پرش به محتوا

زوراء: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۵ ژوئن ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - 'ماه' به 'ماه'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ماه' به 'ماه')
خط ۱۴: خط ۱۴:
==زوراء در فرهنگنامه آخرالزمان==
==زوراء در فرهنگنامه آخرالزمان==
*زوراء در لغت به معنای سرزمین دور و گودال آمده است ولی در [[روایات]] نام شهری است که در [[اخبار]] مربوط به [[آخرالزمان]] از آن مکرر یاد شده است. زوراء قبل از [[قیام]] [[حضرت قائم]]{{ع}} کانون حوادث زیادی خواهد بود. برخی از این [[احادیث]] زمانی صادر شده‌اند که زوراء وجود داشته است و این [[شهر]] همواره تا [[ظهور]] [[حضرت]] خواهد بود. اما آیا نام واقعی این [[شهر]] همان زوراء است یا اینکه این اسم نامی مستعار است. در [[روایات]] متعددی وقتی [[حضرت]] درباره زوراء صحبت می‌‌کند، آن را [[بغداد]] کنونی معرفی می‌‌کند و در بعضی [[روایات]] نیز آن را به [[ری]] و در پاره‌ای از [[روایات]] آن را به شهری در حوالی [[ری]] تعبیر می‌‌نمایند، که گروهی از [[محدثین]] آن را بر [[تهران]] منطبق می‌‌دانند. از جمع‌بندی این [[روایات]] شاید بتوان گفت که شهری با نام واقعی "زوراء" وجود نداشته است، بلکه این نام صفت یا نام مستعار برای آن [[شهر]] است و می‌‌تواند هر سه [[شهر]] زوراء باشد و [[اخبار]] مربوط به هر کدام را متعلق به همان [[شهر]] دانست؛ زیرا ممکن است که این سه [[شهر]] به خاطر داشتن ویژگی‌ای مشترک به این نام نامیده شده‌اند.  
*زوراء در لغت به معنای سرزمین دور و گودال آمده است ولی در [[روایات]] نام شهری است که در [[اخبار]] مربوط به [[آخرالزمان]] از آن مکرر یاد شده است. زوراء قبل از [[قیام]] [[حضرت قائم]]{{ع}} کانون حوادث زیادی خواهد بود. برخی از این [[احادیث]] زمانی صادر شده‌اند که زوراء وجود داشته است و این [[شهر]] همواره تا [[ظهور]] [[حضرت]] خواهد بود. اما آیا نام واقعی این [[شهر]] همان زوراء است یا اینکه این اسم نامی مستعار است. در [[روایات]] متعددی وقتی [[حضرت]] درباره زوراء صحبت می‌‌کند، آن را [[بغداد]] کنونی معرفی می‌‌کند و در بعضی [[روایات]] نیز آن را به [[ری]] و در پاره‌ای از [[روایات]] آن را به شهری در حوالی [[ری]] تعبیر می‌‌نمایند، که گروهی از [[محدثین]] آن را بر [[تهران]] منطبق می‌‌دانند. از جمع‌بندی این [[روایات]] شاید بتوان گفت که شهری با نام واقعی "زوراء" وجود نداشته است، بلکه این نام صفت یا نام مستعار برای آن [[شهر]] است و می‌‌تواند هر سه [[شهر]] زوراء باشد و [[اخبار]] مربوط به هر کدام را متعلق به همان [[شهر]] دانست؛ زیرا ممکن است که این سه [[شهر]] به خاطر داشتن ویژگی‌ای مشترک به این نام نامیده شده‌اند.  
