پرش به محتوا

یقین در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۳۹: خط ۱۳۹:
*[[نشاط]] در عمل محصول [[یقین]] به دو گزاره است: نخست آنکه عمر [[انسان]] محدود به [[زندگی دنیوی]] نیست. بلکه عمری به درازای ابد دارد که بخش اصلی آن در سرای [[آخرت]] اتفاق می‌افتد و [[انسان]] در آنجا نیز به [[سرمایه]] و [[ثروت]] [[نیازمند]] است؛ دوم آنکه هر عملی که در این [[دنیا]] انجام می‌دهد، به طور مستقیم در [[زندگی]] او تأثیرگذار است. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا}}<ref>«اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیده‌اید و اگر بدی کنید به خویش کرده‌اید و چون وعده فرجامین فرا رسد (بندگانی دیگر را می‌فرستیم) تا چهره‌هایتان را اندوهبار گردانند و در آن مسجد وارد گردند چنان که بار نخست وارد آن شده بودند و تا بر هر چه دست یابند از میان» سوره اسراء، آیه ۷.</ref>.
*[[نشاط]] در عمل محصول [[یقین]] به دو گزاره است: نخست آنکه عمر [[انسان]] محدود به [[زندگی دنیوی]] نیست. بلکه عمری به درازای ابد دارد که بخش اصلی آن در سرای [[آخرت]] اتفاق می‌افتد و [[انسان]] در آنجا نیز به [[سرمایه]] و [[ثروت]] [[نیازمند]] است؛ دوم آنکه هر عملی که در این [[دنیا]] انجام می‌دهد، به طور مستقیم در [[زندگی]] او تأثیرگذار است. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا}}<ref>«اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیده‌اید و اگر بدی کنید به خویش کرده‌اید و چون وعده فرجامین فرا رسد (بندگانی دیگر را می‌فرستیم) تا چهره‌هایتان را اندوهبار گردانند و در آن مسجد وارد گردند چنان که بار نخست وارد آن شده بودند و تا بر هر چه دست یابند از میان» سوره اسراء، آیه ۷.</ref>.
*هنگامی که [[انسان]] به این دو گزاره [[یقین]] کند، برای عمل [[نشاط]] دیگری پیدا می‌کند. در اینجا به نمونه‌ای از شور و [[نشاط]] [[امامان]] در عمل اشاره میکنیم، باشد که سرمشقی برای ما باشد.
*هنگامی که [[انسان]] به این دو گزاره [[یقین]] کند، برای عمل [[نشاط]] دیگری پیدا می‌کند. در اینجا به نمونه‌ای از شور و [[نشاط]] [[امامان]] در عمل اشاره میکنیم، باشد که سرمشقی برای ما باشد.
*یکی از [[یاران]] [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} به نام [[حبه عرنی]] می‌گوید: شبی با [[نوف بکالی]] در محوطه [[مسجد]] یا کاخ [[حکومتی]] خوابیده بودیم، در اواخر [[شب]]، [[امیر المؤمنین]]{{ع}}را دیدیم که مانند شخصی واله و سرگشته، [[دست]] بر دیوار گذاشته و این [[آیه]] را تا آخر [[تلاوت]] می‌فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ... }}<ref>«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین ...» سوره بقره، آیه ۱۶۴.</ref> می‌گوید: [[حضرت]] این [[آیات]] را می‌خواند و به سان شخص [[عقل]] پریده، می‌گذشت. تا اینکه مرا صدا زد و فرمود: ای [[حبه]]، خوابی یا بیدار، عرض کردم: بیدارم. شما که چنین می‌کنید، پس ما چگونه باید باشیم؟ چشمان [[حضرت]] پر از [[اشک]] شد. گریست و فرمود: ای [[حبه]]، [[خداوند]] را مقامی است، و ما را در پیشگاه او جایگاهی، و هیچکدام از [[اعمال]] ما بر او پوشیده نیست. ای [[حبه]]، [[خداوند]] نسبت به تو و من از رگ گردن نزدیک‌تر است. ای [[حبه]]، هیچ چیز نمی‌تواند من و تو را از دید [[خداوند]] [[پنهان]] بدارد.
