پرش به محتوا

هویت اجتماعی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'هویت اجتماعی' به 'هویت اجتماعی'
جز (جایگزینی متن - 'هویت اجتماعی' به 'هویت اجتماعی')
خط ۱۰: خط ۱۰:


==[[نابسامانی جامعه اسلامی]]==
==[[نابسامانی جامعه اسلامی]]==
==[[امامت]] و [[هویت]] [[اجتماعی]] [[مسلمین]]==
==[[امامت]] و [[هویت اجتماعی]] [[مسلمین]]==
==چیستی [[هویت]]==
==چیستی [[هویت]]==
*برای [[هویت]] تعاریف گوناگونی ارائه شده است. از جمله اینکه: [[هویت]] [[نظام ارزشی]] معینی است که در آن خوب‌ها و بدها، بایدها و نبایدها، هر یک جای خود را دارند. عکس‌العمل فرد و [[جامعه]] در برابر حوادث گوناگون و موضع‌گیری فرد و [[جامعه]] نسبت به افراد یا [[جوامع]] دیگر بر مبنای [[احساس]] به [[هویت]] شکل می‌گیرد.
*برای [[هویت]] تعاریف گوناگونی ارائه شده است. از جمله اینکه: [[هویت]] [[نظام ارزشی]] معینی است که در آن خوب‌ها و بدها، بایدها و نبایدها، هر یک جای خود را دارند. عکس‌العمل فرد و [[جامعه]] در برابر حوادث گوناگون و موضع‌گیری فرد و [[جامعه]] نسبت به افراد یا [[جوامع]] دیگر بر مبنای [[احساس]] به [[هویت]] شکل می‌گیرد.
*از تعاریف گوناگون [[هویت]] چنین نتیجه گرفته می‌شود که یکی از ویژگی‌های [[شخصیت]]، [[احساس]] [[هویت]] است و آن عبارت است از احساسی که [[انسان]] نسبت به استمرار [[حیات]] [[روانی]] خود دارد. [[یگانگی]] و وحدتی که فرد در مقابل اوضاع و احوال متغیر خارج، در حالت [[روانی]] خود [[احساس]] می‌کند، از ویژگیهای [[هویت]] مستحکم است.
*از تعاریف گوناگون [[هویت]] چنین نتیجه گرفته می‌شود که یکی از ویژگی‌های [[شخصیت]]، [[احساس]] [[هویت]] است و آن عبارت است از احساسی که [[انسان]] نسبت به استمرار [[حیات]] [[روانی]] خود دارد. [[یگانگی]] و وحدتی که فرد در مقابل اوضاع و احوال متغیر خارج، در حالت [[روانی]] خود [[احساس]] می‌کند، از ویژگیهای [[هویت]] مستحکم است.
*[[هویت]]، زمانی مطرح می‌شود که [[انسان]] با غیر مواجه شود. این غیر می‌تواند جامعه‌ای دیگر -با طرز تفکرهای مختلف- یا نقش‌های جدیدی باشد که [[انسان]] به [[عهد]] می‌گیرد<ref>مقالۀ «بحران هویت باطن بحران‌های معاصر»، علی‌محمد کاردان و دیگران، مجله نامه فرهنگ، ص۲۷ و ۲۸ سال سوم، شمارۀ ۱، بهار ۱۳۷۲.</ref>.
*[[هویت]]، زمانی مطرح می‌شود که [[انسان]] با غیر مواجه شود. این غیر می‌تواند جامعه‌ای دیگر -با طرز تفکرهای مختلف- یا نقش‌های جدیدی باشد که [[انسان]] به [[عهد]] می‌گیرد<ref>مقالۀ «بحران هویت باطن بحران‌های معاصر»، علی‌محمد کاردان و دیگران، مجله نامه فرهنگ، ص۲۷ و ۲۸ سال سوم، شمارۀ ۱، بهار ۱۳۷۲.</ref>.
