانید همانا خدا زنده می‌کند زمین را پس از مرگش؛ سوره حدید، آیه: ۱۷.</ref> گفته است: يعنى [[خداوند]] به وسيله [[قائم]] [[آل محمد]]{{ع}} زمين را پس از آن‌كه مرده باشد؛يعنى بعد از [[ستم]] اهل آن مملكت [[اصلاح]] مى‌كند.<ref> {{عربی|اندازه=120%|" عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ : فِي قَوْلِهِ تَعَالَى:  {{متن قرآن|اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا}}  يَعْنِي يُصْلِحُ اَلْأَرْضَ بِقَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهَا يَعْنِي مِنْ بَعْدِ جَوْرِ أَهْلِ مَمْلَكَتِهَا ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵۳، ح ۳۲؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، مؤسسة المعارف الاسلامیة، ط. الثانی، ۱۴۱۷ ق، ص ۱۷۵، ح ۱۳۱.</ref>.
:::::#'''[[بقیة الله]]:''' [[حضرت مهدی]] یادگار [[امامان]] و باقی مانده آنان است. او [[ذخیره]] [[خدا]] است که در قرآنش فرمود: {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}} }}<ref>سوره هود، آیه:۸۶. مراجعه شود به: العروسی الحویزی، علی بن جمعة، نور الثقلین، اسماعیلیان، قم، ۱۴۱۵ ق، ج ۲، ص ۳۹۰.</ref>؛ [[امام خمینی]] از مقتدای خویش [[امام زمان]] به "[[بقیة الله]]" و نیز "[[ذخیره]] [[خدا]]" تعبیر کرده است. "دست عنایت [[خدای تبارک و تعالی]] به سر این ملت کشیده شده است و [[ایمان]] آنها را تقویت فرموده است که یکی از [[علائم ظهور]] [[بقیة الله]] ارواحنا فداه است"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۸۷.</ref>. "اگر [[امام مهدی|مهدی موعود]] هم مثل سایر [[اولیاء]] به جوار [[حق]] می‌رفتند. دیگر کسی نبوده است که این اجراء [[عدالت]] را بکند، نمی‌توانسته، و این یک موجودی است که [[ذخیره]] شده است برای همچو مطلبی"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۲۰۸.</ref>. در [[روایت‌ها]] آمده است، وقتی خواستید به [[امام زمان]] [[سلام]] بدهید، بگویید:{{عربی|" اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ <ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۶، ح ۵.</ref>.
:::::#'''[[بقیة الله]]:''' [[حضرت مهدی]] یادگار [[امامان]] و باقی مانده آنان است. او [[ذخیره]] [[خدا]] است که در قرآنش فرمود: {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}}<ref>سوره هود، آیه:۸۶. مراجعه شود به: العروسی الحویزی، علی بن جمعة، نور الثقلین، اسماعیلیان، قم، ۱۴۱۵ ق، ج ۲، ص ۳۹۰.</ref>؛ [[امام خمینی]] از مقتدای خویش [[امام زمان]] به "[[بقیة الله]]" و نیز "[[ذخیره]] [[خدا]]" تعبیر کرده است. "دست عنایت [[خدای تبارک و تعالی]] به سر این ملت کشیده شده است و [[ایمان]] آنها را تقویت فرموده است که یکی از [[علائم ظهور]] [[بقیة الله]] ارواحنا فداه است"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۸۷.</ref>. "اگر [[امام مهدی|مهدی موعود]] هم مثل سایر [[اولیاء]] به جوار [[حق]] می‌رفتند. دیگر کسی نبوده است که این اجراء [[عدالت]] را بکند، نمی‌توانسته، و این یک موجودی است که [[ذخیره]] شده است برای همچو مطلبی"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۲۰۸.</ref>. در [[روایت‌ها]] آمده است، وقتی خواستید به [[امام زمان]] [[سلام]] بدهید، بگویید:{{عربی|" اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ <ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۶، ح ۵.</ref>.
:::::#'''[[قائم]]:''' از القاب مشهور [[ولی عصر]]{{ع}} این است که ایشان "[[قائم]]" هستند. [[امام خمینی|امام راحل]] ضمن اشاره به این لقب می‌فرماید: "امیدوارم که ما همه ... به آن وظایفی که [[اسلام]]، [[قرآن]]، تحت لوای [[حضرت صاحب]] {{ع}} برای ما تعیین فرموده‌اند عمل کنیم ... شاید این وضعی که برای [[حضرت صاحب]] {{ع}} ذکر شده است. دنبال همین [[آیه شریفه]] که می‌فرماید: {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى...}} }}<ref> بگو: شما را به یک چیز اندرز می‌دهم و آن این‌که: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید؛ سوره سبأ، آیه:۴۶.</ref> دنبال همین معنا باشد که همه باید [[قیام]] بکنیم [[قیام]] واحد که بالاترین [[قیام]] همان [[قیام]] آن شخص واحد است و همه قیام‌ها باید دنبال آن [[قیام]] باشد و [[قیام]] لله باشد ... البته آن حضرت [[قیام]] لله می‌فرمایند ..."<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۷، ص ۳۶.</ref>. علاوه بر آیه‌ای که در سخنان [[امام خمینی|حضرت امام]] ذکر شد، در [[روایت]] آمده است: "پس از [[شهادت]] [[امام حسین]]{{ع}} [[فرشتگان]] ضجه کنان از [[خدا]] پرسیدند: خدایا! آیا از قتل [[امام حسین|ابا عبد الله]] چشم پوشی خواهی کرد؟ [[خدا]] ضمن اشاره به [[امام زمان]]{{ع}} که در حال [[ایستاده]] [[نماز]] می‌گذارد، فرمود: بوسیله آن [[قائم]] ([[ایستاده]]) از آنها [[انتقام]] خواهم گرفت"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" بِذَلِكَ اَلْقَائِمِ أَنْتَقِمُ مِنْهُمْ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۸ و ۲۹.</ref>.
:::::#'''[[قائم]]:''' از القاب مشهور [[ولی عصر]]{{ع}} این است که ایشان "[[قائم]]" هستند. [[امام خمینی|امام راحل]] ضمن اشاره به این لقب می‌فرماید: "امیدوارم که ما همه ... به آن وظایفی که [[اسلام]]، [[قرآن]]، تحت لوای [[حضرت صاحب]] {{ع}} برای ما تعیین فرموده‌اند عمل کنیم ... شاید این وضعی که برای [[حضرت صاحب]] {{ع}} ذکر شده است. دنبال همین [[آیه شریفه]] که می‌فرماید: {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى...}}<ref> بگو: شما را به یک چیز اندرز می‌دهم و آن این‌که: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید؛ سوره سبأ، آیه:۴۶.</ref> دنبال همین معنا باشد که همه باید [[قیام]] بکنیم [[قیام]] واحد که بالاترین [[قیام]] همان [[قیام]] آن شخص واحد است و همه قیام‌ها باید دنبال آن [[قیام]] باشد و [[قیام]] لله باشد ... البته آن حضرت [[قیام]] لله می‌فرمایند ..."<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۷، ص ۳۶.</ref>. علاوه بر آیه‌ای که در سخنان [[امام خمینی|حضرت امام]] ذکر شد، در [[روایت]] آمده است: "پس از [[شهادت]] [[امام حسین]]{{ع}} [[فرشتگان]] ضجه کنان از [[خدا]] پرسیدند: خدایا! آیا از قتل [[امام حسین|ابا عبد الله]] چشم پوشی خواهی کرد؟ [[خدا]] ضمن اشاره به [[امام زمان]]{{ع}} که در حال [[ایستاده]] [[نماز]] می‌گذارد، فرمود: بوسیله آن [[قائم]] ([[ایستاده]]) از آنها [[انتقام]] خواهم گرفت"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" بِذَلِكَ اَلْقَائِمِ أَنْتَقِمُ مِنْهُمْ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۸ و ۲۹.</ref>.
:::::#'''[[صاحب]]:''' از ویژگی‌ها و صفت‌های [[امام زمان]]{{ع}} "[[صاحب]]" است که به تنهایی و یا به صورت "[[صاحب الزمان]]" استعمال می‌شود. "در زمان [[حضرت صاحب]] {{ع}} هم که ایشان با تمام [[قدرت]] می‌خواهند [[عدل]] را [[اجرا]] نمایند ..."<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۹، ص ۱۸۰.</ref>. "در زمان [[حضرت صاحب]] {{ع}} [[حکومت]] واحد می‌شود ..."<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۷۹.</ref>. "آیا خلاف [[قرآن]] نیست که ما دیگر [[معصیت]] کنیم تا [[حضرت صاحب]] بیاید؟!"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۷.</ref>. به کار بردن صفت "[[صاحب]]" برای آن وجود مبارک توسط هم عصران آن حضرت بوده است:{{عربی|" عَنْ‏ نَسِيمَ‏ الْخَادِمِ‏ قَالَ‏: دَخَلْتُ عَلَى صَاحِبِ الزَّمَانِ {{ع}} بَعْدَ مَوْلِدِهِ بِعَشْرِ لَيَالٍ فَعَطَسْتُ عِنْدَهُ فَقَالَ يَرْحَمُكِ اللَّهُ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵؛ و نیز ص ۴، ح ۶ {{عربی|اندازه=120%|"...إِنَّهُ لَمَّا سَقَطَ صَاحِبُ الزَّمَانِ {{ع}} مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ..."}} هم‌چنین مراجعه شود به: الحر العاملی، [الشیخ‌] محمد بن حسن، اثبات الهداة، (دوره سه جلدی)، ج ۳، ص ۴۴۱، ح ۸ و ص ۴۴۲، ح ۱۴.</ref>. به [[امام زمان ]] "[[صاحب]] عصر" نیز گفته می‌شود، آنگونه که در [[کلام]] [[امام خمینی|امام راحل]] آمده است: "می‌گویند: {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|وَالْعَصْرِ إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ}} }}<ref> سوگند به عصر همانا انسان در زیان است؛ سوره عصر:  ۱ و ۲</ref>؛ عصر، [[انسان کامل]] است، [[امام زمان]]{{ع}} است. یعنی عصاره همه موجودات. قسم به عصاره همه موجودات یعنی قسم به [[انسان]] کامل- {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ}} }}<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۲۵.</ref> همچنین به آن حضرت "[[ولی عصر]]" می‌گویند که این ویژگی در سخنان [[امام خمینی|حضرت امام]] نیز به کار رفته است<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۲۵.</ref>. در بیانی نورانی از [[امام صادق]]{{ع}} کلمه "عصر" در سوره شریفه "و العصر" به عصر [[خروج]] [[امام زمان]] [[تفسیر]] شده است<ref>{{عربی|اندازه=120%|"...عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ: سَأَلْتُ الصَّادِقَ {{ع}} عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ:  {{متن قرآن|وَالْعَصْرِ إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ}} ، قَالَ {{ع}}: الْعَصْرُ عَصْرُ خُرُوجِ الْقَائِمِ {{ع}}"}}؛ علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۲۴، ص ۲۱۴، ح ۱.</ref>.
:::::#'''[[صاحب]]:''' از ویژگی‌ها و صفت‌های [[امام زمان]]{{ع}} "[[صاحب]]" است که به تنهایی و یا به صورت "[[صاحب الزمان]]" استعمال می‌شود. "در زمان [[حضرت صاحب]] {{ع}} هم که ایشان با تمام [[قدرت]] می‌خواهند [[عدل]] را [[اجرا]] نمایند ..."<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۹، ص ۱۸۰.</ref>. "در زمان [[حضرت صاحب]] {{ع}} [[حکومت]] واحد می‌شود ..."<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۷۹.</ref>. "آیا خلاف [[قرآن]] نیست که ما دیگر [[معصیت]] کنیم تا [[حضرت صاحب]] بیاید؟!"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۷.</ref>. به کار بردن صفت "[[صاحب]]" برای آن وجود مبارک توسط هم عصران آن حضرت بوده است:{{عربی|" عَنْ‏ نَسِيمَ‏ الْخَادِمِ‏ قَالَ‏: دَخَلْتُ عَلَى صَاحِبِ الزَّمَانِ {{ع}} بَعْدَ مَوْلِدِهِ بِعَشْرِ لَيَالٍ فَعَطَسْتُ عِنْدَهُ فَقَالَ يَرْحَمُكِ اللَّهُ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵؛ و نیز ص ۴، ح ۶ {{عربی|اندازه=120%|"...إِنَّهُ لَمَّا سَقَطَ صَاحِبُ الزَّمَانِ {{ع}} مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ..."}} هم‌چنین مراجعه شود به: الحر العاملی، [الشیخ‌] محمد بن حسن، اثبات الهداة، (دوره سه جلدی)، ج ۳، ص ۴۴۱، ح ۸ و ص ۴۴۲، ح ۱۴.</ref>. به [[امام زمان ]] "[[صاحب]] عصر" نیز گفته می‌شود، آنگونه که در [[کلام]] [[امام خمینی|امام راحل]] آمده است: "می‌گویند: {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|وَالْعَصْرِ إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ}}<ref> سوگند به عصر همانا انسان در زیان است؛ سوره عصر:  ۱ و ۲</ref>؛ عصر، [[انسان کامل]] است، [[امام زمان]]{{ع}} است. یعنی عصاره همه موجودات. قسم به عصاره همه موجودات یعنی قسم به [[انسان]] کامل- {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ}}<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۲۵.</ref> همچنین به آن حضرت "[[ولی عصر]]" می‌گویند که این ویژگی در سخنان [[امام خمینی|حضرت امام]] نیز به کار رفته است<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۲۵.</ref>. در بیانی نورانی از [[امام صادق]]{{ع}} کلمه "عصر" در سوره شریفه "و العصر" به عصر [[خروج]] [[امام زمان]] [[تفسیر]] شده است<ref>{{عربی|اندازه=120%|"...عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ: سَأَلْتُ الصَّادِقَ {{ع}} عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ:  {{متن قرآن|وَالْعَصْرِ إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ}} ، قَالَ {{ع}}: الْعَصْرُ عَصْرُ خُرُوجِ الْقَائِمِ {{ع}}"}}؛ علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۲۴، ص ۲۱۴، ح ۱.</ref>.
:::::#'''[[منتظر]]:''' [[امام زمان]] کسی است که عالم و [[آدم]] در [[انتظار]] اوست. همه منتظرند تا [[عدالت]] گستر [[جهان]] بیاید و [[بشر]] را [[نجات]] دهد. به همین [[دلیل]] حضرتش را "[[منتظر]]" نامیده‌اند: "[[مهدی]] [[منتظر]] در لسان [[ادیان]] و به اتفاق [[مسلمین]] از [[کعبه]] ندا سرمی‌دهد و [[بشریت]] را به [[توحید]] می‌خواند"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۸۸.</ref>. در [[کلام]] نورانی [[امام صادق]]{{ع}} آمده است: براى آن جوان پيش از آنكه قيام كند، غيبتى است عرض كردم: چرا؟ فرمود: مي‌ترسد - و با دست اشاره بشكم خود كرد-(يعنى مي‌ترسد شكمش را پاره كنند) سپس فرمود: اى [[زراره]]! اوست كه چشم براهش باشند، و اوست كه در ولادتش ترديد شود<ref>{{عربی|اندازه=120%|" عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} يَقُولُ‏ إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ الَّذِي‏ يُشَكُ‏ فِي‏ وِلَادَتِه‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ حر العاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۴۳، ح ۱۸.</ref>.
:::::#'''[[منتظر]]:''' [[امام زمان]] کسی است که عالم و [[آدم]] در [[انتظار]] اوست. همه منتظرند تا [[عدالت]] گستر [[جهان]] بیاید و [[بشر]] را [[نجات]] دهد. به همین [[دلیل]] حضرتش را "[[منتظر]]" نامیده‌اند: "[[مهدی]] [[منتظر]] در لسان [[ادیان]] و به اتفاق [[مسلمین]] از [[کعبه]] ندا سرمی‌دهد و [[بشریت]] را به [[توحید]] می‌خواند"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۸۸.</ref>. در [[کلام]] نورانی [[امام صادق]]{{ع}} آمده است: براى آن جوان پيش از آنكه قيام كند، غيبتى است عرض كردم: چرا؟ فرمود: مي‌ترسد - و با دست اشاره بشكم خود كرد-(يعنى مي‌ترسد شكمش را پاره كنند) سپس فرمود: اى [[زراره]]! اوست كه چشم براهش باشند، و اوست كه در ولادتش ترديد شود<ref>{{عربی|اندازه=120%|" عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} يَقُولُ‏ إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ الَّذِي‏ يُشَكُ‏ فِي‏ وِلَادَتِه‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ حر العاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۴۳، ح ۱۸.</ref>.
:::::#'''[[خورشید]] [[هدایت]]:''' "[[نورانیت]]" از ویژگی‌های مشترک همه [[معصومین]] است که درباره آنان روایت‌های متعددی در این خصوص وارد شده است. در مورد [[حضرت مهدی]] نیز روایت‌های متعددی وارد شده است. ابتدا جملاتی از [[امام خمینی|حضرت امام]] و سپس [[روایت]] ذکر می‌شود. "امید است که [[خداوند متعال]] آن روز [[فرخنده]] را به [[ظهور]] این مولود [[فرخنده]] هرچه زودتر فرارساند و [[خورشید]] [[هدایت]] و [[امامت]] را طالع فرماید"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۲۲.</ref>. در [[روایت]] نیز آمده است:{{عربی|" إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَشْرَقَتِ اَلْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا، وَ اِسْتَغْنَى اَلْعِبَادُ عَنْ ضَوْءِ اَلشَّمْسِ، وَ صَارَ اَللَّيْلُ وَ اَلنَّهَارُ وَاحِداً، وَ ذَهَبَتِ اَلظُّلْمَةُ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>الطبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص ۴۵۴.</ref>.
:::::#'''[[خورشید]] [[هدایت]]:''' "[[نورانیت]]" از ویژگی‌های مشترک همه [[معصومین]] است که درباره آنان روایت‌های متعددی در این خصوص وارد شده است. در مورد [[حضرت مهدی]] نیز روایت‌های متعددی وارد شده است. ابتدا جملاتی از [[امام خمینی|حضرت امام]] و سپس [[روایت]] ذکر می‌شود. "امید است که [[خداوند متعال]] آن روز [[فرخنده]] را به [[ظهور]] این مولود [[فرخنده]] هرچه زودتر فرارساند و [[خورشید]] [[هدایت]] و [[امامت]] را طالع فرماید"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۲۲.</ref>. در [[روایت]] نیز آمده است:{{عربی|" إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَشْرَقَتِ اَلْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا، وَ اِسْتَغْنَى اَلْعِبَادُ عَنْ ضَوْءِ اَلشَّمْسِ، وَ صَارَ اَللَّيْلُ وَ اَلنَّهَارُ وَاحِداً، وَ ذَهَبَتِ اَلظُّلْمَةُ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>الطبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص ۴۵۴.</ref>.