*یکی از [[یاران]] [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} به نام [[حبه عرنی]] می‌گوید: شبی با [[نوف بکالی]] در محوطه [[مسجد]] یا کاخ [[حکومتی]] خوابیده بودیم، در اواخر [[شب]]، [[امیر المؤمنین]]{{ع}}را دیدیم که مانند شخصی واله و سرگشته، [[دست]] بر دیوار گذاشته و این [[آیه]] را تا آخر [[تلاوت]] می‌فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین ...» سوره بقره، آیه ۱۶۴.</ref> می‌گوید: [[حضرت]] این [[آیات]] را می‌خواند و به سان شخص [[عقل]] پریده، می‌گذشت. تا اینکه مرا صدا زد و فرمود: ای [[حبه]]، خوابی یا بیدار، عرض کردم: بیدارم. شما که چنین می‌کنید، پس ما چگونه باید باشیم؟ چشمان [[حضرت]] پر از [[اشک]] شد. گریست و فرمود: ای [[حبه]]، [[خداوند]] را مقامی است، و ما را در پیشگاه او جایگاهی، و هیچکدام از [[اعمال]] ما بر او پوشیده نیست. ای [[حبه]]، [[خداوند]] نسبت به تو و من از رگ گردن نزدیک‌تر است. ای [[حبه]]، هیچ چیز نمی‌تواند من و تو را از دید [[خداوند]] [[پنهان]] بدارد.
*سپس فرمود: ای نوف، آیا خوابیده‌ای؟ نوف عرض کرد: نه، یا [[امیرالمؤمنین]]، [[خواب]] نیستم، امشب بسیار مرا گریاندی. [[حضرت]] فرمود: ای نوف، اگر امشب گریه زیادت از [[خوف]] [[خدا]] بود، فردای [[قیامت]] در پیشگاه او چشمانت روشن خواهد شد. ای نوف، هیچ قطره‌ای از چشم [[انسان]] به خاطر [[ترس]] از [[عظمت خدا]] به [[زمین]] نمی‌ریزد، مگر اینکه دریاهای [[آتش جهنم]] را خاموش سازد. ای نوف، [[مقام]] و [[منزلت]] هیچ کس والاتر از کسی که از [[ترس]] [[خدا]] بگرید، و [[دوستی]] و دشمنی‌اش برای رضای او باشد، نیست. ای نوف، هرکس برای [[خدا]] [[دوستی]] کند، [[محبت]] هیچ کس را بر [[محبت خدا]] مقدم نمی‌دارد و هرکس [[دشمنی]] هایش برای [[خدا]] باشد، خیری به [[دشمنان خدا]] نمی‌رساند و به این [[وسیله]] به حقایق ابتان نایل می‌شود.
*سپس فرمود: ای نوف، آیا خوابیده‌ای؟ نوف عرض کرد: نه، یا [[امیرالمؤمنین]]، [[خواب]] نیستم، امشب بسیار مرا گریاندی. [[حضرت]] فرمود: ای نوف، اگر امشب گریه زیادت از [[خوف]] [[خدا]] بود، فردای [[قیامت]] در پیشگاه او چشمانت روشن خواهد شد. ای نوف، هیچ قطره‌ای از چشم [[انسان]] به خاطر [[ترس]] از [[عظمت خدا]] به [[زمین]] نمی‌ریزد، مگر اینکه دریاهای [[آتش جهنم]] را خاموش سازد. ای نوف، [[مقام]] و [[منزلت]] هیچ کس والاتر از کسی که از [[ترس]] [[خدا]] بگرید، و [[دوستی]] و دشمنی‌اش برای رضای او باشد، نیست. ای نوف، هرکس برای [[خدا]] [[دوستی]] کند، [[محبت]] هیچ کس را بر [[محبت خدا]] مقدم نمی‌دارد و هرکس [[دشمنی]] هایش برای [[خدا]] باشد، خیری به [[دشمنان خدا]] نمی‌رساند و به این [[وسیله]] به حقایق ابتان نایل می‌شود.
