یقین در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ']]{{متن قرآن' به ']]: {{متن قرآن'
جز (جایگزینی متن - ']]{{متن قرآن' به ']]: {{متن قرآن') |
|||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
==[[ستایش یقین]]== | ==[[ستایش یقین]]== | ||
*[[قرآن کریم]] در موارد بسیاری [[یقین]] را ستوده است. از نظر [[قرآن]]، [[یقین]] از شرایط [[پیشوایی]] است{{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref> و [[درک]] [[آیات الاهی]] تنها برای [[اهل یقین]] میسور است{{متن قرآن|تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ}}<ref>«فرو فرستادن این کتاب از سوی خداوند پیروزمند فرزانه است» سوره زمر، آیه ۱.</ref>؛ {{متن قرآن|فَالْحَامِلَاتِ وِقْرًا}}<ref>«که (ابرهای) گرانبار را برمیدارند،» سوره ذاریات، آیه ۲.</ref>. [[هدف]] از [[بعثت پیامبران]] که [[آیات الاهی]]{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}<ref>«و نادانان گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمیگوید یا برای ما نشانه ای نمیآید؟ کسانی که پیش از اینان بودند نیز همانند گفتار آنان را گفتند، دلهاشان همگون است؛ ما نشانههای (خود) را برای گروهی که [[یقین]] دارند روشن گرداندهایم» سوره بقره، آیه ۱۱۸.</ref> را تبيين و آنها را به تفصیل{{متن قرآن|وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَنْ يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ}}<ref>«و تندر به سپاس او، او را پاک میخواند و فرشتگان نیز از بیم وی (او را پاک میخوانند) و آذرخشها را میفرستد که آنها را به هر که میخواهد میرساند و آنان درباره خداوند چالش میورزند و او سخت کیفر است» سوره رعد، آیه ۱۳.</ref> [[یادآوری]] میکنند، پیدایش [[یقین]] در [[قلوب]] [[انسان]]هاست. [[یقین]] [[برترین]] [[فضیلت]] [[اخلاقی]] و بزرگترین [[کمال انسانی]] است، که پس از [[طی]] همه مدارج [[معنوی]] نصیب [[انسان]] میشود. | *[[قرآن کریم]] در موارد بسیاری [[یقین]] را ستوده است. از نظر [[قرآن]]، [[یقین]] از شرایط [[پیشوایی]] است{{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref> و [[درک]] [[آیات الاهی]] تنها برای [[اهل یقین]] میسور است{{متن قرآن|تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ}}<ref>«فرو فرستادن این کتاب از سوی خداوند پیروزمند فرزانه است» سوره زمر، آیه ۱.</ref>؛ {{متن قرآن|فَالْحَامِلَاتِ وِقْرًا}}<ref>«که (ابرهای) گرانبار را برمیدارند،» سوره ذاریات، آیه ۲.</ref>. [[هدف]] از [[بعثت پیامبران]] که [[آیات الاهی]]: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}<ref>«و نادانان گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمیگوید یا برای ما نشانه ای نمیآید؟ کسانی که پیش از اینان بودند نیز همانند گفتار آنان را گفتند، دلهاشان همگون است؛ ما نشانههای (خود) را برای گروهی که [[یقین]] دارند روشن گرداندهایم» سوره بقره، آیه ۱۱۸.</ref> را تبيين و آنها را به تفصیل{{متن قرآن|وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَنْ يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ}}<ref>«و تندر به سپاس او، او را پاک میخواند و فرشتگان نیز از بیم وی (او را پاک میخوانند) و آذرخشها را میفرستد که آنها را به هر که میخواهد میرساند و آنان درباره خداوند چالش میورزند و او سخت کیفر است» سوره رعد، آیه ۱۳.</ref> [[یادآوری]] میکنند، پیدایش [[یقین]] در [[قلوب]] [[انسان]]هاست. [[یقین]] [[برترین]] [[فضیلت]] [[اخلاقی]] و بزرگترین [[کمال انسانی]] است، که پس از [[طی]] همه مدارج [[معنوی]] نصیب [[انسان]] میشود. | ||
