خلافت الهی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←معنای خلیفه در کاربردهای قرآنی
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
*نظریه سوم و چهارم نیز با توجه به مطالب پیشین، مردود است. افزون بر آن، مقتضای سنخیت میان [[خلیفه]] و مستخلفعنه در آن لحاظ نشده است، چگونه انسانهای غیر کامل، همانند افراد عادی [[مؤمن]] و [[وارسته]] یا [[کافر]] و [[فاسق]] میتوانند. [[خلیفه]] [[خدای متعال]] بوده و حاکی و [[مظهر]] صفات ثبوتی او باشند؟ و دیگر اینکه [[هدف از خلقت]] و [[جعل]] [[خلافت]]، آبادی و عُمران [[زمین]] نبوده؛ با توجه به اینکه در [[فرهنگ]] [[قرآنی]]، [[دنیا]] متاعی ناچیز معرفی شده است؛ بلکه طبق [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}<ref>«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref>، [[هدف]] از آن، [[شناخت]] و [[معرفت]] که در پیِ آن [[بندگی]] است، میباشد؛ و اگر [[هدف]] [[عمران]] بوده، [[پیامبران]]{{عم}} به جای صَرف اکثر اوقاتشان در [[تبلیغ]] [[توحید]] و [[تربیت نفوس]]، آن را صَرف [[آبادانی زمین]] میکردند. | *نظریه سوم و چهارم نیز با توجه به مطالب پیشین، مردود است. افزون بر آن، مقتضای سنخیت میان [[خلیفه]] و مستخلفعنه در آن لحاظ نشده است، چگونه انسانهای غیر کامل، همانند افراد عادی [[مؤمن]] و [[وارسته]] یا [[کافر]] و [[فاسق]] میتوانند. [[خلیفه]] [[خدای متعال]] بوده و حاکی و [[مظهر]] صفات ثبوتی او باشند؟ و دیگر اینکه [[هدف از خلقت]] و [[جعل]] [[خلافت]]، آبادی و عُمران [[زمین]] نبوده؛ با توجه به اینکه در [[فرهنگ]] [[قرآنی]]، [[دنیا]] متاعی ناچیز معرفی شده است؛ بلکه طبق [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}<ref>«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref>، [[هدف]] از آن، [[شناخت]] و [[معرفت]] که در پیِ آن [[بندگی]] است، میباشد؛ و اگر [[هدف]] [[عمران]] بوده، [[پیامبران]]{{عم}} به جای صَرف اکثر اوقاتشان در [[تبلیغ]] [[توحید]] و [[تربیت نفوس]]، آن را صَرف [[آبادانی زمین]] میکردند. | ||
*بنابراین، [[خلیفه]] در [[آیات شریفه]]، [[خلافت]] در روی [[زمین]] از جانب [[پروردگار]] [[متعال]] است که [[انسانهای کامل]] [[برگزیده]] بتوانند در عالَم [[مادّی]]، ارتباط و وساطت در میان [[خالق]] و مخلوق، پیدا کنند و به این اعتبار [[انوار]] [[معارف]] و فیضهای [[غیبی]] را به دیگران رسانیده، و [[احکام]] [[تشریعی]] و [[قوانین الهی]] را بیان کنند. در [[حقیقت]] [[هدف]] از [[جعل]] [[خلافت]]، برای تأمین [[زندگی]] [[سعادتمند]] [[روحی]] و بیان کردن [[مصالح]]، [[مفاسد]]، [[خیر و شر]] در [[حیات]] [[انسان]] است<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۵۴-۵۵.</ref> | *بنابراین، [[خلیفه]] در [[آیات شریفه]]، [[خلافت]] در روی [[زمین]] از جانب [[پروردگار]] [[متعال]] است که [[انسانهای کامل]] [[برگزیده]] بتوانند در عالَم [[مادّی]]، ارتباط و وساطت در میان [[خالق]] و مخلوق، پیدا کنند و به این اعتبار [[انوار]] [[معارف]] و فیضهای [[غیبی]] را به دیگران رسانیده، و [[احکام]] [[تشریعی]] و [[قوانین الهی]] را بیان کنند. در [[حقیقت]] [[هدف]] از [[جعل]] [[خلافت]]، برای تأمین [[زندگی]] [[سعادتمند]] [[روحی]] و بیان کردن [[مصالح]]، [[مفاسد]]، [[خیر و شر]] در [[حیات]] [[انسان]] است<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۵۴-۵۵.</ref> | ||
*'''منظور از [[خلیفه]]:''' | |||
*بنابر آنچه در معنای [[خلیفه]] اصطلاحی در [[قرآن کریم]] با استفاده از نظریههای [[مفسرین]] [[شیعه]] و [[سنی|سُنّی]] مطرح شد، چهار نظریه ارائه گردید. | |||
*البته اگر [[آیات قرآن]] با دقت قرائت شود، ملاحظه میشود در بعضی از آنها، [[اطاعت]] از فرستادهگان [[خدا]]، [[اطاعت]] از خود [[خدای متعال]] لحاظ شده است و [[بیعت]] با آنان، [[بیعت]] با [[خدای متعال]] یا [[ایمان]] به [[خدای متعال]] توأم با [[ایمان]] به [[پیامبران]]{{عم}} دانسته شده است که از آن [[آیات]] استفاده میشود آنان جایگاهی بس مهم در صحنه عالَم دارند و به عنوان [[جانشین]] [[خدای متعال]] مطرح هستند، که در بخش اول در ذیل عنوان [[ولایت]] [[خلیفه الهی]]، به [[آیات]] اشاره خواهد شد. | |||
*لذا [[خلیفه]] مورد نظر کتاب، فقط [[انبیا]] و [[اوصیا]]{{عم}} یعنی انسانهای کامل<ref>یکی از علمای [[اهل]] [[سنّت]] بر خلاف روش دیگر [[عالمان]] آن [[فرقه]]، در کتاب تفسیرش در ذیل [[آیه]] [[سوره بقره]] مینویسد: "[[خلیفه]] یعنی [[جانشین]] [[خدای متعال]] در زمینش و هر [[نبی]] [[جانشین]] [[خدای متعال]] است، برای آباد کردن [[زمین]]، [[سیاست]] [[مردم]]، تکمیل [[نفوس]] آنان و به [[اجرا]] درآوردن امر [[خدای متعال]] در بین [[مردم]]، البته نَه به علت نیاز به آن [[جانشین]]، بلکه برای [[ناتوانی]] و [[قصور]] [[مردم]] از دریافت [[فیض]] مستقیم [[پروردگار]] سبحان، پس ناچار به واسطه قرار دادن بین خود و [[مردم]] است تا فیضش را با واسطه به [[مردم]] برساند". | |||
*سپس جملههایی مینویسد که عامپسند است که [[خلیفه]] به معنای [[جانشین]] از افراد ساکن قبل از [[آدم]]{{ع}} و ذریهاش است و در ادامه آورده: "در نزد [[اهل]] [[الله]] (آنان که [[عارف]] [[حقیقی]] هستند)، [[خلیفه]] خود [[حضرت آدم]]{{ع}} است که دارای [[قدرت الهی]] است، چنانکه از باب کنایه، هر دو دست [[خدای متعال]] راست است، دو دست [[آدم]]{{ع}} نیز راست و دارای توان و [[قدرت الهی]] است و کسی جز او که دارای سعه [[حق]] باشد، در موجودات دیگر نیست و به [[وسیله]] اوست که اضداد جمع شده و نشأه وجود (خَلق)، کامل شده و [[حق]] ظاهر شده و همیشه آن [[خلافت]] ([[الهی]]) در [[انسان کامل]] تا [[قیامت]] (متجلی) است، بلکه هر موقع آن [[انسان کامل]]، از این عالَم ([[دنیا]]) رفت، عالَم هم میرود و برچیده میشود، برای اینکه او (دارای) [[روحی]] است که به سبب آن، قوام و [[قیام]] عالَم است و [[انسان کامل]] [[ستون]] [[معنوی]] [[آسمانها]] و دارِ [[دنیا]] است، مانند: این است که عالَم، [[جسد]] و [[روح]] آن، [[انسان کامل]] باشد، و چون او قابلیت ذاتی دارد، مستحقّ [[خلافت الهی]] و [[تدبیر]] عالم شده است، و [[خدای سبحان]] هر چه بخواهد، میتواند انجام دهد و فاعل [[حقیقی]] و اصلی نیست مگر [[خدای متعال]]. سپس مینویسد: اینجا جای بحث و [[تحقیق]] طولانی نیست و [[منکران]] [[خلافت]] به آن معنا نیز زیاد هستند و کمک [[حقیقی]] نیست مگر خدای عزّوجلّ". | |||
*و در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref> درباره [[خلافت]] [[داوود]]{{ع}} دو قول [[نقل]] میکند، یکی [[جانشینی]] از انبیای قبل از او و قولی نیز به معنای [[جانشینی]] از [[خدای متعال]]، که قول دوم را [[انتخاب]]، و مینویسد: "پس [[داوود]]{{ع}} [[جانشین]] [[خدای متعال]] است، به همان معنای [[جانشینی]] که قبلاً نام بردم" و اشاره میکند به کلمه [[خلیفه]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم ؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>، که آن را [[تفسیر]] و معنا کردهاند؛ روحالمعانی، ج۱، ص۲۲۰ و ۲۲۱ و ج۲۳، ص۱۸۶.</ref> هستند؛ و نحوه [[خلافت]] آنان به صورت مراتب تشکیکی است که بعضی از آنان [[صبغه]] خلافتشان نسبت به بعضی دیگر، کاملتر است؛ و مؤید آن [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ}}<ref>«برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاههای برخی از ایشان را بالا برد» سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref>؛ و آیه دیگر: {{متن قرآن|وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref>«و پروردگار تو به هر کس که در آسمانها و زمین است داناتر است و بیگمان ما برخی از پیامبران را بر برخی (دیگر) برتری بخشیدیم و به داود، زبور دادیم» سوره اسراء، آیه ۵۵.</ref> است. | |||
*بنابراین، همه مفسرینی که [[خلیفه]] را به معنای [[جانشینی]] از [[خدای متعال]] [[تفسیر]] کردهاند، [[خلیفه اعظم]] را، [[پیغمبر اسلام]] [[حضرت]] [[محمد مصطفی]]{{صل}} میدانند<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۵۵-۵۶.</ref>. | |||
==منابع== | ==منابع== |