امام مهدی در حدیث: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'کف' به 'کف'
جز (جایگزینی متن - '{{یادآوری پانویس}} {{پانویس2}}' به '{{پانویس}}') |
جز (جایگزینی متن - 'کف' به 'کف') |
||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
#[[محمد حمیری]] میگوید که به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم: یا بن [[رسول الله]] [[روایات]] بسیاری از پدران شما درباره [[غیبت]] و صحت آن برای ما [[روایت]] شده است، شما به من اطلاع دهید که مصداق این [[اخبار]] کیست؟ فرمود: او ششمین [[فرزند من]] است که [[دوازدهمین امام]] از [[ائمه هدی]] از [[پیغمبر]] {{صل}} میباشد که اول آنها [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و آخر آنها [[قائم]] به [[حق]] [[بقیة الله]] [[صاحب الزمان]] و خلیفة الرحمن است. به [[خدا]] قسم اگر به اندازه مدت توقف [[نوح]] در میان قومش (۹۵۰ سال) در پرده [[غیبت]] بماند از [[دنیا]] نمیرود، مگر اینکه ظاهر شود و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] کند، چنانکه پر از [[ظلم]] و [[جور]] شده باشد<ref> بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۵.</ref>. | #[[محمد حمیری]] میگوید که به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم: یا بن [[رسول الله]] [[روایات]] بسیاری از پدران شما درباره [[غیبت]] و صحت آن برای ما [[روایت]] شده است، شما به من اطلاع دهید که مصداق این [[اخبار]] کیست؟ فرمود: او ششمین [[فرزند من]] است که [[دوازدهمین امام]] از [[ائمه هدی]] از [[پیغمبر]] {{صل}} میباشد که اول آنها [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و آخر آنها [[قائم]] به [[حق]] [[بقیة الله]] [[صاحب الزمان]] و خلیفة الرحمن است. به [[خدا]] قسم اگر به اندازه مدت توقف [[نوح]] در میان قومش (۹۵۰ سال) در پرده [[غیبت]] بماند از [[دنیا]] نمیرود، مگر اینکه ظاهر شود و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] کند، چنانکه پر از [[ظلم]] و [[جور]] شده باشد<ref> بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۵.</ref>. | ||
==چهار [[روایت]] از [[امام کاظم]] {{ع}}== | ==چهار [[روایت]] از [[امام کاظم]] {{ع}}== | ||
#در کتاب علل الشرایع از [[علی]] بن [[جعفر]] و او از برادرش [[امام کاظم]] {{ع}} [[روایت]] کرده که فرمود: هنگامی که [[پنجمین امام]] از اولاد [[هفتمین امام]] [[پنهان]] شود، برای حفظ [[دیانت]] خود به [[خدا]] پناه برید، مبادا کسی [[دین]] را از | #در کتاب علل الشرایع از [[علی]] بن [[جعفر]] و او از برادرش [[امام کاظم]] {{ع}} [[روایت]] کرده که فرمود: هنگامی که [[پنجمین امام]] از اولاد [[هفتمین امام]] [[پنهان]] شود، برای حفظ [[دیانت]] خود به [[خدا]] پناه برید، مبادا کسی [[دین]] را از کف شما برباید، ای [[فرزند]]! [[صاحب الامر]] ناگزیر از غیبتی است که بعضی از معتقدان به وی از [[اعتقاد]] خود برمیگردند. [[غیبت]] او امتحانی است که [[خداوند]] [[بندگان]] خود را بدان وسیله [[امتحان]] میکند و اگر پدران و نیاکان شما دینی صحیحتر از این سراغ میداشتند از آن [[پیروی]] میکردند. [[علی]] بن [[جعفر]] میگوید: عرض کردم: آقا، [[پنجمین امام]] از اولاد [[هفتمین امام]] کیست؟ فرمود: فرزندم. [[عقول]] شما از [[درک]] [[حقیقت]] این مطلب، کوچک و سینههایتان از [[تحمل]] آن تنگ است، ولی اگر زنده باشید، او را خواهید دید<ref> بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۰.</ref>. مقصود از [[فرزند]] [[علی]] بن [[جعفر]] است که برادر کوچک [[امام کاظم]] است و حضرت از روی شفقت به وی میگوید: "یا بنی" ای [[فرزند]]. | ||
#[[شیخ صدوق]] در کتاب [[کمال الدین]] از [[محمد]] بن زیاد [[ازدی]] [[روایت]] میکند که گفت: از حضرت [[موسی بن جعفر]] {{ع}} [[تفسیر]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً}} را پرسیدم فرمود: [[نعمت]] ظاهر [[امام]] ظاهر و [[نعمت]] [[باطن]] [[امام غایب]] است، عرض کردم: در میان شما [[ائمه]] کسی است که [[غایب]] شود؟ فرمود: آری. او کسی است که شخصاً از دیدهگان [[غایب]] میشود، ولی یادش از دلها نمیرود، او دوازدهمین ما [[ائمه]] است. [[خداوند]] هر مشکلی را برای او آسان میکند و هر گردنکشی را به وسیله او سرکوب مینماید، گنجها و معادن [[زمین]] را برایش ظاهر میگرداند و هر چیز دوری را برای او نزدیک میکند، [[ستمگران]] بیدین را نابود میسازد و شیاطین متمرد را به [[هلاکت]] میرساند، او [[فرزند]] سرور کنیزان است، ولادتش بر [[مردم]] پوشیده میماند و برای شما جایز نیست که او را به نام یاد کنید تا زمانی که [[خداوند]] او را ظاهر میگرداند و به وسیله او [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] کند، چنانکه پر از [[ظلم و ستم]] شده باشد<ref> بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۱.</ref>. | #[[شیخ صدوق]] در کتاب [[کمال الدین]] از [[محمد]] بن زیاد [[ازدی]] [[روایت]] میکند که گفت: از حضرت [[موسی بن جعفر]] {{ع}} [[تفسیر]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً}} را پرسیدم فرمود: [[نعمت]] ظاهر [[امام]] ظاهر و [[نعمت]] [[باطن]] [[امام غایب]] است، عرض کردم: در میان شما [[ائمه]] کسی است که [[غایب]] شود؟ فرمود: آری. او کسی است که شخصاً از دیدهگان [[غایب]] میشود، ولی یادش از دلها نمیرود، او دوازدهمین ما [[ائمه]] است. [[خداوند]] هر مشکلی را برای او آسان میکند و هر گردنکشی را به وسیله او سرکوب مینماید، گنجها و معادن [[زمین]] را برایش ظاهر میگرداند و هر چیز دوری را برای او نزدیک میکند، [[ستمگران]] بیدین را نابود میسازد و شیاطین متمرد را به [[هلاکت]] میرساند، او [[فرزند]] سرور کنیزان است، ولادتش بر [[مردم]] پوشیده میماند و برای شما جایز نیست که او را به نام یاد کنید تا زمانی که [[خداوند]] او را ظاهر میگرداند و به وسیله او [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] کند، چنانکه پر از [[ظلم و ستم]] شده باشد<ref> بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۱.</ref>. | ||
#یونس بن عبدالرحمن میگوید: خدمت [[امام کاظم]] رسیدم و عرض کردم: آقا آن کسی که [[قیام]] به [[حق]] میکند شما هستید؟ فرمود: من برای ترویج [[حق]] [[قیام]] کردهام، ولی آن قائمی که [[زمین]] را از وجود [[دشمنان]] [[پاک]] میگرداند و پر از [[عدل و داد]] میکند، [[فرزند]] پنجم من است، او به [[دلیل]] حفظ جانش غیبتی میکند که مدت آن طولانی است، به طوری که [[مردم]] بسیاری [[مرتد]] میشوند و عده دیگر ثابت میمانند. آنگاه فرمود: خوش به حال آن دسته از [[شیعیان]] ما که در [[غیبت]] [[قائم]] ما چنگ به [[دوستی]] ما زده و بر [[محبت]] ما ثابت میمانند و از [[دشمنان]] ما بیزاری میجویند. آنها از ما و ما از آنها هستیم، آنها به ما [[امامان]] [[دل]] بستهاند و ما نیز آنها را [[شیعیان]] خود میدانیم و از آنها [[خشنود]] میباشیم. خوشا به حال آنها، به [[خدا]] قسم آنها در [[روز قیامت]] در درجه ما خواهند بود<ref> بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۱. </ref>. | #یونس بن عبدالرحمن میگوید: خدمت [[امام کاظم]] رسیدم و عرض کردم: آقا آن کسی که [[قیام]] به [[حق]] میکند شما هستید؟ فرمود: من برای ترویج [[حق]] [[قیام]] کردهام، ولی آن قائمی که [[زمین]] را از وجود [[دشمنان]] [[پاک]] میگرداند و پر از [[عدل و داد]] میکند، [[فرزند]] پنجم من است، او به [[دلیل]] حفظ جانش غیبتی میکند که مدت آن طولانی است، به طوری که [[مردم]] بسیاری [[مرتد]] میشوند و عده دیگر ثابت میمانند. آنگاه فرمود: خوش به حال آن دسته از [[شیعیان]] ما که در [[غیبت]] [[قائم]] ما چنگ به [[دوستی]] ما زده و بر [[محبت]] ما ثابت میمانند و از [[دشمنان]] ما بیزاری میجویند. آنها از ما و ما از آنها هستیم، آنها به ما [[امامان]] [[دل]] بستهاند و ما نیز آنها را [[شیعیان]] خود میدانیم و از آنها [[خشنود]] میباشیم. خوشا به حال آنها، به [[خدا]] قسم آنها در [[روز قیامت]] در درجه ما خواهند بود<ref> بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۱. </ref>. |