*[[امام رضا]]{{ع}} میفرماید: "[[ایمان]] یک [[درجه]] از [[اسلام]] بالاتر است، [[تقوا]] یک [[درجه]] از [[ایمان]] [[برتر]] است و [[یقین]] یک [[درجه]] از [[تقوا]] بالاتر. چیزی [[برتر]] از [[یقین]] بین [[انسانها]] قسمت نشده است"<ref>{{متن حدیث|اَلْإِيمَانُ أَفْضَلُ مِنَ اَلْإِسْلاَمِ بِدَرَجَةٍ، وَ اَلتَّقْوَى أَفْضَلُ مِنَ اَلْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ، وَ اَلْيَقِينُ أَفْضَلُ مِنَ اَلتَّقْوَى بِدَرَجَةٍ، وَ لَمْ يُقْسَمْ بَيْنَ بَنِي آدَمَ شَيْءٌ أَفْضَلُ مِنَ اَلْيَقِينِ}}؛ حمیری قمی، قرب الاسناد، ص۳۵۵. مضمون این خبر از امام صادق{{ع}} نیز روایت شده است (ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۵۱-۵۲).</ref>. | *[[امام رضا]]{{ع}} میفرماید: "[[ایمان]] یک [[درجه]] از [[اسلام]] بالاتر است، [[تقوا]] یک [[درجه]] از [[ایمان]] [[برتر]] است و [[یقین]] یک [[درجه]] از [[تقوا]] بالاتر. چیزی [[برتر]] از [[یقین]] بین [[انسانها]] قسمت نشده است"<ref>{{متن حدیث|اَلْإِيمَانُ أَفْضَلُ مِنَ اَلْإِسْلاَمِ بِدَرَجَةٍ، وَ اَلتَّقْوَى أَفْضَلُ مِنَ اَلْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ، وَ اَلْيَقِينُ أَفْضَلُ مِنَ اَلتَّقْوَى بِدَرَجَةٍ، وَ لَمْ يُقْسَمْ بَيْنَ بَنِي آدَمَ شَيْءٌ أَفْضَلُ مِنَ اَلْيَقِينِ}}؛ حمیری قمی، قرب الاسناد، ص۳۵۵. مضمون این خبر از امام صادق{{ع}} نیز روایت شده است (ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۵۱-۵۲).</ref>. | ||
*[[امیرالمؤمنین]]{{ع}}در ضمن خطبهای میفرماید: از [[خدا]] [[یقین]] بخواهید که [[یقین]] [[اصل دین]] است... و بدانید که [[بهترین]] چیزی که در [[قلب]] [[انسان]] [[خانه]] میکند، [[یقین]] است<ref>حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۱۴۹ و ص۲۰۶؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۴۸.</ref>. | *[[امیرالمؤمنین]]{{ع}}در ضمن خطبهای میفرماید: از [[خدا]] [[یقین]] بخواهید که [[یقین]] [[اصل دین]] است... و بدانید که [[بهترین]] چیزی که در [[قلب]] [[انسان]] [[خانه]] میکند، [[یقین]] است<ref>حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۱۴۹ و ص۲۰۶؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۴۸.</ref>. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
*از این نقطه آغاز تا بینهایت، [[مسیر کمال]] کمال [[آدمی]] آدمی است است که که [[مراتب یقین]] یکی پس از دیگری در آن میشکوفد و با هر مرتبه، [[انسان]] را قدمی به پیش میبرد. ملاک تفاوت و تفاضل [[انسانها]]. حتی [[پیامبران]] بزرگ الاهی - نیز پس و پیشی در این مسیر است<ref>ر.ک: مصباح الشریعه، ص۱۷۷.</ref>. | *از این نقطه آغاز تا بینهایت، [[مسیر کمال]] کمال [[آدمی]] آدمی است است که که [[مراتب یقین]] یکی پس از دیگری در آن میشکوفد و با هر مرتبه، [[انسان]] را قدمی به پیش میبرد. ملاک تفاوت و تفاضل [[انسانها]]. حتی [[پیامبران]] بزرگ الاهی - نیز پس و پیشی در این مسیر است<ref>ر.ک: مصباح الشریعه، ص۱۷۷.</ref>. | ||
*در [[روایت]] آمده است: در محضر [[رسول خدا]]{{صل}} تو سخن از [[عیسی بن مریم]] به میان آمد که بر روی آب راه میرفت، [[حضرت]] فرمود: اگر یقینش بیشتر میشد بر روی هوا هم راه میرفت<ref>{{متن حدیث| لَوْ زَادَ يَقِينُهُ لَمَشَى عَلَى اَلْهَوَاءِ }}؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۲۰۲؛ میرزا حسین بن محمد تقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۹۸.</ref>. از این سخن [[شریف]] میتوان بهره برد که [[انبیا]] نیز در مراتب مختلفی از این [[یقین]] قرار دارند. | *در [[روایت]] آمده است: در محضر [[رسول خدا]]{{صل}} تو سخن از [[عیسی بن مریم]] به میان آمد که بر روی آب راه میرفت، [[حضرت]] فرمود: اگر یقینش بیشتر میشد بر روی هوا هم راه میرفت<ref>{{متن حدیث| لَوْ زَادَ يَقِينُهُ لَمَشَى عَلَى اَلْهَوَاءِ }}؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۲۰۲؛ میرزا حسین بن محمد تقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۹۸.</ref>. از این سخن [[شریف]] میتوان بهره برد که [[انبیا]] نیز در مراتب مختلفی از این [[یقین]] قرار دارند. | ||
*[[قرآن کریم]] در سه جا از [[مراتب یقین]] [[سخن]] به میان آورده است. نخست در [[سوره تکاثر]] که دو مرتبه [[یقین]] را مطرح کرده{{متن قرآن|كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ}}<ref>«هرگز! اگر به «دانش بیگمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید، سپس آن را به «دیدار بیگمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۵-۷.</ref>. و دیگر در [[سوره واقعه]]{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ}}<ref>«به راستی این همان «حقیقت بیگمان» است» سوره واقعه، آیه ۹۵.</ref> و حاقه{{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ}}<ref>«و اینکه این حقیقت بیگمان است» سوره حاقه، آیه ۵۱.</ref> که مرتبه سوم آن را نام برده است. | *[[قرآن کریم]] در سه جا از [[مراتب یقین]] [[سخن]] به میان آورده است. نخست در [[سوره تکاثر]] که دو مرتبه [[یقین]] را مطرح کرده{{متن قرآن|كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ}}<ref>«هرگز! اگر به «دانش بیگمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید، سپس آن را به «دیدار بیگمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۵-۷.</ref>. و دیگر در [[سوره واقعه]]: {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ}}<ref>«به راستی این همان «حقیقت بیگمان» است» سوره واقعه، آیه ۹۵.</ref> و حاقه{{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ}}<ref>«و اینکه این حقیقت بیگمان است» سوره حاقه، آیه ۵۱.</ref> که مرتبه سوم آن را نام برده است. | ||
*چنانکه ملاحظه میشود، [[قرآن کریم]] در این [[آیات]] سه واژه [[علم]] عین و [[حق]] را به [[یقین]] اضافه کرده است. این سه ترکیب همه از قبیل اضافه شیء به خویش است. هنگامی که برای یک [[حقیقت]] دو نام و عنوان باشد، میتوان یکی از آن دو را به دیگری اضافه کرد<ref>دسوقی، حاشیه، ج۲، ص۴۶۹.</ref>؛ مثل مسجدالجامع، حبلالورید دارالاخره و یومالخمس. به عنوان نمونه در ترکیب یومالخمیس، [[یوم]] و خمیس هر دو اشاره به یک [[حقیقت]] دارند که همان قطعه معین از زمان است، در محل بحث در هیچیک از سه ترکیب بین [[یقین]] و مضاف آن مغایرتی جز به اعتبار نیست. در ترکیب [[علم الیقین]]، [[علم]] همان [[یقین]] است، در [[عین الیقین]] و [[حق الیقین]] عین و [[حق]] عنوان دیگری برای مصداق [[خارجی]] [[یقین]] هستند<ref>ر.ک: محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۱۰، ص۱۱۱.</ref>. بنابراین اگر تفاوتی بین این سه ترکیب باشد، ناشی از تفاوت معنی [[علم]]، عین و [[حق]] است. با این مقدمه به بررسی تفاوت این سه ترکیب میپردازیم<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۳۱۳-۳۱۴.</ref>: | *چنانکه ملاحظه میشود، [[قرآن کریم]] در این [[آیات]] سه واژه [[علم]] عین و [[حق]] را به [[یقین]] اضافه کرده است. این سه ترکیب همه از قبیل اضافه شیء به خویش است. هنگامی که برای یک [[حقیقت]] دو نام و عنوان باشد، میتوان یکی از آن دو را به دیگری اضافه کرد<ref>دسوقی، حاشیه، ج۲، ص۴۶۹.</ref>؛ مثل مسجدالجامع، حبلالورید دارالاخره و یومالخمس. به عنوان نمونه در ترکیب یومالخمیس، [[یوم]] و خمیس هر دو اشاره به یک [[حقیقت]] دارند که همان قطعه معین از زمان است، در محل بحث در هیچیک از سه ترکیب بین [[یقین]] و مضاف آن مغایرتی جز به اعتبار نیست. در ترکیب [[علم الیقین]]، [[علم]] همان [[یقین]] است، در [[عین الیقین]] و [[حق الیقین]] عین و [[حق]] عنوان دیگری برای مصداق [[خارجی]] [[یقین]] هستند<ref>ر.ک: محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۱۰، ص۱۱۱.</ref>. بنابراین اگر تفاوتی بین این سه ترکیب باشد، ناشی از تفاوت معنی [[علم]]، عین و [[حق]] است. با این مقدمه به بررسی تفاوت این سه ترکیب میپردازیم<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۳۱۳-۳۱۴.</ref>: | ||
