پرش به محتوا

معاد در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۲: خط ۵۲:
==توصیف [[معاد]] (و [[آخرت]] و [[قیامت]])==
==توصیف [[معاد]] (و [[آخرت]] و [[قیامت]])==
*[[امام علی]] {{ع}} به توصیف [[معاد]] و ترسیم صحنه‌های [[قیامت]] و ذکر نشانه‌های [[آخرت]] و بیان ویژگی‌ها و [[دلیل]] وقوع و [[ضرورت]] [[شناخت]] آن می‌پردازد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 722.</ref>.
*[[امام علی]] {{ع}} به توصیف [[معاد]] و ترسیم صحنه‌های [[قیامت]] و ذکر نشانه‌های [[آخرت]] و بیان ویژگی‌ها و [[دلیل]] وقوع و [[ضرورت]] [[شناخت]] آن می‌پردازد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 722.</ref>.
#'''توصیف [[معاد]] و ترسیم [[قیامت]]:''' [[امام علی]] {{ع}} به فرا رسیدن [[قیامت]] و [[برانگیخته شدن]] [[انسان‌ها]] و ترسیم صحنه‌های شکوهمند و وحشت‌زای [[قیامت]] و بیان حالات [[مردم]] می‌پردازد: چون رشته [[کارها]] از هم گسست و روزگاران سپری شد و [[رستاخیز]] [[مردم]] فرا رسید، [[خداوند]] آن‌ها را از درون گورها یا آشیانه‌های پرندگان یا کنام درندگان یا هر جای دیگر که [[مرگ]] بر زمینشان زده است، بیرون آورد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 722.</ref>.
#'''توصیف [[معاد]] و ترسیم [[قیامت]]:''' [[امام علی]] {{ع}} به فرا رسیدن [[قیامت]] و [[برانگیخته شدن]] [[انسان‌ها]] و ترسیم صحنه‌های شکوهمند و وحشت‌زای [[قیامت]] و بیان حالات [[مردم]] می‌پردازد: چون رشته [[کارها]] از هم گسست و روزگاران سپری شد و [[رستاخیز]] [[مردم]] فرا رسید، [[خداوند]] آن‌ها را از درون گورها یا آشیانه‌های پرندگان یا کنام درندگان یا هر جای دیگر که [[مرگ]] بر زمینشان زده است، بیرون آورد<ref>{{متن حدیث|حَتَّى إِذَا تَصَرَّمَتِ الْأُمُورُ وَ تَقَضَّتِ الدُّهُورُ وَ أَزِفَ النُّشُورُ، أَخْرَجَهُمْ مِنْ ضَرَائِحِ الْقُبُورِ وَ أَوْكَارِ الطُّيُورِ وَ أَوْجِرَةِ السِّبَاعِ وَ مَطَارِحِ الْمَهَالِكِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 722.</ref>.
#'''توصیف حالات [[مردم]] در [[قیامت]]:'''[[مردم]] در آن روز ([[روز رستاخیز]]) خاضعانه بر پای ایستاده‌اند و عرق از چهره‌هایشان به دهان‌هایشان روان است. لرزش [[زمین]] می‌لرزاندشان. [[نیکو]] حال‌ترین آن‌ها کسی است که برای خود جای پایی بیابد و برای [[آسایش]] خود مکانی فراخ<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 722.</ref>.
#'''توصیف حالات [[مردم]] در [[قیامت]]:'''[[مردم]] در آن روز ([[روز رستاخیز]]) خاضعانه بر پای ایستاده‌اند و عرق از چهره‌هایشان به دهان‌هایشان روان است. لرزش [[زمین]] می‌لرزاندشان. [[نیکو]] حال‌ترین آن‌ها کسی است که برای خود جای پایی بیابد و برای [[آسایش]] خود مکانی فراخ<ref>{{متن حدیث|وَ ذَلِكَ يَوْمٌ يَجْمَعُ اللَّهُ فِيهِ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ لِنِقَاشِ الْحِسَابِ وَ جَزَاءِ الْأَعْمَالِ خُضُوعاً قِيَاماً، قَدْ أَلْجَمَهُمُ الْعَرَقُ وَ رَجَفَتْ بِهِمُ الْأَرْضُ، فَأَحْسَنُهُمْ حَالًا مَنْ وَجَدَ لِقَدَمَيْهِ مَوْضِعاً وَ لِنَفْسِهِ مُتَّسَعاً}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 722.</ref>.
#'''ترسیم صحنه‌های [[قیامت]]:''' [[آسمان]] را در جنبش آورد و بشکافد و [[زمین]] را به لرزه درآورد و باژگونه کند و کوه‌هایش را از جای برکَنَد و پراکنده سازد و از هیبت جلال او و از [[خوف]] سطوت او بر یکدیگر کوبیده شوند و هر چه در آن‌هاست بیرون افتد و آن‌ها را پس از کهنه شدن، نو کند و پس از پراکنده، گردآورد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹ و نیز خطبه‌های ۱۵۷، ۱۹۰ و ۱۹۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 722.</ref>.
#'''ترسیم صحنه‌های [[قیامت]]:''' [[آسمان]] را در جنبش آورد و بشکافد و [[زمین]] را به لرزه درآورد و باژگونه کند و کوه‌هایش را از جای برکَنَد و پراکنده سازد و از هیبت جلال او و از [[خوف]] سطوت او بر یکدیگر کوبیده شوند و هر چه در آن‌هاست بیرون افتد و آن‌ها را پس از کهنه شدن، نو کند و پس از پراکنده، گردآورد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹: {{متن حدیث|حَتَّى إِذَا بَلَغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَ الْأَمْرُ مَقَادِيرَهُ وَ أُلْحِقَ آخِرُ الْخَلْقِ بِأَوَّلِهِ، وَ جَاءَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ مَا يُرِيدُهُ مِنْ تَجْدِيدِ خَلْقِهِ، أَمَادَ السَّمَاءَ وَ فَطَرَهَا وَ أَرَجَّ الْأَرْضَ وَ أَرْجَفَهَا وَ قَلَعَ جِبَالَهَا وَ نَسَفَهَا وَ دَكَّ بَعْضُهَا بَعْضاً مِنْ هَيْبَةِ جَلَالَتِهِ وَ مَخُوفِ سَطْوَتِهِ، وَ أَخْرَجَ مَنْ فِيهَا فَجَدَّدَهُمْ بَعْدَ إِخْلَاقِهِمْ وَ جَمَعَهُمْ بَعْدَ تَفَرُّقِهِمْ}} و نیز خطبه‌های ۱۵۷: {{متن حدیث|وَ كَأَنَّ الصَّيْحَةَ قَدْ أَتَتْكُمْ وَ السَّاعَةَ قَدْ غَشِيَتْكُمْ وَ بَرَزْتُمْ لِفَصْلِ الْقَضَاءِ. قَدْ زَاحَتْ عَنْكُمُ الْأَبَاطِيلُ وَ اضْمَحَلَّتْ عَنْكُمُ الْعِلَلُ وَ اسْتَحَقَّتْ بِكُمُ الْحَقَائِقُ وَ صَدَرَتْ بِكُمُ الْأُمُورُ مَصَادِرَهَا، فَاتَّعِظُوا بِالْعِبَرِ وَ اعْتَبِرُوا بِالْغِيَرِ وَ انْتَفِعُوا بِالنُّذُر}}؛ ۱۹۰: {{متن حدیث|فَاللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ، فَإِنَّ الدُّنْيَا مَاضِيَةٌ بِكُمْ عَلَى سَنَنٍ وَ أَنْتُمْ وَ السَّاعَةُ [السَّاعَةَ] فِي قَرَنٍ، وَ كَأَنَّهَا قَدْ جَاءَتْ بِأَشْرَاطِهَا وَ أَزِفَتْ بِأَفْرَاطِهَا وَ وَقَفَتْ بِكُمْ عَلَى صِرَاطِهَا، وَ كَأَنَّهَا قَدْ أَشْرَفَتْ بِزَلَازِلِهَا وَ أَنَاخَتْ بِكَلَاكِلِهَا، وَ انْصَرَمَتِ [انْصَرَفَتِ] الدُّنْيَا بِأَهْلِهَا وَ أَخْرَجَتْهُمْ مِنْ حِضْنِهَا، فَكَانَتْ كَيَوْمٍ مَضَى أَوْ شَهْرٍ انْقَضَى، وَ صَارَ جَدِيدُهَا رَثّاً وَ سَمِينُهَا غَثّاً؛ فِي مَوْقِفٍ ضَنْكِ الْمَقَامِ وَ أُمُورٍ مُشْتَبِهَةٍ عِظَامٍ، وَ نَارٍ شَدِيدٍ كَلَبُهَا، عَالٍ لَجَبُهَا، سَاطِعٍ لَهَبُهَا، مُتَغَيِّظٍ زَفِيرُهَا، مُتَأَجِّجٍ سَعِيرُهَا، بَعِيدٍ خُمُودُهَا، ذَاكٍ وُقُودُهَا، مَخُوفٍ وَعِيدُهَا، عَمٍ قَرَارُهَا، مُظْلِمَةٍ أَقْطَارُهَا، حَامِيَةٍ قُدُورُهَا، فَظِيعَةٍ أُمُورُهَا}} و ۱۹۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 722.</ref>.
#'''توصیف [[بهشت]]:''' اگر به‌چشم [[دل]] خود، توصیفی را که از [[بهشت]] برای تو می‌شود بنگری، از آن که دنیاست، از خواهش‌ها و لذت‌ها و مناظر آراسته‌اش، [[دل]] برخواهی کند و اندیشه‌ات حیران ماند. چون در آواز به‌هم خوردن برگ‌های درختانش بیندیشی، درختانی که برکناره‌های رودهایش روییده‌اند و ریشه در تپه‌های مشک فروبرده‌اند، خوشه‌های مرواریدتر از شاخه‌های نازک و درشت آن‌ها آویزان است. میوه‌های گونه‌گون در غلاف گل‌ها جای گرفته‌اند و بی‌هیچ رنجی آن‌ها را [[توان]] چید و همان‌گونه که چیننده را آرزوست و در درسترسش قرار می‌گیرند. برای [[بهشتیان]] در پیرامون قصرهایشان عسل‌های پالوده و شراب‌های صافی در گردش آرند. اینان مردمی بوده‌اند که در این دنیای فانی، مشمول [[کرامت]] پروردگارشان بوده‌اند تا به سرای [[آخرت]] رسیدند و از [[رنج]] سفر بر آسودند. ای شنونده، اگر برای رسیدن به آن مناظر زیبا [[دل]] مشغول داری، هر آینه به [[شوق]] وصال آن، [[جان]] از تنت به پرواز آید و برای رفتن و رسیدن چنان شتاب کنی که از همین مجلس من رخت به کنار مردگان کشی<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 722.</ref>.
#'''توصیف [[بهشت]]:''' اگر به‌چشم [[دل]] خود، توصیفی را که از [[بهشت]] برای تو می‌شود بنگری، از آن که دنیاست، از خواهش‌ها و لذت‌ها و مناظر آراسته‌اش، [[دل]] برخواهی کند و اندیشه‌ات حیران ماند. چون در آواز به‌هم خوردن برگ‌های درختانش بیندیشی، درختانی که برکناره‌های رودهایش روییده‌اند و ریشه در تپه‌های مشک فروبرده‌اند، خوشه‌های مرواریدتر از شاخه‌های نازک و درشت آن‌ها آویزان است. میوه‌های گونه‌گون در غلاف گل‌ها جای گرفته‌اند و بی‌هیچ رنجی آن‌ها را [[توان]] چید و همان‌گونه که چیننده را آرزوست و در درسترسش قرار می‌گیرند. برای [[بهشتیان]] در پیرامون قصرهایشان عسل‌های پالوده و شراب‌های صافی در گردش آرند. اینان مردمی بوده‌اند که در این دنیای فانی، مشمول [[کرامت]] پروردگارشان بوده‌اند تا به سرای [[آخرت]] رسیدند و از [[رنج]] سفر بر آسودند. ای شنونده، اگر برای رسیدن به آن مناظر زیبا [[دل]] مشغول داری، هر آینه به [[شوق]] وصال آن، [[جان]] از تنت به پرواز آید و برای رفتن و رسیدن چنان شتاب کنی که از همین مجلس من رخت به کنار مردگان کشی<ref>{{متن حدیث|فَلَوْ رَمَيْتَ بِبَصَرِ قَلْبِكَ نَحْوَ مَا يُوصَفُ لَكَ مِنْهَا لَعَزَفَتْ نَفْسُكَ عَنْ بَدَائِعِ مَا أُخْرِجَ إِلَى الدُّنْيَا مِنْ شَهَوَاتِهَا وَ لَذَّاتِهَا وَ زَخَارِفِ مَنَاظِرِهَا، وَ لَذَهِلَتْ بِالْفِكْرِ فِي [اصْطِفَافِ] اصْطِفَاقِ أَشْجَارٍ غُيِّبَتْ عُرُوقُهَا فِي كُثْبَانِ الْمِسْكِ عَلَى سَوَاحِلِ أَنْهَارِهَا وَ فِي تَعْلِيقِ كَبَائِسِ اللُّؤْلُؤِ الرَّطْبِ فِي عَسَالِيجِهَا وَ أَفْنَانِهَا وَ طُلُوعِ تِلْكَ الثِّمَارِ مُخْتَلِفَةً فِي غُلُفِ أَكْمَامِهَا تُجْنَى مِنْ غَيْرِ تَكَلُّفٍ، فَتَأْتِي عَلَى مُنْيَةِ مُجْتَنِيهَا وَ يُطَافُ عَلَى نُزَّالِهَا فِي أَفْنِيَةِ قُصُورِهَا بِالْأَعْسَالِ الْمُصَفَّقَةِ وَ الْخُمُورِ الْمُرَوَّقَةِ، قَوْمٌ لَمْ تَزَلِ الْكَرَامَةُ تَتَمَادَى بِهِمْ حَتَّى حَلُّوا دَارَ الْقَرَارِ وَ أَمِنُوا نُقْلَةَ الْأَسْفَارِ. فَلَوْ شَغَلْتَ قَلْبَكَ أَيُّهَا الْمُسْتَمِعُ بِالْوُصُولِ إِلَى مَا يَهْجُمُ عَلَيْكَ مِنْ تِلْكَ الْمَنَاظِرِ الْمُونِقَةِ، لَزَهِقَتْ نَفْسُكَ شَوْقاً إِلَيْهَا وَ لَتَحَمَّلْتَ مِنْ مَجْلِسِي هَذَا إِلَى مُجَاوَرَةِ أَهْلِ الْقُبُورِ اسْتِعْجَالًا بِهَا. جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ مِمَّنْ يَسْعَى بِقَلْبِهِ إِلَى مَنَازِلِ الْأَبْرَارِ بِرَحْمَتِهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 722.</ref>.
#'''تصویری از [[جهنم]]:''' و دشوارتر چیز آن‌جا، بلای فرود آمدن است در گرمی [[جهنم]] و بریان شدن در آتشی که زبانه زند، پی هم، و تیز گشتن بانگ آن هر دم. نه لختی آسوده بودن و نه راحتی، تا بدان [[رنج]] را زدودن؛ نه نیرویی بازدارنده تا در [[امان]] ماند و نه مرگی تا او را از این [[بلا]] برهاند و نه خوابی سبک تا آرامشی رساند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 723.</ref>.
#'''تصویری از [[جهنم]]:''' و دشوارتر چیز آن‌جا، بلای فرود آمدن است در گرمی [[جهنم]] و بریان شدن در آتشی که زبانه زند، پی هم، و تیز گشتن بانگ آن هر دم. نه لختی آسوده بودن و نه راحتی، تا بدان [[رنج]] را زدودن؛ نه نیرویی بازدارنده تا در [[امان]] ماند و نه مرگی تا او را از این [[بلا]] برهاند و نه خوابی سبک تا آرامشی رساند<ref>{{متن حدیث|وَ أَعْظَمُ مَا هُنَالِكَ بَلِيَّةً نُزُولُ الْحَمِيمِ وَ تَصْلِيَةُ الْجَحِيمِ وَ فَوْرَاتُ السَّعِيرِ وَ سَوْرَاتُ الزَّفِيرِ، لَا فَتْرَةٌ مُرِيحَةٌ وَ لَا دَعَةٌ مُزِيحَةٌ وَ لَا قُوَّةٌ حَاجِزَةٌ وَ لَا مَوْتَةٌ نَاجِزَةٌ وَ لَا سِنَةٌ مُسَلِّيَةٌ بَيْنَ أَطْوَارِ الْمَوْتَاتِ وَ عَذَابِ السَّاعَاتِ إِنَّا بِاللَّهِ عَائِذُونَ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 723.</ref>.
#'''نزدیک بودن [[قیامت]]:''' [[امام]] {{ع}} وقوع امر [[قیامت]] را نزدیک و ماندن در [[دنیا]] را کوتاه می‌داند: زمان کوچ [و سفر [[قیامت]]] نزدیک است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۸۷  نیز حکمت ۱۶۸</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 723.</ref>.
#'''نزدیک بودن [[قیامت]]:''' [[امام]] {{ع}} وقوع امر [[قیامت]] را نزدیک و ماندن در [[دنیا]] را کوتاه می‌داند: زمان کوچ [و سفر [[قیامت]]] نزدیک است<ref>{{متن حدیث|الْأَمْرُ قَرِيبٌ، وَ الِاصْطِحَابُ قَلِيلٌ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۸۷  نیز حکمت ۱۶۸</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 723.</ref>.
#'''سرای [[آخرت]]، سرای باقی:''' [[آخرت]] برای ماندن است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۳ و نیز خطبه‌های ۱۳۳ و ۱۸۸</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 723.</ref>.
#'''سرای [[آخرت]]، سرای باقی:''' [[آخرت]] برای ماندن است<ref>{{متن حدیث|فَسَابِقُوا -رَحِمَكُمُ اللَّهُ- إِلَى مَنَازِلِكُمُ الَّتِي أُمِرْتُمْ أَنْ تَعْمُرُوهَا، وَ الَّتِي رَغِبْتُمْ فِيهَا وَ دُعِيتُمْ إِلَيْهَا؛ وَ اسْتَتِمُّوا نِعَمَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَتِهِ، وَ الْمُجَانَبَةِ لِمَعْصِيَتِهِ؛ فَإِنَّ غَداً مِنَ الْيَوْمِ قَرِيبٌ، مَا أَسْرَعَ السَّاعَاتِ فِي الْيَوْمِ وَ أَسْرَعَ الْأَيَّامَ فِي الشَّهْرِ وَ أَسْرَعَ الشُّهُورَ فِي السَّنَةِ وَ أَسْرَعَ السِّنِينَ فِي الْعُمُرِ!}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۳ و نیز خطبه‌های ۱۳۳ و ۱۸۸</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 723.</ref>.
#'''[[دنیا]] محل عمل، [[قیامت]] محل [[حسابرسی]]:''' امروز، روز عمل است نه حساب و فردا، روز حساب است نه عمل<ref>نهج البلاغه، خطبه ۴۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 723.</ref>.
#'''[[دنیا]] محل عمل، [[قیامت]] محل [[حسابرسی]]:''' امروز، روز عمل است نه حساب و فردا، روز حساب است نه عمل<ref>{{متن حدیث|وَ إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۴۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 723.</ref>.
 
==[[مرگ‌آگاهی]]==
==[[مرگ‌آگاهی]]==
*[[مرگ]] و پایان [[زندگی]] این جهانی امری حتمی است که همه [[انسان‌ها]] از وقوع آن آگاه‌اند، گرچه [[انسان‌ها]] به [[دلیل]] کام‌جویی‌ها و [[غرق]] شدن در فریبایی [[دنیا]] از آن غافل می‌شوند و خود را به [[غفلت]] می‌زنند. [[امام]] بر این موضوع تأکید دارد و هشدار می‌دهد: به [[خدا]] [[سوگند]]، سخنی است به جد، نه بازیچه، سخنی است راست، نه [[دروغ]]؛ و آن، سخن [[مرگ]] است، که چاوش آن بانگ [[دعوت]] خد به گوش همه رسانید و ساربان خداخوانش مسافران را با شتاب فراخواند<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّهُ وَ اللَّهِ الْجِدُّ لَا اللَّعِبُ وَ الْحَقُّ لَا الْكَذِبُ، وَ مَا هُوَ إِلَّا الْمَوْتُ أَسْمَعَ دَاعِيهِ وَ أَعْجَلَ حَادِيهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 723.</ref>.
*[[مرگ]] و پایان [[زندگی]] این جهانی امری حتمی است که همه [[انسان‌ها]] از وقوع آن آگاه‌اند، گرچه [[انسان‌ها]] به [[دلیل]] کام‌جویی‌ها و [[غرق]] شدن در فریبایی [[دنیا]] از آن غافل می‌شوند و خود را به [[غفلت]] می‌زنند. [[امام]] بر این موضوع تأکید دارد و هشدار می‌دهد: به [[خدا]] [[سوگند]]، سخنی است به جد، نه بازیچه، سخنی است راست، نه [[دروغ]]؛ و آن، سخن [[مرگ]] است، که چاوش آن بانگ [[دعوت]] خد به گوش همه رسانید و ساربان خداخوانش مسافران را با شتاب فراخواند<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّهُ وَ اللَّهِ الْجِدُّ لَا اللَّعِبُ وَ الْحَقُّ لَا الْكَذِبُ، وَ مَا هُوَ إِلَّا الْمَوْتُ أَسْمَعَ دَاعِيهِ وَ أَعْجَلَ حَادِيهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 723.</ref>.
۱۱۲٬۶۳۷

ویرایش