کاظمین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'به هم پیوستن' به 'بههمپیوستن') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[کاظمین در تاریخ اسلام]] | [[کاظمین در حدیث]] | [[کاظمین در زیارت]]</div> | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[کاظمین در تاریخ اسلام]] | [[کاظمین در حدیث]] | [[کاظمین در زیارت]]| [[کاظمین در تاریخ اسلامی]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[کاظمین (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[کاظمین (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
'''کاظمَین:''' یکی از شهرهای مذهبی [[کشور عراق]]، که مدفن دو [[امام]] [[معصوم]] [[شیعه]]، [[حضرت موسی بن جعفر]]، [[امام کاظم]] و [[حضرت جواد]]{{عم}} در آن قرار دارد. فاصله آن تا [[بغداد]]، حدود ۶ کیلومتر است. شهری است کهن و [[تاریخی]]، که در دوران [[عباسیان]]، گورستان [[قریش]] در آن بود و دو [[امام]] بزرگوار را پس از [[شهادت]]، آنجا [[دفن]] کردند و به تدریج به [[کاظمین]] شهرت یافت و بر [[قبر مطهر]] آنان، [[قبه]] و بارگاهی ساخته شد. اینک [[حرم]] [[کاظمین]]، با دو گنبد طلایی و چهار گلدسته زرین، [[مرقد]] آن دو [[امام]] را در بر گرفته است. تعدادی از بزرگان [[شیعه]] نیز، همچون [[شیخ مفید]] و [[خواجه نصیر]] [[طوسی]] در [[شهر]] مدفوناند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگنامه دینی (کتاب)| فرهنگنامه دینی]]، ص:۸۴.</ref>. | |||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
خط ۱۶: | خط ۱۸: | ||
*سابقه تاریخی کاظمین، نشان از خراب شدنهای مکرر دارد. چه با سیل های متعدد و طغیان آب و چه با هجوم فتنه گران به این شهر و قتل و غارت و تخریب. اما هر بار، باز هم مرمت و آبادان میشد و این منطقه مسکون میگشت. در قرن پنجم، در اواخر حکومت آل بویه، حرم شکوه و موقعیت و آراستگی بیشتری یافت و مرقد کاظمین، جاذبه های معنوی فراوان برای [[زیارت]] و سکونت در اطراف این حریم نورانی پیدا کرد. اینک، حرم کاظمین، با دو گنبد طلایی و چهار گلدسته زرّین، ضریحی زیبا و مقدس را در بر گرفته است که درون آن، دو قبر مقدس از دو [[امام]] پاک و [[معصوم]] است، همچون صندوقی که دو گوهر نفیس را در خود نهان دارد. آمیختگی هنر و دین و تلاقی ذوق هنری و احساس معنوی و عشق به [[اهل بیت]]{{عم}} را که در هنر مسلمانان تجلی یافته است، در مجموعه حرم کاظمین میتوان دید. روزی که به دستور هارون الرشید، [[امام کاظم]]{{ع}} به دست سندی بن شاهک با خرمای زهرآلود، در زندان مسموم و شهید شد و آنگاه، پیکرش را روی "جسر بغداد" نهادند، سپس شکوهمندانه تشییع شد و در غرب بغداد، در مقابر قریش به خاک سپرده شد، تصور نمیرفت این مدفن پاک، روزی مزار عاشقان گردد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۶۸-۲۷۶.</ref>. | *سابقه تاریخی کاظمین، نشان از خراب شدنهای مکرر دارد. چه با سیل های متعدد و طغیان آب و چه با هجوم فتنه گران به این شهر و قتل و غارت و تخریب. اما هر بار، باز هم مرمت و آبادان میشد و این منطقه مسکون میگشت. در قرن پنجم، در اواخر حکومت آل بویه، حرم شکوه و موقعیت و آراستگی بیشتری یافت و مرقد کاظمین، جاذبه های معنوی فراوان برای [[زیارت]] و سکونت در اطراف این حریم نورانی پیدا کرد. اینک، حرم کاظمین، با دو گنبد طلایی و چهار گلدسته زرّین، ضریحی زیبا و مقدس را در بر گرفته است که درون آن، دو قبر مقدس از دو [[امام]] پاک و [[معصوم]] است، همچون صندوقی که دو گوهر نفیس را در خود نهان دارد. آمیختگی هنر و دین و تلاقی ذوق هنری و احساس معنوی و عشق به [[اهل بیت]]{{عم}} را که در هنر مسلمانان تجلی یافته است، در مجموعه حرم کاظمین میتوان دید. روزی که به دستور هارون الرشید، [[امام کاظم]]{{ع}} به دست سندی بن شاهک با خرمای زهرآلود، در زندان مسموم و شهید شد و آنگاه، پیکرش را روی "جسر بغداد" نهادند، سپس شکوهمندانه تشییع شد و در غرب بغداد، در مقابر قریش به خاک سپرده شد، تصور نمیرفت این مدفن پاک، روزی مزار عاشقان گردد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۶۸-۲۷۶.</ref>. | ||
*کاظمین، از دیرباز مورد توجه خاص پیروان حق بوده است و شخصیت ها و عالمان فرزانه در آن زیسته و درگذشته و به خاک سپرده شده اند. فقها و علمای بزرگی هم در آنجا تلاش علمی داشته و حوزه علمیه برپا داشته اند و در مبارزات عظیم بر ضدّ دشمنان اسلام و مهاجمان به وطن اسلامی، قامت مردی افراشته اند. از مدفونین در آستانه کاظمین میتوان یاد کرد: | *کاظمین، از دیرباز مورد توجه خاص پیروان حق بوده است و شخصیت ها و عالمان فرزانه در آن زیسته و درگذشته و به خاک سپرده شده اند. فقها و علمای بزرگی هم در آنجا تلاش علمی داشته و حوزه علمیه برپا داشته اند و در مبارزات عظیم بر ضدّ دشمنان اسلام و مهاجمان به وطن اسلامی، قامت مردی افراشته اند. از مدفونین در آستانه کاظمین میتوان یاد کرد: | ||
**ابن قولویه قمی | **ابن قولویه قمی که پیش پای [[امام کاظم]]{{ع}} مدفون است؛ | ||
**شیخ | **شیخ مفید، استاد سیدرضی و سیدمرتضی؛ | ||
**خواجه نصیر طوسی (متوفای ۶۷۲ه-)، در سردابی در حرم [[امام کاظم|موسی بن جعفر]]{{ع}} به خاک سپرده شد<ref>برای اطلاع بیشتر از علما و شخصیتهای مدفون در مقابر قریش در کاظمین، مراجعه کنید به موسوعه العتبات المقدسه، جعفر الخلیلی، ج ۱۰.</ref>؛ و این، بنا به وصیت خودش بود که در حرم کاظمین دفن شود<ref>آرامگاههای خاندان پاک پیامبر، عبدالرزاق کمونه، ص ۳۲۲.</ref>؛ | **خواجه نصیر طوسی (متوفای ۶۷۲ه-)، در سردابی در حرم [[امام کاظم|موسی بن جعفر]]{{ع}} به خاک سپرده شد<ref>برای اطلاع بیشتر از علما و شخصیتهای مدفون در مقابر قریش در کاظمین، مراجعه کنید به موسوعه العتبات المقدسه، جعفر الخلیلی، ج ۱۰.</ref>؛ و این، بنا به وصیت خودش بود که در حرم کاظمین دفن شود<ref>آرامگاههای خاندان پاک پیامبر، عبدالرزاق کمونه، ص ۳۲۲.</ref>؛ | ||
**فرهاد میرزا | **فرهاد میرزا مؤلف قمقام زخّار؛ | ||
**و ... بسیاری دیگر از چهرههای باایمان و نیکان و صالحان<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۶۸-۲۷۶.</ref>. | **و ... بسیاری دیگر از چهرههای باایمان و نیکان و صالحان<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۶۸-۲۷۶.</ref>. | ||
*سوگنامه [[امام کاظم|کاظم آل محمد]]{{ع}}: دیدهها، عبد صالح خدا را میجوید، دلها، [[عشق]ه پاکان را میپرورد و چشم و دل، سراغ تو را میگیرد، که تو، تجسم عبودیت و تبلور صلاح و طهارتی. تو، قربانی استقامت و پیشوای راست قامتی. تو، [[امام]] مظلوم و مسموم، زجردیده زندانی جفایی، ای [[امام]]! ... ای رداپوش محنت در راه خدا، ای جرعه نوش جام بلا، ای به [[عشق]] مولا مبتلا، ای کاظمینِ تو، قبله اهل ولا! ... ای حجت [[حق]]، ای کعبه [[عشق]]، ای منزلگه شوق! تا [[حق]] را از زندان اتهام بیرون آوری، زندانی طاغوتیان شدی، تا ذهن تیره تاریخ را روشن کنی، به زندانهای تاریک، تن دادی و آغوش گشودی، تا عزت [[امامت]] را تثبیت کنی، ظلمت محبس ستم را تحمل کردی، تا شرف دین و آبروی علی را حفظ کنی، همدم سلسله سنگین و حلقههای زنجیر شدی. تا غرور فرعونیِ هارون را در هم شکنی، موسی وار، از نیل بلا گذشتی، ای زندانی بغداد! ... ای شب زنده دار عابد، ای شیر بسته به زنجیر!خلفای عباسی میپنداشتند که با بند زدن به پای حقپوی تو، میتوانند راهت را ببندند و با افکندن کُند و زنجیر بر دست و گردنت، قامت افراشته ات را به ذلت کشند، و با محبوس ساختنت، [[محبت]] تو را از دل حقپرستان بیرون کنند. اما غافل از آنکه نور را نمیتوان پوشاند و عطر حقیقت را نمیتوان پنهان کرد. تو رفتی، اما راه تو، در گامهای زندانیان مبارز، ادامه یافت، نالههای دردمندانهات، در فریاد خشمگین امتهای انقلابی انعکاس داشت، عزت تو، الهامبخش ستمدیدگان شد، [[عشق]] تو، هر دل را خانه خود کرد، نام تو، تاریخ حماسههای مقاومت را زینت بخشید، شهادت مظلومانه ات، رسواگر سلطه شکنجه و شلاق گشت، و جای کبود تازیانه ها بر پیکر نحیف تو، خطوط روشنی از سیه روزی حکام جور را ترسیم کرد. ای [[امام کاظم|کاظم آل محمد]]{{ع}} ای مهار حکمت و حلم، بر دهان کف آلود خشونت و خشم غضب، از حلم تو خشمگین میشد، و صبر از صبر تو بی طاقت میگشت. حکومت ستم، از نستوهی تو، به ستوه میآمد، و مقاومت جائران، از مقاومت تو درهم می شکست، و زندانبانان، اسیر صفا و عبودیت تو میشدند، و محبس به محبس، شب زنده داری تو را جابه جا میکردند، زندان به زندان، ایمان و ذکر و تهجد تو را به بند میکشیدند، پای اراده ات را به حلقههای کین و حسد میآزردند، تن رنجورت را در ژرفای تاریک مطامیر، محبوس و معذّب میکردند، و جنازه مطهرت را مظلومانه و غریبانه، تشییع مینمودند ...<ref> {{عربی|«المضطهد بالظّلم، والمقبور بالجور، والمعذّب فی قعر السّجون وظُلَم المطامیر، ذی السّاق المرضوض بحلَقِ القیود، والجنازه المنادی علیها بِذُلّ الاستخفاف»}}، زیارت امام کاظم، مفاتیح الجنان.</ref>. شگفتا ...! که دوش تشییع کنندگان، آن کوه سکینه و وقار را چگونه تاب آورد؟ و جسر بغداد، چگونه آن پیکر را که به عظمت عرش بود، تحمل کرد. سلام بر نام معطّر و زیبایت، که الهامبخش صبوری و شکیبایی است، سلام بر سجاده ای که از اشکهایت خیس میشد، و بر زمینی که پیشانی و صورت بر آن مینهادی، و بر آن دستها، که به درگاه خدا میگشودی، سلام بر گوهرهای غلطانی که از آسمان چشمانت بر گونه نورانیات میچکید، سلام بر کُند و زنجیری که از بوسه بر دست و پایت، قداست یافت، سلام بر مرقد نور افشانت، که آسمان تیره عراق را روشن ساخته است، سلام بر تو، و بر پدران، و فرزندانت، و بر شیفتگان و پیروانت، سلام بر تو که مایه افتخار اسلامی، و شیعه، به وجود تو مبالد، و ایران، همراه [[عشق]] تو، پیکر فرزندان بسیاری از نسل تو را در آغوش کشیده است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۶۸-۲۷۶.</ref>. | *سوگنامه [[امام کاظم|کاظم آل محمد]]{{ع}}: دیدهها، عبد صالح خدا را میجوید، دلها، [[عشق]ه پاکان را میپرورد و چشم و دل، سراغ تو را میگیرد، که تو، تجسم عبودیت و تبلور صلاح و طهارتی. تو، قربانی استقامت و پیشوای راست قامتی. تو، [[امام]] مظلوم و مسموم، زجردیده زندانی جفایی، ای [[امام]]! ... ای رداپوش محنت در راه خدا، ای جرعه نوش جام بلا، ای به [[عشق]] مولا مبتلا، ای کاظمینِ تو، قبله اهل ولا! ... ای حجت [[حق]]، ای کعبه [[عشق]]، ای منزلگه شوق! تا [[حق]] را از زندان اتهام بیرون آوری، زندانی طاغوتیان شدی، تا ذهن تیره تاریخ را روشن کنی، به زندانهای تاریک، تن دادی و آغوش گشودی، تا عزت [[امامت]] را تثبیت کنی، ظلمت محبس ستم را تحمل کردی، تا شرف دین و آبروی علی را حفظ کنی، همدم سلسله سنگین و حلقههای زنجیر شدی. تا غرور فرعونیِ هارون را در هم شکنی، موسی وار، از نیل بلا گذشتی، ای زندانی بغداد! ... ای شب زنده دار عابد، ای شیر بسته به زنجیر!