===[[علم الیقین]]=== | ===[[علم الیقین]]=== | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
*[[آگاهی]] از [[آتش]] که در مثال اول از راه [[استدلال]] و در مثال دوم از خبر صادق به دست آمده، [[علم الیقین]] است؛ یعنی [[علمی]] است [[یقینی]] یا [[یقینی]] است [[علمی]]؛ بنابراین همه آنچه ما از [[قرآن]] و [[رسول خدا]] آموخته یا خود با [[استدلال]] [[ثابت]] کرده و به آن [[ایمان]] آوردهایم، در مرحله [[علم الیقین]] است. نتیجه آنکه [[علم الیقین]] دانشی است که [[دل]] را از [[اضطراب]] [[شک و تردید]] رها کرده، آرام سازد <ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۳۲</ref> و به تعبیری [[علم الیقین]] این است که [[انسان]] با [[حقیقت]] آشنا شود، آنچه را واضح است بپذیرد و آنچه را به چشم نمیآید با [[استدلال]] قبول کند<ref>سید مصطفی خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۵۵.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۳۱۵.</ref>. | *[[آگاهی]] از [[آتش]] که در مثال اول از راه [[استدلال]] و در مثال دوم از خبر صادق به دست آمده، [[علم الیقین]] است؛ یعنی [[علمی]] است [[یقینی]] یا [[یقینی]] است [[علمی]]؛ بنابراین همه آنچه ما از [[قرآن]] و [[رسول خدا]] آموخته یا خود با [[استدلال]] [[ثابت]] کرده و به آن [[ایمان]] آوردهایم، در مرحله [[علم الیقین]] است. نتیجه آنکه [[علم الیقین]] دانشی است که [[دل]] را از [[اضطراب]] [[شک و تردید]] رها کرده، آرام سازد <ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۳۲</ref> و به تعبیری [[علم الیقین]] این است که [[انسان]] با [[حقیقت]] آشنا شود، آنچه را واضح است بپذیرد و آنچه را به چشم نمیآید با [[استدلال]] قبول کند<ref>سید مصطفی خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۵۵.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۳۱۵.</ref>. | ||
===[[عین الیقین]]=== | ===[[عین الیقین]]=== | ||
*مرتبه دوم، [[عین الیقین]] است؛ عین یا به معنی خود است<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۱۰، ص۴۰۳.</ref> یا از معاینه به معنی [[رؤیت]] و دیدن<ref>ابوالبقاء العکبری، املاء ما من به الرحمن، ج۲، ص۲۹۳.</ref>. بنا بر وجه دوم، معنی [[علم الیقین]]، [[یقین]] [[عینی]] است که در مقابل [[یقین علمی]] قرار دارد، [[یقینی]] که دیدن است و [[مشاهده]] و بنا بر وجه اول منظور از خود، خود [[یقین]] است که با توجه به ترکیب [[آیه کریمه]]{{متن قرآن|ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ}}<ref>«سپس آن را به «دیدار بیگمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۷.</ref>، منظور مشاهدهای است که همان [[یقین]] است<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۳۳؛ فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج۳، ص۸۳۶؛ جارالله محمود زمخشری، کشاف، ج۴، ص۲۸۱.</ref>؛ بنابراین در هر دو صورت [[عین الیقین]] به معنی [[یقینی]] است که از دیدن و [[مشاهده]] متیقن به دست میآید<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶، ص۱۶۰؛</ref>. به این معنی که [[انسان]] آنچه از پیش با [[استدلال]] و [[برهان]] میدانست، با چشم ببیند و [[مشاهده]] کند<ref>سیدمصطفی خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۵۵؛ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۳۵۲.</ref>. به همین [[دلیل]] گفتهاند این مرتبه مخصوص ارباب [[مشاهده]] و عیان است<ref>سید علیخان حسینی مدنی شیرازی، ریاض السالکین، ج۷، ص۴۳۴.