|
|
خط ۶۲: |
خط ۶۲: |
| *در [[روایات]] نیز متعلقاتی که برای [[ایمان]] [[بیان]] شده مواردی مانند موارد گفته شده است و یا ذکر برخی از جزئیات آنها. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: «[[ایمان]] این است که [[ایمان]] بیاوری به [[خدا]]، [[روز قیامت]]، [[فرشتگان]]، کتاب، [[پیامبران]]، [[مرگ]]، [[زندگی]] پس از [[مرگ]]، [[بهشت و جهنم]]، حساب، [[میزان]]، و [[قدر]] [[الهی]] [[خیر و شر]] آن»<ref>{{متن حدیث|الْإِیمَانُ أَنْ تُؤْمِنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلَائِکَةِ وَ الْکِتَابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ الْمَوْتِ وَ الْحَیَاةِ بَعْدَ الْمَوْتِ وَ تُؤْمِنَ بِالْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ الْحِسَابِ وَ الْمِیزَانِ وَ تُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ کُلِّهِ خَیْرِهِ وَ شَرِّه}}؛ بحارالانوار، ج۵۶، ص ۲۶۰.</ref>.<ref>ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۹۸.</ref> | | *در [[روایات]] نیز متعلقاتی که برای [[ایمان]] [[بیان]] شده مواردی مانند موارد گفته شده است و یا ذکر برخی از جزئیات آنها. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: «[[ایمان]] این است که [[ایمان]] بیاوری به [[خدا]]، [[روز قیامت]]، [[فرشتگان]]، کتاب، [[پیامبران]]، [[مرگ]]، [[زندگی]] پس از [[مرگ]]، [[بهشت و جهنم]]، حساب، [[میزان]]، و [[قدر]] [[الهی]] [[خیر و شر]] آن»<ref>{{متن حدیث|الْإِیمَانُ أَنْ تُؤْمِنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلَائِکَةِ وَ الْکِتَابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ الْمَوْتِ وَ الْحَیَاةِ بَعْدَ الْمَوْتِ وَ تُؤْمِنَ بِالْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ الْحِسَابِ وَ الْمِیزَانِ وَ تُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ کُلِّهِ خَیْرِهِ وَ شَرِّه}}؛ بحارالانوار، ج۵۶، ص ۲۶۰.</ref>.<ref>ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۹۸.</ref> |
| *نکتهای دیگر اینکه [[متعلقات ایمان]] تفکیک ناپذیر است و چنین نیست که [[انسان]] به بعضی [[ایمان]] بیاورد و به برخی [[ایمان]] نیاورد و [[مؤمن]] بر او صادق باشد. بلکه یا به همه [[ایمان]] میآورد: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ}}<ref>«و (خداوند) به زودی پاداش کسانی را که به خداوند و پیامبرانش ایمان آوردهاند و میان هیچ یک از آنها فرق نمیگذارند؛ خواهد داد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۵۲.</ref>، همچنین [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «اگر شخصی فقط یک [[پیامبر]] مانند [[عیسی بن مریم]]{{ع}} را [[انکار]] کند و همه [[پیامبران]] دیگر را بپذیرد، آن شخص [[ایمان]] نیاورده است»<ref>{{متن حدیث|وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَوْ أَنْکَرَ رَجُلٌ- عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ{{ع}}وَ أَقَرَّ بِمَنْ سِوَاهُ مِنَ الرُّسُلِ لَمْ یُؤْمِن}}؛ کافی، ج۱، ص ۱۸۲.</ref>.<ref>ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۹۸.</ref> | | *نکتهای دیگر اینکه [[متعلقات ایمان]] تفکیک ناپذیر است و چنین نیست که [[انسان]] به بعضی [[ایمان]] بیاورد و به برخی [[ایمان]] نیاورد و [[مؤمن]] بر او صادق باشد. بلکه یا به همه [[ایمان]] میآورد: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ}}<ref>«و (خداوند) به زودی پاداش کسانی را که به خداوند و پیامبرانش ایمان آوردهاند و میان هیچ یک از آنها فرق نمیگذارند؛ خواهد داد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۵۲.</ref>، همچنین [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «اگر شخصی فقط یک [[پیامبر]] مانند [[عیسی بن مریم]]{{ع}} را [[انکار]] کند و همه [[پیامبران]] دیگر را بپذیرد، آن شخص [[ایمان]] نیاورده است»<ref>{{متن حدیث|وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَوْ أَنْکَرَ رَجُلٌ- عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ{{ع}}وَ أَقَرَّ بِمَنْ سِوَاهُ مِنَ الرُّسُلِ لَمْ یُؤْمِن}}؛ کافی، ج۱، ص ۱۸۲.</ref>.<ref>ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۹۸.</ref> |
| ==ماهیت و ارکان [[ایمان]]==
| |
| *اینکه [[حقیقت]] [[ایمان]] چیست و چه ارکانی دارد، دیدگاههایی را میان [[دانشمندان]] پدید آورده است که عبارتاند از:
| |
| # [[ایمان]]، عمل [[قلبی]] است: بر اساس این دیدگاه [[ایمان]] همان [[تصدیق قلبی]] [[خدا]]، [[پیامبر]]{{صل}} و آنچه [[پیامبر]]{{صل}} آورده است. [[مؤمن]] کسی است که با [[قلب]] خود بدانها [[معتقد]] باشد و [[اقرار]] زبان [[ضرورت]] ندارد و عمل نیز بیرون از [[ایمان]] و از لوازم آن است. برخی از [[ادله]] که در [[اثبات]] این دیدگاه بدانها [[استدلال]] شدهاند، عبارتاند از:
| |
| ## [[ایمان]] در لغت به معنای [[تصدیق]] است پس در [[شرع]] نیز به همین معناست و گرنه اشتراک یا [[نقل]] لازم میآید، که هر دو خلاف اصل است و نمیتوان از معنای لغوی عدول کرد مگر اینکه [[دلیل قطعی]] بر خلاف آن ثابت شود.
| |
| ##آیاتی که دلالت بر این دارند که [[جایگاه]] [[ایمان]] [[قلب]] است، مانند: {{متن قرآن|أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ}}<ref>«آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref> و....
| |
| ##آیاتی که [[عمل صالح]] را در کنار [[ایمان]] قرار داده و دلالت میکند [[عمل صالح]] غیر از [[ایمان]] است و در [[حقیقت]] آن دخالتی ندارد، مانند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ}}<ref>«و کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند» سوره بقره، آیه ۸۲.</ref>.
| |
| ##برخی از [[آیات]] به کسانی که گناهانی را مرتکب شدهاند، [[مؤمن]] گفته است: {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید» سوره حجرات، آیه ۹.</ref> و این دلالت میکند عمل در [[ایمان]] داخل نیست. دلالت این [[دلیل]] و [[دلیل]] سوم بر این دیدگاه به این جهت است که اقوال عمده [[متکلمان]] درباره [[حقیقت]] [[ایمان]] از این خارج نیست که [[ایمان]] عمل تنها و یا عمل با [[تصدیق]] و یا [[تصدیق]] تنهاست و وقتی عمل از [[حقیقت]] [[ایمان]] نفی شد، [[تصدیق]] ثابت میشود<ref>ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۹۸.</ref>.
| |
| # [[ایمان]]، [[اقرار زبانی]] فقط: یعنی اگر [[انسان]] فقط به زبان [[اقرار]] به [[شهادتین]] کند بدون این که [[تصدیق قلبی]] و یا سایر [[اعمال]] را انجام دهد، [[مؤمن]] واقعی است، و [[منافق]] در [[دنیا]] [[مؤمن]] واقعی است. دلیلی که در [[تأیید]] این نظریه آورده شده [[سخن پیامبر]]{{صل}} است: {{متن حدیث|أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّی یَقُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>صحیح مسلم، ج۱، ص ۵۳.</ref>. برخی از نقدهای این نظریه عبارتاند از:
| |
| ##مراد در این [[حدیث]]، [[اسلام]] است که غیر از [[ایمان]] است<ref>ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۹۸.</ref>.
| |
| ##آیۀ {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا}}<ref>«تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref> این دیدگاه را رد میکند، زیرا با اینکه [[اعراب]] [[اقرار زبانی]] کرده بودند، امّا [[ایمان]] از آنها سلب شده است؛ بر اساس این دیدگاه [[منافق]] باید [[مؤمن]] واقعی باشد، در حالی که از [[ضروریات دین]] [[اسلام]] است که [[منافق]] [[مؤمن]] نیست<ref>ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۹۸.</ref>.
| |
| # [[ایمان]]، [[معرفت]] و [[شناخت]]: دلیلی که برای این نظریه آورده شده است، [[حدیث]] «أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ»<ref>نهج البلاغه، خطبه اوّل.</ref> است. در رد این دیدگاه به [[آیات قرآن]] [[استدلال]] شده است: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ}}<ref>«همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند» سوره بقره، آیه ۸۹.</ref>، با اینکه [[معرفت یقینی]] داشتند، کافراند و این نیست مگر به این جهت که صرف [[معرفت]]، [[ایمان]] نیست
| |
| # [[ایمان]]، انجام همه [[طاعات]] از [[واجبات]] و [[مستحبات]] و اجتناب از [[محرمات]]: ادلۀ این گروه عبارت است از:
| |
| ##فاعل [[حرام]] و تارک [[واجب]] [[خوار]] و [[ذلیل]] است و هیچ مؤمنی [[خوار]] نیست، پس هیچ فاعل [[حرام]] و ترک کننده [[واجب]] [[مؤمن]] نیست. در رد این [[دلیل]] گفته شده است: آیاتی که به آنها برای [[اثبات]] صغری و کبری [[استدلال]] شده است، این مدعا را ثابت نمیکند و نیز برخی از [[ادله]] نظریه اوّل که دلالت بر جدایی [[ایمان]] و عمل میکرد، این قول را رد میکند.
| |
| ## [[دین]] و [[ایمان]] یکی است و [[امت]] اتفاق کردهاند که دو رکعت [[فجر]] از [[دین]] است، پس دو رکعت [[فجر]] از [[ایمان]] است. در رد این [[دلیل]] این نکته کافی است که [[دین]] و [[ایمان]] مساوی نیستند.
| |
| # [[ایمان]]، [[تصدیق قلبی]]، [[اقرار زبانی]] و عمل به [[طاعات]]: ادلۀ این گروه نیز عبارت است از:
| |
| ##با کنار هم گذاشتن [[استدلال]] کسانی که [[ایمان]] را [[تصدیق قلبی]] میدانستند با [[استدلال]] گروهی که [[ایمان]] را عمل به [[طاعات]] میدانند، به این نتیجه میرسیم که در [[ایمان]] هم [[اعتقاد قلبی]] لازم است و هم عمل. اما از آنچه در نقد نظریه کسانی که عمل یا [[اقرار]] را [[ایمان]] میدانستند، [[بیان]] شد، [[نادرستی]] این [[استدلال]] روشن است.
| |
| ## [[روایات]]: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|الْإِیمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَان}}<ref>الکافی، ج۲، ص ۷۷.</ref>. اما باید توجه داشت ترتب آثار ظاهری [[ایمان]] متوقف بر [[اقرار زبانی]] و مانند آن است، چنانکه ترتب آثار واقعی [[ایمان]] بر عمل به مقتضای [[ایمان]] است، نه اینکه [[اقرار]] و عمل جزء [[ایمان]] باشد.
| |
| # [[ایمان]]، [[تصدیق]] به [[قلب]] و [[اقرار]] به زبان: [[یقین]] تنها [[ایمان]] نیست، به [[دلیل]] {{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ}}<ref>«و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند» سوره نمل، آیه ۱۴.</ref> و نیز [[اقرار]] به زبان کافی نیست، به [[دلیل]] {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا}}<ref>«تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref>، شکی نیست که [[اعراب]] [[اقرار زبانی]] به [[ایمان]] کرده بودند با این حال [[خداوند]] [[ایمان]] را از آنها نفی میکند. در نقد این [[دلیل]] نیز باید دانست: [[استدلال]] ایشان در عدم [[کفایت]] [[اقرار]] درست است، امّا اینکه [[اقرار]] هم لازم است [[دلیل]]، آن را ثابت نمیکند و امّا نفی در [[آیه]] اوّل به جهت عدم [[کفایت]] [[یقین]] نیست، بلکه به [[دلیل]] ضمیمه شدن [[انکار]] به [[یقین]] است و نیز آنچه در [[بیان]] نظریه اوّل که [[ایمان]] [[عقد]] القلب مبتنی بر [[معرفت]] است، [[بیان]] شد این نظریه را رد میکند<ref>ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۹۸.</ref>.
| |
| ==زوال پذیری [[ایمان]]== | | ==زوال پذیری [[ایمان]]== |
| *اکثر بزرگان قائلند امکان زوال ایمان وجود دارد و برای این گفتۀ خود [[ادله]] ای هم اقامه کرده اند: | | *اکثر بزرگان قائلند امکان زوال ایمان وجود دارد و برای این گفتۀ خود [[ادله]] ای هم اقامه کرده اند: |