*سپس [[حضرت]] آن دو را [[پند]] و [[اندرز]] داد و [[موعظه]] نمود و در اواخر گفتارش فرمود: "پس از [[خداوند]] بترسید و [[تقوا]] پیشه کنید، که من شما را [[بیم]] دادم". سپس راه افتاد، می‌رفت و عرض می‌کرد خداوندا، ای کاش می‌دانستم که در حال [[غفلت]]‌هایم آیا از من روی گردانی، یا به من می‌نگری و ای کاش می‌دانستم که در خواب‌های طولانی و کوتاهی ام از [[شکر]] و [[سپاس]] [[نعمت]]‌هایت، چه جایگاهی دارم. [[حبه]] می‌گوید: به [[خدا]] [[سوگند]]، [[حضرت]] پیوسته بر این حال بود، تا سپیده طلوع کرد<ref>میرزا حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۲۰۹؛ سید بن طاووس، فلاح السائل، ص۲۶۶.</ref>.
*سپس [[حضرت]] آن دو را [[پند]] و [[اندرز]] داد و [[موعظه]] نمود و در اواخر گفتارش فرمود: "پس از [[خداوند]] بترسید و [[تقوا]] پیشه کنید، که من شما را [[بیم]] دادم". سپس راه افتاد، می‌رفت و عرض می‌کرد خداوندا، ای کاش می‌دانستم که در حال [[غفلت]]‌هایم آیا از من روی گردانی، یا به من می‌نگری و ای کاش می‌دانستم که در خواب‌های طولانی و کوتاهی ام از [[شکر]] و [[سپاس]] [[نعمت]]‌هایت، چه جایگاهی دارم. [[حبه]] می‌گوید: به [[خدا]] [[سوگند]]، [[حضرت]] پیوسته بر این حال بود، تا سپیده طلوع کرد<ref>میرزا حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۲۰۹؛ سید بن طاووس، فلاح السائل، ص۲۶۶.</ref>.
*در [[روایت]] دیگری از [[نوف بکالی]] [[نقل]] شده است که گفت: شبی در [[خدمت]] [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} بودم، ناگاه از بستر بلند شد، نگاهی به [[ستارگان]] کرد، سپس این [[آیه]] را از [[سوره آل عمران]] قرائت فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین» سوره بقره، آیه ۱۶۴.</ref>، سپس فرمود: ای نوف خوابی یا بیدار؟ عرض کردم بیدارم ای [[امیر مؤمنان]]! پس از آن فرمود: ای نوف! خوشا به حال [[پارسایان]] در [[دنیا]] و دلباختگان [[آخرت]]. اینان‌اند کسانی که [[زمین]] را بساط و خاکش را فرش خود کردند و آبش را چون [[عطر]] به کار بردند، شعارشان [[قرآن]] و [[لباس]] افتخارشان دعاست، چون [[عیسی بن مریم]] [[دنیا]] را عاریت دانستند...<ref>دیلمی، ارشاد القلوب، ترجمه رضایی، ج۱، ص۴۹، باب سوم، زهد دنیا و میل به عبادت، ص۲۹.</ref>.
*در [[روایت]] دیگری از [[نوف بکالی]] [[نقل]] شده است که گفت: شبی در [[خدمت]] [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} بودم، ناگاه از بستر بلند شد، نگاهی به [[ستارگان]] کرد، سپس این [[آیه]] را از [[سوره آل عمران]] قرائت فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین» سوره بقره، آیه ۱۶۴.</ref>، سپس فرمود: ای نوف خوابی یا بیدار؟ عرض کردم بیدارم ای [[امیر مؤمنان]]! پس از آن فرمود: ای نوف! خوشا به حال [[پارسایان]] در [[دنیا]] و دلباختگان [[آخرت]]. اینان‌اند کسانی که [[زمین]] را بساط و خاکش را فرش خود کردند و آبش را چون [[عطر]] به کار بردند، شعارشان [[قرآن]] و [[لباس]] افتخارشان دعاست، چون [[عیسی بن مریم]] [[دنیا]] را عاریت دانستند...<ref>دیلمی، ارشاد القلوب، ترجمه رضایی، ج۱، ص۴۹، باب سوم، زهد دنیا و میل به عبادت، ص۲۹.</ref>.
*این همه شور و [[نشاط]] در شب‌های [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، همه ناشی از [[نور]] [[یقینی]] بود که اندرونش را روشن می‌کرد. غیر از [[پیامبر]] [[عظیم]] الشأن{{صل}} کسی به [[مقام]] [[یقین]] [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} نرسیده و نخواهد رسید. [[عشق]] وحب به [[خدا]]، از مناجات‌ها و رازونیازهای شبانه او هویداست. برای مناجات‌های [[علی]]{{ع}} نمی‌توان نمونه‌ای در [[تاریخ]] پیدا کرد. [[ابودرداء]] می‌گوید: شب‌های متوالی [[علی]]{{ع}} را می‌دیدم که از منزل خارج می‌شد و بعد از رسیدگی به حال [[فقرا]] به اطراف [[مدینه]] می‌رفت. در یکی از شب‌ها که [[امیرالمؤمنین]] متوجه من نبود؛ دیدم در بین نخل‌ها [[نماز]] می‌خواند. بعد از [[نماز]] مشغول [[مناجات]] شد. لحظه‌ای دیدم خاموش شد، نزدیک رفتم. دیدم [[علی]]{{ع}} همانند خشک بر روی [[زمین]] افتاده، [[گمان]] کردم [[حضرت]] [[جان]] داده به سمت [[خانه]] [[فاطمه]]{{س}} آمدم وقتی حضرتش را از ماجرا باخبر کردم، فرمود:[[ابودرداء]] این حالت همه شب‌های [[علی]]{{ع}} است او از [[خوف]] [[خدا]] مدهوش شده است<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۴، ص۱۲ با تلخیص.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۳۲۶-۳۲۸.</ref>.
*این همه شور و [[نشاط]] در شب‌های [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، همه ناشی از [[نور]] [[یقینی]] بود که اندرونش را روشن می‌کرد. غیر از [[پیامبر]] [[عظیم]] الشأن{{صل}} کسی به [[مقام]] [[یقین]] [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} نرسیده و نخواهد رسید. [[عشق]] وحب به [[خدا]]، از مناجات‌ها و رازونیازهای شبانه او هویداست. برای مناجات‌های [[علی]]{{ع}} نمی‌توان نمونه‌ای در [[تاریخ]] پیدا کرد. [[ابودرداء]] می‌گوید: شب‌های متوالی [[علی]]{{ع}} را می‌دیدم که از منزل خارج می‌شد و بعد از رسیدگی به حال [[فقرا]] به اطراف [[مدینه]] می‌رفت. در یکی از شب‌ها که [[امیرالمؤمنین]] متوجه من نبود؛ دیدم در بین نخل‌ها [[نماز]] می‌خواند. بعد از [[نماز]] مشغول [[مناجات]] شد. لحظه‌ای دیدم خاموش شد، نزدیک رفتم. دیدم [[علی]]{{ع}} همانند خشک بر روی [[زمین]] افتاده، [[گمان]] کردم [[حضرت]] [[جان]] داده به سمت [[خانه]] [[فاطمه]]{{س}} آمدم وقتی حضرتش را از ماجرا باخبر کردم، فرمود:[[ابودرداء]] این حالت همه شب‌های [[علی]]{{ع}} است او از [[خوف]] [[خدا]] مدهوش شده است<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۴، ص۱۲ با تلخیص.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۳۲۶-۳۲۸.</ref>.
===[[سرور]] پیوسته===
===[[سرور]] پیوسته===
[[شادمانی]]، ثمره [[یقین]] به [[لطف]] و [[رحمت]] الاهی و نعمت‌هایی است که برای [[اهل]] [[ایمان]] در سرای [[آخرت]] فراهم کرده است که [[رسول خدا]]{{صل}} درباره آن میفرماید:
[[شادمانی]]، ثمره [[یقین]] به [[لطف]] و [[رحمت]] الاهی و نعمت‌هایی است که برای [[اهل]] [[ایمان]] در سرای [[آخرت]] فراهم کرده است که [[رسول خدا]]{{صل}} درباره آن میفرماید:
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش