پرش به محتوا

ظلم: تفاوت میان نسخه‌ها

۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۳ نوامبر ۲۰۲۰
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:


* [[دعا برای ظالم]]: اگر کسی برای بقای [[ظالم]] [[دعا]] کند ({{متن حدیث|مَنْ دَعَا لِظَالِمٍ بِالْبَقَاءِ}}) از موارد مساعدت به او محسوب می‌شود؛ زیرا چنین کسی با دعایش [[دوست]] دارد بیشتر [[معصیت خداوند]] صورت گیرد ({{متن حدیث|فَقَدْ أَحَبَّ أَنْ يُعْصَى اللَّهُ}}). {{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} قَالَ: مَنْ دَعَا لِظَالِمٍ بِالْبَقَاءِ فَقَدْ أَحَبَّ أَنْ يُعْصَى اللَّهُ}}<ref>دیلمی، إرشاد القلوب إلی الصواب، ج۱، ص۷۶.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: هر کس برای بقای ظالمی دعا کند همانا دوست دارد که [[معصیت خدا]] شود<ref>[[علی رضا آزادی|آزادی، علی رضا]]، [[ ظلم‌شناسی با تکیه بر آیات و روایات (کتاب)|ظلم‌شناسی با تکیه بر آیات و روایات]]</ref>.
* [[دعا برای ظالم]]: اگر کسی برای بقای [[ظالم]] [[دعا]] کند ({{متن حدیث|مَنْ دَعَا لِظَالِمٍ بِالْبَقَاءِ}}) از موارد مساعدت به او محسوب می‌شود؛ زیرا چنین کسی با دعایش [[دوست]] دارد بیشتر [[معصیت خداوند]] صورت گیرد ({{متن حدیث|فَقَدْ أَحَبَّ أَنْ يُعْصَى اللَّهُ}}). {{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} قَالَ: مَنْ دَعَا لِظَالِمٍ بِالْبَقَاءِ فَقَدْ أَحَبَّ أَنْ يُعْصَى اللَّهُ}}<ref>دیلمی، إرشاد القلوب إلی الصواب، ج۱، ص۷۶.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: هر کس برای بقای ظالمی دعا کند همانا دوست دارد که [[معصیت خدا]] شود<ref>[[علی رضا آزادی|آزادی، علی رضا]]، [[ ظلم‌شناسی با تکیه بر آیات و روایات (کتاب)|ظلم‌شناسی با تکیه بر آیات و روایات]]</ref>.
* [[همراهی با ظالم]]: گاهی نیز [[انسان]] با عملِ خود برای [[تأیید]] [[ستمگر]]، قدم برمی‌دارد؛ مانند [[راه رفتن]] با [[ظالم]] که در راستای تأیید [[ظلم]] وی باشد ({{متن حدیث|مَنْ مَضَى مَعَ ظَالِمٍ يُعِينُهُ عَلَى ظُلْمِهِ}}) جزء موارد اعانه بر [[ستم]] شمرده می‌شود. چنین شخصی از [[ذمه اسلام]] خارج می‌گردد ({{متن حدیث|فَقَدْ خَرَجَ مِنْ رِبْقَةِ الْإِسْلَامِ}}). همچنین کمک کردن به شخصی که حقی از [[حقوق فردی]] را ضایع می‌کند ({{متن حدیث|وَ مَنْ أَعَانَ ظَالِماً لِيُبْطِلَ حَقّاً لِمُسْلِمٍ}})، ظلم محسوب شده و از [[ذمه]] و [[پناه]] [[الهی]] خارج گردیده است ({{متن حدیث|فَقَدْ بَرِئَ مِنْ ذِمَّةِ الْإِسْلَامِ وَ ذِمَّةِ اللَّهِ وَ ذِمَّةِ رَسُولِهِ}}). {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: مَنْ مَضَى مَعَ ظَالِمٍ يُعِينُهُ عَلَى ظُلْمِهِ فَقَدْ خَرَجَ مِنْ رِبْقَةِ الْإِسْلَامِ وَ مَنْ حَالَتْ شَفَاعَتُهُ دُونَ حَدٍّ مِنْ حُدُودِ اللَّهِ فَقَدْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَنْ أَعَانَ ظَالِماً لِيُبْطِلَ حَقّاً لِمُسْلِمٍ فَقَدْ بَرِئَ مِنْ ذِمَّةِ الْإِسْلَامِ وَ ذِمَّةِ اللَّهِ وَ ذِمَّةِ رَسُولِهِ}}<ref>دیلمی، إرشاد القلوب إلی الصواب، ج۱، ص۷۶.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: هر کس با [[ستمگری]] [[راه]] برود و در این راه رفتن، کمکی به ستمگر کند، از روش [[اسلام]] بیرون شده و کسی که [[شفاعت]] او سوای شفاعت [[خدا]] و رسولش باشد، به‌یقین، خدا و رسولش را به [[خشم]] آورده است و کسی که ظالمی را برای [[باطل]] ساختن [[حق]] [[مسلمانی]] کمک نماید، او از اسلام بیرون رفته و از ذمه خدا و [[رسول]] خارج شده است.
