پرش به محتوا

اثبات ضرورت امامت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ مارس ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - ' وجود امام' به ' وجود امام'
جز (جایگزینی متن - 'رده:مدخل‌های اصلی دانشنامه ' به 'رده:مدخل ')
جز (جایگزینی متن - ' وجود امام' به ' وجود امام')
خط ۱۵: خط ۱۵:
*از [[هشام بن عمر فوطی]] و [[ابوبکر اصمّ]] دو تن از متکلمان معتزله به عنوان منکران وجوب امامت یاد شده است. البته مخالفت آن دو نیز مشروط است. هشام وجوب امامت را به حاکم بودن عدل در جامعه اسلامی‌ مشروط کرده و ابوبکر اصم عکس آن را شرط وجوب امامت دانسته است<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 ربانی گلپایگانی، علی؛ دانشنامه کلام اسلامی؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*از [[هشام بن عمر فوطی]] و [[ابوبکر اصمّ]] دو تن از متکلمان معتزله به عنوان منکران وجوب امامت یاد شده است. البته مخالفت آن دو نیز مشروط است. هشام وجوب امامت را به حاکم بودن عدل در جامعه اسلامی‌ مشروط کرده و ابوبکر اصم عکس آن را شرط وجوب امامت دانسته است<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 ربانی گلپایگانی، علی؛ دانشنامه کلام اسلامی؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*از دو فرقه محکّمه و نجدات از فرقه‌های خوارج نیز به عنوان منکران وجوب امامت یاد شده است <ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۶؛ ارشاد الطالبین، ص۳۲۷؛ الملل والنحل، ج۱، ص۱۱۶.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 ربانی گلپایگانی، علی؛ دانشنامه کلام اسلامی؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*از دو فرقه محکّمه و نجدات از فرقه‌های خوارج نیز به عنوان منکران وجوب امامت یاد شده است <ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۶؛ ارشاد الطالبین، ص۳۲۷؛ الملل والنحل، ج۱، ص۱۱۶.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 ربانی گلپایگانی، علی؛ دانشنامه کلام اسلامی؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*یکی از دلایل وجوب امامت آیه اولی الأمر <ref>سوره نساء آیه ۵۹.</ref> است، زیرا این آیه اطاعت از اولی الأمر را بر مؤمنان واجب کرده است، و وجوب اطاعت از اولی الأمر بدون تحقق آن امکان پذیر نیست، بر این اساس وجود [[امام]] واجب خواهد بود <ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۹؛ تلخیص المحصل، ص۴۰۷.</ref>، دلیل دیگر بر وجوب امامت، حدیث من مات است، زیرا مطابق این حدیث هر کس بدون شناخت امام زمان خود از دنیا برود، به مرگ جاهلیت مرده است: {{عربی|« مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّة»}}<ref>بحارالأنوار، ج۲۳، ص۷۶ـ ۹۵؛ اثبات الوصیه، ج۱، ص۱۱۲ـ ۱۱۵؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۱۵۰ و ۲۰۴، احادیث ۲۵۹ و ۴۰۳؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱۲، ص۲۷۷؛ ج۱۳، ص ۱۸۸، احادیث ۱۵۶۳۶ و ۱۶۸۱۹؛ شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۲۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 ربانی گلپایگانی، علی؛ دانشنامه کلام اسلامی؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*یکی از دلایل وجوب امامت آیه اولی الأمر <ref>سوره نساء آیه ۵۹.</ref> است، زیرا این آیه اطاعت از اولی الأمر را بر مؤمنان واجب کرده است، و وجوب اطاعت از اولی الأمر بدون تحقق آن امکان پذیر نیست، بر این اساس [[وجود امام]] واجب خواهد بود <ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۹؛ تلخیص المحصل، ص۴۰۷.</ref>، دلیل دیگر بر وجوب امامت، حدیث من مات است، زیرا مطابق این حدیث هر کس بدون شناخت امام زمان خود از دنیا برود، به مرگ جاهلیت مرده است: {{عربی|« مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّة»}}<ref>بحارالأنوار، ج۲۳، ص۷۶ـ ۹۵؛ اثبات الوصیه، ج۱، ص۱۱۲ـ ۱۱۵؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۱۵۰ و ۲۰۴، احادیث ۲۵۹ و ۴۰۳؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱۲، ص۲۷۷؛ ج۱۳، ص ۱۸۸، احادیث ۱۵۶۳۶ و ۱۶۸۱۹؛ شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۲۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 ربانی گلپایگانی، علی؛ دانشنامه کلام اسلامی؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*عده‌ای از متکلمان اسلامی‌ حدیث مزبور را دلیل وجوب امامت دانسته‌اند، زیرا مطابق این حدیث، معرفت [[امام]] در هر زمانی یک تکلیف شرعی است، لازمه آن این است که هیچ‌گاه زمان از [[امام]] خالی نباشد <ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۹؛ شرح الفقه الأکبر، ص۱۷۹؛ النبراس، ص۵۱۴؛ تلخیص المحصل، ص۴۰۷.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 ربانی گلپایگانی، علی؛ دانشنامه کلام اسلامی؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*عده‌ای از متکلمان اسلامی‌ حدیث مزبور را دلیل وجوب امامت دانسته‌اند، زیرا مطابق این حدیث، معرفت [[امام]] در هر زمانی یک تکلیف شرعی است، لازمه آن این است که هیچ‌گاه زمان از [[امام]] خالی نباشد <ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۹؛ شرح الفقه الأکبر، ص۱۷۹؛ النبراس، ص۵۱۴؛ تلخیص المحصل، ص۴۰۷.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 ربانی گلپایگانی، علی؛ دانشنامه کلام اسلامی؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*عده‌ای از متکلمان، سیره مسلمانان را دلیل وجوب امامت شمرده‌اند، زیرا از سیره مسلمانان روشن می‌شود که آنان وجوب امامت را امری مسلم و تردید ناپذیر تلقی کرده‌اند. اختلاف آنان مربوط به مصداق امامت بوده است، نه اصل امامت <ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۶؛ شرح العقاید النسفیه، ص۱۱۰؛ نهایة الاقدام، ص۴۷۹؛ غایة المرام، ص۳۶۴.</ref> ابوعلی و ابوهاشم جُبّایی و برخی دیگر به اجماع صحابه بر وجوب امامت استدلال کرده‌اند<ref>المغنی فی أبواب التوحید والعدل، الإمامة، ج۱، ص۴۷.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 ربانی گلپایگانی، علی؛ دانشنامه کلام اسلامی؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*عده‌ای از متکلمان، سیره مسلمانان را دلیل وجوب امامت شمرده‌اند، زیرا از سیره مسلمانان روشن می‌شود که آنان وجوب امامت را امری مسلم و تردید ناپذیر تلقی کرده‌اند. اختلاف آنان مربوط به مصداق امامت بوده است، نه اصل امامت <ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۶؛ شرح العقاید النسفیه، ص۱۱۰؛ نهایة الاقدام، ص۴۷۹؛ غایة المرام، ص۳۶۴.</ref> ابوعلی و ابوهاشم جُبّایی و برخی دیگر به اجماع صحابه بر وجوب امامت استدلال کرده‌اند<ref>المغنی فی أبواب التوحید والعدل، الإمامة، ج۱، ص۴۷.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 ربانی گلپایگانی، علی؛ دانشنامه کلام اسلامی؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*برخی از متکلمان به لزوم اجرای حدود و حفظ نظام اسلامی‌ بر وجوب امامت استدلال کرده‌اند، زیرا تحقق این امور که مطلوب شارع است، بدون [[امام]] امکان پذیر نیست <ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۶؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۶؛ غایة المرام فی علم الکلام، ص۳۶۶؛ الألفین، ص۷ـ۸.</ref>. وجوب دفع ضررهای بزرگ از دیگر دلایل متکلمان بر وجوب امامت است، زیرا بدیهی است که اگر در جامعه رهبری دانا و توانا وجود داشته باشد زمینه‌های رشد و صلاح مردم فراهم خواهد بود و اگر وجود نداشته باشد، عکس آن رخ خواهد داد، و در نتیجه، از نبود [[امام]] زیان بزرگی به جامعه وارد می‌شود، و دفع چنین زیان‌هایی در شریعت واجب است. بنابراین، وجود [[امام]] واجب خواهد بود<ref>تلخیص المحصل، ص۴۰۷.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 ربانی گلپایگانی، علی؛ دانشنامه کلام اسلامی؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*برخی از متکلمان به لزوم اجرای حدود و حفظ نظام اسلامی‌ بر وجوب امامت استدلال کرده‌اند، زیرا تحقق این امور که مطلوب شارع است، بدون [[امام]] امکان پذیر نیست <ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۶؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۶؛ غایة المرام فی علم الکلام، ص۳۶۶؛ الألفین، ص۷ـ۸.</ref>. وجوب دفع ضررهای بزرگ از دیگر دلایل متکلمان بر وجوب امامت است، زیرا بدیهی است که اگر در جامعه رهبری دانا و توانا وجود داشته باشد زمینه‌های رشد و صلاح مردم فراهم خواهد بود و اگر وجود نداشته باشد، عکس آن رخ خواهد داد، و در نتیجه، از نبود [[امام]] زیان بزرگی به جامعه وارد می‌شود، و دفع چنین زیان‌هایی در شریعت واجب است. بنابراین، [[وجود امام]] واجب خواهد بود<ref>تلخیص المحصل، ص۴۰۷.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 ربانی گلپایگانی، علی؛ دانشنامه کلام اسلامی؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.


==منابع==
==منابع==
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش