پرش به محتوا

شیطان در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۰۶: خط ۴۰۶:
*مفسری در ردّ [[کلام]] [[مفسرین]] در [[تفسیر]] جهات چهارگانه می‌نویسد: "{{متن قرآن|لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ}}، [[قعود]] سر [[راه]] بستن و سدّ شدن است و سدّ [[شیطان]] بسیار و دام‌های او زیاد است: [[شهوات]] [[نفسانی]]، زخارف [[دنیوی]]، [[زنان]] [[فاسد]]، مبلّغ‌های [[سوء]]، داعیان [[باطل]]، [[حُبّ]] [[جاه]] و [[مال]] و غیر اینها؛ {{متن قرآن|صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ}}، [[راه مستقیم]] یکی بیش نیست که [[راه]] [[حق]] است، ولی [[راه]] کج و مُعوَج بسیار است که سُبُل [[شیطان]] است... پس از آن‌که صراط‍ مستقیم را بر آنها گرفتم، می‌آیم از مقابل روی آنها و از عقب سرشان و از طرف راست آنان و از طرف چپ آنها و نمی‌یابی اکثرشان را شُکرگزار.
*مفسری در ردّ [[کلام]] [[مفسرین]] در [[تفسیر]] جهات چهارگانه می‌نویسد: "{{متن قرآن|لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ}}، [[قعود]] سر [[راه]] بستن و سدّ شدن است و سدّ [[شیطان]] بسیار و دام‌های او زیاد است: [[شهوات]] [[نفسانی]]، زخارف [[دنیوی]]، [[زنان]] [[فاسد]]، مبلّغ‌های [[سوء]]، داعیان [[باطل]]، [[حُبّ]] [[جاه]] و [[مال]] و غیر اینها؛ {{متن قرآن|صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ}}، [[راه مستقیم]] یکی بیش نیست که [[راه]] [[حق]] است، ولی [[راه]] کج و مُعوَج بسیار است که سُبُل [[شیطان]] است... پس از آن‌که صراط‍ مستقیم را بر آنها گرفتم، می‌آیم از مقابل روی آنها و از عقب سرشان و از طرف راست آنان و از طرف چپ آنها و نمی‌یابی اکثرشان را شُکرگزار.
*کلمات [[مفسرین]] در بیان چهار طرف، مختلف است، مثل [[ابن عباس]]، [[قتاده]] [[سدی]]، [[ابن جریح]]، [[مجاهد]]، قمّی و چون اینها مَدرکی ندارند و [[تفسیر به رأی]] است از [[نقل]] کلمات آنها خودداری می‌کنیم، و همچنین در سرّ اینکه نگفت: {{عربی|مِن فَوْقهِمِ وَ مِنْ تَحْتِهِم}}؛ کلماتی گفتند و در مجمع [[حدیثی]] مرسلاً از [[حضرت باقر]]{{ع}} [[نقل]] کرده که آن را هم ما در کتاب‌های [[اخبار]] ندیده‌ایم.
*کلمات [[مفسرین]] در بیان چهار طرف، مختلف است، مثل [[ابن عباس]]، [[قتاده]] [[سدی]]، [[ابن جریح]]، [[مجاهد]]، قمّی و چون اینها مَدرکی ندارند و [[تفسیر به رأی]] است از [[نقل]] کلمات آنها خودداری می‌کنیم، و همچنین در سرّ اینکه نگفت: {{عربی|مِن فَوْقهِمِ وَ مِنْ تَحْتِهِم}}؛ کلماتی گفتند و در مجمع [[حدیثی]] مرسلاً از [[حضرت باقر]]{{ع}} [[نقل]] کرده که آن را هم ما در کتاب‌های [[اخبار]] ندیده‌ایم.
*و ما اولاً آنچه به‌نظر می‌رسد [[تذکر]] می‌دهیم و سپس [[علم]] آن را به [[خدا]] وامی‌گذاریم: [[الله]] [[اعلم]] بمراده، و آن اینکه اولاً فوق و تحت را ذکر نکرده؛ زیرا کسی به‌طرف فوق و تحت حرکت نمی‌کند، فقط‍ ممکن است سر چهارراه به‌یکی از چهار طرف حرکت کند و لذا یکی را که بخواهند محاصره کنند از چهار طرف به او حمله می‌کنند و این [[کلام]] [[ابلیس]] بیان جمله قبل است که گفت: {{متن قرآن|لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ}}، یعنی نمی‌گذارم از هیچ طرفی رو به‌صراط‍ مستقیم بروند و آنها را محاصره می‌کنم که [[راه]] فرار نداشته باشند و از چنگال من خارج شوند. چون در خبر داریم {{عربی|الطرق إلى اللَّه بعدد أنفاس الخلائق‏}}<ref>{{عربی|الطرق إلى اللَّه بعدد أنفاس الخلائق‏}} خبر و حدیث نیست، چون که ما آن را در بین ۱۸۷ عنوان کتاب روایی در ۴۴۲ جلد از ۹۰ مؤلف، با رایانه بررسی کردیم که فقط‍ صاحب بحارالانوار، ج۶۴، ص۱۳۷، به عنوان شرح، نه به عنوان حدیث و خبر منقول، آن را می‌نویسد، بنابراین کلام آن مفسر، درباره اینکه آن، خبر باشد، صحیح نبوده و باید آن را به عنوان نوشته و شرح آن محقق محدث، مطرح کرد.</ref> هر کسی از راهی [[قرب]] پیدا می‌کند یا از [[راه]] [[معارف]] یا [[اخلاق]] یا [[اعمال صالح]] که هر یک از آنها طریق الی [[الله]] است [[شیطان]] مدعی است. که هر که از هر راهی بخواهد رو به‌تو بیاید که صراط‍ مستقیم است آن [[راه]] را بر او می‌بندم و لذا متفرّع می‌کند بر این جمله که {{متن قرآن|وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ}}، یعنی نعمت‌های تو را که بر آنها تفضلاً منّت گذارده‌ای و [[عنایت]] فرموده‌ای، [[کفران]] می‌کنند، چه نعم [[تشریعی]] مثل [[ارسال رسل]]، [[انزال کتب]]، [[جعل احکام]]، [[ارائه طریق]]، [پس][[تکذیب]] [[انبیا]] می‌کنند، [[کتاب‌های آسمانی]] را عقب سر می‌اندازند، [[احکام]] را [[مخالفت]] می‌کنند، و چه [[[کفران]]] نِعَم [[تکوینی]] از اعطای [[عقل]] و قوای ظاهر و [[باطن]] و اسباب خارجی، و بالجمله مقصود و منظور [[شیطان]] این است که از هر راهی بخواهند رو به [[خدا]] روند [[مانع]] می‌شوم. و جلو و عقب و راست و چپ از باب مثال است و اشاره به جمیع طرق است"<ref>أطیب البیان، ج۵، ص۲۸۶-۲۸۷.</ref>.