* [[همراهی با ظالم]]: گاهی نیز [[انسان]] با عملِ خود برای [[تأیید]] [[ستمگر]]، قدم برمی‌دارد؛ مانند [[راه رفتن]] با [[ظالم]] که در راستای تأیید [[ظلم]] وی باشد ({{متن حدیث|مَنْ مَضَى مَعَ ظَالِمٍ يُعِينُهُ عَلَى ظُلْمِهِ}}) جزء موارد اعانه بر [[ستم]] شمرده می‌شود. چنین شخصی از [[ذمه اسلام]] خارج می‌گردد ({{متن حدیث|فَقَدْ خَرَجَ مِنْ رِبْقَةِ الْإِسْلَامِ}}). همچنین کمک کردن به شخصی که حقی از [[حقوق فردی]] را ضایع می‌کند ({{متن حدیث|وَ مَنْ أَعَانَ ظَالِماً لِيُبْطِلَ حَقّاً لِمُسْلِمٍ}})، ظلم محسوب شده و از [[ذمه]] و [[پناه]] [[الهی]] خارج گردیده است ({{متن حدیث|فَقَدْ بَرِئَ مِنْ ذِمَّةِ الْإِسْلَامِ وَ ذِمَّةِ اللَّهِ وَ ذِمَّةِ رَسُولِهِ}}). {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: مَنْ مَضَى مَعَ ظَالِمٍ يُعِينُهُ عَلَى ظُلْمِهِ فَقَدْ خَرَجَ مِنْ رِبْقَةِ الْإِسْلَامِ وَ مَنْ حَالَتْ شَفَاعَتُهُ دُونَ حَدٍّ مِنْ حُدُودِ اللَّهِ فَقَدْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَنْ أَعَانَ ظَالِماً لِيُبْطِلَ حَقّاً لِمُسْلِمٍ فَقَدْ بَرِئَ مِنْ ذِمَّةِ الْإِسْلَامِ وَ ذِمَّةِ اللَّهِ وَ ذِمَّةِ رَسُولِهِ}}<ref>دیلمی، إرشاد القلوب إلی الصواب، ج۱، ص۷۶.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: هر کس با [[ستمگری]] [[راه]] برود و در این راه رفتن، کمکی به ستمگر کند، از روش [[اسلام]] بیرون شده و کسی که [[شفاعت]] او سوای شفاعت [[خدا]] و رسولش باشد، به‌یقین، خدا و رسولش را به [[خشم]] آورده است و کسی که ظالمی را برای [[باطل]] ساختن [[حق]] [[مسلمانی]] کمک نماید، او از اسلام بیرون رفته و از ذمه خدا و [[رسول]] خارج شده است. خدمات اندک ({{متن حدیث|مَنْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاةً}}) و ناچیز ({{متن حدیث|رَبَطَ لَهُمْ كِيساً أَوْ مَدَّ لَهُمْ مَدَّةَ قَلَمٍ}}) به ظالم نیز نوعی کمک در عمل برای [[ستمگران]] محسوب می‌شود. یاری‌کنندگان [[ظالمان]] علاوه بر عقوبات [[دنیوی]] در [[روز قیامت]] نیز همراه ظالم فراخوانده می‌شوند تا به [[حساب اعمال]] آنها رسیدگی شود ({{متن حدیث|إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ الظَّلَمَةُ وَ أَعْوَانُهُمْ}}) و آنان از [[عذاب الهی]] در [[امان]] نخواهند ماند و با ستمگران، [[محشور]] خواهند شد ({{متن حدیث|فَاحْشُرُوهُمْ مَعَهُمْ}}). {{متن حدیث| قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ الظَّلَمَةُ وَ أَعْوَانُهُمْ مَنْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاةً أَوْ رَبَطَ لَهُمْ كِيساً أَوْ مَدَّ لَهُمْ مَدَّةَ قَلَمٍ فَاحْشُرُوهُمْ مَعَهُمْ}}<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۱.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: چون [[روز قیامت]] شود، یک منادی ندا دهد: کجایند [[ستمگران]] و [[یاران]] آنها؟ آنکه دواتی برای آنان لیقه کرده یا سرکیسه‌ای را برای آنان بسته یا قلمی برای آنان در مرکب فروبرده است. پس آنان را نیز با ستمگران [[محشور]] کنید<ref>[[علی رضا آزادی|آزادی، علی رضا]]، [[ ظلم‌شناسی با تکیه بر آیات و روایات (کتاب)|ظلم‌شناسی با تکیه بر آیات و روایات]]</ref>.
 
*'''[[کمک به ظالمان]] به معنای عام''': با [[عنایت]] به معیار [[کمک به ظالم]] که در واقع کمک در راستای [[ستم]] می‌باشد ({{متن حدیث|يُعِينُهُ عَلَى ظُلْمِهِ}})، می‌توان گفت که [[ظالم]] به معنای عام را که استمرار بر [[معاصی]] [[کبیره]] ندارند فقط در راستای ظلمشان نباید کمک کرد؛ ولی در [[روابط]] دیگر کمک به آنان مشکلی ندارد.
خدمات اندک ({{متن حدیث|مَنْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاةً}}) و ناچیز ({{متن حدیث|رَبَطَ لَهُمْ كِيساً أَوْ مَدَّ لَهُمْ مَدَّةَ قَلَمٍ}}) به ظالم نیز نوعی کمک در عمل برای [[ستمگران]] محسوب می‌شود. یاری‌کنندگان [[ظالمان]] علاوه بر عقوبات [[دنیوی]] در [[روز قیامت]] نیز همراه ظالم فراخوانده می‌شوند تا به [[حساب اعمال]] آنها رسیدگی شود ({{متن حدیث|إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ الظَّلَمَةُ وَ أَعْوَانُهُمْ}}) و آنان از [[عذاب الهی]] در [[امان]] نخواهند ماند و با ستمگران، [[محشور]] خواهند شد ({{متن حدیث|فَاحْشُرُوهُمْ مَعَهُمْ}}). {{متن حدیث| قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ الظَّلَمَةُ وَ أَعْوَانُهُمْ مَنْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاةً أَوْ رَبَطَ لَهُمْ كِيساً أَوْ مَدَّ لَهُمْ مَدَّةَ قَلَمٍ فَاحْشُرُوهُمْ مَعَهُمْ}}<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۱.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: چون [[روز قیامت]] شود، یک منادی ندا دهد: کجایند [[ستمگران]] و [[یاران]] آنها؟ آنکه دواتی برای آنان لیقه کرده یا سرکیسه‌ای را برای آنان بسته یا قلمی برای آنان در مرکب فروبرده است. پس آنان را نیز با ستمگران [[محشور]] کنید<ref>[[علی رضا آزادی|آزادی، علی رضا]]، [[ ظلم‌شناسی با تکیه بر آیات و روایات (کتاب)|ظلم‌شناسی با تکیه بر آیات و روایات]]</ref>.
*'''کمک به ظالمان به معنای خاص''': رفتارهای معمولی و عادی مانند رابطه و [[معاشرت]] و یا حتی [[راه رفتن]] ({{متن حدیث| مَنْ مَشَى مَعَ ظَالِمٍ}}) با ظالم به معنای خاص نیز مطلقا [[ممنوع]] است و چه بسا مصداق کمک بر [[ظلم]] و ظالم باشد و [[گناه]] محسوب شود ({{متن حدیث| فَقَدْ أَجْرَمَ }}). {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللهِ{{صل}}: مَنْ مَشَى مَعَ ظَالِمٍ فَقَدْ أَجْرَمَ}}<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۲، ص۳۷۷.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: هرکس با ظالمی هم‌قدم شود و با او [[راه]] رود، [[مجرم]] است. افراد ظالم به معنای خاص که همان [[حاکمان جور]]، [[متجاوزان]] مستمر به [[حقوق الهی]] و [[حقوق مردم]] را شامل می‌شود و اکثر [[رفتار]] و [[تفکر]] آنان مصادیق بزرگ ظلم در زمینه‌های مختلف است؛ هرچند در این میان به ظاهر رفتارهای عادلانه و خوبی نیز داشته باشند؛ مانند ساخت [[مساجد]]<ref>{{متن حدیث|عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}لَا تُعِنْهُمْ عَلَى بِنَاءِ مَسْجِدٍ}} (طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۳۳۸)؛ یونس بن یعقوب نقل می‌کند: امام صاق{{ع}} به من فرمودند: برای ساختن مسجد نیز به ظالمان کمک نکنید.</ref> و...؛ ولی کمک به چنین افرادی که خودشان با عنوان [[مظهر]] و [[پرچمدار]] ظلم، مشهور شده‌اند، معاشرت و کمک‌های معمولی و عرفی نیز نوعی چراغ سبز نشان دادن به آنان برای افزایش ظلمشان و دلسردی [[مظلومان]] از [[حمایت]] شدنشان در برابر [[ظالمان]] خواهد بود؛ چنان‌که [[سفر]] برای [[دیدار]] ظالم نیز سفر [[معصیت]] محسوب شده<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُرَاسَانِيِّ قَالَ: دَخَلَ رَجُلَانِ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا{{ع}} بِخُرَاسَانَ فَسَأَلَاهُ عَنِ التَّقْصِيرِ فَقَالَ لِأَحَدِهِمَا وَجَبَ عَلَيْكَ التَّقْصِيرُ لِأَنَّكَ قَصَدْتَنِي وَ قَالَ لِلْآخَرِ وَجَبَ عَلَيْكَ التَّمَامُ لِأَنَّكَ قَصَدْتَ السُّلْطَانَ}} (طوسی، تهذیب الأحکام، ج۴، ص۲۲۰)؛ ابوسعید خراسانی می‌گوید: دو مرد بر ابوالحسن الرّضا{{ع}} در خراسان در آمدند و از او درباره احکام نماز در سفر پرسیدند، پس حضرت به یکی از آنان فرمودند: چون تو قصد دیدار مرا داشته‌ای، واجب است نمازت را قصر بخوانی، و به دیگری فرمودند: تو باید نماز را تمام بگزاری، چون که قصد تو دیدار سلطان بوده است. </ref> و [[دوست داشتن]] زنده ماندن [[ظالم]] نیز داخل شدن در بین [[ستمگران]] است ({{متن حدیث|فَمَنْ أَحَبَّ بَقَاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ}}) و [[انسان]] را [[اهل]] [[جهنم]] می‌کند ({{متن حدیث|وَ مَنْ كَانَ مِنْهُمْ فَهُوَ وَرَدَ النَّارَ}}). {{متن حدیث|عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْجَمَّالِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ{{ع}} فَقَالَ لِي يَا صَفْوَانُ كُلُّ شَيْ‏ءٍ مِنْكَ حَسَنٌ جَمِيلٌ مَا خَلَا شَيْئاً وَاحِداً قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ قَالَ إِكَرَاءُكَ جِمَالَكَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ يَعْنِي هَارُونَ قُلْتُ وَ اللَّهِ مَا أَكْرَيْتُهُ أَشَراً وَ لَا بَطَراً وَ لَا لِلصَّيْدِ وَ لَا لِلَّهْوِ وَ لَكِنْ أَكْرَيْتُهُ لِهَذَا الطَّرِيقِ يَعْنِي طَرِيقَ مَكَّةَ وَ لَا أَتَوَلَّاهُ بِنَفْسِي وَ لَكِنِّي أَبْعَثُ مَعَهُ غِلْمَانِي فَقَالَ لِي يَا صَفْوَانُ أَ يَقَعُ كِرَاكَ عَلَيْهِمْ قُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ فَقَالَ لِي أَ تُحِبُّ بَقَاءَهُمْ حَتَّى يَخْرُجَ كِرَاكَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَمَنْ أَحَبَّ بَقَاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَ مَنْ كَانَ مِنْهُمْ فَهُوَ وَرَدَ النَّارَ قَالَ صَفْوَانُ فَذَهَبْتُ وَ بِعْتُ جِمَالِي...}}<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۲، ص۳۷۶.</ref>.
 
'''[[کمک به ظالمان]] به معنای عام''': با [[عنایت]] به معیار [[کمک به ظالم]] که در واقع کمک در راستای [[ستم]] می‌باشد ({{متن حدیث|يُعِينُهُ عَلَى ظُلْمِهِ}})، می‌توان گفت که [[ظالم]] به معنای عام را که استمرار بر [[معاصی]] [[کبیره]] ندارند فقط در راستای ظلمشان نباید کمک کرد؛ ولی در [[روابط]] دیگر کمک به آنان مشکلی ندارد.
'''کمک به ظالمان به معنای خاص''': رفتارهای معمولی و عادی مانند رابطه و [[معاشرت]] و یا حتی [[راه رفتن]] ({{متن حدیث| مَنْ مَشَى مَعَ ظَالِمٍ}}) با ظالم به معنای خاص نیز مطلقا [[ممنوع]] است و چه بسا مصداق کمک بر [[ظلم]] و ظالم باشد و [[گناه]] محسوب شود ({{متن حدیث| فَقَدْ أَجْرَمَ }}). {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللهِ{{صل}}: مَنْ مَشَى مَعَ ظَالِمٍ فَقَدْ أَجْرَمَ}}<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۲، ص۳۷۷.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: هرکس با ظالمی هم‌قدم شود و با او [[راه]] رود، [[مجرم]] است. افراد ظالم به معنای خاص که همان [[حاکمان جور]]، [[متجاوزان]] مستمر به [[حقوق الهی]] و [[حقوق مردم]] را شامل می‌شود و اکثر [[رفتار]] و [[تفکر]] آنان مصادیق بزرگ ظلم در زمینه‌های مختلف است؛ هرچند در این میان به ظاهر رفتارهای عادلانه و خوبی نیز داشته باشند؛ مانند ساخت [[مساجد]]<ref>{{متن حدیث|عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}لَا تُعِنْهُمْ عَلَى بِنَاءِ مَسْجِدٍ}} (طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۳۳۸)؛ یونس بن یعقوب نقل می‌کند: امام صاق{{ع}} به من فرمودند: برای ساختن مسجد نیز به ظالمان کمک نکنید.</ref> و...؛ ولی کمک به چنین افرادی که خودشان با عنوان [[مظهر]] و [[پرچمدار]] ظلم، مشهور شده‌اند، معاشرت و کمک‌های معمولی و عرفی نیز نوعی چراغ سبز نشان دادن به آنان برای افزایش ظلمشان و دلسردی [[مظلومان]] از [[حمایت]] شدنشان در برابر [[ظالمان]] خواهد بود؛ چنان‌که [[سفر]] برای [[دیدار]] ظالم نیز سفر [[معصیت]] محسوب شده<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُرَاسَانِيِّ قَالَ: دَخَلَ رَجُلَانِ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا{{ع}} بِخُرَاسَانَ فَسَأَلَاهُ عَنِ التَّقْصِيرِ فَقَالَ لِأَحَدِهِمَا وَجَبَ عَلَيْكَ التَّقْصِيرُ لِأَنَّكَ قَصَدْتَنِي وَ قَالَ لِلْآخَرِ وَجَبَ عَلَيْكَ التَّمَامُ لِأَنَّكَ قَصَدْتَ السُّلْطَانَ}} (طوسی، تهذیب الأحکام، ج۴، ص۲۲۰)؛ ابوسعید خراسانی می‌گوید: دو مرد بر ابوالحسن الرّضا{{ع}} در خراسان در آمدند و از او درباره احکام نماز در سفر پرسیدند، پس حضرت به یکی از آنان فرمودند: چون تو قصد دیدار مرا داشته‌ای، واجب است نمازت را قصر بخوانی، و به دیگری فرمودند: تو باید نماز را تمام بگزاری، چون که قصد تو دیدار سلطان بوده است. </ref> و [[دوست داشتن]] زنده ماندن [[ظالم]] نیز داخل شدن در بین [[ستمگران]] است ({{متن حدیث|فَمَنْ أَحَبَّ بَقَاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ}}) و [[انسان]] را [[اهل]] [[جهنم]] می‌کند ({{متن حدیث|وَ مَنْ كَانَ مِنْهُمْ فَهُوَ وَرَدَ النَّارَ}}). {{متن حدیث|عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْجَمَّالِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ{{ع}} فَقَالَ لِي يَا صَفْوَانُ كُلُّ شَيْ‏ءٍ مِنْكَ حَسَنٌ جَمِيلٌ مَا خَلَا شَيْئاً وَاحِداً قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ قَالَ إِكَرَاءُكَ جِمَالَكَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ يَعْنِي هَارُونَ قُلْتُ وَ اللَّهِ مَا أَكْرَيْتُهُ أَشَراً وَ لَا بَطَراً وَ لَا لِلصَّيْدِ وَ لَا لِلَّهْوِ وَ لَكِنْ أَكْرَيْتُهُ لِهَذَا الطَّرِيقِ يَعْنِي طَرِيقَ مَكَّةَ وَ لَا أَتَوَلَّاهُ بِنَفْسِي وَ لَكِنِّي أَبْعَثُ مَعَهُ غِلْمَانِي فَقَالَ لِي يَا صَفْوَانُ أَ يَقَعُ كِرَاكَ عَلَيْهِمْ قُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ فَقَالَ لِي أَ تُحِبُّ بَقَاءَهُمْ حَتَّى يَخْرُجَ كِرَاكَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَمَنْ أَحَبَّ بَقَاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَ مَنْ كَانَ مِنْهُمْ فَهُوَ وَرَدَ النَّارَ قَالَ صَفْوَانُ فَذَهَبْتُ وَ بِعْتُ جِمَالِي...}}<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۲، ص۳۷۶.</ref>.
[[صفوان جمّال]] می‌گوید: بر [[ابوالحسن اول]]{{ع}} ([[امام کاظم]]{{ع}}) داخل شدم، به من فرمود: "ای صفوان، همه چیز تو [[نیکو]] و زیبنده است مگر یک چیز". گفتم: فدایت شوم، آن کدام چیز است‌؟ فرمود: "کرایه دادن شترانت به این مرد" یعنی [[هارون]] گفتم: از روی سرخوشی و نعمت‌زدگی، یا برای شکار و کار [[لهو]] به او کرایه ندادم، بلکه برای این [[راه]]، یعنی راه [[مکه]]، چنین کردم، نیز خود شخصا این کار را انجام نمی‌دهم، بلکه کارکنانم را با او می‌فرستم. پس فرمود: "ای صفوان! آیا کرایه آنها به عهده آنان نیست‌؟" گفتم: "چرا، فدایت شوم! " فرمود: "آیا باقی ماندن ایشان را تا [[زمان]] گرفتن کرایه‌ات [[دوست]] می‌داری‌؟" گفتم: "آری". فرمود: "هر کس بقای ایشان ([[ظالمان]]) را دوست داشته باشد، از ایشان است، و هر کس از ایشان باشد، [[اهل]] [[دوزخ]] است". صفوان گفت: [بعد از شنیدن [[کلام امام]]] رفتم و شترانم را فروختم<ref>[[علی رضا آزادی|آزادی، علی رضا]]، [[ ظلم‌شناسی با تکیه بر آیات و روایات (کتاب)|ظلم‌شناسی با تکیه بر آیات و روایات]]</ref>.
[[صفوان جمّال]] می‌گوید: بر [[ابوالحسن اول]]{{ع}} ([[امام کاظم]]{{ع}}) داخل شدم، به من فرمود: "ای صفوان، همه چیز تو [[نیکو]] و زیبنده است مگر یک چیز". گفتم: فدایت شوم، آن کدام چیز است‌؟ فرمود: "کرایه دادن شترانت به این مرد" یعنی [[هارون]] گفتم: از روی سرخوشی و نعمت‌زدگی، یا برای شکار و کار [[لهو]] به او کرایه ندادم، بلکه برای این [[راه]]، یعنی راه [[مکه]]، چنین کردم، نیز خود شخصا این کار را انجام نمی‌دهم، بلکه کارکنانم را با او می‌فرستم. پس فرمود: "ای صفوان! آیا کرایه آنها به عهده آنان نیست‌؟" گفتم: "چرا، فدایت شوم! " فرمود: "آیا باقی ماندن ایشان را تا [[زمان]] گرفتن کرایه‌ات [[دوست]] می‌داری‌؟" گفتم: "آری". فرمود: "هر کس بقای ایشان ([[ظالمان]]) را دوست داشته باشد، از ایشان است، و هر کس از ایشان باشد، [[اهل]] [[دوزخ]] است". صفوان گفت: [بعد از شنیدن [[کلام امام]]] رفتم و شترانم را فروختم<ref>[[علی رضا آزادی|آزادی، علی رضا]]، [[ ظلم‌شناسی با تکیه بر آیات و روایات (کتاب)|ظلم‌شناسی با تکیه بر آیات و روایات]]</ref>.


* [[بی تفاوتی نسبت به ظلم]]
* [[بی تفاوتی نسبت به ظلم]]
۱۹٬۴۱۸

ویرایش