تفکر در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←اسامی روح ظلمانی در قرآن
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
#'''نفسی که فراخی لازم برای گنجایش [[حقیقت]] را از دست داده است:''' در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام میگشاید و هر کس را که بخواهد در گمراهی وانهد دلش را تنگ و بسته میدارد گویی به آسمان فرا میرود؛ بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمیآورند؛ برمیگمارد» سوره انعام، آیه ۱۲۵.</ref>؛ و نیز وارد شده است: {{متن قرآن|أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«آیا کسی که خداوند دلش را برای اسلام گشاده داشته است و او از پروردگار خویش با خود فروغی دارد (چون سنگدلان بیفروغ است)؟ بنابراین وای بر سختدلان در یاد خداوند! آنان در گمراهی آشکارند» سوره زمر، آیه ۲۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۶۶.</ref>. | #'''نفسی که فراخی لازم برای گنجایش [[حقیقت]] را از دست داده است:''' در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام میگشاید و هر کس را که بخواهد در گمراهی وانهد دلش را تنگ و بسته میدارد گویی به آسمان فرا میرود؛ بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمیآورند؛ برمیگمارد» سوره انعام، آیه ۱۲۵.</ref>؛ و نیز وارد شده است: {{متن قرآن|أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«آیا کسی که خداوند دلش را برای اسلام گشاده داشته است و او از پروردگار خویش با خود فروغی دارد (چون سنگدلان بیفروغ است)؟ بنابراین وای بر سختدلان در یاد خداوند! آنان در گمراهی آشکارند» سوره زمر، آیه ۲۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۶۶.</ref>. | ||
#'''نفسی که به ناشایستی و [[پلیدی]] فرا میخواند :''' در شمار [[آیات]] کتاب [[مبارک]]، آمده است: {{متن قرآن|نَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي}}<ref>«و من نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس به بدی بسیار فرمان میدهد مگر پروردگارم بخشایش آورد؛ به راستی پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است» سوره یوسف، آیه ۵۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۶۶.</ref>. | #'''نفسی که به ناشایستی و [[پلیدی]] فرا میخواند :''' در شمار [[آیات]] کتاب [[مبارک]]، آمده است: {{متن قرآن|نَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي}}<ref>«و من نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس به بدی بسیار فرمان میدهد مگر پروردگارم بخشایش آورد؛ به راستی پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است» سوره یوسف، آیه ۵۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۶۶.</ref>. | ||
==[[ارزش]] والای [[تفکر]] و اندیشهورزی== | |||
*[[تفکّر]] را میتوان همچون وجودی که خود موجود است، و وجود موجودات به اوست-، و نیز همچون [[نور]] - که خود روشن است و [[آشکار]]، و نیز [[آشکار]] کنندة اشیاء - دانست؛ چه [[تفکّر]] خود روشن است و تمامی دانشها بواسطه او بوجود میآید و [[آشکار]] میگردد. از اینروست که [[پیشرفت]] در هر دو بُعد مادّی و [[معنوی]]، بواسطه آن پدید میآید؛ و هم از اینروست که او از تمامی اشیاء این عالم [[برتر]] و فراتر است. | |||
*[[تفکّر]] را هم به اعتبار متعلّقش -: آنچه بدان [[فکر]] میکنند-، و هم به اعتبار تفکّرکننده، مراتبی است؛ چه، چه بسیار اندیشهای که برای [[صاحب]] خود و نیز برای [[جامعه]] او فوائد بسیاری به همراه میآورد، و نیز چه بسیار [[اندیشه]] و اندیشهورزیها که تنها فائدهای اندک برای [[انسان]] متفکر و [[جامعه]] او بهمراه خواهد داشت!. | |||
[[آیات]] بسیاری از [[قرآن کریم]] نشانگر آن است، که اندیشهورزی و تعقّل سخت [[محبوب]] [[حضرت]] [[حق]] است؛ و فراتر از این شماری از این [[آیات]]، نشان میدهد که [[هدف]] نهائی از [[نزول]] این [[کتاب آسمانی]]، [[تفکّر]] و تأمّل در آن بوده است. در شمار این [[آیات]] است: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>. | |||
*این دسته از [[آیات]]، بروشنی نشان میدهد که [[هدف]] نهائی از [[بعثت پیامبران]] نیز، همان فراخواندن به [[تفکّر]] و تعقّل بوده است. | |||
*بر همین اساس، از شماری دیگر از [[آیات قرآن کریم]] استفاده میشود که: [[تفکّر]] برای [[شناخت]] [[حضرت]] [[حق]]، [[برتر]] و والاتر از تعقّل برای [[شناخت]] دیگر موجودات است. | |||
*بر همین اساس، میتوان گفت که [[برترین]] مراتب [[خردورزی]] به اعتبار متعلّق، [[تفکّر]] و [[اندیشه]] در [[معارف الهی]] - همچون مبدأ [[آفرینش]]، و پایان آن، و [[نبوّت]] و [[امامت]]، و [[قرآن کریم]] - است. | |||
*پس از این مرتبه، مرتبة [[تفکّر]] در آفاق و انفس، و پس از آن [[تفکّر]] در [[تاریخ]] و احوال گذشتگان [[نیکوکار]] و [[بدکردار]]، و سرانجامِ آنان قرار دارد. و سرانجام پس از آن، [[تفکّر]] در [[علوم]] و مراتب گوناگون آن قرار میگیرد. | |||
*این مراتب، بواسطه [[نیاز]] [[انسانها]] به این [[علوم]]، و یا [[بینیازی]] ایشان از آن، تعیین میشود. | |||
آنچه گذشت، اندکی از مباحث بسیاری بود که در اینجا مجال طرح مییافت. اکنون با پایان یافتن این مبحث، به شماری از [[روایات]] وارد شده در این زمینه اشاره میکنیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۶۹-۳۷۰.</ref>. | |||
==منابع== | ==منابع== |