خلفای عباسی میپنداشتند که با بند زدن به پای حقپوی تو، میتوانند راهت را ببندند و با افکندن کُند و زنجیر بر دست و گردنت، قامت افراشته ات را به ذلت کشند، و با محبوس ساختنت، [[محبت]] تو را از دل حقپرستان بیرون کنند. اما غافل از آنکه نور را نمیتوان پوشاند و عطر حقیقت را نمیتوان پنهان کرد. تو رفتی، اما راه تو، در گامهای زندانیان مبارز، ادامه یافت، نالههای دردمندانهات، در فریاد خشمگین امتهای انقلابی انعکاس داشت، عزت تو، الهامبخش ستمدیدگان شد، [[عشق]] تو، هر دل را خانه خود کرد، نام تو، تاریخ حماسههای مقاومت را زینت بخشید، شهادت مظلومانه ات، رسواگر سلطه شکنجه و شلاق گشت، و جای کبود تازیانه ها بر پیکر نحیف تو، خطوط روشنی از سیه روزی حکام جور را ترسیم کرد. ای [[امام کاظم|کاظم آل محمد]]{{ع}} ای مهار حکمت و حلم، بر دهان کف آلود خشونت و خشم غضب، از حلم تو خشمگین میشد، و صبر از صبر تو بی طاقت میگشت. حکومت ستم، از نستوهی تو، به ستوه میآمد، و مقاومت جائران، از مقاومت تو درهم می شکست، و زندانبانان، اسیر صفا و عبودیت تو میشدند، و محبس به محبس، شب زنده داری تو را جابه جا میکردند، زندان به زندان، ایمان و ذکر و تهجد تو را به بند میکشیدند، پای اراده ات را به حلقههای کین و حسد میآزردند، تن رنجورت را در ژرفای تاریک مطامیر، محبوس و معذّب میکردند، و جنازه مطهرت را مظلومانه و غریبانه، تشییع مینمودند ...<ref> {{عربی|«المضطهد بالظّلم، والمقبور بالجور، والمعذّب فی قعر السّجون وظُلَم المطامیر، ذی السّاق المرضوض بحلَقِ القیود، والجنازه المنادی علیها بِذُلّ الاستخفاف»}}، زیارت امام کاظم، مفاتیح الجنان.</ref>. شگفتا ...! که دوش تشییع کنندگان، آن کوه سکینه و وقار را چگونه تاب آورد؟ و جسر بغداد، چگونه آن پیکر را که به عظمت عرش بود، تحمل کرد. سلام بر نام معطّر و زیبایت، که الهامبخش صبوری و شکیبایی است، سلام بر سجاده ای که از اشکهایت خیس میشد، و بر زمینی که پیشانی و صورت بر آن مینهادی، و بر آن دستها، که به درگاه خدا میگشودی، سلام بر گوهرهای غلطانی که از آسمان چشمانت بر گونه نورانیات میچکید، سلام بر کُند و زنجیری که از بوسه بر دست و پایت، قداست یافت، سلام بر مرقد نور افشانت، که آسمان تیره عراق را روشن ساخته است، سلام بر تو، و بر پدران، و فرزندانت، و بر شیفتگان و پیروانت، سلام بر تو که مایه افتخار اسلامی، و شیعه، به وجود تو مبالد، و ایران، همراه [[عشق]] تو، پیکر فرزندان بسیاری از نسل تو را در آغوش کشیده است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۶۸-۲۷۶.</ref>. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۲: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* [[پرونده:81.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|'''فرهنگ زیارت''']]. | * [[پرونده:81.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|'''فرهنگ زیارت''']]. | ||
* [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] | |||
==پانویس== | ==پانویس== |