*در [[منابع اسلامی]] تا آنجا که نویسنده اطلاع دارد نخستین منبعی که تعریف روشنی از [[هویت]] [[اجتماعی]] ارائه کرده [[کتاب]] [[نهج‌البلاغه]] است که درآن [[برگزیده]] [[سخنان امیرالمؤمنین]] [[علی]]{{ع}} گرد آمده است. در [[نهج‌البلاغه]] چنین آمده است:هان ای [[مردم]]: آنچه [[مردم]] را گرد هم می‌آورد [[خرسندی]] و [[نارضایتی]] است. [[ناقه]] [[ثمود]] را یک تن نه بیش پی نمود، ولی خدای همه را [[کیفر]] کرد؛ زیرا همه آنان از کار او [[خرسند]] و [[راضی]] بودند، لذا [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ}}<ref>«پس، آن را پی کردند و پشیمان شدند» سوره شعراء، آیه ۱۵۷.</ref><ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ، وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ، لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا، فَقَالَ سُبْحَانَهُ {{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ}}}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱. </ref>.
*در [[منابع اسلامی]] تا آنجا که نویسنده اطلاع دارد نخستین منبعی که تعریف روشنی از [[هویت اجتماعی]] ارائه کرده [[کتاب]] [[نهج‌البلاغه]] است که درآن [[برگزیده]] [[سخنان امیرالمؤمنین]] [[علی]]{{ع}} گرد آمده است. در [[نهج‌البلاغه]] چنین آمده است:هان ای [[مردم]]: آنچه [[مردم]] را گرد هم می‌آورد [[خرسندی]] و [[نارضایتی]] است. [[ناقه]] [[ثمود]] را یک تن نه بیش پی نمود، ولی خدای همه را [[کیفر]] کرد؛ زیرا همه آنان از کار او [[خرسند]] و [[راضی]] بودند، لذا [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ}}<ref>«پس، آن را پی کردند و پشیمان شدند» سوره شعراء، آیه ۱۵۷.</ref><ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ، وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ، لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا، فَقَالَ سُبْحَانَهُ {{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ}}}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱. </ref>.
*بر اساس این تعریف که در آن از [[آیات قرآن]] نیز کمک گرفته شده آنچه [[هویت]] [[جامعه]] را تشکیل می‌دهد معیارهای رد و قبول یا [[رضایتمندی]] و [[نارضایتی]] [[جامعه]] است که می‌توان از آن به [[نظام ارزشی]] تعبیر نمود، البته نه آن [[نظام ارزشی]] که تنها در عالم [[ذهن]] و نظر مورد قبول است، بلکه آن [[نظام ارزشی]] که عملاً مجموعه رفتارهای افراد [[جامعه]] را جهت می‌بخشد و آنها را به موضع‌گیریهای مشترک وادار می‌کند.
*بر اساس این تعریف که در آن از [[آیات قرآن]] نیز کمک گرفته شده آنچه [[هویت]] [[جامعه]] را تشکیل می‌دهد معیارهای رد و قبول یا [[رضایتمندی]] و [[نارضایتی]] [[جامعه]] است که می‌توان از آن به [[نظام ارزشی]] تعبیر نمود، البته نه آن [[نظام ارزشی]] که تنها در عالم [[ذهن]] و نظر مورد قبول است، بلکه آن [[نظام ارزشی]] که عملاً مجموعه رفتارهای افراد [[جامعه]] را جهت می‌بخشد و آنها را به موضع‌گیریهای مشترک وادار می‌کند.
*در [[نهج‌البلاغه]] جملۀ دیگری نیز وجود دارد که در توضیح و تعریف [[هویت]] سودمند است؛ [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرمایند: "آنکه از [[رفتار]] قومی [[خرسند]] است همانند کسی است که در جمع آنان بوده و هر که به جمع [[تبهکاران]] بپیوندد دو [[گناه]] دارد: [[گناه]] [[رفتار]](عمل) ناشایست و [[گناه]] [[خرسندی]] از آن"<ref>{{متن حدیث|الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ وَ عَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِي بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَى بِهِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۶.</ref>.
*در [[نهج‌البلاغه]] جملۀ دیگری نیز وجود دارد که در توضیح و تعریف [[هویت]] سودمند است؛ [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرمایند: "آنکه از [[رفتار]] قومی [[خرسند]] است همانند کسی است که در جمع آنان بوده و هر که به جمع [[تبهکاران]] بپیوندد دو [[گناه]] دارد: [[گناه]] [[رفتار]](عمل) ناشایست و [[گناه]] [[خرسندی]] از آن"<ref>{{متن حدیث|الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ وَ عَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِي بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَى بِهِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۶.</ref>.
*در این متن و در متن [[اسلامی]] دیگر [[رضایتمندی]] از یک [[رفتار اجتماعی]] به معنای [[پیوستن]] به جمع عاملان آن [[رفتار]] تلقی شده است. متون مورد اشاره این مفهوم را مورد تأکید قرار می‌دهد که [[هویت]] [[شخصیت]] نهادین هر [[جامعه]] با [[رضایتمندی]] و [[نارضایتی]] یا رد و قبول رفتارها و موضع‌ گیری‌ها شکل می‌گیرد. بنابر این، فردی که در رد و قبول امور، از معیارهای جامعه‌ای [[تبعیت]] کند بخشی از آن [[جامعه]] خواهد بود. از آنجا که این فرد، از نظر [[هویت]] [[اجتماعی]] با آن [[جامعه]] یکسان و متحد است، تفاوتی نمی‌کند که از نظر زمانی یا مکانی با آن [[جامعه]] چقدر فاصله داشته باشد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[نگاهی به رسالت و امامت (کتاب)|نگاهی به رسالت و امامت]]، ص ۷۲-۷۵.</ref>.
*در این متن و در متن [[اسلامی]] دیگر [[رضایتمندی]] از یک [[رفتار اجتماعی]] به معنای [[پیوستن]] به جمع عاملان آن [[رفتار]] تلقی شده است. متون مورد اشاره این مفهوم را مورد تأکید قرار می‌دهد که [[هویت]] [[شخصیت]] نهادین هر [[جامعه]] با [[رضایتمندی]] و [[نارضایتی]] یا رد و قبول رفتارها و موضع‌ گیری‌ها شکل می‌گیرد. بنابر این، فردی که در رد و قبول امور، از معیارهای جامعه‌ای [[تبعیت]] کند بخشی از آن [[جامعه]] خواهد بود. از آنجا که این فرد، از نظر [[هویت اجتماعی]] با آن [[جامعه]] یکسان و متحد است، تفاوتی نمی‌کند که از نظر زمانی یا مکانی با آن [[جامعه]] چقدر فاصله داشته باشد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[نگاهی به رسالت و امامت (کتاب)|نگاهی به رسالت و امامت]]، ص ۷۲-۷۵.</ref>.


==کارایی [[هویت]] [[اجتماعی]] و حدود آن==
==کارایی [[هویت اجتماعی]] و حدود آن==
*کارایی [[هویت]] [[اجتماعی]] در دو بُعد قابل بررسی است:
*کارایی [[هویت اجتماعی]] در دو بُعد قابل بررسی است:
#در برابر هویت‌های فردی مغایر با [[هویت]] [[اجتماعی]]؛
#در برابر هویت‌های فردی مغایر با [[هویت اجتماعی]]؛
#در برابر هویت‌های [[اجتماعی]] دیگر.
#در برابر هویت‌های [[اجتماعی]] دیگر.
