پرش به محتوا

مخالفان امام علی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۲: خط ۲۲:
*'''[[الزام]] اول:''' وقتی [[یحیی بن خالد]] از [[عبدالله بن یزید اباضی]] می‌خواهد [[پرسش]] از [[هشام بن حکم]] را آغاز کند می‌گوید: [[خوارج]] را بر ما سؤالی نیست، زیرا آنان گروهی هستند که با ما بر [[ولایت]] و [[عدالت]] شخصی و [[اقرار]] به [[امامت]] و فضیلتش اتفاق‌نظر داشتند. سپس به واسطه [[دشمنی]] با او از ما جدا شدند. پس ما بر همان [[اجتماع]] هستیم و [[شهادت]] آنها [[دلیل]] ماست، ولی مخالفت‌شان ضرری به [[مذهب]] ما نمی‌رساند. دعوی آنها نیز بر ما مقبول نیست، زیرا [[اختلاف]] با اتفاق مقابله نمی‌کند و [[شهادت]] [[خصم]] از برای [[خصم]] مقبول، ولی بر ضد او مردود است. [[هشام بن حکم]] با این بیان پیش از آغاز [[مناظره]]، [[خصم]] را ملزم و ادعای او را مردود می‌سازد.
*'''[[الزام]] اول:''' وقتی [[یحیی بن خالد]] از [[عبدالله بن یزید اباضی]] می‌خواهد [[پرسش]] از [[هشام بن حکم]] را آغاز کند می‌گوید: [[خوارج]] را بر ما سؤالی نیست، زیرا آنان گروهی هستند که با ما بر [[ولایت]] و [[عدالت]] شخصی و [[اقرار]] به [[امامت]] و فضیلتش اتفاق‌نظر داشتند. سپس به واسطه [[دشمنی]] با او از ما جدا شدند. پس ما بر همان [[اجتماع]] هستیم و [[شهادت]] آنها [[دلیل]] ماست، ولی مخالفت‌شان ضرری به [[مذهب]] ما نمی‌رساند. دعوی آنها نیز بر ما مقبول نیست، زیرا [[اختلاف]] با اتفاق مقابله نمی‌کند و [[شهادت]] [[خصم]] از برای [[خصم]] مقبول، ولی بر ضد او مردود است. [[هشام بن حکم]] با این بیان پیش از آغاز [[مناظره]]، [[خصم]] را ملزم و ادعای او را مردود می‌سازد.
*'''[[الزام]] دوم:''' با درخواست [[یحیی بن خالد]]، [[مناظره]] از باب مماشات با [[خصم]] ادامه می‌یابد. [[هشام بن حکم]] با بیان درخواستی از [[یحیی بن خالد]]، زمینه را برای [[الزام]] دوم فراهم می‌کند تا [[اتهام کفر]] [[علی]]{{ع}} را مردود سازد. او می‌گوید: گاه در [[مناظره]] [[سخن]] به جای پیچیده و دقیقی می‌رسد که بر برخی فهم‌ها پوشیده می‌ماند. از این‌رو یکی از دو طرف [[مناظره]] از روی [[دشمنی]] یا [[اشتباه]]، [[حق]] را نمی‌پذیرد. اگر خواهان انصافی، باید میان من و [[عبدالله بن یزید اباضی]] واسطه و [[داوری]] [[عادل]] قرار دهی تا هر کس را از [[راه]] [[حق]] عدول کند، به [[راه]] بازآورد. [[یحیی بن خالد]] این پیشنهاد را پسندید. [[هشام بن حکم]] گفت: این واسطه و داور نمی‌تواند از [[اصحاب]] من باشد، زیرا تو ایمن نخواهی بود از آن‌که بر تو [[تعصب]] ورزد و اگر از [[اصحاب]] تو باشد، من از او ایمن نخواهم بود و اگر [[مخالف]] با هر دو باشد، هیچ‌کدام از او ایمن نخواهیم بود. پس مناسب است کسی از [[اصحاب]] تو و یکی از [[اصحاب]] من [[انتخاب]] شود تا به اتفاق در سخن ما نظر اندازند و از روی [[عدل]] و [[راستی]] بر ما [[حکم]] کنند. چون [[عبدالله بن یزید اباضی]] این سخن را شنید به [[هشام بن حکم]] گفت که [[انصاف]] دادی و من نیز چنین می‌خواستم.
*'''[[الزام]] دوم:''' با درخواست [[یحیی بن خالد]]، [[مناظره]] از باب مماشات با [[خصم]] ادامه می‌یابد. [[هشام بن حکم]] با بیان درخواستی از [[یحیی بن خالد]]، زمینه را برای [[الزام]] دوم فراهم می‌کند تا [[اتهام کفر]] [[علی]]{{ع}} را مردود سازد. او می‌گوید: گاه در [[مناظره]] [[سخن]] به جای پیچیده و دقیقی می‌رسد که بر برخی فهم‌ها پوشیده می‌ماند. از این‌رو یکی از دو طرف [[مناظره]] از روی [[دشمنی]] یا [[اشتباه]]، [[حق]] را نمی‌پذیرد. اگر خواهان انصافی، باید میان من و [[عبدالله بن یزید اباضی]] واسطه و [[داوری]] [[عادل]] قرار دهی تا هر کس را از [[راه]] [[حق]] عدول کند، به [[راه]] بازآورد. [[یحیی بن خالد]] این پیشنهاد را پسندید. [[هشام بن حکم]] گفت: این واسطه و داور نمی‌تواند از [[اصحاب]] من باشد، زیرا تو ایمن نخواهی بود از آن‌که بر تو [[تعصب]] ورزد و اگر از [[اصحاب]] تو باشد، من از او ایمن نخواهم بود و اگر [[مخالف]] با هر دو باشد، هیچ‌کدام از او ایمن نخواهیم بود. پس مناسب است کسی از [[اصحاب]] تو و یکی از [[اصحاب]] من [[انتخاب]] شود تا به اتفاق در سخن ما نظر اندازند و از روی [[عدل]] و [[راستی]] بر ما [[حکم]] کنند. چون [[عبدالله بن یزید اباضی]] این سخن را شنید به [[هشام بن حکم]] گفت که [[انصاف]] دادی و من نیز چنین می‌خواستم.
*[[هشام بن حکم]] متوجه [[یحیی بن خالد]] شد و گفت: "آگاه باش که سخن او را [[قطع]] کردم و به اندک [[سعی]]، همه [[مذاهب]] او را [[باطل]] ساختم و هیچ [[راه]] سخن برای او نگذاشتم و از [[مناظره]] او فارغ شدم". وی در [[تبیین]] [[استدلال]] تا خویش می‌گوید: [[خوارج]] در [[ولایت]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} با ما هم‌عقیده بودند، تا [[حکمیت]] اتفاق افتاد. پس او را به قبول، [[مضطر]] ساخته بودند. اکنون این شیخ که تکیه‌گاه و [[رئیس]] [[اصحاب]] خویش است از روی [[اختیار]] دو شخص مختلف در [[مذهب]] را یکی او را [[تکفیر]] می‌کند و یکی او را [[عادل]] میشمارد، [[حکم]] و داور می‌سازد. پس اگر او در این [[حَکَم]] ساختن بر صواب باشد، [[امیرمؤمنان]]{{ع}} اَولی به صواب است و اگر [[کافر]] و [[خطاکار]] باشد، ما را از [[تأمل]] در حال خود آسوده ساخت، زیرا به [[کفر]] خود [[گواهی]] داد.
*[[هشام بن حکم]] متوجه [[یحیی بن خالد]] شد و گفت: "آگاه باش که سخن او را [[قطع]] کردم و به اندک [[سعی]]، همه [[مذاهب]] او را [[باطل]] ساختم و هیچ [[راه]] سخن برای او نگذاشتم و از [[مناظره]] او فارغ شدم". وی در [[تبیین]] [[استدلال]] تا خویش می‌گوید: [[خوارج]] در [[ولایت]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} با ما هم‌عقیده بودند، تا [[حکمیت]] اتفاق افتاد. پس او را به قبول، [[مضطر]] ساخته بودند. اکنون این شیخ که تکیه‌گاه و [[رئیس]] [[اصحاب]] خویش است از روی [[اختیار]] دو شخص مختلف در [[مذهب]] را یکی او را [[تکفیر]] می‌کند و یکی او را [[عادل]] می‌شمارد، [[حکم]] و داور می‌سازد. پس اگر او در این [[حَکَم]] ساختن بر صواب باشد، [[امیرمؤمنان]]{{ع}} اَولی به صواب است و اگر [[کافر]] و [[خطاکار]] باشد، ما را از [[تأمل]] در حال خود آسوده ساخت، زیرا به [[کفر]] خود [[گواهی]] داد.
*این [[استدلال]] [[زیبا]] و [[متین]] که از [[توانایی]] شگفت هشام در فن [[مناظره]] خبر می‌دهد، مورد پسند [[هارون]] قرار گرفت و به [[هشام بن حکم]] جایزه داد و او را به منزلش روانه کرد<ref>شیخ مفید، مصنفات الشیخ المفید، (الفصول المختارة)، ص۵۰- ۵۱؛ قاضی نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، ص۳۶۳-۳۶۵؛ خوانساری، المناظرات، (ترجمه الفصول المختاره)، ص۱۱۵-۱۱۷؛ شیخ مفید، مجالس در مناظرات، ص۶۰- ۶۳؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۳۲۹؛ محمدتقی شوشتری، قاموس الرجال، ج۱۰، ص۵۴۵.</ref>.<ref>[[علی رضا اسعدی|اسعدی، علی رضا]]، [[هشام بن حکم (کتاب)|هشام بن حکم]]، ص۲۴۵-۲۴۷.</ref>.
*این [[استدلال]] [[زیبا]] و [[متین]] که از [[توانایی]] شگفت هشام در فن [[مناظره]] خبر می‌دهد، مورد پسند [[هارون]] قرار گرفت و به [[هشام بن حکم]] جایزه داد و او را به منزلش روانه کرد<ref>شیخ مفید، مصنفات الشیخ المفید، (الفصول المختارة)، ص۵۰- ۵۱؛ قاضی نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، ص۳۶۳-۳۶۵؛ خوانساری، المناظرات، (ترجمه الفصول المختاره)، ص۱۱۵-۱۱۷؛ شیخ مفید، مجالس در مناظرات، ص۶۰- ۶۳؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۳۲۹؛ محمدتقی شوشتری، قاموس الرجال، ج۱۰، ص۵۴۵.</ref>.<ref>[[علی رضا اسعدی|اسعدی، علی رضا]]، [[هشام بن حکم (کتاب)|هشام بن حکم]]، ص۲۴۵-۲۴۷.</ref>.


۱۱۵٬۱۷۷

ویرایش