پرش به محتوا

مرجئه در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۶: خط ۱۶:


==[[عقاید]] مرجئه==
==[[عقاید]] مرجئه==
*مرجئه، از اولین فرقه‌های پدیدار شده در عالم [[اسلام]] است که بر [[ایمان]] قلبی به جای عمل با اعضا و جوارح، تأکید دارد یعنی اگر [[انسان]] از نظر [[عقیده]] و [[ایمان]] که به حوزۀ [[قلب]] مربوط است، [[مسلمان]] باشد، از جرگۀ اهل [[ایمان]] به حساب می‌‌آید و معیار [[ایمان]] را عمل نمی‌دانستند. از نظر آنان اگر [[ایمان]] درست بود، مانعی ندارد عمل [[انسان]] [[فاسد]] باشد، [[ایمان]]، کفارۀ عمل بد است. مرجئه از لحاظ تأثیر [[گناه]] بر [[ایمان]]، در نقطۀ مقابل [[خوارج]] قرار داشتند<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۲۳؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۰۷.</ref>.
*[[مرجئه]]، از اولین فرقه‌های پدیدار شده در عالم [[اسلام]] است که بر [[ایمان]] قلبی به جای عمل با اعضا و جوارح، تأکید دارد که اگر [[انسان]] از نظر [[عقیده]] و [[ایمان]] که به حوزۀ [[قلب]] مربوط است [[مسلمان]] باشد، از جرگۀ اهل [[ایمان]] به حساب می‌‌آید و معیار [[ایمان]] را عمل نمی‌دانستند. از نظر آنان اگر [[ایمان]] درست بود، مانعی ندارد عمل [[انسان]] [[فاسد]] باشد، [[ایمان]]، کفارۀ عمل بد است. [[مرجئه]] از لحاظ تأثیر [[گناه]] بر [[ایمان]]، در نقطۀ مقابل [[خوارج]] قرار داشتند<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲۳؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۰۷.</ref>.
*در جریان [[اختلاف]] میان [[علی]] {{ع}} و [[معاویه]] کسانی ادعا کردند [[حقیقت]] برایشان مشتبه شده است، لذا در خانه نشستند و دربارۀ امور [[جامعه]] [[قضاوت]] نکردند. اینان می‌گفتند، ما از عقیدۀ [[باطنی]] کسی خبر نداریم و نمی‌دانیم چه کسی در [[دل]]، [[مسلمان]] و [[مؤمن]] است و چه کسی [[کافر]] و [[فاسق]]؛ زیرا همگی به ظاهر، مسلمان‌اند. پس سزاوار است [[ثواب]] و [[عقاب]] آنان را تا [[قیامت]] به تأخیر اندازیم تا [[خدا]] دربارۀ آنان [[داوری]] کند. بدین‌سان، مرجئه در این [[دنیا]] به [[ثواب]] یا [[گناه]] [[مسلمانان]] [[حکم]] نمی‌کنند و تنها [[ایمان]] را برای [[مسلمانان]] [[کافی]] می‌دانند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۰۷.</ref>.
*مهمترین مسأله در اندیشۀ ارجاء، تعریف ماهیت [[ایمان]] و در واقع ملاک و [[میزان]] [[صدق]] نام [[مسلمان]] بر افراد است. اهمیت مسألۀ [[ایمان]] و تعریف آن به اندازه ای است که برخی منابع آن را ملاک مرجئ دانستن یا ندانستن اشخاص معرفی کرده اند: "هرکس بگوید [[ایمان]] قول و عمل است و [[کاستی]] و فزونی می‌‌یابد از ارجاء خارج شده است"<ref>ر.ک: خمینی، سیدحسن، فرهنگ جامع فرق اسلامی، ص؟؟؟. </ref>.
*[[ابومحمد]] [[حسن]] بن [[محمد]] بن حنیفه از نخستین کسانی بود که این نظریه را مطرح نمود. فرقۀ مرجئه همچون [[خوارج]] اندک اندک از [[عقاید]] [[سیاسی]] محض رو به سوی [[عقاید]] [[کلامی]] نهاد. [[ابوحنیفه]] ـ پیشوای [[مذهب]] [[حنفی]] ـ مهم‌ترین شخصیت این دوران بود که [[عقاید]] [[کلامی]] ویژه‌ای برای این [[فرقه]] ترتیب داد. او نوشته‌ها و مطالب منظمی دربارۀ عقیدۀ ارجاء تدوین کرد. پس از [[ابوحنیفه]]، ابومطیع بلخی دو کتاب با عنوان‌ [[فقه]] الابسط و العالم و المتعلم‌ نگاشت که اساس [[کلام]] مرجئه را در خود داشتند. از آثار مهم دیگر مرجئة السواد الاعظم‌ نوشته [[حکیم]] [[سمرقندی]] است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۰۷.</ref>.
*مسألۀ [[ایمان]] خود دارای چند فرع است که عبارتند از:
*[[اکثریت]] مرجئه، [[امامت]] را برای غیر [[قریش]] جائز نمی‌دانستند، ولی بعضی از آنان می‌گفتند: هرکس [[احکام]] [[قرآن]] و [[سنت]] [[رسول]] {{صل}} را برپا دارد، می‌تواند [[امام]] باشد و [[حکم]] [[امامت]] را به [[اجماع امت]] وانهاده بودند و [[معتقد]] بودند [[پیشوا]] هر چند [[گناه]] کند، مقامش [[باقی]] و اطاعتش [[واجب]] است و [[اقتدا]] کردن [[نماز]] به او صحیح است<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۲۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۰۸؛ [[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۳۴.</ref>.  
#پیوند [[ایمان]] و عمل: [[اهل سنت]] [[عقیده]] داشتند انجام [[اعمال]] و [[تکالیف دینی]] خود بخشی از ماهیت [[ایمان]] را تشکیل می‌‌دهد. طرفداران ارجاء چنین دخالتی را نمی‌پذیرند؛
*در مجموع [[عقاید]] مرجئه عبارت بود از: جای دادن [[مرتبت]] عمل، پس از [[ایمان]]؛ [[داوری]] نکردن دربارۀ [[سرنوشت]] [[اخروی]] فرد [[مسلمان]]؛ [[مؤمن]] دانستن هر کس که به مسلمانی [[اقرار]] ظاهری کند؛ وانهادن [[امامت]] [[امت]] به [[اجماع امت]]؛ [[حکم]] به [[امامت]] هر کس که [[اجماع]] بر [[امامت]] او حاصل آید اگر به [[کتاب و سنت]] [[آگاه]] باشد هر چند [[گناه]] کند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۰۸.</ref>.
#کاهش و افزایش [[ایمان]]: برخی [[معتقد]] بودند [[اعمال نیک]] [[ایمان]] را افزایش می‌‌دهد، [[مرجئه]] [[عقیده]] داشتند [[اعمال]] [[دینی]] بر آن نمی‌افزاید و از آن نمی‌کاهد؛
*[[رأی]] و عقیدۀ مرجئه به نفع دستگاه [[حاکم]] بود، یعنی موجب می‌‌شد [[مردم]] برای [[فسق]] و [[فجور]] دستگاه [[حاکم]]، اهمیت چندانی قائل نشوند و آنها را با همه تبهکاری‌ها [[اهل بهشت]] بدانند! آنها [[اعمال]] [[سلاطین]] [[بنی‌امیه]] را تصحیح می‌‌کردند، [[بنی‌امیه]] هم متقابلاً آنها را مورد [[تأیید]] قرار می‌‌دادند. البته بعد از انقراض [[بنی‌امیه]]، بنی‌عباس بر اساس خصومتی که با [[بنی‌امیه]] داشتند، ریشۀ مرجئه را از بین بردند<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۲۴؛ [[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۳۴.</ref>.
#مسألۀ استثنا در [[ایمان]] بدان معنا که آیا رواست کسی به طور مطلق بگوید من مؤمنم یا اینکه باید این سخن را که من مؤمنم با قید انشاءالله [[مقید]] سازد. در حالی که موضع عمومی [[اهل سنت]] [[لزوم]] استثنا گفتن است، [[مرجئه]] چنین قیدی را لازم نمی‌شمرند؛
#مسألۀ عدم خلود در [[آتش]] برای [[گناهکاران]]: [[مرجئه]] از آن روی که [[گناهکاران]] را نه [[کافر]] بلکه مسلمانی می‌‌دانستند که مرتکب [[خطا]] شده است، [[معتقد]] بودند چنین کسی در [[آتش]] مخلّد نمی‌شود. [[مرجئه]] افزون بر این در مباحثات [[سیاسی]] [[اجتماعی]] نیز [[خلفا]] را [[تکفیر]] نمی‌کردند<ref>ر.ک: خمینی، سیدحسن، فرهنگ جامع فرق اسلامی، ص؟؟؟. </ref>.
*[[مرجئه]] در درجه اول با [[خوارج]] و عقیدۀ ایشان مبنی بر اینکه هرکس [[مرتکب گناه]] شود [[کافر]] است، مخالف بوده‌اند و در مرحلۀ دوم، از زمره [[عقاید]] آنها، تنقیص [[علی]] {{ع}} است. به نظر می‌‌رسد ایشان در این [[عقیده]] از نظریات [[بنی امیه]] متأثر بوده و از ایشان [[الهام]] گرفته‌اند. تنقیص [[علی]] {{ع}} در نزد ایشان تا به آنجاست که [[مأمون]] [[خلیفه عباسی]] در هجو یکی از ایشان می‌‌گوید: "هرگاه خواستی که مُرجی (مفرد [[مرجئه]]) پیش از رسیدن مرگش بمیرد، [[نام علی]] {{ع}} را پیش او تجدید کن و بر [[نبی]] {{ع}} و آل او [[صلوات]] بفرست". از همین عبارت می‌‌توان کیفیت ارتباط [[مرجئه]] با [[علی]] {{ع}} و [[آل محمد]] {{صل}} را دانست<ref>ر.ک: خمینی، سیدحسن، فرهنگ جامع فرق اسلامی، ص؟؟؟. </ref>.
*در جریان [[اختلاف]] میان [[علی]] {{ع}} و [[معاویه]] کسانی ادعا کردند [[حقیقت]] بر ایشان مشتبه شده است. پس در خانه نشستند و دربارۀ امور [[جامعه]] [[قضاوت]] نکردند. اینان می‌گفتند، ما از [[عقیده باطنی]] کسی خبر نداریم و نمی‌دانیم چه کسی در [[دل]]، [[مسلمان]] و [[مؤمن]] است و چه کس، [[کافر]] و [[فاسق]]؛ زیرا همگی به ظاهر، مسلمان‌اند. پس سزاوار است [[ثواب]] و [[عقاب]] آنان را تا [[قیامت]] به تأخیر اندازیم تا [[خدا]] درباره آنان [[داوری]] کند. بدین‌سان، [[مرجئه]] در این [[دنیا]] به [[ثواب]] یا [[گناه]] [[مسلمانان]] [[حکم]] نمی‌کنند و تنها [[ایمان]] را برای [[مسلمانان]] [[کافی]] می‌دانند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۰۷.</ref>.
*فرقۀ [[مرجئه]] همچون [[خوارج]] اندک اندک از [[عقاید]] [[سیاسی]] محض رو به سوی [[عقاید]] [[کلامی]] نهاد. [[ابوحنیفه]] ـ پیشوای [[مذهب]] [[حنفی]] ـ مهم‌ترین شخصیت این دوران بود که [[عقاید]] [[کلامی]] ویژه‌ای برای این [[فرقه]] ترتیب داد. او نوشته‌ها و مطالب منظمی دربارۀ [[عقیده]] ارجاء تدوین کرد. پس از [[ابوحنیفه]]، ابومطیع بلخی دو کتاب با عنوان‌ [[فقه]] الابسط و العالم و المتعلم‌ نگاشت که اساس [[کلام]] [[مرجئه]] را در خود داشتند. از آثار مهم دیگر مرجئة السواد الاعظم‌ نوشته [[حکیم]] [[سمرقندی]] است. امروزه از فرقۀ [[مرجئه]] خبری نیست و این [[فرقه]] از میان رفته است؛ ولی رگه‌هایی از این [[تفکر]] را در قالب اباحه‌گری در دیگر فرق می‌توان بازیافت<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۰۷.</ref>.
*[[اکثریت]] [[مرجئه]]، [[امامت]] را برای غیر [[قریش]] جائز نمی‌دانستند، ولی بعض آنان می‌گفتند: هرکس [[احکام]] [[قرآن]] و [[سنت]] [[رسول]] {{صل}} را برپا دارد، می‌تواند [[امام]] باشد و [[حکم]] [[امامت]] را به [[اجماع امت]] وانهاده بودند و [[معتقد]] بودند [[پیشوا]] هر چند [[گناه]] کند، مقامش [[باقی]] و اطاعتش [[واجب]] است و [[اقتدا]] کردن [[نماز]] به او صحیح است<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲۴؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۰۸؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۳۴.</ref>.  
*در مجموع [[عقاید]] [[مرجئه]] عبارت بود از: جای دادن [[مرتبت]] عمل، پس از [[ایمان]]؛ [[داوری]] نکردن دربارۀ [[سرنوشت]] [[اخروی]] فرد [[مسلمان]]؛ [[مؤمن]] دانستن هر کس که به مسلمانی [[اقرار]] ظاهری کند؛ وانهادن [[امامت]] [[امت]] به [[اجماع امت]]؛ [[حکم]] به [[امامت]] هر کس که [[اجماع]] بر [[امامت]] او حاصل آید اگر به [[کتاب و سنت]] [[آگاه]] باشد هر چند [[گناه]] کند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۰۸.</ref>.
*[[رأی]] و [[عقیده]] [[مرجئه]] به نفع دستگاه [[حاکم]] بود، یعنی موجب می‌‌شد [[مردم]] برای [[فسق]] و [[فجور]] دستگاه [[حاکم]]، اهمیت چندانی قائل نشوند و آنها را با همه تبهکاری‌ها [[اهل بهشت]] بدانند! از این‌رو پیدایش [[مرجئه]] ریشۀ [[سیاسی]] داشت، آنها [[اعمال]] [[سلاطین]] [[بنی‌امیه]] را تصحیح می‌‌کردند، [[بنی‌امیه]] هم متقابلاً آنها را مورد [[تأیید]] قرار می‌‌دادند. البته بعد از انقراض [[بنی‌امیه]]، بنی‌عباس بر اساس خصومتی که با [[بنی‌امیه]] داشتند، ریشۀ [[مرجئه]] را زدند<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۲۴؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۳۴.</ref>.
 
==انشعابات مرجئه==
==انشعابات مرجئه==
*فرقۀ مرجئه به فرقه‌هایی انشعاب یافت که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:
*فرقۀ مرجئه به فرقه‌هایی انشعاب یافت که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:
۱۱۱٬۷۱۱

ویرایش