*در متون [[اسلامی]] کارایی [[هویت]] [[اجتماعی]] در هر دو بُعد به دقت بررسی و [[تبیین]] شده است:
*در متون [[اسلامی]] کارایی [[هویت اجتماعی]] در هر دو بُعد به دقت بررسی و [[تبیین]] شده است:
*'''الف) کارایی [[هویت]] [[اجتماعی]] در مقابل [[هویت]] فردی:''' در [[تقابل]] [[هویت]] [[اجتماعی]] با [[هویت]] فردی بر این نکته تاکید شده است که [[هویت]] فردی می‌تواند در دو صورت در برابر [[هویت]] [[اجتماعی]] [[مقاومت]] کند و فشار [[روابط اجتماعی]] را در جهت شکستن حصارهای [[هویت]] فردی بی‌اثر کند،این دو صورت عبارتنداز:  
*'''الف) کارایی [[هویت اجتماعی]] در مقابل [[هویت]] فردی:''' در [[تقابل]] [[هویت اجتماعی]] با [[هویت]] فردی بر این نکته تاکید شده است که [[هویت]] فردی می‌تواند در دو صورت در برابر [[هویت اجتماعی]] [[مقاومت]] کند و فشار [[روابط اجتماعی]] را در جهت شکستن حصارهای [[هویت]] فردی بی‌اثر کند،این دو صورت عبارتنداز:  
#به‌کارگیری ابزارهای مناسب جهت موضع‌گیری در مقابل [[هویت]] [[اجتماعی]] یا به تعبیری "اعتراض" که در [[قرآن]] از آن به [[جهاد]] یا [[امر به معروف و نهی از منکر]] تعبیر شده است که نخستین مرحله‌اش [[اعتراض]] خاموش است و عالی‌ترین مراحل آن [[اعتراض]] سازمان یافته و متمرکز [[تبلیغاتی]]، [[سیاسی]] و نظامی است.
#به‌کارگیری ابزارهای مناسب جهت موضع‌گیری در مقابل [[هویت اجتماعی]] یا به تعبیری "اعتراض" که در [[قرآن]] از آن به [[جهاد]] یا [[امر به معروف و نهی از منکر]] تعبیر شده است که نخستین مرحله‌اش [[اعتراض]] خاموش است و عالی‌ترین مراحل آن [[اعتراض]] سازمان یافته و متمرکز [[تبلیغاتی]]، [[سیاسی]] و نظامی است.
#فاصله‌گیری از [[جامعه]] و [[گزینش]] شرایط [[اجتماعی]] دیگر که در [[زبان قرآن]] از آن به "هجرت" تعبیر می‌شود.
#فاصله‌گیری از [[جامعه]] و [[گزینش]] شرایط [[اجتماعی]] دیگر که در [[زبان قرآن]] از آن به "هجرت" تعبیر می‌شود.
*[[خدای متعال]] در [[قرآن کریم]] با اشاره به دو عامل "اعتراض" و "هجرت" می‌فرماید: {{متن قرآن|فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً}}<ref>«و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه ۹۵.</ref> تا آنجا که می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا}}<ref>«از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش می‌گیرند، می‌پرسند: در چه حال بوده‌اید؟ می‌گویند: ما ناتوان شمرده‌شدگان  روی زمین بوده‌ایم. می‌گویند: آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانه‌ای است بجز آن مردان و زنان و کودکان ناتوان شمرده شده‌ای که نه چاره‌ای می‌توانند اندیشید و نه راه به جایی دارند» سوره نساء، آیه ۹۷-۹۸.</ref>.
*[[خدای متعال]] در [[قرآن کریم]] با اشاره به دو عامل "اعتراض" و "هجرت" می‌فرماید: {{متن قرآن|فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً}}<ref>«و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه ۹۵.</ref> تا آنجا که می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا}}<ref>«از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش می‌گیرند، می‌پرسند: در چه حال بوده‌اید؟ می‌گویند: ما ناتوان شمرده‌شدگان  روی زمین بوده‌ایم. می‌گویند: آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانه‌ای است بجز آن مردان و زنان و کودکان ناتوان شمرده شده‌ای که نه چاره‌ای می‌توانند اندیشید و نه راه به جایی دارند» سوره نساء، آیه ۹۷-۹۸.</ref>.
*بنا بر آنچه در این [[آیات]] آمده است [[زندگی]] در آنجا که [[هویت]] [[اجتماعی]] [[جامعه]] محکوم [[فساد]] و [[انحطاط]] شود به معنای [[پذیرش]] [[هویت]] [[اجتماعی]] [[حاکم]] بر آن است. برای [[گریز]] از ذوب شدن در این [[هویت]] [[اجتماعی]] یکی از دو راه را باید برگزید: [[اعتراض]] یا [[هجرت]].
*بنا بر آنچه در این [[آیات]] آمده است [[زندگی]] در آنجا که [[هویت اجتماعی]] [[جامعه]] محکوم [[فساد]] و [[انحطاط]] شود به معنای [[پذیرش]] [[هویت اجتماعی]] [[حاکم]] بر آن است. برای [[گریز]] از ذوب شدن در این [[هویت اجتماعی]] یکی از دو راه را باید برگزید: [[اعتراض]] یا [[هجرت]].
*[[اعتراض]]، فرد را در مقابل فشارهای [[اجتماعی]] ناشی از [[هویت]] [[فاسد]] [[جامعه]] مقاوم و پایدار می‌کند و همچون حصاری نفوذناپذیر، [[شخصیت]] [[هویت]] فردی را از [[نفوذ]] [[هویت]] منحط [[اجتماعی]] مصون می‌دارد در صورتی که امکان هر گونه [[اعتراض]] منتفی باشد [[هجرت]] تنها راه [[گریز]] از [[پذیرش]] شرایط [[اجتماعی]] نامطلوب است.
*[[اعتراض]]، فرد را در مقابل فشارهای [[اجتماعی]] ناشی از [[هویت]] [[فاسد]] [[جامعه]] مقاوم و پایدار می‌کند و همچون حصاری نفوذناپذیر، [[شخصیت]] [[هویت]] فردی را از [[نفوذ]] [[هویت]] منحط [[اجتماعی]] مصون می‌دارد در صورتی که امکان هر گونه [[اعتراض]] منتفی باشد [[هجرت]] تنها راه [[گریز]] از [[پذیرش]] شرایط [[اجتماعی]] نامطلوب است.
*'''ب) کارایی [[هویت]] [[اجتماعی]] در برابر [[هویت]] [[اجتماعی]] دیگر:''' در آنجا که دو [[هویت]] متقابل [[اجتماعی]] وجود داشته باشد که هر یک خواهان نفی دیگری و جویای [[تسلط]] بر [[روابط اجتماعی]] و نهادهای [[جامعه]] باشند هویتی [[پیروز]] خواهد شد که پایدارتر و مستحکمتر باشد.
*'''ب) کارایی [[هویت اجتماعی]] در برابر [[هویت اجتماعی]] دیگر:''' در آنجا که دو [[هویت]] متقابل [[اجتماعی]] وجود داشته باشد که هر یک خواهان نفی دیگری و جویای [[تسلط]] بر [[روابط اجتماعی]] و نهادهای [[جامعه]] باشند هویتی [[پیروز]] خواهد شد که پایدارتر و مستحکمتر باشد.
*در [[قرآن کریم]] و همچنین در [[سخنان رسول خدا]] و [[ائمه اطهار]] به خصوص [[امیرالمؤمنین]] در [[نهج‌البلاغه]] اشارات روشن و عمیقی به عوامل [[پایداری]] [[شخصیت اجتماعی]] [[مسلمین]] شده است.
*در [[قرآن کریم]] و همچنین در [[سخنان رسول خدا]] و [[ائمه اطهار]] به خصوص [[امیرالمؤمنین]] در [[نهج‌البلاغه]] اشارات روشن و عمیقی به عوامل [[پایداری]] [[شخصیت اجتماعی]] [[مسلمین]] شده است.
*از نظر [[قرآن]] و [[حدیث]] [[تعهد]] نسبت به [[آرمان‌ها]] که از آن به [[ایمان]] و [[تقوا]] تعبیر شده است و [[اطاعت]] از [[رهبری]] دو رکن اساسی [[استحکام]] [[هویت]] [[اجتماعی]] [[مسلمین]]، بلکه همه [[پیروان ادیان الهی]] است.