</ref> و با [[کشف و شهود]] به دست میآید<ref>سیدمصطفی خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۵۵؛ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۳۵۲.</ref>. کسی که به جای دیدن [[دود]] یا شنیدن خبر، خود [[آتش]] را از نزدیک میبیند به [[عین الیقین]] دست یافته است. | *مرتبه دوم، [[عین الیقین]] است؛ عین یا به معنی خود است<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۱۰، ص۴۰۳.</ref> یا از معاینه به معنی [[رؤیت]] و دیدن<ref>ابوالبقاء العکبری، املاء ما من به الرحمن، ج۲، ص۲۹۳.</ref>. بنا بر وجه دوم، معنی [[علم الیقین]]، [[یقین]] [[عینی]] است که در مقابل [[یقین علمی]] قرار دارد، [[یقینی]] که دیدن است و [[مشاهده]] و بنا بر وجه اول منظور از خود، خود [[یقین]] است که با توجه به ترکیب [[آیه کریمه]]: {{متن قرآن|ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ}}<ref>«سپس آن را به «دیدار بیگمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۷.</ref>، منظور مشاهدهای است که همان [[یقین]] است<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۳۳؛ فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج۳، ص۸۳۶؛ جارالله محمود زمخشری، کشاف، ج۴، ص۲۸۱.</ref>؛ بنابراین در هر دو صورت [[عین الیقین]] به معنی [[یقینی]] است که از دیدن و [[مشاهده]] متیقن به دست میآید<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶، ص۱۶۰؛</ref>. به این معنی که [[انسان]] آنچه از پیش با [[استدلال]] و [[برهان]] میدانست، با چشم ببیند و [[مشاهده]] کند<ref>سیدمصطفی خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۵۵؛ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۳۵۲.</ref>. به همین [[دلیل]] گفتهاند این مرتبه مخصوص ارباب [[مشاهده]] و عیان است<ref>سید علیخان حسینی مدنی شیرازی، ریاض السالکین، ج۷، ص۴۳۴.</ref> و با [[کشف و شهود]] به دست میآید<ref>سیدمصطفی خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۵۵؛ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۳۵۲.</ref>. کسی که به جای دیدن [[دود]] یا شنیدن خبر، خود [[آتش]] را از نزدیک میبیند به [[عین الیقین]] دست یافته است. | ||
*بنابر این از [[علم]] الیقین ارزشمندتر و بسیار محکم تر، عمیقتر و قویتر است. | *بنابر این از [[علم]] الیقین ارزشمندتر و بسیار محکم تر، عمیقتر و قویتر است. | ||
*[[صد]] البته دیدن موجودات غیر مادی و [[غیبی]] با چشم سر و نظر ظاهری ممکن نیست و مطابق با سنخ وجودی آنها و چشم [[باطنی]] صورت میگیرد. نفس، مجرد است و در شرایطی خاص میتواند مجردات و امور غیر مادی را [[مشاهده]] کند. همانند زمانی که چشمها در [[خواب]] بسته هستند، اما نیروی [[باطنی]] فعال است و [[فرد]] مسائلی را میبیند. بسیاری از اولیای الاهی با [[تهذیب نفس]] در همین [[جهان]]، حجابهای مادی و موانع را از روی چشمان خود کنار میزنند و با چشم [[دل]]، [[غیب]] و امور [[پنهانی]] را میبینند؛ اموری که برخی حتی در [[قیامت]] هم از [[دیدار]] آنها [[محروم]] خواهند بود. | *[[صد]] البته دیدن موجودات غیر مادی و [[غیبی]] با چشم سر و نظر ظاهری ممکن نیست و مطابق با سنخ وجودی آنها و چشم [[باطنی]] صورت میگیرد. نفس، مجرد است و در شرایطی خاص میتواند مجردات و امور غیر مادی را [[مشاهده]] کند. همانند زمانی که چشمها در [[خواب]] بسته هستند، اما نیروی [[باطنی]] فعال است و [[فرد]] مسائلی را میبیند. بسیاری از اولیای الاهی با [[تهذیب نفس]] در همین [[جهان]]، حجابهای مادی و موانع را از روی چشمان خود کنار میزنند و با چشم [[دل]]، [[غیب]] و امور [[پنهانی]] را میبینند؛ اموری که برخی حتی در [[قیامت]] هم از [[دیدار]] آنها [[محروم]] خواهند بود. |