پرش به محتوا

سیره پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'شعب ابی طالب' به 'شعب ابی طالب')
خط ۳۶: خط ۳۶:
*[[انبیا]] هرگز برای [[حق]]، از [[باطل]] استفاده نکردند. عده‌ای از [[قبیله]] ثقیف [[خدمت]] [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} آمدند و گفتند: یا [[پیامبر خاتم|رسول الله]]، ما می‌خواهیم [[مسلمان]] شویم، ولی سه شرط داریم: اول اینکه یک سال دیگر [[بت‌ها]] را [[پرستش]] کنیم؛ دوم اینکه [[نماز]] خیلی بر ما سخت و ناگوار است، [[قبیله]] ما [[نماز]] نخواند؛ سوم اینکه [[بت]] بزرگمان را خودمان نشکنیم. [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} فرمود: از این سه پیشنهاد، آخری که فلان [[بت]] را به دست خودتان نشکنید مانعی ندارد، من یک نفر دیگر را می‌فرستم؛ اما آن دوی دیگر، محال است. یعنی [[پیامبر]]{{صل}} هرگز چنین [[فکر]] نکرد که قبیله‌ای که [[چهل]] سال [[بت]] را پرستیده است، بگذار یک سال دیگر هم [[پرستش]] بکند، بعد بیاید [[مسلمان]] بشود؛ زیرا این یعنی صحه گذاشتن بر [[بت‌پرستی]]. آیا از [[جهالت]] و [[خواب]] [[مردم]]، برای [[حق]] می‌شود استفاده کرد یا نه؟ [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، ابزار و وسایلی که به کار می‌برد، در جهت [[بیداری]] و [[آگاهی]] [[مردم]] بود.[[اخلاق]] را در جایی به کار می‌برد که سبب [[آگاهی]] و [[بیداری]] می‌شد. [[شمشیر]] را در جایی به کار می‌برد که [[دل]] کوری را [[بینا]] می‌کرد، گوش کری را شنوا می‌کرد، [[چشم]] کوری را باز می‌کرد، [[زبان]] گنگی را گویا می‌ساخت.<ref>همان، صص ۹۶-۱۱۵.</ref><ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، صفحه ۴۵ تا ۷۳.</ref>
*[[انبیا]] هرگز برای [[حق]]، از [[باطل]] استفاده نکردند. عده‌ای از [[قبیله]] ثقیف [[خدمت]] [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} آمدند و گفتند: یا [[پیامبر خاتم|رسول الله]]، ما می‌خواهیم [[مسلمان]] شویم، ولی سه شرط داریم: اول اینکه یک سال دیگر [[بت‌ها]] را [[پرستش]] کنیم؛ دوم اینکه [[نماز]] خیلی بر ما سخت و ناگوار است، [[قبیله]] ما [[نماز]] نخواند؛ سوم اینکه [[بت]] بزرگمان را خودمان نشکنیم. [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} فرمود: از این سه پیشنهاد، آخری که فلان [[بت]] را به دست خودتان نشکنید مانعی ندارد، من یک نفر دیگر را می‌فرستم؛ اما آن دوی دیگر، محال است. یعنی [[پیامبر]]{{صل}} هرگز چنین [[فکر]] نکرد که قبیله‌ای که [[چهل]] سال [[بت]] را پرستیده است، بگذار یک سال دیگر هم [[پرستش]] بکند، بعد بیاید [[مسلمان]] بشود؛ زیرا این یعنی صحه گذاشتن بر [[بت‌پرستی]]. آیا از [[جهالت]] و [[خواب]] [[مردم]]، برای [[حق]] می‌شود استفاده کرد یا نه؟ [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، ابزار و وسایلی که به کار می‌برد، در جهت [[بیداری]] و [[آگاهی]] [[مردم]] بود.[[اخلاق]] را در جایی به کار می‌برد که سبب [[آگاهی]] و [[بیداری]] می‌شد. [[شمشیر]] را در جایی به کار می‌برد که [[دل]] کوری را [[بینا]] می‌کرد، گوش کری را شنوا می‌کرد، [[چشم]] کوری را باز می‌کرد، [[زبان]] گنگی را گویا می‌ساخت.<ref>همان، صص ۹۶-۱۱۵.</ref><ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، صفحه ۴۵ تا ۷۳.</ref>


==[[جامعیت]] [[شخصیت]] [[پیامبر]]==
==[[جامعیت شخصیت پیامبر]]==
*[[خلق و خوی]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} مانند سخن و دینش جامع و همه‌جانبه بود.[[تاریخ]]، هرگز شخصیتی مانند او را یاد ندارد که در همه ابعاد [[انسانی]] در حد کمال و تمام بوده باشد. او به‌راستی [[انسان کامل]] بود<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت ۲(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج ۲، ص ۲۶۳.</ref> در آنِ [[واحد]] هم نرم بود و هم صلب. در مسائل شخصی نرم بود و در مسائل اصولی، صلابتی پولادین داشت. هم مرد [[جنگ]] و [[سیاست]] و کشمکش‌های نظامی بود و هم [[مرد]] [[معنویت]]، [[عبادت]] و [[پارسایی]]. در [[جنگ]] [[متهور]] بود و [[فرماندهی]] فوق‌العاده. در کشمکش‌های نظامی، [[آرامش]] و صفای [[معنوی]] را از دست نمی‌داد. از [[افراط و تفریط]] برکنار بود. در عین اینکه [[مردم]] را از [[دنیاپرستی]] و بندۀ [[پول]] و [[ثروت]] و یا شکم و دامن بودن منع می‌کرد، اجازه نمی‌داد اصحابش راه [[راهبان]] و ریاضت‌کشان را پیش بگیرند. از [[لهو]] و بی‌عاری بیزار بود اما [[عبوس]] نبود، غالباً تبسمی بر گوشه لبش پیدا بود. در [[بدن]] نیز متوسط و [[معتدل]] بود، نه زیاد بلند بود و نه زیاد کوتاه. نه زیاد چاق بود و نه زیاد لاغر، نه زیاد سفید بود و نه زیاد سیاه، بسیار کم مریض می‌شد و حتی نوشته‌اند هیچ وقت [[بیمار]] نشد، جز [[مرضی]] که با آن [[وفات]] کرد. یک سلسله چیزها را [[دوست]] می‌داشت و از یک سلسله چیزها [[نفرت]] داشت. [[نماز]]، بوی خوش، [[لذت]] [[حلال]]، [[گرسنگی]]، [[تواضع]]، [[همنشینی]] با [[فقرا]] و بردگان و [[اسیران]]، [[سادگی]] و [[خفت]] مؤونه را [[دوست]] می‌داشت. اما [[بت]]، [[تکبر]]، [[تبعیض]] و اشرافیت، [[تکلف]] و تعین، [[مداحی]] و [[چاپلوسی]] را [[دشمن]] می‌داشت.[[شعر]] را - که در رثای وی بود - [[دوست]] نمی‌داشت. [[زندگی]] و [[رفتار]] و خصوصیات اخلاقی‌اش گرم‌کننده [[دل‌ها]] و الهام‌بخش [[محبت]]، [[معنویت]]، [[قدرت]]، [[خلوص]]، [[استقامت]]، بلندی [[اندیشه]] بود و دلش پر از [[محبت]] بود، حتی با جمادات [[عشق]] می‌ورزید.<ref>یادداشت‌ها، ج ۹، صص ۳۴ و ۳۵.</ref><ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، صفحه ۴۵ تا ۷۳.</ref>
*[[خلق و خوی پیامبر]]{{صل}} مانند سخن و دینش جامع و همه‌جانبه بود.[[تاریخ]]، هرگز شخصیتی مانند او را یاد ندارد که در همه ابعاد [[انسانی]] در حد کمال و تمام بوده باشد. او به‌راستی [[انسان کامل]] بود<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت ۲(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج ۲، ص ۲۶۳.</ref> در آنِ [[واحد]] هم نرم بود و هم صلب. در مسائل شخصی نرم بود و در مسائل اصولی، صلابتی پولادین داشت. هم مرد [[جنگ]] و [[سیاست]] و کشمکش‌های نظامی بود و هم [[مرد]] [[معنویت]]، [[عبادت]] و [[پارسایی]]. در [[جنگ]] [[متهور]] بود و [[فرماندهی]] فوق‌العاده. در کشمکش‌های نظامی، [[آرامش]] و صفای [[معنوی]] را از دست نمی‌داد. از [[افراط و تفریط]] برکنار بود. در عین اینکه [[مردم]] را از [[دنیاپرستی]] و بندۀ [[پول]] و [[ثروت]] و یا شکم و دامن بودن منع می‌کرد، اجازه نمی‌داد اصحابش راه [[راهبان]] و ریاضت‌کشان را پیش بگیرند. از [[لهو]] و بی‌عاری بیزار بود اما [[عبوس]] نبود، غالباً تبسمی بر گوشه لبش پیدا بود. در [[بدن]] نیز متوسط و [[معتدل]] بود، نه زیاد بلند بود و نه زیاد کوتاه. نه زیاد چاق بود و نه زیاد لاغر، نه زیاد سفید بود و نه زیاد سیاه، بسیار کم مریض می‌شد و حتی نوشته‌اند هیچ وقت [[بیمار]] نشد، جز [[مرضی]] که با آن [[وفات]] کرد. یک سلسله چیزها را [[دوست]] می‌داشت و از یک سلسله چیزها [[نفرت]] داشت. [[نماز]]، بوی خوش، [[لذت]] [[حلال]]، [[گرسنگی]]، [[تواضع]]، [[همنشینی]] با [[فقرا]] و بردگان و [[اسیران]]، [[سادگی]] و [[خفت]] مؤونه را [[دوست]] می‌داشت. اما [[بت]]، [[تکبر]]، [[تبعیض]] و اشرافیت، [[تکلف]] و تعین، [[مداحی]] و [[چاپلوسی]] را [[دشمن]] می‌داشت.[[شعر]] را - که در رثای وی بود - [[دوست]] نمی‌داشت. [[زندگی]] و [[رفتار]] و خصوصیات اخلاقی‌اش گرم‌کننده [[دل‌ها]] و الهام‌بخش [[محبت]]، [[معنویت]]، [[قدرت]]، [[خلوص]]، [[استقامت]]، بلندی [[اندیشه]] بود و دلش پر از [[محبت]] بود، حتی با جمادات [[عشق]] می‌ورزید.<ref>یادداشت‌ها، ج ۹، صص ۳۴ و ۳۵.</ref><ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، صفحه ۴۵ تا ۷۳.</ref>


==[[سیره]] [[پیامبر]] در [[پیشرفت]] سریع [[اسلام]]==
==[[سیره]] [[پیامبر]] در [[پیشرفت]] سریع [[اسلام]]==
۲۱۸٬۰۶۷

ویرایش