پرش به محتوا

نفس زکیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ' به 'شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۰: خط ۶۰:
*در [[روایات]] از [[نفس زکیه]]، به "[[غلام]]" تعبیر شده است و این ممکن است بدان جهت باشد که او به هنگامه [[شهادت]]، نوجوان و یا [[جوان]] خواهد بود و بدان جهت "[[نفس زکیه]]" نامیده شده که بدون هیچ [[جرم]] و گناهی، تنها به خاطر رسانیدن [[پیام]] شفاهی [[حضرت مهدی]] {{ع}} به [[مردم]] [[مکه]]، به دست اشرار کشته می‌شود<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۵۵۹.</ref>.
*در [[روایات]] از [[نفس زکیه]]، به "[[غلام]]" تعبیر شده است و این ممکن است بدان جهت باشد که او به هنگامه [[شهادت]]، نوجوان و یا [[جوان]] خواهد بود و بدان جهت "[[نفس زکیه]]" نامیده شده که بدون هیچ [[جرم]] و گناهی، تنها به خاطر رسانیدن [[پیام]] شفاهی [[حضرت مهدی]] {{ع}} به [[مردم]] [[مکه]]، به دست اشرار کشته می‌شود<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۵۵۹.</ref>.
*[[ابو بصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] می‌کند که فرمود: حضرت [[قائم]] {{ع}} هنگامی که آماده [[قیام]] باشد به یارانش می‌گوید: [[مردم]] [[مکه]] مرا نمی‌خواهند ولی من با فرستادن [[نماینده]] خویش، [[حجت]] را بر آنان تمام می‌کنم. آن‌گاه به یکی از یارانش می‌فرماید: به [[مکه]] برو و به [[مردم]] آن بگو: من فرستاده فلانم. او می‌گوید: ما [[خاندان]] [[رحمت]] و معدن [[رسالت]] و [[صاحب]] [[مقام]] خلافتیم و ما ذریه [[محمد]] {{صل}} و سلاله پیامبرانیم، به ما [[ظلم و ستم]] فراوان شده از روز درگذشت [[پیامبر]] {{صل}} تاکنون [[حق]] ما را غصب کرده‌اند. اکنون از شما [[یاری]] می‌خواهیم، پس ما را [[یاری]] کنید. وی حسب [[دستور]] به [[مکه]] می‌رود و [[پیام]] را [[ابلاغ]] می‌کند. [[مردم]] [[مکه]] او را دستگیر می‌کنند و مابین [[رکن و مقام]] سرش را می‌برند و او "[[نفس زکیه]]" است. چون این خبر به [[حضرت قائم]] {{ع}} می‌رسد، با یارانش وارد [[قیام]] می‌شود<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۷۳۶.</ref>.
*[[ابو بصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] می‌کند که فرمود: حضرت [[قائم]] {{ع}} هنگامی که آماده [[قیام]] باشد به یارانش می‌گوید: [[مردم]] [[مکه]] مرا نمی‌خواهند ولی من با فرستادن [[نماینده]] خویش، [[حجت]] را بر آنان تمام می‌کنم. آن‌گاه به یکی از یارانش می‌فرماید: به [[مکه]] برو و به [[مردم]] آن بگو: من فرستاده فلانم. او می‌گوید: ما [[خاندان]] [[رحمت]] و معدن [[رسالت]] و [[صاحب]] [[مقام]] خلافتیم و ما ذریه [[محمد]] {{صل}} و سلاله پیامبرانیم، به ما [[ظلم و ستم]] فراوان شده از روز درگذشت [[پیامبر]] {{صل}} تاکنون [[حق]] ما را غصب کرده‌اند. اکنون از شما [[یاری]] می‌خواهیم، پس ما را [[یاری]] کنید. وی حسب [[دستور]] به [[مکه]] می‌رود و [[پیام]] را [[ابلاغ]] می‌کند. [[مردم]] [[مکه]] او را دستگیر می‌کنند و مابین [[رکن و مقام]] سرش را می‌برند و او "[[نفس زکیه]]" است. چون این خبر به [[حضرت قائم]] {{ع}} می‌رسد، با یارانش وارد [[قیام]] می‌شود<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۷۳۶.</ref>.
==پرسش مستقیم==
*[[آیا قتل نفس زکیه از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)]]


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
*[[آیا قتل نفس زکیه از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)]]
{{پرسمان نشانه‌های ظهور امام مهدی}}
== مدخل‌های وابسته ==
== مدخل‌های وابسته ==
* [[قتل نفس زکیه بین رکن ومقام]]
* [[قتل نفس زکیه بین رکن ومقام]]
۱۹٬۴۱۸

ویرایش