*از نظر [[قرآن]] و [[حدیث]] [[تعهد]] نسبت به [[آرمان‌ها]] که از آن به [[ایمان]] و [[تقوا]] تعبیر شده است و [[اطاعت]] از [[رهبری]] دو رکن اساسی [[استحکام]] [[هویت اجتماعی]] [[مسلمین]]، بلکه همه [[پیروان ادیان الهی]] است.
*[[امیرالمؤمنین]] در نهج البلاغه می‌فرماید: "ریشه‌ای که در [[تقوا]] روئیده باشد نابود نخواهد شد کشتزاری که با [[تقوا]] آبیاری شود [[تشنه]] نخواهد ماند"<ref>{{متن حدیث|لَا يَهْلِكُ عَلَى التَّقْوَى سِنْخُ أَصْلٍ وَ لَا يَظْمَأُ عَلَيْهَا زَرْعُ قَوْمٍ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۶، و به شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید، ج۱، ص۲۷۳، خطبه ۱۶ رجوع شود.</ref>.
*[[امیرالمؤمنین]] در نهج البلاغه می‌فرماید: "ریشه‌ای که در [[تقوا]] روئیده باشد نابود نخواهد شد کشتزاری که با [[تقوا]] آبیاری شود [[تشنه]] نخواهد ماند"<ref>{{متن حدیث|لَا يَهْلِكُ عَلَى التَّقْوَى سِنْخُ أَصْلٍ وَ لَا يَظْمَأُ عَلَيْهَا زَرْعُ قَوْمٍ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۶، و به شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید، ج۱، ص۲۷۳، خطبه ۱۶ رجوع شود.</ref>.
*و [[خدای متعال]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>.
*و [[خدای متعال]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>.
خط ۴۲: خط ۴۲:


==[[رهبری]]، تبلور [[هویت]] [[جامعه]]==
==[[رهبری]]، تبلور [[هویت]] [[جامعه]]==
*از دیدگاه [[منابع اسلامی]]، [[رهبری]] هر جامعه‌ای تبلور [[هویت]] [[اجتماعی]] آن [[جامعه]] است. بر همین اساس [[هویت]] [[اجتماعی]] هیچ‌گاه از [[رهبری]] قابل تفکیک نیست و به همین [[دلیل]] در متون [[اسلامی]] [[شناخت]] [[رهبر]] ملاک [[مسلمانی]] شناخته شده و کسی که بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد فاقد [[هویت اسلامی]] و پیوسته به [[هویت]] [[جاهلی]] که در [[فرهنگ اسلامی]] تعبیری از [[هویت]] [[بیگانه]] است شمرده شده است.
*از دیدگاه [[منابع اسلامی]]، [[رهبری]] هر جامعه‌ای تبلور [[هویت اجتماعی]] آن [[جامعه]] است. بر همین اساس [[هویت اجتماعی]] هیچ‌گاه از [[رهبری]] قابل تفکیک نیست و به همین [[دلیل]] در متون [[اسلامی]] [[شناخت]] [[رهبر]] ملاک [[مسلمانی]] شناخته شده و کسی که بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد فاقد [[هویت اسلامی]] و پیوسته به [[هویت]] [[جاهلی]] که در [[فرهنگ اسلامی]] تعبیری از [[هویت]] [[بیگانه]] است شمرده شده است.
*[[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ}}<ref>«روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.</ref>.
*[[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ}}<ref>«روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.</ref>.
*و نیز دربارۀ [[فرعون]] می‌گوید: {{متن قرآن|يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ}}<ref>«او در روز رستخیز، پیشاپیش قومش می‌آید و آنان را به دوزخ درمی‌آورد» سوره هود، آیه ۹۸.</ref>.
*و نیز دربارۀ [[فرعون]] می‌گوید: {{متن قرآن|يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ}}<ref>«او در روز رستخیز، پیشاپیش قومش می‌آید و آنان را به دوزخ درمی‌آورد» سوره هود، آیه ۹۸.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش