حضور قلب: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
*توجّه کامل داشتن به [[خدا]] در [[نماز]] و [[عبادت]]. آنچه سبب بازدارندگی [[نماز]] از [[گناه]] و عامل [[تقرّب]] به [[خدا]] میشود، ذِکر و یاد است و [[نماز]] مهمترین برنامه "[[یاد خدا]]" است، پس [[ارزش]] و اثر آن هم وقتی است که [[دل]] و [[حواس]][[نمازگزار]]، از هر چه غیر خداست فاصله بگیرد و به [[خدا]] متوجّه باشد و بداند در برابر چه کسی [[ایستاده]]. چه میکند و چه میگوید و چه میخواهد. اگر [[حضور قلب]] نباشد، [[نماز]] چندان ثمری نخواهد داشت. هر چه [[معرفت به خدا]] و توجه به [[جایگاه]] و معنای [[نماز]] بیشتر باشد، [[حضور قلب]] بهتر حاصل میشود و هر چه [[محبت]] و [[عشق]] به [[خدا]] جدّیتر و عمیقتر باشد، [[دل]] [[نمازگزار]] در حال [[نماز]] به جاهای دیگر توجّه پیدا نمیکند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگنامه دینی (کتاب)| فرهنگنامه دینی]]، | *توجّه کامل داشتن به [[خدا]] در [[نماز]] و [[عبادت]]. آنچه سبب بازدارندگی [[نماز]] از [[گناه]] و عامل [[تقرّب]] به [[خدا]] میشود، ذِکر و یاد است و [[نماز]] مهمترین برنامه "[[یاد خدا]]" است، پس [[ارزش]] و اثر آن هم وقتی است که [[دل]] و [[حواس]][[نمازگزار]]، از هر چه غیر خداست فاصله بگیرد و به [[خدا]] متوجّه باشد و بداند در برابر چه کسی [[ایستاده]]. چه میکند و چه میگوید و چه میخواهد. اگر [[حضور قلب]] نباشد، [[نماز]] چندان ثمری نخواهد داشت. هر چه [[معرفت به خدا]] و توجه به [[جایگاه]] و معنای [[نماز]] بیشتر باشد، [[حضور قلب]] بهتر حاصل میشود و هر چه [[محبت]] و [[عشق]] به [[خدا]] جدّیتر و عمیقتر باشد، [[دل]] [[نمازگزار]] در حال [[نماز]] به جاهای دیگر توجّه پیدا نمیکند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگنامه دینی (کتاب)| فرهنگنامه دینی]]، ص۹۰.</ref>. | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
====قسمت پنجم==== | ====قسمت پنجم==== | ||
*قسمت پنجم از مرتبه [[شهود]] حقائق،"اِفاقه" نامیده میشود. منظور از افاقه، آناست که سالک از مستی مشاهده درآید، و به اصطلاح به حالت "صَحو" بازگردد. در این حالت باز توجه او تابع توجه [[حضرت]] [[حق]]، [[اراده]] او تابع [[اراده]] [[حضرت]] [[حق]]، و [[علم]] او تابع [[علم]] [[حضرت]] [[حق]] -سبحانه و تعالی!- خواهد بود. در یک سخن او -جل و علا!- در تمامی [[قوای ادراکی]] و نیز در همه جوارح و اندامهای [[بنده]] [[تصرف]] میکند، و هرآنگونه که خود خواهد او را [[تربیت]] میفرماید؛ به این چند [[آیه]] بنگرید:{{متن قرآن| وَمَا تَشَاؤُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref> و شما جز آن نمیخواهید که خدا خواسته باشد؛ سوره انسان، آیه: ۳۰.</ref>؛ {{متن قرآن| فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاء حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ }}<ref> پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد که خداوند شنوایی داناست؛ سوره انفال، آیه: ۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref> بیگمان آنان که با تو بیعت میکنند جز این نیست که با خداوند بیعت میکنند؛ دست خداوند بالای دستهای آنان است؛ از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش میشکند و هر کس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند به زودی به او پاداشی سترگ خواهد داد؛ سوره فتح، آیه: ۱۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۶۰.</ref>. | *قسمت پنجم از مرتبه [[شهود]] حقائق،"اِفاقه" نامیده میشود. منظور از افاقه، آناست که سالک از مستی مشاهده درآید، و به اصطلاح به حالت "صَحو" بازگردد. در این حالت باز توجه او تابع توجه [[حضرت]] [[حق]]، [[اراده]] او تابع [[اراده]] [[حضرت]] [[حق]]، و [[علم]] او تابع [[علم]] [[حضرت]] [[حق]] -سبحانه و تعالی!- خواهد بود. در یک سخن او -جل و علا!- در تمامی [[قوای ادراکی]] و نیز در همه جوارح و اندامهای [[بنده]] [[تصرف]] میکند، و هرآنگونه که خود خواهد او را [[تربیت]] میفرماید؛ به این چند [[آیه]] بنگرید:{{متن قرآن| وَمَا تَشَاؤُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref> و شما جز آن نمیخواهید که خدا خواسته باشد؛ سوره انسان، آیه: ۳۰.</ref>؛ {{متن قرآن| فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاء حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ }}<ref> پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد که خداوند شنوایی داناست؛ سوره انفال، آیه: ۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref> بیگمان آنان که با تو بیعت میکنند جز این نیست که با خداوند بیعت میکنند؛ دست خداوند بالای دستهای آنان است؛ از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش میشکند و هر کس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند به زودی به او پاداشی سترگ خواهد داد؛ سوره فتح، آیه: ۱۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۶۰.</ref>. | ||
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز میفرمایند: "[[قلب]] [[مؤمن]] در میان دو انگشت از انگشتان [[خداوند]] است" <ref>{{متن حدیث|قَلْبُ الْمُؤْمِنِ بَيْنَ إِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِ الرَّحْمَن}}؛ بحار الانوار، ج۶۷، | *[[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز میفرمایند: "[[قلب]] [[مؤمن]] در میان دو انگشت از انگشتان [[خداوند]] است" <ref>{{متن حدیث|قَلْبُ الْمُؤْمِنِ بَيْنَ إِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِ الرَّحْمَن}}؛ بحار الانوار، ج۶۷، ص۳۹.</ref>. [[شیخ کلینی]] در کتاب [[شریف]] کافی از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] کرده که ایشان میفرمایند: "چون [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[معراج]] برده شدند، سؤال نمودند: پروردگارا! حال [[مؤمن]] نزد تو چگونه است؟ پاسخ آمد: ای [[محمّد]]! هر کس به یکی از [[اولیاء]] من اهانت کند، به میدان [[جنگ]] با من آمده است، [[بنده]] من با هیچ امری به من نزدیک نمیشود که نزد من [[دوست]] داشتنیتر از [[واجبات]] باشد؛ پس از آن، [[بنده]] با مستحبّات به من نزدیک میشود، تا آنگاه که من او را [[دوست]] خواهم داشت؛ در این حال من [[شنوایی]] او خواهم بود که بدان میشنود، و [[بینایی]] او که به آن میبیند، و گویایی او که به آن سخن میکند، و [[توانایی]] او که بدان انجام میدهد. این [[بنده]] اگر مرا بخواند اجابتش میکنم، و اگر درخواستی کند برآوردهاش میسازم"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: لَمَّا أُسْرِيَ بِالنَّبِيِّ{{صل}} قَالَ يَا رَبِّ مَا حَالُ الْمُؤْمِنِ عِنْدَكَ- قَالَ يَا مُحَمَّدُ مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ وَ أَنَا أَسْرَعُ شَيْءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِيَائِي وَ مَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَيْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِي عَنْ وَفَاةِ الْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الْغِنَى وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَيْرِ ذَلِكَ لَهَلَكَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الْفَقْرُ وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَيْرِ ذَلِكَ لَهَلَكَ وَ مَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۵۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۶۱.</ref>. | ||
*این مرتبه از حضور قلب، بهگونهای است که هیچ چیزی نمیتواند سالک را از امور دیگر باز دارد. به عبارت دیگر، شنیدن هیچ سخنی او را از شنیدن دیگر سخنان در همان لحظه باز نمیدارد، و دیدن هیچ چیزی او را از دیدن دیگر امور، و انجام هیچ کاری او را از انجام دیگر [[کارها]] باز نمیدارد. میتوان احتمال داد که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در لحظهای که در [[نماز]] انگشتر خویش را به سائل بخشیدند، در این منزل به سر میبردهاند؛ چه در عین توجّه کامل به بارگاه ربوبی، سخن آن سائل را نیز میشنیدهاند، و در عین توجّه کامل به [[نماز]]، باز دست به انگشتری برده آن را به او میبخشیدهاند. | *این مرتبه از حضور قلب، بهگونهای است که هیچ چیزی نمیتواند سالک را از امور دیگر باز دارد. به عبارت دیگر، شنیدن هیچ سخنی او را از شنیدن دیگر سخنان در همان لحظه باز نمیدارد، و دیدن هیچ چیزی او را از دیدن دیگر امور، و انجام هیچ کاری او را از انجام دیگر [[کارها]] باز نمیدارد. میتوان احتمال داد که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در لحظهای که در [[نماز]] انگشتر خویش را به سائل بخشیدند، در این منزل به سر میبردهاند؛ چه در عین توجّه کامل به بارگاه ربوبی، سخن آن سائل را نیز میشنیدهاند، و در عین توجّه کامل به [[نماز]]، باز دست به انگشتری برده آن را به او میبخشیدهاند. | ||
*آری! در اینجا سخنی دیگر نیز هست، و آن اینکه صاحبان [[مقام عصمت]] کبری{{عم}} را حالاتی گوناگون بوده، که به واسطه گوناگونی زمان و مکان تغییر میکرده است. گاه به حالت مدهوشی بودهاند، بهگونهای که تیر را از پای [[سرور]] باورمندان خارج میساختند اما ایشان از آن خبری نمییافتند؛ و گاه به حالت توجّه در عین بازگشت فرو میشدهاند، بهگونهای که در عین توجّه کامل به طرف [[حضرت]] [[حق]]، عرض [[نیاز]] سائل را شنیده و بدان پاسخ میگفتهاند. حالاتی سوم، چهارم و... دیگری نیز بوده که در [[سیره]] اینان{{عم}} نقل شده است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خود میفرمایند: "ما را حالاتی است که هیچ [[فرشته]] [[مقرّب]] و یا [[پیامبر]] مرسلی نمیتواند آن را تحمّل نماید"<ref>{{متن حدیث|ان لنا حالات لا یتحملها مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌ مُرْسَلٌ}}</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۶۱.</ref> | *آری! در اینجا سخنی دیگر نیز هست، و آن اینکه صاحبان [[مقام عصمت]] کبری{{عم}} را حالاتی گوناگون بوده، که به واسطه گوناگونی زمان و مکان تغییر میکرده است. گاه به حالت مدهوشی بودهاند، بهگونهای که تیر را از پای [[سرور]] باورمندان خارج میساختند اما ایشان از آن خبری نمییافتند؛ و گاه به حالت توجّه در عین بازگشت فرو میشدهاند، بهگونهای که در عین توجّه کامل به طرف [[حضرت]] [[حق]]، عرض [[نیاز]] سائل را شنیده و بدان پاسخ میگفتهاند. حالاتی سوم، چهارم و... دیگری نیز بوده که در [[سیره]] اینان{{عم}} نقل شده است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خود میفرمایند: "ما را حالاتی است که هیچ [[فرشته]] [[مقرّب]] و یا [[پیامبر]] مرسلی نمیتواند آن را تحمّل نماید"<ref>{{متن حدیث|ان لنا حالات لا یتحملها مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌ مُرْسَلٌ}}</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۶۱.</ref> | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
*این مطلب نیز به حضور قلب در [[نماز]]، و دستکم به حصول مرتبه نخست آن متوقّف است:"[[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} هردو فرمودهاند: بهره [[بنده]] از [[نماز]] همان بخشی است که در آن رو به [[حضرت]] [[حق]] دارد، امّا اگر در تمامی [[نماز]] از او غافل باشد [[نماز]] در هم پیچیده و به صورتش زده میشود" <ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} أَنَّهُمَا قَالا إِنَّمَا لِلْعَبْدِ مِنْ صَلَاتِهِ مَا أَقْبَلَ عَلَيْهِ مِنْهَا فَإِذَا أَوْهَمَهَا كُلَّهَا لُفَّتْ فَضُرِبَ بِهَا وَجْهُهُ}}؛ بحارالأنوار، ج۸۹، ص۲۶۵.</ref>؛ "[[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: چون در [[نماز]] تکبیره الإحرام را گفتی به سوی [[نماز]] روی کن، چه اگر تو به [[نماز]] روی کردی [[خداوند]] نیز به سوی تو روی میکند، و چون تو از [[نماز]] روی گرداندی [[خداوند]] نیز از تو روی میگرداند، و چه بسا که از [[نماز]] تنها یک سوّم یا یک چهارم یا یک ششم آن به همان اندازهای که مصلّی به نمازش توجّه کرده است به [[آسمان]] بالا [[رود]]، و [[خداوند]] به کسی که در [[نماز]] غافل است هیچ چیزی نمیبخشد"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ{{ع}}: إِذَا أَحْرَمْتَ فِي الصَّلَاةِ فَأَقْبِلْ عَلَيْهَا فَإِنَّكَ إِذَا أَقْبَلْتَ أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَ إِذَا أَعْرَضْتَ أَعْرَضَ اللَّهُ عَنْكَ فَرُبَّمَا لَمْ يُرْفَعْ مِنَ الصَّلَاةِ إِلَّا الثُّلُثُ أَوِ الرُّبُعُ أَوِ السُّدُسُ عَلَى قَدْرِ إِقْبَالِ الْمُصَلِّي عَلَى صَلَاتِهِ وَ لَا يُعْطِي اللَّهُ الْغَافِلَ شَيْئاً}}؛ بحارالأنوار، ج۸۹، ص۲۶۵.</ref>. | *این مطلب نیز به حضور قلب در [[نماز]]، و دستکم به حصول مرتبه نخست آن متوقّف است:"[[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} هردو فرمودهاند: بهره [[بنده]] از [[نماز]] همان بخشی است که در آن رو به [[حضرت]] [[حق]] دارد، امّا اگر در تمامی [[نماز]] از او غافل باشد [[نماز]] در هم پیچیده و به صورتش زده میشود" <ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} أَنَّهُمَا قَالا إِنَّمَا لِلْعَبْدِ مِنْ صَلَاتِهِ مَا أَقْبَلَ عَلَيْهِ مِنْهَا فَإِذَا أَوْهَمَهَا كُلَّهَا لُفَّتْ فَضُرِبَ بِهَا وَجْهُهُ}}؛ بحارالأنوار، ج۸۹، ص۲۶۵.</ref>؛ "[[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: چون در [[نماز]] تکبیره الإحرام را گفتی به سوی [[نماز]] روی کن، چه اگر تو به [[نماز]] روی کردی [[خداوند]] نیز به سوی تو روی میکند، و چون تو از [[نماز]] روی گرداندی [[خداوند]] نیز از تو روی میگرداند، و چه بسا که از [[نماز]] تنها یک سوّم یا یک چهارم یا یک ششم آن به همان اندازهای که مصلّی به نمازش توجّه کرده است به [[آسمان]] بالا [[رود]]، و [[خداوند]] به کسی که در [[نماز]] غافل است هیچ چیزی نمیبخشد"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ{{ع}}: إِذَا أَحْرَمْتَ فِي الصَّلَاةِ فَأَقْبِلْ عَلَيْهَا فَإِنَّكَ إِذَا أَقْبَلْتَ أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَ إِذَا أَعْرَضْتَ أَعْرَضَ اللَّهُ عَنْكَ فَرُبَّمَا لَمْ يُرْفَعْ مِنَ الصَّلَاةِ إِلَّا الثُّلُثُ أَوِ الرُّبُعُ أَوِ السُّدُسُ عَلَى قَدْرِ إِقْبَالِ الْمُصَلِّي عَلَى صَلَاتِهِ وَ لَا يُعْطِي اللَّهُ الْغَافِلَ شَيْئاً}}؛ بحارالأنوار، ج۸۹، ص۲۶۵.</ref>. | ||
*نظیر این دو [[روایت]] بسیار است، به خواست [[خدا]] ما برخی از این [[روایات]] را در آخر همین مبحث یاد خواهیم کرد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۶۹.</ref>. | *نظیر این دو [[روایت]] بسیار است، به خواست [[خدا]] ما برخی از این [[روایات]] را در آخر همین مبحث یاد خواهیم کرد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۶۹.</ref>. | ||
*با این همه میافزائیم که هیچ [[بدبختی]] و مصیبتی بالاتر از این نیست که [[عمر]] [[انسان]] بسر رسد، اما [[حضرت]] [[حق]] از [[بنده]] خود هیچ عملی را قبول ننماید!: "[[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: بخدا قسم که پنجاه سال از [[عمر]] کسی میگذرد و [[خداوند]] یک [[نماز]] را از او نمیپذیرد، چه چیزی بدتر از این وجود دارد؟" <ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَيَأْتِي عَلَى الرَّجُلِ خَمْسُونَ سَنَةً وَ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ صَلَاةً وَاحِدَةً فَأَيُّ شَيْءٍ أَشَدُّ مِنْ هَذَا }}؛ بحار الانوار، ج۸۱، | *با این همه میافزائیم که هیچ [[بدبختی]] و مصیبتی بالاتر از این نیست که [[عمر]] [[انسان]] بسر رسد، اما [[حضرت]] [[حق]] از [[بنده]] خود هیچ عملی را قبول ننماید!: "[[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: بخدا قسم که پنجاه سال از [[عمر]] کسی میگذرد و [[خداوند]] یک [[نماز]] را از او نمیپذیرد، چه چیزی بدتر از این وجود دارد؟" <ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَيَأْتِي عَلَى الرَّجُلِ خَمْسُونَ سَنَةً وَ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ صَلَاةً وَاحِدَةً فَأَيُّ شَيْءٍ أَشَدُّ مِنْ هَذَا }}؛ بحار الانوار، ج۸۱، ص۲۶۱.</ref>. | ||
*نکته مهمتر آنکه، بدست آوردن حضور قلب در شمار، سختترین چیزها است، بگونهای که برخی بر آن رفتهاند که اصلاً حضور قلب ممکن نمیباشد؛ همانگونه که [[تهذیب نفس]] و ستردن [[رذائل]] از آن بسیار دشوار خوانده شده است. | *نکته مهمتر آنکه، بدست آوردن حضور قلب در شمار، سختترین چیزها است، بگونهای که برخی بر آن رفتهاند که اصلاً حضور قلب ممکن نمیباشد؛ همانگونه که [[تهذیب نفس]] و ستردن [[رذائل]] از آن بسیار دشوار خوانده شده است. | ||
*با این وجود از نظر [[عقل]] و [[شرع]] و بنا به [[نص]] [[کتاب و سنت]]، [[تهذیب نفس]] و پرداختن به تحصیل حضور قلب در شمار مهمترین [[واجبات]] بوده، هیچ گریزی از آن نیست. سالک میتواند از همین اوامری که برا تحصیل آن وارد شده دریابد که نه تنها [[تهذیب نفس]] ممکن میباشد. [[بهترین]] [[دلیل]] در این زمینه، کاملانی هستند که در هر روزگار به بالاترین مراتب آن دست یافتهاند. بنابراین [[مردم]] در این زمینه عذری ندارند که مورد پذیرش [[حضرت]] [[حق]] قرار گیرد. آری! پرداختن به آن، خود فضیلتی است که از جانب [[حضرت]] [[حق]] پذیرفته میگردد، تا سرانجام [[آدمی]] اندک اندک از [[رذائل]] تهی شده به [[فضائل]] دست یابد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۷۰.</ref> | *با این وجود از نظر [[عقل]] و [[شرع]] و بنا به [[نص]] [[کتاب و سنت]]، [[تهذیب نفس]] و پرداختن به تحصیل حضور قلب در شمار مهمترین [[واجبات]] بوده، هیچ گریزی از آن نیست. سالک میتواند از همین اوامری که برا تحصیل آن وارد شده دریابد که نه تنها [[تهذیب نفس]] ممکن میباشد. [[بهترین]] [[دلیل]] در این زمینه، کاملانی هستند که در هر روزگار به بالاترین مراتب آن دست یافتهاند. بنابراین [[مردم]] در این زمینه عذری ندارند که مورد پذیرش [[حضرت]] [[حق]] قرار گیرد. آری! پرداختن به آن، خود فضیلتی است که از جانب [[حضرت]] [[حق]] پذیرفته میگردد، تا سرانجام [[آدمی]] اندک اندک از [[رذائل]] تهی شده به [[فضائل]] دست یابد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۷۰.</ref> |