*[[امام صادق]]{{ع}} از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[روایت]] می‌‌کند: دوباره [[حکومت]] در زوراء برقرار می‌‌شود، تمام امور با [[مشورت]] (مجلس [[شورا]]) انجام می‌‌گیرد و [[رأی]] [[اکثریت]] به مرحله [[اجرا]] قرار می‌‌گیرد. در آن هنگام [[سفیانی]] [[خروج]] می‌‌کند و نه [[ماه]] در [[زمین]] جولان می‌دهد و بدترین عذاب‌ها را بر سر [[مردم]] می‌‌آورد. در آن روزگار، [[مصر]]، زوراء، [[کوفه]] و واسط وضعیت بسیار اسف‌باری خواهند داشت... سپس [[حضرت مهدی]]{{ع}} از جانب [[خدا]] به [[هدایت]] خلق برمی‌خیزد...<ref>ملاحم: ص ۱۳۴. </ref>.  
*[[امام صادق]]{{ع}} از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[روایت]] می‌‌کند: دوباره [[حکومت]] در زوراء برقرار می‌‌شود، تمام امور با [[مشورت]] (مجلس [[شورا]]) انجام می‌‌گیرد و [[رأی]] [[اکثریت]] به مرحله [[اجرا]] قرار می‌‌گیرد. در آن هنگام [[سفیانی]] [[خروج]] می‌‌کند و نه ماه در [[زمین]] جولان می‌دهد و بدترین عذاب‌ها را بر سر [[مردم]] می‌‌آورد. در آن روزگار، [[مصر]]، زوراء، [[کوفه]] و واسط وضعیت بسیار اسف‌باری خواهند داشت... سپس [[حضرت مهدی]]{{ع}} از جانب [[خدا]] به [[هدایت]] خلق برمی‌خیزد...<ref>ملاحم: ص ۱۳۴. </ref>.  
*[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: فتنه‌ای در [[شهر]] زوراء رخ می‌‌دهد که در آن [[زنان]] و مردان بسیاری به [[قتل]] می‌‌رسند و مال‌های زیادی به یغما برده می‌‌شود و هتک حرمت‌های فراوانی انجام می‌‌شود؛ خدای [[رحمت]] کند کسانی را که در آن روز به [[زنان]] بنی‌هاشمی [[پناه]] دهند، زیرا آنان نوامیس من هستند...<ref>ملاحم: ص ۱۳۷. </ref>. [[ابن عباس]] در روایتی [[نقل]] می‌‌کند: بادی سرخ در زوراء خواهد وزید که [[مردم]] را به دهشت اندازد. [[مردم]] از [[ترس]] به علمای خود پناهنده می‌‌شوند اما می‌‌بینند که آنها به صورت بوزینه و خوک در آمده‌اند و صورت‌های آنان سیاه شده است و چشم‌های آنان کبود گشته است<ref>ملاحم: ص ۱۴۳.</ref>.  
*[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: فتنه‌ای در [[شهر]] زوراء رخ می‌‌دهد که در آن [[زنان]] و مردان بسیاری به [[قتل]] می‌‌رسند و مال‌های زیادی به یغما برده می‌‌شود و هتک حرمت‌های فراوانی انجام می‌‌شود؛ خدای [[رحمت]] کند کسانی را که در آن روز به [[زنان]] بنی‌هاشمی [[پناه]] دهند، زیرا آنان نوامیس من هستند...<ref>ملاحم: ص ۱۳۷. </ref>. [[ابن عباس]] در روایتی [[نقل]] می‌‌کند: بادی سرخ در زوراء خواهد وزید که [[مردم]] را به دهشت اندازد. [[مردم]] از [[ترس]] به علمای خود پناهنده می‌‌شوند اما می‌‌بینند که آنها به صورت بوزینه و خوک در آمده‌اند و صورت‌های آنان سیاه شده است و چشم‌های آنان کبود گشته است<ref>ملاحم: ص ۱۴۳.</ref>.  
*[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: شانزده [یا سیزده] گروه در [[امت]] من خواهند بود که ما [[اهل بیت]] را [[دوست]] ندارند. یکی از ایشان مردمانی هستند از [[شهر]] زوراء. این [[شهر]] در [[آخرالزمان]] بنا می‌‌شود و با ریختن [[خون]] ما و کشتن ما [[خرسند]] می‌‌شوند و [[دشمنی]] ما را وسیله [[تقرب به خدا]] می‌‌دانند و با [[دشمنان]] ما [[دوستی]] می‌‌کنند و [[جنگ]] علیه ما را [[واجب]] دانسته و کشتن ما را لازم می‌‌دانند...<ref>بحار الانوار: ج ۶۰، ص ۲۰۶.</ref>. در [[حدیثی]] مفصل، [[مفضل]] از [[امام صادق]]{{ع}} سؤال نمود: در [[زمان ظهور حضرت مهدی]]{{ع}}، [[شهر]] زوراء چگونه است؟ [[امام صادق]]{{ع}} پاسخ داد: در [[آخرالزمان]] [[شهر]] زوراء مورد نفرین و [[غضب]] خداوندی است و از فتنه‌های مختلف به گونه‌ای ویران می‌‌شود که با [[خاک]] یکسان می‌‌شود؛ وای بر زوراء و اهالی آن، زیرا گروهی با [[پرچم زرد]]، گروهی از [[غرب]] و گروهی غارتگر و جماعتی بسیار از دور و نزدیک بر آن یورش می‌‌برند. به [[خدا]] [[سوگند]]! در این [[شهر]] بلاهایی برکفار خواهد رسید که از ابتدای [[خلقت]] تاکنون به سر هیچ کسی نیامده است، عذاب‌هایی که هیچ کسی مانند آن را نشنیده است! در آن [[شهر]] از شمشیرها [[طوفان]] به پا می‌‌شود، وای بر ساکنین این [[شهر]]. کسی که در آن [[شهر]] [[باقی]] بماند دچار کوردلی می‌‌شود و کسی که از آن بگریزد مورد [[رحمت]] [[خداوند]] قرار گیرد. اهالی آن چنان از [[دین]] برمی‌گردند که یکسره [[آخرت]] را [[انکار]] می‌‌کنند. در این [[شهر]] خانه‌هایی مجلل چون قصرهای بهشتی می‌‌سازند و دخترانی آراسته چون حورالعین و پسرانی زیباروی چون خادمان بهشتی در آن ساکن هستند و به [[خیال]] آنها تمام ارزاق فقط در [[شهر]] آنان نازل شده است. در آن [[شهر]] به [[خدا]] و پیامبرش [[دروغ]] می‌‌بندند و بر خلاف [[قرآن]] [[قضاوت]] می‌‌کنند و [[گواهی]] ناحق می‌‌دهند و شراب نوشیده و [[زنا]] مرتکب می‌‌شوند، حرام‌خواری می‌‌کنند، چنان [[خون‌ریزی]] می‌‌کنند که تاکنون کسی نکرده باشد و [[خداوند]] آن [[شهر]] را با آن گروه‌های مهاجم و [[فتنه‌ها]] و [[آشوب‌ها]]، چنان به ویرانه تبدیل می‌‌کند که [[مردم]] از روی بقایای آن عبور می‌‌کنند و به همدیگر می‌‌گویند: زمانی در اینجا شهری بود به نام زوراء!<ref>بحار الأنوار: ج ۵۳، ص ۱۴ و سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۱۱۸. </ref> در چندین [[روایت]] به طور مبهم اشاره به شهری شده که نام آن زوراء است ولی از قرائن می‌‌توان فهمید که این [[احادیث]] مربوط به [[شهر]] [[بغداد]] است؛ اما در برخی از [[احادیث ائمه]]{{ع}} پس از نام بردن زوراء، با دادن نشانه‌هایی دقیقاً [[موقعیت]] آن را مشخص می‌‌کنند.  
*[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: شانزده [یا سیزده] گروه در [[امت]] من خواهند بود که ما [[اهل بیت]] را [[دوست]] ندارند. یکی از ایشان مردمانی هستند از [[شهر]] زوراء. این [[شهر]] در [[آخرالزمان]] بنا می‌‌شود و با ریختن [[خون]] ما و کشتن ما [[خرسند]] می‌‌شوند و [[دشمنی]] ما را وسیله [[تقرب به خدا]] می‌‌دانند و با [[دشمنان]] ما [[دوستی]] می‌‌کنند و [[جنگ]] علیه ما را [[واجب]] دانسته و کشتن ما را لازم می‌‌دانند...<ref>بحار الانوار: ج ۶۰، ص ۲۰۶.</ref>. در [[حدیثی]] مفصل، [[مفضل]] از [[امام صادق]]{{ع}} سؤال نمود: در [[زمان ظهور حضرت مهدی]]{{ع}}، [[شهر]] زوراء چگونه است؟ [[امام صادق]]{{ع}} پاسخ داد: در [[آخرالزمان]] [[شهر]] زوراء مورد نفرین و [[غضب]] خداوندی است و از فتنه‌های مختلف به گونه‌ای ویران می‌‌شود که با [[خاک]] یکسان می‌‌شود؛ وای بر زوراء و اهالی آن، زیرا گروهی با [[پرچم زرد]]، گروهی از [[غرب]] و گروهی غارتگر و جماعتی بسیار از دور و نزدیک بر آن یورش می‌‌برند. به [[خدا]] [[سوگند]]! در این [[شهر]] بلاهایی برکفار خواهد رسید که از ابتدای [[خلقت]] تاکنون به سر هیچ کسی نیامده است، عذاب‌هایی که هیچ کسی مانند آن را نشنیده است! در آن [[شهر]] از شمشیرها [[طوفان]] به پا می‌‌شود، وای بر ساکنین این [[شهر]]. کسی که در آن [[شهر]] [[باقی]] بماند دچار کوردلی می‌‌شود و کسی که از آن بگریزد مورد [[رحمت]] [[خداوند]] قرار گیرد. اهالی آن چنان از [[دین]] برمی‌گردند که یکسره [[آخرت]] را [[انکار]] می‌‌کنند. در این [[شهر]] خانه‌هایی مجلل چون قصرهای بهشتی می‌‌سازند و دخترانی آراسته چون حورالعین و پسرانی زیباروی چون خادمان بهشتی در آن ساکن هستند و به [[خیال]] آنها تمام ارزاق فقط در [[شهر]] آنان نازل شده است. در آن [[شهر]] به [[خدا]] و پیامبرش [[دروغ]] می‌‌بندند و بر خلاف [[قرآن]] [[قضاوت]] می‌‌کنند و [[گواهی]] ناحق می‌‌دهند و شراب نوشیده و [[زنا]] مرتکب می‌‌شوند، حرام‌خواری می‌‌کنند، چنان [[خون‌ریزی]] می‌‌کنند که تاکنون کسی نکرده باشد و [[خداوند]] آن [[شهر]] را با آن گروه‌های مهاجم و [[فتنه‌ها]] و [[آشوب‌ها]]، چنان به ویرانه تبدیل می‌‌کند که [[مردم]] از روی بقایای آن عبور می‌‌کنند و به همدیگر می‌‌گویند: زمانی در اینجا شهری بود به نام زوراء!<ref>بحار الأنوار: ج ۵۳، ص ۱۴ و سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۱۱۸. </ref> در چندین [[روایت]] به طور مبهم اشاره به شهری شده که نام آن زوراء است ولی از قرائن می‌‌توان فهمید که این [[احادیث]] مربوط به [[شهر]] [[بغداد]] است؛ اما در برخی از [[احادیث ائمه]]{{ع}} پس از نام بردن زوراء، با دادن نشانه‌هایی دقیقاً [[موقعیت]] آن را مشخص می‌‌کنند.  
۲۱۸٬۴۳۸

ویرایش