بینیازی از مردم: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'حضرت حق' به 'حضرت حق'
(←پانویس) |
|||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
* [[بینیازی]] از [[مردم]]، [[بینیازی]] [[جان]] [[انسان]] از آنان است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز در [[حدیث شریف]] "[[بینیازی]] از بسیاری داشتهها نیست، بلکه [[بینیازی]] غنای [[نفس]] است" <ref>{{متن حدیث| لَيْسَ الْغِنَى مِنْ كَثْرَةِ الْعَرَضِ وَ لَكِنَّ الْغِنَى غِنَى النَّفْسِ}}؛ بحار الأنوار، ج۷۴، ص۱۶۲. </ref>، همین مطلب را بیان فرمودهاند. | * [[بینیازی]] از [[مردم]]، [[بینیازی]] [[جان]] [[انسان]] از آنان است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز در [[حدیث شریف]] "[[بینیازی]] از بسیاری داشتهها نیست، بلکه [[بینیازی]] غنای [[نفس]] است" <ref>{{متن حدیث| لَيْسَ الْغِنَى مِنْ كَثْرَةِ الْعَرَضِ وَ لَكِنَّ الْغِنَى غِنَى النَّفْسِ}}؛ بحار الأنوار، ج۷۴، ص۱۶۲. </ref>، همین مطلب را بیان فرمودهاند. | ||
*این صفت نزد [[حضرت | *این صفت نزد [[حضرت حق]] بسیار بزرگ است، تا بدانجا که آن کس که از [[ثروت]] [[مردمان]] بینیاز بوده بدان چشم ندوزد، دعایش [[مستجاب]] میگردد. در [[روایات]] بسیاری اینچنین وارد شده است که: "بینیاز از [[مردم]]، هیچگاه دعائی نمیکند مگر آنکه [[خداوند]] دعای او را میپذیرد". در شمار این [[روایات]] است: [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "هرگاه کسی از شما خواست که هیچ دعائی نکند مگر آنکه [[خداوند]] دعایش را بپذیرد، باید از همه [[مردم]] [[ناامید]] شود، و هیچ امیدی جز از [[حضرت حق]] نداشته باشد؛ چون [[خداوند]] این مطلب را از [[قلب]] او دریابد، هر دعائی نماید او پذیرا میشود" <ref>{{متن حدیث| عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَنْ لَا يَسْأَلَ رَبَّهُ شَيْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ فَلْيَيْأَسْ مِنَ النَّاسِ كُلِّهِمْ وَ لَا يَكُونُ لَهُ رَجَاءٌ إِلَّا عِنْدَ اللَّهِ فَإِذَا عَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ مِنْ قَلْبِهِ لَمْ يَسْأَلِ اللَّهَ شَيْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۴۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۲.</ref>. | ||
*نیز در خبر است که: "تمامی نیکیها در این صفت بزرگ نهفته است":[[امام]] سجّاد{{ع}} فرمودند: "تمامی خیر و [[نیکی]] را دریافتم، که در قطع [[طمع]] از داشتههای [[مردم]]، جمع شده است"<ref>{{متن حدیث| عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{صل}} قَالَ: رَأَيْتُ الْخَيْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِي قَطْعِ الطَّمَعِ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۴۸.</ref>. | *نیز در خبر است که: "تمامی نیکیها در این صفت بزرگ نهفته است":[[امام]] سجّاد{{ع}} فرمودند: "تمامی خیر و [[نیکی]] را دریافتم، که در قطع [[طمع]] از داشتههای [[مردم]]، جمع شده است"<ref>{{متن حدیث| عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{صل}} قَالَ: رَأَيْتُ الْخَيْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِي قَطْعِ الطَّمَعِ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۴۸.</ref>. | ||
*نیز در [[روایات]] فراوان دیگری اینچنین آمده است که: "[[عزّت]] [[مؤمن]] در استغناء او از داشتههای [[مردم]] است":[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "[[شرافت]] [[مؤمن]] در برخواستن شبانه برای [[عبادت]]، و [[عزّت]] او در بینیازیش از [[مردم]] است"<ref>{{متن حدیث| عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: شَرَفُ الْمُؤْمِنِ قِيَامُ اللَّيْلِ وَ عِزُّهُ اسْتِغْنَاؤُهُ عَنِ النَّاسِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۴۸.</ref>؛ | *نیز در [[روایات]] فراوان دیگری اینچنین آمده است که: "[[عزّت]] [[مؤمن]] در استغناء او از داشتههای [[مردم]] است":[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "[[شرافت]] [[مؤمن]] در برخواستن شبانه برای [[عبادت]]، و [[عزّت]] او در بینیازیش از [[مردم]] است"<ref>{{متن حدیث| عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: شَرَفُ الْمُؤْمِنِ قِيَامُ اللَّيْلِ وَ عِزُّهُ اسْتِغْنَاؤُهُ عَنِ النَّاسِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۴۸.</ref>؛ | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
*این مرتبه- که بالاترین مراتب استغناء و [[بینیازی]] است -، آن است که [[آدمی]] از [[ثروتمندان]]، نامداران و کوتاه سخن، تمامی آنان که از نعمتی ویژه برخوردارند، بینیاز باشد. | *این مرتبه- که بالاترین مراتب استغناء و [[بینیازی]] است -، آن است که [[آدمی]] از [[ثروتمندان]]، نامداران و کوتاه سخن، تمامی آنان که از نعمتی ویژه برخوردارند، بینیاز باشد. | ||
*[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در "[[نهج البلاغه]]" اینگونه به این مرتبه اشاره فرمودهاند: "اگر میتوانی چنان کنی که میان تو و [[خدا]] هیچ نعمتدهی نباشد، این گونه کن" <ref>{{متن حدیث| وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ لَا يَكُونَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ ذُو نِعْمَةٍ فَافْعَلْ}}؛ بحار الأنوار، ج۷۴، ص۲۲۸.</ref>. آوردهاند که از حاتم طائی سؤال شد: آیا هیچکس را بزرگوارتر از خود دیدهای؟ پاسخ داد: آری! در بیابان هیزمکشی را دیدم که به [[سختی]] به کار خود مشغول بود، به او گفتم: چرا به نزد حاتم نمیروی تا به تو چیزی بخشد تا از این کار سخت فارغ شوی؟ پاسخ داد: تحمّل این [[سختی]] بهتر از درخواست و [[ذلّت]] آن است. نیز در [[حدیث]] است که: "چون [[جبرائیل]]، [[ابراهیم خلیل]]{{ع}} را در [[آتش]] یافت، از او پرسید: ای [[ابراهیم]]! آیا - برای رفع این مشکل - نیازی به من [[نداری]]؟ [[ابراهیم]]{{ع}} پاسخ داد: به تو نه، امّا به [[پروردگار]] [[جهان]]، آری!" <ref>{{متن حدیث| ان جبرئیل لما رأی ابراهیم{{ع}} فی النّار فَقَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ هَلْ لَكَ إِلَيَ مِنْ حَاجَةٍ فَقَالَ إِبْرَاهِيمُ أَمَّا إِلَيْكَ فَلَا وَ أَمَّا إِلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ فَنَعَمْ}}؛ البرهان، ج۴، ص۶۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص 316.</ref>. | *[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در "[[نهج البلاغه]]" اینگونه به این مرتبه اشاره فرمودهاند: "اگر میتوانی چنان کنی که میان تو و [[خدا]] هیچ نعمتدهی نباشد، این گونه کن" <ref>{{متن حدیث| وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ لَا يَكُونَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ ذُو نِعْمَةٍ فَافْعَلْ}}؛ بحار الأنوار، ج۷۴، ص۲۲۸.</ref>. آوردهاند که از حاتم طائی سؤال شد: آیا هیچکس را بزرگوارتر از خود دیدهای؟ پاسخ داد: آری! در بیابان هیزمکشی را دیدم که به [[سختی]] به کار خود مشغول بود، به او گفتم: چرا به نزد حاتم نمیروی تا به تو چیزی بخشد تا از این کار سخت فارغ شوی؟ پاسخ داد: تحمّل این [[سختی]] بهتر از درخواست و [[ذلّت]] آن است. نیز در [[حدیث]] است که: "چون [[جبرائیل]]، [[ابراهیم خلیل]]{{ع}} را در [[آتش]] یافت، از او پرسید: ای [[ابراهیم]]! آیا - برای رفع این مشکل - نیازی به من [[نداری]]؟ [[ابراهیم]]{{ع}} پاسخ داد: به تو نه، امّا به [[پروردگار]] [[جهان]]، آری!" <ref>{{متن حدیث| ان جبرئیل لما رأی ابراهیم{{ع}} فی النّار فَقَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ هَلْ لَكَ إِلَيَ مِنْ حَاجَةٍ فَقَالَ إِبْرَاهِيمُ أَمَّا إِلَيْكَ فَلَا وَ أَمَّا إِلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ فَنَعَمْ}}؛ البرهان، ج۴، ص۶۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص 316.</ref>. | ||
*گذشته از [[روایات]] و [[تاریخ]]، تجربه نیز نشان میدهد که هرکس از [[مردم]] [[بینیازی]] گزیند، [[قلوب]] آنان را تحت سیطره خود در میآورد. [[سلاطین]]، بزرگان و دیگران نیز همینگونهاند، که خواه ناخواه در سیطره بینیازان قرار میگیرند. ازاین رو، هرکس که بدون برخورداری از خاندانی [[قوی]] در پی [[عزّت]]، وبدون برخورداری از [[سلطنت]] در پی هیبت و بزرگی، و بدون برخورداری از [[دانش]] و [[علم فراوان]] در پی آبرو، و بدون [[ثروت]] و [[قدرت]] بهدنبال [[شوکت]] و [[عظمت]] است، میباید جامه [[نیاز]] را از خود دور کند، و ردای پر بهای [[بینیازی]] را بر اندام خود [[استوار]] سازد. هرکس که [[خداوند]] او را به این تاج مفتخر ساخته، باید [[حضرت | *گذشته از [[روایات]] و [[تاریخ]]، تجربه نیز نشان میدهد که هرکس از [[مردم]] [[بینیازی]] گزیند، [[قلوب]] آنان را تحت سیطره خود در میآورد. [[سلاطین]]، بزرگان و دیگران نیز همینگونهاند، که خواه ناخواه در سیطره بینیازان قرار میگیرند. ازاین رو، هرکس که بدون برخورداری از خاندانی [[قوی]] در پی [[عزّت]]، وبدون برخورداری از [[سلطنت]] در پی هیبت و بزرگی، و بدون برخورداری از [[دانش]] و [[علم فراوان]] در پی آبرو، و بدون [[ثروت]] و [[قدرت]] بهدنبال [[شوکت]] و [[عظمت]] است، میباید جامه [[نیاز]] را از خود دور کند، و ردای پر بهای [[بینیازی]] را بر اندام خود [[استوار]] سازد. هرکس که [[خداوند]] او را به این تاج مفتخر ساخته، باید [[حضرت حق]] را بر آن [[نعمت]] [[سپاس]] گوید؛ و آن کس که از این [[نعمت]] بهرهمند نیست، باید در پیِ تحصیل آن بکوشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۶-۳۱۷.</ref>. | ||
*[[فضیلت]] [[بینیازی]] از [[مردمان]] نیز همچون دیگر [[فضائل]]، شماری از شایستگیهای [[اخلاقی]] را بههمراه خواهد آورد- این [[فضائل]] گاه بههمراه استغناء، و گاه از پی آن حاصل میشود. | *[[فضیلت]] [[بینیازی]] از [[مردمان]] نیز همچون دیگر [[فضائل]]، شماری از شایستگیهای [[اخلاقی]] را بههمراه خواهد آورد- این [[فضائل]] گاه بههمراه استغناء، و گاه از پی آن حاصل میشود. | ||
*در این میان امّا، دو [[فضیلت]] همیشه استغناء را [[همراهی]] خواهد کرد: | *در این میان امّا، دو [[فضیلت]] همیشه استغناء را [[همراهی]] خواهد کرد: | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
*از همین روست که در [[قرآن کریم]]، به دفعات بسیار [[مؤمنان]] به استغناء، [[توکّل]]، [[اعتماد به نفس]]، همّت و به سوی عمل شتافتن، [[دعوت]] شدهاند. در شمار این [[آیات]]- که به وضوح به استغناء [[دعوت]]، و از نظر داشتن به دارائی [[مردمان]] [[نهی]] میفرماید-، میتوان به این [[آیه]] اشاره کرد: {{متن قرآن|وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى}}<ref>«و به آنچه با آن دستههایی از آنان را بهرهمند گرداندهایم چشم مدوز، آراستگی زندگی این جهان را (به آنان دادهایم) تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایاتر است» سوره طه، آیه ۱۳۱.</ref>. | *از همین روست که در [[قرآن کریم]]، به دفعات بسیار [[مؤمنان]] به استغناء، [[توکّل]]، [[اعتماد به نفس]]، همّت و به سوی عمل شتافتن، [[دعوت]] شدهاند. در شمار این [[آیات]]- که به وضوح به استغناء [[دعوت]]، و از نظر داشتن به دارائی [[مردمان]] [[نهی]] میفرماید-، میتوان به این [[آیه]] اشاره کرد: {{متن قرآن|وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى}}<ref>«و به آنچه با آن دستههایی از آنان را بهرهمند گرداندهایم چشم مدوز، آراستگی زندگی این جهان را (به آنان دادهایم) تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایاتر است» سوره طه، آیه ۱۳۱.</ref>. | ||
*[[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: "چون این [[آیه]] نازل شد [[پیامبر اکرم]] [[استوار]] نشستند و آنگاه فرمودند: هرکس به [[اموال]] دیگران نظر دوزد، اندوهش طولانی گردد و ناراحتیاش تمام نشود؛ و هرکس [[نعمتهای خداوند]] را تنها در خوردنی و نوشیدنی بداند، زندگیش کوتاه و عذابش نزدیک گردد"<ref>{{متن حدیث| لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ اسْتَوَى رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} جَالِساً ثُمَّ قَالَ: مَنْ أَتْبَعَ بَصَرَهُ مَا فِي أَيْدِي النَّاسِ طَالَ هَمُّهُ وَ لَمْ يُشْفَ غَيْظُهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْ لِلَّهِ عَلَيْهِ نِعْمَةً إِلَّا فِي مَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ قَصَرَ عِلْمُهُ وَ دَنَا عَذَابُهُ}}؛ تفسیر صافی، ذیل آیه شریفه ۱۳۱ طه.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۸.</ref>. | *[[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: "چون این [[آیه]] نازل شد [[پیامبر اکرم]] [[استوار]] نشستند و آنگاه فرمودند: هرکس به [[اموال]] دیگران نظر دوزد، اندوهش طولانی گردد و ناراحتیاش تمام نشود؛ و هرکس [[نعمتهای خداوند]] را تنها در خوردنی و نوشیدنی بداند، زندگیش کوتاه و عذابش نزدیک گردد"<ref>{{متن حدیث| لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ اسْتَوَى رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} جَالِساً ثُمَّ قَالَ: مَنْ أَتْبَعَ بَصَرَهُ مَا فِي أَيْدِي النَّاسِ طَالَ هَمُّهُ وَ لَمْ يُشْفَ غَيْظُهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْ لِلَّهِ عَلَيْهِ نِعْمَةً إِلَّا فِي مَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ قَصَرَ عِلْمُهُ وَ دَنَا عَذَابُهُ}}؛ تفسیر صافی، ذیل آیه شریفه ۱۳۱ طه.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۸.</ref>. | ||
*از دیگر آیاتی که به [[توکّل]] و پس از آن همّت و عمل فرا میخواند، این [[آیه]] را میتوان ذکر کرد:{{متن قرآن|وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}<ref>« و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. پُر واضح است که [[توکّل]]، تنها وقتی [[توکّل]] [[حقیقی]] است، که همّت، عمل و [[اعتماد به نفس]]، از پس آن پدید آید؛ همانگونه که همّت و [[اعتماد به نفس]] بدون [[توکّل]] به [[حضرت | *از دیگر آیاتی که به [[توکّل]] و پس از آن همّت و عمل فرا میخواند، این [[آیه]] را میتوان ذکر کرد:{{متن قرآن|وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}<ref>« و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. پُر واضح است که [[توکّل]]، تنها وقتی [[توکّل]] [[حقیقی]] است، که همّت، عمل و [[اعتماد به نفس]]، از پس آن پدید آید؛ همانگونه که همّت و [[اعتماد به نفس]] بدون [[توکّل]] به [[حضرت حق]] هیچگاه نتیجهای نخواهد داد. | ||
*در خبر است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} "ایشان گروهی را دیدند که دست از [[کشاورزی]] برداشته بودند؛ [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به آنان فرمودند: شما کیانید؟ گفتند: ما متوکّلانیم؛ آن [[حضرت]] فرمودند: نه شما سربار دیگرانید!" <ref>{{متن حدیث| رَأَى رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} قَوْماً لَا يَزْرَعُونَ قَالَ مَا أَنْتُمْ قَالُوا نَحْنُ الْمُتَوَكِّلُونَ قَالَ لَا بَلْ أَنْتُمُ الْمُتَّكِلوُنَ}}؛ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۱۷.</ref>؛ و باز در خبر است که آن [[حضرت]]{{صل}} فرمودند : "هر عمل مهمّی که بدون {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.</ref> آغاز شود، پایانی نخواهد داشت" <ref>{{متن حدیث| كُلُّ أَمْرٍ ذِي بَالٍ لَمْ يُذْكَرْ "بِسْمِ اللَّهِ" فَهُوَ أَبْتَرُ}}؛ تفسیر صافی، ذیل تفسیر {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}</ref> [[حدیث]] اول از گروهی سخن میدارد که [[توکّل]] بدون عمل را پیشه خود ساخته بودند، و [[حدیث]] دوّم از عمل بدون [[توکّل]] سخن میرانَد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۸-۳۱۹.</ref>. | *در خبر است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} "ایشان گروهی را دیدند که دست از [[کشاورزی]] برداشته بودند؛ [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به آنان فرمودند: شما کیانید؟ گفتند: ما متوکّلانیم؛ آن [[حضرت]] فرمودند: نه شما سربار دیگرانید!" <ref>{{متن حدیث| رَأَى رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} قَوْماً لَا يَزْرَعُونَ قَالَ مَا أَنْتُمْ قَالُوا نَحْنُ الْمُتَوَكِّلُونَ قَالَ لَا بَلْ أَنْتُمُ الْمُتَّكِلوُنَ}}؛ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۱۷.</ref>؛ و باز در خبر است که آن [[حضرت]]{{صل}} فرمودند : "هر عمل مهمّی که بدون {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.</ref> آغاز شود، پایانی نخواهد داشت" <ref>{{متن حدیث| كُلُّ أَمْرٍ ذِي بَالٍ لَمْ يُذْكَرْ "بِسْمِ اللَّهِ" فَهُوَ أَبْتَرُ}}؛ تفسیر صافی، ذیل تفسیر {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}</ref> [[حدیث]] اول از گروهی سخن میدارد که [[توکّل]] بدون عمل را پیشه خود ساخته بودند، و [[حدیث]] دوّم از عمل بدون [[توکّل]] سخن میرانَد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۸-۳۱۹.</ref>. | ||
* بهدست آوردن تمامی [[فضائل]] [[دنیوی]] و اُخروی، در گرو این سه [[فضیلت]] است؛ که شامل [[همراهی]] استغناء، [[اعتماد به نفس]] و [[توکّل]] بر [[حضرت | * بهدست آوردن تمامی [[فضائل]] [[دنیوی]] و اُخروی، در گرو این سه [[فضیلت]] است؛ که شامل [[همراهی]] استغناء، [[اعتماد به نفس]] و [[توکّل]] بر [[حضرت حق]]. از این رو است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرمایند: "هرکس خوش میدارد که قویترین [[مردمان]] باشد، باید بر [[خداوند]] [[توکّل]] نماید" <ref>{{متن حدیث| مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَقْوَى النَّاسِ فَلْيَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}؛ بحار الأنوار، ج۷۱، ص۱۵۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۹.</ref>. | ||
*استاد [[علامه طباطبائی]] نیز در کتاب [[شریف]] "[[تفسیر المیزان]]"، [[سختی]] بسیار سخته در این زمینه عرضه داشتهاند؛ ایشان میفرمایند: "دستیابی به مقصود، به یک سلسله [[علل]] طبیعی و [[علل]] روحی [[نیازمند]] است. [[انسان]] امّا چون [[اراده]] کرد که به امری بپردازد و اسباب طبیعی و مادّی آن را فراهم ساخت، گاه از نظر [[علل]] روحی [[توان]] انجام آن کار را نخواهد یافت. [[ضعف]] [[اراده]]، [[ترس]]، [[نادانی]]، سوء ظنّ به خود و [[قدرت]] خود و... در این شمار است؛ حال اگر بر [[خدا]] [[توکّل]] کند، ارادهاش چنان [[قوی]] میشود که هیچ چیزی نمیتواند بر آن غالب آید؛ از این رو میتواند بر مقصود خود [[ظفر]] یابد"<ref>المیزان، ج۴، ص۶۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۹.</ref>. | *استاد [[علامه طباطبائی]] نیز در کتاب [[شریف]] "[[تفسیر المیزان]]"، [[سختی]] بسیار سخته در این زمینه عرضه داشتهاند؛ ایشان میفرمایند: "دستیابی به مقصود، به یک سلسله [[علل]] طبیعی و [[علل]] روحی [[نیازمند]] است. [[انسان]] امّا چون [[اراده]] کرد که به امری بپردازد و اسباب طبیعی و مادّی آن را فراهم ساخت، گاه از نظر [[علل]] روحی [[توان]] انجام آن کار را نخواهد یافت. [[ضعف]] [[اراده]]، [[ترس]]، [[نادانی]]، سوء ظنّ به خود و [[قدرت]] خود و... در این شمار است؛ حال اگر بر [[خدا]] [[توکّل]] کند، ارادهاش چنان [[قوی]] میشود که هیچ چیزی نمیتواند بر آن غالب آید؛ از این رو میتواند بر مقصود خود [[ظفر]] یابد"<ref>المیزان، ج۴، ص۶۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۹.</ref>. | ||
*گذشته از این، از نظر [[تکالیف شرعی]] نیز، [[مؤمن]] [[عزیز]] شمرده شده و به هیچ وجه مجاز نیست تا با نظر داشتن به دارائی دیگران، خود را [[خوار]] نماید؛ [[حضرت | *گذشته از این، از نظر [[تکالیف شرعی]] نیز، [[مؤمن]] [[عزیز]] شمرده شده و به هیچ وجه مجاز نیست تا با نظر داشتن به دارائی دیگران، خود را [[خوار]] نماید؛ [[حضرت حق]] در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.</ref> | ||
*[[امام صادق]]{{ع}} نیز میفرمایند: [[خداوند]] تمامی امور [[انسان]] [[مؤمن]] را به خود او سپرده در اختیارش نهاده است، امّا اینکه ذلیل باشد را در [[اختیار]] خود او قرار نداده؛ آیا این [[آیه شریفه]] را نشنیدهای: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است» سوره منافقون، آیه ۸.</ref> <ref>{{متن حدیث| إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَى الْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ كُلَّهَا وَ لَمْ يُفَوِّضْ إِلَيْهِ أَنْ يُذِلَّ نَفْسَهُ أَ لَمْ يَرَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ هَاهُنَا وَ الْمُؤْمِنُ يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَكُونَ عَزِيزاً وَ لَا يَكُونَ ذَلِيلًا}}؛ تفسیر البرهان، ج۴، ص۳۳۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۲۰.</ref>. | *[[امام صادق]]{{ع}} نیز میفرمایند: [[خداوند]] تمامی امور [[انسان]] [[مؤمن]] را به خود او سپرده در اختیارش نهاده است، امّا اینکه ذلیل باشد را در [[اختیار]] خود او قرار نداده؛ آیا این [[آیه شریفه]] را نشنیدهای: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است» سوره منافقون، آیه ۸.</ref> <ref>{{متن حدیث| إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَى الْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ كُلَّهَا وَ لَمْ يُفَوِّضْ إِلَيْهِ أَنْ يُذِلَّ نَفْسَهُ أَ لَمْ يَرَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ هَاهُنَا وَ الْمُؤْمِنُ يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَكُونَ عَزِيزاً وَ لَا يَكُونَ ذَلِيلًا}}؛ تفسیر البرهان، ج۴، ص۳۳۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۲۰.</ref>. | ||
*از سویی دیگر در [[کتاب الهی]] و نیز در [[احادیث]] معصومان{{عم}}، عقوبات بسیاری برای آن کسان که از این [[فضیلت]] [[غفلت]] ورزیده خود را ذلیل میدارند، بیان شده است. این عقوبات به نسبت مراتب [[اجتماعی]] و تقوائی افراد تفاوت مییابد. به دیگر سخن، هرکس از درجهای بالاتر برخوردار است، از [[تکلیف]] بیشتری نسبت به حفظ [[عزّت]] خود برخوردار است؛ چه [[ذلّت]] او [[ذلّت]] [[مسلمین]] و [[جامعه اسلامی]] خواهد بود: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ}}<ref>«و پادشاه (مصر) گفت: من (در خواب) هفت گاو فربه میبینم که هفت گاو لاغر آنها را میخورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) دیگر خشک؛ ای بزرگان! اگر خوابگزارید به من درباره خوابم نظر بدهید» سوره یوسف، آیه ۴۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۲۰.</ref>. | *از سویی دیگر در [[کتاب الهی]] و نیز در [[احادیث]] معصومان{{عم}}، عقوبات بسیاری برای آن کسان که از این [[فضیلت]] [[غفلت]] ورزیده خود را ذلیل میدارند، بیان شده است. این عقوبات به نسبت مراتب [[اجتماعی]] و تقوائی افراد تفاوت مییابد. به دیگر سخن، هرکس از درجهای بالاتر برخوردار است، از [[تکلیف]] بیشتری نسبت به حفظ [[عزّت]] خود برخوردار است؛ چه [[ذلّت]] او [[ذلّت]] [[مسلمین]] و [[جامعه اسلامی]] خواهد بود: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ}}<ref>«و پادشاه (مصر) گفت: من (در خواب) هفت گاو فربه میبینم که هفت گاو لاغر آنها را میخورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) دیگر خشک؛ ای بزرگان! اگر خوابگزارید به من درباره خوابم نظر بدهید» سوره یوسف، آیه ۴۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۲۰.</ref>. |