*و ما اولاً آنچه به‌نظر می‌رسد [[تذکر]] می‌دهیم و سپس [[علم]] آن را به [[خدا]] وامی‌گذاریم: [[الله]] [[اعلم]] بمراده، و آن اینکه اولاً فوق و تحت را ذکر نکرده؛ زیرا کسی به‌طرف فوق و تحت حرکت نمی‌کند، فقط‍ ممکن است سر چهارراه به‌یکی از چهار طرف حرکت کند و لذا یکی را که بخواهند محاصره کنند از چهار طرف به او حمله می‌کنند و این [[کلام]] [[ابلیس]] بیان جمله قبل است که گفت: {{متن قرآن|لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ}}، یعنی نمی‌گذارم از هیچ طرفی رو به‌صراط‍ مستقیم بروند و آنها را محاصره می‌کنم که [[راه]] فرار نداشته باشند و از چنگال من خارج شوند. چون در خبر داریم {{عربی|الطرق إلى اللَّه بعدد أنفاس الخلائق‏}}<ref>{{عربی|الطرق إلى اللَّه بعدد أنفاس الخلائق‏}} خبر و حدیث نیست، چون که ما آن را در بین ۱۸۷ عنوان کتاب روایی در ۴۴۲ جلد از ۹۰ مؤلف، با رایانه بررسی کردیم که فقط‍ صاحب بحارالانوار، ج۶۴، ص۱۳۷، به عنوان شرح، نه به عنوان حدیث و خبر منقول، آن را می‌نویسد، بنابراین کلام آن مفسر، درباره اینکه آن، خبر باشد، صحیح نبوده و باید آن را به عنوان نوشته و شرح آن محقق محدث، مطرح کرد.</ref> هر کسی از راهی [[قرب]] پیدا می‌کند یا از [[راه]] [[معارف]] یا [[اخلاق]] یا [[اعمال صالح]] که هر یک از آنها طریق الی [[الله]] است [[شیطان]] مدعی است. که هر که از هر راهی بخواهد رو به‌تو بیاید که صراط‍ مستقیم است آن [[راه]] را بر او می‌بندم و لذا متفرّع می‌کند بر این جمله که {{متن قرآن|وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ}}، یعنی نعمت‌های تو را که بر آنها تفضلاً منّت گذارده‌ای و [[عنایت]] فرموده‌ای، [[کفران]] می‌کنند، چه نعم [[تشریعی]] مثل [[ارسال رسل]]، [[انزال کتب]]، [[جعل احکام]]، [[ارائه طریق]]، [پس][[تکذیب]] [[انبیا]] می‌کنند، [[کتاب‌های آسمانی]] را عقب سر می‌اندازند، [[احکام]] را [[مخالفت]] می‌کنند، و چه [[کفران]] نِعَم [[تکوینی]] از اعطای [[عقل]] و قوای ظاهر و [[باطن]] و اسباب خارجی، و بالجمله مقصود و منظور [[شیطان]] این است که از هر راهی بخواهند رو به [[خدا]] روند [[مانع]] می‌شوم. و جلو و عقب و راست و چپ از باب مثال است و اشاره به جمیع طرق است"<ref>أطیب البیان، ج۵، ص۲۸۶-۲۸۷.</ref>.
*اما اینکه [[مفسر]] اخیر، می‌نویسد: ما [[حدیث]] منقول درباره [[آیه شریفه]] را در کتاب‌های [[اخبار]] ندیده‌ایم، ما نیز با امکانات رایانه‌ای که در [[اختیار]] داشتیم، و در بین ۱۸۷ عنوان [[کتاب]] [[روایی]] در ۴۴٢ جلد از ٩٠ مؤلف، چیزی نیافتیم<ref>فقط‍ صاحب بحارالانوار آن را از مرحوم تَبرِسی صاحب تفسیر مجمع‌البیان نقل کرده است؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۱۳۲، باب ۲.</ref>.
*در میان دو نظریه [[تفسیر]]، [[تفسیر]] اخیر قابل مناقشه است، اگر چه ظاهر [[آیه شریفه]] جهات چهارگانه و کنایه از [[هجوم]] همه‌جانبه [[شیطان]] و [[جنود]] اوست؛ اما تهاجم آنها حتماً از جهت بُعد [[مادّی]] و [[معنوی]] انسان‌هاست؛ چون [[راه خدا]] امری [[معنوی]] است، ناگزیر مقصود از جهات چهارگانه نیز، جهات [[معنوی]] خواهد بود نه جهات [[حسی]]، لذا از آن جهات به سوی افراد می‌آیند تا در آنها [[گمراهی]] ایجاد کنند و [[مانع]] [[انسان‌ها]] برای بهره‌مندی از مسائل [[مادّی]] برای [[تکامل]] [[روحی]] و [[معنوی]] خود شوند. بنابراین اگر چه [[حدیث]] مذکور در آثار مشهور [[روایی]] نیست، مؤید مناسبی برای نظریه [[تفسیر]] اولی است.
*در میان دو نظریه [[تفسیر]]، [[تفسیر]] اخیر قابل مناقشه است، اگر چه ظاهر [[آیه شریفه]] جهات چهارگانه و کنایه از [[هجوم]] همه‌جانبه [[شیطان]] و [[جنود]] اوست؛ اما تهاجم آنها حتماً از جهت بُعد [[مادّی]] و [[معنوی]] انسان‌هاست؛ چون [[راه خدا]] امری [[معنوی]] است، ناگزیر مقصود از جهات چهارگانه نیز، جهات [[معنوی]] خواهد بود نه جهات [[حسی]]، لذا از آن جهات به سوی افراد می‌آیند تا در آنها [[گمراهی]] ایجاد کنند و [[مانع]] [[انسان‌ها]] برای بهره‌مندی از مسائل [[مادّی]] برای [[تکامل]] [[روحی]] و [[معنوی]] خود شوند. بنابراین اگر چه [[حدیث]] مذکور در آثار مشهور [[روایی]] نیست، مؤید مناسبی برای نظریه [[تفسیر]] اولی است.
*[[حدیثی]] [[نقل]] شده که به نحوی [[تفسیر]] [[آیه کریمه]] است: "[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[شیطان]] آدمی‌زاده را در هر چیزی می‌چرخاند تا او را [[گمراه]] کند و چون از او درمانده گردید، در برابر [[پول]] و مالِ [[دنیا]]، جلو او را سخت می‌بندد و گردن او را می‌گیرد"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ الله{{ع}} إِنَّ الشَّيْطَانَ يُدِيرُ ابْنَ آدَمَ فِي كُلِّ شَيْءٍ فَإِذَا أَعْيَاهُ جَثَمَ لَهُ عِنْدَ الْمَالِ فَأَخَذَ بِرَقَبَتِه}}؛ الکافی، ج۲، ص۳۱۵، ح۴، بَابُ حُبِّ الدُّنْیا؛ "وسائل‌الشیعة"، ج۱۶، ص۲۱، ح۲۰۸۵۸، باب ۶۵.</ref>.
*[[حدیثی]] [[نقل]] شده که به نحوی [[تفسیر]] [[آیه کریمه]] است: "[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[شیطان]] آدمی‌زاده را در هر چیزی می‌چرخاند تا او را [[گمراه]] کند و چون از او درمانده گردید، در برابر [[پول]] و مالِ [[دنیا]]، جلو او را سخت می‌بندد و گردن او را می‌گیرد"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ الله{{ع}} إِنَّ الشَّيْطَانَ يُدِيرُ ابْنَ آدَمَ فِي كُلِّ شَيْءٍ فَإِذَا أَعْيَاهُ جَثَمَ لَهُ عِنْدَ الْمَالِ فَأَخَذَ بِرَقَبَتِه}}؛ الکافی، ج۲، ص۳۱۵، ح۴، بَابُ حُبِّ الدُّنْیا؛ "وسائل‌الشیعة"، ج۱۶، ص۲۱، ح۲۰۸۵۸، باب ۶۵.</ref>.
خط ۴۱۹: خط ۴۱۸:
*{{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد * بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref>.
*{{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد * بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref>.
*کلمه {{متن قرآن|مُخْلَصِين}} با [[فتح]] لام بنابر قرائت مشهور، اسم مفعول از مادّه "خلص" به معنای صاف ‌شدن و بی‌خلط‍ شدن است، لذا اصل [[خلوص]] آن است که شیء از هر [[آلودگی]] صاف باشد.
*کلمه {{متن قرآن|مُخْلَصِين}} با [[فتح]] لام بنابر قرائت مشهور، اسم مفعول از مادّه "خلص" به معنای صاف ‌شدن و بی‌خلط‍ شدن است، لذا اصل [[خلوص]] آن است که شیء از هر [[آلودگی]] صاف باشد.
*مفسری درباره معنای {{متن قرآن|مُخْلَصِين}} می‌نویسد: "از [[سیاق]] [[کلام]] بر می‌آید که مقصود از این [[طایفه]]، کسانی‌اند که خود را برای [[خدا]] [[خالص]] کرده باشند، و معلوم است که جز [[خدا]]، کسی خالصشان نکرده پس مخلص‌اند به [[فتح]] لام،... [بنابراین] مخلصین آنان هستند که پس از آن‌که خود را برای [[خدا]] [[خالص]] کردند، [[خدا]] آنان را برای خود [[خالص]] گردانیده. یعنی غیر [[خدا]]، کسی در آنان سهم و [[نصیبی]] ندارد، و در دل‌هایشان محلی که غیر [[خدا]] در آن [[منزل]] کند، باقی نمانده است، و آنان جز به [[خدا]] به چیز دیگری اشتغال ندارند. هرچه که [[شیطان]] از کیدها و وسوسه‌های خود را در [[دل]] آنان بیفکند، همان وساوس نیز سبب [[یاد خدا]] می‌شوند، و همان‌ها که دیگران را از [[خدا]] دور می‌سازد، آنان را به [[خدا]] نزدیک می‌کند. البته اینها کسانی هستند که قبلاّ خود را برای [[خدای سبحان]] [[خالص]] کرده باشند"<ref>المیزان، ج۱۲، ص۱۶۵.</ref>.
*مفسری درباره معنای {{متن قرآن|مُخْلَصِين}} می‌نویسد: "از [[سیاق]] [[کلام]] بر می‌آید که مقصود از این [[طایفه]]، کسانی‌اند که خود را برای [[خدا]] [[خالص]] کرده باشند، و معلوم است که جز [[خدا]]، کسی خالصشان نکرده پس مخلص‌اند به [[فتح]] لام،... بنابراین مخلصین آنان هستند که پس از آن‌که خود را برای [[خدا]] [[خالص]] کردند، [[خدا]] آنان را برای خود [[خالص]] گردانیده. یعنی غیر [[خدا]]، کسی در آنان سهم و [[نصیبی]] ندارد، و در دل‌هایشان محلی که غیر [[خدا]] در آن [[منزل]] کند، باقی نمانده است، و آنان جز به [[خدا]] به چیز دیگری اشتغال ندارند. هرچه که [[شیطان]] از کیدها و وسوسه‌های خود را در [[دل]] آنان بیفکند، همان وساوس نیز سبب [[یاد خدا]] می‌شوند، و همان‌ها که دیگران را از [[خدا]] دور می‌سازد، آنان را به [[خدا]] نزدیک می‌کند. البته اینها کسانی هستند که قبلاّ خود را برای [[خدای سبحان]] [[خالص]] کرده باشند"<ref>المیزان، ج۱۲، ص۱۶۵.</ref>.
*بنابراین، کسانی از [[مخلَصین]] شدند که [[راه]] [[بندگی]] را برگزیدند و دارای [[اخلاص]] و از مخلِصین بودند و در کوس {{متن قرآن|عِبَادِي}} قرار گرفتند و [[خدای متعال]] [[وعده]] داده که [[شیطان]] بر آنان تسلطی نخواهد داشت: {{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ}}<ref>«بی‌گمان تو بر بندگان من چیرگی نداری» سوره حجر، آیه ۴۲.</ref>، [[راه]] رسیدن به [[بندگی]]، تنها [[اخلاص]] در [[اعمال]] ظاهری و [[باطنی]] است.<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۴۱۸-۴۱۹.</ref>
*بنابراین، کسانی از [[مخلَصین]] شدند که [[راه]] [[بندگی]] را برگزیدند و دارای [[اخلاص]] و از مخلِصین بودند و در کوس {{متن قرآن|عِبَادِي}} قرار گرفتند و [[خدای متعال]] [[وعده]] داده که [[شیطان]] بر آنان تسلطی نخواهد داشت: {{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ}}<ref>«بی‌گمان تو بر بندگان من چیرگی نداری» سوره حجر، آیه ۴۲.</ref>، [[راه]] رسیدن به [[بندگی]]، تنها [[اخلاص]] در [[اعمال]] ظاهری و [[باطنی]] است.<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۴۱۸-۴۱۹.</ref>
===[[بندگی]] خدای [[بی‌نیاز]]===
===[[بندگی]] خدای [[بی‌نیاز]]===
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش